فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۴٬۳۹۶ مورد.
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
131 - 148
حوزههای تخصصی:
تنش های گرمایی یکی از عوامل خطر در مرگ و میر به شمار می رود. هدف پژوهش، شناخت پتانسیل شاخص جهانی آب و هوای حرارتی (UTCI) به عنوان شاخص خطر سلامت مرتبط با گرما در ایران است. با استفاده از 32 سال داده های روزانه هواشناسی، مقادیر UTCI در صدک های مختلف برای شناسایی دوره های مرگ و میر بیش از حد در پنج شهر تهران، اهواز، مشهد، شیراز و اصفهان در فصل تابستان تعریف شد. الگوهای فراوانی طبقات شاخص UTCI تابستانه شناسایی شد. آستانه صدک های مقادیر حداقل و حداکثر شاخص برای هر ایستگاه استخراج شد. نتایج پژوهش نشان داد مقادیر تابستانی شاخص بین 4/55 تا 9/1- درجه سانتیگراد متغیر است. در مجموع 08/18% دمای شبانه (دمای حداقل شاخص اقلیم حرارتی) و 64/97 % دمای روزانه (دمای حداکثر شاخص اقلیم حرارتی) روزهای مورد مطالعه همراه با تنش گرمایی بوده است. در طول دوره مورد مطالعه 10 درصد روزهای تابستان در شرایط مرتبط با مقادیر حداکثر شاخص UTCI در سه کلاس تنش گرمایی قوی، بسیار قوی و شدید قرار دارند. همبستگی با داده های مرگ و میر از 5 ایستگاه نشان داد که رابطه بین UTCI و تعداد مرگ و میر بستگی به آب و هوای زیستی ایستگاه دارد و تعداد مرگ و میر در شرایط تنش گرمایی بسیار قوی و شدید افزایش می یابد، یعنی زمانی که UTCI بالای 38 و 46 درجه سیلسیوس است. برازش رده های تنش گرمایی بر تعداد مرگ و میرها با روند تابع LOWESS نشان داد پراکندگی مرگ و میر در راستای شاخص UTCI ماهیت متنوعی داشته و بصورت اشکال بالابر V-، U-، J دیده شد. میزان افزایش مرگ و میر بستگی به سطوح تنش گرمایی دارد و در حدود 35 درجه سیلسیوس و بالاتر، یعنی ورود به محدوده رده تنش گرمایی متوسط شاخصUTCI ، افزایش مرگ و میر مشهود است.
بررسی دامنه شبانه روزی دما در ایران با استفاده از مجموعه داده AgERA5(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۵
189 - 208
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی دمای شبانه روزی در ایران انجام شده است. برای این منظور کمینه و بیشینه دما طی دوره آماری 40 ساله (2020-1981) با استفاده از برونداد مجموعه داده AgERA5 بررسی و سپس دامنه شبانه روزی دما (DTR) محاسبه گردید. جهت درستی سنجی مجموعه داده AgERA5 از داده های 56 ایستگاه هواشناسی همدید و سنجه های آماری RMSE و R2 و برای بررسی متوسط روند از آزمون Theil-Sen استفاده گردید. نتایج درستی سنجی دمای کمینه و بیشینه نشان داد که مجموعه داده AgERA5 از دقت بالایی برای برآورد دما برخوردار است و روند ماهانه دمای کمینه و بیشینه در ایران افزایشی است. روند افزایش دما در طول زمان ثابت نبوده و در ماه های مختلف متفاوت است. بااین حال روند افزایشی دما طی ماه های مختلف سال برای دو متغیر دمای کمینه و دمای بیشینه هماهنگ است. در تمامی ماه ها، بیشینه روند افزایشی دما در فصل زمستان و ماه مارس مشاهده می شود. شاخص DTR در ایران حداقل 48/0 و حداکثر 6/16 درجه سلسیوس است که به ترتیب در ماه های دسامبر و ژوئیه اتفاق می افتد. بیشینه شاخص DTR در مناطق خشک داخلی و کمینه آن در مناطق شمالی و شمال غربی کشور رخ می دهد. بیشینه روند افزایشی دمای کمینه و بیشینه در ماه مارس است که به ترتیب 8/0 و 2/1 به ازای هر دهه افزایش می یابد. در مقابل بیشینه روند کاهشی دمای کمینه و بیشینه در ماه نوامبر است که به ترتیب با 1/0- و 2/0- به ازای هر دهه کاهش می یابد
Multiplex Network Regionalism; A Theoretical Model for Iran's Multi-Neighborhood Foreign Policy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
281 - 315
حوزههای تخصصی:
With the complexity of the international system and being in a state of transition, the evolution of regional systems and the foreign policy of countries requires structural adaptation to the strategic requirements of such a transition. What springs from these developments is that the classical analytical thinking of regionalism and the linear conception of foreign policy does not meet the complexities of the uncertainty age. Therefore, this fundamental question has been raised as the present study's direct engagement: How will Iran's foreign policy strategy as a multi-neighboring country with diverse and heterogeneous ones be reconstructed in the context of a complex international system? The paper's major reason lies in multiplex networked regionalism that will serve us as a suitable theoretical model so well to go beyond the linear thinking to the region and outline proactive regionalism based on multi-neighborhood foreign policy. Research findings by using the abduction method, show that drawing Iran's multiplex networked regionalism requires putting innovative and adaptive strategic diplomacy on the agenda and drawing a strategic partner’s map based on smart synerg, which emphasizes the equifinality and dynamic equilibrium between Geopolitics, Geo-economics, and Geo-cultural dynamics.
تبیین سیاست های قومی جمهوری اسلامی ایران در فیلم های عامه پسند با استفاده از روش تحلیل محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
33 - 68
حوزههای تخصصی:
توجه به تنوع قومی و سیاست های مدیریت اقوام از مسائل مهم در مدیریت سیاسی فضایی- جغرافیایی ایران است. از آنجایی که ضرورت این مساله بر کسی پوشیده نیست، شناخت این سیاست ها و نحوه اعمال آنها می تواند یکی از اهداف پژوهشی باشد. در این بین یکی از ابزارهای دولت برای اعمال سیاست های قومی رسانه های جمعی است. تلویزیون عامه پسندترین جلوه فرهنگ در قرن 21 است؛ و لذا تحلیل محتوای برنامه های تلویزیونی در خصوص اقوام روش مناسبی برای شناخت سیاست های قومی دولت هاست. در این مقاله تبیین سیاست های قومی جمهوری اسلامی ایران در رسانه ملی با تاکید بر فیلم های عامه پسند تلویزیونی با استفاده از روش تحلیل محتوا هدف مقاله بوده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد، بین بازنمایی فیلم های عامه پسند رسانه ملی و واقعیات قومی در جامعه تفاوت زیادی وجود دارد و سیاست تکثرگرایی در بُعد فرهنگی در فیلم های عامه پسند رسانه ملی بازنمایی شده است.
تحلیل شبکه اعتماد در بین بهره برداران جنگل و مرتع حوزه آبخیز قلعه شاهین شهرستان سرپل ذهاب (مورد مطالعه: روستای نقاره کوب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
53 - 77
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به تحلیل شبکه اعتماد بین بهره برداران محلی جنگل و مرتع روستای نقاره کوب در حوزه آبخیز قلعه شاهین شهرستان سرپل ذهاب پرداخته است. نوع پژوهش آمیخته موازی است. جامعه آماری بهره برداران جنگل و مرتع روستای نقاره کوب حوزه آبخیز قلعه شاهین شهرستان سرپل ذهاب (534 = N نفر) بودند که طبق جدول کرجسی و مورگان 223= nنفر به صورت تصادفی، انتخاب شدند. سپس با رویکرد شبکه ای کل و با استفاده از تکنیک گلوله برفی 39 نفر از بهره برداران موردمطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه ساختارمند تا رسیدن به اشباع داده و پرسشنامه تحلیل شبکه ای بود. شاخص های تراکم، اندازه، انتقال یافتگی، دوسویگی، مرکزیت و مفاهیم نقاط برشی و حفره های ساختاری موردمطالعه و یافته های این تحقیق با کمک نرم افزار UCINET و NetDraw، SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان می دهد میزان اعتماد بین بهره برداران محلی در سطح متوسط ارزیابی شد و در بین انواع اعتماد، اعتماد ارتباطی و اعتماد رویه ای بیشتر از دیگر انواع اعتماد بود و کمترین نوع اعتماد، اعتماد گرایشی بود. در شبکه اعتماد با تراکم پایین، پایداری شبکه (دوسویگی) متوسط بوده و افراد کمتری از طریق واسطه ها با هم در ارتباط هستند (انتقال یافتگی ضعیف) ازاین رو تعادل شبکه ضعیف بوده و سرعت گردش اطلاعات در شبکه متوسط تا پایین است. نتایج تحقیق، مؤید درصد بالای تمرکز در پیوندهای درونی نسبت به پیوندهای بیرونی است؛ بنابراین، الزامی است با تشکیل یک شبکه متعادل و پایدار اعتماد و در نظر گرفتن کنشگران کلیدی، بتوان به مدیریت مؤثر تضادها در این حوزه پرداخت.
بررسی اثرات تغییرات کاربری اراضی بر فرسایش خاک شهرستان گیوی با استفاده از مدل تصمیم گیری چند معیاره MABAC و تصاویر ماهواره ای لندست (سنجنده های OLI - TM)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
1 - 26
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، تأثیر متقابل تغییر کاربری اراضی و فرسایش خاک تبدیل به یک نگرانی عمده زیست محیطی شده است. ازاین رو، هدف این مطالعه بررسی تغییرات کاربری های مختلف و ارزیابی اثرات تغییرات کاربری ها بر فرسایش خاک، در شهرستان گیوی است. در راستای دستیابی به اهداف پژوهش، ابتدا نقشه کاربری اراضی با استفاده از روش شی گرا برای دو دوره 2000 و 2021، تهیه شده است. در مرحله بعد با توجه به شرایط طبیعی و انسانی محدوده، سایر عوامل مؤثر برای فرسایش در منطقه شناسایی شد و لایه های اطلاعاتی هر یک از معیارها، توسط سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه گردید. ارزش گذاری و استاندارد سازی لایه ها با استفاده از تابع عضویت فازی و وزن دهی معیار ها، با استفاده از روش CRITIC انجام شد. تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از روش MABAC به عنوان یکی از روش های تصمیم گیری چند معیاره (MCDM)، انجام شد. نتایج نشان داد، بیشترین میزان مساحت در سال 2000 مربوط به مراتع خوب و متوسط، به ترتیب با 172/313 و 144/283 کیلومترمربع است و در سال 2021، بیشترین میزان مساحت مربوط به مراتع ضعیف و اراضی بایر (هموار) به ترتیب با 077/335 و 815/329 کیلومتر مربع است. با توجه به نقشه پهنه بندی فرسایش سال 2000 به ترتیب 34/16 و 36/20 درصد و با توجه پهنه بندی فرسایش 2021 به ترتیب 92/22 و 58/25 درصد از مساحت شهرستان در دو طبقه فرسایش بسیار زیاد و زیاد قرار دارند. کاهش مراتع خوب و متوسط و اراضی با پوشش گیاهی متراکم و تبدیل آن ها به مناطق کشاورزی، مراتع ضعیف، انسان ساخت و اراضی بایر بیشترین میزان تأثیر را بر فرسایش خاک داشته است.
پهنه بندی سطوح ارضی حوضه شاهرود در مقابل وقوع زمین لغزش به کمک مدل شانون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
253 - 274
حوزههای تخصصی:
جابه جایی مواد یکی از رخدادهای سطوح ارضی شیبدار است؛ برای کاهش خطرات ناشی از چنین حرکاتی، شناخت دقیق مکان های در معرض خطر بسیار مؤثر است؛ یکی از مشکلات چنین رخدادهایی، عدم توانایی محقق در شناخت تمام و کامل عوامل مؤثر بر آن هاست و حتی در صورت شناخت، میانکنش های عوامل، ناشناخته باقی می ماند. در این بررسی تلاش شده است بر اساس تحلیل موقعیت زمین لغزش های حوضه شاهرود، به عوامل مؤثر امتیاز داده شود. با استفاده از نرم افزار ArcGIS، موقعیت مکانی 183 زمین لغزش نقطه ای حوضه شاهرود، با توجه به عوامل خطی گسل، آبراهه و جاده و عوامل سطحی لیتولوژی، شیب، جهت شیب، مقدار بارش و ارتفاع، تحلیل و تفسیر گردید؛ ماتریس آنتروپی برای آن ها تنظیم و سطوح ارضی حوضه شاهرود از نظر رخداد زمین لغزش، به کمک مدل شانون پهنه بندی گردید. بر اساس نتایج کاربرد مدل آنتروپی شانون ، پهنه های پرخطر 79/41% و متوسط 76/52% از مساحت حوضه را به خود اختصاص داده اند. انطباق زمین لغزش های رخداده با عوامل مؤثر بر زمین لغزش، تمرکز 86/74 درصد از زمین لغزش ها در شیب های 40-10 درصد، 97/64 درصدی آن ها در لیتولوژی های مارن - سیلتستون، کنگلومرا و بازالت، 97/87 درصدی آن ها در ارتفاع بین 2169-823 متر، 79/85 درصدی آن ها در طبقات بارشی نیمه خشک و معتدل (685-315 میلی متر) در سطوح ارضی با شیبی در جهت غربی، 74/55 درصدی آن ها در فاصله 300-0 متر از رودخانه و 500-0 متری از گسل و در فاصله 1000-500 متر از جاده را مورد تأیید قرار می دهد. چنین تغییراتی در توزیع زمین لغزش ناشی از تبعیت غیرخطی این رخداد ژئومورفولوژیکی از عوامل اثرگذار است؛ وقوع زمین لغزش تابعی از برهمکنش بین عوامل است تا اثرگذاری آن ها به صورت مجرد و انتزاعی.
تحلیل عوامل مؤثر بر آسیب پذیری منطقه حفاظت شده ارسباران و تدوین راهبردهای مدیریتی با استفاده از مدل DPSIR(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
27 - 51
حوزههای تخصصی:
مناطق حفاظت شده یکی از مهم ترین و مؤثرترین ابزار در جهان هستند که برای حفاظت از تنوع زیستی تأسیس شده اند. استفاده از روش های بین المللی در مدیریت مناطق حفاظت شده، رسیدن به توسعه پایدار را در کنار حفاظت حداکثری از تنوع زیستی میسر خواهد کرد. منطقه حفاظت شده ارسباران یکی از ارزشمندترین منابع طبیعی کشور از لحاظ گونه های گیاهی و جانوری و یکی از مناطق زیستکره بیوسفر نه گانه ایران است. این پژوهش یک مطالعه توصیفی تحلیلی با هدف ارزیابی آسیب پذیری منطقه حفاظت شده ارسباران با تلفیق مدل DPSIR، به منظور ارائه راهکارهای مدیریتی است. در این روش ابتدا با استفاده از مدلDPSIR ، نیرومحرکه، فشار، وضعیت، اثر و پاسخ، تهدیدها و ارزش های منطقه و ارتباط بین آن ها بررسی و ارزیابی گردیدند. درنهایت، راهبردهایی در قالب پاسخ های احتمالی به هر یک از مؤلفه های مدل DPSIR ارائه گردید. 8 نیروی محرکه اصلی با عنوان افزایش جمعیت، توسعه گردشگری، توسعه راه های ارتباطی، فعالیت های دامداری و دامپروری، توسعه سکونتگاه های روستایی، توسعه فعالیت های کشاورزی، کارخانه استخراج مس سونگون و عدم مدیریت منسجم برای منطقه شناسایی و به تبع آن ها فشارها، وضعیت و اثرات منطقه مشخص و موردبررسی قرار گرفتند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که در منطقه حفاظت شده ارسباران بیشترین اثرات تهدیدهای منطقه بر ارزش های اکولوژیکی ازجمله از بین رفتن گیاهان درختچه ای و درختی، زیستگاه حیات وحش و کاهش تنوع زیستی و ارزش های فرهنگی شامل قرار گرفتن تحت حمایت سازمان حفاظت محیط زیست یونسکو و قرار گرفتن در اختیار برنامه انسان و زیستکره می باشند و از لحاظ آسیب پذیری، تخریب و تغییر کاربری اراضی، جنگل زدایی و دامداری و دامپروری بیشترین آسیب را به منطقه وارد می کنند. در پایان راهبردهای مدیریتی برای مواجهه با عوامل تهدیدکننده ارائه گردید.
Exploring the Effects of key Factors of Smart Urban Governance on Geocultural Relations(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
345 - 369
حوزههای تخصصی:
Cultural geopolitics refers to a complex set of interactions among government, power, culture and geographical environment through which the cultural factor, along with the spatial-locational processes formed by the city government, engages actors from various social strata in interaction. It is then very important to identify relationships between the components of the smart urban governance and cultural geopolitics in the political-regional development of metropolises and their globalization process. This developmental research employed a descriptive-analytical method, and the necessary data were collected through library and field research. The collected data were analyzed through decision making trial and evaluation laboratory (DEMATEL) technique using Excel software, and finally, a network of factors was extracted and plotted using Microsoft Visio software. Based on the strength of interaction and affectability of the factors, a network of relations was obtained. The most affecting factor was found to be the participation in decision-making on electronic issues, and the least affecting factor was the political vision and strategy. The other affecting factors were ICT network scope and internet access, online public services, information transparency, and ethnic and national identity (nationalist belonging), respectively. In addition, the most affected factor was the geographical and spatial-locational belonging, and the least affected factor was the political vision and strategy.
Assessing the Regional Policies and Geopolitical Convergence of Iran-Russia in the Eurasian Economic Union(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
268 - 289
حوزههای تخصصی:
اThis paper discusses the regional policies of Russia and Iran and examines their role and relationship with the Eurasian Economic Union. The data required for the research was obtained from international organizations and the research has done by descriptive-analytical method from a critical view. The Islamic Republic of Iran, which had been excluded for four decades from regionalism processes and membership in regional organizations of East and West, recently has followed cooperation and convergence with the Eurasian Economic Union (and The Shanghai Cooperation Organization). Signing the Interim Free Trade Agreement between the Islamic Republic of Iran and the Eurasian Economic Union in May 2018 was an essential step for Iran to enter the regional arrangements. The USA withdrawal from the Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA), extensive USA sanctions against Iran in Trap’s administration (maximum pressure), and Russia's geopolitical dilemma and western sanctions have led Russia and Iran to cooperate within the framework of the Eurasian Economic Union as a geopolitical necessity. In this context, the present paper analyzes influential factors that have fostered bilateral relations between the two countries and the EEU-Iran. The results show that despite the economic name of the Agreement, its political and geopolitical goals are the main priority for the Russian Federation and the Islamic Republic of Iran. The absence of economic complementary, distrust, and political and geopolitical challenges are significant obstacles to this Agreement and relationship.
نقش جغرافیای انسانی در بحران افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
45 - 68
حوزههای تخصصی:
جغرافیا یکی از مهمترین شاخصهای تعیین کننده ثبات یا بی ثباتی در کشورها است. در حقیقت جغرافیا بستر بسیاری از تحولات اجتماعی و سیاسی کشورها و حتی روابط میان آنها با همسایگانشان می باشد. افغانستان از نمونه های بارز اینگونه کشورها است. جغرافیای این کشور به لحاظ تاریخی بحران خیز است. در طول تاریخ همواره جنگ، ناامنی، بی ثباتی سیاسی، فقر و اختلافات داخلی دامن گیر این کشور بوده است. لذا نظر به اهمیت و جایگاه بحران ساز افغانستان، هدف پژوهش حاضر تبیین بنیادهای جغرافیای انسانی در بحران های این کشور است. این پژوهش تحلیلی- توصیفی، ترکیبی از نظریه هاگت و تئوری کوهن است. در این روش به تبیین بسترها و زمینه های بحران ساز در افغانستان از منظر جغرافیای انسانی پرداخته شده است. روش جمع آوری داده های مورد نیاز این پژوهش، روش کتابخانه ای است. براساس یافته های پژوهش، تمام بحران های افغانستان از منظر جغرافیایی انسانی، ناشی از ناهمگونی های انسانی و مداخلات ابرقدرت ها بوده که باعث شکننده گی، نا آرامی و بحران خیز ماندن این کشور شده است. اختلافات مرزی و رودخانه ای، حائل بودن بین قدرتها، محصور بودن در خشکی، قرار گرفتن در منطقه شکننده و تحت فشار، تعدد همسایگان، تغییر مسیر رودهای مرزی، قومیت گرایی، بنیاد گرایی افراطی و تروریسم، تعصبات زبانی و فرهنگی، مهاجرت و محرومیت، کم سوادی، جدایی طلبان دو طرف مرز و کشت و قاچاق مواد مخدر از مهم ترین عوامل بحران زا و اختلاف برانگیز جغرافیایی و جغرافیای انسانی افغانستان هستند که منشأ اختلافات با همسایگان را نیز تشکیل میدهد. عوامل مذکور از جمله علل پایدار جغرافیایی اند که نقش جبری در خلق بحرانها و اختلافات دارند. این عوامل مانع همبستگی، تشکیل یک دولت ملی و شکل گیری هویت ملی در افغانستان شده اند.
بررسی عوامل مرتبط با گرایش و گسترش قاچاق کالا در استان هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۱
131 - 153
حوزههای تخصصی:
قاچاق کالا از جرائم مهمی است که اکثر کشورها به گونه های مختلف با آن سروکار دارند. همچنین قاچاق کالا پدیده ای شوم است که تأثیرات مخرب و خسارت های جبران ناپذیری را در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و... وارد می کند. پیش شرط اساسی برای مبارزه با قاچاق، شناسایی عواملی است که منجر به شکل گیری آن می شود. این پژوهش باهدف تبیین و بررسی علل وابسته به تمایل و همچنین گسترش پدیده قاچاق کالا در استان هرمزگان انجام شده است. جامعه آماری شامل قاچاقچیان دارای سابقه قاچاق کالا در استان هرمزگان که به صورت کل شمار 200 نفر به روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. این تحقیق با روش پیمایشی و با استفاده از تکنیک پرسشنامه انجام گرفته است. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، داده ها به وسیله نرم افزار آماری spss تجزیه وتحلیل شده است. جهت بررسی فرضیه های تحقیق از آزمون های رگرسیون و تحلیل واریانس استفاده شده است. ابتدا جدول های مربوط به آزمون فرضیه ها، محاسبه و سپس معادله پیش بینی مربوط به رابطه متغیرهای مستقل تأثیرگذار بر گسترش و گرایش به قاچاق کالا، محاسبه گردیده است. نتایج تحقیق نشان داده است متغیرهای سن، تحصیلات، عوامل اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، ساختاری، اجرایی-مدیریتی و جغرافیایی با گسترش وگرایش به قاچاق کالا رابطه معنادار داشته است. از میان عوامل تأثیرگذار، عوامل اقتصادی دارای بالاترین تأثیر و عوامل سیاسی دارای کمترین تأثیر بر گسترش قاچاق کالا می باشد. تحلیل رگرسیون مرحله به مرحله نشان داده است که متغیرهای عوامل ساختاری، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، جغرافیایی و اجرایی-مدیریتی، 000/1 درصد از تغییرهای واریانس گسترش و گرایش به قاچاق کالا را تبیین می نمایند.
شناخت مؤلفه های گفتمانی آئین تشیع در برساخت انسجام اجتماعی در ایران عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
131 - 151
حوزههای تخصصی:
هویت سرزمینی مشتمل بر مجموعه ای از نمادها و فرایندهایی است که توسط گفتمان سیاسی در مقطع مشخص از تاریخ مفصل بندی و نسبت به سایر گفتمان ها حائز برتری می گردد. در این راستا با ظهور حکومت صفویه در سال 1501 میلادی برای نخستین بار بعد از سقوط سلسله ساسانی یک حکومت فراگیر منطبق با مرزهای سیاسی ایران باستان شکل گرفت که دال مرکزی هویت بخش آن مذهب تشیع بود. در این پژوهش کوشش گردیده با روش تفسیری؛ عناصر گفتمانی مذهب تشیع در ایجاد انسجام اجتماعی در عصر صفویه تحلیل گردد. یافته های تحقیق نشان می دهد تشیع با زمینه سازی برای اعطای جایگاه معنوی به پادشاهان صفوی ناشی از انتساب به ائمه اطهار و همچنین فقهای تشیع با ارائه احکام فقهی مورد نیاز موجب افزایش توان حاکمیت در ایجاد انسجام اجتماعی گردیدند. ضمن اینکه غیریت سازی ژئوپلیتیکی با حکومت اهل سنت عثمانی نیز در ایجاد انسجام اجتماعی تأثیرگذار بود.
بررسی آسیب پذیری و تحلیل فضایی ریسک خشکسالی بخش کشاورزی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
79 - 98
حوزههای تخصصی:
ماهیت خشکسالی چندبعدی و پویا است و در مطالعه خطر خشکسالی و آسیب پذیری، مدیریت ریسک خشکسالی نقش مهمی دارد. ایران با قرار گرفتن در عرض های میانه همواره با این پدیده هواشناختی مواجه است. ریسک خشکسالی به صورت تابعی از شاخص خطر و شاخص آسیب پذیری تعریف می گردد. در این مطالعه شاخص آسیب پذیری با مؤلفه های فیزیکی شامل ارتفاع، سیستم آب، کاربری اراضی و مؤلفه های اقتصادی-اجتماعی، نسبت تولید خالص به کل تولید خالص، تراکم جمعیت شاغل در بخش کشاورزی ، تراکم جمعیت ،نسبت اراضی دیم به کل اراضی و تعداد احشام (1000 رأس در کیلو مربع) با استفاده از توابع عضویت فازی و معیارهای در نظر گرفته شده، استانداردشده است و به هرکدام بر اساس روش AHP وزن خاصی داده شده است سپس همه نقشه ها با یکدیگر تلفیق و نقشه آسیب پذیری اراضی نسبت به خشکسالی به دست آمده است. بر اساس نتایج حاصله مناطق جنوبی، جنوب شرقی و مرکز جز مناطق نسبتاً کم آسیب پذیر نسبت به خشکسالی بوده و هر چه به سمت غرب ، شمال و شمال شرق کشور پیش می رویم بر میزان آسیب پذیری افزوده می گردد که می توان علل آن را تا حدودی زیادی متأثر از ویژگی های اقلیمی و فیزیکی این مناطق دانست. درنهایت نقشه خطر خشکسالی با نمایه SPI در بازه 12 ماه ترسیم و پس از وزن دهی و تبدیل به نقشه فازی با نقشه شاخص آسیب پذیری ترکیب شد. نقشه ریسک خشکسالی حاکی از سیطره وسیع ریسک نسبتاً زیاد خشکسالی در پهنه وسیعی از ایران است و با کمک این نقشه ها، می توان برنامه های خرد و یا کلان توسعه بخصوص در بخش کشاورزی را برای هر یک از نقاط کشور تدوین کرد.
استراتژی موثر بازاریابی محصولات گلخانه ای در مناطق روستایی شهرستان جیرفت با تاکید بر مدل SWOT و QSPM(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای اقتصادی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۲
105 - 120
حوزههای تخصصی:
کشاورزی از مهمترین بخش های اقتصادی کشورهای دنیا است و نقش آن در توسعه و ثبات اقتصادی و سیاسی و بین المللی انکار ناشدنی است. توسعه کشاورزی مهمترین اولویت در برنامه های توسعه ملی کشورهای در حال توسعه محسوب می شود و از مهمترین بخش های تاثیر گذار در اقتصاد ایران می باشد، که نقش مهمی در استقلال سیاسی و اقتصادی کشور ایفا می کند. در کشور ایران، بخش کشاورزی به جهت تأثیر فراگیری که در زمینه رفع چالش های اقتصادی - اجتماعی (تأمین استقلال و امنیت غذایی، ایجاد اشتغال، توسعه پایدار و حفظ محیط زیست) در طول تاریخ و درینه این کشور داشته، از جایگاه مهمی برخوردار و ضرورت انجام سرمایه گذاری های جدید در این بخش را آشکار می سازد. بنابراین توجه به تولید گلخانه ای از نظر سبزیجات و صیفی جات، به عنوان یکی از بخش های پر بازده در امر بازاریابی محصولات کشاورزی تبدیل شده است. بر این اساس، تحقیق حاضر با هدف شناسایی محدودیت توسعه کشت گلخانه ای و استراتژی موثر بازاریابی محصولات آن در مناطق روستایی شهرستان شهرستان جیرفت است. هدف بررسی عوامل و محدودیت های توسعه کشت های گلخانه ای در مناطق رو ستایی شهرستان جیرفت است. برای این منظور، جامعه آماری این پژوهش 5 منطقه دهستان روستایی شهرستان جیرفت است، که در سال سال های اخیر به دلایل فعالیت های متنوع گلخانه گلخانه ای و داشتن شرایط لازم جهت صادرات گلخانه گلخانه ای توجه زیادی از کشاورزان و کارشناسان این حوزه را به خود جلب کرده است. این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و به روش پیمایشی(پرسشنامه) و توزیع آن بین 30 کارشناس متخصص در حوزه کشاورزی، داده های مورد نیاز جمع آوری گردید. به منظور شناخت نقاط ضعف، قوت، فرصت ها و تهدیدهای بازاریابی محصولات گلخانه ای، از مدل استراتژیک SWOT استفاده شد و سپس به کمک ماتریس QSPM، مهمترین راهبردهای برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک بازاریابی در روستاهای منطقه شناسایی و تعیین اولویت شد. نتایج ماتریس داخلی و خارجی نشان داد، راهبرد در مناطق شهرستان جیرفت در یک موقعیت تهاجمی قرار گرفته است، که این به معنای دارا بودن حداکثر قابلیت و توانایی برای تحقق چشم چشم انداز مورد نظر است. با توجه به نتایج حاصل از ماتریس ارزیابی کمی، چشم چشم انداز مدنظر برای پتانسیل های بازاریابی محصولات گلخانه ای این منطقه، برای تحقق موقعیت رقابتی در 4 مورد گنجانده شد، که اولویت اول با «مستعد بودن منطقه جهت سرمایه گذاری و تثبیت موقعیت قطبی منطقه» است.
نقش افغانستان در تغییر وضعیت هیرمند از هیدروپلیتیک به ژئوپلیتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۹)
357-336
حوزههای تخصصی:
افغانستان تا اسفند ماه 1236 خورشیدی جزوئی از ایران بود و در آن زمان براساس معاهده پاریس از ایران جدا و تحت قیمومیت بریتانیا قرار گرفت؛ این وضعیت تا سال 1298 ادامه یافت و در آن سال افغانستان اعلام استقلال کرد. پیش از جدائی افغانستان از ایران، رود هیرمند یک رود داخلی محسوب می شد و حساسیتی در خصوص بهره برداری از آب آن وجود نداشت. مشکل بهره برداری و حقابه از زمان استقلال افغانستان پدیدار شد. چگونگی پیدایش مشکل و روندهای گوناگون آن و نقش افغانستان در آن موضوع اصلی پژوهش حاضر است. این مقاله که با رویکردی استقرائی و با راهبرد مطالعات تاریخی- جغرافیایی انجام شده، از نوع تحلیلی است و به شیوه کتابخانه ای انجام شده و در نگارش آن منابع داخلی و خارجی مرتبط با موضوع پژوهش مورد توجه بوده اند. یافته های پژوهش تاکید دارند سهم ایران از آب هیرمند یک حق تاریخی است که پس از جدائی و استقلال افغانستان و با وجود معاهده در سال 1351 همواره رو به کاهش بوده و در مواردی به طور کامل قطع شده و منطقه سیستان را گرفتار زیان محیط زیستی و اقتصادی قابل توجهی کرده است. ساخت سدهای بزرگ و ایجاد کانال های انحراف آب از جمله اقدامات افغانستان بوده که به حقابه ایران از هیرمند و دوام جریان آن لطمه وارد کرده است. کارشکنی های افغانستان، آب هیرمند را از وضعیت هیدروپلیتیک به سطح ژئوپلیتیکی تغییر داده است. ضمن اینکه آن اقدامات مخالف اصل رفتار بر مبنای حسن همجواری و همچنین مغایر با کنوانسیون ها و اسناد بین المللی در خصوص آب های مشترک است.
تببین پیامدهای هیدروپلیتیکی تغییرات اقلیمی در ایران (مطالعه موردی حوضه آبریز زاینده رود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۹)
۲۶۹-۲۴۶
حوزههای تخصصی:
مقدمه تغییر اقلیم و گرمایش کره زمین که بر اثر افزایش گازهای گلخانه ای، مسئله ای حیاتی در کانون عوامل تهدیدزای بشر شده است. سرزمین ایران بر کمربندی از مناطق خشک و بیابانی زمین واقع شده که بیشترین اثرپذیری نامناسب را از تغییر اقلیم متحمل می شود. تغییر اقلیم در حوزه زاینده رود مشهود است و تاثیرات آن در کم شدن بارش و افزایش دما در طی سال های اخیر و نیز تداوم خشکسالی ها در حوضه آبریز زاینده رود نمایان است. با کاهش جریان آب رودخانه، تخصیص آب به بخش های کشاورزی و محیط زیست در قسمت های میانی و پایین دست با مشکل روبه رو شده است. نیاز آبی در این حوضه زیاد است به گونه ای که در طی این سال ها تلاش برای دستیابی به آب در حوضه زاینده رود به شکل تنش و درگیری و اعتراض ها و نیز آشوب های اجتماعی وارد عرصه جدیدی شده است. یکی از مهم ترین پیامدهای تغییرات اقلیم این است که دولت ها را ناگزیر به طرح انتقال بین حوضه ای می کند. بر اثر سیاست های انتقال آب بدون در نظر گرفتن حقابه شرعی حقابه دار و حقابه زیست محیطی بستر زاینده رود و تالاب گاوخونی، بسیاری از اختلافات اجتماعی بین استانی تشدید شد. روش پژوهش پژوهش حاضر از نظر هدف، پژوهشی کاربردی است که با توجه به اهمیت تاریخی، جغرافیایی، اقتصادی و سیاسی حوزه به شناسایی ابعاد و تاثیرات تغییرات اقلیمی در حوضه آبریز زاینده رود می پردازد و چگونه تغییرات اقلیمی می تواند بحران و تنش را در حوزه آبریز افزایش دهد که این امر می تواند راهنمای مفیدی برای برنامه ریزان و تصمیم گیران حوزه قرار بگیرد. از لحاظ روش و ماهیت، این تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و شیوه گردآوردی اطلاعات نیز براساس منابع کتابخانه ای از جمله کتب، مجلات و پایگاه های اطلاعاتی می باشد. یافته های تحقیق تبدیل شدن برف به باران در سرچشمه رودخانه زاینده رود و افزایش تبخیر منجر به کاهش اراضی در بخش پایین دست رودخانه شده است به طوریکه در بخش میانی و پایین دست، از مساحت اراضی «کشاورزی» و «مرتع» کاسته شده است. تعداد چاه ها در سال های اخیر افزایش شدیدی داشته است. تعداد چاه ها در بخش میانی و پایین دست افزایش چشمگیری در این دوره داشته میانگین عمق چاه ها در حوضه 8/4 متر افزایش یافته که در قسمت بالادست 65/6 متر، در قسمت میانی 55/5 متر و در بخش پایین دست 28/6 متر به طور میانگین بر عمق چاه ها افزوده شده است. افزایش تنش های میان استانی که نمونه های بارز آن میان استان های خوزستان، اصفهان و چهارمحال بختیاری در سال های اخیر مشاهده شد، یکی از مهم ترین پیامدهای سیاسی تغییرات اقلیم است که دولت ها را ناگزیر به طرح انتقال بین حوضه ای می کند. کشاورزان حقابه دار اصفهان مهم ترین گروه معترض به وضعیت بحرانی آب در این حوضه هستند. یکی از مهم ترین دغدغه های مردم منطقه و مهم ترین عامل ایجاد اعتصابات و درگیری های سال های اخیر کاهش منابع آبی و کاهش فعالیت کشاورزی شده است. کشاورزان منطقه در سال های اخیر به شیوه های مختلفی از جمله خرابی و شکستن لوله انتقال آب، اعتصاب، تظاهرات و بستن راه با تراکتور، رجوع به استان و شیوه های دیگر نحوه اعتراضات خود را بیان کرده اند. تنش و اعتراض های مردمی نسبت به آبرسانی و مدیریت بهینه آب برای ساکنان حوضه زاینده رود تنها محدود به ساکنان و بهره مندان حوضه آبریز زاینده رود نیست. مسائل هیدروپلیتیکی طرح انتقال آب بهشت آباد در بخش علیای حوضه کارون که زمینه ساز مشاجرات محلی و ناحیه ای و حتی ملی میان مردم و مسئولین در مبدا و مقصد شده است. این امر سبب بروز اختلافات اجتماعی و در نتیجه سیاسی بین ساکنین و ذی نفعان حوضه های آبریز بالادستی و حوضه های مذکور شده و با توجه به تفاوت قومی حوضه های آبریز، این مسئله به یک بحران هیدروپلیتیکی داخلی مبدل شده است که شکاف هایی را بین اقوام به وجود آورده است. تغییرات اقلیمی بزرگترین ضربه را متوجه بخش کشاورزی وارد کرده است. هم چنین نخستین پیامد رویه ای، افزایش حجم بیکاری و بحران مهاجرت است. مهاجرت منجر به پراکندگی روابط خویشاوندی و از بین رفتن همبستگی، انسجام قومی و افزایش فردگرایی و انزوا و به تبع آن حاشیه نشینی و بزه گری گردیده است. خشک شدن بستر رودخانه زاینده رود ناشی از تغییرات اقلیمی سبب ایجاد شکاف ها و فرونشست های متعددی در مناطق مختلف حوضه آبریز در استان اصفهان شده است. عمق این شکاف ها بسیار عمیق می باشد و در برخی موارد عمقی بیش از 10 متر داشته باشند. شکاف ها صدمات جدی را به جاده ها و زمین های کشاورزی وارد کرده است. نتیجه گیری تغییر اقلیم در حوضه زاینده رود یکی از عوامل تهدیدکننده منابع آب در حوضه است از جمله این عوامل تهدیدکننده می توان به اراضی در بخش های میانی و پایین دست حوضه به دلیل وقوع ناپایداری منابع آبی و کاهش جریان آب رودخانه،
A Jurisprudential Perspective of Self-Defence(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ویژه
59 - 78
حوزههای تخصصی:
Natural law-based self-defense draws its moral force given that it is used in the presence of an immediate threat, giving the defender government no time for deliberation and placing them in a dreadful situation where they must choose between using force in self-defense or losing their lives. The self-defense right is an essential human right that has existed and been recognised throughout history. It is accessible to both individuals and, as states formed, to states as sovereign entities. Self-defense confines rather than widens the area for public officials' discretion, unlike other criminal justice systems that fulfil important political purposes. It rejects public interest and public justification in favour of private ones. The problem to be investigated in this article is the right of self-defense can still be imposed by the state at the same time preserving the natural law in the country. This article will analyse the view of the right to self-defense and jurisprudential analysis of the right to self-defense. The study is qualitative doctrinal research that derives its data from library-based sources. The article suggests that the state has the power to suspend our right to self-defense but certainly not extinguish it. A state may take away this natural law because of the welfare and safety of society. However, when facing immediate threat, natural law will be preserved as the State can't guarantee our safety is imminent
بررسی آثار و نشانه های تکتونیک فعال در حوضه سد بیدواز اسفراین با استفاده از شاخص های مورفوتکتونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
291 - 310
حوزههای تخصصی:
حوضه آبریز سد بیدواز در شمال باختری شهرستان اسفراین واقع شده و از نظر زمین شناسی بخشی از پهنه ساختاری آلاداغ- بینالود محسوب می شود. جهت مدیریت منابع آب و استفاده بهینه از این منابع بر روی شاخه اصلی این رودخانه سدی احداث شده است. با آبگیری این سد مشخص گردید فرار آب از این سد بیشتر از استانداردهای موجود در این زمینه است. اقدامات بعدی جهت کاهش فرار آب از این سد نتیجه مثبتی نداشت. هرچند احداث این سد فواید زیادی برای مردم منطقه داشته، اما افزایش فرار آب سبب دلهره مردم ساکن در پایین دست آن شده است. فرار زیاد آب از این سد این فرض را در ذهن تداعی می کند که ممکن است فرار آب ناشی از فعالیت های تکتونیکی باشد. به دلیل اینکه زندگی بیش از 70 هزار نفر ازجمله مردم شهر اسفراین و چند روستای پرجمعیت ارتباط زیادی با آب دریاچه این سد دارد مطالعه فعالیت های تکتونیکی در زیر حوضه های آن ضروری است. در این تحقیق که با استفاده از شاخص های مورفوتکتونیکی و با هدف مشخص شدن فعالیت های تکتونیکی در این سد انجام شد، مشخص گردید منطقه از نظر تکتونیکی در ردیف مناطق فعال تکتونیکی قرار دارد. شواهدی چون فعالیت گسل ها، بررسی زمین لرزه های منطقه، نتایج حاصل از مطالعات شاخص های مورفوتکتونیکی و همچنین بررسی نیمرخ های ترسیمی از زیر حوضه های این رودخانه همه دلالت بر فعال بودن این حوضه از نظر تکتونیکی دارند؛ بنابراین لازم است در نحوه بهره برداری، نگهداری و مسائل فنی این سد توجه بیشتری مدنظر مدیران قرار گیرد.
تحلیل اقدامات کشاورزان برای بهبود تاب آوری نظام های بهره برداری کشاورزی کوچک مقیاس استان همدان در شرایط تغییر اقلیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
31 - 52
حوزههای تخصصی:
وقوع بلایای طبیعی همواره با آسیب های شدیدی در بخش کشاورزی به ویژه در واحدهای کوچک مقیاس همراه است. یکی از رویکردهای مقابله با این آسیب ها بهبود تاب آوری نظام های بهره برداری است. از همین رو این تحقیق با هدف کلی تحلیل اقدامات مناسب بهبود تاب-آوری نظام های بهره برداری کشاورزی کوچک مقیاس از دیدگاه کشاورزان استان همدان در شرایط تغییراقلیم انجام شد. جامعه آماری پژوهش کشاورزان فعال در واحدهای بهره برداری کوچک مقیاس (زیر10هکتار) بودند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 300 نفر محاسبه شد. نمونه گیری به روش خوشه ای در طی چندمرحله انجام و کشاورزان به وسیله پرسشنامه های جداگانه مورد مصاحبه قرار گرفتند. ابزار اصلی پژوهش پرسشنامه محقق ساخته ای بود که روایی آن توسط جمعی از متخصصان پایداری کشاورزی و اعضای هیئت علمی گروه مدیریت و توسعه کشاورزی دانشگاه تهران و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تایید گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSSwin25 و SMART PLS 3 انجام شد. نتایج نشان داد که برای بهبود تاب آوری واحدهای بهره برداری کشاورزی موردمطالعه سه دسته اقدامات دولتی، اقدامات اقتصادی-اجتماعی و اقدامات محلی-زراعی لازم است. درهمین-راستا پیشنهادهایی به منظور بهبود تاب آوری واحدهای بهره برداری موردمطالعه همچون بکارگیری فناوری های نوین، توسعه خدمات زیربنایی، توسعه مکانیزاسیون و نوسازی، تقویت زیرساخت های توسعه، تنظیم بازارمحصولات کشاورزی، حل کردن بحران های سیاسی و کاهش حضور یک جانبه یا تسلط کشاورزان بزرگ مقیاس در مدیریت تشکل های محلی ارایه شد. این پیشنهادها آسیب پذیری واحدهای کوچک مقیاس را کاهش داده و موجب افزایش تاب آوری آن ها می شود.