فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۴٬۳۹۶ مورد.
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
138 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش طراحی الگوی توسعه گردشگری ورزشی منطقه آزاد بندر انزلی بوده است. روش تحقیق، با رویکرد کیفی، روش داده بنیاد (الگوی نظام مند اشتراوس و کوربین) است. پژوهش از نظر هدف بنیادی است و جمع آوری داده ها به صورت میدانی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش را چهار گروه استادان دانشگاهی (که دست کم دو پژوهش در زمینه گردشگری ورزشی انجام داده باشند)، کارشناسان ارشد اداره کل ورزش و جوانان استان گیلان، کارمندان ارشد اداره کل میراث فرهنگی استان گیلان، فعالان فدراسیون های و هیئت های ورزشی بندر انزلی و مدیران تورهای گردشگری ورزشی و رویدادهای ورزشی (با سابقه بیش از پنج سال) تشکیل داده اند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند (هجده نفر). تجزیه و تحلیل داده ها برای کدگذاری باز، محوری و گزینشی از رویکرد کیفی گراندد تئوری استفاده شده و کدگذاری باز با تحلیل مصاحبه ها انجام گرفته است. الگوی توسعه گردشگری ورزشی منطقه آزاد انزلی متأثر از شرایط علّی (اقلیمی، منابع انسانی و ویژگی های منطقه آزاد انزلی) است و با در نظر گرفتن راهبردهای استخراجی (برنامه ریزی، آموزشی، بازاریابی، ورزشی و رسانه) که از شرایط زمینه ای (زیرساختی و ساختار سازمانی) و شرایط مداخله گر (اقتصادی، فرهنگی اجتماعی و مدیریتی) تأثیر می پذیرد، می توان شاهد ظهور پیامدهای اقتصادی معیشتی، سلامتی، توسعه برند و ورزشی زیرساختی بود. بنابراین، نتیجه گیری می شود که با ایجاد سیاست های خصوصی سازی و همچنین کاهش تصدی گری دولت در حوزه های گردشگری ورزشی زمینه برای توسعه و گسترش مسائل مدیریتی و زیرساختی در حوزه گردشگری ورزشی به ویژه در منطقه آزاد بندر انزلی فراهم خواهد شد.
پایش تغییرات زمانی-مکانی خشک سالی هواشناسی و تحلیل روند متغیرهای اقلیمی در استان خوزستان بین سال های 2000 تا 2020(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
73 - 94
حوزههای تخصصی:
کاهش اثرات خشک سالی و مدیریت بهینه منابع آب، متاثر از پیش آگاهی برنامه ریزان منطقه ای از مناطق تحت تاثیر خطر ناشی از وقوع خشکسالی است. به همین دلیل ارزیابی و بررسی این پدیده می تواند بسیار حائز اهمیت باشد. این پژوهش باهدف پایش تغییرات زمانی- مکانی خشک سالی هواشناسی و تحلیل روند متغیرهای اقلیمی در استان خوزستان در طول دوره آماری 2000 تا 2020 با استفاده از شاخص بارش- تبخیر و تعرق استاندارد (SPEI) و نرم افزارهای ArcMap، XLSTAT و RStudio انجام شد. همچنین برای بررسی روند تغییرات در بازه مورد مطالعه آزمون های من-کندال و شیب سن نیز به کار گرفته شد. پس از محاسبه خشکسالی، تاثیر این پدیده بر روی پهنه آبی دو تالاب هورالعظیم و شادگان برای سال های 2000، 2006، 2015 و 2020 بررسی شد. نتایج بررسی خشک سالی با شاخص SPEI نشان می دهد که خشک سالی و ترسالی شدید درسطح خوزستان به ترتیب در سال های 2017 و 2004 رخ داده است. بررسی نتایج نشان داد بین تغییرات سطح تالاب های بیان شده با مسئله خشکسالی رابطه مستقیمی وجود دارد و با افزایش شدت خشکسالی مساحت پوشش آبی تالا ب ها کاهش می یابد و با افزایش ترسالی مساحت آب در تالاب ها افزایش می یابد. همچنین نتایج نشان داد که بررسی شیب روند تغییرات حاصل از آزمون سن برای بارش و دما در ایستگاه ها به ترتیب بین 87/1- تا 38/3 و 016/0 تا 25/2 متغیر بود. بیشترین شیب تغییرات با روند افزایشی بارش در مناطق غرب و مرکز استان مشاهده گردید و شیب تغییرات منفی بارش بیشتر در مناطق جنوبی رخ داده است. همچنین، تحلیل دما با این آزمون نشان داد دما در تمام ایستگاه ها با شیب نسبتاً ملایم در بازه مورد بررسی روند مثبت و رو به افزایش داشته است. شایان ذکر است وجود روند افزایشی و کاهشی نشان دهنده ی وجود تغییر و نوسانات اقلیمی است. بنابراین، بررسی این موضوع و ارائه راه کارهایی به منظور مدیریت منابع آب در زمان بحران امری ضروری به نظر می رسد.
ژئوپلیتیکِ هوش مصنوعی؛ رَه نشانِ نظری رقابت های الگوریتمی بازیگرانِ نظام جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
270 - 313
حوزههای تخصصی:
در چند سال اخیر با پیدایشِ انقلاب صنعتیِ چهارم و بسیط یافتن نظام هایِ سایبری، هوش مصنوعی به عنوان عنصری حیاتی و ارزشمند تلقی شده و تسلط بر آن به عنوان مولفه ای از قدرت محسوب می شود. اهمیت این موضوع را زمانی بهتر متوجه می شویم که رقابت های استراتژیکِ بازیگران بین المللی-عموماً قدرت های بزرگ-جهتِ فعالیت های خود را به سمت و سوی تحقیق و توسعه در حوزه هوش مصنوعی سوق داده و در حال تبدیل کردن آن به یکی از مهم ترین مزیت های راهبردی در محیط بین المللی هستند. این مقاله با مفروض گرفتن آینده رقابتِ ژئوپلیتیک-ژئواستراتژیک با محوریتِ هوش مصنوعی و کاربردهای آن و با بهره گیری از روش تحلیلی-توصیفی به دنبالِ پاسخِ به این سوال است که "شبکه ژئوپلتیکی سیستم بین الملل" چگونه توسط جوهره دوانگارِ هوش مصنوعی دچار دگردیسی شده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد هوش مصنوعی و سیستم الگوریتمی با بازتولید مولفه های نوینِ ژئوپلیتیکی و استفاده از کارکردهای نظامی، امنیتی، سیاسی، ژئواکونومیکی و ژئوکالچریِ آن، تاثیر قابل ملاحظه ای در ارتقاء، تحول و تطورِ قدرت کنشگران بین المللی دارد.
ارزیابی خطر سیلاب در حوضه آبریز اوجان چای با استفاده از منطق فازی و مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
65 - 91
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر خطر سیلاب در سطح حوضه اوجان چای، واقع در شهرستان بستان آباد استان آذربایجان شرقی، ارزیابی شد. برای تهیه نقشه خطر تعداد 16 متغیر مکانی تأثیرگذار بر وقوع سیلاب موردتوجه قرار گرفته و در بستر سیستم اطلاعات جغرافیایی با استفاده از منطق فازی ترکیب و تحلیل شدند. نتایج همپوشانی با کاربست اپراتور گامای فازی نشان داد بالغ بر 8/4 درصد از مساحت حوضه در کلاس با خطر بسیار زیاد قرار گرفته است. بخش قابل توجهی از این پهنه ها منطبق بر بستر رودخانه های اصلی حوضه و اراضی پیرامون آن هاست. کلاس با خطرپذیری زیاد نیز عمدتاً در مجاورت کلاس مذکور قرار گرفته و بالغ بر 6/16 درصد مساحت حوضه مطالعاتی را شامل می شود. این پهنه ها می توانند توسط سیلاب های با دوره بازگشت 10 سال و بالاتر تحت تأثیر قرار گیرند. حدود 2/3 درصد از مناطق مسکونی با مساحتی بالغ 1/11 هکتار در کلاس با خطرپذیری بسیار زیاد و حدود 9/42 درصد با مساحتی بالغ بر 9/35 هکتار در کلاس با خطرپذیری زیاد واقع شده اند. در بخش دوم تحقیق از مدل HEC-HMS به منظور شبیه سازی بارش- رواناب و شناسایی زیرحوضه های با پتانسیل تولید رواناب بالا استفاده شد. نتایج نشان داد هیدروگراف سیلاب زیرحوضه ها و خروجی حوضه تا حد زیادی تحت تأثیر ویژگی های ژئومورفومتری و پوشش زمین است. پیک های بالا در زیرحوضه های با کمترین میزان پوشش حفاظتی، شیب زیاد، نفوذپذیری کم، فراوانی برون زدهای سنگی و سطوح غیرقابل نفوذ مشاهده می شود. می توان به زیرحوضه های بالادست ازجمله 1، 3، 7، 11 و 12 اشاره کرد که از بالاترین میزان دبی پیک برخوردارند.
بررسی تغییرات فصلی و تأثیر عملیات اصلاح مرتع بر میزان تصاعد دی اکسید کربن (مطالعه موردی: مراتع سردشت کوهستانی بخش زیدون شهرستان بهبهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
129 - 149
حوزههای تخصصی:
دی اکسید کربن شاید مهم ترین گاز موجود در اتمسفر باشد که گرمایش جهانی به آن ارتباط داده می شود. تأثیر عملیات اصلاحی بر روی تصاعد کربن و ترسیب کربن در بسیاری از مناطق جهان بسیار کم بررسی و مطالعه شده است. در این راستا این مطالعه در بخش کوهستانی زیدون شهرستان بهبهان برای بررسی تأثیر عملیات اصلاحی بر روی تصاعد کربن خاک صورت گرفته است. بدین منظور سه منطقه شامل منطقه بدون عملیات اصلاحی (شاهد)، منطقه تحت عملیات بوته کاری و منطقه تحت عملیات کنتورفارو در منطقه موردمطالعه انتخاب شد. در هر منطقه چهار ترانستکت صد متری مستقر شده و در طول هر ترانسکت چهار پلات مستقر شده و اندازه گیری تصاعد کربن انجام شد. نمونه برداری به کمک تله های قلیایی، با روش اتاقک بسته ساکن صورت گرفت. برای ارزیابی تغییرات فصلی تصاعد کربن، اندازه گیری در فصول تابستان، پاییز و زمستان انجام شد. نتایج نشان داد میزان تصاعد کربن مرتع بدون عملیات اصلاحی به شکل معنی داری بالاتر از تیمارهای بوته کاری و کنتورفارو است. بالاترین تصاعد کربن به میزان 15/1 گرم در مترمربع در روز مربوط به تیمار شاهد و کمترین تصاعد با میزان 42/0 مربوط به تیمار بوته کاری بود. بین تیمار بته کاری و کنتورفارو از نظر تصاعد کربن تفاوت معنی داری دیده نشد. نتایج بررسی تغییرات فصلی تصاعد کربن نشان داد بدن در نظر گرفتن تیمارها و به طورکلی میزان تصاعد کربن در فصل تابستان بیشتر از پاییز و زمستان بوده است. به طورکلی میزان تصاعد کربن در تابستان 9/0 گرم در مترمربع در روز و در زمستان 55/0 گرم در مترمربع در روز بود. با در نظر گرفتن تیمارهای مختلف نتایج نشان داد از نظر تصاعد کربن بین فصول مختلف تفاوت معنی داری در تیمار شاهد دیده نمی شود. در تیمار بوته کاری میزان تصاعد کربن در تابستان و پاییز اختلاف معنی داری با زمستان داشت. در کنتورفارو میزان تصاعد کربن در فصل تابستان به شکل معنی داری بالاتر از میزان تصاعد کربن در پاییز و زمستان بود. نتایج ارتباط بین میزان دما و رطوبت و تصاعد کربن خاک نشان داد بین رطوبت و تصاعد کربن رابطه معنی داری وجود ندارد؛ اما بین دما و تصاعد کربن در دو تیمار بوته کاری و کنتورفارو ارتباط معنی داری وجود دارد؛ به شکلی که با افزایش دما میزان تصاعد کربن نیز افزایش یافته است. نتایج این مطالعه نشان می دهد انجام عملیات اصلاح در مرتع می تواند به شکل معنی داری میزان تصاعد کربن خاک را کاهش دهد که این امر می تواند به مدیران در راستای کاهش دی اکسید کربن جو کمک شایانی کند.
تحلیل اثرات توسعه ژئوتوریسم در ایجاد امنیت پایدار در شهرستان مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
۱۴۲-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
ژئوتوریسم یکی از ارکان مهم گردشگری است که نقش مهمی در توسعه اقتصادی و اجتماعی مناطق دارد و این مسئله در مناطق مرزی دارای اهمیت دوچندان است. با توجه به اینکه یکی از راهکارهای ایجاد امنیت در نوار مرزی، توسعه اقتصادی منطقه است، بنابراین توسعه ژئوتوریسم در نوار مرزی کشور، حائز اهمیت است. با توجه به اهمیت موضوع، در این پژوهش به تحلیل اثرات توسعه ژئوتوریسم در ایجاد امنیت پایدار در شهرستان مریوان پرداخته شده است. در این تحقیق از مدل رقومی ارتفاعی 30 متر SRTM، نتایج حاصله از مصاحبه و مطالعات کتابخانه ای به عنوان داده های تحقیق استفاده شده است. مهم ترین ابزارهای تحقیق، ArcGIS، Expert Choice و SPSS بوده است. همچنین در این تحقیق از مدل های کامنسکو، تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و مدل SWOT استفاده شده است. با توجه به اهداف مورد نظر، این تحقیق در چند مرحله انجام شده است که در مرحله اول به شناسایی و ارزیابی ژئوسایت ها، در مرحله دوم به تحلیل اثرات توسعه ژئوتوریسم بر اهداف توسعه پایدار و امنیت منطقه و در مرحله سوم به شناسایی عوامل موثر بر توسعه ژئوتوریسم پرداخته شده است. نتایج ارزیابی ژئوسایت های شناسایی شده بر اساس مدل کامنسکو نشان داده است که ژئوسایت های شهرستان مریوان پتانسیل بالایی جهت اهداف توسعه ژئوتوریسم دارند که توجه به آن ها می تواند با توسعه اقتصادی، توسعه زیست محیطی، توسعه زیرساخت ها و در نهایت با امنیت پایدار منطقه همراه باشد. همچنین نتایج حاصله از مدل SWOT نشان داده است که وجود ژئوسایت های کمیاب با وزن 08/0، نداشتن برنامه های توسعه ای بلندمدت با وزن 08/0، ایجاد امنیت پایدار در منطقه با وزن 091/0 و فصلی بودن اشتغال با وزن 058/0، به ترتیب به عنوان مهم ترین نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدات توسعه ژئوتوریسم در شهرستان مریوان محسوب می شوند.
Counterterrorism in Middle Eastern Foreign Policy of Iran (1971-2021)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
246 - 267
حوزههای تخصصی:
In the last half-century, Iran has emerged as a regional power in the Middle East. One of the indicators of a country's regional power is regional custodianship that includes fighting intra-regional threats, such as terrorism. The aim of the current paper is to study Iranian Foreign Policy approach on fighting terrorism. Confronting terrorist groups in the Middle East has been one of the major aspects of Iran's foreign policy under two different political regimes. The Iranian government's struggle with the Dhofar Liberation Front (DLF) in Oman during the Pahlavi era and the fight against the Taliban terrorist group in Afghanistan and ISIS in Iraq and Syria can be seen as examples of this inter-regional struggle after Islamic revolution. Using David Rapoport (2004) and Robert Stewart's theory (2012), the paper seeks to investigate Iran’s foreign policy stance on fighting terrorism in West Asia. The main question of this article is How have the waves of international terrorism, effected Iran's regional foreign policy in the Middle East over the past half century? The findings show that Iran's foreign policy has been countered by the waves of international terrorism and has protected the security of the Middle East against terrorist groups and shows how a strong Iran has always reduced the cost of major powers in the fight against terrorism.
ارزیابی تغییرات طول دوره های خشک فصلی با روش ارزیابی گام به گام سوارا (SWARA) در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۱۵۶-۱۴۳
حوزههای تخصصی:
جهت بررسی رفتار فصلی طول دوره های خشک از داده های بارش در مقیاس روزانه برای 44 ایستگاه سینوپتیک ایران و دوره آماری30 ساله (2018-1988) استفاده شد. بعد از یکپارچه سازی آماری داده ها، دوره های بلندمدت با تداوم بیش از 20 روز مبنای مطالعه قرار گرفتند. در گام بعدی برای تعیین وزن فصلی دوره ها از روش ارزیابی گام به گام منطق فازی - عددی سوارا(SWARA)، استفاده شد. در چهار گام اساسی اهمیت نسبی دوره های پرتکرار، وزن اولیه، وزن نهایی و نرمال شده دوره ها مشخص شد. اثرگذاری و وزن هرکدام از معیارها با روش سوارا در محیط فازی نشان داد که در مناطق غربی و شمالی کشور، بیشترین وزن اولیه در تبیین دوره ها را فصل زمستان و بهار و معیارهایی مانند برگشت پذیری و درصد احتمال رخداد دارا هستند. در تبیین نهایی نیز این دو فصل وزن بالایی داشتند. این دو فصل بیش از 65 درصد وزن دوره ها در این مناطق را تبیین می کنند. در مناطق جنوبی و بخش هایی از مرکز(اصفهان، شرق فارس و غرب کرمان)، فصل زمستان و پاییز بیش از 71 درصد وزن دوره ها را تبیین می کنند. در بین معیارهای تبیین کننده وزن دوره ها نیز معیار برگشت پذیری و احتمال رخداد بیش از 55 درصد وزن را به خود اختصاص داده است. تغییرپذیری معیارها در مناطق شمالی و مرطوب کشور از برگشت پذیری، تداوم و احتمال رخداد بیشتری برخوردار است. این امر حاکی از این امر است که مرز مناطق خشک در آینده اقلیم ایران به سمت مناطق شمالی جابه جا می شود. می توان اذعان نمود که رفتار دوره های خشک بلندمدت بیشتر تابعی از دو معیار برگشت پذیری و احتمال رخداد آن هاست.
ارزیابی پتانسیل تخریب اکولوژیکی منطقه حفاظت شده کوسالان با استفاده از سنجش ازدور و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۵
41 - 61
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف ارزیابی تخریب اکولوژیکی منطقه حفاظت شده کوسالان در شهرستان مریوان در استان کردستان با استفاده از فن آوری های سنجش ازدور و GIS انجام شده است. برای این منظور تصاویر دو دوره زمانی مربوط به سال های 1989 و 2020 تهیه گردید. پس از انجام تصحیحات رادیومتریک و اتمسفریک، تغییرات شاخص NDVI که بیان کننده تغییرات پوشش گیاهی در دو بازه زمانی موردبررسی است، مورد ارزیابی قرار گرفت. به منظور مدل سازی تخریب اکولوژیک از 4 معیار کلی پوشش گیاهی، زمین شناسی، فیزیوگرافی و فعالیت های انسانی و 8 زیر معیار شامل فاصله از روستا، فاصله از جاده، محدوده های زمین لغزش، شدت فرسایش، شیب، جهت، ارتفاع از سطح دریا و پوشش گیاهی استفاده گردید. زیر معیارها با مدل Fuzzy استاندارد شدند و با روش AHPوزن دهی گردیدند. تغییرات پوشش گیاهی در آستانه های مختلف شاخص NDVI شامل سه آستانه 1-3/0، 1-4/0 و 1-1/0 مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این ارزیابی نشان می دهد که کیفیت و تراکم پوشش گیاهی دارای روند کاهشی در طول این 31 سال بوده است. نتایج مدل سازی پتانسیل تخریب اکولوژیکی نشان داد مؤثرترین معیار در ایجاد تخریب، فاصله از روستا است. به طورکلی 50 درصد از مساحت منطقه دارای پتانسیل بالای تخریب اکولوژیکی است. نتایج این مطالعه نشان داد استفاده از مدل های دقیق و تجزیه وتحلیل نتایج آن ها در محیط GIS می تواند روش دقیقی در برآورد پتانسیل تخریب اکولوژیکی مناطق حفاظت شده باشد.
تحلیل الگوی فضایی- زمانی حملات تروریستی در ایران بین سال های 1357 تا 1397(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
152 - 175
حوزههای تخصصی:
حملات تروریستی در ایران طی چهار دهه گذشته از نظر الگوی فضایی- زمانی، گروه های تروریستی عمل کننده و ابزارهای مورد استفاده ویژگی های متفاوتی داشته است. مساله این پژوهش که با رویکرد تحلیل فضایی و روش کمی انجام شده است، این است که حملات تروریستی در ایران دارای چه الگوی فضایی- زمانی بوده است؟ و نحوه پراکنش حملات گروه های تروریستی مختلف و روش های آنها چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟ نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که ایران در فاصله زمانی سال های 1357 تا 1397 با سه موج بلند و دو موج کوتاه حملات تروریستی مواجه بوده است. حملات گروه های تروریستی ضدحکومتی از الگوی پخش سلسله مراتبی پیروی کرده است. در حالی که حملات گروه های تروریستی تجزیه طلب تابع الگوی پخش یا سرایت مجاورتی بوده است. در موج اول و دوم بلند و موج اول کوتاه حملات تروریستی عمدتاً از روش هایی مانند حمله مسلحانه و بمب گذاری استفاده شده است، اما در موج سوم بلند و موج دوم کوتاه حملات تروریستی، حملات انتحاری متداول بوده است.
سنجش میزان تأثیر ایدئولوژی نو سلفی بر افراطی گری در قاره آفریقا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
176 - 206
حوزههای تخصصی:
قاره آفریقا با توجه به ویژگی های منحصر به فرد خود دارای شرایطی مناسب در راستای گسترش ایدئولوژی نوسلفی وهابی و جریان های افراطی است؛ به گونه ای که تهدیدات ناشی از گسترش آن منجر به بسط و توسعه شبکه های اسلام گرای رادیکال در این قاره شده است. در همین راستا، این نوشتار زمینه وسیع تری از جریان های مختلف عملکرد اسلامی در آفریقا و عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که در منطقه شکل گرفته اند را مورد شناسایی قرار داده و به تجزیه و تحلیل عوامل موثر در شکل گیری آن ها پرداخته است. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تاثیر ایدئولوژی نوسلفی وهابی بر جریان های افراطی در قاره آفریقا می باشد که می تواند برای برنامه ریزی و مدیریت جریان های نوسلفی به عنوان الگویی مدنظر قرار گیرد. این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از روش میدانی و بهره گیری از تکنیک دیمتل درصدد بررسی تأثیر ایدئولوژی نوسلفی وهابی بر جریان های افراطی در قاره آفریقا است. یافته های تحقیق نشان داد متغیرهایی مانند ایدئولوژی حذف، مداخلات سازمان ملل و نهادهای بین المللی، فقر فرهنگی و ایدئولوژی مسلمانان آفریقایی، ناکارآمدی دولت، جنبش ضدآپارتاید برای مبارزه تبعیض نژادی در منطقه نشان دهنده تعامل بالا و ارتباط سیستمی قوی با سایر متغیرها هستند. عواملی مانند عدم فعالیت منسجم جریان بیداری اسلامی، دیدگاه منفی نسل جدید آفریقایی از استعمار غرب، ضعف ساختاری آن با سایر مناطق جهان، فقدان درآمد کافی به عنوان معلول نمایش داده شده است.
بررسی و ارزیابی نظریه های قدرت دریایی و ارائه مدل نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
116 - 154
حوزههای تخصصی:
در دو دهه اول قرن بیست و یکم، شاهد تغییرات و تحولات عظیمی در استراتژی دریایی کشورها، محیط ژئوپلیتیکی دریاها و نظام بین المللی هستیم. قدرت دریایی کشورها باید با این تحولات هماهنگ باشد. امروزه دیدگاه صرف نظامی از قدرت دریایی، با اهداف چندگانه و استراتژی دریایی و ملی کشورها هم خوانی ندارد. بررسی پیشینه نظریه های قدرت دریایی بیانگر آن است که این نظریه ها در قالب تشریح ماهیت قدرت دریایی، عوامل و عناصر آن و یا ارائه مدل بوده است. این تحقیق با بهره گیری از روش توصیفی - تحلیلی، نظریه های قدرت دریایی را از لحاظ ساختار و محتوا، ارزیابی و عوامل و عناصر قدرت دریایی را در قالب مدل نظری پیشنهاد کرده است. یافته های تحقیق و مدل نظری حاصل از آن، نشان می دهد که قدرت دریایی از 7 عامل یا مؤلفه: جغرافیایی و سرزمینی؛ ژئوپلیتیکی؛ انسانی و اجتماعی؛ اقتصادی و صنعتی؛ نظامی؛ سیاسی و نهادی (داخلی و بین المللی)؛ تکنولوژیک و فن آوری اطلاعات، شکل یافته است. هر یک از این عوامل به تعدادی نماگر یا عناصر تقسیم می گردد. عوامل 7 گانه قدرت دریایی با یکدیگر تعامل دارند و تفکیک آنان از یکدیگر سخت است؛ به عبارت دیگر قدرت دریایی محصول ترکیبی از اجزاء به هم پیوسته و خروجی عوامل 7 گانه است.
ارزیابی شدت بیابان زایی در دشت مرادآباد - سراوان با استفاده از مدل Albedo-NDVI(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
209 - 224
حوزههای تخصصی:
بررسی و پایش پدیده بیابان زایی در منطقه های خشک و نیمه خشک باتوجه به افزایش روزافزون این پدیده، یکی از نگرانی های اساسی جوامع و دولت های درگیر مسئله بیابان زایی است. ازطرفی شناخت مناطق در معرض خطر پدیده بیابان زایی جهت مدیریت و کنترل این پدیده در کمترین زمان ممکن و حداقل هزینه از ضروریات است. هدف از این مطالعه، تهیه نقشه شدت بیابان زایی در دشت مراد آباد سراوان با استفاده از مدل Albedo-NDVI است. این روش بر مبنای سنجش از دور استوار است. برای تهیه دو شاخص مورد اشاره پس از تصحیحات لازم بر روی تصاویر ماهواره ای لندست 8 دو شاخص Albedo و NDVI در نرم افزار Erdas Imaging استخراج گردید. برای بررسی رابطه بین دو شاخص مورد بررسی تعداد 200 پیکسل متناظر از هر شاخص انتخاب و رگرسیون خطی بین آنها تشکیل گردید. بر اساس ضریب شیب خط حاصل از رگرسیون خطی، معادله تعیین شدت بیابان زایی بدست آمد و بر اساس ضریب شکست طبیعی جنکس نقشه شدت بیابان زایی تهیه شد. همچنین برای ارزیابی دقت مدل با مطالعات قبلی بر اساس مدل میدانی IMDPA یک ماتریس بهم ریختگی بین 100 نقطه متناظر تشکیل گردید. نتایج حاصل از رگرسیون خطی بین دو شاخص NDVI و Albedo نشان داد که این دو شاخص با یکدیگر همبستگی منفی بالایی دارند (85/0- =R ). نتایج حاصل از طبقه بندی شدت بیابان زایی بر اساس این مدل نشان داد که 35درصد منطقه در کلاس خیلی شدید و تنها 5 درصد منطقه بدون تخریب قرار دارد. همچنین مقدار مقدار دقت مدل با ضریب کاپای معادل 58/0 بدست آمد، که بیانگر دقت خوب مدل می باشد.
بررسی نقش شکل هندسی سرزمین و وسعت کشورها در ایجاد چالشهای جدایی طلبی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال دوزادهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
68 - 91
حوزههای تخصصی:
از چالشهایی که حکومتها با آن مواجهه هستند داعیه جدایی طلبی در درون قلمروهای سرزمینی می باشد؛ اینگونه چالشها، همواره در طی تاریخ با شکل گیری دولتها وجود داشته است. شکل هندسی و وسعت سرزمینی کشورها، یکی از عواملی است که در شکل گیری تنش های خودمختاری و جدایی طلبانه، تأثیرگذار است. در این مقاله، هدف اصلی، بررسی نقش شکل هندسی سرزمین و وسعت کشورها در ایجاد چالشهای جدایی طلبی است. پرسش اصلی این است که هندسه سرزمینی و وسعت کشورها چه تأثیری بر جدایی طلبی سرزمینی دارد؟ برای پاسخ به این پرسش، از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و سایتهای اینترنتی، بهره برده شده است. نتایج یافته های مقاله نشان می دهند که هندسه سرزمین در جدایی طلبی نقش زیادی ندارد. با توجه به بررسی نمونه های چندگانه از کشورهای با شکلهای هندسی متفاوت مانند اندونزی (پاره پاره)، اسپانیا (فشرده)، بلژیک (فشرده)، چین (فشرده و پاره پاره) و ... مشاهده می شود که آنچه در جدایی طلبی عامل اصلی است نحوه حکمروایی درون سرزمین از سوی دولتهای حاکم است که به خواسته های قومی- فرهنگی و توزیع عادلانه منابع و امکانات میان همه مردم ساکن درون سرزمین، توجه نمی کنند. این عدم توجه اگر با وسعت زیاد سرزمینی همراه شود دولتها را با چالشهای بیشتر و جدی تری، مواجه می شوند.
برآورد تغییرات زمانی و مکانی شاخص های سیل و جریان کمینه مستخرج از منحنی تداوم جریان (FDC) در رودخانه های استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۱۲۶-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
در بررسی تغییرات پاسخ هیدرولوژیکی ناشی از تغییر اقلیم می توان از شاخص های مستخرج از منحنی تداوم جریان استفاده نمود. هدف از این تحقیق مشخص کردن شاخص های سیل و جریان کمینه با استفاده از منحنی تداوم جریان در ایستگاه های هیدرومتری استان اردبیل می باشد. در این تحقیق تغییرات زمانی و مکانی شاخص های Q10،Q50، Q90، Q90/50و شاخصLane در 31 ایستگاه هیدرومتری استان اردبیل طی دوره 1372تا 1393 ارزیابی شد. در این مطالعه 5 ایستگاه (حاج احمد کندی، ننه کران، شمس آباد، پل سلطانی و بوران) که دارای جریان های حداقل، متوسط و حداکثر هستند، برای نمایش نتایج گرافیکی انتخاب شدند. ایستگاه های مذکور از نظر دبی و مساحت بررسی شده و منحنی تداوم جریان و منحنی تداوم جریان بی بعد براساس متوسط دبی و مساحت رسم شد. هم چنین روند تغییرات زمانی شاخص های Q10،Q50، Q90، Q90/50 و شاخص Laneبا آزمون ناپارامتری من کندال محاسبه شد. براساس نتایج به دست آمده شاخص Q10(جریان سیلابی) در ایستگاه های واقع بر روی رودخانه اصلی قره سو در سطح یک درصد دارای روند کاهشی معنی دار بوده است. شاخص Q50(جریان متوسط) در اکثر ایستگاه ها دارای روند کاهشی معنی دار بوده است. علاوه بر این، مقدار شاخص های Q90 و Q90/50 نیز در اکثر ایستگاه ها دارای روند کاهشی معنی دار در سطح p < 0.05)) بوده اند. در خصوص شاخص Laneبه عنوان شاخص مرتبط با سیل، در ایستگاه های ارباب کندی و دوست بیگلو که تحت تاثیر احداث سد بوده اند روند کاهشی معنی دار داشته اند. در نتایج تغییرات مکانی، شاخص (Lane) بیان گر سیلاب اوج است که مقادیر بالای آن در محدوده شرق و مرکز استان بیش تر است. در مجموع مقادیر شاخص های مرتبط با جریان های سیلابی در حوزه های بالادست استان روند افزایش داشته و نیز مقادیر مرتبط با جریان متوسط و نیز شاخص مشارکت جریان پایه در اکثر ایستگاه ها روند کاهشی معنی دار داشته است.
آشکارسازی کانون های جدید گردوخاک گسترش یافته در شمال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۱۷۴-۱۵۷
حوزههای تخصصی:
فرایند مستمر و رو به گسترش گرمایش جهانی به ویژه در منطقه آسیا، شرایط را برای افزایش خشکی و گسترش پدیده بیابان زایی فراهم کرده است. بسیاری از بیابان هایی که تا چندی پیش در تعادل اکولوژیک، شرایط حفاظت خاک را داشتند، امروزه به عنوان کانون های تازه ای از ایجاد مخاطره گردوخاک گسترش یافته تبدیل شده اند. نمونه های متعددی در ایران با توجه به موقعیت جغرافیایی خاص اش، در میان برخی از بیابان های مهم دنیا، اتفاق افتاده است. ناهنجاری دمایی 8 درجه ای در زمستان سال گذشته در حوضه آبخیر دریای کاسپین، کانون های گردوخاک جدیدی برای سواحل جنوبی این دریا فراهم کرده است. در تاریخ 30 الی 31 اردیبهشت 1400، گردوخاکی کم سابقه از لحاظ وسعت منطقه درگیر و همچنین غلظت، در ایستگاه های هواشناسی استان گیلان به ثبت رسید. اجرای مدل های پسگرد شیمیایی جو HYSPLIT نشان از گسیل گردوخاک از منطقه شمال غربی دریای کاسپین برای اولین بار به سواحل جنوبی دریای کاسپین (استان گیلان) با چنین شدتی دارد. کانون و منشاء این گردخاک بیابان راین در شمال غربی دریای کاسپین شناسایی شد. گرمایش مستمر و کم سابقه در منطقه و همراهی با جریان های قوی شمالی-جنوبی شرایط را برای گسیل این گردوخاک فراهم کرد. به دلیل منشاء گردوخاک گسیل شده و همچنین وضعیت جغرافیایی و توپوگرافیکی حوضه دریای کاسپین، تراز این گردوخاک از سطح زمین تا ارتفاع کمتر از 1500 متر ارزیابی شد. تحلیل شرایط همدید با استفاده از داده های بازتحلیل NCEP/NCAR با تفکیک مکانی 1 درجه، بیانگر استقرار توده هوای پرفشار با مرکز 1018 هکتوپاسکال روی بخش های شمال غربی دریای کاسپین و نفوذ زبانه پرفشار تا سواحل جنوبی دریای کاسپین است. با توجه به گرادیان مناسب فشاری و افزایش سرعت باد، چشمه های مولد گردوخاک روی مناطق بیابانی راین شکل گرفته و با حاکمیت جریان های شمالی (جنوب سو) توده گردوخاک به سمت استان گیلان گسیل می یابد.
بررسی تاثیر دولت مدرن بر ابداع هویت ملی ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
330 - 357
حوزههای تخصصی:
با ظهور ترک های جوان در سال ۱۹۰۸ میلادی، بحث محوری محافل روشنفکری ترک این بود که با چه ایده ای می توان امپراطوری عثمانی را حفظ کرد. در این دوره سه ایده اسلام گرایی، عثمانی گرایی و پان ترکیسم برای بقای امپراتوری مطرح شدند که با توجه به شکست های نظامی عثمانی در بالکان و کودتای جناح تندرو ترک های جوان به رهبری طلعت پاشا، انور پاشا و جمال پاشا، دو ایده اول توسط نخبگان سیاسی کنار گذاشته شدند و ایده سوم یعنی پان ترکیسم توسط آنها برگزیده شد. سوال اصلی پژوهش این است که چرا از میان سه ایده مذکور، پان ترکیسم توسط نخبگان سیاسی وقت برگزیده شد؟ شناخت ریشه های جریان پان ترکیسم به جهت ملاحظات سیاسی و امنیتی ناشی از همجواری مناطق آذری زبان ایران با کشورهای ترکیه و آذربایجان، امری ضروری در راستای حفظ و تامین منافع ملی ایران می باشد. در این پژوهش با استفاده از روش کیفی می کوشیم تا استدلال نماییم که این ایده جعلی توانست با بهره گیری از نهاد دولت مدرن، دست به تحریف واقعیات تاریخی بزند و از این طریق هویتی متناسب با مرزهای کشور نوین ترکیه خلق و ابداع نماید.
The Role of Iran and Russia as Regional Powers in the Middle East (2011-2020)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
151 - 172
حوزههای تخصصی:
Since the beginning of the Arab Spring in the Middle East, the region has undergone major changes, with regional and transnational powers shifting their foreign policy orientations based on their national interests. Meanwhile, Iran and Russia, as two major players, have focused on these developments. Therefore, using this Kinderman's Neorealism theory, the authors of the article seek to answer the question of what was the role of Iran and Russia in the Middle East region. The main hypothesis is that given the geopolitical developments, the strategic importance of the region, the tensions between Iran and the US in the Strait of Hormuz, the recent withdrawal of US forces from Syria, Iran and Russia as Regional Powers in the Middle East have played a key role to integrate their interest and deter U.S, in the Middle East. Indeed, the results show that Iran and Russia disagree in some areas, but given recent crises in the region, Trump's withdrawal from a nuclear deal with Iran and the imposition of more sanctions, opposed to unilateralism lead these two countries to cooperate politically and militarily to prevent influence of U.S in the region. The research method in this research is descriptive-analytical.
The Causes of Ineffectiveness of US Sanctions against the Islamic Republic of Iran based on the Political, Economic and Geopolitical Components(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
314 - 337
حوزههای تخصصی:
Sanctions have been used as a foreign policy tool since the post-World War II as an alternative means to war, to change governments or switch their behavior. From that period until now, the methods of imposing sanctions have become distinctive and complicated. Additionally, sanctions have become increasingly smarter day by day. The history of sanctions imposed by the United States of America against the Islamic Republic of Iran dates back to the first year after the victory of the Islamic Revolution (1980). The sanctions imposed against Iran are among the most durable and at the same time the most extensive ones imposed against the government and people of any country in terms of duration, scope and methods of application. The general conclusions are that the application of sanctions against Iran, even with different goals, produced sufficient impact during the long time of their application, resulting in economic losses, great people’s suffering and relative isolation of Iran.However, it did not achieve the intended goals previously defined as basis for their application. In this article, assuming the ineffectiveness of the sanctions (considering the failure to change of change in the government/behavior of the Islamic Republic of Iran as the main goals of the United States, we seek to investigate the reasons for this ineffectiveness. In this article, by introducing the components and examples of political, economic, technological factors and geopolitical advantages the arguments for the ineffectiveness of the American sanctions against the Islamic Republic of Iran have been presented. Qualitative document analysis constitutes the research method applied in this article.
اولویت بندی و تحلیل فضایی پتانسیل سیل خیزی مبتنی بر رویکرد FUZZY-AHP (مطالعه موردی: حوزه آبخیز قمصر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
139 - 159
حوزههای تخصصی:
سیل یکی از بلایای طبیعی است که می تواند فعالیت های اقتصادی، اجتماعی و پایداری محیط را تهدید کند؛ بنابراین شناسایی مناطق مستعد سیل خیز حوزه آبخیز امری ضروری در این زمینه است. هدف پژوهش حاضر، اولویت بندی و تحلیل فضایی سیل خیزی حوزه آبخیز قمصر با استفاده از مدل های تصمیم گیری چند معیاره و منطق فازی است که با رویکرد توصیفی – تحلیلی و با روشFUZZY-AHP انجام شده است. برای این منظور ابتدا 14 معیار مؤثر بر سیل خیزی حوضه (شامل باران، ارتفاع، کاربری اراضی، بافت خاک، سنگ شناسی، فاصله از رودخانه، شیب، تراکم زهکشی، رتبه آبراهه، شاخص رطوبت توپوگرافی، شاخص توان آبراهه، تجمع جریان، انحنای سطح، انحنای طولی) شناسایی شد و سپس در نرم افزار Expert choice 11 بین معیار ها با روش AHP مقایسه های زوجی انجام گردید و وزن نهایی هر معیار به دست آمد. در ادامه، معیار ها با استفاده از توابع فازیlinear و large فازی سازی شدند و درنهایت وزن های نهایی به دست آمده برای هر معیار در لایه های مربوطه اعمال شد و نقشه نهایی سیل خیزی حوضه تهیه گردید. نتایج حاصل از اولویت بندی معیار های کمی و کیفی بر اساس نظر کارشناسان آبخیزداری با روش AHP نشان داد از بین 14 معیار پیشنهادی، معیار باران با وزن نهایی 229/0 بیش ترین تأثیر را در سیل خیزی حوضه دارد. همچنین معیارهای بافت خاک سنگین تا خیلی سنگین (499/0)، واحد سنگی Plvav (252/0)، کاربری های پهنه های آبی و اراضی لخت به ترتیب با وزن نهایی 345/0 و 225/0 نقش پررنگ تری در سیل خیزی حوضه دارند. نتایج حاصل از نقشه نهایی سیل خیزی حوضه نشان داد که حدود 841/30، 056/27 و 406/12 درصد از مساحت کل حوضه به ترتیب در طبقه سیل خیزی متوسط، زیاد و خیلی زیاد قرار دارند که این مناطق بیشتر در بخش مرکزی و در امتداد جنوب شرقی حوضه واقع شده اند؛ بنابراین آگاهی از پتانسیل سیل خیزی حوضه می تواند در جهت تدوین برنامه های مدیریت بحران در هنگام مواجه شدن با سیلاب مؤثر واقع شود.