فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۶۱ تا ۱٬۴۸۰ مورد از کل ۲٬۲۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
فضاهای عمومی، نقش محوری در برنامه ریزی و توسعه شهرها دارند و از اجزای اصلی یک محیط شهری سالم و با نشاط به حساب می آیند. توسعه کیفی و کمی فضاهای عمومی شهرها، هنگامی روند مطلوب اجرایی و قابل تحققی پیدا خواهد نمود، که اولویت سنجی مسائل موجود در شهرها، مبتنی بر نظریات نوین مشارکت مردمی (دیدگاه استفاده کنندگان) و استفاده از روش های علمی مناسب و کارآمد باشد. از آنجا که نظرات و آراء مختلفی در سطح شهر پیرامون مسائل و اولویت های شهری وجود دارد و اتخاذ تصمیمات می بایست همگرا و در راستای پوشش همه جانبه اولویت ها باشد، بنابراین هدف مقاله حاضر، اولویت سنجی و تعیین راهبردهای توسعه فضاهای عمومی شهر عسلویه با استفاده از مدل «فرآیند تحلیل شبکه» (ANP) می باشد. در این پژوهش روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی- کتابخانه ای، بررسی های میدانی، مراجعه مستقیم به سازمان های مربوطه و استفاده از ابزار پرسش نامه بوده که محدوده مورد مطالعه شامل فضای عمومی؛ پارک، خیابان و بازار و هفت فضای شهری مورد بررسی است. ابتداء مهمترین مسائل مرتبط با فضاهای عمومی شهر با استفاده از منابع، مصاحبه و پرسشنامه استخراج گردید، سپس با توجه به ویژگی های ANP و ویژگی مسائل شهر عسلویه، داده ها و اطلاعات اولیه طبقه بندی و به تبع آن مدل مفهومی ANP تهیه گردید. مدل ANP مبتنی بر فضاهای عمومی شهر عسلویه شامل 4 خوشه (معیار/گروه) و 14 گزینه (نود/زیر گروه) با استفاده از نرم افزار Super Decisions تولید شد و نتایج بررسی های میدانی در نرم افزار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. خروجی های مدل به شیوه های مختلف متنی و نمودارهای متنوع و قابل تأمل برای تمام معیارها و گزینه ها قابل ارائه است، از این رو، به سبب حجم گسترده عملیات، تنها برخی از خروجی ها برای نمونه در مقاله آورده شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد، بیشترین و بالاترین اولویت ها مربوط به تعاملات اجتماعی (0.644 نرمال شده خوشه فضای مطلوب شهری)، دسترسی اجتماعی (0.625 نرمال شده خوشه قابلیت دسترسی به فضاهای عمومی) و سازگاری (0.415 نرمال شده خوشه کاربرد بهینه فضاهای عمومی)، با تأکید بر توسعه فضای عمومی بازار شهر (بخش مرکزی) و بخش ساحلی شهر- پارک نگین جهت تعیین راهبردهای توسعه فضاهای عمومی شهر عسلویه تعیین گردید.
گوگل ارتس، سیستم اطلاعات جغرافیایی و زمین لغزش چهار تخته؛ روش ساده و جدید برای بررسی زمین لغزش
تحلیل فضایی و سطح بندی شاخص های بهداشتی- درمانی با استفاده از GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عموماً سطح توسعه یافتگی در بین بخش های مختلف اقتصادی یک کشور همانند مناطق آن یکسان نمی باشد، بلکه در بخشهای آموزشی، خدمات بهداشت و درمان، خدمات و رفاه اجتماعی، کشاورزی و صنعت یک کشور عدم تجانس و ناهمگنی به چشم می خورد. یکی از مسایل و معضلاتی که پیش روی برنامه ریزان منطقه ای وجود داشته، رشد و توسعه نابرابر مناطق است، به طوری که با نگاه به توزیع فضایی خدمات در مناطق مشخّص می شود که این فعالیت ها به شکل متوازنی توزیع نشده اند. به همین خاطر از جمله معیارهای معمول در برنامه ریزی منطقه ای، سطح بندی نواحی بر اساس برخورداری از شاخص های مختلف توسعه است. خدمات بهداشت و درمان یکی از ارکان اصلی توسعه محسوب می شوند و ارائه خدمات بهداشت و درمان در مناطق مختلف باعث کاهش فقر می شود، لذا شرایط را جهت تربیت و رشد سرمایه انسانی و توسعه اقتصادی و اجتماعی در مناطق مختلف کشور را فراهم می نماید. پژوهش حاضر با بهره گیری از دو تکنیک تحلیل عاملی و تحلیل خوشه ای و استفاده از 22 شاخص بهداشتی به تحلیل و سطح بندی شاخص های بهداشتی- درمانی شهرستان های استان آذربایجان شرقی می پردازد. رویکرد حاکم بر این پژوهش توصیفی، تحلیلی و علّی و از نوع کاربردی- توسعه ای می باشد و جهت تهیه نقشه ها از نرم افزار Arc/GIS بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد شاخص های بهداشت و درمان در استان آذربایجان شرقی به صورت متوازن توزیع نشده و اختلاف فاحشی بین شهرستان های استان از نظر توسعه خدمات بهداشتی ملاحظه می شود. شهرستان های تبریز و جلفا به ترتیب در بالاترین و پایین ترین سطح قرار گرفته اند و نتیجه به کارگیری تکنیک تحلیل عاملی، شهرستان ها را در 4 سطح ورا توسعه، فرا توسعه، میان توسعه و فرو توسعه قرار داده که شهرستان تبریز در سطح ورا توسعه و شهرستان های آذرشهر، بناب، جلفا، چاراویماق، ورزقان، هریس و هشترود در سطح فرو توسعه واقع شده اند. با استفاده از تکنیک تحلیل خوشه ای و ترسیم نمودار دندروگرام، شهرستان های استان در 4 گروه همگن طبقه بندی شده اند. در پایان نیز پیشنهاداتی جهت بهبود وضعیت نواحی محروم ارائه گردیده است.
شناسایی هاله های دگرسانی همراه با کانه زایی مس پورفیری در کوه هنزا با استفاده از تصاویر ASTER(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحقیق حاضر، احتمال کانه زایی مس پورفیری در محدودة کوه هنزا در حوالی روستای درب بهشت واقع در بخش جنوبی زون دهج ساردوئیه با استفاده از تصاویر استر بررسی شده است. در این منطقه کانه زایی مس پورفیری در مناطق رمشک، بندر هنزا، سوراخ مار، و گروه شناخته شده است. به منظور شناسایی هاله های دگرسانی فیلیک و آرژیلیک که معمولاً در اطراف کانسارهای مس پورفیری وجود دارند، از دو الگوریتم نقشه بردار زاویه طیفی (SAM) و عملگر منطقی استفاده شده است. روش عملگر منطقی مجموعه ای از نسبت های باندی است که در بخش نخست آن نواحی پوشش گیاهی حذف گردیدند و به دنبال آن با کمک نسبت های باندی هاله های دگرسانی استخراج از یکدیگر متمایز شدند. در روش SAM با توجه به ویژگی های طیفی کانی های دگرسان شده در باندهای مناطق دگرسانی آرژیلیک و فیلیک با استفاده از کانی های خاص، این نوع دگرسانی ها همانند کائولینیت و مسکویت مشخص شدند. محاسبه ضریب تشابه در دو روش مذکور نشان می دهد که میزان تشابه در آن ها در حد متوسط، و ضریب تشابه نقاط معدنی با نواحی تأییدشده با هر دو روش بسیار مناسب است. بنابراین، نواحی ای که در آن هر دو روش SAM و الگوریتم عملگر منطقی همدیگر را تأیید می کنند بیشترین احتمال کانه زایی مس پورفیری را دارند.
برآورد عملکرد گندم دیم با استفاده از شاخص های اقلیم کشاورزی و سنجش از دور در استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ه هدف از این مطالعه مدل سازی آماری عملکرد گندم دیم در استان کردستان است. به این منظور از مدل های رگرسیون خطی چندمتغیره استفاده شده، که متغیر وابستة آنها میزان عملکرد گندم دیم است و متغیرهای مستقل شان سه دسته اند: نخستین گروه، عناصر اقلیمی و شاخص های اقلیم کشاورزی هستند. دومین گروه از متغیرهای مستقل در این تحقیق را شاخص های گیاهی استخراج شده از سنجندة AVHRR از ماهواره NOAA برای زمان حداکثر سبزینگی (حداکثر شاخص سطح برگ)، تشکیل داده اند. سومین گروه متغیرهای مستقل تحقیق، ترکیب دو گروه متغیرهای مستقل فوق است. روش بازنمونه گیری بوت استرپ روی همة مدل های استخراج شده اجرا، و برمبنای نتایج آن، میزان عملکرد برای سال های 1383 تا 1385 تخمین زده شده است. تحلیل های انجام شده نشان می دهد که با ورود عناصر اقلیمی و شاخص های اقلیم کشاورزی به عنوان متغیرهای مستقل به مدل های رگرسیون خطی، مناسب ترین مدل های برآورد عملکرد گندم دیم در کل استان کردستان و شهرستان های سقز و بیجار، داده های مرحله زایشی (23 اردیبهشت تا 20 خرداد) است. در شهرستان دیوان دره، بهترین مدل از مجموع دو مرحلة دوم رویشی و مرحله زایشی به دست آمده است. در شهرستان مریوان بهترین مدل، با توجه به داده های مرحله خواب (22 آذر تا 25 اسفند)، و در دو شهرستان سنندج و قروه با توجه به داده های کل فصل رشد به دست آمده است. همچنین نتایج نشان می دهد که استفاده از شاخص های گیاهی استخراج شدة شاخص DVI برای مدل سازی و پیش بینی عملکرد گندم دیم مناسب تر است. افزون بر اینها، مدل های ترکیبی شامل ترکیب عناصر اقلیمی و شاخص های اقلیم کشاورزی با شاخص های طیفی گیاه، مدل هایی با دقت بالاتر به دست می دهند. کاربرد روش بازنمونه گیری بوت استرپ روی مدل های رگرسیونی به دست آمده، در مطالعات مدل سازی محصول که تعداد نمونه ها زیاد نیست دقت درون مدلی را افزایش می دهد و به همین دلیل می توان از آن برای عملکرد محصول گندم دیم استفاده کرد.
برآورد بارش به کمک شبکه عصبی مصنوعی با داده های هواشناسی غیربارشی در سه منطقه شیراز، مشهد و کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عنصر بارش ماهیت آشوبناکی و تصادفی داشته و از این نظر دارای تغییرات ساختاری در زمانهای مختلف است. در این راستا بهدلیل عدم قطعیتهایی که وجود دارد، نوسانهای زیادی در مقدار بارش ایجاد میشود که پیشبینی این کمیت مهم را با مشکل مواجه نموده است. در این مقاله با تکنیک مقیاسبندی مجدد (R/S) و محاسبه نمای هرست (H) پیشبینیپذیری بارش در سه منطقه شیراز، کرمان و مشهد انجام شد. نمای هرست نشان داد که پارامتر بارش قابلیت پیشبینیپذیری را دارد، زیرا H از 5/0 بزرگتر بوده و بمراتب بهمقدار 1 نزدیکتر است. بهطوریکه نمای هرست از حداقل 8/0 در ایستگاه مشهد تا حداکثر 92/0 در ایستگاه شیراز در نوسان بود. به منظور پیشبینی بارش از شبکههای عصبی مصنوعی استفاده شد. نوع پارامترهای ورودی براساس آزمون همبستگی پیرسون از بین دادههای غیربارشی، ترکیبی از دادههای دمایی و رطوبتی بودند. تعداد پارامترهای ورودی، تعداد لایههای میانی و سایر اطلاعات مربوط به شبکه عصبی مصنوعی به صورت تصادفی انتخاب و پیشنهاد شدند. در مجموع از شبکههای عصبی پرسپترون چند لایه برای برآورد بارش استفاده شد. مقایسه عملکرد شبکههای عصبی، نشان داد که استفاده از 3 و 4 پارامتر هواشناسی، بهترین رتبه برآوردگری را داشتهاند. آرایشهای پیشنهادی برای ایستگاه شیراز، 1-21-21-3، کرمان 1-25-25-3 و مشهد 1-19-19-4 دارای ضریب همبستگی بیش از 91 درصد شد. اعتبارسـنجی مدلهای بارش نشان داد که شـبکههای طراحی شـده برای پارامتر بارش در ایستگاههای مشهد، شیراز و کرمان به ترتیب با خطای 4، 11 و 14 درصد، دارای بهترین عملکرد بودهاند. در مجموع نتایج نشان میدهند که استفاده از روش شبکه عصبی با درنظر گرفتن اطلاعات دمایی و رطوبتی، نتایج مناسبی برای توصیف فرآیند و ترکیب آنها در پیشبینی، بهدست میدهند.
پتانسیل یابی منابع آب زیرزمینی با استفاده از مدل AHP و تکنیک GIS (مطالعه موردی: حوضه آبخیز شاهرود- بسطام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روند روبه رشد شهرستان شاهرود در سالهای اخیر، راهبرد مدیریت منابع آب در این منطقه را بیش از پیش ایجاب میکند. یکی از راهکارهای مدیریتی منابع آب، شناسایی مناطق آبی با پتانسیل های مختلف و بهره برداری از آنها با توجه با ظرفیتشان می باشد. هدف از این پژوهش پهنه بندی مناطق پتانسیل آبی در حوضه آبخیز شاهرود- بسطام با استفاده از عوامل موثر در تغذیه سفره های آب زیرزمینی، از طریق مدل AHP و تکنیک GIS است. جهت نیل به اهداف از معیارهای زمینشناسی، اقلیمی، ژئومورلوژی و هیدرولوژی بهرهگیری شد و در مجموع پنج منطقه پتانسیلی بالا، خوب، متوسط، کم و بدون پتانسیل شناسایی گردید. در پایان برای اطمینان از نتیجه نهایی، لایه پتانسیلی منطقه مطالعاتی به سه روش Raster Calculator Weighed Overlay, و Weighted Sum تهیه شده است. نتایج نشان میدهد که در بین پنج منطقه پتانسیلی معرفی شده حداکثر مساحت پهنه پتانسیل بالا در روش نخست و حداقل مساحت آن در روش دوم مشخص شده است. اما روش سومی حدفاصل بین دو روش قبلی بوده و نتایج آن از اطمینان بالاتری برخوردار است. پهنه پتانسیل بالا بیشتر منطبق بر رسوبات آبرفتی درشت دانه دوران چهارم و مخروطه افکنههای پایکوهی است. پهنه بدون پتانسیل یکی منطبق بر حداکثر ارتفاعات و دیگری منطبق بر مناطق کم ارتفاع رسی و مارنی میباشد. نتایج حاصل از این پژوهش میتواند در طرحهای مدیریت محیط منابع آب زیرزمینی و جلوگیری از بهرهکشی بیش از توان آنها سازنده باشد.
پایش سطح برف حوضه سد شاه چراغی با استفاده از تصاویر NOAA-AVHRR(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایش سطح برف نماینده میزان پوشش برف بوده و عامل مهمی در پیش بینی جریان حوضه با استفاده از مدل های هیدرولوژی است. هدف این پژوهش بررسی تغییرات سطح برف حوضه سد شاه چراغی در شمال استان سمنان، طی دوره بیست ودوساله است تا بتوان از سری زمانی سطح برف به دست آمده، به منزله داده های ورودی مدل پیش بینی جریان ورودی سد استفاده کرد. نبود ایستگاه ها و داده های هواشناسی و برف سنجی مناسب در سطح حوضه، بر اهمیت کاربرد سنجش از دور برای تعیین سطح برف می افزاید. از این رو، پوشش برف با جمع آوری تصاویر NOAA-AVHRR و به کمک دو روش تحلیل آستانه برپایه آلبدو باندهای مرئی و دمای درخشندگی باندهای حرارتی برای جداسازی برف، بر اساس نوع سنجنده ماهواره محاسبه شد و تفاوت دو روش جداسازی برف از پدیده های دیگر بررسی شد. نتایج نشان می دهند که سطح پوشش برف محاسبه شده از تصویر سنجنده AVHRR-3 در حدود 4 درصد بیشتر از سطح برف محاسبه شده از تصویر سنجنده AVHRR-2 است. همچنین نتیجه بررسی روند تغییرات سطح برف از سال 1986 تا 2007 میلادی به دو روش رگرسیون خطی و من کندال نشان می دهد که سری زمانی سطح برف روندی ندارد.
سطح بندی و میزان توسعه یافتگی خدمات بهداشتی و درمانی شهرستانهای استان کرمان با استفاده از شاخص های تمرکز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخورداری از سلامت جسمی، روانی و اجتماعی حقی همگانی است که مجامع بین المللی و دولت ها بر آن تأکید دارند. بهره مندی افراد جامعه از امکانات بهداشتی و برخورداری از سلامت جسمی، روانی و اجتماعی حقی همگانی است که مجامع بین المللی و دولت ها بر آن تأکید دارند. بهره مندی افراد جامعه از امکانات بهداشتی و درمانی در اصل قانون اساسی جمهوری اسلامی بر آن تأکید شده است. اگر چه سطوح متفاوت خدمات بهداشتی و درمانی به دلیل سطوح متفاوت جمعیتی شهرها پذیرفته شده است اما در بسیاری موارد این نسبت بر قرار نیست زیرا شهرها و مناطقی وجود دارند که با داشتن جمعیت زیادتر، از سطح پایین تری از خدمات بهداشتی و درمانی بهره می برند در این صورت است که بحث محرومیت بهداشتی و درمانی مطرح می شود. در این مقاله چگونگی توزیع و سطوح متفاوت برخورداری از خدمات بهداشتی و درمانی در شهرستان های استان کرمان مورد بررسی قرار می گیرد. هدف پژوهش بررسی امکانات بهداشتی درمانی هر یک از شهرستانهای استان، تحلیل امکانات هر یک، مقایسه آنها با یکدیگر و پی بردن به میزان نابرابری ها، اختلافات و امکانات بهداشتی و درمانی درگستره وسیع استان کرمان است. روش پژوهش از نوع کمی- تحلیلی بوده است و قلمرو پژوهش را شهرستان های استان کرمان در سال 1390 تشکیل می دهند. یافته های پژوهش با بهره گیری از شاخص تمرکز وگستاف، پاسی و دورسلر نشان می دهد که بیشترین بهره مندی از خدمات بهداشتی و درمانی متعلق به در شهرستان کرمان است این شهرستان با شاخص ترکیبی 10.5 در رتبه نخست استان قرار گرفته است. نتایج این مدل نشان می دهد که در سطح ورا تمرکز، شهرستان کرمان؛ در سطح فرا تمرکز شهرستان رفسنجان؛ در سطح میان تمرکز شهرستان های بم، جیرفت و سیرجان و در سطح فرو تمرکز شهرستان-های بافت، زرند، کهنوج، شهر بابک، بردسیر، عنبرآباد، راور، رودبار جنوب، فهرج، انار، رابر، ریگان، منوجان، قلعه گنج و کوهبنان قرار دارند. شاخص تمرکز وگستاف نشان می دهد که بیشترین تمرکز خدمات بهداشت و درمان به شهرستان کرمان تعلق داشته است و این شهرستان با شاخص ترکیبی 147.25 در رتبه نخست استان کرمان قرار گرفته است. شاخص ترکیبی مدل تمرکز وگستاف نشان می دهد که در سطح ورا تمرکز شهرستان کرمان؛ در سطح میان تمرکز شهرستان های رفسنجان، بم، جیرفت، سیرجان و بافت؛ در سطح فرو تمرکز شهرستان های زرند، کهنوج، شهر بابک، عنبرآباد، بردسیر، انار، رابر، ریگان، فهرج، منوجان، رودبار جنوب، قلعه گنج، راور و کوهبنان قرار دارند. یافته های پژوهش با بهره گیری از این دو مدل نشان می دهد که شهرستان کرمان در رتبه نخست و شهرستان کوهبنان در رتبه بیستم استان قرار گرفته است.
مکان یابی مراکز بیمارستانی با رویکرد پدافند غیرعامل با استفاده از الگوریتم رقابت استعماری (نمونه موردی: منطقه 3 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راهکارهای اساسی در بحث پدافند غیرعامل، پهنه بندی مناسب و مکان یابی کاربری های شهری است. بر این اساس در این پژوهش به مکان یابی مراکز بیمارستانی با رویکرد پدافند غیرعامل در منطقه سه تهران، پرداخته شد. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی است. اطلاعات موردنیاز پژوهش از طریق نتایج تفضیلی سرشماری عمومی نفوس و مسکن، طرح های جامع و تفصیلی منطقه 3 تهران و از طریق اسناد، مجلات و کتب مرتبط با موضوع به دست آمد. برای تحلیل داده ها نرم افزارهایAUTO CAD، ARC GIS، Super Decisions، MATLAB به کارگرفته شد و با استفاده از مدل تحلیل شبکه محدوده خدماتی بیمارستان ها، از مدل ANP برای وزن دهی لایه ها بهره گرفته شد که به کمک تابع Weighted Overlay با هم ترکیب شدند و پهنه های مناسب ایجاد مراکز بیمارستانی شناسایی شد. درنهایت از الگوریتم ICA برای مکان یابی بیمارستان ها استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد مکان گزینی بیمارستان ها در منطقه 3 در وضعیت موجود، همسو با رویکرد پدافند غیرعامل نمی باشد و خدمات رسانی آن ها به ویژه در زمان بروز بحران های بشرساخته با نارسایی بسیاری روبروست و موجب افزایش تلفات غیرنظامی می گردد. بنابراین 6 نقطه جدید برای ایجاد مراکز بیمارستانی در منطقه موردمطالعه پیشنهاد گردید. نتایج پژوهش می تواند به برنامه ریزان شهری درزمینه درک و اولویت بندی مسائل شهری و یافتن راه حل هایی درین زمینه کمک کند.
ارزیابی مدل WEPP در برآورد میزان فرسایش و رسوب در اراضی مارنی منطقه خواجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش فرسایش خاک، در تولید رسوب و پُر شدن مخازن سدها، از اهمیت جهانی برخوردار است. از آنجا که بسیاری از حوضه های آبخیز در اکثر کشورها ، ازجمله ایران، فاقد ایستگاه های رسوب سنجی هستند، بنابراین باید در چنین مناطقی برای برآورد فرسایش و رسوب از مدل سازی استفاده شود. منطقه مورد مطالعه، ایستگاه های حفاظت خاک مرکز تحقیقات کشاورزی آذربایجان شرقی است که از سازندهای مارنی تشکیل شده است. برای برآورد فرسایش و رسوب، منطقه مورد مطالعه به سه زیرحوضه تقسیم شد و هر زیرحوضه تحت مدیریت متفاوت حفاظت خاک قرار گرفت و در خروجی آنها، میزان فرسایش و رسوب به صورت مستقیم اندازه گیری شد. برای ارائه تصویر مناسبی از توزیع مکانی مقادیر تلفات خاک در سطح منطقه و همچنین بررسی تأثیر روش های مختلف مدیریتی در کاهش هدررفت خاک و نهشته گذاری آن، از مدل ویپ با به کارگیری برنامه ژئوویپ استفاده شده است. نتایج این مدل در قالب نقشه های تلفات خاک و مکان های ترسیب در محیط GIS ارائه شده است. ارزیابی کارایی مدل مذکور از طریق مقایسه مقادیر کمی رسوب مشاهداتی با مقادیر برآوردی صورت گرفته است. نتایج شبیه سازی مدل در محل خروجی هر زیرحوضه، به ترتیب مقادیر 2/23، 3/21 و 5/6 تن در هکتار گزارش شده است؛ در حالی که مقادیر مشاهداتی در این مناطق، به ترتیب 2/20، 7/18 و 8/4 تن در هکتار بوده است. از سوی دیگر مکان های نهشته گذاری در سطح حوضه، مطابقت کاملاًً مناسبی با محل های سازه های مکانیکی (کنتور باند و کنتور ترنج ها) نشان داد. نتایج این پژوهش نشان داد که مدل WEPP کارایی خوبی در شبیه سازی فرسایش و رسوب دارد؛ به طوری که مقایسه آماری نتایج به دست آمده از این روش با نتایج آزمون t نرم افزار STATGRAPHICS بین داده های مشاهده ای، در سطح احتمال 5 درصد اختلاف معنا داری دیده نشد.
توسعه مدل ارزیابی اثرات اختلاط کاربری های شهری بر پایه شاخص ها و تحلیل های مکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامهریزی کاربری اراضی شهری به چگونگی اختصاص نواحی به کاربریهای مختلف میپردازد. در طول چند دهه گذشته توسعه اختلاط کاربری، تبدیل به یک الگوی برنامهریزی مهم در کشورهای پیشرفته شده است و به عنوان یک جزء کلیدی در توسعه هوشمند و شهرسازی نوین مطرح گردیده است. اختلاط کاربریها، هنگامی به بهترین نحو کار میکند که تحت یک برنامه اندیشیده شده، توسعه یابد. در این زمینه سامانه اطلاعات جغرافیایی به علت دارا بودن قابلیت تجزیه و تحلیل بالا در حل مسائل مکانی میتواند به توسعه و فهم درست این مفهوم جدید کمک کند. در این تحقیق ضمن ارائه یک چارچوب مفهومی برای ارزیابی اثرات اختلاط کاربریهای شهری، یک مدل ارزیابی بر پایه شاخصها و تحلیلهای مکانی ارائه شده است. شاخصهای مورد توجه در این مدل عبارتند از: دسترسی پذیری، تراکم و سرانه کاربریهای اساسی شهری در ردههای مختلف شهر و همچنین میزان تنوع و خوشه بندی مربوط به کاربریهای مختلف؛ با توجه به مدل مفهومی ارائه شده، شاخصهای فوق برای بُعد افق در مقیاس محلات و نواحی شهری در منطقه هفت شهرداری تهران به کار گرفته شد. در نهایت با توجه به خروجی مدل حاصل از تلفیق معیارهای مختلفِ بررسی شده، به ارزیابی اثرات اختلاط کاربریهای منطقه مورد تحلیل پرداخته شد. نتایج حاکی از توانایی مدل فوق در شناسایی اثرات اختلاط کاربریها و همچنین تعیین میزان محدودیتها و تواناییهای هر محله و ناحیه در رابطه با هر کدام از شاخصهای ارائه شده، میباشد. با توجه به شاخصهای در نظر گرفته شده، در مقیاس محله، چهار محله شهید دکتر قندی، اندیشه، کاج و نیلوفر و در مقیاس ناحیه، نواحی چهار و سه از لحاظ اختلاط کاربریهای شهری در وضعیت مطلوبتری قرار دارند.
بررسی کارایی نواحی مختلف شهرداری مشهد با رویکرد تحلیل پوششی داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به ارزیابیکارایی نواحی شهرداری مشهد با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها در حالت بازده ثابت نسبت به مقیاس و با رویکردی ورودی-محور و خروجی-محور پرداخته است. داده های مربوط به نهاده ها و ستاده ها بر اساس اطلاعات موجود در شهرداری از مدیران نواحی اخذ شده است. 11 عامل نهاده ای و ستاده ای (5 عامل نهاده ای و 6 عامل ستاده ای) بر اساس مطالعات پیشین، وظایف نواحی و نظرات کارشناسان خبره شهرداری مشهد احصا شده است. تعداد نواحی مناطق مختلف شهرداری مشهد 40 ناحیه است که پس از حذف 4 ناحیه به علت فقدان اطلاعات، تعداد 36 ناحیه برای ارزیابی مشخص شده است. نتایج نشان می دهد که در هر دو رویکرد ورودی محور و خروجی محور، 55 درصد نواحی صددرصد کارا است وکمترین میزان کارایی معادل20 درصد و میانگین کارایی36 ناحیه برابر 84 درصد می باشد. نتایج بیانگر آن است که 15 ناحیه از 36 ناحیه مورد بررسی دارای بازده صعودی نسبت به مقیاس و سایر نواحی دارای بازده ثابت به مقیاس هستند. بر اساس نتایج بدست آمده از رویکردهای ورودی محور و خروجی محور پیشنهادهایی مربوط به کاهش لازم در نهاده ها (بدون افزایش ستاده ها) و یا افزایش لازم در ستاده ها (بدون کاهش در نهاده ها) جهت بهبود کارایی نواحی ناکارا (16 ناحیه) ارائه شده است.
تعیین رتبه و میزان پیوندِ شبکه ایِ جهانیِ تهران با استفاده از مدل «جی. اِن. سی »
حوزههای تخصصی:
این مقاله ضمن طرح مسئله جایگاه تهران در شبکه شهری جهانی، مدل «جی. اِن. سی» را معرفی می کند. سپس، پیوند شبکه ای کلان شهر تهران را با استفاده از این مدل تعیین می کند. در این راستا، از داده های آماری و شاخص حضور 100 شرکت جهانی در 315 شهر استفاده شده است. هدف مقاله، معرفی مدل «جی. ان. سی» و تعیین رتبه و میزان پیوند شبکه ای تهران در شبکه شهری جهانی و شبکه شهری خاورمیانه و به ویژه کشورهای اسلامی پیرامون ایران است. مهم ترین یافته های این پژوهش عبارت اند از: 1. تهران از نظر پیوند شبکه ای با سهم 0019/0 از کل پیوند و عدد 122/0 از پیوند شبکه ای (عدد 1 مؤید پیوند کامل)، رتبه 203 را در میان 315 شهر منتخب برای مطالعه در جهان دارد. این رتبه تهران را از رده «شهرهای جهانی» خارج کرده است. 2. تهران با کسب رتبه 15 در بین 22 شهر منتخب خاورمیانه و حوزه کشورهای اسلامی پیرامون ایران، فاصله عمیقی با شهرهای استانبول (رتبه 1) و دوبی (رتبه 2) دارد. 3. با وجود کلان شهر بودن و جایگاه نخست شهریِ تهران در شبکه شهری ایران، این شهر تا سال 2010 در رده شهرهای جهانی قرار نگرفته است و این مسئله صحت نتایج برخی از پژوهش های پیشین را تأیید می کند. نتیجه اینکه، تهران رتبه ضعیفی در شبکه شهری جهانی داشته است. همچنین، پیوند ضعیفی با شبکه شهرهای جهانی دارد.
کاربرد فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) در برنامه ریزی توریسم مطالعة موردی: ناحیة کوهستانی غرب گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دسترسی به جاذبه ها و رتبه بندی مقاصد گردشگری از ابعاد مهم برنامه ریزی توسعة توریسم به شمار می آید. در مقالة حاضر با استفاده از روش RDS از طریق منابع کتابخانه ای و با نظرسنجی از نمونة آماری مبتنی بر روش کوکران و روش نمونه گیری ساده، کاربرد فرایند تحلیل شبکه ای ANP در برنامه ریزی توریسم غرب گیلان بررسی شده است. در پژوهش حاضر با استفاده از روش ANP به کمک نرم افزارSuper Decisions ضمن مطالعة جاذبه های توریستی ناحیة کوهستانی غرب گیلان، جاذبه ها و مقاصد توریستی این منطقه نیز رتبه بندی شده است. برای این منظور، مؤلفه های اکوتوریستی، آثار تاریخی، سبک معیشت نیمه نومادیزم و وضعیت زیرساخت ها از مهم ترین شاخص های رتبه بندی مقاصد گردشگری انتخاب شدند. سپس با تحلیل و ارزیابی معیارها در مدل فرایند تحلیل شبکه ای، هفت گزینه از میان نواحی کوهستانی غرب گیلان پیشنهاد شدند، که به ترتیب عبارت اند از روستاهای آق اولر با 23/38 درصد، سراگاه با 23/34 درصد، سوباتان با 16/8 درصد، رندانه با 05/6 درصد، لومه دشت با 54/5 درصد، دشت دامان با 97/4 درصد و حیران با 80/2 درصد از درجة اهمیت.
مکانیابی مراکز تجاری نوین شهری در نواحی شهری با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) (نمونه موردی : نواحی 3 گانه شهرداری سقز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مکانیابی کاربریهای شهری با استفاده از GIS در برنامهریزی شهری از اهمیت زیادی برخوردار میباشد. کاربری تجاری یکی از این کاربریهای مهم شهری است که سایر فعالیتهای شهری را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. مراکز تجاری نوین یکی از زیرمجموعههای کاربری تجاری است که به صورت مجتمعهایی متشکل از صدها مغازه و واحدهای تجاری- خدماتی در سطح نواحی شهر مکانیابی و طراحی میشوند. شهر سقز در استان کردستان، با بیش از 130 هزار نفر جمعیت در سال 1385 دارای 3 ناحیه شهرداری میباشد که فقدان مراکز تجاری مناسب در آن موجب افزایش هزینههای دسترسی به خدمات شهری و رکود نسبی در نواحی مختلف شهر شده است. بدین منظور، تحقیق حاضر سعی دارد با تبیین شاخصهای مناسب و با بهرهگیری از سیستمهای اطلاعات جغرافیایی به مکانیابی مراکز تجاری نوین در نواحی سقز بپردازد. در این راستا، معیارهای مناسب با مطالعات اسنادی تدوین و با استفاده از مدل AHP مکانهای مناسب در هر یک از نواحی شهرداری برای استقرار کاربری مذکور انتخاب شدهاند. نتایج حاصل از تحقیق بیانگر آنست که الگوی توزیع مراکز تجاری موجود در شهر سقز متناسب با اصول و معیارهای شهرسازی نبوده و ایجاد مراکز تجاری نوین شهری با بهرهگیری از قابلیتهای GIS در نواحی 3گانه شهر سقز میتواند به توزیع بهینه مراکز تجاری در شهر و خدماترسانی مناسب به شهروندان کمک کند.
تهیه ی نقشه ی حساسیت زمین لغزش با استفاده از کشف قوانین طبقه بندی توسط الگوریتم بهینه سازی کلونی مورچه و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تهیه نقشه حساسیت زمین لغزش یک ابزار ضروری برای مدیریت بحران می باشد. هدف مطالعه حاضر بررسی تهیه نقشه حساسیت زمین لغزش با استفاده از کشف قوانین طبقه بندی (CRD) توسط بهینه سازی کلونی مورچه (ACO) می باشد. این روش مدلسازی برای ارزیابی حساسیت زمین لغزش در شهرستان جوانرود از استان کرمانشاه به کار گرفته شد. برای این منظور، لایه های موضوعی شامل شیب، فاصله از گسل ها، فاصله از آبراهه، بارندگی، کاربری و بافت خاک استفاده شدند. این مطالعه روش یکی در یک زمان (OAT) را به عنوان روش تحلیل حساسیت برای بدست آوردن وابستگی خروجی های مدل به پارامترهای ورودی استفاده نمود. سپس، عملکرد الگوریتم ارائه شده با مقایسه با الگوریتم درخت تصمیم گیری C5 که یک روش کشف قوانین طبقه بندی شناخته شده می باشد، اعتبارسنجی شد. برای سنجش صحت نقشه حساسیت زمین لغزش حاصل، این نقشه با توزیع زمین لغزش های مشاهده شده ارزیابی شد. نقشه حاصل نشان داد که قدرت پیش بینی مدل بسیار بالا می باشد. به طور کلی، حدود 20% از منطقه مطالعه در طبقات حساس و بسیار حساس می افتد، و اغلب زمین لغزش های پیشین (81.25%) در این طبقات رخ می دهند. نتایج این مطالعه نشان داد که این مدل می تواند به طور کارآمدی در تهیه نقشه های حساسیت زمین لغزش به کار رود.
پهنه بندی خطر رخداد زمین لغزش به روش رگرسیون چند متغیره با استفاده از داده های گسسته در حوضه رودخانه ماربر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش از جمله پدیده هاییاست که امروزه تحت عنوان بلای طبیعی از آن یاد می شود.در سال های اخیر خسارت های ناشی از اینپدیده با دخالت روز افزون بشر در طبیعت افزایش یافته است. پهنه بندی خطر زمین لغزش ها با استفاده از روش های متفاوتی مانند روش ارزش اطلاعاتی، روش تراکم سطح، روش تحلیل سلسله مراتبی، منطق فازی و برخی از روش های دیگر انجام می شود. هدف از این تحقیق پهنه بندی خطر رخداد زمین لغزش در حوضه رودخانه ماربر در جنوب استان اصفهان با استفاده از روش رگرسیون چند متغیره خطیمی باشد. با تفسیر عکس-هایهوایی، تصاویر ماهواره ای و بازدیدهای میدانی، نقشه پراکنش زمین لغزش ها تهیه گردید. در مرحله بعد با توجه به موقعیت زمین لغزش ها و نظرات کارشناسی، 9 عامل موثر در رخداد زمین لغزش های منطقه شناسایی شدند و پس از تهیه لایه های رقومی عوامل موثر در محیط GIS،نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش تهیه گردید. در این روشرابطه متقابل بین متغیرهای مستقل(عوامل موثر) نسبت به هم و نسبت بهمتغیر وابسته(وقوع زمین لغزش) بطور یکجا در نظر گرفته می شود.ارزیابی مدل با استفاده از نسبت تراکمی(DR) و شاخص زمین لغزش(LI) صورت گرفته است.روند صعودی نسبت تراکمی و شاخص زمین لغزش برای گستره های مواجه با خطر خیلی کم تا گستره های مواجه با خطر زیاد نشان از صحت نقشه تهیه شده از طریق این روش دارد. با توجه به ضرایب رگرسیونی به دست آمده کلاس فاصله از گسل(1500-0 متر)بیشترین تاثیر را در وقوع زمین لغزش های منطقه داشته است.نتایج نشان دادکه از مجموع مساحت 800 کیلومترمربعی حوضه ماریر، گستره های لغزشی با خطر متوسط و کم به ترتیب با دارا بودن 32 و 31 درصد، بیشترین مساحت را به خود اختصاص داده اند. از طرفی پهنه با خطر زیاد با 5/25درصد مساحت در رده بعدی قرار گرفته است.
اصلاح ضریب کریگر براساس دوره های بازگشت مختلف به منظور برآورد دبی حداکثر سیل (مطالعه موردی: حوضه آبریز ایران مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیل یکی از مهم ترین عوامل تهدید انسان، سرمایه و امکانات بشری محسوب شده که به دلیل شرایط اقلیمی و توپوگرافی و به ویژه بارش های با شدت و مدت زیاد به وقوع می پیوندد. مقابله با سیلاب در هر منطقه مستلزم اطلاع از مقدار دبی سیلابی و دوره بازگشت آن می باشد. در بسیاری از مناطق دنیا و در حوضه های فاقد آمار جهت برآورد دبی حداکثر سیل از روابط تجربی استفاده می شود که در این میان فرمول کریگر به دلیل سادگی و در دسترس بودن پارامترهای مورد نیاز از کارایی گسترده ای برخوردار است. این در حالی است که مشخص نبودن دوره بازگشت ارقام دبی های برآورد شده نیز از جمله ایرادات وارد بر این روش می باشد. این تحقیق با وارد نمودن دوره بازگشت به مقادیر ضریب منطقه ای کریگر به بررسی دامنه تغییرات آن را در مناطق مختلف حوضه آبریز ایران مرکزی پرداخته است. بدین منظورآمار مربوط به دبی حداکثر لحظه ای 29 ایستگاه هیدرومتری واقع در حوضه ایران مرکزی طی سال های90-1344 جمع آوری گردید. سپس با انجام آزمون داده های پرت، با استفاده از روش گروبزـ بک و آزمون کفایت داده های ماکوس، صحت و قابلیت اعتماد نسبی داده های ثبت شده مورد ارزیابی قرار گرفت و در هر ایستگاه با استفاده از روش عصبی- فازی، بازسازی نواقص آماری صورت گرفت. در مرحله بعد با هدف تعیین دوره بازگشت و با استفاده از تحلیل فراوانی سیلاب، ارقام دبی های سیلابی برآورد و سپس ضریب منطقه ای فرمول کریگر تعیین گردید. نتایج حاصل از اعتبارسنجی مدل نشان داد که دامنه تغییرات ضریب منطقه ای کریگر در حوضه ایران مرکزی بسیار کمتر از میانگین جهانی آن بوده و میانگین درصد خطای مطلق روش کریگر در برآورد دبی حداکثر سیلابی این مناطق، 85/54 درصد می باشد. همچنین برخلاف تصور موجود حل رابطه ی کریگر از طریق برقرار تناسب بین دبی حداکثر با مساحت حوضه بالادست همگن با آن منجر به خطاهای فاحشی خواهد گردید.