فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
با هدف شناسایی سبکهای تدریس و یادگیری مدرسان و دانشجویان دانشکده کشاورزی و منابعطبیعی دانشگاه کردستان و بررسی تاثیر مطابقت/عدم مطابقت سبکهای تدریس و یادگیری بر عملکرد درسی دانشجویان، از یک طرح شبهآزمایشی پسآزمون استفاده گردید. ابزار استفاده شده در این تحقیق پرسشنامه سبکهای تدریس و یادگیری Kolb بود. دادههای گردآوری شده از طریق نرمافزار SPSS و با به کارگیری شاخصهای آمار توصیفی، آزمونT استیودنت، و تحلیل واریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل گردید. نتایج حاصله نشان داد که در میان دانشجویان دختر، سبک غالب یادگیری سبک "جذب کننده" و در میان دانشجویان پسر سبک غالب یادگیری سبک "انطباق یابنده" است. همچنین نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که سبک غالب تدریس در میان مدرسان دانشکدههای مذکور، سبک تدریس "جذب کننده" میباشد که عمدتاً با سبکهای یادگیری دانشجویان دختر مطابقت دارد تا با سبکهای یادگیری دانشجویان پسر. نتایج آزمونT نشان داد که مطابقت میان سبکهای تدریس- سبکهای یادگیری بر عملکرد درسی دانشجویان تاثیر مثبت و معنیداری دارد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اگر مدرسان دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی بتوانند سبکهای تدریس خود را با سبکهای یادگیری دانشجویان متناسب سازند، دانشجویان آنان از عملکرد درسی مطلوبتری برخوردار خواهند شد. از نتایج این تحقیق میتوان جهت بهبود فرایند تدریس و یادگیری در دانشکده کشاورزی و منابعطبیعی دانشگاه کردستان استفاده کرد.
حاشیه نشینان و ارتکاب جرایم اجتماعی مطالعه موردی: شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حاشیه نشینی یکی از پیامدهای صنعتی شدن و رشد شهرها در کشورهای مختلف، اعم از توسعه یافته یا در حال توسعه است. حاشیه نشینی پدیده ای نامیمون و ناهمسو با سایر ابعاد جامعه تلقی می شود، چرا که به نوبه خود پیامدهای متعددی برای جامعه به دنبال دارد که یکی از مهم ترین آنها رشد انحراف اجتماعی است.هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه حاشیه نشینی با ارتکاب جرایم اجتماعی در شهر یزد بوده است. فرضیه اصل تحقیق این است که بین وضعیت بد اقتصادی و معیشتی حاشیه نشینان و ارتکاب جرایم اجتماعی آنها رابطه وجود دارد. روش تحقیق از نوع پیمایشی بوده است. جامعه آماری تحقیق را کلیه خانوارهای ساکن در حاشیه شهر یزد تشکیل می داد. با توجه به پراکندگی متغیر اصلی تحقیق در پیش آزمون انجام شده و سطح اطمینان 95 درصد، نمونه ای به حجم 282 نفر از ساکنان مناطق حاشیه ای شهر یزد انتخاب و به صورت حضوری با آنها مصاحبه شد.طبق یافته های تحقیق بین بیکاری، درآمد خانواده و ارتکاب جرایم اجتماعی رابطه معنی داری وجود دارد. افراد بیکار و با درآمد پایین نسبت به افراد شاغل و افراد با درآمد بالا بیشتر مرتکب جرایم اجتماعی شده اند. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که بین مهاجرت، تحصیلات پدر، تحصیلات مادر و ارتکاب جرایم اجتماعی رابطه معنی داری وجود ندارد. نتایج این تحقیق، همسو با نظریات قشربندی اجتماعی و به ویژه نظریه محرومیت و همچنین نظریه فشار است که مدعی است افراد به دلیل داشتن مشکلات اقتصادی و کمبود درآمد از یک سو و مقایسه خود با دیگرانی که در شهر هستند از سوی دیگر، تمایل زیادی به ارتکاب رفتار مجرمانه پیدا می کنند.
توسعه پایدار: مفهوم، ارزش و عمل
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل جغرافیایی مؤثر بر سیل خیزی در نواحی روستایی مورد پژوهشی: روستاهای شهرستان سروآباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه ی سریع کالبدی سکونتگاه های روستایی در حاشیه ی رودخانه ها و رود دره های کشور، موجب بروز خسارات و مواجه گردیدن روستاها با مشکلات متعددی گردیده است. به گونه ای که ضرورت چاره اندیشی برای کاهش اثرات منفی پدیده ی سیل را بر پایه ی مطالعات علمی و اعمال مدیریت کارآمد مبتنی بر یافته های علمی، بیش از پیش روشن می سازد. هدف از انجام این تحقیق مدیریت بر بحران سیلاب در مناطق روستایی و شناسایی پهنه های امن و در معرض خطر سکونتگاه های روستایی است و بدین منظور روستاهای شهرستان سروآباد از توابع استان کردستان به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است. برای رسیدن به این امر از شش فاکتور شیب، جهت شیب، پوشش گیاهی، لیتولوژی، بارندگی و فاصله از مسیل استفاده شده است. این پژوهش بر حسب روش تحلیلی و بر حسب ماهیت کاربردی است و در انجام آن از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) بهره گرفته شده و در نهایت پس از تجزیه و تحلیل داده ها و لایه های اطلاعاتی، نقشه های نهایی تلفیقی خطر و نقشه های هم پوشانی جهت ارزیابی فاکتورها تولید گردید. نتایج مطالعه ضمن آنکه به شناسایی مناطق امن و در معرض خطر سیل در نواحی روستایی شهرستان انجامید، نشان داد که حدود 50 درصد مساحت شهرستان، 39 روستا از مجموع 77 روستا و 48 درصد جمعیت سکونتگاه های روستایی در محدوده پرخطر سیل قرار دارد.
شناسایی و اولویت بندی موانع توسعه گردشگری روستایی در حوزه امنیت با استفاده از تکنیک دلفی (مورد مطالعه: استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به استناد گزارش های ارائه شده سازمان جهانی گردشگری، درآمد حاصل از توریسم با سرعت در حال گسترش است و این موضوع می تواند گامی بزرگ برای مناطقی با جاذبه های طبیعی و توریستی باشد. استان کوهستانی چهارمحال و بختیاری نیز به علت برخورداری از موقعیت ممتاز گردشگری و استراحتگاهی و همچنین، شرایط متناسب جغرافیایی، در مقوله گردشگری مورد توجه شایانی قرار گرفته است. اکنون یکی از عوامل تأثیرگذار در توسعه گردشگری، توجه به مقوله امنیت گردشگر، امنیت سرمایه گذار، امنیت قانونی، امنیت جانی و امنیت اداری در این حوزه است. هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی و اولویت بندی موانع توسعه گردشگری روستایی در حوزه امنیت است. پژوهش حاضر با استفاده از تکنیک دلفی (تکنیکی در روش های تحقیق کیفی) انجام شده و جامعه آماری تحقیق شامل کلیه متخصصان حوزه گردشگری بوده که 25 نفر از متخصصان در حوزه گردشگری به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. نمونه گیری به صورت کاملا هدفمند بوده، برای شناسایی متخصصان از شیوه نمونه گیری گلوله برفی استفاده شد. بر اساس یافته های این پژوهش، اعضای پانل دلفی در مجموع 9 گویه را به عنوان مهمترین موانع امنیتی موجود توسعه گردشگری روستایی در استان چهارمحال وبختیاری معرفی کردند ، گویه ""امنیت سرمایه گذار، به منظور سرمایه گذاری در توسعه گردشگری به حد کافی فراهم نگردیده است"" به عنوان نخستین اولویت، با بالاترین میانگین و با موافقت 88 درصد از متخصصان، دارای بیشترین اهمیت بوده است و گویه "" بروز درگیری بین گردشگران و افراد بومی به علت وجود فضاهای فکری و فرهنگی حاکم در بین افراد بومی"" با کمترین میانگین و با موافقت 40 درصد از متخصصان، دارای کمترین اهمیت از دیدگاه متخصصین در حوزه امنیت گردشگری روستایی در استان چهارمحال و بختیاری بوده است. همچنین، به طور کلی 10 گویه شناسایی و استخراج گردید که در نهایت پس از چهار مرحله اجرای تکنیک دلفی، یک گویه به علت کم بودن میانگین (کمتر از 50/2) و همچنین، کمتر بودن میزان موافقت متخصصان پس از مرحله چهارم تکنیک دلفی (40 درصد موافق گویه بوده اند)، در نهایت 9 گویه با بیشترین درصد موافقت (بیش از 50%) از دیدگاه متخصصان به عنوان موانع امنیت در گردشگری روستایی استان چهارمحال و بختیاری معرفی گردید.
بازشناسی چارچوب توسعه درون زا در تناسب با نقد سیاست های جاری توسعه مسکن (مسکن مهر) نمونه موردی: شهر نطنز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر با ظهور انگاره های جدید، رشد و توسعه شهری به صورت هوشمند مطرح شده است و توسعه درون زا جزیی از آن به شمار می آید. این در حالی است که سیاست های جاری در کشور، فارغ از توجه به این انگاره ها تنها در پی پاسخگویی آنی به نیازهای جامعه است و بدین ترتیب عواقب آتی چنین تصمیماتی در رشد و توسعه شهر نادیده انگاشته می شود. اما بایستی توجه داشت که الگوبرداری از این مفاهیم و گرته برداری محض از آنها پیامدهای به مراتب بدتری خواهد داشت. از این رو با کنکاش دقیق در مفاهیم، چالش ها و راهبردهای آنها می بایست بسترسازی مناسبی برای بومی سازی این الگو فراهم آید. هدف کلی این مقاله بازشناسی سیاست های مسکن مهر و نقد علمی بر آن، با توجه به ضرورت ها و محدودیت های توسعه شهری و ارایه الگوی توسعه درون زا به عنوان راهکار انطباقی این سیاست ها با رشد هوشمند شهری است. از این رو ابتدا به بررسی ضرورت توسعه افقی شهر، که مسکن مهر بر آن پافشاری دارد،پرداخته می شود؛ سپس به تبیین فرآیند و چارچوب توسعه درون زا اشاره می گردد و در نهایت به امکان سنجی توسعه درون زا به عنوان راهکار جایگزین مسکن مهر پرداخته می شود. نتایج کلی این تحقیق مبین این نکته است که در شهرهایی که امکان بارگذاری توسعه درون افزا وجود دارد، استقرار و مکان گزینی مسکن مهر ورای ساختار و سازمان فضایی شکل یافته شهر، هزینه های مضاعفی را در تامین زیرساخت ها و خدمات شهری به مدیریت شهری تحمیل می کند؛ حال آنکه با هدایت جریان های سرمایه گذاری دولتی به سمت توسعه درون زا، ضمن استفاده بهینه از ظرفیت های موجود، هزینه های توسعه شهری در عرصه های محیطی، اقتصادی و اجتماعی به مراتب کاهش خواهد یافت.
سنجش خطر پذیری سکونتگاه های شهری از پدیده فرونشست زمین مطالعه موردی:منطقه 18 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرونشست زمین یکی ازمخاطرات ژئومورفیک محسوب می شود، که دارای حرکتی کند و بطئی بوده و در بلند مدت آثار مخرب خود را نشان می دهد. وقوع این مخاطره می تواندعاملی درایجاد و تشدید آسیب پذیری کانون فعالیت های انسانی واقع دربستر هایی با زیرساخت مخاطره آمیزطبیعی باشد. درچنین شرایطی شناخت کافی ازدرجه ومیزان آسیب پذیری وتحلیل وتبیین ویژگی هاوشرایط گروه های انسانی،تاسیسات ومکان های درمعرض خطر می تواند مجال برنامه ریزی وآمایش محیطی فضارادرجهت تعدیل خطر پذیری وبه تبع آن دوری ازبحران رافراهم آورد. بدین منظور برای سنجش خطر پذیری سکونتگاه های شهری منطقه 18 شهر تهران ناشی از پدیده فرونشست زمین از داده های ماهواره ای راداری و به کمک تکنیک تداخل سنجی رادار دهانه ترکیبی (InSAR)میزان فرونشست زمین در طی دوره یک ساله مورد بررسی قرار گرفت. روش مورداستفاده برای انجام این تحقیق پیمایشی- توصیفی- تحلیلی است بدین منظور منابع داده ای مختلف مورد نیاز به همراه دادهای میدانی وپیمایشی تهیه وپس از رقومی سازی،پردازش اولیه،درجهت ایجادپایگاه داده های مکانی درمحیطGISبر روی آن صورت گرفت. درمرحله بعدبه کمک تکنیک تداخل سنجی راداری اقدام به استخراج نرخ ودامنه فرونشست شده است. نتایج حاصل از پردازش تصاویر راداری سنجنده PALSAR ماهواره ALOS در سال 2009-2010 نشان می دهد که پدیده نشست در منطقه 18 و مناطق اطراف آن از الگوی پهنه ای برخوردار است.نقشه الگوی توزیع فضایی نواحی مسکون نشان دهنده استقرار بخش قابل توجهی از مساکن این منطقه در عرصه درگیر با پدیده نشست است. مساحت کلی منطقه در حدود380 هکتاربرآورد شده که 150 هکتار(40%) از این مساحت واقع در سه ناحیه (1-2 و3) در حال فرونشینی به نرخ 1-25 سانتیمتر است. فروریزش ناگهانی زمین و تخریب و ریزش سازه های آسیب پذیر از سوانح محتمل ناشی از عوارض فرونشست است که در منطقه مورد مطالعه به سبب تراکم زیاد جمعیت می تواند با ایجاد تلفات انسانی زیاد، فاجعه آفرین باشد. فاجعه بارترین وضعیت محتمل برای این منطقه هم زمانی سانحه نشست با زمین لرزه است. زمین لرزه می تواند به عنوان عامل ماشه ای برای رویداد سانحه فروریزش در این اراضی به شمار آید. چنین فاجعه ای در منطقه به خاطر دارا بودن پتانسیل لرزه خیزی منطقه به دلیل همجوار بودن با گسل فعال ری دور از انتظار نیست.
تحلیل عاملی و تلفیق شاخص ها در تعیین عوامل موثر بر توسعه انسانی نواحی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ابتدا تشریح متدولوژی توسعه انسانی، سپس تاثیرگذاری عوامل آن، همراه با میزان تاثیرگذاری مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. روش پژوهش کمی ـ تحلیلی است که از مدل ها و نرم افزارهای رایانه ای استفاده شده است. در این مقاله 38 شاخص به روش پیشرفته آماری به 6 عامل تقلیل یافته به صورت ترکیبی در عوامل معنی دار ارایه گردیده است. درصد سهم هر عامل نیز در توسعه انسانی مشخص شده است. برابر بررسی های صورت گرفته عامل اول 63% و عوامل بعدی به ترتیب 3/13، 2/7، 8/5، 7/5 و 7/4 درصد روی تغییرات توسعه انسانی نواحی گوناگون کشور تاثیرگذار بوده اند. ایجاد رابطه رگرسیونی بین عوامل تاثیرگذار و درجه توسعه یافتگی نواحی نشان می دهد اثرات عوامل دوم، سوم، چهارم، پنجم و اول معنی دار بوده و اثرات عامل ششم معنی دار نمی باشد. بنابراین مولفه های جمعیتی - آموزشی، بهداشتی - درمانی و تسهیلات مسکن در اولویت اول برای توسعه نواحی کشور به ترتیب برای نواحی محروم، میان توسعه یافته پایین و بالا و فراتوسعه یافته پیشنهاد می گردد. مولفه های اشتغال، اقتصادی - اجتماعی در اولویت دوم در چارچوب برنامه دوم برای نواحی کشور از پایین به بالا توصیه می شود. مولفه راه ها در اولویت سوم می تواند در افزایش سطح توسعه نواحی توسعه نیافته و محروم موثر واقع گردد.
مقایسه عملکرد ادارات ترویج دولتی و شرکتهای ترویج خصوصی با استفاده از شاخصهای منتخب در استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر به دنبال بحثهای خصوصیسازی و کاهش تصدیگری بخش دولتی بحث راهاندازی شرکتهای آموزشی ترویجی خصوصی در استان همدان مطرح گردیده است. هدف این تحقیق مقایسه عملکرد ادارات ترویج دولتی و شرکتهای ترویج خصوصی با استفاده از شاخصهای منتخب در استان همدان بوده است. این مطالعه به روش توصیفی- همبستگی انجام شده و جامعه آماری این تحقیق مدیران و کارشناسان ادارات ترویج دولتی و شرکتهای ترویج خصوصی در استان همدان بودند (73=N). بر اساس مطالعات انجام شده، دو سری پرسشنامه برای دو گروه مورد نظر در تحقیق طراحی گردید. روایی ظاهری و محتوایی ابزار تحقیق توسط اعضای هیات علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس و دانشگاه تهران و برخی مسئولان اجرایی انجام گرفت. بررسی پایایی ابزار تحقیق با تکمیل تعداد 30 عدد پرسشنامه توسط مدیران و کارشناسان شرکتهای ترویج دولتی در سازمان جهاد کشاورزی استان زنجان و شرکتهای ترویج خصوصی این استان انجام شد. ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه های مربوط به مدیران و کارشناسان شرکتهای ترویج خصوصی 86/0 و برای پرسشنامه های مربوط به مدیران و کارشناسان ترویج دولتی 84/0 به دست آمد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که میانگین سنی مدیران و کارشناسان ادارات ترویج دولتی 37 سال و میانگین سنی مدیران و کارشناسان شرکتهای ترویج خصوصی 26 سال بوده است. تنها 10 درصد از مدیران و کارشناسان ترویج دولتی و 1/6 درصد از پاسخگویان شرکتهای ترویج خصوصی در رشته آموزش و ترویج کشاورزی تحصیل کردهاند. میانگین سابقه فعالیت های اجرایی پاسخگویان ادارات ترویج دولتی 14 سال و شرکتهای ترویج خصوصی 5/2 سال بوده است. همچنین نتایج حاکی از آن است که میانگین عملکرد ادارات ترویج دولتی 84/23 و میانگین عملکرد شرکتهای ترویج خصوصی طی دو سال گذشته 88/32 بوده، نتایج حاصل از آزمون t بیانگر این است که بین عملکرد ادارات ترویج دولتی و شرکتهای ترویج خصوصی اختلاف معنیداری وجود ندارد.
معرفی و ارزیابی تئوری اصالت بخشی در فرآیند احیای بافتهای قدیم شهری (نمونه؛ محله سرشور مشهد)
حوزههای تخصصی:
نگرش سیستمی به ژئومورفولوژی
حوزههای تخصصی:
تحلیل الگو های فضایی آسیب های اجتماعی در محیط های شهری مطالعه موردی: منطقه پنج کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آسیب های اجتماعی یکی از محورها و مباحث اصلی مطالعات آسیب شناسی شهری در اغلب شهرها و کلان شهرهاست. این نوع آسیب ها دلایل، گونه ها و آثار و عوارض متعددی دارند و برنامه ریزی شهری نیز با هدف کاهش و کنترل آن، ناچار به اتخاذ رویکرد های متنوع و تحلیل های میان رشته ای است.
در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس موقعیت یابی مکانی (GPS) داده های اسنادی پایه، الگو های فضایی چهار آسیب اجتماعی (کارتن خوابی، تکدی گری، اعتیاد و کودکان خیابانی) با استفاده از GIS و روش های آماری و گرافیکی در منطقه پنج کلان شهر تهران مطالعه و تحلیل می شود. یافته ها نشان می دهد بستر فضایی- جغرافیایی شهر و ساختار های کالبدی و کارکردی بارگذاری شده در آن بر شکل گیری کانون های مکانی، محور های فضایی، شدت تراکم، دامنه و نحوه انتشار فضایی آسیب ها و در نتیجه الگو های فضایی آسیب های اجتماعی اثر تعیین کننده دارد. ترمینال غرب، میدان آزادی، میدان دوم صادقیه، میدان شهرزیبا، محله های کن، مهران و جنت آباد جنوبی، مهم ترین محدوده ها و کانون های آسیب زایی اجتماعی و نقاط شدت تراکم آسیب ها محسوب می شوند که در شکل گیری محور فضایی و جهت جغرافیایی آسیب ها به شدت تأثیرگذارند. رفتار فضایی معتادان و کارتن خواب ها تابع کالبد فضا است و دامنه انتشار فضایی گسترده تر و فرایند انتشار مرحله ای دارد. درحالی که رفتار فضایی متکدیان و کودکان خیابانی تحت تأثیر کارکرد فضا، دارای دامنه پخش محدودتر و فرایند پخش مستقیم است. در نتیجه، نظام برنامه ریزی و نهاد مدیریت شهری در کنار رویکرد های معمول و متداول، باید با رویکرد فضایی به بستر جغرافیایی و محل وقوع آسیب ها و درک و تحلیل الگو های فضایی برخاسته از آن، آسیب های اجتماعی را برنامه ریزی و مدیریت کند. شالوده این رویکرد، برنامه ریزی و اصلاح ساختار های کالبدی و کارکردی فضای شهری، برای پیشگیری از ناهنجاری ها و کاهش آسیب های اجتماعی است.
بررسی وضعیت گردشگری در شهر شیراز در راستای توسعه پایدار با استفاده از تکنیک SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شروع انقلاب صنعتی و گسترش شهرنشینی انگیزه مسافرت و تفریح برای تامین احتیاجات روحی انسان به امری ضروری مبدل گردید، این مهم دردهه های اخیر پدیده جهانی را به وجود آورد که اصطلاح صنعت گردشگری را بر آن نهاده اند. ورود گردشگر به یک مکان می تواند اثرات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی مهمی در آن محیط برای جای گذارد و باعث توسعه و پیشرفت منطقه شود. هدف این مقاله بررسی شرایط کلان شهر شیراز به عنوان یکی از بزرگترین و غنی ترین مراکز تاریخی فرهنگی کشور به منظور امکان سنجی توسعه گردشگری در جهت شکوفایی و توسعه پایدار در ابعاد مختلف در منطقه ودر سطح کشور است. در این پژوهش با استفاده از مدل SWOT به بررسی وتحلیل نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید های پیشروی و وزن دهی به عوامل موثر در جهت تعیین استراتژی مناسب در امرگردشگری پرداخته و راهبردهایی برای توسعه گردشگری درشیراز ارائه گردیده است. یافته های این پژوهش حاکی این امر است که شهر شیراز به دلیل موقعیت وآثار بسیار برجسته تاریخی، فرهنگی، هنری و ادبی خود در موقعیت تهاجمی/رقابتی قرار دارد و ظرفیت تبدیل شدن به یکی از بزرگترین مرکز توریستی ایران در سطح بین المللی را داراست. بزرگترین مانع در راه رسیدن به این هدف ناتوانی سیاسی- مدیریتی، مالی و تجهیزاتی شهر، مدیریت غیر تخصصی و ناکارآمد، ضعف زیر ساخت ها و تبلیغات است. راهکارها و راهبردهای این پژوهش می تواند در جهت برنامه ریزی توسعه گردشگری شیراز مفید وموثر واقع شود.
سنجش میزان رضایتمندی سکونتی ساکنان محلة نواب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پروژة نواب ازجمله طرحهای نوسازی شهر تهران است که پس از گذشت چندین سال از اجرای آن نیاز به بررسی نتایج حاصل از این تجربه احساس میگردد. این مقاله با هدف سنجش میزان رضایتمندی ساکنان سه فاز اجرا شدة پروژة نواب از واحدهای سکونتیشان و شناسایی متغیرهای مؤثر بر آن انجام گرفته است. روش جمعآوری دادهها از طریق پر کردن پرسشنامه و یا مصاحبة رودررو با ساکنان با حجم نمونة 270 عدد و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار 15Spss Ver انجام شد. براساس نتایج بهدست آمده، میزان رضایتمندی ساکنان نواب از واحدهای سکونتی تقریباً در حد متوسط (5<95/2<1 با میانة نظری 3) ارزیابی شد. ساکنان از 6 معیار سازندة رضایتمندی از واحدهای مسکونی، تنها از امنیت مجتمع اظهار رضایتمندی کردند. ساکنان مورد بررسی، از روابط همسایگی در حد متوسط (5<95/2<1) و از سایر معیارها (تسهیلات مجتمع، بهداشت مجتمع، دید و منظر، ویژگیهای کالبدی) اظهار نارضایتی کردند. معیار تسهیلات مجتمع بالاترین، و امنیت مجتمع و دید و منظر کمترین میزان اهمیت را از دیدگاه ساکنان داشتند. نتایج حاصل از دستهبندی تحلیل عاملی اکتشافی (EFA) با درصد بالایی (89 درصد) در جهت تأیید مدل تجربی به کار رفته بود. هیچکدام از متغیرهای شخصی و خانوار بر روی میزان رضایتمندی درکشده از سوی ساکنان تأثیرگذار نبودند.
صنایع دستی اصفهان و مشکلات آن
حوزههای تخصصی:
سنجش میزان رضایتمندی ساکنان از کیفیت سکونتی مسکن مهر مورد شناسی: مهرشهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسکن یک مقوله چند بخشی است که دارای مفاهیم کمی و کیفی می باشد. یکی از سیاست های مسکن در ایران، سیاست مسکن کم درآمد است که با نام ""مسکن مهر"" شناخته می شود. با توجه به اجرا و تکمیل برخی از فازهای آن، ضروری است با روش های مختلف، میزان موفقیت آن مورد بررسی قرار گیرد. یکی از این روش ها، سنجش میزان رضایتمندی سکونتی در جهت ارزیابی کیفیت سکونتی ساکنان می باشد؛ از این رو در این مقاله با استفاده از روش های آمار توصیفی و مدل هایی همچون آزمون T و رگرسیون خطی، سعی گردیده میزان رضایتمندی ساکنان مسکن مهر شهر زاهدان (محله مهرشهر) در چهار سطح مورد ارزیابی قرار گیرد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که کیفیت محیط شهری مهرشهر زاهدان در تمام سطوح، در سطح پایینی قرار گرفته است. با این حال میزان رضایتمندی از محیط سکونتی، اندکی بیش از رضایتمندی از کیفیت محیط شهری می باشد. ضمناً در بین کلیه زیرشاخص ها، تنها کیفیت دو شاخص خدمات دسترسی و حمل و نقل و همچنین تسهیلات بیرونی بالاتر از میانگین قرار گرفته اند.
تحلیلی بر عوامل گسترش فیزیکی و رشد اسپرال شهر طبس پس از زلزله با استفاده از مدل آنتروپی هلدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر شهرهای ایران مانند بسیاری از شهرهای جهان سوم دچار تحولات چشمگیری شده اند، از جمله این تحولات افزایش سریع جمعیت و گسترش اسپرال شهری در اغلب شهرهای کشور ناشی از بی برنامگی در بهره برداری مناسب و با مبنای علمی از زمین شهری بوده است. شهر طبس نیز مانند بسیاری از شهرهای کشور از این تحولات مصون نمانده و جمعیت آن در سی سال اخیر نزدیک به سه برابر رشد داشته که این رشد فزاینده جمعیت، گسترش بی رویه شهر را نیز در پی داشته، بطوریکه این شهر با گسترش فیزیکی بیش از 6 برابری طی این دوره، مشکلاتی از قبیل افزایش قیمت زمین و مسکن، کمبود امکانات زیربنایی و تخریب زمین های کشاورزی اطراف شهر از ره آوردهای نامطلوب آن بوده است. اینک به منظور تعدیل این نارسایی های شهری، این مقاله فرآیند گسترش فیزیکی شهر طبس بعد از زلزله و عوامل موثر بر آن را تحلیل و راهکارهای احتمالی در رفع و تعدیل این فرآیند را پی جویی نموده است. روش به کار گرفته شده در این تحقیق، روش تحلیلی - توصیفی بوده، که به منظور تحلیل داده ها از مدل های هلدرن، ضریب مکانی و مدل فزآینده اشتغال و جمعیت استفاده شده است. نتایج حاصله نشان می دهد که 55 درصد از رشد فیزیکی شهر در فاصله سال های 1385-1355 مربوط به رشد جمعیت بوده و 45 درصد نیز مربوط به رشد افقی و اسپرال شهر می باشد، این در حالی است که طبق محاسبات نگارندگان تا 19 سال آینده، محدوده فعلی شهر با گسترش درون بافتی جوابگوی نیازهای جمعیت شهر خواهد بود. در تحلیل عوامل موثر بر گسترش فیزیکی شهر، نتایج یافته های تحقیق مؤید آن است که عوامل طبیعی همچون توپوگرافی هموار، شیب مناسب اراضی در شمال شهر، عوامل اجتماعی رشد جمعیت و بخصوص مهاجرت های روستا - شهری، و عوامل اقتصادی بخصوص وجود معادن عظیم زغال سنگ، ادغام روستای بزرگ دیهشک به شهر طبس از مهمترین عوامل محسوب می شوند. از ره یافته هایی که به جلوگیری از گسترش فیزیکی بی رویه شهر کمک می نماید، می توان به گسترش درون بافتی شهر، گسترش فرهنگ عمودی سازی شهر و بالاخره فراهم کردن امکانات رفاهی در روستاها برای جلوگیری از مهاجرت روستاییان به شهر اشاره کرد
شناسایی و تدوین استراتژی های توسعه گردشگری سلامت (مطالعه موردی: کلان شهر تبریز)
حوزههای تخصصی:
امروزه گردشگرى سلامت از رو به رشدترین بخش های صنعت گردشگرى در جهان است و به صورت یکی از صنایع جذّاب در زمینه های اقتصادی، اشتغال زایی، معرفی فرهنگ ها و حتی ایجاد منافع سیاسی برای کشورها مطرح است. از این رو، هدف این تحقیق، بررسی نقاط قوّت و فرصت های گردشگری سلامت کلان شهر تبریز و ارائه راهبردهای اجرایی برای توسعه آن می باشد. روش تحقیق، توصیفی– تحلیلی با ماهیت کاربردی است که برای جمع آوری اطلاعات از روش مصاحبه و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدل استراتژیک SOAR و مدل ANP استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش جمعیت شهر تبریز، گردشگران، مسئولان مرتبط با امور گردشگری، استادان و کارشناسان (حدود ۱۶۰۰۰۰ نفر) است که حجم نمونه نیز بر اساس فرمول کوکران ۴۰۰ نفر برآورد شد. بر اساس نتایج به دست آمده، شهر تبریز با دارا بودن جاذبه های طبیعی (ظرفیت های مناسب چشمه های درمانی، آب درمانی و لجن درمانی) و همچنین متخصصان و قابلیت مختلف پزشکی و همسایگی با کشورهای مختلف ترکیه، آذربایجان، ارمنستان و ... قابلیت تبدیل به یک نمونه موفق گردشگری به خصوص گردشگری سلامت را داراست. از جمله راهبردهای مؤثر بر توسعه گردشگری سلامت در شهر تبریز نیز تدوین قوانین منسجم برای جذب گردشگری سلامت و سیاست گذاری کلان دولت برای رفع موانع گردشگری درمانی و ارائه تسهیلات بانکی برای بالا بردن کیفیت خدمات و تسهیلات ایجاد هماهنگی بر عناصر تأثیرگذار در سیستم برنامه ریزی گردشگری شهر و اخذ و تسهیل صدور ویزا برای گردشگران ورودی از کشورهای دیگر به ترتیب با امتیاز ۱۴۴۶/۰ و ۱۲۵۶/۰ بر اساس مدل ANP می باشد.
ارزیابی الگوپذیری استخوانبندی بافتهای روستایی ایران در طرحهای هادی، براساس مدل فرایند تحلیل سلسلهمراتبی AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با پیدایش نگرش سیستمی به برنامهریزی و تکامل فرایند برنامهریزی، ارزیابی نیز بهعنوان یکی از ارکان مهم این فرایند مورد توجه و تأکید قرار گرفت. انتظار بر این است که طرحهای هادی روستایی براساس نظمدهی کالبدی و عملکردی منظم روستاها تهیه شوند. مقاله حاضر بر آن است تا الگوپذیری استخوانبندی در بافتهای روستایی در طرحهای هادی روستایی را در 30 روستای منتخب از 30 استان کشور مورد ارزیابی قرار دهد؛ که بدین منظور از مدل فرایند تحلیلی سلسلهمراتبی بهره گرفته شده است. در قالب چارچوب نظری تحقیق، چهار معیار ایجاد، تقویت و تداوم محور اصلی؛ ایجاد شبکهای از مراکز؛ ترکیب عملکردها برای ایجاد وحدت فضایی؛ و تنظیم سلسلهمراتب فضایی، بهعنوان معیارهایی برای ارزیابی استخوانبندی در طرحهای هادی انتخاب گردیدند. زیرمعیارهای ارزیابی نیز عبارت بودهاند: عرض و طول معبر، تجهیز بدنه معبر، تعداد مراکز فرعی، تقویت مرکز اصلی، کاربریهای عمومی در استخوانبندی، میانکنش فضایی عملکردها، تغییر مقیاس از عرصه عمومی به خصوصی و سلسلهمراتب معابر در کل بافت. نتایج بهدست آمده نشان داد که در این طرحها معیار تقویت محور اصلی در وضعیت مناسبی است؛ اما معیار ایجاد مراکز با زیرمعیارهای تعداد مراکز فرعی و تقویت مرکز اصلی، وضعیت نامطلوبی دارد. معیار ترکیب عملکردها با زیرمعیارهای کاربری عمومی در استخوانبندی و میانکنش فضایی عملکردها نیز به لحاظ قرارگیری در مقیاس فاصلهای دارای وضعیت متوسطی است و زمینههای تقویت این معیار نیز اجتنابناپذیر مینماید؛ و معیار سلسلهمراتب فضایی هم در وضعیت بینابین قرار دارد. با توجه به وجود نقاط قوت و ضعف مختلف در فرایند تهیه طرحهای هادی، و برای تقویت زمینههای فرایندی و محتوایی در این زمینه، میتوان مواردی را در جهت بهبود وضعیت حاضر و در مسیر حرکت به سمت وضع مطلوب در نظر گرفت، که این خود در قالب جدول، در نتیجهگیری مقاله ارائه شده است.
فرمانفرمائیان از طرح جامع تهران می گوید
حوزههای تخصصی: