فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۱٬۸۴۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
پایش و پیش بینی اثر خشکسالی ها بر دبی چشمه های کارستی شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آبخوان کارست در مناطق آهکی اهمیت زیادی در تأمین آب مصرفی دارند، این آبخوان ها تحت تأثیر دوره های افزایش و کاهش بارش و همچنین تغییرات اقلیمی قرار دارند. به منظور مدیریت پایدار منابع آب، شناسایی تغییرات دبی چشمه های کارستی این آبخوان ها ضروری می باشد. در تحقیق حاضر تحلیل سری های زمانی هیدرولوژیکی، بین دبی چشمه های کارستی شهرستان کرمانشاه و بارش با استفاده از شاخص بارش استانداردشده، آزمون من- کندال و زنجیره مارکوف برای پایش و پیش بینی خشکسالی و اثر آن بر دبی چشمه های انجام گرفت. همچنین ارتباط بارش- دبی و تأخیر زمانی به صورت کوتاه و بلندمدت با همبستگی پیرسون بررسی شد. داده های تحقیق شامل دبی سراب های بی ابر، ورمنجه و نیلوفر و بارش ایستگاه های هواشناسی کرمانشاه، روانسر و اسلام آباد غرب برای دوره زمانی 88-1368 به صورت ماهانه و سالانه بود. نتایج تحقیق نشان داد بین دبی سراب ورمنجه (639/0) و بی ابر (642/0) با بارش ایستگاه هواشناسی اسلام آباد غرب و سراب نیلوفر با ایستگاه هواشناسی کرمانشاه (484/0) بیشترین همبستگی وجود دارد. به دلیل حالات مختلف بارش مانند جامد یا مایع، توزیع و شدت آن، اثر بارش بر افزایش دبی با تأخیر حداقل 2 ماه و حداکثر 6 ماه مشاهده شد. نتایج آزمون من- کندال بیانگر افزایش مقدار بارش (76-1368) و سپس کاهش (88-1377) می باشد که دبی سراب بی ابر همین روند را نشان می دهد، و دبی سراب نیلوفر از سال 1387 دچار تغییر کاهشی شده است. نتایج آزمون زنجیره مارکوف نشان داد که در هر سه ایستگاه احتمال رخداد دوره خشک بیشتر از دوره بارانی است، در ایستگاه اسلام آباد غرب 892/0، در ایستگاه روانسر 89/0 و در ایستگاه کرمانشاه 886/0 می باشد. مطالعه نشان داد که احتمال افزایش دوره های خشک در آینده بیشتر و به تبع آن دبی سراب های موردمطالعه کاهش خواهد یافت. مطالعه شاخص SPI سالانه روند کاهش دبی با خشکسالی را نسبت به دوره های تر بهتر نشان می دهد.
اکتشافات ژئوشیمیایی (نیمه تفصیلی به روش خاک برجا و زمین شناسی محدوده ی تل مسی کوهستان کفوت جنوب غرب دشت لوت)
حوزههای تخصصی:
استفاده از تکنیک های پیکسل مبنا و زیر پیکسل مبنا جهت شناسایی مناطق دگرسانی (مطالعه موردی: محدوده تنگ بستانک استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آشکارسازی طیفی کانی ها با استفاده از تصاویر چند طیفی سنجنده ها، به منظور شناسایی و اکتشاف کانی های هر منطقه با بهره گیری از رفتارهای منحصربه فرد کانی ها شیوه ای نوین در زمینه علوم محیطی محسوب می گردد. تحقیق حاضر با استفاده از داده های سنجنده لندست 8 و با روش های مختلف پیکسل مبنا و زیرپیکسل مبنا مانند روش نسبت گیری باندی، آنالیز مؤلفه های انتخابی)کروستا(، نقشه بردار زاویه طیفی(SAM)، برازش مشخصه طیفی (SFF) ، روش ACE و فیلتر انطباقی تعدیل یافته(MTMF)به مطالعه و شناسایی زون های دگرسانی در منطقه تنگ بستانک در استان فارس می پردازد. انجام پردازش های لازم و استفاده از تکنیک های ذکرشده منجر به شناسایی دگرسانی های مختلفی ازجمله آرژیلیک، فیلیک و پروپلیتیک شده است. همچنین در این تحقیق با در دست داشتن نقشه واقعیت زمینی منطقه دولومیتی از سطح منطقه، دقت های طبقه بندی ازجمله دقت کلی، کاپا، دقت ناظر و دقت تولیدکننده محاسبه گشت. همچنین با استفاده از نمونه برداری تصادفی از سطح منطقه و انجام آزمایش ICP-MASS ، مجموع مربعات باقیمانده برای هرکدام از روش های پیکسل مبنا و زیرپیکسل مبنا محاسبه و آنالیز XRD جهت تدقیق نتایج شناسایی اهداف با استفاده از نمونه برداری تصادفی روی مناطق مختلف انجام شد. نتایج نشان داد روش SFF با مجموع مربعات باقیمانده 5/1 و ضریب کایا و کلی 679/0 و8/84 بیشترین دقت در شناسایی زون های دگرسانی و روش PCA با مجموع مربعات باقیمانده 46/3 و ضریب کاپا و کلی 279/0 و 4/44 کمترین دقت را در شناسایی این مناطق دارد. همچنین بعد از گزینش مناسب ترین روش شناسایی مساحت مناطق مختلف محاسبه گشت که مناطق دولومیتی، کلسیتی و کوارتز(سیلیسی) به ترتیب با 144/37، 32/33 و 86/27 کیلومترمربع بیشترین مساحت از سطح منطقه موردمطالعه را به خود اختصاص داده اند.
رسوب خیزی و هیدروژئومورفولوژی حوضه آبریز سیلاخور
حوزههای تخصصی:
استفاده از روابط مونت کارلو در کاهش عدم اطمینان مقایسات زوجی شاخص های بیابان زایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش های مونت کارلو یک طبقه از الگوریتم های محاسبه گر می باشند که برای محاسبه نتایج خود بر نمونه گیری های تکرار شونده تصادفی اتکاء می کنند. روش های مونت کارلو برای شبیه سازی پدیده هایی که عدم قطعیت زیادی در ورودی های آنها وجود دارد مفید هستند. هدف از این مطالعه، بررسی عدم اطمینان حاصل از قضاوت ها و عناصر ماتریس تصمیم در ارزیابی شاخص های موثر در بیابان زایی می باشد. به منظور کاهش عدم اطمینان در ماتریس مقایسات زوجی غیر دقیق از شبیه سازی و تکرارهای مونت کارلو بهره گرفته شد. در این مقاله عدم اطمینان ناشی از اطلاعات تصمیم گیرندگان و داده ها و عناصری که محیط تصمیم در اختیار تصمیم گیرنده می گذارد بررسی شده است. در این پژوهش با تکیه بر محاسبات و تکرارهای تصادفی مونت کارلو، برتری گزینه Xi موثر در بیابانی شدن را بر Xk آزمون شده است. با استفاده از یک انتگرال چند بعدی برنامه مقایسات زوجی شاخص ها به گونه ای که به گزینه Xi رتبه پایین تری از Xk تعلق گیرد در محیط جاوا (JAVA) نوشته و تکرارهای مونت کارلو برای ارزش ها انجام یافت. نتایج شبیه سازی مونت کارلو بازگوکننده آن بود که با افزایش تعداد تکرارهای شبیه سازی، وزن نسبی گزینه های تصمیم به حالت ثبات و پایایی می رسد. نتایج شبیه سازی نشان داد که شاخص های فرسایش بادی، فرسایش آبی، تغییرات کاربری اراضی، کاهش تاج پوشش، کاهش بیومس و تولید، تراکم بالای چرا (چرای بیش از حد)، کاهش کیفیت مراتع (از بین رفتن مراتع خوب) و توسعه اراضی زیر کشت مهم ترین عوامل در بیابانی شدن اراضی ایران می باشند.
ارتباط بعد سوم و جذب انرژی و ماده در سیستم پلایای داراب
حوزههای تخصصی:
غارشناسی و اهمیت کاربردی آن
حوزههای تخصصی:
کاهش رسوب زایی در حوضه آبریز شهرستان جهرم با استفاده از فرمول های ریاضی
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی مناطق حساس به فرسایش در حوضه آبخیز کن با روش پسیاک اصلاح شده و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش خاک فرآیندی است که سالانه باعث هدر رفت میلیون ها تن خاک از عرصه های طبیعی و زراعی می گردد. برآوردهای صحیح از خطر فرسایش در بهبود توصیه های مدیریت اراضی نقش مهمی دارد. در این تحقیق، پهنه بندی خطر فرسایش در حوزه آبخیز کن با مساحت 20571 هکتار با استفاده از مدل تجربی MPSIAC و سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) مورد بررسی قرار گرفت و با استفاده از نقشه های پایه و بهره گیری از GIS لایه های اطلاعاتی مورد نیاز تهیه گردید. پس از گردآوری، آماده سازی و ورود لایه های اطلاعاتی به محیط GIS و تلفیق این لایه ها حداکثر و حداقل میزان رسوب ویژه تولیدی سطح حوضه به ترتیب 41/10 و 99/0 تن در هکتار در سال، میزان رسوبدهی ویژه کل حوضه 72/78 تن در هکتار در سال و رسوبدهی کل حوضه 50549 تن در سال بدست آمد که رقم قابل توجهی است و از دلایل آن می توان به حساس بودن جنس سازنده ای منطقه به فرسایش، نوع خاک منطقه، شیب زیاد حوضه، عدم کاربری مناسب اراضی و ... اشاره کرد به گونه ای که مناطق با شدت فرسایش زیاد منطبق بر سازنده ای حساس و شیب های تند و زیاد است.
ژئومورفولوژی دانشی از علوم زمین
حوزههای تخصصی:
شناخت فرآیندهای مؤثر بر توسعه و تحول عوارض ماسهای (مطالعة موردی: عوارض ماسهای چالة سیرجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت عوامل مؤثر بر تحول عوارض ماسهای بادی از موضوعاتی است که توسط محققان بسیاری در سطح جهان و ایران مورد توجه قرار گرفته است. نظر به این که کشور ما در کمربند آبوهوای خشک و نیمه خشک قرار دارد، بنا بر این در بسیاری از نقاط آن توسعة این عوارض را میتوان شاهد بود. در محدودة حوضه آبریز کویر سیرجان به عنوان منطقة مورد مطالعه، عوارض ماسه ای به صورت محدود در سطح دشت دیده میشود، امّا توسعه و تکامل آن از اشکال کلاسیک فاصله دارد. بررسی عکسهای هوایی محدودة فوق به همراه عملیات میدانی، نمونهبرداری و دانه سنجی نمونهها نشان میدهد که توسعة اشکال بادی در مناطقی که منشاء رسوبات آن سیلاب های صفحهای است به حداکثر میرسد. این در حالی است که در سایر مناطق میتوان حالت های مختلفی از این فرآیند را شاهد بود؛ به طوری که در برخی مناطق اصولاً نقش باد را در فرسایش میتوان نادیده گرفت و در برخی مناطق نیز حرکت محدود ذرات ماسه در سطح زمین دیده میشود. موارد فوق با تهیة نقشة پهنه بندی مناطق حساس به فرسایش بادی و مشخص شدن محدودههای مختلف با ویژگی های متفاوت تکمیل گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد که بالا بودن نسبت ذرات ماسه های کمتر از 250 میکرون، ضعف پوشش گیاهی و کمی ریزش های جوّی محیط مناسبی را جهت گسترش فرسایش بادی مهیّا می سازد، به طوری که با کاهش این نسبت از شدت فرسایش نیز کاسته می شود. این مورد با بررسی نمونه های دانه سنجی، عملیات میدانی و مشاهدة عکس های هوایی نیز تأیید می گردد. واژگان کلیدی: مناطق خشک، ژئومرفولوژی، چاله سیرجان، ماسه های بادی، فرسایش بادی
بررسی فسیل تخم و جنین دایناسورها
حوزههای تخصصی:
مکان یابی پیچانه های تراز 500 هکتوپاسکال موثر بر اقلیم ایران در نیمه گرم سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیچانه ها، ناهنجاری هایی هستند که در ترازهای مختلف ارتفاع ژئوپتانسیل شکل می گیرند. با این حال شدت و فراوانی آنها در تراز 500 هکتوپاسکال بیش از لایه های دیگر جو است. با توجه به نقش موثری که پیچانه های منفی(مثبت) از طریق ایجاد تاوایی مثبت(تاوایی منفی) بر آب و هوای سطح زمین دارند، بررسی آنها از اهمیت زیادی برخوردار است. در این پژوهش شدت و فراوانی پیچانه های جوی موثر بر اقلیم ایران در دوره گرم سال(فصل بهار و تابستان)، طی دوره زمانی 2010-1960 بررسی شد. بنابراین از داده های شش ساعته ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال، در محدوده جغرافیایی 20 درجه طول غربی تا 80 درجه طول شرقی و صفر تا 70 درجه شمالی استفاده شد. در نهایت فراوانی و شدت پیچانه های جوی دوره گرم سال به صورت ماهانه محاسبه گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که با آغاز فصل بهار تنها نوار باریکی از شمال خلیج فارس تا شمال غرب ایران، ناهنجاری منفی قابل توجهی را نشان داده است و به تدریج تا اواخر فصل بهار تمام ایران زیر نفوذ ناهنجاری های مثبت جو در تراز 500 هکتوپاسکال قرار می گیرند. همچنین در فصل تابستان، ناهنجاری منفی در جنوب شرق ایران زیاد است، و به سمت شمال غرب(در ایران مرکزی و شمال شرق و جنوب غرب ایران)، کاهش چشمگیری را نشان می دهد و در شمال غرب نیز دوباره روند افزایشی محسوسی در ناهنجاری های منفی دیده می شود.
غار تاریخی کتله خور
حوزههای تخصصی:
خاستگاه دگرسانی های گرمابی با استفاده از ایزوتوپ های پایدار در منطقه تاکستان (زون طارم سفلی)
حوزههای تخصصی:
سنگهای آتشفشانی و آذرآواری منطقه تاکستان تحت تاثیر فرآیندهای دگرسانی گرمابی وسیع قرار گرفته است. وجود شکستگیهای فراوان و ژرف از یک طرف و توده های نیمه ژرف از طرف دیگر سبب توسعه دگرسانیهای گرمابی به عنوان آخرین نمودهای حرارتی در منطقه مورد مطالعه شده است. زونهای دگرسانی موجود در منطقه عبارتند از زون پروپلیتیک، آرژیلیک، آرژیلیک پیشرفته و زون سیلیسی. توسعه هر یک از زونهای دگرسانی در بخشهای مختلف متفاوت است. تشکیل سینترهای سیلیسی، توف های سیلیسی با حفظ لایه بندی اولیه و گسترش زونهای خالص آلونیتی از مهمترین رخدادهای منطقه مورد مطالعه می باشد. از مهمترین کانیهای تشکیل دهنده توف ها می توان به کوارتز، پلاژیوکلازهای سوسوریتی شده،کلریت، سریسیت و آلونیت اشاره نمود. براساس نتایج ژئوشیمیایی سنگهای آتشفشانی دارای ترکیب شیمیایی از ریولیت، داسیت، آندزیت، آندزیت بازالتی تا بازالت می باشد. نوع دگرسانی گرمابی در منطقه طارم اسید- سولفات می باشد و آلونیت کانی غالب این زون دگرسانی است. بر اساس نتایج ایزوتوپ های پایدار اکسیژن، هیدروژن و گوگرد بر کانیهای دگرسانی (مسکوویت، کائولینیت و آلونیت) منشا سیالات دگرسانی در این منطقه، ماگمایی است.
بازسازی برف مرزهای آخرین دوره ی یخچالی با شواهد دورههای یخچالی در زاگرس شمال غربی (مطالعه موردی: تاقدیس قلاجه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود لندفرم های یخچالی و مجاور یخچالی در ارتفاعات قلاجه حاکی از تغییرات اقلیمی و تغییرات مرزهای مورفوژنیک است. مسأله ی اصلی این پژوهش شناسایی قلمروهای سرد یخچالی و مجاور یخچالی و برآورد ارتفاع خط برف مرز در زاگرس چین خورده با توجه به فقدان مطالعه در زاگرس چین خورده است. بنابراین هدف مطالعه شناسایی شواهد و اثبات حاکمیت وجود قلمرو مورفوژنز یخچالی و تعیین برف مرز آخرین دوره ی یخچالی در ارتفاعات قلاجه است. نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، تصاویر ماهواره ای IRS و داده های اقلیمی دما و بارش ماهانه، ابزارها و داده های اصلی تحقیق هستند. با استفاده از تصاویر ماهواره ای و بازدیدهای متعدد میدانی، موقعیت سیرک های منطقه شناسایی شده و به بازسازی خط تعادل برف و یخ گذشته (ELA) اقدام گردید. از روش ارتفاع کف سیرک پورتر و روش رایت برای برآورد حد برف مرز آخرین دوره ی یخچالی وورم و حال حاضر استفاده شد. از آزمون توان دوم کی (پیرسون) برای محاسبه ی رابطه بین گسترش و پراکنش سیرک ها با جهات ناهمواری ها استفاده گردید.
برف مرز دوره ی وورم با استفاده از مدل پورتر در ارتفاع 2019 متری و از روش رایت در ارتفاع 2015 متری به دست آمد. همچنین خط تعادل آب و یخ در دامنه های شمالی و جنوبی به ترتیب در ارتفاع 2033 و 2075 متر به دست آمد و ELAمنطقه برابر با 42 متر است. نتایج آزمون توان دوم کی نشان داد که بین شکل گیری سیرک های موجود در منطقه با جهات جغرافیایی و جهات ناهمواری ها ارتباط معناداری وجود دارد و سیرک های منطقه در دامنه های شمالی گسترش بیشتری داشته اند. بطوری که 7/66 درصد از سیرک های منطقه در دامنه های شمالی و 3/33 درصد سیرک ها در دامنه های جنوبی شکل گرفته اند. مقایسه ی نتایج به دست آمده از مدل های اقلیمی و شواهد ژئومورفولوژیکی آخرین دوره ی یخچالی، اثبات کننده ی حاکمیّت قلمرو یخچالی از ارتفاع 2000 متری به بالا در ارتفاعات قلاجه است.
شواهد مورفولوژیکی و مورفومتریکی تأثیر تکتونیک فعال بر مخروط افکنه های شمال دامغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی شواهد و آثار گسل های فعّال (گسل دامغان و گسل تزره) بر مورفولوژی و مورفومتری 16 مخروط افکنه، واقع در بخش شمالی دامغان می پردازد. روش کار برپایه ی تحلیل های کمّی و کیفی حاصل از تصاویر ماهواره ای و مدل های رقومی ارتفاعی، ویژگی های مورفومتری مخروط ها، اندازه گیری میزان جابه جایی آبراهه ها، میزان بالاآمدگی رسوبات و تحلیل شیب و نیمرخ های طولی و عرضی است. نقشه های توپوگرافی 1:25000، عکس های هوایی 1:55000، تصاویر ماهواره ای ETM و نقشه های زمین شناسی 1:100000 و داده های ارتفاعی رقومی، ابزارهای اصلی پژوهش را تشکیل داده اند. همچنین پیمایش های میدانی برای بررسی و اندازه گیری شواهد فعّالیّت گسل ها در دو مرحله انجام گرفته است. نتایج نشان می-دهد که تأثیر عمده ی گسل تزره، سبب جابه جایی شبکه ی اصلی در رأس مخروط و تحت تأثیر آن، تغییر موقعیّت رسوب گذاری مخروط افکنه شده است. همچنین فعّالیّت گسل مذکور، سبب بالا آمدن رسوبات مخروط افکنه ای و رسوبات نئوژن زیرین شده است، در حالی که شواهد فعّالیّت گسل دامغان چیره تر بوده و سبب ایجاد سطوح مختلف بالاآمده، متروک ماندن سطح مخروط ها، جابه جایی نقطه ی تقطیع آبراهه، بالاآمدگی رسوبات مخروط افکنه ای و جابه جایی افقی شبکه ی زهکشی سطح مخروط افکنه ها و همین طور تأثیر بر فضای قابل دسترس مخروط افکنه ها شده است. حرکت گسل دامغان آثار مشخّصی بر جابه جایی رسوبات مخروط-افکنه ای داشته است. مؤلّفه ی قائم گسل دامغان، سبب شکل گیری سطوح قدیمی و جدید (فعّال و غیرفعّال) در سطح اغلب مخروط افکنه ها شده است. بررسی آماری متغیّرها نشان می دهد که بین برخی روابط مورفومتریکی مخروط افکنه ها، مانند مساحت حوضه آبریز و مساحت مخروط افکنه ها، رابطه و همبستگی آماری مناسبی وجود دارد. این در حالی است که مابین متغیّرهایی چون، ارتفاع متوسّط مخروط افکنه ها و شیب متوسّط آنها، همبستگی ضعیفی وجود دارد.
مقایسه ی خصوصیات مورفومتری طاقدیس ها و کاربرد آن در اکتشاف نفت در زاگرس چین خورده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طاقدیس های ماله کوه در استان لرستان و نواکوه در استان کرمانشاه بخشی از زون ساختمانی زاگرس چین خورده محسوب می شوند. هدف این تحقیق بررسی مورفومتری طاقدیس نفتی ماله کوه و مقایسه ی آن با مورفومتری طاقدیس بدون نفت نواکوه و ارزیابی کاربرد این مطالعات در اکتشاف منابع نفتی می باشد. براساس تصاویر ماهواره ای و مطالعات میدانی، ویژگی های مورفومتریکی طاقدیس ها استخراج شد. در این تحقیق شاخص های مورفومتریک طاقدیس ها مانند تقارن چین خوردگی (FSI)، سینوسیته جبهه طاقدیس (FFS)، خط الرأس طاقدیس (AD)، نسبت جهت (AR)، نسبت انشعابات (Rb)، فرکانس زهکشی (Fs)،تراکم زهکشی (Dd) و سطوح مثلثی شکل بررسی گردید. نتیجه ی این تحقیق نشان می دهد که مقدار بالای شاخص های FFS، AD، Ar و مقدار کم شاخص های Rb، Dd، و Fsو همچنین وجود سطوح مثلثی بزرگ در طاقدیس نواکوه، نشانگر قدمت، فشردگی و فرسایش بیشتر آن و بنابراین فرار نفت از طاقدیس مذکور است. از طرف دیگر، در طاقدیس نفتی ماله کوه، سطوح مثلثی کوچکتر هستند و مقدار شاخص های FFS، AD، Ar پایین و مقدار شاخص های Rb، Dd، و Fs در آن بالا می باشد که این موضوع بیانگر جوان تر بودن، فرسایش کمتر و بنابراین حفظ شدن منابع نفتی آن است. نتیجه ی این بررسی نشان می دهد که تکامل و فشردگی طاقدیس نواکوه باعث جابه جایی سطح خنثی به سمت پایین و به موجب آن اتصال شکستگی های فشاری و کششی شده و بنابراین به مهاجرت و فرار نفت طاقدیس نواکوه منجر شده است. در مجموع تحقیق حاضر نشان می دهد که پارامترهای مورفومتریک مذکور دارای کارایی مناسبی جهت تفکیک طاقدیس های دارای نفت و غیر نفتی هستند.