فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۴٬۸۱۴ مورد.
منبع:
محیط شناسی ۱۳۸۱ شماره ۲۹
حوزههای تخصصی:
آلودگی سفرة آب زیرزمینی دشت انار به نیترات، سرب، ارسنیک و کادمیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پ ژوهش در ارتباط با بررسی تغییرات غلظت نیترات، سرب، ارسنیک و کادمیوم در آبهای زیرزمینی دشت انار واقع در جنوب شرقی ایران (غرب استان کرمان) است. به این منظور تعداد 21 نمونه از چاههای سراسر دشت در اردیبهشت 1388 برداشت شد و پس از تجزیه و تحلیل و کنترل نتایج، نقشه های هم غلظت و نمودارهای مربوط ترسیم و تفسیر شد. براین اساس غلظت کادمیوم در بخش جنوب و جنوب شرق منطقة مورد مطالعه که در مجاورت چندین معدن مس قرار دارد بالاست و در نمونه ای به حد مجاز آب آشامیدنی نزدیک میشود. غلظت آرسنیک در نمونه های واقع در جنوب شرقی دشت (در مجاورت معادن مس) و نمونه های غرب روستای بیاض بالاتر از حد مجاز آب آشامیدنی است. غلظت سرب در بیشتر نمونه های بخش میانی دشت بالا و در برخی نمونه ها بیش از حد مجاز آب آشامیدنی (ppb10) است. منبع سرب این قسمت جادة اصلی منطقه (جاده کرمان- یزد) فرض میشود. بالا بودن غلظت آرسنیک، سرب و کادمیوم در یک نمونه واقع در غرب روستای بیاض به فعالیت های هیدروترمال نسبت داده نمیشود. بالا بودن دما، pH پایین و قرارگیری در زون گسل انار مؤید این نکته است. به نظر میرسد منبع کادمیوم، آرسنیک و سرب موجود در نمونه های جنوب شرق منطقه، رگه های سولفیدی موجود در معادن مس باشد. غلظت نیترات در دو نمونه در مجاورت شهر انار بیش از حد مجاز آب آشامیدنی است. منبع نیترات در این نمونه ها فاضلاب های شهری است. تمرکز فعالیت های کشاورزی و مناطق مسکونی در بخش میانی دشت باعث افزایش متوسط غلظت این ترکیب در این بخش شده است.
پهنه بندی استعداد اراضی نسبت به وقوع لغزش با استفاده ازروش های رگرسیون خطی و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی مطالعه موردی: محور هراز از رودهن تا رینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع ناپایداری های دامنه ای که هر ساله خسارات مالی و جانی فراوانی را بر سیستم های اقتصادی- اجتماعی و زیست محیطی وارد می کند، زمین لغزش است. شناخت نواحی مستعد وقوع لغزش و حرکات توده ای از ضروریات مدیریت منابع طبیعی و برنامه ریزی توسعه ای و عمرانی است. جاده هراز یکی از محور های اصلی و پرتردد ایران است که فرآیندهای دامنه ای هر ساله خسارات فراوانی را در آن به بار می آورد، در این تحقیق سعی شده استعداد به وقوع زمین لغزش بخشی از این جاده با استفاده از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و رگرسیون خطی مورد مطالعه قرار گیرد. برای این منظور از لایه های شیب، جهت شیب، ارتفاع، فاصله از گسل های اصلی، فاصله از گسل های فرعی، فاصله از رودخانه اصلی، فاصله از آبراهه فرعی، فاصله از جاده، فاصله از راه آهن، زمین شناسی، کاربری اراضی و میانگین بارش استفاده شده و پس از تجزیه تحلیل داده ها در سیستم اطلاعات جغرافیایی و با استفاده از روش های رگرسیون خطی و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی نقشه نهایی خطر وقوع زمین لغزش تهیه گردید. نتایج نشان داد که روش تحلیل سلسله مراتبی روش مناسب تری برای پهنه بندی خطر زمین لغزش در این محدوده است. بر اساس این روش حدود 8/67 درصد محدوده مورد مطالعه استعداد بالایی برای وقوع زمین لغزش دارند.
تغییرات مکانی فرسایش پذیری خاک و عوامل مؤثر بر آن در بالادست سد سیوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش پذیری خاک یکی از عوامل مهم در تخمین درست مقدار فرسایش خاک و ارائه راهکارهای مبارزه با این پدیده است. اهداف این مطالعه، اندازه گیری واقعی مقدار فرسایش پذیری خاک ؛ مقایسه مقدار واقعی فرسایش پذیری با مقدار برآوردی توسط رابطه ی ویشمایر و اسمیت (1978)؛ و تهیه نقشه تغییرات مکانی فرسایش پذیری و پارامترهای مؤثر بر آن در منطقه بالادست سد سیوند واقع در استان فارس بود. برای این منظور،40 کرت استاندارد درشیب های 9% ایجاد و در طی یک سال مقدار هدر رفت خاک ها حاصل از 4 رخداد بارندگی در این کرت ها اندازه گیری شد. میانگین سالانه شاخص فرسایندگی از رابطه ی اصلاح شده فورنیه محاسبه شد. نقشه ها با استفاده از روش زمین آماری کریجینگ و در محیط GIS ترسیم گردید. نتایج نشان داد که میانگین مقدار هدر رفت خاک در کرت ها t ha−1 ya-1 8/5 و میانگین شاخص فرسایندگی باران MJ mm ha-1 h-1ya-1 7/255 بود. میانگین فرسایش پذیری اندازه گیری شده در کرت های آزمایشی و برآوردی با استفاده از رابطه ی ویشمایر و اسمیت به ترتیب t h MJ−1 014/0 و t h MJ−1030/0 شد که بر اساس، رابطه ی ویشمایر و اسمیت در برآورد فرسایش پذیری به طور میانگین مقدار این فاکتور را 2 برابر بیشتر از مقدار اندازه گیری شده تخمین می زند. برای هر دو فرسایش پذیری اندازه گیری شده و برآورد شده مدل سمی واریوگرام نمائی با دامنه تأثیر به ترتیب 3399 و 5439 متر بهترین برازش را داشت. درحالی که برای خصوصیات ماده آلی، کربنات کلسیم معادل، پایداری خاک دانه ها و نفوذپذیری که بیشترین همبستگی را با فرسایش پذیری واقعی داشتند، مدل کروی واریوگرام بهترین توصیف را داشت. نقشه های پهنه بندی نشان داد که مقدار فرسایش پذیری از قسمت های مرکزی و مسطح منطقه که تحت کشت گیاهان پوششی قرار دارد به سمت نواحی مرتفع حاشیه ای که فاقد پوشش گیاهی مناسب است افزایش می یابد.
تجارب برنامه ریزی شهری توکیو در کاهش آسیب پذیری ناشی از زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به تجارب برنامه¬ ریزی شهری توکیو در کاهش آسیب پذیری ناشی از زلزله می پردازد. در شهر توکیو، زلزله همانند سایر پدیده¬های غیر مترقبه، مسأله¬ای تکراری یا متعارف نیست. در حقیقت این شهر از زمان زلزله بزرگ کانتو در سال 1923 با بهره گیری از ابزارهای برنامه¬ ریزی شهری از جمله توسعه فضاهای باز و سبز درصدد کاهش عوارض ناشی از زلزله بوده است. با این حال این ابزارها، در دهه¬های 70-1960 (از بالا به پایین در سطح کلان) و 90-1980 (گرایش به سوی اجتماعات کوچک و محلی) با راهکارهای برنامه ریزی حاکم بر جهان همسو شده و در طی سالیان اخیر با اثر بخشی زیاد به کاهش چشمگیر خسارات جانی و مالی منجر گشته است. این مقاله به منظور بهره گیری از تجارب ارزنده موجود به بررسی راهکارها، روندها، سیاست¬ها و کلاً اقدامات شهر توکیو پرداخته است.
تحلیل و بررسی نقش عوامل توپوگرافی و مرفوژنزدرخندق زایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به لحاظ شرایط حاکم و وجود بستر مساعد (از نظر لیتولوژی، پدولوژی و توپوگرافی )، دامنههای شمالی قوشه داغ از نظروقوع حرکات تودهای (لغزش وریزش و…) از ناپایدارترین وهمچنین از نظرتشکیل و توسعة خندقها، از مستعدترین مناطق محسوب می شود. در اثر تشکیل وتوسعة خندقها در منطقه مقدار زیادی از خاکهای قابل کشت سطوح شیبدار در اختیار شبکههای زهکشی قرار میگیرند. به همین دلیل بررسی و مطالعة دقیق علل تشکیل وتوسعة خندقها در منطقه از اهمّیّت زیادی برخوردار است. در بررسی علل وعوامل خندقزایی، نقش عوامل مرفوژنز و توپوگرافی همواره مدّ نظر قرار دارد. شیب وطول دامنه، اختلاف ارتفاع، شکل دامنه به عنوان مهمترین عوامل توپوگرافی در نحوة جریان روانابها و افزایش و یا کاهش قدرت فرسایشدهی آنها نقش عمدهای ایفاء میکند. در مقالة حاضر از طریق روشهای کمّی، رابطة عوامل توپوگرافی در توسعة سر خندقها مورد تجزیه و تحلیل کمّی قرار گرفته است. نتایج حاصل از این تجزیه و تحلیلها نشان میدهد که سهم طول دامنه در طویل شدن خندقهای منطقه به مراتب بیش از سایر عوامل توپوگرافی دخیل در رشد خندقها است؛ بهطوریکه اگر طول دامنه افزایش یابد و سایر عوامل ثابت نگاه داشته شوند، پتانسیل فرسایش خاک در سطوح شیب دار 5/2 برابر افزایش خواهد یافت. سهم دامنههای مقعّر که در اثر عمل برفساب و لغزش (و یا به نحوی در اثر تغییر در شیب دامنهها) پدید میآیند، در تشکیل و توسعة خندقهای منطقه قابل توجّه است. خندقهای متعدّدی که در پای چنین دامنههایی پدید آمدهاند از نقش و سهم مهمّ دامنههای مذکور در تشکیل و توسعة خندقها حکایت میکنند.
نمونه هایی از خاکهای لوت زنگی احمد
حوزههای تخصصی:
در بسیاری از کشورهای جهان مناطق خشک و بیابانی وجوددارد که هنوز بطورکامل شناخته نشده است . بعضی از کشورهای پیشرفته دنیا مانند آمریکا‘ مختصر بررسیهایی روی خاکهای مناطق خشک انجام داده و در طبقه بندی این خاکها تا اندازه ای توفیق حاصل کرده اند. ولی از آنجا که تأثیر عوامل مختلف ‘مانن آب وهوا ‘ سنگ مادر وغیره‘ موجب تنوع خاکهای مناطق خشک جهان است ‘ لذا این طبقه بندی ها نمی تواند در مورد کلیه خاکهای مناطق خشک دنیا صدق کند. تاکنون درباره دشت لوت وخاکهای منطقه ای که جزء طرح تحقیقاتی دشت لوت است ‘ بررسیهای علمی ومطالعات دقیقی انجام نگرفته است. بنابراین‘ در کنار مطالعات و بررسیهای علمی و پژوهش هایی که در رشته های مختلف در ایران می شود‘ بررسی خاکهای این منطقه و در نتیجه شناسایی خاکها و نوع شوری و راه اصلاح و استفاده از آن بسیار جالب و حائز اهمیت است ومی تواد برای تحقیقات آینده درباره خاکهای کویری و بیابانی نواحی دیگر به عنوان راهنما مورداستفاده قرار گیرد. متأسفانه بررسی کامل خاکهای لوت جنوبی مستلزم صرف وقت زیاده بوده و دسترسی به تمام نواحی آن کاری بس طولانی است وحتی انتظار نمی رود که در آینده نزدیکی بتوانیم بررسی خاکهای لوت جنوبی را بطوری که قابل عرضه باشد تهیه نمایئم. اما از آنجا که بررسی های کوچک دریک ناحیه ‘ هر قدر هم ناچیز باشد باز کمک شایانی به پژوهش طبیعی و گیاهی وحیوانی آن ناحیه خواهد کرد. لذا در این جا به شرح نتایج نمونه گیریهای که د رلوت زنگی احمدانجام یافته می پردازیم بطور کلی محل این نمونه گیریها پراکنده ود ربعضی نقاط تعداد نمونه گیری لازم برای نتیجه گیری کلی انجام شده است. مثلا از زمینهای کویری و دشتهای اطراف بلوچ آب تعداد نمونه ها زیادتر از دشتهای منطقه کشیت است وحتی در لوت زنگی احمد هم ا زنواحی شرقی آن که مشرف به دره شورگز می شود نمونه ای در دست نیست . ونمیتوان گفت که با نمونه های موجود‘ لوت زنگی احمدهم به درستی بررسی شده است از اینرو منطقه مورد مطالعه خود را به دشتهای اطراف بلوچ آب و چاله زنگی احمد محدود میسازیم.
بررسی تغییرات طول دوره بدون یخبندان و تعداد روزهای یخبندان در استانهای آذربایجان غربی و شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت نواحی مستعد کشت گیاه صنعتی آفتابگردان در جلگه شرق گیلان
حوزههای تخصصی:
داده های اقلیمی یکی از مهم ترین منابع اطلاعاتی در کشاورزی است که به کیفیت خوب محصول کمک می کند. در واقع به منظور برنامه ریزی های پایه ای کشاورزی، نیاز به پیش بینی شرایط آتی و روند و هوایی وجود دارد. یکی از شاخه های اقلیم تغییرات و نوسانات احتمالی عناصر آب شناسی کشاورزی، تعیین هم اقلیمی کشاورزی است که از طریق آن مناطق با شرایط اقلیمی مناسب برای کشت گیاه خاص مشخص می شوند و از آنجا که هر گیاهی برای رشد مطلوب به شرایط اقلیمی مناسب خود نیاز دارد، با فراهم شدن این شرایط، عملکرد کمی و کیفی محصول افزایش خواهد یافت. هدف از نگارش این مقاله، شناخت نواحی مستعد جلگه شرق گیلان به منظور کشت گیاه صنعتی آفتابگردان می باشد. در این تحقیق از یک روش کاربردی با استفاده از دادههای توصیفی و تحلیل آنها، به همراه عملیات میدانی استفاده شده است. بدین منظور ابتدا مطالعات کتابخانهای به منظور شناخت خصوصیات فیزیولوژیک و تعیین آستانههای اقلیمی و نیاز خاکی گیاه آفتابگردان به انجام رسیده، سپس جمع آوری آمار و اطلاعات درازمدت هواشناسی و تجزیه و تحلیل دادهها در قالب نقشههای هم پارامتر، از طریق همپوشانی آنها با نیازهای فیزیولوژیک گیاه آفتابگردان توسط نرم افزار GIS انجام شد. در نهایت نواحی مستعد، نیمه مستعد و نامساعد کشت گیاه صنعتی آفتابگردان به صورت نقشه ارائه گردید و به وسیله کنترل عملیات میدانی در مناطق مستعد مشخص شد که استعداد کشت موفق به صورت پراکنده در گذشته وجود داشته و در بعضی نواحی در حال حاضر نیز وجود دارد. نتیجه پژوهش نشان داد که مناطق جنوبی جلگه شرق گیلان به مرکزیت جنوب لاهیجان تا درازلات و رامسر مناسب کشت گیاه آفتابگردان بوده ولی نواحی شمال آستانه اشرفیه تا ساحل دریای خزر بدین منظور نامناسب می باشند. بقیه نواحی میانی دارای شرایط نیمه مستعد هستند.
ایران‘ خاستگاه قنات (کاریز) و منشاء گسترش آن در جهان
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر‘ چینی ها ادعا کرده اند که قنات (کاریز) اختراع آنان و چین‘ خاستگاه قنات است و این فن دستیابی به آب زیرزمینی‘ از این کشور به دیگر ممالک جهان انتشار یافته‘ اما نگارنده‘ به ویژه با استفاده از منابع خارجی و بالاخص از کتاب آقای گوبلو‘ طی این مقاله ثابت می کند که قنات اختراع ایرانیان است و دهها قرن هم قدمت دارد‘ در حالی که چینی ها فن حفر قنات را تازه حدود 200 سال پیش از ایرانیان آموخته اند.
ارزیابی آثار محیطزیستی بزرگراه تهران– پردیس بر تخریب اکوسیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برآورد بارش مؤثر و نیاز آبی برای کشت برنج در جلگه مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقادیر نیاز آب مصرفی ( ETC ) محصول برنج در جلگه مازندران به تفکیک واریته های زودرس و دیررس، بر مبنای مقادیر تبخیر و تعرق پتانسیل (ETO) و ضرایب رشد گیاهی (KC) در ده ایستگاه جلگة مازندران محاسبه شد. سپس مقادیر بارش موثر (ER) به مناسب ترین روش و مقادیر آب زیرزمینی جذب شده توسط ریشه گیاه (GWC) محاسبه گردید. با کم کردن مقادیر بارش موثر (ER) و آب زیرزمینی جذب شده توسط ریشه گیاه (GWC) از مقادیر نیاز آب مصرفی (ETC)، مقادیر نیاز خالص آبیاری (IR) مشخص گردید. نتایج مطالعه نشان داد که نیاز آب مصرفی و نیاز خالص آبیاری در شرق جلگه مازندران بیشتر از غرب آن است؛ در حالی که مقدار بارش مؤثر در غرب جلگه بیشتر است. بارش مؤثر سهم بیشتری از نیاز آب مصرفی را در غرب جلگه تامین می کند؛ حال آن که این سهم در شرق کمتر است. مقادیر بارش مؤثر در منطقه بسیار کمتر از نیاز خالص آبیاری است.
پایش خشکسالی با استفاده از تراز مخزن سد و شاخص های هواشناسی (مطالعه موردی سیستم آب زاینده رود اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشکسالی از جمله بلایای طبیعی میباشد که خسارات سنگینی به منابع آب وارد نموده و مدیریت را با چالش های جدی مواجه میسازد. پایش خشکسالی از مهمترین اقدامات در مدیریت آن میباشد که برای آن شاخص ها و روش های متفاوتی ارائه شده است که از معرف های گوناگونی بهره میجویند. این تحقیق تلاش دارد تا دو شاخص شناخته شده هواشناسی خشکسالی موثر (EDI) و بارندگی استاندارد شده (SPI) را با روش هیدرولوژیکی بر اساس تراز مخزن، برای پایش خشکسالی سیستم منابع آب زاینده رود مقایسه نماید که بدین منظور دوره خشکسالی 1380-1377 مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد که هر کدام از روش ها قابلیت هایی دارند که طی دوره خشکسالی میتوانند به مدیریت خشکسالی کمک کنند. لذا تأکید بر استفاده همزمان از چند شاخص برای پایش خشکسالی یک سیستم منابع آبی میگردد. برای منطقه مطالعاتی این تحقیق، نتایج نشان داد که برای اعلام شروع وضعیت خشکسالی بهتر است از روش SPI با دوره 6 ماهه استفاده گردد. همچنین در طول دوره بهره برداری و اعمال اقدامات مدیریتی برای پایش روش تراز مخزن و برای اعلام خاتمه آن EDI قابل توصیه است.
مطالعة عوامل کنترلکنندة شوری در آبخوان آبرفتی دشت مند، استان بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق عوامل مؤثر در شوری منابع آب دشت مند در استان بوشهر مورد مطالعه قرار گرفته است. در این دشت هدایت الکتریکی چاههای بهره برداری بین ???? تا بیشتر از ???? میکرومهوس بر سانتیمتر در تغییر است. بهره برداری از این آبخوان در دو زون مجزا از هم باعث برقراری بیلان منفی شده است. عوامل گوناگونی مانند، سازندهای انحلال پذیر در اطراف دشت، وجود گنبد نمکی، نفوذ آب شور دریا و برگشت آبهای مصرفی از جمله عواملی هستند که میتوانند منجر به کاهش کیفیت آب در این دشت شوند. با استفاده از نتایج آزمایش فیزیکی و شیمیایی مربوط به ?? حلقه چاه بهره برداری، نقش هر کدام از این عوامل در شوری منابع آب مورد تحلیل قرار گرفته است. از روشهای آماری چند متغیره در ارزیابی مشخصه های کیفی استفاده شده است. نتایج نشان داده است که رخساره هیدروشیمیایی غالب (Ca,Mg-SO4) و مشاهده شده در ?? درصد از نمونه هاست. تحلیل خوشه ای، منابع آب را در ? گروه مجزا قرار میدهد که منطبق با زون های بهره برداری در آبخوان است. نتایج تحلیل عاملی نشان میدهد که ?/?? درصد از تغییرات کیفی آب با ? عامل کنترل میشود. عامل اوًل و مهم ترین عامل، انحلال کانیهای سولفاته موجود در سازند های گروه فارس در اطراف دشت مند است. انحلال هالیت در گنبد نمکی موجود در شرق دشت و نفوذ آب دریا، به عنوان عامل دوم در نظر گرفته شده است. عامل سوم را میتوان به انحلال گازکربنیک در آب نفوذی به آبخوان دانست که باعث تغییر در میزان بیکربنات شده است. در زون بهره برداری شمال دشت عامل دوم تأثیرگذار نیست.
بررسی ترکیبات بار گردوغبار در غرب و جنوب غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، بررسی ترکیبات بار گردوغبار (شامل کانی شناسی، ژئوشیمی، عناصر سنگین و میکروارگانیسم ها) در غرب و جنوب غرب ایران و اثرات بررسی اثرات آن بر سلامت انسان است. به این منظور در طی پنج دوره رخداد گردوغبار در این منطقه، اقدام به نمونه برداری از ذرات گردوغبار شد و جهت تعیین مناطق منشأ و گستردگی رخداد گردوغبار در دوره های نمونه برداری شده، از تصاویر شاخص آئروسل سنجنده OMI و مدل HYSPLIT استفاده شده است. جهت تعیین بار گردوغبار از آنالیزهای XRD، XRF، جذب اتمی و بررسی های آزمایشگاهی برای تعیین میکروارگانیزم ها استفاده شد. نتایج نشان می دهد کانی های اصلی گردوغبار ورودی به غرب ایران شامل کربنات ها (کلسیت) و سیلیکات ها (کوارتز) است و فاز فرعی کانی ها نیز شامل ژیپس می باشد. هرگاه منشأ ذرات شمال شرق عربستان یا نواحی داخلی عراق در حوزه رسوبات تبخیری رودخانه های دجله و فرات باشد، نمونه های حاوی کانی ژیپس خواهند بود. همچنین اکسیدسیلیس (SiO2) و اکسید کلسیم(CaO)، ترکیبات شیمیایی غالب ذرات گردوغبار را شامل می شوند و درصد هریک از عناصر وابسته به منشأ گردوغبار متفاوت خواهد بود. میزان غلظت عناصر سنگین در تمام نمونه ها از حدمجاز تعیین شده برای سلامت انسان بیشتر بوده و میزان آن وابسته به مسیر انتقال ذرات و منشأ آن است و بیشینه آن در مناطقی است که ذرات بیشترین تماس را با آلاینده های صنعتی و شهری داشته اند و طولانی ترین مسیر را تا غرب و جنوب غرب ایران طی نموده اند. همچنین بیشترین میکروارگانیزم-های جدا شده شامل انواع باسیلوس برای باکتری ها و آسپرژیلوس برای قارچ ها است. گونه های شناخته شده میکروارگانیزم های فرصت طلب بیماری زا برای انسان و حیوان می باشند. بنابراین گردوغبار مهم ترین مخاطره برای سلامت ساکنان نواحی غربی و جنوب غربی ایران محسوب می شود.
توزیع فصلی روزهای بارشی در غرب ایران
حوزههای تخصصی:
از آن جا که فراوانی روزهای بارشی یکی از عوامل مهم تعیین کننده شرایط آب و هوایی یک سرزمین است، برای بهره برداری بهتر از منابع آب و خاک ارزشمند پهنه پربارش غرب ایران (در این پژوهش شامل استان های زنجان، قزوین، مرکزی، لرستان، کردستان، ایلام، کرمانشاه و همدان)، موضوع تعیین سهم فصلی از فراوانی سالانه روزهای بارشی در یک بازه 31 ساله (1973 تا 2003) مورد توجه قرار گرفت. این مهم با گردآوری مقادیر فراوانی ماهانه روزهای بارشی از 16 ایستگاه هواسنجی در گستره استان های یاد شده به انجام رسید. مقایسه میانگین مقادیر میان فصل ها و سال پهنه بندی سرزمین بر پایه ضرایب تعیین حاصل از معادلات وایازی چندگانه نشان داد فصل زمستان در مقایسه با دیگر فصول در اغلب مناطق، دارای بیشترین هماهنگی و در عین حال بالاترین تعادل مکانی مقادیر و روزهای بارشی است. این یافته می تواند گویای افزایش سهم فراوانی روزهای بارشی سایر فصل ها طی سال هایی باشد که زمستان از روزهای بارشی کمتری برخوردار است. در این میان تنها در 5 شهر از جمله خرم آباد بهار به جای زمستان به عنوان فصل مطمئن بارش قرار گرفته است.
ارزیابی زیست اقلیم انسانی تبریز و نیازهای حرارتی ساختمان
حوزههای تخصصی: