فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۴٬۸۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
"زمین لغزش نوعی حرکت دامنه ای است که منجر به جابجایی مواد سطحی دامنه های پرشیب می شود. دامنه های شمالی رشته کوه البرز تحت تاثیر شرایط محیطی و اقلیم مرطوب دارای پتانسیل بالایی از لحاظ وقوع حرکات دامنه ای نسبت به سایر نقاط کشور است. حوضه تحت بررسی (حوضه توتکابن) در شهرستان رودبار قرار دارد. ثبت بیش از 100 لغزش دراین حوضه طی بررسی های میدانی نشان دهنده استعداد بالای این حوضه جهت وقوع لغزش می باشد. هدف این تحقیق شناسایی عوامل موثر، پهنه بندی زمین لغزش و همچنین مشخص کردن پتانسیل مناطق مختلف این حوضه از لحاظ وقوع لغزش جهت کاستن خسارات ناشی از آن بوده است.
پس از ثبت لغزش های موجود و انتقال آن بر روی نقشه اقدام به مشخص کردن مناطق ناپایدار با توجه به متغیرهای ضخامت رسوب، جهت دامنه، شیب، فاصله از آبراهه، پوشش گیاهی، سنگ شناسی و ارتفاع شده است. برای این منظور از سه مدل امتیازدهی متغیرهای موثر، ارزش گذاری لایه های اطلاعاتی و تراکم سطح استفاده شده است.
ابزار اصلی کار تحقیق استفاده از نرم افزارILWIS و تکنیک کار مقایسه میزان تاثیرگذاری متغیرها با استفاده از روش های ذکر شده بوده است، نتایج تحقیق از طریق ارایه نقشه های پهنه بندی در قالب نرم افزار مذکور و تجزیه و تحلیل پهنه های در معرض مخاطره به نتایج پهنه با خطر نسبی خیلی کم، خطر نسبی کم، خطر نسبی متوسط و بالاخره پهنه های با احتمال وقوع زیاد و خطر خیلی زیاد تقسیم شده است، و مشخص شده که مناطق بخش شرقی و شمال غربی حوضه دارای بیشترین پتانسیل زمین لغزش و مناطق شمالی و جنوبی آن خطر کمی را جهت وقوع زمین لغزش داشته و پایدار می باشند. بدیهی است برنامه ریزی برای منطقه به ویژه در راستای احداث سازه هایی نظیر راههای ارتباطی بناها و ساخت و سازهای مسکونی و روستایی باید با توجه به ضریب پایداری دامنه ها صورت پذیرد."
اقلیم و معماری (با تأکید بر معماری سنتی خاورمیانه)
حوزههای تخصصی:
تحلیل تغییرپذیری عملکرد محصول گندم دیم با رویکرد تغییرات اقلیمی (منطقه مورد مطالعه استان خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر اقلیم تأثیرات مستقیم و غیرمستقیمی بر میزان رشد محصولات کشاورزی دارد، گندم یکی از محصولات استراتژیک جهان میباشد که تحت تأثیر پدیده تغییر اقلیم قرار دارد. تحقیق حاضر در استان خراسان رضوی به منظور مطالعه تغییرپذیری میزان عملکرد گندم دیم با توجه به میزان تغییر پارامترهای اقلیمی از جمله دما و بارش صورت گرفته است که برای همین منظور از دادههای یازده ایستگاه هواشناسی استفاده شد. پارامترهای اقلیمی مذکور برای دوره رویش گندم از اکتبر تا ژوئن، برای دوره آماری از سال 1984 تا 2003 بر مبنای دسترسی به داده¬های میزان عملکرد گندم در نظر گرفته شد. برای هر ایستگاه، میزان ضریب همبستگی بین عملکرد گندم و پارامترهای اقلیمی محاسبه شد و نهایتاً مدل رگرسیونی برای ایستگاهها به منظور شناسایی پارامترهای اقلیمی مؤثر در برآورد میزان عملکرد گندم محاسبه شد. شش ایستگاه منطقه دارای مدل رگرسیونی معنیدار بوده و سایر ایستگاههای منطقه در دوره آماری فاقد مدل میباشند. پیرو انجام مدل نقطهای، مدل منطقه¬ای عملکرد نیز برای استان محاسبه شد و با مدلهای ایستگاهی مقایسه شد. در مدل منطقه¬ای پارامترهای مجموع بارش ماه ژانویه، فوریه، میانگین دمای ماه ژانویه، میانگین حداکثر دمای ژانویه و حداقل دمای ماه مارس در میزان عملکرد گندم دیم بیشترین تأثیر را دارند. نتایج اخذ شده نشان میدهد که پارامترهای مقدار بارش و میزان دمای دوره سرد سال در تعیین میزان عملکرد گندم دیم در منطقه خیلی مؤثر است. در نهایت سناریوهای پیشبینی برای مدل منطقه¬ای و ایستگاههایی که دارای مدل بودند، محاسبه شده و میزان تغییرپذیری عملکرد گندم با توجه به تغییر پارامترهای اقلیمی از میانگین نرمال محاسبه شد. نتیجه نشان میدهد که عملکرد محصول گندم در شهرستانهای استان خراسان رضوی براساس تغییرات دادههای بارش و دما بین 200 تا 534 کیلوگرم در هکتار در مدل منطقهای قابل تغییر است.
بررسی اثرات خشکسالی در جامعه عشایری استان سیستان و بلوچستان و راههای مقابله با آن
حوزههای تخصصی:
خشکسالی عبارت است از کاهش غیر منتظره بارش درفاصله زمانی معین، به گونه ای که به دلیل این کاهش نوعی از سازش سیستمهای حیاتی منطقه در معرض نابودی قرار گیرد، از آنجا که کوچ نشینی و معیشت وابسته به آن، نوعی سازش فرهنگی انسان با محیط به شمار می رود، پدیده خشکسالی به دلیل ماهیت بر هم زننده تعادل و سازش سیستمها، معیشت مبتنی بر کوچ را به طور جدی به چالش می کشاند. از سال 1377 متاسفانه بخشهای وسیعی از ایران، از جمله استان سیستان و بلوچستان با خشکسالی روبرو شده اند، این درحالی است که بر اساس نتایج سرشماری عشایر کوچنده در سال 1377، عشایر استان حدود 5 درصد جمعیت کل استان و 6/9 درصد خانواده های عشایر کشور را شامل شده و از این حیث چهارمین استان عشایرنشین کشور به شمار می رود. با توجه به استمرار پدیده خشکسالی در سالهای بعد، که هنوز هم ادامه دارد، نه تنها بخش قابل توجهی از مراتع به عنوان مهمترین منبع تامین علوفه دامی از بین رفته است، بلکه دام، که اساس اقتصاد زندگی عشایر را تشکیل می دهد، نیز خسارت جبران ناپذیری دیده و به تبع آن فرآورده های آن نیز کاهش یافته و یا از بین رفته است. البته در طول این سالها از سوی اداره کل امور عشایری و دیگر دستگاههای ذی ربط استان، اقداماتی صورت گرفته که تا حدودی مؤثر بوده است. نوشتار حاضر به اثرات خشکسالی در امور دامی و فرآورده های آن در سطح استان و اقدامات انجام شده از سوی اداره عشایری می پردازد.
تحلیل مقایسه عملکرد شبکه های عصبی مصنوعی و مدل های رگرسیونی پیش بینی رسوب معلق : مطالعه موردی : حوضه آبخیز اسکندری واقع در حوضه آبریز زاینده رود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از جنبه های حائز اهمیت در مدیریت محیط در ژئومورفولوژی کاربردی حل مشکل برآورد رسوب یک سیستم رودخانه ای میباشد. هدف این مطالعه ارزیابی عملکرد مقایسه ای دونوع شبکه عصبی مصنوعی (مدل ژئومورفولوژیکی و مدل غیر ژئومورفولوژیکی) و دو نوع مدل رگرسیونی (مدل توانی ومدل غیر خطی چندگانه) برای پیش بینی بار رسوب معلق حوضه اسکندری در حوضه آبریز زاینده رود میباشد. مدل ها براساس آمار 104 حادثه وقوع همزمان ثبت شده دبی و رسوب طراحی شده اند. پارامترهای ژئومورفولوژیکی بکار رفته در مدل های مزبور شامل: نسبت ناهمواری، ضریب شکل و تراکم زهکشی می باشند. شبکه های عصبی مصنوعی طراحی شده از نوع انتشار برگشتی چهار لایه است. بهترین نتایج پیش بینی مربوط به روش شبکه عصبی مصنوعی ژئومورفولوژیکی با ضریب تبیین معنی دار 98/0 و جذر میانگین خطای 49/4 در مقایسه با روش شبکه عصبی مصنوعی طراحی شده بر اساس آمار جریان با مقادیر ضریب تبیین 96/0 و خطای35/5 میباشد. عملکرد روش های رگرسیونی با ضریب تبیین 893/0 و خطای66/8 برای روش چند متغیره غیرخطی ومقادیر ضریب تبیین 814/0 و خطای برآورد 05/15 برای روش غیر خطی ساده توانی ضعیف تر از شبکه های عصبی مشاهده گردید. تفاوت فاحش در شاخص های ارزیابی مدل های شبکه عصبی مصنوعی نسبت به روش های رگرسیونی در عملکرد مناسب آنها برای تعداد کم نمونه های مدل میباشد. بنابراین شبکه های عصبی مصنوعی به خصوص شبکه های ژئومورفولوژیکی به عنوان یک ابزار قوی پیش بینی شایسته بار رسوب یک سیستم پیچیده رودخانه ای معرفی میشوند.
برآورد انرژی باد در ایستگاه های همدیدی استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه، میانگین ماهانه سرعت باد و انرژی آن بر اساس داده های ساعتی یازده ایستگاه همدیدی (سینوپتیک) در دوره اقلیمی 2005-1992 محاسبه و تحلیل شده است. میانگین انرژی باد با استفاده از برازش نوع پیوندی (هیبرید) توزیع های ویبال و معکوس نرمال به داده های ساعتی سرعت باد و هم چنین روش مستقیم، برآورد شده است. نتایج نشان داد که سرعت باد در طول ماه های سرد سال (نوامبر، دسامبر و ژانویه) نسبت به سایر ماه ها کمتر است. با شروع فصل بهار (آوریل)، سرعت باد در منطقه کم کم افزایش می یابد و روند کاهشی از ماه سپتامبر به بعد مجددا شروع می شود. انرژی باد برآورد شده در سطح ایستگاه های استان اصفهان نشان داد که در دوره ای که سرعت باد کمتر است، چگالی توان باد در ایستگاه های استان به کمتر از 60 وات بر متر مربع می رسد. چگالی توان باد با شروع ماه فوریه (حدود ماه بهمن) به سبب افزایش سرعت باد در منطقه زیاد می شود، به طوری که در ایستگاه های اردستان، نایین و کبوترآباد به بیش از 60 وات بر متر مربع و در ایستگاه شهرضا به بیش از 140 وات بر متر مربع می رسد. پس از سپری شدن ماه آوریل، به جز در ایستگاه اردستان، دوباره چگالی توان باد همگام با کاهش سرعت باد، کاهش می یابد. به طور کلی، در بین ایستگاه های منطقه، خورو بیابانک، داران و نطنز با سرعت و چگالی توان کم باد مواجه هستند. الگوی تغییرات چگالی ماهانه توان باد در ایستگاه اردستان نیز با سایر ایستگاه ها متفاوت است.
تهیه نقشه پوشش گیاهی و پایش تغییرات آن با استفاده از تکنیک های سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: شهرستان بهبهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آگاهی از خصوصیات کمی و کیفی تغییرات در برنامه ریزی های محیطی، آمایش سرزمین و توسعه پایدار بسیار حائز اهمیت اند. درحالحاضراستفاده ازنقشه های پوشش گیاهی یکی ازارکان مهم درتولیداطلاعات جهت برنامه ریزی های کلان وخرد می باشد. در این پژوهش جهت نمایش تغییرات زمانی و مکانی پوشش گیاهی شهرستان بهبهان ازاطلاعات باندهای ماهواره لندست سنجنده های ETM+و OLIدر دو سال 1378 و 1392 استفاده و مقدار شاخص NDVI برای دو سال محاسبه گردید. همچنین به منظوربررسی تغییرات کیفی پوشش گیاهی مقادیرعددی این شاخص به 4کلاس مختلف سرسبزی شامل اراضی با پوشش عالی، پوشش بسیار خوب، پوشش خوب و ضعیف طبقه بندی شد. سپس تغییرات رخداده با استفاده از CROSSTAB مشخص شد.نتایج نشان داد تغییرات کمی وکیفی پوشش گیاهی درطی١4سال برای منطقه موردمطالعه گسترده بوده است به طوری که اراضی با پوشش عالی، بسیار خوب و ضعیف افزایش مساحت و اراضی با پوشش خوب کاهش مساحت را داشته است. بیشترین افزایش مساحت در اراضی با پوشش گیاهی عالی صورت گرفته، به طوری که از 79/5069 هکتار در سال 1378 به 5/7735 هکتار در سال 1392 افزایش یافته است. همچنین بیشترین کاهش مساحت در اراضی با پوشش خوب می باشد که از 4/34061 هکتار به 43/27434 هکتار رسیده است. در خاتمه، برای نشان دادن رابطه بهتر پوشش گیاهی و دما معادله رگرسیون بین این دو پارامتر به دست آمد. نتایج این نکته را که سطوح پوشیده ازگیاه،دمای سطح کمتری دارندوپوشش گیاهی آثارخنک کنندگی برپیرامون دارد تأیید کرد. بنابراین تخریب پوشش گیاهی منطقه، گرمتر شدن سطح شهر و بسیاری عواقب زیست محیطی دیگر را به دنبال خواهد داشت.
سیر تحول نظریات و دیدگاه ها در برنامه ریزی کاربری زمین
حوزههای تخصصی:
ارائه یک رابطه جدید برای تخمین میزان تابش کل در اقلیمهای مختلف ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محاسبه تابش خورشیدی رسیده به یک سطح افقی کاربردهای زیادی در محاسبات مصرف انرژی دارد. روش های زیادی برای پیشبینی تابش خورشیدی رسیده به یک سطح افقی در سطح زمین ارائه شده که این روش ها برای اقلیمها و شرایط خاص مقدار تابش خورشیدی را صحیح پیشبینی می کنند و یا بر اساس دادههای اندازهگیری شده در آن منطقه به دست آمدهاند. بنابراین ارائه روش مناسب برای پیشبینی صحیح میزان تابش خورشیدی برای اقلیمهای مختلف ایران ضروری به نظر می رسد. در این تحقیق با استفاده از دادههای اندازهگیری شده میانگین ماهانه و روزانه تابش کل خورشیدی توسط سازمان هواشناسی کشور برای یک دوره 14 ساله (1992-2005)، روش جدیدی برای برآورد میزان تابش کل خورشیدی رسیده به یک سطح افقی ارائه شده است. نتایج نشان می دهند که رابطه جدید ارائه شده و همچنین روش واتانابه به شرطی که ضریب صافی هوا به صورت صحیح برآورد شود، برای شهرهای مختلف ایران نتایج خوبی به دست میدهد.
بررسی مکانی رابطه بارش با ارتفاع در ایران زمین
حوزههای تخصصی:
تاثیر تکتونیک جنبا بر مورفولوژی مخروط افکنه درختنگان در منطقه شهداد کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"مخروط افکنه حوضه آبریز درختنگان یکی از مخروط افکنه های بزرگ ایران در ناحیه ای کاملا خشک در شمال- شمال شرق کرمان است. این مخروط افکنه به واسطه فرسایش مواد در حوضه آبریز رودخانه درختنگان و نهشته شدن این مواد در بخش انتهایی این حوضه یعنی دشت لوت شکل گرفته است. تکتونیک به عنوان یکی از عوامل درونی در شکل گیری این پدیده نقش اساسی داشته است. فعالیت های تکتونیکی با تاثیرگذاری در محل استقرار مخروط افکنه، افزایش رسوب دهی، افزایش شیب و در نتیجه افزایش توان حمل و مقدار رسوب رودخانه درختنگان، نقش خود را در تحـول و تکامل امروزی آن ایفا نموده است و به استناد ارزیابی روش های متعدد تکتونیک جنبا(Active Tectonic) این منطقه جزء مناطق فعال تکتونیکی قلمداد می شود. از مهمترین شواهد تکتونیکی در منطقه می توان به وجود گسل های موجود در منطقه، رسوبات مخروط افکنه از راس تا انتها، بررسی نیمرخ طولی مخروط افکنه در گذشته و حال و... اشاره نمود.
حوضه رودخانه درختنگان از شرق به کویر لوت، از غرب به کوههای باغ بالا و کلیسکی از طرف شمال به ارتفاعات دهران و از جنوب به کوه جفتان محدود می شود. در این پژوهش با بررسی شواهد ژئومورفیک، تاثیر تکتونیک جنبا در نحوه تکوین و تغییر شکل مخروط افکنه تحلیل شده است"
بررسی مشکلات ژئومورفولوژیکی توسعه شهری
حوزههای تخصصی:
در ژئومورفولوژی شهری عامل مهم توسعه مناطق شهری ، تغییر و تبدیل مصنوعی پوسته زمین و تاثیر فعالیتهای انسانی بر پوسته ، افزون بر عوامل طبیعی در نظر گرفته می شود . بنابراین رشد روزافزون شهرها متاثر از رشد جمعیت و مهاجرت منجر به ساخت و سازهای بدون برنامه ریزی و تغییرات زیاد در ساختار فضایی به خصوص توسعه فیزیکی شهر در مکانهای نامساعد طبیعی گشته است که لزوم هدایت آگاهانه و سازماندهی اساسی را می طلبد . توسعه بی رویه و ناهماهنگ شهری به علت فعالیت های انسانی در راستای شهرها به صورت مستقیم اراضی بسیاری از پوسته زمین را در مدت زمان بسیار کوتاهی تغییر می دهد که افزون بر تاثیر درازمدت ژئومورفولوژیکی و روندهای طبیعی آن می باشد و از این رهگذر مخاطراتی ایجاد می شود که تجربه نشان داده است که گاهی وقوع آنها غیر قابل پیش بینی بوده و توام با ضررهای جانی و مالی می باشد . لذا در این مقاله به منظور نشان دادن کاستی ها و مخاطرات طبیعی ، با علم ژئومورفولوژی شهری در شهر هشترود تشریح شده است .
ارزیابی اثرات تغییر اقلیم و تغییرکاربری اراضی بر پاسخ هیدرولوژیک حوزه آبخیز اسکندری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علاوه بر تغییر اقلیم، تغییر کاربری اراضی به عنوان یک عامل جانبی اثرات مهمی بر سیلاب دارد. لذا پیش-بینی اثر این دو پارامتر بر وضعیت سیلاب دهه های آتی، راهگشای مقابله با این پدیده خواهد بود. هدف از مطالعه حاضر پیش بینی وضعیت هیدرولوژیکی حوزه آبخیز اسکندری در دهه آتی تحت اثر تغییر اقلیم و تغییر کاربری اراضی می باشد. جهت بررسی تغییرات اقلیمی دهه ۲۰۲۰، برونداد مدل HadCM۳ تحت سناریوهای A۲ و B۱ توسط مدل LARS-WG ریزمقیاس گردید. پس از بررسی تغییرات کاربری-اراضی گذشته، دو سناریو جهت پیش بینی تغییرات آن در آینده طراحی شد. در انتها با تغییر هایتوگراف بارش و کاربری اراضی در مدلHEC-HMS که برای دوره گذشته کالیبره و اعتبارسنجی شده، اثر تغییر اقلیم و کاربری اراضی بر سیلاب منطقه مطالعاتی مورد بررسی قرار گرفته شد. نتایج نشان دهنده افزایش ۲/۷ تا ۹/۱۰ درصدی بارش متوسط سالانه دهه ۲۰۲۰ می باشد. افزایش توأمان دمای حداقل و حداکثر منطقه مطالعاتی در تمامی ماه ها موجب افزایش ۸۲/۰ تا ۰۲/۱ درجه سانتی گرادی دمای متوسط سالانه خواهد شد. افزایش دبی اوج و حجم سیلاب در ماه های مارس، اکتبر و فوریه و کاهش آن در ماه آوریل پیش بینی شده است. به طوری که در صورت تغییر کاربری اراضی همراه با تغییر اقلیم این افزایش شدیدتر خواهد بود.
مطالعه میکرومورفولوژیک تکامل افق آرجیلیک در خاک های لسی نواحی مرطوب و نیمه مرطوب جنوب غرب استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق بر روی افق های آرجیلیک خاکهای لسی مناطق مرطوب و نیمه مرطوب جنوب غربی استان گلستان با رژیم های رطوبتی زریک و یودیک و حرارتی ترمیک و مزیک صورت گرفته است. خاکهای مورد مطالعه شامل گروه های بزرگ Hapludalfs و Haploxeralfs از راسته Alfisols میباشند. آبشویی، پایداری سطوح، پوشش گیاهی، ساختمان و زهکشی مناسب، شرایط مطلوبی را برای حرکت ذرات رس به عمق پروفیل خاک و تشکیل افق آرجیلیک فراهم نموده است. مهمترین عوارض میکرومورفولوژیک مشاهده شده پوشش های رسی و نواحی تخلیه آهک بودند. پوسته های رسی در بی فابریک های کریستالیتیک-لکه ای و لکه ای همراه با کانی های اسمکتیت و ورمی کولیت مشاهده شده اند. پوشش های رسی ضخیم و آرایش یافته همراه با کانی ورمی کولیت، فرم پرشدگی و هیپوکوتینگ آهک و حداکثر نواحی تخلیه آهک دیده شده است. کانی های رسی اسمکتیت و ورمی کولیت، خاصیت انقباض و انبساط و میزان بارش در مقدار پوشش های رسی موثر بوده است. غالب بودن کانی ورمی کولیت در افق های خوب توسعه یافته باعث کاهش خاصیت انقباض و انبساط و افزایش مقدار پوشش رسی شده است. مقدار بالای کربنات و بی فابریک کریستالیتیک در افق های زیرین ناشی از فرآیند تجمع مجدد آهک است که این فرضیه به وسیله کانال های پوشیده شده توسط کلسیت اثبات می شود. آنالیز هر یک از پارامتر های شاخص تکاملی MISECA نشان می دهد که پوشش های رسی و نواحی تخلیه آهک تاثیر گذارترین فاکتور ها در تحول افق های آرجیلیک مورد مطالعه بوده اند. نتایج همچنین نشان داده است که علاوه بر اقلیم، نوع و مقدار کانی های رسی نیز در تحول افق های آرجیلیک موثر بوده اند.
اکتشافات ژئوشیمیایی تعریف ها و روش های گوناگون آن
حوزههای تخصصی:
تهیه نقشه پوشش اراضی شهر اراک با استفاده از روش های طبقه بندی شبکه عصبی مصنوعی و حداکثر احتمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تهیه نقشه پوشش اراضی، برای بسیاری از فعالیت های برنامه ریزی و مدیریت شهری دارای اهمیت است. در پژوهش حاضر، به منظور تهیه نقشه پوشش اراضی شهر اراک از داده های رقومی سنجنده LISS-III (1385) استفاده شد. ابتدا تصویر با میانگین خطای مربعات 58/0 پیکسل تصحیح هندسی شد و با توجه به کوهستانی بودن منطقه، تصحیح توپوگرافی نیز بر روی تصویر اعمال گردید. برای طبقه بندی تصویر، دو روش طبقه بندیِ نظارت شده با الگوریتم حداکثر احتمال و شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون سه لایه با به کارگیری نقشه شیب و بدون استفاده از آن به کار گرفته شد. درنهایت، نقشه پوشش اراضی منطقه به 4 طبقه شهری، پوشش گیاهی، بایر و رخنمون سنگی طبقه بندی گردید. از نقشه شیب طبقه بندی شده منطقه به منظور جداسازی بهتر رخنمون های سنگی به عنوان ورودی در شبکه عصبی استفاده شد. برای ارزیابی صحت نتایج طبقه بندی، نقشه تولیدی با نقشه واقعیت زمینی ایجاد شده از طریق GPS بررسی گردید و صحت کلی طبقه بندی برای روش حداکثر احتمال، روش شبکه عصبی بدون استفاده از نقشه شیب و شبکه عصبی با استفاده از نقشه شیب به ترتیب 6/92، 7/92 و 6/94 درصد برآورد گردید. مطالعه حاضر نشان داد که روش طبقه بندی شبکه عصبی، قابلیت تهیه نقشه پوشش اراضی را با صحت بالا دارد.
تحلیل آماری خطرپذیری مناطق 11 و 12 شهر تهران در برابر زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علیرغم تلاشهای گسترده بسیاری که در جهان برای تعیین خطرات زمینلرزهای انجام شده است هنوز امکان پیشبینی دقیق زمان و مکان زمینلرزهها میسر نشده است. بررسیها و مطالعات انجام شده حاکی از آن است که با توجه به اطلاعات قابل دسترس و آمار و احتمالات میتوان آسیبپذیری مناطق مسکونی در حین رخداد زمینلرزه را پیشبینی و تدابیر لازم را اندیشید. در راستای این هدف با توجه به پژوهشهای کتابخانهای و میدانی پرسشنامهای تهیه شد و از طریق معادله کوکران 322 پرسشنامه در مناطق 11 و 12 براساس جمعیت موجود توزیع شد. سپس با استفاده از تحلیلهایی مثل رگرسیون و روش T، کیدو و همبستگی از طریق نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل اطلاعات آماری انجام شده است. نتایج تحلیلهای بهعمل آمده حاکی از آن است که بین شاخصهای آسیبپذیری، قدمت ساختمان، تراکم، نوع مصالح و عرض معبر رابطه معنیدار وجود دارد و از نظر شاخص آسیبپذیری، منطقه 12 بیش از منطقه 11، در شاخص عرض معبر، منطقه 12 کمتر از منطقه 11 بوده و 3/81% از مساکن قرار گرفته در بافت متراکم در سطح آسیبپذیری زیاد قرار دارند. در ضمن برای طراحی نقشهها و تحلیل فضایی نیز از نرمافزار Arc GIS استفاده شده است.
ارزیابی شاخصه های آسایش حرارتی در فضای باز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تعیین رابطه میان شاخصه های حرارتی و احساس آسایش حرارتی در فضای باز شهری است. پیشینه این موضوع نشان می دهد با وجود شاخصه های حرارتی، تصویری واحد از مجموع متغیرهای شخصی و اقلیمی، ارائه جهت بررسی جامع آسایش حرارتی در فضای باز دقت لازم وجود ندارد. شاخصه های حرارتی متداول در پژوهش های ارزیابی آسایش حرارتی در فضای داخلی و باز، ""پیش بینی متوسط نظر""، ""دمای مؤثر استاندارد"" و ""دمای معادل فیزیولوژیکی"" می باشد که بر پایة تعادل حرارتی انسان تعریف شده اند. به منظور تعیین میزان رابطة احساس آسایش افراد با شاخصه های حرارتی مرسوم و شناخت مهم ترین عوامل مؤثر بر آن ها، پژوهشی میدانی در بوستان های ملت، ساعی، لاله، شهر و بعثت شهر تهران انجام پذیرفت. روش ارزیابی بر اساس نظرسنجی با پرسش نامه، برداشت های محیطی عوامل جغرافیایی و اقلیمی بوده است. گروه بندی سنجه های ارزیابی شده و تعریف هر یک از مؤلفه های آسایشی با سنجه های زیربنایی با روش تحلیل عاملی انجام پذیرفته است. به منظور ارزیابی نهایی الگوی نظری و تعیین رابطة وابستگی میان متغیرهای به صورت هم زمان، از ""مدل سازی معادلات ساختاری"" استفاده شده و با در نظر گرفتن بار عاملی هر سنجه و میزان خطای پنهان، جایگاه مؤلفه ها در الگوی نظری تعیین شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد در مقایسه با سایر شاخصه های آسایش حرارتی، ""دمای معادل فیزیولوژیکی"" دارای دقت بالاتری برای پیش بینی میانگین آسایش حرارتی در فضاهای باز است. در این پژوهش رابطه ای آسان برای محاسبة شاخصة ""دمای معادل فیزیولوژیکی"" از طریق داده های محیطی ارائه و دامنة سطوح آسایشی حرارتی در فضای باز برای ساکنان تهران تعیین شده است.
ژئومورفوتوریسم سواحل جنوبی دریای خزر، چالشها و عوامل تهدید کننده
حوزههای تخصصی:
هم اکنون بالغ بر 15% از جمعیت فعال کشورمان از بیکاری رنج می برند. یکی از راههای اشتغالزایی، توجه به صنعت توریسم است که به دلیل اهمیت تجاری آن در اقتصاد کشورها به «صنعت نامرئی» معروف است. از این حیث ایران دارای شرایط ویژه ای است و در زمینه های توریسم فرهنگی (فرهنگ گرا) و توریسم طبیعی(طبیعت گرا) بسیار توانمند است. در این رهگذر عناصر مورفولوژی ساحلی ایران دارای اهمیت و جایگاه خاصی است، به ویژه سواحل جنوبی دریای خزر (با طول 664 کیلومتر) با برخورداری از مواهب طبیعی و ژئومورفولوژیک، توانسته است شایستگی خود را نسبت به سایر خطوط ساحلی ایران به اثبات برساند. این ناحیه به دلیل برخورداری از پتانسیلهایی همچون سواحل پست و ماسه ای (با شیبی ملایم و کمتر از 1%)، تالابها و مردابهای ساحلی (با شرایط اکولوژیکی خاص)، جزایر و شبه جزایر خوش منظر و دیدنی، ترکیب آرمانی کوه و جنگل و دریا، وجود گل فشانها و غیره همراه با سایر جاذبه های تاریخی و فرهنگی، هر ساله پذیرای میلیونها تن گردشگر داخلی و خارجی است. متاسفانه در سالهای اخیر (به ویژه دو دهه اخیر) برخی عوامل طبیعی و انسانی (نظیر بالا آمدن سطح آب دریای خزر و خیزش آب، لای گرفتگی و آلودگی تالابها، تخریب جنگلها و تشدید فرسایش، آلودگیهای نفتی حاصل از بهره برداری میدانهای نفتی خزر، ساخت و سازهای بی رویه و غیرمتمرکز در خط ساحلی و غیره) اکوتوریسم ناحیه را تهدید نموده، به طوری که گاهی اوقات در شرایط بحرانی قرارگرفته است. از این رو برای حفظ و تداوم حیات طبیعی و دستیابی به توسعه پایدار سواحل مورد مطالعه، ضروری است که مسؤولان بی درنگ به فکر چاره باشند، و این موضوع مستلزم به کارگیری راهکارهای علمی و عملی مناسب می باشد