فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۴۱ تا ۲٬۶۶۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
ارزیابی نئوتکتونیک گسل کلمرد با استفاده از GIS، منطقه شیرگشت (ایران مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور تعیین میزان فعالیّت تکتونیکی جوان هر منطقه می توان به کمک اندازه گیری های کمی، چشم اندازهای سطح زمین را بررسی و شاخص های مورفولوژیک را محاسبه کرد. از جمله مهم ترین عناصری که در طبیعت متأثر از فعالیّت های زمین ساختی هستند، رودخانه ها و شبکه های زهکشی می باشند. در این مطالعه نیز به منظور بررسی سطح فعالیّت تکتونیکی اخیر منطقه شیرگشت، 6 اندیس مورفومتریک شامل گرادیان طولی رودخانه ای (SL)، میزان کج شدگی حوضه (Af)، انتگرال هیپسومتری و نمودار هیپسومتری (Hi)،نسبت پهنای کف دره به ارتفاع دره (Vf)، نسبت شکل حوضه (Bs)و سینوسیته پیشانی کوهستان (J)اندازه گیری شده و نتایج آن با مطالعات لرزه خیزی بر روی گسل کلمرد در شمال بلوک طبس (ایران مرکزی) تلفیق شده است. به همین جهت در ابتدا بر روی مدل رقومی ارتفاعی Aster DEM با وضوح 30متر در محیط ArcGISآماده سازی لازم صورت گرفته و 89 حوضه های آبریز و نیز طولانی ترین مسیر احتمالی عبور رودخانه برای هر حوضه استخراج گردیده و سپس اندیس های مورفومتریک مذکور اندازه گیری شده است. نتایج حاصل از اندازه گیری های صورت گرفته پس از تدقیق با بررسی صحرایی نشانگر فعالیّت بالای تکتونیکی در ناحیه ی نِوِنگ کوه، کوه پیرحاجت می باشد.گسل کلمرد نیز دارای فعالیّت بعد از نئوژن می باشد. وقوع زلزله های 100 سال اخیر بر روی گسل های نام برده گواهی بر این مدعا می باشد.
ارزیابی تغییرات بیابان زایی در اصفهان با استفاده از فناوری سنجش از دور و شبکه عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیابان زایی، کاهش اکولوژیکی و بیولوژیکی زمین است که ممکن است به صورت طبیعی و یا غیر طبیعی اتفاق بیفتد. فرایند بیابان زایی عمدتاً، مناطق خشک و نیمه خشک را تحت تاثیر قرار داده و با شتابی فزاینده، کارایی سرزمینها را کاهش می دهد، بنابراین شناخت این پدیده دارای اهمیت اساسی است. در این پژوهش به منظور بررسی بیابان زایی منطقه از تصاویر ماهواره ای لندست 5 و 8 بعنوان مبنای مطالعات استفاده گردید. علاوه بر این از نقشه های توپوگرافی 1:250000 و 1:50000 و نقشه های زمین شناسی نیز بعنوان مکمل استفاده شد. پس از تکمیل پایگاه داده اطلاعاتی ابتدا به منظور بررسی بیابان زایی منطقه، شاخص های شوری خاک و شاخص پوشش گیاهی NDVI بر روی تصاویر ماهواره ای اعمال گردید. بر اساس روش شبکه عصبی مصنوعی MLP تغییرات کاربریها طی دوره 1986-2015 بررسی گردید 5 کاربری در منطقه مورد مطالعه بر اساس روش طبقه بندی نظارت شدهFuzzy ARTMAP شناسایی شد. بر اساس بررسی های صورت گرفته بر روی تصاویر ماهواره ای شهر اصفهان حدود 260 کیلومتر مربع رشد داشته است. در طی همین دوره 29 ساله بخش های شرقی و جنوب شرقی شهر اصفهان بیشترین میزان کاهش پوشش گیاهی را نشان می دهد که حدود 60 درصد نسبت به سال نخست مطالعه با کاهش مواجه شده است. بخش شمالی شهر اصفهان نیز از بخشهایی است که این میزان کاهش قابل توجه است. با کاهش پوشش گیاهی در این مناطق هجوم اراضی شور و بیابانی در سال 2015 به چشم می خورد که جایگزین مناطق با پوشش گیاهی شده است. این میزان افزایش در مناطق بیابانی و شور حدود 580 کیلومتر مربع است که بیانگر کاهش توان اکولوژیک و بیولوژیک منطقه است.
درآمدی بر تحلیل کمی تأثیر پراکنش ارتفاعی در ویژگیهای مورفولوژیکی زمین لغزشها
حوزههای تخصصی:
تکامل مکران ساحلی، طی کواترنر پسین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی و تحلیل شرایط هیدرومورفولوژیکی رودخانه ی لاویج با استفاده از شاخص کیفیت مورفولوژیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده انسان از رودخانه و نوع دخالت آن، می تواند موجب تغییراتی در کانال رود و حاشیه آن گردد. در این تحقیق کیفیت مورفولوژیکی رودخانه لاویج در البرز شمالی مورد ارزیابی و تحلیل قرار می گیرد. جهت انجام این کار از روش شاخص کیفیت مورفولوژیکی رود(MQI) استفاده شده است. در این روش رودخانه به بازه های همگن تقسیم بندی می شود و سه مؤلفه اصلی کیفیت عملکرد مورفولوژیکی، سازه های مصنوعی و تعدیل کانال مورد بررسی قرار می گیرد. این سه مؤلفه شامل مجموعه ای از 28 شاخص هستند که در آن ها پیوستگی طولی و عرضی، الگوی کانال، مقطع عرضی، ساختار بستر و پوشش گیاهی حاشیه رودخانه مورد ارزیابی قرار می گیرد. در رودخانه لاویج شش بازه مشخص گردید و سپس شاخص های فوق برای هر یک از بازه ها مورد ارزیابی قرار گرفت. بازه های 1، 3، 4 و 5 به علت دخالت کم عوامل انسانی امتیاز بیش از 85/0 کسب نموده و در گروه بسیارخوب طبقه بندی شده اند. بازه 2 به علت دخالت های انسانی محدود امتیاز 76/0 کسب نموده و در طبقه خوب قرار گرفت. بازه 6 به علت دخالت های زیاد انسان مانند معدن شن و ماسه، تغییر شیب، عرض و الگوی کانال و ایجاد سازه های مهندسی مانند آبشارهای کوتاه، کف بند بتونی و ایجاد خاک ریزهای مصنوعی بیشترین تغییرات را تحمل نموده و امتیاز 22/0 را کسب نموده که در طبقه بد قرارگرفته است. اگرچه این روش در ایتالیا مورد استفاده قرارگرفته است. با وجود این در رودخانه مورد مطالعه به طور مناسبی کیفیت مورفولوژیکی رود را ارزیابی نموده است.
رودخانه ها (معرفی مفاهیم عمده در آموزش مبحث رودها در کتاب های درسی جغرافیا)
حوزههای تخصصی:
واکاوی مکانی - زمانی میزان روند ماهانة درجة روز گرمایش در قلمرو ایران زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: افزایش درجة حرارت یکی ازمسائل مهم زیست محیطی بشر است که در سال-های اخیر، مطالعات زیادی را به خود اختصاص داده است . هدف از محاسبة روند درجة روز گرمایش در ایران، می تواند دیدی کلی از تغییرات نیاز گرمایش و تغییرات مکانی- زمانی این فراسنج، به خصوص در فصول سرد و گرم سال برای مدیریت منابع انرژی ارائه کند.
روش: روند و شیب روند ماهانة درجة روز گرمایش ایران، با پایة دمایی 18 درجه با استفاده از میانگین دمای روزانة هوا، درطی دورة آماری 44 ساله (1383-1340) از پایگاه شخصی داده های دکتر مسعودیان در دانشگاه اصفهان استخراج و محاسبه شد. سپس، به کمک آزمون ناپارامتری من کندال روند و شیب روند جمع ماهانة درجة روز گرمایش در سطح معنی داری 05/0، برای هرکدام از یاخته ها در نرم افزار مطلب محاسبه گردید. ابعاد ماتریس به دست آمده 44×7187 می باشد. درنهایت، نقشه های روند و شیب روند این فراسنج درنرم افزار سورفر ترسیم شد و واکاوی گردید.
یافته ها/ نتایج: نتایج، بیانگر روند مثبت نیاز گرمایشی در شمال کردستان و زنجا صول بهار و پاییز است. روند منفی نیاز گرمایشی نیز در چاله های داخلی، دامنه های زاگرس شمالی و جنوبی و کوهپایه های ن، غرب شهرکرد، ارتفاعات ماکو و کوهپایه های غربی بجنورد است که بیانگر کاهش دمای این نقاط در ف کرمان و خراسان نمایان است که روند افزایش دمای این مناطق را در ماه های سرد سال نشان می دهد.
نتیجه گیری: بیشترین گسترة مکانی روند منفی نیاز به گرمایش، در دی ماه است که 54% از وسعت ایران را در برگرفته است که نمایانگر گرم ترشدن هوا در این ماه از سال در نیمی از کشور می باشد. بلوک لوت و تهران در فرودین ماه به میزان 2- تا 4- درجة روز در سال، بیشینة شیب روند منفی نیاز به گرمایش را دارا هستند.
کوهزایی
حوزههای تخصصی:
بررسی اجمالی علوم طبیعی (لوت)
حوزههای تخصصی:
طرح گابریل Gabriel(1938‘ 1938 الف) نشان می دهد که ریگ لوت (1) ‘ توده ماسه ای بزرگ شرقی «توده ماسه ای درهم ومغشوش و غیر قابل عبوری » بوده است. با وجود این همین محقق در سال 1952 (یادداشت 68 صفحه 309) نظریاتی درمورد اقدام به یک عبور احتمالی را رائه می دهد. با توجه به آمد وشد عملی کاروانهای شتر با مسافات طولانی ومدتهای زیاد ‘ 22 یا 27 روز بدون آب در صحرا (2) من از سالها قبل به بازدید تپه های ماسه ای لوت می اندیشیم و این موضوع را با دکتر گابریل که پهنای تپه های ماسه ای رافقط 70 کیلومتر بر آورد کرده بود. درمیان نهادم‘ هر چند که این تپه های ماسه ای سخت باشند. با توجه به شرایط بیابانی نمی بایست مانع عبوری ساخته باشند. تنها‘ یافتن فرصت شناسایی این مسئله باقی بود.هنگامی که «یادداشت هایم را درمورد برنامه شناسایی علمی بیابان لوت جنوبی ایران» از 20 اکتبر 1964 مینوشتم ومی بایست با پیشنهاد R.C.R به مرکز ملی تحقیقات علمی مورد استفاده قرار گیرد‘ لزوم نفوذ به داخل توده های ماسه ای را ذکر کرده بودم. به کمک R.C.P شماره 14 که زیر نظر شناسایی با کاروان شتر در سرزمینی سخت ‘ اگر فاصله هم کوتاه باشد بداهتا امکان نخواهد داشت. به همین دلیل نسبت به همکارم آقای پروفسور احمد مستوفی حق شناسی فراوانی مدیونم که ترتیب سازمان دادن کاروان را «شتر» ساربان ‘ساز وبرگ ‘ آذوقه و غیره... به عهد گرفته وخود او نیز در این سفراکتشافی شرکت نمود. دستورالعملهای متعددی می توانست درنظر گرفته شود. بااعتقاد و تجارب فراوانی که در مسافرتهای سخت و طولانی بیابانهای داشتم‘ دستورالعمل سبکی را توصیه نمودم که دارای گشتی پرتحرک و سریع درمورد احتیاجات گوناگون بوده‘ شامل چند انسان (4 نفر) و تعدادمحدودی شتر (6 نفر) که از نظر آب و آذوقه دارای خوب مختاری فراوانی باشند. ولی دستورالعمل سنگین تری می بایست. زیرا کاروان شامل 16 انسان و 15 شتر بود. وعلاوه بر آن چادر ‘ رادیو بیسیم یک اسکوریت مسلح همراه داشته وهر روز در تپه های ماسه ای از یک منبع آب ‘ مصنوعی که وسیله هلیکوپتر تدارک دیده می شد. استفاده می کردیم‘ این ترتیب جدید و نامتداول برای بیابان گردان‘ عبور را نسبتا آسان نمود. ساعت پیاده روی درماسه ها برای شرکت کنندگان کاهش نیافت. اما به خوبی آگاه بودیم که پناه یک چادر و فراوانی غذا ‘ سختی عبور پیاده از توده بزرگ وخشن ماسه ای را به طور قابل ملاحظه ای کاهش می داد. باید اضافه کرد که برای من مشکل دومی به مشکلات بالا اضافه می شد. و آن تهیه نمونه های متعددی از زیا (Faune) و گیای (Flore) آبی در حواشی لوت مرکزی بود
ماه بدر و آسمان صاف ؟
حوزههای تخصصی:
تحلیل فعالیت زمین ساختی حوضه آبخیز فرحزاد از طریق شاخص های ژئومورفیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش هایی از پوسته زمین در عهد حاضر دارای حرکات زمین ساختی هستند و در آینده نیز مستعد بروز خطر خواهند بود. از این رو، اشکال ژئومورفولوژیکی در برابر فعالیت های زمین ساختی بسیار حساس بوده و در اثر این حرکات تغییر می کنند. ارزیابی فعالیت های زمین ساختی با استفاده از برخی از شاخص های کمی، نقش مهمی را در شناخت این فعالیت ها داشته و به تفسیر وضعیت زمین ساختی مناطق کمک می نماید. در این پژوهش از شاخص های شیب طولی رودخانه(SL)، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن(VF)، عدم تقارن حوضه زهکشی(AF)، تقارن توپوگرافی معکوس(T)، نسبت شکل حوضه(BS) و پیچ و خم رودخانه(S) برای تعیین میزان فعالیت زمین ساختی حوضه آبخیز فرحزاد در شمال شهر تهران استفاده شده است. این حوضه با وسعتی معادل 8/35 کیلومترمربع، یکی از زیرحوضه های محدوده کوهستانی شمال این شهر می باشد که با توجه به وقوع فرایندهای دامنه ای(از جمله لغزشی و ریزشی)، مکان مناسبی برای ارزیابی فعالیت نسبی زمین ساخت به حساب می آید. رودخانه فرحزاد این حوضه از ارتفاعات خاوری امامزاده داوود سرچشمه می گیرد. روش تحقیق بر پایه روش تحلیلی استوار است. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی منطقه مورد مطالعه، تصویر ماهواره ای و سامانه اطلاعات جغرافیایی در قالب نرم افزار ARC GIS 10 می باشد. همچنین، نتایج کمی بدست آمده طی چندین مرحله کار میدانی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان می دهد که منطقه مورد مطالعه براساس شاخص های SL، VF، AF، T، SMF، EU، FDو S از لحاظ زمین ساختی در وضعیت فعال و تنها بر اساس شاخص BSدر حالت نیمه فعال قرار دارد. تحلیل این کمیت ها در مجموع نشانگر فعال بودن این حوضه در عهد حاضر می باشد و حوضه براساس شاخص IATدر کلاس 1 قرار می گیرد. این نتایج با شواهد ژئومورفولوژیکی از جمله وقوع زمین لغزش در منطقه نیز مطابقت دارد.
بررسی تغییرات سریع خط ساحلی قاعده دلتای سفیدرود به روش تحلیل نیمرخ های متساوی البعد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت پایدار سواحل نیازمند آگاهی از روند تغییرات خط ساحلی است و آشکارسازی تغییرات خط ساحلی، می تواند سلامت ساحل را تضمین کند. پهنه مورد مطالعه این پژوهش، بخش غربی خط ساحلی دریای خزر، در محدوده قاعده دلتای سفیدرود، به طول تقریبی 15 کیلومتر است. هدف این مطالعه، بررسی متغیرهای مؤثر بر تغییرات سریع خط ساحلی طی شصت سال گذشته است. برای دست یابی به این هدف از اطلاعات دِبی و رسوب سفیدرود، باد و نوسان های تراز آب به همراه عکس های هوایی، نقشه های توپوگرافی و تصاویر ماهواره ای چند زمانه به عنوان ابزارها و داده های اصلی پژوهش استفاده شده است. روش کار برپایه استفاده از نیمرخ های متساوی البعد (ترانسکت) در سه بازه مجزا، برای ثبت میزان تغییرات خط ساحلی است که با روی هم اندازی تصاویر موجود در نرم افزارهای جغرافیایی و استخراج خطوط ساحلی تاریخی، دلایل فرسایش و رسوب گذاری در قاعده دلتای سفیدرود، طی دوره زمانی 1390-1334، بررسی و مشارکت عوامل مؤثر بر تغییر خط ساحلی در هر یک از بازه های سه گانه مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که تغییر در میزان بده رسوب خروجی از سد سفیدرود با انجام عملیات شاس، بیشترین تأثیر را در تغییر سریع خط ساحلی قاعده دلتا داشته است. طی عملیات شاس، میانگین دلتاسازی با سرعت 26 متر در سال (1998-1981) به ثبت رسیده است که نسبت به سرعت تغییر خط ساحلی در دوره قبل از عملیات با 19 متر در سال (1980- 1955) و 9 متر در سال پس از عملیات شاس (2011-1999)، تفاوت چشمگیری را نشان می دهد. همچنین طوفان های دریایی نیز، به صورت مقطعی می توانند نقش مهمی در تغییر خط ساحلی ایفا کنند.
ارزیابی توانمندی مدل های AOGCM در شبیه سازی طول دوره های خشک با رویکرد بررسی عدم قطعیت و تغییر اقلیم در گستره ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناسائی و استخراج طول دوره های خشک در نواحی خشک و نیمه خشک از اهمیت خاصی برخوردار است، بنابراین استفاده از مدل های پیش یابی تغییرات اقلیمی برای بررسی رفتار پارامترهای اقلیمی در آینده امری اجتناب ناپذیر است. زیرا با شناخت رفتار زمانی- مکانی عناصر اقلیمی مانند بارش، قادر خواهیم بود شدت اثرات عوامل مخرب محیطی را کاهش دهیم. در این پژوهش عملکردمدل گردش عمومی جو - اقیانوس ( AOGCMs - AR 4 ) در شبیه سازی طول دوره های خشک در گستره ایران مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور مقادیر ماهانه بارش 15 مدل AOGCM که در نسخه 5مدل LARS - WG تعبیه شده تحت سناریوهای مختلف برای دهه های 2050 و 2080 بر روی 45 ایستگاه همدید واقع در گستره ایران زمین ریزمقیاس شدند. بعد از اعتبارسنجی و وزندهی به مدل ها با شاخص های آماری، مشخص شد که مدل Hadcm3 و GFDL-CM2.1 بهترین کارایی و عملکرد را در شبیه سازی طول دوره های خشک دارد. در مقابل خروجی مدل های NCPCM و INM-CM3.0 کمترین همبستگی را با داده های مشاهداتی دارا می باشند. مدل سازی دوره های خشک با محاسبه سناریوهای تغییر اقلیم و لحاظ نمودن منابع عدم قطعیت ها در خروجی مدل های( AOGCM) ، نشان داد که بر اساس بدترین سناریو( A2 ) ، و حدی ترین وضعیت(2080)، میانگین دمای کشور 2/7 درجه سلسیوس افزایش و میانگین بارش با وجود افزایش نقطه ای آن در برخی از ایستگاه ها، با کاهش 33 درصدی در کل کشور روبرو است. در خوشبینانه ترین سناریو( B1 )، نیز میانگین دمای کشور 1/4 درجه سلسیوس نسبت به دوره مشاهداتی افزایش و میانگین بارش نیز با کاهش 14 درصدی همراه است. نتایج حاصل از بررسی عدم قطعیت در بررسی دوره های خشک در ایران نشان داد که در هر دو دهه 2050 و 2080 و بر اساس هر سه سناریو (B1,A1B,A2) ، طول دوره های خشک در تمامی پهنه های ایران افزایش می یابد. بیشترین درصد تغییرات طول دوره های خشک مربوط به پهنه شمال غرب (ارومیه، خوی، کرمانشاه، همدان و لرستان) است.
ارزیابی ارتباط خشکسالی هواشناسی با افت سطح آب های زیرزمینی دشت تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دشت تبریز در΄15˚46-΄30˚45 طول شرقی و΄17˚38-΄56˚37 عرض شمالی و در شرق دریاچه ارومیه واقع شده است. در دهههای اخیر، بطور منطقهای و در دشت تبریز خشکسالیهای متناوب و گاهی مستمر و شدیدی رخ داده است. همزمان سطح آب زیرزمینی دشت کاهش چشمگیری نشان میدهد. از اینرو به نظر میرسد، بین وقوع خشکسالیهای هواشناسی و افت سطح آبهای زیرزمینی بتوان رابطة معنیداری پیدا کرد. در این راستا، هـدف پژوهش حاضـر بررسـی خشکسالیهای دشت با شاخصSPI ، پیگیری روند بارشها، تحلیل هیدروگراف واحد آبهای زیرزمینی و ارزیابی تأثیر خشکسالیهای هواشناسی در افت آب زیرزمینی در دشت تبریز با استفاده از روش آمار دومتغیره میباشد. برای این منظور، از دادههای هواشناسی شامل متوسط بارش ماهانه ایستگاههای دشت تبریز در دورة آماری (83-1351) برای تعیین دورههای خشکسالی، دادههای ماهانه سطح آب چاههای مشاهدهای و پیزومتر دشت در دوره آماری (83-1370) برای نشان دادن نوسانات سطح آب زیرزمینی، نرمافزارهایArc/GIS ، Arc/View، Excell و Surferاستفاده شد. نتایج مطالعه نشان میدهد که در دوره آماری (83-1370) سطح آبهای زیرزمینی سیر نزولی داشته و 94/3 متر افت دارند. خشکسالی آبهای زیرزمینی نیز با دو ماه تأخیر نسبت به خشکسالی هواشناسی بروز میکند.
بررسی مواریث ژئوفرم های یخچالی کواترنر و تغییرات سیستم های مورفوکلیماتیک و مورفودینامیک در حوضه خضرآباد یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ایران مرکزی و در ارتفاعات آن، به ویژه در دره های کوهستانی، لندفرم هایی مشاهده می شوند که به وجودآمدن آن در شرایط و سیستم آب و هوایی کنونی امکان ندارد . بیشتر پژوهشگران، این لندفرم ها را مربوط به دوره های یخچالی کواترنر و عملکرد یخ ها می دانند. در این پژوهش به بررسی آثار یخچالی و تغییرات سیستم های مورفوکلیماتیک و مورفودینامیک در حوضه آبریز خضرآباد در ایران مرکزی، در دره خضرآباد در غرب شهر یزد، پرداخته شده است. بر اساس نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی، عکس های هوایی، DEM با قدرت تفکیک 20 متر، همچنین دو بار بازدید میدانی از منطقه و بررسی نقشه ها با سامانه GPS، آثار ژئومورفیک فرایندهای مربوط به دوره های یخچالی شناسایی و بررسی شد. یافته ها نشان می دهد تعداد 15 سیرک بزرگ و کوچک به همراه دره عریض خضرآباد از آثار کاوشی یخچال های کواترنر است. آثار تراکمی این دوره در این حوضه شامل مورن، یخرفت، تیلیت و رسوب های یخچالی است. وجود تیلیت ها به شکل دگرشیب بر سنگ بستر و قرار گیری یخرفت ها بر روی آن ها نشان دهنده وجود حداقل دو فاز یخچالی در این منطقه و احتمالاً در سراسر ایران مرکزی است. این رسوبات با تأثیر از عملکرد گسل ها در دوران جدید – نئوتکتونیک - در برخی نقاط دره حالت خطوارگی پیدا کرده است. نتایج پژوهش نشان می دهد دو دوره یخچالی، احتمالاً گونز و وورم، در این منطقه حاکمیت داشته است و قلمرو یخچالی بین ارتفاعات 2000 تا 3000 متری و جنب یخچالی از 2000 متر تا مرز 1560 متر- خط تعادل آب و یخ- گسترش پیدا می کرده است. پایین تر از آن مورفودینامیک فلوویال حاکمیت داشته است.
تحلیل شرایط همدید و دینامیک رویدادهای بارشی سنگین سواحل جنوبی خزر در مقایسه با ایران زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با بررسی یکی از فراگیرترین دورههای بارشی کشور در سالهای گذشته (روزهای 6/8/1381 تا 5/10/1381)، به تحلیل همدید و دینامیک سنگینترین خوشه بارش این دوره (15/9/1381 تا 20/9/1381) با رویکرد محیطی به گردشی میپردازد. در این دوره بیش از 60 درصد از ایستگاههای کشور شاهد بارش چشمگیری بودند و رویدادهای بارشی سنگین متعددی نیز در سواحل جنوبی خزر ثبت شدند. بعد از ترسیم نقشههای همبارش روزهای مورد مطالعه، نقاط اوج بارش و مـراکز ثقل آنها بـه دست آمد و سپس الگوهای فشار سطحی، ارتـفاع ژئوپتانسیل و نقشههای وزش رطوبتی، جبههها، رودبادها و Q-Vectorدر ترازهای مختلف، استخراج و ترسیم شد. تحلیل نقشههای فشار تـراز دریا نشان داد که تشدید شیو فـشار بین الگوی پرفشار دریای سیاه و کمفشار شرق مدیترانه و بین الگوی پرفشار دریای سیاه وکمفشار شمال شرق خزر، در رخداد این بارشها در غرب، جنوب غرب ایران و سواحل جنوبی خزر موثر بود. بررسی نقشههای ژئوپتانسیل نشان داد که درطول دوره مورد مطالعه، دو الگوی اصلی وجود دارد که نقش فرود نسبتاً عمیق شمال دریاچه خزر (بخشی از فرود بلند مدیترانه) بسیار مهم است.
تحلیل نقشههای وزش رطوبتی نشان دادند که که در ترازهای بالایی، دریای مدیترانه و دریای سرخ و در ترازهای پایینی، خلیج فارس و دریای عمان، مهمترین منبع تغذیه رطوبتی بارشهای ایـران زمین هستند که نـقش هـر کدام در روزهای مـختلف، یکسان نیست. در حالی که رطوبت بارشهای سنگین سواحل جنوبی خزر، در تراز 500 هکتوپاسکال از طریق دریای مدیترانه، در ترازهای 600 و 700 هکتوپاسکال، از طریق دریای مدیترانه و دریای سرخ و در ترازهای 850، 925 و 1000 هکتوپاسکال، از طریق همه منابع اصلی رطوبتی منطقه (دریای سیاه، دریای مدیترانه، خلیج فارس، دریای سرخ و دریاچه خزر) تأمین میشود. وجود جبهه قطبی، جبهه دریای سرخ شمال خلیج فارس و همچنین ادغام رودبادهای جنبحارهای و جبهه قطبی بر روی شرق عراق، میتواند از علل ایجاد و تشدید حرکات عمودی هوا در منطقه باشد. تحلیل نقشههای Q-Vector نیز، با نشان دادن مناطق همگرا، به نقش مهم دریاچه خزر، دریای مدیترانه و دریای سیاه، خلیج فارس و دریای عمان در ایجاد حرکات صعودی هوا در ترازها و ساعات مختلف، برای شکلگیری بارشهای سنگین سواحل جنوبی خزر و ایران زمین اشاره دارد.
غار کبوتر (هامپوئیل) مراغه
حوزههای تخصصی:
واکاوی تغییر توزیع فراوانی بارش روزانه پایگاه آفرودیت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واکاوی تغییرات ویژگی های بارش روزانه در برنامه ریزی منابع آب و الگوهای کشت اهمیت زیادی دارد. در این پژوهش، تغییرات برازنده ترین توزیع فراوانی و فراسنج های آن در طی زمان بررسی می شود. به این منظور از داده های بارش روزانه شبکه بندی شده پایگاه داده بارش آفرودیت خاورمیانه به ابعاد 25/0 25/0 درجه طول / عرض جغرافیایی استفاده شده است. داده های بارش روزانه این پایگاه داده در محدوده ایران طی دوره 1/1/1330 تا 29/12/1385 (معادل20453 روز) خورشیدی به کمک نرم افزار Grads استخراج گردید. برای ردیابی تغییرات در طی زمان، داده ها به دو دوره 28 ساله تقسیم شد. داده های بارش دوره نخست از 1/1/1330 تا 29/12/1357 در یک آرایه به ابعاد 249110226 و داده های دوره دوم از 1/1/1358 تا 29/12/1385 در یک آرایه به ابعاد 249110227 ( ردیف ها تعداد روز و ستون ها تعداد یاخته) قرار داده شد. برای شناسایی برازنده ترین توزیع روزهای بارشی، از آزمون نیکویی برازش کلموگروف- اسمیرنف استفاده شد. با برنامه نویسی در محیط نرم افزار Matlab توابع توزیع تیپ نرمال و گاما بر تک تک یاخته های با بارش برازش داده شد. تابع نظری توزیع گامای دو فراسنجی و نمایی توانسته اند شرایط آماری لازم آزمون نیکویی برازش در سطح اعتماد 95% را به عنوان برازنده ترین توزیع در هر دو دوره احراز نمایند. تغییرات گسترده زمانی و مکانی در توزیع بارش به عنوان یکی از مؤلفه های ردیابی تغییر اقلیم تأیید نمی شود. محاسبه فراسنج های برازنده ترین توزیع با روش گشتاور خطی حکایت از تغییرات جزئی در الگوی پراکندگی فضایی این فراسنج ها دارد. اما این تغییرات از الگوی خاصی پیروی نمی کند. نگاشت تغییر فراسنج انحراف معیار نشان می دهد در بخش وسیعی از ایران مرکزی و غرب کشور در دهه های اخیر اعتماد به بارش کاهش یافته است.