فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۴٬۸۱۴ مورد.
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۶
61 - 79
حوزههای تخصصی:
تغییر کاربری اراضی و تأثیر پدیده ی تغییر اقلیم بر فرآیندهای هیدرولوژیکی و رواناب سطحی حوضه ی آبخیز می تواند به مدیریت چالش های منابع آب و برنامه ریزی صحیح و مدیریت حوضه های آبخیز کمک نماید. در این تحقیق به منظور بررسی اثر تغییر کاربری اراضی و تغییر اقلیم بر رواناب، مدل SWAT مورد استفاده قرار گرفت. برای پیش بینی کاربری اراضی حوضه ی گرین از تصاویر ماهواره لندست سال های 1986، 2000، 2014، مدل مارکوف وCA مارکوف استفاده و نقشه ی کاربری اراضی سال 2042 پیش بینی شد. ریز مقیاس نمایی داده های بارش و دما نیز توسط مدل SDSM انجام شد و خروجی های مدل HADCM3 جهت پیش بینی اقلیم آتی حوضه ی گرین استفاده گردید. با توجه به ضریب نش ساتکلیف و ضریب تعیین به دست آمده در مرحله واسنجی (به ترتیب برابر با 59/0 و60/0) و مرحله ی اعتبارسنجی (به ترتیب برابر با 66/0 و 67/0) این مدل دارای کارایی قابل قبولی در پیش بینی متغیرهای مورد بررسی در حوضه ی آبخیز مورد مطالعه است. نتایج به دست آمده نشان می دهد با ثابت ماندن روند تغییرات دوره ی پایه در سال های 1986 تا 2014 این منطقه شاهد افزایش 28/2 درصدی مساحت جنگل و کاهش 07/2 درصدی مساحت مرتع تا سال 2042 نسبت به سال 2014 خواهد بود و همچنین مشاهده می شود که در اکثر ماه های سال در دوره ی آتی میانگین بارش ماهانه دارای روند کاهشی و میانگین دما دارای روند افزایشی خواهد بود. نتایج بیانگر این موضوع است که تغییر کاربری اراضی در دوره ی آتی با کاهش مساحت مرتع و اراضی بدون پوشش و افزایش مساحت اراضی جنگلی و همچنین تغییر اقلیم تحت سناریوهایA2 و B2 موجب کاهش میزان رواناب می گردد. در نهایت نتایج نشان داد کاهش میزان رواناب در دوره 2042 تا 2050 نسبت به دوره ی 2000 تا 2010 در اثر تغییر اقلیم (بارش و دما) بیشتر از میزان کاهشی است که در اثر تغییر کاربری اراضی ایجاد می شود.
تکامل لندفرم های اواخر کواترنری در پاسخ به تغییرات تکتونیکی فعال سطح اساس در منطقه طبس، ایران مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به بررسی شواهد و آثار زمین ساخت فعال در اطراف کویر طبس پرداخته شده است. برای تحلیل های کمّی لندفرم ها از تصاویر سنتینل و نقشه های زمین شناسی استفاده شده است. ژئومورفومتری رقومی شامل اندازه گیری میزان جابه جایی و بالاآمدگی رسوبات و کانال ها، تحلیل نیمرخ های عرضی و طولی چشم اندازها، و ارتباط آن ها با داده های لرزه ای اساس کار بوده است. نتایج پژوهش نشان دهنده فعالیت های شدید تکتونیکی طی کواترنری تا زمان حاضر در منطقه است. مقایسه الگوی تغییرشکل لندفرم های کواترنری پهنه پژوهش از قبیل مخروط افکنه ها، مسیل ها و زهکش ها، پرتگاه های گسلی، و چین ه ای فعال با شکل نیمرخ عمقی کانون های زمین لرزه ها بیانگر وجود سیستم گسلی معکوس مدفون در حد فاصل کوهستان شتری- پلایای طبس در منطقه هستند. فعالیت این سیستم گسلی فعال، علاوه بر جابه جایی مسیل ها، چین خوردگی رسوبات کواترنر، رشد چین ها، ایجاد پرتگاه ها، تقطیع مخروط افکنه ها، و پیدایش درّه های بسیار عمیق کانیونی، موجب مهاجرت تحمیلی مخروط افکنه ها از جبهه کوهستان به طرف پلایای طبس (از قدیم به جدید) شده است. تداوم چنین تغییرشکل هایی به میزان بالا را می توان عامل اصلی تشکیل حوزه تنشی و توسعه و گسترش شکستگی ها و در نتیجه علت اصلی ایجاد زمین لرزه هایی با بزرگای بالا دانست که احتمال وقوع آن ها در آینده دور از انتظار نیست.
نقش جابه جایی مکانی پُرفشار عربستان و رودباد جنب حاره ای در الگوهای همدیدی و ترمودینامیکی ترسالی های شدید جنوب و جنوب غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۵)
491 - 509
حوزههای تخصصی:
اگرچه بارش در هر اقلیمی از اهمیت اساسی برخوردار است، در اقلیم های خشک نقشی حیاتی در زندگی انسان ها پیدا می کند. نوار جنوبی کشور ایران در هم جواری دو سامانه اقلیمی مهم قرار دارد که آرایش مکانی و ساختار دینامیکی آن ها الگو، شدت، و گستره بارش ها را تعیین می کند. بررسی انجام شده بر روی نقشه ترازهای زیرین، میانی، و بالایی وردسپهر به صورت چشمی و استفاده از تحلیل عاملی نشان داد که در همه روزهای بارشی، در دو ترسالی شدید، منطقه پُرفشارِ عربستان جابه جایی شرق سویِ قابل توجه داشته و در نمونه های فراگیر در شرق طول 55 درجه شرقی قرار داشته است. مهم ترین منبع رطوبتی در همه سامانه های بارشی در لایه وردسپهر زیرین دریاهای عرب و عمان هست؛ این رطوبت از طریق جریانات شرقی گردش واچرخندی پُرفشار عربستان به درون سامانه سودانی و سپس در امتداد زبانه کم فشار بر روی منطقه منتقل شده است. درصورتی که در لایه میانی وردسپهر این رطوبت به صورت شاخه ای از جریانات شرقی منطقه TICZ به جلوی ناوه مدیترانه ای که در این شرایط تا جنوب عرض 15 درجه شمالی گسترش دارد فرارفت می شود. مناسب ترین موقعیت رودباد جنب حاره ای برای تشدید ناپایداری های لایه زیرین محدوده ای بین مصر تا غرب خلیج فارس است که هسته مرکزی رودباد در جنوب اردن استقرار می یابد.
مورفولوژی نوری و کاربرد آن در ژئومورفولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۰ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۶)
611 - 638
حوزههای تخصصی:
ژئومورفولوژیست ها برای نمایش ناهمواری ها و اشکال ژئومورفیک سطح زمین از مدل های مختلفی استفاده می کنند؛ یکی از پُرکاربردترین آن ها مدل سایه- روشن است که با تابش فرضی نور از یک منبع از آن برای تشخیص و نمایش عوارض مختلف ژئومورفیک و فرم های خطی استفاده می شود. ثابت بودن منبع نور و تنوع و پیچیدگی سطوح زمین در بسیاری مواقع مدل ها و الگوریتم های استاندارد را با محدودیت روبه رو و تفسیر عوارض سطح زمین را دشوار می کند. برای تصحیح، بهبود، و نمایش هدفمند توپوگرافی از مفهومی با نام «مورفولوژی نوری» استفاده شد. مؤلفه های ژئومورفولوژیکی مانند شیب، جهت شیب، فراوانی، و توزیع جهات و میزان و نوع همگرایی- واگرایی سطوح زمین مد نظر قرار گرفت. از چهارده مدل مختلف انحنا و شش مدل نوسان زوایای آزیموتی و سمت الرأسی برای آشکارسازی و تصحیح نمایش عوارض استفاده شد. آنالیز جهتی، مورفولوژیک، و کنتراست بر روی همه مدل ها انجام و با نتایج مدل استاندارد مقایسه شد و نحوه عملکرد و ارتباط هر یک با لندفرم ها تحلیل شد و کاربردهای رایج آن ها در شناسایی لندفرم ها تحلیل گردید. همه مدل ها در محیط پایتون اجرا و توسط واسط گرافیکی پایتون طراحی شد. نرم افزار Optical Morphology برای اجرای همه مدل ها ارائه شد.
تاثیرات مورفوژنتیکی تکتونیک فعال بر زمین لغزش در حوضه جاجرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش به عنوان یک مخاطره طبیعی، همواره خسارات فراوانی ر ا به همراه داشته است. شناسایی عوامل موثر در وقوع این پدیده و پهنه بندی خطرآن ، یکی از روش های اساسی وکاربردی جهت دستیابی به راهکارهای کنترل و پایش آن می باشد. دراین پژوهش هدف بررسی ارتباط تکتونیک فعال و پتانسیل وقوع زمین لغزش درحوضه آبریزجاجرود به عنوان یکی از حوضه های کوهستانی کشور می باشد. ابزارهای اصلی پژوهش را شاخص های مورفوتکتونیکی تشکیل داده اند. این شاخص ها به تفکیک در 39 زیر حوضه جاجرود مورد بررسی قرارگرفته اند. نسبت تعداد زمین لغزش ها به تعداد زیرحوضه ها برای هرطبقه از IAT به دست آمد . پس از آن درجه سطح خطراحتمالی از کلاس های IATشناسایی شد. در نهایت ، خطر زمین لغزش برای هر زیر حوضه بر اساس اثر ترکیبی از سطح خطر احتمالی و فرکانس وقوع زمین لغزش مورد بررسی قرار گرفت . نتایج نشان می دهد که تطابق خوبی بین کلاسIAT و نسبت تعداد زمین لغزش ها به تعداد زیرحوضه ها وجود دارد . حدود 85٪ از زیر حوضه ها که زمین لغزش در آنها رخداده در سطح زیاد و بسیار زیاد خطر قرار دارند ، در حالی که از 27 زیرحوضه بدون زمین لغزش ، حدود 33 درصد در سطوح بالا و بسیار بالای خطر قرار دارند . به منظور صحت سنجی و ارزیابی دقت مدل از دوشاخص به نام های مجموع کیفیت (QS) و دقت روش (P)استفاده شد . مقدار مجموع کیفیت (QS) 97/0 و دقت روش (P) برای کلاس های خطر زیاد و خیلی زیاد 79/0 بدست آمد . مجموع کیفیت و دقت روش نشان دهنده صحت یا مطلوبیت عملکرد روش در پیش بینی خطر زمین لغزش است . یافته ها نشان دادند که حوضه جاجرود از نظرتکتونیکی بسیار فعال بوده و این موضوع استعداد روانگرایی دامنه ای و زمین لغزش را به نسبت افزایش داده است.
بررسی خواص چند مقیاسی و چند فرکتالی توپوگرافی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئومورفولوژی به مطالعه علمی ویژگی های فرم و شکل سطح زمین می پردازد. وجود انواع لندفرم ها و تنوع آنها به طور عمده با تغییر در شکل و موقعیت زمین و توپوگرافی کنترل می شود. هندسه ی فرکتال اشکال متنوع و نامتقارن پدیده های جغرافیایی و ژئومورفیک را با استفاده از داده های توپوگرافیک و خصوصیات فرم، بررسی و تحلیل، طراحی و مدل سازی می کند. در واقع علاقه مندی و کاربرد مسائل فرکتال در ژئومورفولوژی به این خاطر است که بسیاری از لندفرم های ژئومورفیکی حالت فرکتال دارند و شکل گیری و تحول فرکتال ها را می توان با روابط ریاضی تبیین کرد. در این بررسی از داده های رقومی توپوگرافی ایران در یک شبکه مربعی1320×1500 پیکسل استفاده شد. از روش های شمارش خانه برای بعد فرکتال، نمای زبری(تحلیل طیف نمایی) و تحلیل چند فرکتالی (واریانس کل پروفایل ارتفاعی، تابع همبستگی تعمیمی ارتفاع-ارتفاع و انحنای وابسته به مقیاس)برای تحلیل فرکتال توپوگرافی ایران استفاده گردید. با استفاده از روش شمارش خانه، بعد فرکتالی چشم انداز توپوگرافی به مقدار=2/20 بدست آمده است. همچنین با استفاده از تحلیل طیف توانی در فضای فوریه پروفایل ارتفاع نمای زبری تخمین زده شده است که نمای زبری بدست آمده به مقدار0/48= در رابطه ی = که برای سطوح رندم خودمتشابه و مونو فرکتال صادق است را قانع نمی کند. جهت بررسی و اثبات خاصیت چند فرکتالی پروفایل ارتفاعی، روش های مختلفی به کار گرفته شده تا نمای چند فرکتالی محاسبه گردد. در این نتیجه نشان داده شد که این نماها در رابطه ی ساده ی مربوط به مونو فرکتال ها، بصورت α(n) nα صدق نمی کند. که اثبات کننده ی خواص چند مقیاسی در توپوگرافی ایران است. این پژوهش می تواند زمینه را برای تحقیقات بعدی هندسه فرکتالی در عرصه های جغرافیا، ژئومورفولوژی، زمین شناسی، محیط زیست و سایر علوم زمین مهیا و هموارتر سازد.
تحلیل ناهنجاری های شبکه زهکشی و ارتباط آن با تکتونیک فعال در حوضه های آبریز شمال تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شبکه های زهکشی فعال ترین و حساس ترین عناصری هستند که می توانند به عنوان ابزاری قدرتمند برای درک فعالیت های نئوتکتونیکی در یک منطقه مورد استفاده قرار گیرند. به منظور تحلیل اثرات تکتونیک فعال در حوضه های زهکشی از تحلیل های مورفومتری که ابزار مفیدی در مطالعات تکتونیکی محسوب می شوند، استفاده می شود. در این پژوهش تاثیر فعالیت های تکتونیکی گسل تبریز بر حوضه های آبریز ورکش چای، گمانج چای، نهند چای و سرند چای واقع در شمال تبریز با استفاده از شاخص های تراکم زهکشی(Dd)، فرکانس زهکشی(Df)، ضریب گردواری(CR)، نسبت طول آبراهه اصلی به متوسط عرض حوضه (LSBW)، حجم به سطح حوضه (VA)، نسبت کشیدگی(Re)، شاخص انشعاب(R)، شاخص عدم تقارن حوضه زهکشی (AF)، نسبت شکل حوضه (BS) و شاخص تعقر لانگبین(IC)، شاخص ناهنجاری های سلسله مراتبی (Da) و شاخص تراکم ناهنجاری های سلسله مراتبی(ga) بررسی شدند. بین شاخص های مذکور رابطه همبستگی پیرسون برقرار شد و ضریب تببین بدست آمد. نتایج نشان داد که ضریب همبستگی بین پارامتر هایDa-Re, Da-CR, Da-Bs, Da-LSBW, Da-R, Da-IC, به ترتیب 99/0، 91/0، 69/0، 87/0- ،85/0-، 55/0 است و بین پارامترهای ga-Re ga-CR, ga-Bs ,ga-LSBW, ga-R, ga-IC, ضریب همبستگی به ترتیب 95/0، 93/0، 83/0، 94/0-،80/0- ، 65/0 برقرار است. نتیجه تحلیل ها نشان می دهد که شاخص های Da وga کاملا تحت تاثیر کشیدگی حوضه ها که ناشی از اثر تکتونیک فعال می باشد قرار دارند. در ضمن ناهنجاری های شبکه زهکشی تمامی حوضه های شمال تبریز از شاخص تقعر نیمرخ رودخانه نیز متاثر می شوند.
بازسازی الگوهای فضایی- زمانی از فعالیت جریان مواد با استفاده از روش دندروژئومورفولوژی در حوضه آبریز تنگراه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوضه آبریز تنگراه واقع در استان گلستان، یکی از زیر حوضه های رودخانه دوغ، به عنوان یکی از نواحی تحت خطر جریان مواد شناخته شده است. در سال های 1380 و 1381 طی یک بارش ناگهانی ، منطقه مورد نظر جریان مواد جبران ناپذیری را تجربه کرده است و خسارات جانی و مالی زیادی را محتمل شده است جهت بازسازی جریانات مواد قدیمی و اثبات وقوع این جریانات در حوضه از روش دندروژئومورفولوژی استفاده گردید، دندروژئومورفولوژی از تغییرات بوجود آمده در ساختار و حلقه های رشد درختان برای بازسازی زمان و نحوه عملکرد فرایند های ژئومورفیک استفاده می کند. بعد از عملیات میدانی و تعیین محدوده مطالعاتی نمونه برداری های لازم انجام شد. پس از آماده سازی نمونه ها، سطح نمونه ها با سمباده نرم صیقل داده شد و شمارش حلقه ها با میکروسکوپ اندازه گیری و ضخامت آنها پس از ترسیم روی کاغذ میلیمتری تغییر یافته، با دقت 1/0 میلی متر اندازه گیری شد و سال وقوع جریان مواد براساس تغییرات در حلقه ها و همچنین تعداد حلقه های رشد یافته در بافت پینه ای باسازی شد. همچنین مقاطع عرضی از محدوده نمونه برداری شده گرفته شده است که نتایج حاصل از آن حاکی از آن است که بیشترین زخم های ایجاد شده ناشی از جریان مواد سال 1380 با دبی پیک 64/850 حاصل شده است. با جمع آوری پانزده نمونه برداشتی و تجزیه و تحلیل حاصل از آن مشخص گردید که آنها مربوط به جریانات مواد سال 1380 و 1381 می باشند. با توجه به بررسی های انجام گرفته روی نمونه های گردآوری شده در حوضه آبریز تنگراه و تهیه پرسشنامه جهت تعیین اطلاع از وقوع جریانات مواد رخ داده در دهه های قبل به این نتیجه رسیدیم که در طی هفتاد سال اخیر جریانات مواد سال های نامبرده تنها سیلاب های رخ داده از نوع جریان مواد در این منطقه هستند.
تحلیل اکتشافی رابطه فضایی سرعت باد سطحی (SWS) و دمای سطح دریا (SST) در دریای عمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۵)
473 - 489
حوزههای تخصصی:
سرعت باد سطحی (SWS) و دمای سطح دریا (SST) پارامترهایی مهم در مطالعات برهمکنش های جو- اقیانوس به شمار می روند. در این پژوهش، با استفاده از تحلیل خودهمبستگی فضایی موران جهانی دومتغیره و تحلیل خودهمبستگی موران محلی، ارتباط بین داده های SWS و SST بین سال های 2003 تا 2015 در دریای عمان بررسی شد. نتایج حاصل از موران جهانی دومتغیره نشان داد که در ماه های سرد رابطه دو پارامتر مثبت و مستقیم بوده و قوی ترین رابطه در ماه ژانویه رخ داده است. همچنین، ماه های گرم رابطه منفی و معکوس را نشان دادند؛ معکوس ترین رابطه در ماه ژولای شکل گرفته است. نتایج حاصل از این تحلیل برای مقیاس سالانه بیانگر رابطه عکس SWS و SST در همه سال های مورد مطالعه بود که این رابطه به مرور زمان افزایش یافته است. تحلیل موران محلی حاکی از وجود رابطه مثبت پارامترها در ماه های سرد به دلیل تعداد بیشتر خوشه های فضایی نسبت به ناخوشه های فضایی و رابطه منفی در ماه های گرم است. نتایج این تحلیل برای مقیاس سالانه نشان دهنده کاهش تعداد ناخوشه های بالا- پایین (سرعت باد زیاد و دمای سطحی کم) و افزایش ناخوشه های پایین - بالا (سرعت باد کم و دمای سطحی زیاد) در منطقه بود.
بررسی تأثیر تغییر کاربری اراضی روی وضعیت ژئومورفولوژیکی رودخانه کر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه تغییرات زمانی و مکانی کاربری اراضی، اطلاعات مهمی در زمینه تغییرات ژئومورفولوژی مجرای رودخانه فراهم می کند؛ لذا در این تحقیق نقش مداخلات انسانی و بخصوص تغییرات کاربری اراضی در وضعیت ژئومورفولوژیکی رودخانه کر (بالادست سد درودزن- استان فارس) به عنوان یکی از مهمترین مناطق کشاورزی و گردشگری و مهمترین منبع آبی شمال استان فارس مورد بررسی قرار گرفته است. مراحل انجام تحقیق بر مبنای آنالیز سنجش از دور تغییرات کاربری اراضی و بررسی اثر تغییرات کاربری اراضی بر منابع زیست محیطی و تغییرات ژئومورفولوژی رودخانه با استفاده از روش روزگن است. نتایج روش ارزیابی وضعیت ژئومورفولوژیکی روزگن نشان داد که در طی دوره زمانی مورد مطالعه حداکثر تغییرات ژئومورفولوژیکی در سطح یک و دو روش روزگن مربوط به بازه های مکانی شماره یک و دو بوده است و پس از آن به ترتیب بازه های شماره 4، 5 و 3 در اولویت قرار می گیرند. در تمامی بازه های مکانی مورد مطالعه به علت فرسایش پذیری کرانه ها، تغییراتی عرضی و طولی چشم گیری رخ داده است و حداکثر تغییرات به ترتیب مربوط به بازه های مکانی 2، 1، 3، 4 و 5 است. تغییرات عرضی به ترتیب به علت تغییر شیب، رژیم هیدرولوژیکی، بار معلق و بار بستر، تعرض به زمین های محدوده حریم رودخانه و وجود سد بوده است.
شبیه سازی پیوسته بارش-رواناب حوضه ی شهرچای ارومیه با استفاده از مدل HEC-HMS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۶
101 - 118
حوزههای تخصصی:
در محاس بات هیدرولوژیکی ی ک حوضه تعیین ارتباط بین بارش- رواناب بسیار م هم است. محاسبه ی دقیق بارش -رواناب در سطح حوضه به شناخت مؤلفه ها و متغیرهای شکل دهنده ی آن و همچنین استفاده از یک مدل مناسب وابسته است. در این مطالعه، بارش-رواناب پیوسته ی حوضه ی شهرچای ارومیه با استفاده از مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS شبیه سازی شد. برای این منظور ابتدا مدل حوضه ی آبخیز با استفاده از نقشه ی DEM منطقه ی مورد مطالعه با استفاده از الحاقیه ی HEC-GeoHMS در محیط GIS ساخته شد. بعد از ایجاد مدل حوضه، برای محاسبه ی پارامترهای تأثیرگذار در مدل HEC-HMS اقدام شد و برای تلفات از روش رطوبت خاک (SMA)، برای روندیابی رودخانه از روش ماسکینگهام و برای جریان پایه از روش بازگشتی استفاده شد. با به دست آمدن مدل حوضه و ایجاد مدل های هواشناسی، کنترل و وارد کردن سایر پارامترهای لازم، مدل اجرا شد. شبیه سازی در دوره ی 2013-2004، انجام شد که دوره ی پایه به دو دوره ی واسنجی (2010-2004) و اعتبارسنجی (2013-2011) تقسیم شد. مدل با دقت نسبتاً بالایی شبیه سازی را انجام داد. به طوری که ضریب تعیین برای دوره ی واسنجی 72/0 و برای دوره ی اعتبارسنجی 78/0 بود. نتایج پژوهش حاضر دلالت بر توانایی مدل HEC-HMS در شبیه سازی رفتار هیدرولوژیک حوضه ی شهرچای و همچنین قابلیت استفاده از سامانه ی اطلاعات جغرافیایی به منظور دقت در تأمین ورودی های مدل را دارد.
مقایسه دو روش NDSI و LSU در برآورد سطح برف به وسیله سنجنده MODIS (مطالعه موردی: حوضه آبخیز سقز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آبِ حاصل از ذوب برف نقش عمده ای در تأمین آب مورد نیاز برای فعالیت های کشاورزی، منابع طبیعی، صنعتی، و نیازهای انسانی، به ویژه در مناطق کوهستانی، دارد. در مقایسه با روش های سنتی، کاربرد داده های سنجش از دور برای برآورد سطح پوشش برف قابلیت های بیشتری دارد. در این مطالعه، با استفاده از تصاویر ماهواره ای MODIS و با به کارگیری دو الگوریتم NDSI و LSU، سطح پوشش برف حوضة سقز در استان کردستان محاسبه شده است. برای مقایسة دقت این روش ها، از تصاویر IRS، که دارای قدرت تفکیک مکانی بالایی هستند (24 متر)، استفاده شد. بدین منظور، سطح برف در تصاویر هم زمان MODIS و IRS برآورد شد. سپس، در مناطق مختلف و یکسان در دو تصویر، پیکسل های انتخاب شده، سطح برف، و رابطة خطی رگرسیونی بین نتایج حاصل از IRS و دو روش به کاررفته برای تصاویر MODISجداگانه محاسبه شد. برای بررسی معنی داربودن رابطه از آزمون آماری t (احتمال 95 درصد) و رابطة رگرسیونی استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده از رگرسیون، روش LSU همبستگی بیشتری (98 درصد) دارد و در آزمون t نیز اختلاف معنی داری بین تصاویر IRS و روش LSU وجود ندارد. بنابراین، روش LSU، در مقایسه با روش NDSI، از دقت بیشتری در برآورد سطح برف برخوردار است.
ارزیابی پایداری حوضه با استفاده از روش شاخص پایداری آبخیز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۴ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۰
41 - 64
حوزههای تخصصی:
آبخیزهای سالم، خدمات اکوسیستمی بسیاری در زمینه های مختلف چون اجتماعی و رفاه اقتصادی ارائه می دهند، لذا می بایست روش هایی توسعه یابند که بتوان بر اساس آن ها درجه ی سلامت و سطح پایداری آبخیزها را تعیین نمود. یکی از شاخص های مورد استفاده برای تعیین پایداری، شاخص پایداری آبخیز (WSI) می باشد. این شاخص از تلفیق چهار زیرشاخص هیدرولوژی، محیط زیست، حیات و سیاست گذاری شکل گرفته است. این شاخص حوضه ی آبخیز را در سه سطح پایین، متوسط و بالا ارزیابی می کند. حوضه ی آبخیز زیدشت به دلیل تغییرات عمده ی دوره ی ده ساله (1380-1390) به عنوان یک حوضه ی مطالعاتی انتخاب شد. مقدار شاخص پایداری برای آبخیز زیدشت در طول دوره ی 1380 تا 1390، 65/0 محاسبه گردید. این مقدار نشان می دهد که این آبخیز در سطح پایداری متوسط رو به پایین قرار گرفته است. با توجه به تحلیل های صورت گرفته مشخص شد که برای رسیدن به توسعه ی پایدار در آبخیز زیدشت لازم است، ابتدا در زمینه ی مسائل کیفی هیدرولوژی (کیفیت آب رودخانه ی زیدشت مد نظر است)، مطالعات و طرح های جامع در راستای مدیریت و حفاظت از منابع آبی موجود در حوضه انجام گیرد و پس از بهبود این مسئله به ترتیب به مسائل پیرامون حیات آبخیزنشینان، محیط زیست، هیدرولوژی (بخش کمیت آب) و در آخر سیاست گذاری پرداخته شود. به این ترتیب این ارزیابی به مدیران و تصمیم گیران در زمینه برنامه ریزی آینده و آمایش سرزمین کمک خواهد کرد.
بررسی روند تغییرات نمایه NDVI ایران در کمربندهای ارتفاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که پوشش گیاهی و تغییرات آن دارای نقش تأثیرگذاری در فراسنج های اقلیمی هستند، آگاهی از تغییرات پوشش گیاهی هر منطقه جغرافیایی اهمیت بسیاری دارد. در پژوهش حاضر، روند تغییرات نمایه NDVI ایران در کمربندهای ارتفاعی بررسی شد؛ به این منظور، ابتدا داده های 16 روزه نمایه تفاضل به هنجار شده پوشش گیاهی (NDVI) مودیس آکوا برای بازه زمانی 13/4/1381 تا 23/12/1393 از تارنمای مودیس دریافت شدند. سپس بر مبنای نزدیک به 10 میلیارد یاخته، میانگین بلند مدت 16 روزه NDVI ایران محاسبه و یک آرایه مکان- زمان به ابعاد 293×111 حاصل شد که ردیف های آن، طبقه های ارتفاعی ایران با بازه 50 متر از منفی 50 تا 5500 متر تعریف شدند و ستون های آن، میانگین بلندمدت نمایه NDVI با بازه 16 روزه را نشان دادند. بررسی روند تغییرات با آزمون من کندال در سطح اطمینان 95 درصد نشان داد طبقه های ارتفاعی 400 تا 450، 450 تا 500، 500 تا 550، 700 تا 750 و 1250 تا 1300 متری دارای روند مثبت نمایه NDVI و دیگر طبقه های ارتفاعی بدون روند هستند و هیچ ارتفاعی در ایران روند منفی ندارد.
ارزیابی آسیب پذیری ذاتی آبخوان دشت اردبیل با استفاده از روش های DRASTIC، SINTACS و SI(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت، توسعه کشاورزی و صنایع باعث افزایش شدید در مصرف منابع آب و به تبع آن کاهش کمی و کیفی منابع آب زیرزمینی شده است. افت گسترده در سطح تراز منابع آب زیرزمینی شیرین و نفوذ آب های سطحی و بارش ها به این منابع، جریانات سطحی را با کاهش دراماتیک مواجه کرده و در اکثر مناطق ایران آب زیرزمینی مهم ترین منبع تأمین کننده آب کشاورزی، شرب و صنعت گردیده است. از این رو اهمیت مدیریت، حفاظت و جلوگیری از آلودگی این منابع به ضرورت اجتناب ناپذیری مبدل شده است. یکی از راهکارهای مناسب برای جلوگیری از آلودگی منابع آب زیرزمینی شناسایی مناطق آسیب پذیر آبخوان است. در این پژوهش به منظور ارزیابی آسیب پذیری آبخوان دشت اردبیل از روش های DRASTIC، SINTACS و SI استفاده شده است. با استفاده از این روش ها و با توجه به ویژگی های هیدرولوژیکی و هیدروژئولوژیکی منطقه مورد مطالعه آسیب پذیری آبخوان در مقابل عوامل آلاینده پهنه بندی شد و مناطق مستعد به آلودگی در هر کدام از روش ها مشخص شد. سپس برای صحت سنجی هر کدام از روش ها از مقادیر نیترات اندازه گیری شده در منطقه استفاده شد. به منظور مقایسه بهتر و دقیق تر این روش ها، شاخص همبستگی (CI) بین نقشه های آسیب پذیری و مقادیر نیترات محاسبه گردید. نتایج نشان داد که مدل DRASTIC بالاترین شاخص همبستگی را دارد و بنابراین برای ارزیابی آسیب پذیری روش بهتری نسبت به روش های دیگر است. بر اساس نتایج حاصل از مدل DRASTIC، 36/44 درصد از آبخوان دشت اردبیل که بیش تر شرق و قسمتی از جنوب دشت را شامل می شود در محدوده آسیب پذیری کم و بقیه قسمت های دشت یعنی بخش های شمالی و غربی در محدوده آسیب پذیری متوسط قرار دارد.
بررسی اثر عنصر بارش بر منابع آب زیرزمینی با استفاده از تحلیل سری های زمانی- مکانی خشکسالی (مطالعه موردی: دشت مشهد در حوزه آبخیز کشف رود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل مختلف طبیعی و انسانی در چند دهه اخیر باعث ایجاد شرایط بحرانی و افت سطح آب های زیرزمینی در بیشتر حوزه های آبخیز کشور از جمله استان خراسان رضوی شده است. در این تحقیق از تکنیک های تحلیل سری های زمانی مان-کندال و پتیت برای تحلیل روند شاخص خشکسالی هواشناسی SPI و شاخص خشکسالی آب زیرزمینی PSI در دوره آماری ۳۰ ساله (۱۳۹۳-۱۳۶۳) حوزه آبریز دشت مشهد استفاده شده است. جهت تحلیل مکانی وقوع خشکسالی هواشناسی و ارتباط آن با خشکسالی آب زیرزمینی نیز از روش های زمین آمار و تحلیل نقطه داغ استفاده گردید. نقشه های میان یابی شده شاخص SPI نشان داد که در سال های ۷۹-۷۸ تا ۸۰-۷۹، ۸۵-۸۴، ۸۷-۸۶، ۹۰-۸۹ و ۹۳-۹۲ حوزه آبریز مطالعاتی عمدتاً در طبقات فروخشک و خیلی خشک قرار می گیرد؛ اما نتایج تحلیل سری زمانی شاخص SPI در تمامی ایستگاه ها به جز ایستگاه اندرخ نشان می دهد که تغییرات تدریجی موجود در سطح پنج درصد معنی دار نیست؛ بنابراین حوزه آبخیز مشهد – چناران حداقل در طی سه دهه اخیر تغییرات تدریجی محسوسی را در میزان بارش و خشکسالی هواشناسی در اکثر ایستگاه های مورد مطالعه تجربه نکرده است. تغییرات تدریجی سری زمانی شاخص PSI در چاه های مشاهداتی قاسم آباد، کلاته نادر، مسکران، نومهن و هاشم آباد غیرمعنی دار و در بقیه چاه ها (۳۵ چاه) معنی دار می با شند. شاخص PSI در همه چاه ها به جز بلوار تلویزیون دارای روند کاهشی است. نقشه های پهنه بندی نیز نشان می دهند که شاخص PSI در دشت مورد مطالعه از سال های ۶۴-۱۳۶۳ تا ۷۹-۱۳۷۸ بیشتر در شرایط نرمال قرار گرفته و از سال های ۷۹-۱۳۷۸ هر چه به سمت حال حاضر پیش می رویم در طبقه شرایط خطرناک و حداقل تاریخی قرار می گیرد. نتایج تحلیل همبستگی بین دو شاخص SPI و PSI نشان می دهد که در اکثر موارد و سال ها ارتباط ضعیفی بین خشکسالی هواشناسی و آب زیرزمینی وجود دارد و نمی توان ارتباط معنی دار قوی بین این دو پدیده در دشت ارائه کرد. همچنین بر اساس تحلیل سری های زمانی دبی سالیانه آب مهم ترین رودخانه های تغذیه کننده (که نشان دهنده روندی غیر معنی دار در دوره مطالعاتی است) باز هم نمی توان ارتباط معنی دار قوی بین خشکسالی هیدرولوژیکی و خشکسالی آب زیرزمینی در منطقه برقرار نمود. سطح آب زیرزمینی دشت مشهد-چناران از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۹۳ بیشتر از ۲۵ متر افت را تجربه کرده که بیشترین آن در بین سال های ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۲ بوده که بالغ بر ۶ متر افت مشاهده شده است. تعداد حفر چاه در طول این چهار سال ۱۰۵۴ حلقه است که بیشترین میزان حفر چاه را در طول دوره آماری نشان می دهد؛ بنابراین برداشت بی رویه از منابع آب زیرزمینی را می توان عامل اصلی افت سطح سفره در دشت مشهد معرفی کرد.
بررسی و پایش تغییرات خط ساحلی دریای عمان در منطقه جاسک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایش ویژگی های مختلف نواحی ساحلی یکی از عوامل اساسی در جهت استفاده ی بهینه از این منابع طبیعی و مدیریت پایدار آنها می باشد. هدف تحقیق پایش تغییرات ، شناخت و تعیین مناطق حساس به تغییرات خط ساحلی و تحلیل این تغییرات برپایه ژئومورفولوژی می باشد. برای این منظور ابتدا به کمک نقشه ها و مدارک موجود منطقه مورد مطالعه شناسایی شده و سپس از طریق تصاویر ماهواره ای با سنجنده های TM , ETM و OLI در بازه زمانی سال های 1986 تا 2014، تغییرات خط ساحلی با استفاده از روش های مبتنی بر طبقه بندی حداکثر احتمال، بررسی شده اند. لازم به ذکر است میزان دقت کاپا و دقت کلی طبقه بندی حداقل %94 و 97% به ترتیب می باشد. در ادامه با استفاده از تکنیک مقایسه پس از طبقه بندی به پایش تغییرات پرداخته شد. نتایج حاکی از این است که محدوده مورد مطالعه در طی 28 سال گذشته، دارای تغییرات چشمگیری به صورت پسروی و پیشروی خط ساحل بوده است. طوری که در طول دوره اول (1986-1994) 9 کیلومترمربع کلاس خشکی به کلاس آب و 68 کیلومترمربع کلاس آب به خشکی تبدیل، در طول دوره دوم (1994-2001) 19 کیلومترمربع خشکی به آب و 17 کیلومترمربع آب به خشکی تبدیل و در دوره سوم (2001-2008) 43 کیلومترمربع کلاس خشکی به کلاس آب و 3 کیلومترمربع کلاس آب به خشکی تبدیل و در دوره آخر (2008-2014) 65 کیلومترمربع کلاس خشکی به کلاس آب و 30 کیلومترمربع کلاس آب به کلاس خشکی تبدیل شده است. در نهایت مناطق حساس به تغییرات در خط ساحلی تعیین، و با تهیه نقشه ژئومورفولوژی آن منطقه تحلیل شد.
بررسی پدیده تغییر اقلیم با رویکرد تصمیم گیری چندمعیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعات ارزیابی پدیده تغییر اقلیم غالباً از خروجی مدل های جفت شده اتمسفری– اقیانوسی گردش عمومی جو (AOGCM) بهره گرفته می شود که به دلیل بزرگ مقیاس بودن برونداد این مدل ها، فرآیند ریزمقیاس سازی ضروری است. تاکنون روش های متعددی در این زمینه ارائه شده است که هریک از عملکرد متفاوتی برخودار می باشند. در این مطالعه سعی شده است با رویکردی جدید و با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری از بین چند روش مرسوم در ریزمقیاس سازی خروجی مدل های گردش عمومی جو، مدل ایده ال انتخاب و تغییرات اقلیم در دوره آتی در زیرحوضه الند آذربایجان غربی مورد بررسی قرار گیرد. به این منظور با استفاده از تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره و روش TOPSIS و با استفاده از شاخص های R2، RMSE، MAE، MAD و NSE عملکرد الگوهای SDSM، LARS WG و روش تناسبی در شبیه سازی برون داد مدل HadCM3 در شبیه سازی دما و بارش در دوره پایه مورد رتبه بندی قرار گرفته است و در نهایت مدل SDSM به عنوان مدل مناسب تر برای ارزیابی چگونگی تغییرات دما و بارش در دوره آینده در منطقه مورد مطالعه انتخاب شده است.
ارزیابی تکتونیک فعال در زیرحوضه های جراحی - زهره بر پایه تحلیل مورفوتکتونیکی و اثرهای آن بر میدان های نفتی حوضه مورد مطالعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه، بر اساس پیوند نئوتکتونیک و توپوگرافی کنونی، فعالیت نئوتکتونیکی 38 زیرحوضة دارای میدان های نفتی و غیرنفتی جراحی - زهره، با استفاده از شاخص های ژئومورفیک SL، S، RA، HI،BS ، وAFارزیابی شد. نتایج نشان می دهد فعالیت نئوتکتونیکی نیمة شرقی بیشتر و 2 /12، 5 /34، و 2 /53 درصد حوضه به ترتیب در کلاس های یک تا سه قرار دارند. سرانجام، با روی هم قراردادن لایة نهایی نئوتکتونیک و لایة نفتی مشخص شد که هیچ میدان نفتی در مناطقی با نئوتکتونیک بالا وجود ندارد، اما 6 /61 درصد در مناطقی با فعالیت کم قرار گرفته اند. بنابراین، چون میزانِ زیاد نئوتکتونیک باعث فرار و دگرریخت شدن تله های نفتی می شود و نیز مقداری فعالیت نئوتکتونیک برای تشکیل ساختارهای جدید و جای گیری تله ها لازم است، می توان استنباط کرد که بیشترین میدان ها در مناطقی است که هم نئوتکتونیک برای شکل گیری نفت گیرها وجود دارد هم میزان آن باعث فرارنکردنِ تله های نفتی شده است.
شناسایی مناطق برداشت گرد و غبار در شرق خاورمیانه با استفاده از سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توفان گرد و غبار از پدیده های معمول در خیلی از بخش های جهان به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک جهان می باشد. توفان گرد و غبار اثرات سوء روی محصولات کشاورزی و باغداری، آلودگی منابع آب و خاک، امراض گوناگون تنفسی و در نهایت معضلات زیست محیطی، چالش های اجتماعی، کاهش شدید دید افقی و تصادفات جاده ای منتج از آن دارد. در این تحقیق به شناسایی مناطق برداشت گرد و غبار در شرق خاورمیانه با استفاده از تصاویر ماهواره ای MODIS در دوره مطالعه 2014 -2004 پرداخته شد. برای شناسایی مناطق برداشت گرد و غبار چهار شاخص BTD3132، BTD2931، NDDI و D برای 45 تصویر ماهوراه-ای MODIS محاسبه گردید. سپس با ایجاد ترکیب رنگی کاذب (FCC) بهترین روش برای شناسایی مناطق برداشت گرد و غبار تعیین شد. نتایج نشان داد که ترکیب رنگی BTD2931، B4 و B3 بهترین ترکیب رنگی برای بارزسازی گرد و غبار و تعیین مناطق برداشت گرد و غبار است. نتایج بررسی ها نشان داد که 212 نقطه برداشت گرد و غبار در کل منطقه مورد مطالعه وجود دارد که 123 نقطه برداشت در ایران و 93 نقطه برداشت در خارج از کشور می باشد. نتایج هم چنین حاکی از آن است که بعد از ایران، کشور افغانستان بیشترین نقاط برداشت گرد و غبار را در منطقه مورد مطالعه دارا می باشد.شرق خاورمیانه دارای آب و هوای خشک و نیمه خشک می باشد و بارش در این منطقه به ندرت از 300 میلی متر در سال تجاوز می کند در نتیجه این منطقه دارای پوشش گیاهی ضعیف و رسوبات آن سخت نشده و حساس به فرسایش می باشد.