فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۳۳٬۸۴۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
تهیه نقشه پوشش اراضی، برای بسیاری از فعالیت های برنامه ریزی و مدیریت شهری دارای اهمیت است. در پژوهش حاضر، به منظور تهیه نقشه پوشش اراضی شهر اراک از داده های رقومی سنجنده LISS-III (1385) استفاده شد. ابتدا تصویر با میانگین خطای مربعات 58/0 پیکسل تصحیح هندسی شد و با توجه به کوهستانی بودن منطقه، تصحیح توپوگرافی نیز بر روی تصویر اعمال گردید. برای طبقه بندی تصویر، دو روش طبقه بندیِ نظارت شده با الگوریتم حداکثر احتمال و شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون سه لایه با به کارگیری نقشه شیب و بدون استفاده از آن به کار گرفته شد. درنهایت، نقشه پوشش اراضی منطقه به 4 طبقه شهری، پوشش گیاهی، بایر و رخنمون سنگی طبقه بندی گردید. از نقشه شیب طبقه بندی شده منطقه به منظور جداسازی بهتر رخنمون های سنگی به عنوان ورودی در شبکه عصبی استفاده شد. برای ارزیابی صحت نتایج طبقه بندی، نقشه تولیدی با نقشه واقعیت زمینی ایجاد شده از طریق GPS بررسی گردید و صحت کلی طبقه بندی برای روش حداکثر احتمال، روش شبکه عصبی بدون استفاده از نقشه شیب و شبکه عصبی با استفاده از نقشه شیب به ترتیب 6/92، 7/92 و 6/94 درصد برآورد گردید. مطالعه حاضر نشان داد که روش طبقه بندی شبکه عصبی، قابلیت تهیه نقشه پوشش اراضی را با صحت بالا دارد.
استخراج پایگاه دانش فازی بهینه به منظور تلفیق و وزن دهی لایه های مکانی در محیط GIS (مطالعة موردی: تهیة نقشة پتانسیل معدنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وزن دهی و تلفیق لایه های مکان مرجع یکی از مباحث بسیار مهم در آنالیز های اطلاعات مکانی است. از سوی دیگر، به دلیل عدم قطعیت در لایه های مکانی نیاز به روشی است که بتواند عدم قطعیت را در میزان تأثیر این لایه ها درنظر بگیرد. هدف این تحقیق، استخراج پایگاه دانش بهینه به منظور تلفیق مؤثر لایه های مکانی با درنظر گرفتن عدم قطعیت موجود در آن هاست. در روش های رایج و سنتی، پایگاه دانش براساس تجربه و دانش فرد خبره ایجاد می شد. باوجود این، تبدیل دانش و تجربة فرد خبره به توابع عضویت و قوانین فازی بسیار دشوار است و در اکثر موارد می تواند به نتایج ناکارآمد منجر شود. در این تحقیق دو روش خوشه بندی فازی و الگوریتم ژنتیک برای استخراج پایگاه دانش فازی از مشاهدات محیطی (داده های ورودی- خروجی) به کار رفتند. برای ارزیابی این دو روش، دو پایگاه دانش فازی استخراج شده در یک سیستم استنتاج فازی برای تهیة نقشة پتانسیل معدنی به کار گرفته شدند. نتایج نشان می دهند پایگاه دانش فازی به دست آمده از الگوریتم ژنتیک با RMSE، 16.21 دقت بالاتری را نسبت به خوشه بندی فازی برای داده های آموزشی و کنترل به دست آورده است.
نقش مشارکت جوامع محلی در صنعت گردشگری پایدار (مطالعه موردی: سرعین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غفلت از جوامع محلی در فعالیت های صنعت گردشگری خلأیی اساسی در برنامه ریزی مشارکتی به منظور دستیابی به توسعة پایدار گردشگری محسوب می شود. الگوی توسعة گردشگری جامعه محور می کوشد بخشی از این خلأ اساسی را پر کند. تحقیق حاضر با محوریت الگوی توسعة گردشگری جامعه محور به دنبال تعیین وضعیت مشارکت ساکنان محلی سرعین در زمینة گردشگری پایدار و همچنین معرفی رویکرد مشارکتی به عنوان راهبردی برای توسعة پایدار گردشگری در منطقة مورد مطالعه بوده است. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و برای تبیین و تشریح موضوع مورد نظر از دو روش اسنادی و میدانی استفاده شده است. در این زمینه، مطالعة پیمایشی با استفاده از نرم افزار Spss و بهره گیری از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر انجام گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد سازوکار صنعت گردشگری در سرعین به گونه ای است که بیشتر ساکنان بومی در آن نقشی ندارند و مشارکتی عینی در فعالیت های گردشگری ندارند. با این همه، پتانسیل مشارکتی در آن به منظور دستیابی به توسعة پایدار گردشگری به ترتیب اولویت از طریق ملاحظات اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی گردشگری قابل حصول است. موارد اخیر به ترتیب با ضرایب بتای 611/0، 198/0 و 118/0 و مجموع همبستگی 683/0 و ضریب تعیین 467/0 نقش مؤثری در توسعة پایدار گردشگری سرعین داشته اند. بدین ترتیب، مشارکت اقتصادی در درجة اول و مشارکت زیست محیطی در درجة دوم از طریق تأثیرگذاری بر مشارکت اجتماعی- فرهنگی ساکنان، زمینة توسعة پایدار گردشگری را در سرعین فراهم می سازند.
اکتشافات ژئوشیمیایی تعریف ها و روش های گوناگون آن
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل سطوح پایداری در محلات شهر یزد و ارایه راهکارهایی در بهبود روند آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله شاخص های پایداری در سطح محلات شهر یزد و دستیابی به میزان نابرابری های محله ای مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. روش پژوهش «توصیفی - تحلیلی» است که از مدلهای کمی و نرم افزارهای رایانه ای استفاده شده است. برابر بررسی های صورت گرفته، محله صفائیه به عنوان پایدارترین و کشتارگاه ناپایدارترین محلات شناخته شده اند. در مجموع از 45 محله، 4 محله پایدار، 28 محله نیمه پایدار و 13محله ناپایدار بوده اند. محلات پایدار در حومه شهر، با گسترش شتابان شهرنشینی با سکونت اقشار ثروتمند شکل گرفته است. دراین محلات دسترسی به خدمات در زمینه های مختلف مناسب، مساکن استاندارد و امکانات زندگی فراهم است. در حالی که در محلات ناپایدار که اکثر در محدوده بافت قدیم شهر و حاشیه آن واقع شده اند، عدم تطابق افزایش جمعیت با نیازهای خدماتی و اکولوژیکی، مساکن غیراستاندارد، کوچه های تنگ و باریک وکمبود فضاهای باز و سبز بر میزان ناپایداری شدت بخشیده است. بنابراین نیل به توسعه پایدار در اکثر محلات شهر یزد تنها با بکارگیری راهبردهای منطبق بر نقاط قوت وضعف و تقویت شاخص های ضعیف ممکن است. در غیر این صورت نه تنها بازده پایداری محلات ارتقا نمی یابد بلکه روز به روز کاهش یافته و تحت فشار قرار می گیرد.
ارزیابی شاخصه های آسایش حرارتی در فضای باز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تعیین رابطه میان شاخصه های حرارتی و احساس آسایش حرارتی در فضای باز شهری است. پیشینه این موضوع نشان می دهد با وجود شاخصه های حرارتی، تصویری واحد از مجموع متغیرهای شخصی و اقلیمی، ارائه جهت بررسی جامع آسایش حرارتی در فضای باز دقت لازم وجود ندارد. شاخصه های حرارتی متداول در پژوهش های ارزیابی آسایش حرارتی در فضای داخلی و باز، ""پیش بینی متوسط نظر""، ""دمای مؤثر استاندارد"" و ""دمای معادل فیزیولوژیکی"" می باشد که بر پایة تعادل حرارتی انسان تعریف شده اند. به منظور تعیین میزان رابطة احساس آسایش افراد با شاخصه های حرارتی مرسوم و شناخت مهم ترین عوامل مؤثر بر آن ها، پژوهشی میدانی در بوستان های ملت، ساعی، لاله، شهر و بعثت شهر تهران انجام پذیرفت. روش ارزیابی بر اساس نظرسنجی با پرسش نامه، برداشت های محیطی عوامل جغرافیایی و اقلیمی بوده است. گروه بندی سنجه های ارزیابی شده و تعریف هر یک از مؤلفه های آسایشی با سنجه های زیربنایی با روش تحلیل عاملی انجام پذیرفته است. به منظور ارزیابی نهایی الگوی نظری و تعیین رابطة وابستگی میان متغیرهای به صورت هم زمان، از ""مدل سازی معادلات ساختاری"" استفاده شده و با در نظر گرفتن بار عاملی هر سنجه و میزان خطای پنهان، جایگاه مؤلفه ها در الگوی نظری تعیین شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد در مقایسه با سایر شاخصه های آسایش حرارتی، ""دمای معادل فیزیولوژیکی"" دارای دقت بالاتری برای پیش بینی میانگین آسایش حرارتی در فضاهای باز است. در این پژوهش رابطه ای آسان برای محاسبة شاخصة ""دمای معادل فیزیولوژیکی"" از طریق داده های محیطی ارائه و دامنة سطوح آسایشی حرارتی در فضای باز برای ساکنان تهران تعیین شده است.
تعیین گونه های گیاهی معرف برخی خصوصیات خاک در مراتع کوه نمک قم با استفاده از تکنیک رسته بندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به رابطة متقابل گیاه و خاک به عنوان اجزای اصلی اکوسیستم های مرتعی، تحقیق حاضر به شناخت گونه های معرف در شرایط سخت محیطی مناطق خشک و بیابانی به عنوان مهم ترین ابزار در مدیریت اکولوژیک این اکوسیستم ها پرداخته است. به این منظور، مراتع استپی و خشک کوه نمک در استان قم انتخاب شد. پس از تعیین واحدهای همگن اراضی، نمونه برداری در آنها با استفاده از پلات و به صورت تصادفی صورت گرفت. اندازه و تعداد پلات به ترتیب با استفاده از روشهای سطح حداقل و آماری تعیین شد. پس از شناسایی گونه های گیاهی در هر پلات، درصد پوشش تاجی گونه ها و مشخصات توپوگرافی نقطه نمونه برداری ثبت شد. سپس با حفر 10 پروفیل خاک در هر واحد، نمونه برداری در دو عمق 0 تا 20 و 20 تا 50 سانتیمتری خاک صورت گرفته و نمونه ها برای تعیین مشخصه های هدایت الکتریکی (EC)، اسیدیته خاک (pH) درصد گچ (CaSo4)، درصد آهک (CaCo3)، نسبت جذب سدیم (SAR) و بافت خاک به آزمایشگاه منتقل شد. در نهایت، داده های به دست آمده، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و با استفاده از تکنیکهای رسته بندی DCA و CCA، روابط گونه های گیاهی و عوامل خاکی تعیین شد. نتایج نشان داد که شوری و بافت خاک از عوامل اصلی محدودکنندة رشد گونه های گیاهی این مناطق محسوب میشوند و فقط دو گونه Stipagrostis plumosa و Tamarix aphylla به ترتیب با شنی و شور بودن خاک واکنش مثبت نشان داده اند. همچنین گونه های موجود در مناطق تخریب یافته، واکنش مشخصی با عوامل خاکی نداشته و به صورت گروه اکولوژیک جداگانه ظاهر شده اند.
تحلیل فضایی و مکان یابی بهینه پارک های شهری با استفاده از GIS (مطالعه موردی: پارک های شهر آباده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پارک های شهری به عنوان یکی از مهمترین کاربری های شهری نقش بسزایی در زمینه کاهش آلودگی هوا و نیز ارتقای کیفیت زندگی افراد ساکن در محدوده های شهری دارند. تعداد و توزیع پارک های شهری به گونه ای که کلیه شهروندان دسترسی مناسبی به آن داشته باشند از مهمترین موضوعات مورد بحث در بین برنامه ریزان شهری محسوب می گردد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل وضع پراکندگی پارک های شهر آباده حاکی از آن است که به دلیل تراکم پارکهای موجود در مناطق جنوب غربی، غرب و مرکز شهر، دسترسی مطلوب کلیه شهروندان براحتی ممکن نیست. بنابراین، پژوهش حاضر به منظور شناسایی محدوده های تحت نفوذ پارک های موجود شهر آباده در سه مقیاس پارک همسایگی، محلی و منطقه ای تدوین یافته است و سعی بر آن شده است تا ابتدا با تلفیق لایه اطلاعاتی موثر در زمینه مکان یابی پارک های شهری، به پهنه بندی اراضی شهر در 5 طیف بر اساس میزان مطلوبیت اراضی به منظور ایجاد پارک های شهری پرداخته شود و در نهایت با استفاده از ابزار Network Analysis در محیط GIS به مکان یابی پارک های جدید شهری در سه مقیاس یاد شده پرداخته شود که در مجموع 7 پارک همسایگی، 3 پارک محلی و 3 پارک منطقه ای با شعاع عملکردی 500، 750 و 1000 متر در محدوده های پهنه بندی شده بسیار مناسب، مناسب، و متوسط مکان یابی گردید.
نقش بادهای 120 روزه سیستان در نوسانات رطوبت شرق و جنوب شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۳
199-217
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با بررسی الگوهای تابستانه وزش باد در نیمه شرقی ایران طی یک دوره آماری 21 ساله، دو الگوی اصلی از وزش افقی باد در ترازهای زیرین آتمسفر شناسایی و از نظر نقش آنها در همگرایی/ واگرایی شار رطوبت منطقه، مورد مطالعه قرار گرفتند. در الگوی اول، بادهای 120 روزه سیستان با جهت غالب شمالی- جنوبی در منطقه حاکم بوده که پس از درنوردیدن شرق و جنوب شرق ایران، وارد دریای عرب شده و پس از پیوستن به بادهای تجارتی جنوبی و کسب رطوبت از پهنه آبی دریای عرب، هر دو بسوی شبه قاره هند جریان می یابند. این الگوی وزشی، هم زمان با تقویت پرفشار دریای خزر در سطوح زیرین آتمسفر و نفوذ آن به نواحی شمالی ایران است. در الگوی دوم با ضعیف شدن پرفشار دریای خزر، زبانه کم فشار گنگ، بیشتر به داخل ایران نفوذ کرده و بادهای 120 روزه سیستان جای خود را به بادهای با جهت شرقی در شرق و شمال شرق ایران می دهند. تسلط الگوی وزشی بادهای 120 روزه سیستان، سبب شکل گیری هسته ای از واگرایی شار رطوبت در شرق و مرکز ایران می شود و علاوه بر آن، مانع از ورود رطوبت دریای عمان و شمال اقیانوس هند به جنوب شرق ایران نیز می شود. اما در زمان عدم وزش بادهای یاد شده در منطقه، که همزمان با شکل گیری الگوی وزشی بادهای شرقی در شرق و شمال شرق ایران است، علاوه بر از بین رفتن هسته واگرایی شار رطوبت در شرق ایران، سبب شکل گیری هسته ای از همگرایی شار رطوبت در جنوب شرق ایران و ورود رطوبت اقیانوس هند به منطقه نیز می شود. بنابراین بادهای 120 روزه سیستان باعث تخلیه رطوبتی منطقه و مانعی بر سر راه ورود رطوبت اقیانوس هند به جنوب شرق ایران هستند.
تحلیل ساختار فضایی– کالبدی بافت فرسوده شهری با رویکرد نوسازی و بهسازی(مطالعه موردی: بافت فرسوده شهر دوگنبدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسودگی واقعیتی است که تاکنون بیشتر شهرهای با سابقه و تاریخی ایران، تحت تأثیر آن قرار گرفته اند. آنچه مسلم است، در این گونه شهرها این مسئله، رشد بافت شهری را مختل کرده و آن را به پیرامون سوق می دهد و بنابراین افزون بر نابودی بافت های درونی و با سابقه ی شهری، هزینه های هنگفتی را با ایجاد بافت های نو ظهور بر گردن شهر تحمیل می کند. این مقاله با رویکرد توصیفی – تحلیلی، از روش مطالعات میدانی و کتابخانه ای و با استفاده از مدل SWOT و فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و با بهره گیری از نرم افزار Expertchoice، تهیه و تدوین شده است. در این پژوهش به بررسی نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای بافت فرسوده شهری در شهر دوگنبدان پرداخته ایم. یافته های حاصل از تحلیل مدل فوق در این پژوهش نشان می دهد که در گروه نقاط قوت، تهیه طرح بهسازی و نوسازی بافت فرسوده (وزن نهایی، 315/0)، وجود تجهیزات شهری شامل: آب، برق؛ گاز و ...(وزن نهایی، 274/0) و امکان دسترسی آسان به بازار و سایر نقاط شهر (وزن نهایی، 163/0) به ترتیب مهم ترین نقاط قوت و بالا بودن میزان بیکاری (وزن نهایی، 284/0)، پایین بودن میزان درآمد (وزن نهایی، 195/0) و معابر نامناسب (وزن نهایی، 158/0) به ترتیب مهم ترین نقاط ضعف هستند. در عین حال واقع شدن در شهر نفت خیز دوگنبدان (وزن نهایی، 41/0)، نزدیکی به مراکز خرید شهر (وزن نهایی، 184/0) و وجود مناطق سکونتگاهی در اطراف بافت (وزن نهایی، 123/0) به ترتیب مهم ترین فرصت های محدوده ی مورد مطالعه، همچنین هجوم روزافزون مهاجران به بافت (وزن نهایی، 349/0)، نگرش منفی سایرین نسبت به سکونت در این بافت (وزن نهایی، 216/0) و عدم توجه به مشارکت مردم (وزن نهایی، 198/0) از جمله مهم ترین تهدیدهای محدوده مورد مطالعه در جریان ساماندهی، نوسازی و بهسازی به شمار می آیند. تحلیل های نهایی در این پژوهش، به راهبرد های رهگشا برای اصلاح و بهبود بافت فرسوده ی شهری در شهر دوگنبدان منجر شده که در متن مقاله به تفصیل آمده است.
نقش آسایش محیطی فضاهای شهری در پیشگیری از ناهنجاریهای رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میزان برخورداری زنان از سیستم حمل و نقل درون شهری(نمونه موردی:منطقه 6 تهران)
حوزههای تخصصی:
حمل و نقل درون شهری یکی از عناصر اصلی سیستم شهری است که دسترسی شهروندان را به کاربریها و موقعیتهای مختلف شهر مهیا می سازد و با توجه به اینکه زنان نیمی از شهروندان شهرهای ما را تشکیل می دهند، بنا به اصول حقوق شهروندی در شهرها بایستی نیازهای این گروه بزرگ و فعال جمعیتی نیز برآورده گردد. در این پژوهش سعی شده، میزان استفاده زنان از حمل و نقل درون شهری در هر روز (در منطقه 6 تهران) تخمین زده شود و وسیله نقلیه ای که بیشتر از همه مورد استفاده قرار می گیرد مشخص شود و همچنین مشکلات زنان شناخته شود. این تحقیق از نوع کاربردی به روش توصیفی – تحلیلی است و روش جمع آوری اطلاعات به دو روش اسنادی (کتابخانه ای) و میدانی از طریق پرسشنامه، مصاحبه و نظرسنجی جمع آوری گردیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که 59 درصد زنان در هر روز یک سفر درون شهری دارند که 59 درصد نیز، همه سفرهای درون شهری شان را با حمل و نقل عمومی انجام می دهند. 60 درصد زنان از میان وسایل حمل و نقل درون شهری اتوبوس و 24 درصد تاکسی را ترجیح داده اند. همچنین 96 درصد زنان ساعات قبل از تاریکی را برای سفرهای خود انتخاب کرده اند که اوج ساعات سفرهای روزانه آنها در روز زمان ظهر می باشد و دلیل استفاده کم از حمل و نقل عمومی در ساعات پایانی روز را مشکل عدم امنیت بیان کرده اند. بنابراین با توجه به مشکلات موجود، در انتهای تحقیق راهکارهایی در جهت بهینه سازی فضا و اصلاح سیستم حمل و نقل در جهت گسترش امنیت برای زنان ارائه گردیده است.
مقایسه مدل های سنجش از دور تک منبعی و دومنبعی شار انرژی در برآورد تبخیر و تعرق واقعی در دشت تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبخیر و تعرق واقعی از مهم ترین اجزای بیلان آب است که برآورد آن پیچیدگیهای خاصی دارد. امروزه استفاده از فناوری سنجش از دور، با توجه به امکان برآورد مکانی اطلاعات و حداقل ساختن داده های هواشناسی، کاربرد وسیعی در این زمینه یافته است. بدین منظور مدل ها و روش های متفاوتی برای برآورد تبخیر و تعرق واقعی با این فناوری شرح و بسط یافته که در میان آنها مطالعات محدودی در خصوص مقایسه و ارزیابی آنها گزارش گردیده است. در پژوهش حاضر، سه دستة کلی این روش ها مورد ارزیابی قرار گرفته اند، که عبارت اند از: 1) مدل های تک منبعی SEBAL و METRIC که در آنها خاک و پوشش گیاهی به عنوان منبع واحدی در نظر گرفته میشوند که استفاده شان نیز رو به گسترش است؛ 2) مدل های دومنبعی TSEB و STSEB که خاک و پوشش گیاهی را به صورت دو جزء جداگانه در توازن انرژی سطحی به کار میگیرند؛ و 3) مدل تک منبعی ـ دومنبعی SETEB که ترکیبی از مدل های SEBAL و TSEB است. به منظور پیاده سازی این پنج مدل، داده های سنجش از دور سنجنده MODIS در 6 روز از ژوئیه 2011 تهیه شد و برای ارزیابی و مقایسة آنها، مقادیر تبخیر و تعرق لایسیمتر واقع در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه تبریز نیز برای روزهای گذر ماهواره اندازه گیری گردید. نتایج تحقیق حاکی از عملکرد منطقی و مورد قبول کلی مدل ها دارد. ولی در مقام مقایسه، SETEB با خطای مطلق 73/8 و TSEB با خطای مطلق 94/27 به ترتیب بهترین و بدترین عملکرد را داشتند. مدل های تک منبعی SEBAL و METRIC با اینکه از فرضیات پیچیدة مدل های دومنبعی بهره ای نگرفته بودند، نتایج مناسبی ارائه کردند و برای کار در سطوح بالا نیز توجیه دارند. همچنین مدل ترکیبی SETEB با وضعیتی پذیرفتنی روبه رو بود که برای استفاده از مدل های دومنبعی در مقیاس های وسیع مناسب تر به نظر میرسد.
ژئومورفوتوریسم سواحل جنوبی دریای خزر، چالشها و عوامل تهدید کننده
حوزههای تخصصی:
هم اکنون بالغ بر 15% از جمعیت فعال کشورمان از بیکاری رنج می برند. یکی از راههای اشتغالزایی، توجه به صنعت توریسم است که به دلیل اهمیت تجاری آن در اقتصاد کشورها به «صنعت نامرئی» معروف است. از این حیث ایران دارای شرایط ویژه ای است و در زمینه های توریسم فرهنگی (فرهنگ گرا) و توریسم طبیعی(طبیعت گرا) بسیار توانمند است. در این رهگذر عناصر مورفولوژی ساحلی ایران دارای اهمیت و جایگاه خاصی است، به ویژه سواحل جنوبی دریای خزر (با طول 664 کیلومتر) با برخورداری از مواهب طبیعی و ژئومورفولوژیک، توانسته است شایستگی خود را نسبت به سایر خطوط ساحلی ایران به اثبات برساند. این ناحیه به دلیل برخورداری از پتانسیلهایی همچون سواحل پست و ماسه ای (با شیبی ملایم و کمتر از 1%)، تالابها و مردابهای ساحلی (با شرایط اکولوژیکی خاص)، جزایر و شبه جزایر خوش منظر و دیدنی، ترکیب آرمانی کوه و جنگل و دریا، وجود گل فشانها و غیره همراه با سایر جاذبه های تاریخی و فرهنگی، هر ساله پذیرای میلیونها تن گردشگر داخلی و خارجی است. متاسفانه در سالهای اخیر (به ویژه دو دهه اخیر) برخی عوامل طبیعی و انسانی (نظیر بالا آمدن سطح آب دریای خزر و خیزش آب، لای گرفتگی و آلودگی تالابها، تخریب جنگلها و تشدید فرسایش، آلودگیهای نفتی حاصل از بهره برداری میدانهای نفتی خزر، ساخت و سازهای بی رویه و غیرمتمرکز در خط ساحلی و غیره) اکوتوریسم ناحیه را تهدید نموده، به طوری که گاهی اوقات در شرایط بحرانی قرارگرفته است. از این رو برای حفظ و تداوم حیات طبیعی و دستیابی به توسعه پایدار سواحل مورد مطالعه، ضروری است که مسؤولان بی درنگ به فکر چاره باشند، و این موضوع مستلزم به کارگیری راهکارهای علمی و عملی مناسب می باشد
آشکارسازی لبه در تصاویر SAR برمبنای الگوریتم فرکتال ـ فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آشکارسازی لبه ها از نکته های مهم مورد استفاده در سنجش از دور است. بسیاری از الگوریتم های کلاسیک آشکارسازی لبه که عملکرد مناسبی را بر روی تصاویر اپتیکی ارائه کرده اند، فاقد توان تشخیص لبه در تصاویر رادار با وزنة ترکیبی (SAR) اند. در این مقاله الگوریتمی برمبنای آنالیز فرکتالی و منطق فازی به منظور آشکارسازی لبه ها در تصاویر SAR پیشنهاد می شود. از جنبة نظری، چون سیگنال دریافت شده در سیستم SAR به عنوان پدیده ای آشوبی شناخته می شود، دارای قابلیت مدل سازی در سیستم های دینامیکی آشوبی است. پدیده های آشوبی در سیستم های دینامیکی می توانند با بعد فرکتالی توصیف گردند، که در هندسة فرکتالی به منظور توصیف پیچیدگی هندسی پدیده ها تعریف می شود و روش های مختلفی برای محاسبه آن وجود دارد. در این مقاله بعد فرکتالی براساس مفاهیم آنالیز موجک و حرکت نسبی براون تعیین شده است. بعد فرکتالی به دو روش سراسری و محلی تعیین می شود که در حالت محلی، موضوع مهم انتخاب پارامترهای روش مورد نظر مانند اندازة پنجرة محرک است. استفاده از پنجره های متفاوت دربردارندة نتایج متفاوتی نیز هست. بر این اساس، به منظور دستیابی به نتایج مطلوب تر، اندازة بهینة پنجرة محرک با استفاده از منطق فازی محاسبه شده است. نتایج الگوریتم پیشنهادی بر روی تصاویر سنجندة ALOS-PALSAR با روش های کلاسیکی چون فیلتر کنی مقایسه و ارزیابی شده است. مقایسة نتایج نشان می دهد که الگوریتم فرکتال ـ فازی به مراتب کمتر از روش های کلاسیک به نویز لکه ای حساس است و نتایج رضایت بخشی را ارائه کرده، به گونه ای که دقت الگوریتم پیشنهادی برابر با 21/74 درصد بوده است. این مقدار در مقایسه با دقت 44/29 درصد برای فیلترکنی نشان از کارایی الگوریتم ارائه شده دارد. همچنین نشان داده شده است که تعیین بعد فرکتالی با استفاده از منطق فازی، بیشتر و دقیق تر از تعیین آن با پنجره های دارای اندازة ثابت، باعث آشکارسازی لبه ها می شود.
ارزیابی کارایی روش طبقه بندی درختی جهت استخراج نقشه کاربری اراضی با استفاده از داده های ماهواره ای درحوزه ی چم گردلان استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از کاربردهای عمده ی داده های ماهواره ای طبقه بندی پوشش سطح زمین می باشد. طیّ سال های گذشته تعدادی الگوریتم های طبقه بندی برای طبقه بندی داده های سنجش از دور ابداع شده اند. قابل توجه ترین آنها شامل روش های حداکثر احتمال، روش هایشبکه عصبی مصنوعی و طبقه بندی های درختی می باشد. در این مطالعه، ابتدا تصحیحات هندسی و رادیومتری بر روی داده های ETM+ صورت گرفت. سپس با بازدیدهای میدانی ، طبقات مختلف کاربری اراضی تعریف و نمونه های آموزشی انتخاب گردید. در این مطالعه، هدف اصلی مقایسه سه الگوریتم انشعاب روش طبقه بندی درختی برای طبقه بندی پوشش سطح زمین حوزه چم گردلان استان ایلام می باشد. در ضمن، کارکرد این روش با دو روش طبقه بندی دیگر، شامل حداکثر احتمال و شبکه عصبی مصنوعی آرتمپ فازی مقایسه شده است.
نتایج حاصل از ارزیابی دقت تصاویر طبقه بندی شده نشان داد که روش طبقه بندی درختی با دقت کل 87 و ضریب کاپای 84/0 دارای بیشترین صحت و پس از آن روش های شبکه عصبی مصنوعی آرتمپ فازی و حداکثر احتمال به ترتیب با دقت کل 84 و 81 و ضریب کاپای 81/0 و 78/0 در رتبه های بعدی ازنظر دقت قرار می گیرند. بعلاوه، زمانی که روش های مختلف انشعاب مورد آنالیز قرار گرفت، مشخص گردید که روش انشعاب جینی نسبت به روش های انشعاب نسبت بهره و آنتروپی دقت بالاتری (با دقت کل 6% و 2% و ضریب کاپای 7% و 2% بیشتر) داشت.
در این تحقیق، بالاترین دقت طبقه بندی مربوط به طبقه بندی درختی با روش انشعاب جینی بود. بنابراین، این مطالعه نشان می دهد که روش های طبقه بندی درختی مزیّت های زیادی نسبت به روش های طبقه بندی شبکه عصبی مصنوعی آرتمپ فازی و حداکثر احتمال دارد و آن اینکه آنها از لحاظ محاسباتی سریع بوده و تابع فرضیات آماری در ارتباط با توزیع داده ها نمی باشند.
آثار یخساری و یخچالی شیرکوه یزد درمنطقه سخوید
حوزههای تخصصی:
ماهیت اکثر اشکال و فرایندهای بیرونی زمین اساسا تابع شرایط اقلیمی حاکم بر یک منطقه در طی زمان می باشد. از این رو آثار و شواهد تغییرات اقلیمی دوران چهارم که مهم ترین آنها وجود آثار باقی مانده از این دوره است، تنوع ویژه و قابل توجهی در مطالعات ژئومورفولوژی ایجاد نموده و با توجه به این آثار می توان شواهد اقلیمی را بازسازی نمود. اگرچه مطالعه یخچال شناسی در ایران به سال 1933 و کارهای بوبک نسبت داده می شود، اما محققاق برجسته ایرانی بویژه در ده سال گذشته تحقیقات عملی خوبی در رابطه با شرایط اقلیمی ایران در دوران چهارم به عمل آورده و دستاوردهای ارزشمندی نیز داشتهاند. در پژوهش حاضر که به بررسی وضعیت حوضه آبخیز سخوید واقع در 80 کیلومتری جنوب غربی یزد میپردازد، سعی شده با تعمق در داده های آماری، شواهد اقلیمی، زمین شناختی، آب شناختی، زمین ریخت شناختی، زیست محیطی، ویژگی های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بویژه دانش بومی منطقه سخوید و اثرات متقابل و تعاملی شاخصهای مختلف مطالعات لازم انجام و با بهره مندی از جدیدترین نرم افزارهای موجود ArcView GIS و حل معضل مهم مقیاسدار کردن نقشههای Scan شده و توجیه مختصاتی آنها در نرمافزار مذکور و نیز نرمافزار Surfer محاسبات مربوط، به دقت اجرا گردد تا در نهایت با بررسی تطبیقی اطلاعات مذکور و تبیین وضعیت و شرایط منطقه، مبنا و الگویی برای برنامهریزی توسعه پایدار به دست آید. در بررسی های تطبیقی این پژوهش از روش رایت استفاده شده و برای اولین بار وجود آثار یخچالی (سیرکها و مورنها) را در دره های برآفتاب - شکل (11)- حوضه رشته کوههای شیرکوه همراه با یک معبر بزرگ یخچالی در دوران چهارم اثبات می کند. آغاز مدنیـت از پایینترین خط صفر 6 ماه سرد سال و تطابق آن با منطقه زفره اصفهان نیز از نکات به دست آمده در این پژوهش می باشد.
برنامه ریزی فضایی در توسعه صنعت گردشگری: (مطالعه موردی: استان چهار محال و بختیاری، محور بازفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لایه بندی فضا، تعیین اوزان عملکردی و مکانیابی علمی کانون های گردشگری، برای سرمایه گذاری و اجرای پروژه های عمرانی، از جمله رویکردهای ضروری در فرایند نیل به توسعه پایدار و متوازن است. بر این مبنا، در مقاله پیش رو که بخشی از دست آورد یک طرح مطالعاتی بزرگ در منطقه بازفت، از توابع استان چهار محال وبختیاری است، با استعانت از دیدگاه ساختاری- کارکردی و بهره گیری از روش های اسنادی، پرسشنامه ای و مشاهدات میدانی، در گرد آوری اطلاعات، و نیز به کار گیری مدل استاندارد سازی(Z Score) و نرم افزارهایArc View GIS) و (SPSS/PC در پردازش، تحلیل، طبقه بندی و ترسیم گرافیکی یافته های پژوهش، پس از تعریف و تعیین سطوح یا لایه های فضایی همگن، مبادرت به انتخاب کانون های گردشگری برتر و تنظیم تعاملات کارکردی بین هر یک و سرانجام، ارائه راهبردهایی اجرایی در توسعه و تجهیز ساختار و سازمان فضایی حاکم بر هر کانون و حوزه فرادست آن شده است.