فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۳۳٬۸۴۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
رویکرد کیفی به مفاهیم توسعه زمینه را برای طرح موضوع کیفیت زندگی فراهم ساخت. این رویکرد برای اولین بار در سال 1966 توسط ریموند بائر به دنبال ظهور بحران های شهری، مطرح شد. امروزه از کیفیت زندگی به معنای قابلیت زندگی یک مکان یاد می شود. هدف از این تحقیق تحلیلی از وضعیت کیفیت زندگی در محلات شهر بابلسر از بعد شاخص های اقتصادی، اجتماعی، کالبدی- محیطی و روانی(ذهنی)، می باشد.
در این تحقیق از روش توصیفی-تحلیلی به صورت تحلیل مقایسه ای بر اساس وزن دهی سلسله مراتبی استفاده شده است. همچنین جهت گردآوری اطلاعات مورد نیاز از روش پرسشنامه ای، پژوهش میدانی، منابع کتابخانه ای، روش مشاهده و منابع اطلاعات اینترنتی برای گردآوری داده ها استفاده شده است. شاخص های مورد استفاده در این تحقیق بر مبنای بررسی منابع متعدد و نیز با روش دلفی، جهت بررسی کیفیت زندگی در محلات شهر بابلسر، تعیین شده است.
بر اساس بررسی های صورت گرفته محلات شهر بابلسر از بعد شاخص های مورد بررسی دارای نوعی شکاف عمیق می باشند. از طرفی نمره ی میانگین کیفیت زندگی شهر برابر با 517/8 می باشد که بر اساس تقسیم بندی سنجش نمره ی کیفیت زندگی در سطح متوسط قرار دارد. با توجه نتایج به دست آمده محله بی بی سروزه دارای پایین ترین سطح کیفیت زندگی بوده و محله شهرک دانشگاه در بالاترین سطح برخورداری قرار دارد. در واقع نوعی گسست فضایی در میان محلات شرقی و غربی به ویژه میان محلات 13، 14، 15و 16 با محلات 2، 3، 4، 5، 6، 7 وجود دارد.
پهنه بندی خطر زمین لرزه با روش تحلیل چند معیاره فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حرکت گسل ها باعث رها شدن انرژی ذخیره شده، بروز زلزله، تلفات جانی و خسارت های مالی فراوان به ویژه در مناطق شهری می شود. در این راستا مدل فضایی چند معیاری، که دارای ساختاری تحلیلی بر مبنای مکان می باشد، می تواند به طور نامحدود متغیرهای رخداد زمین لرزه را با ارایه ی وزن های درون گروهی و بین گروهی بررسی نماید. این مدل بر اساس ارزیابی چند متغیره که در علوم ریاضی و آمار برای تحلیل بین متغیرهای مختلف به کار می رود، فراهم شده است. از آنجایی که در برآورد توان لرزه خیزی یک محیط عناصر و عوامل متفاوت فراوانی تاثیرگذار هستند در نتیجه اثر هر کدام از پارامترها، بر روی توان لرزه خیزی محیط متفاوت است. ارزیابی چند متغیره فضایی، توان همدیده بانی همه ی عناصر و عوامل مؤثر در برآورد توان لرزه خیزی را به صورت یکجا دارا است و نتایج مطلوب و منطقی را به صورت مکانی و نقشه ارایه می دهد. در این پژوهش با استفاده از این مدل و استفاده از اطلاعات زمین مرجع موجود و همچنین استفاده از تئوری های حاکم در خصوص پتانسیل رخداد زمین لرزه در محیط، رخداد زمین لرزه در استان کردستان به تفکیک شهرستان پهنه بندی شده است. در مجموع از تمام مساحت استان 23/26 درصد در پهنه با خطر بالا، 65 درصد در پهنه با خطر پایین قرار می گیرد. نتایج نشان می دهد که نوار غربی در پهنه با خطر بالا، نوار مرکزی در پهنه با خطر متوسط و نوار شرقی در پهنه با خطر کم واقع شده است. پارامترهای مورد استفاده در این پهنه بندی شامل تعداد گسل، فاصله از خطوط گسل، جهت گسل، کانون های رخداد زمین لرزه، بررسی تمام ویژگی های برداشت شده از یک نقطه ی کانونی لرزه ای مانند بزرگای زمین لرزه، عمق رخداد زمین لرزه، تراکم زمین لرزه در یک محیط و وضعیت ساختار لیتولوژیکی می باشد.
عوامل محیطی موثر بر شکل گیری و رخداد مخاطرات طبیعی سکونت گاه های روستایی دشت سیلاخور استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصولاً استقرار و پیدایش یک روستا بیش از هر چیز تابع شرایط محیطی و موقعیّت جغرافیایی آن است. بنابراین شناخت عوامل محیطی تأثیرگذار در شکل گیری سکونت گاه های روستایی از اهمّیت زیادی برخوردار است. دشت سیلاخور در شمال شرقی استان لرستان از جمله مناطقی است که با وجود فاکتورهای محیطی مساعد جهت سکونت-گزینی، به دلیل وجود شبکه زهکشی متراکم و گسل های اصلی و فرعی مختلف، دارای مخاطرات طبیعی گوناگونی است. با توجّه به موضوع تحقیق، از ابزار مختلفی مانند نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، ژئومورفولوژی، منابع آب و تصاویر ماهواره ای استفاده شده است. همچنین ابزارهای مختلف نرم افزار Arc GIS و روش AHP برای هم پوشانی لایه ها مورد استفاده قرار گرفته است. روش تجزیه و تحلیل بدین صورت است که ابتدا فاکتورهای محیطی مؤثّر در شکل گیری سکونت گاه ها و رخداد مخاطرات طبیعی شناسایی و سپس موقعیّت سکونت گاه ها در ارتباط با هر یک از فاکتورهای محیطی و مخاطرات طبیعی، تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد که مهم ترین عامل ژئومورفیک در پراکندگی و استقرار روستاها، دشت های آبرفتی است. پایدارترین عامل اکولوژیک مؤثّر بر پراکنش روستاها در دشت سیلاخور عامل شیب و ناپایدارترین عامل، وجود گسل های مختلفی است که باعث لرزه خیزی منطقه شده است. بررسی مخاطرات طبیعی دشت سیلاخور بیانگر این نکته است که از بین 223 روستا موجود، 18 روستا در معرض خطر سیل، 41 روستا در معرض خطر زمین لغزش و 66 روستا در خطر خیلی بالای زلزله قرار گرفته اند. همچنین تلفیق نقشه نهایی مخاطرات نشان می دهد که 18 روستا در معرض خطر بالای سوانح طبیعی قرار دارند.
هویت مکان و ادراک آن با رویکرد ژئوسیستمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش اینکه ما کی هستیم متوقف بر پرسش ما کجا هستیم است. موقعیت و جایگاه سکونت انسانی در مکان امکانپذیر است. هر مکانی هویت وجودی قابل درکی دارد و این درک به عنوان مرجع و لنگرگاههای ثابت برای هویت های مختلف انسانی اعم از تاریخی و اجتماعی ضروری است. درک ژئوسیستمی مکان به لحاظ هستی شناختی، معنی بخش اجزاء ذاتی پدیده های قرار گرفته در درون آن به صورت یک کل منسجم است. به لحاظ شناخت شناسی، هویت مکانی عبارت از فهم و تبیین الگوها و قانونمندیهای ساختاری-عملکردی منظم و مشخص در یک مقیاس فضایی است که با تغییر مقیاس فضایی و زمانی نظم و بی نظمی در آن پیدا و پنهان می شود. این الگوها با فرایند ها و فرم ها رابطه ای دیالکتیکی داشته و نسبت به هم در زمان تحول می یابند. در درک مکان با رویکرد ژئوسیستمی، پاسخدهی مکان به تغییرات اقلیمی و تکتونیکی، و بروز چگونگی این پاسخدهی و اثرات آن در برهمکنش اجزاء داخلی و ساختار آنها جهت خودتنظیمی برای رسیدن به تعادل های پایدار و فراپایدار به شکل الگوهای منظم اما پیچیده مورد توجه است. در این وضعیت گره گاههای زیستی برای الگوهای سکونت گاهی مبتنی بر توانشان انتخاب و به شکل ارگانیکی و متأثر از ویژگی های هندسه ی طبیعی تکامل پیدا می کنند. این مکانها هویت منحصر به فردی پیدا کرده و دارای اصالت هویت می شوند. مهمتر اینکه هویت بخش جوامع انسانی در قالب نژادها، زبانها، مذهب ها، ملتها و سرزمین ها در طی تاریخ می گردند. در این پژوهش، رویکرد جغرافیای پدیدار شناسانه برای درک ماهیت پیدایش و تحولات تاریخی مکان، تعادل دینامیکی آن به عنوان مقوم هویت های اجتماعی و تاریخی و به ویژه الگوهای سکونتگاهی گذشته مورد توجه است. بدین ترتیب، درک عینی مکان جایگزین درک ذهنی آن شده است. محوریت توجه، از این رو، وجود الگوهای پدیدار مکان جهت زیست انسانی و درک این الگوها برای ایجاد حس تعلق مکانی است. در واقع، مکانیسم یا مکانیسم هایی که در آن مکان به شکل ادراکی در آمده و هویت بخش انسانی است مورد مطالعه واقع می شود. به عبارت دیگر، ویژگیهای ذاتی یک مکان به مثابه یک واحد و جوهره ی مکانی، با داشتن تمایزات و تشابهات با سایر مکانها وشکل بخشی این مکان خاص به هویت تاریخی انسان به لحاظ ژنتیکی، اجتماعی، فرهنگی و به طور کلی تمدنی به صورت پویا بررسی می شود.
ساخت مدلهای دو بعدی و سه بعدی با نرم افزار SURFER در جغرافیای طبیعی
حوزههای تخصصی:
یکی از شیوه های مهم در طراحی و مدل سازی برای آموزش جغرافیای طبیعی استفاده از نرم افزارهای رایانه ای است. نرم افزارSURFER با قابلیت مدل سازی (دو بعدی و سه بعدی) این امکان را برای آموزش هر چه بهتر جغرافیا فراهم می کند. قابلیت این نرم افزار در طراحی و مدل سازی نقشه های هم ارزش قابل توجه است. این قابلیت جامع را می توان در ترسیم مدلهای سه بعدی نقشه های توپوگرافی، هم آنومالی، هم ثقلی، هم فشار، هم دما، هم بارش، هم عمق، هم روند و... جستجو کرد. در این راستا، طراحی کارتوگرافی رایانه ای مطرح می شود. نمونه سازی و پردازش نمونه ها برای مدل سازی اهمیت زیادی دارد. امروزه با استفاده از نرم افزارهای مختلف می توان گامی فراتر از الگوهای کلاسیک تدریس برداشت و انگیزه های یادگیری را در دانشجویان افزایش داد.
تحلیلی بر شاخص های کمی و کیفی مسکن در سکونتگاه های غیررسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسکان غیررسمی به عنوان یک چالش عمده ی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و غیره، دامن گیر بسیاری از شهرهای جهان به ویژه کلانشهرهای کشورهای در حال توسعه از جمله ایران می باشد؛ که شهرهای کشور را با مسایل جدیدی روبرو ساخته است. شهر قم نیز به عنوان یکی از شهرهای بزرگ کشور با پدیده ی اسکان غیررسمی مواجه است. در این شهر، با توجه به همسانی وضعیت پایین اقتصادی حاشیه نشینان، جدایی گزینی آن ها براساس عنصر قومیت تجسم یافته است. محله ی شهرک قائم که بیش تر ساکنان آن را افاغنه تشکیل داده اند، یکی از سکونتگاه های غیررسمی قم می باشد که در این پژوهش به بررسی و آسیب شناسی ناهنجاری های مسکن آن پرداخته شده است. مشخصه ی اصلی اکثر مناطق حاشیه نشین، مساکن غیر استاندارد و بی کیفیت می باشد. از این رو، نوع مصالح و تعداد اتاق های مساکن از فاکتورهای اساسی در کیفیت محل اسکان به شمار می رود. هدف از پژوهش حاضر، شناخت شرایط و ویژگی های کمی و کیفی مسکن در سکونتگاه های غیررسمی بوده تا زمینه های کاهش آسیب های کالبدی- اجتماعی مشخص گردد. لذا، با استفاده از روش تطبیقی به مقایسه شاخص های مسکن در محله شهرک قائم با شهر قم و کشورهای در حال توسعه پرداخته شده است.
یافته ها نشان می دهد، با توجه به سطح پایین آگاهی های اجتماعی در شهرک قائم و بی اعتنایی ساکنان به سیاست های تنظیم خانواده، نرخ رشد طبیعی جمعیت در این محله بالا بوده و بعد خانوار 48/5 نفر می باشد. همچنین به دلیل این که درصد بالایی از خانوارهای ساکن در این محله خانوارهای افغانی می باشند؛ بعد خانوار در آن ها بیش تر از خانوارهای ایرانی و حدود 7/6 نفر می باشد. بالا بودن بعد خانوار در این شهرک باعث افزایش بارتکفل، تراکم بالای جمعیت و کاهش سرانه مسکن شده است. نتایج پژوهش حاکی از پایین بودن سطح استاندارد شاخص های مسکن در محله ی شهرک قائم نسبت به شهر قم است. شاخص های اتاق در واحد مسکونی و نفر در اتاق در شهرک قائم به ترتیب با 6/1 اتاق و 5/4 نفر، وضعیت پایین تری نسبت به کشورهای در حال توسعه دارد. در این میان، شاخص نفر در اتاق، بیش ترین ناهنجاری را در مقایسه با سایر شاخص های مسکن در شهرک قائم نشان می دهد.
کشاورزی ارگانیک از دیدگاه زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حفظ محیط زیست و جنبه های اقتصادی ، دو معیار مهم برای پذیرش سیستم های مختلف کشاورزی می باشد . حفظ سلامت محیط زیست و منابع طبیعی اقتصادی تر از افزایش تولید است . بنابر این نباید افزایش تولید محصولات کشاورزی منجر به تخریب محیط زیست و هدر دادن منابع طبیعی کشور مثل آب و خاک شود . متاسفانه تغییراتی که در عملیات خاک ورزی و آماده کردن زمین جهت کشت گیاهان بوجود آمده است ، موجب نابودی موجودات میکروسکوپی و ماکروسکوپی خاک و زیستگاه های مربوطه شده است ...
سنجش و ارزیابی سرزندگی فضاهای عمومی شهری و نقش آن در ارتقای کیفیت زندگی جوانان موردشناسی: خیابان نظر شرقی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها و فضاهای عمومی شهری به مثابه موجودات زنده، نیازمند سرزندگی و نشاط هستند. خلق و ارتقای سرزندگی در یک فضای شهری، مستلزم همسو بودن ویژگی های فضا در پاسخگویی به نیازهای شهروندان و به خصوص جوانان بوده که به نوبه خود می تواند افزایش حضور مستمر و کیفیت زندگی آنها را به دنبال داشته باشد. هدف از این پژوهش ارائه، سنجش و ارزیابی شاخص های سرزندگی فضاهای شهری است. در این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای و تحلیلی- توصیفی، مطالعات رفتاری جوانان و شناخت نیازهای آنان، معیارهای سرزندگی فضاهای شهری در ارتباط با کیفیت زندگی جوانان، در چهار سطح دسته بندی و استخراج گردیده است. سپس، بر اساس معیارهای سطح چهارم به طراحی پرسشنامه بر اساس طیف 5 گزینه ای لیکرت اقدام گردید. میانه نظری پاسخ ها در این تحقیق عدد سه در نظر گرفته شد. با استفاده از فرمول کوکران تعداد 101 پرسشنامه بر اساس روش نمونه گیری تصادفی ساده در بین جوانان در خیابان نظر شرقی شهر اصفهان که یکی از فضاهای سرزنده شهر است، تکمیل گردید. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS19استفاده شد. روش تحلیل این تحقیق بر مبنای تکنیک تحلیل رگرسیونی چند متغیره سلسله مراتبی استوار بوده است. نتایج نشان از میانگین امتیاز 3.37 سرزندگی خیابان نظر شرقی بوده که بیشتر از میانه نظری است و سرزندگی این خیابان در حد خوب ارزیابی شده است. امتیاز بُعد سرزندگی اقتصادی خیابان نظر شرقی اصفهان با 4.43 بیشتر از امتیاز بُعد سرزندگی اجتماعی (3.14) و سرزندگی محیطی (3) است. با توجه به تحلیل های آماری اهمیت سرزندگی محیطی برای جوانان در خیابان نظر شرقی با 711/. = ß بیشتر از ابعاد سرزندگی اقتصادی و سرزندگی اجتماعی است. نتایج نشان می دهد که وضعیت تحصیلی دارای رابطه معنی داری با سرزندگی درک شده توسط جوانان است؛ به عبارتی با افزایش تحصیلات، درک سرزندگی فضای شهری نیز افزایش یافته است. در پایان با بحث پیرامون نقش سرزندگی فضاهای شهری در کیفیت زندگی جوانان، پیشنهادهایی برای ارتقای کیفیت سرزندگی فضای شهری ارائه گشته است.
تحلیل و بررسی درونگرایی در شهرهای سرزمین های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جوامع اسلامی دارای احساس عمیق پوشیدگی و خلوت شخصی هستند که در معماری سنتی آنان بازتاب می یابد، به نحوی که خانه ها، چهره ای اندرونی و باطنی دارند، حجب و پوشیدگی خانه مسلمان , تقسیم بندی مشخص حیطه های اندرونی و بیرونی در شهرهای اسلامی یکی از جذاب ترین ویژگی شهرهای اسلامی است. درونگرایی یکی از شاخص های معماری شهر اسلامی و حیاط یکی از عناصر تشکیل دهنده درونگرایی است بطوریکه بافت شهرهای اسلامی مجموعه ای از خانه های شهری را تشکیل می دهند که اطراف حیاط بنا شده اند امروزه با حذف حیاط از معماری خانه های مسکونی و ایجاد ارتباط مستقیم و بدون وقفه بین فضای درون با برون در طرحهای جدید آپارتمانی و نادیده گرفتن مراتب عبور از فضاهای گوناگون، نقش و کارکرد حیاط که ضمن تقلیل خستگی ها و نگرانی های روزانه، تلطیف روحیه و روان را بلافاصله در بدو ورود به آن موجب می شد، از بین رفته است علاوه بر آنکه انسان را بی توجه به طبیعت و پیرامون خود کرد حرمت خانه را نیز دستخوش ناامنی روانی ، عدم آسایش و آرامش و مشکلات ناشی از بیرون خانه کرد. گسترش شهر و شهرنشینی در نتیجه انقلاب صنعتی و تحولات ناشی از آن و به دنبال آن فرایند شهر نشینی مدرن الگوی متفاوتی را از نظر مسکن و خانه سازی در پیش روی انسان معاصر قرار داده است مدرنیته موجب بریدن از گدشته وتاریخ و هماهنگ شدن با شرایط حال شده است وکارکرد پنهان الگوی مسکن و خانه سازی بسیار کاهش یافته است تحولات مدرنیته موجب تغییرات گسترده در سبک زندگی، الگوی سکونت و ویژگی کیفی خانه شده است. بطوریکه امروزه خانوار مسلمان ایرانی بدون توجه به باورهای شرعی آشپزخانه اوپن را پذیرا شده است و دیگر اندرونی و برونی درخانه ها وجود ندارد الگوی مسکن کارکرد جنسیتی خود را از دست داده است و کمتردر الگوی خانه سازی به ارزش های مذهبی توجه می شود. در این مقاله بر اساس رویکرد توصیفی و تحلیلی، نظریات و دیدگاههای درونگرایی و عنصر حیاط ، از لحاظ سیر تاریخی ، معنا و مفهوم ، علل و عوامل مورد بازخوانی و تحلیل قرار می گیرد بر مبنای روش توصیفی با استفاده و بهره گیری از ابزار جمع آوری اطلاعات ، مطالعه کتابخانه ای و اسنادی مدارک مرتبط تلاش کرده تا مولفه ها و اصول مربوطه مورد بررسی قرار گیرد. نتایج بدست آمده نشان میدهد عوامل فرهنگی و اعتقادی و مذهبی همراه با عوامل اقلیم و محیطی توام با هم در بوجود آمدن نوع معماری و بافت شهری موثر بوده است. به عبارت دیگر شرایط آب و هوایی ، مواد و مصالح محلی، فرمهای سنتی، شیوه زندگی و ارزشهای اسلامی و اجتماعی تعیین کننده می باشد.
شناخت پتانسیل های اکوتوریستی آسایش زیست اقلیمی (بیوکلیماتیک) تالاب کیاکلایه لنگرود با روش اوانز
حوزههای تخصصی:
شناخت توان آسایش زیست اقلیمی یا بیوکلیماتیک در مناطق مختلف جغرافیایی، می تواند به برنامه ریزی اکوتوریستی جاذبه های طبیعی کمک نماید، تا مناطق جاذب محیطی در برابر آلودگی محیط زیست، هجوم و تجاوز انسانی، تغییرات کاربری زمین، استفاده برای گذران اوقات فراغت و… حفظ شود. تالاب کیا کلایه لنگرود، یکی از تالاب های حاشیه شهر لنگرود است که در جذب گردشگر و افزایش درآمد اقتصادی حاشیه نشینان و حفظ محیط زیست طبیعی، دارای اهمیت و توان بالایی است. هدف این تحقیق، شناخت توان آسایش زیست اقلیمی، راحتی بافت فضای بیرون ساختمانی و گردشی تالاب در طول ماههای سال است که به عنوان بخشی از یک پروژه تحقیقاتی و با هدف بهره برداری از تالاب کیاکلایه لنگرود و افزایش بازدهی اقتصادی به اجرا در آمده است. روش تحقیق، استفاده از الگوی سایکرومتریک به سبک اوانز است و آن هم شناخت معیار راحتی بافت برای شب و روز در طول ماههای سال است. نتیجه تحقیق نشان داد که ماههای خرداد و تیر در روز گرم بوده و ماههای اسفند، فروردین، اردیبهشت، مرداد، شهریور، مهر و آبان معتدل و بقیه ماهها سرد است
زیست پالایی شیوهای برای پاکسازی محیط خاک وآب
حوزههای تخصصی:
پراکنده رویی شهر شیراز و تغییرات اقتصادی، اجتماعی و کالبدی روستاهای پیرامون مورد: روستای گویم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روند توسعه ی شهر شیراز از دهه 1330 به بعد، موجب رشد شتابان جمعیت و پراکنده رویی در پیرامون، به خصوص در امتداد محورهای ارتباطی برون شهری منتهی به آن، شده است؛ سهم پراکنده رویی در رشد و گسترش شهر شیراز از 02/22 درصد در دهه ی 45-1335 به 8/72 درصد در دهه ی 85-1375 افزایش یافته است. این روند، تغییر کارکرد غالب اقتصادی ناحیه ی سکونتگاهی (شهرستان) شیراز از کشاورزی به چندنقشی (با غلبه ی بخش خدمات)، الحاق و ادغام برخی روستاها در شهر شیراز و تحولات ساختاری اجتماعی، سیاسی و فضایی گسترده در این ناحیه را به دنبال داشته است. روستای «گویم» که در فاصله ی 20 کیلومتری شمال غربی شهر شیراز و در مجاور جاده ارتباطی برون شهری شیراز-اردکان واقع شده است، یکی از سکونتگاه های پیرامونی این کلانشهر می باشد. این مقاله، پراکنده رویی شهر شیراز و تأثیرات آن بر تغییرات ساختاری-کارکردی روستای «گویم»در سال های90-1380 را مورد بررسی قرار داده است. پژوهش حاضر از نوع بنیادی و کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش توصیفی-تحلیلی است. داده ها و اطلاعات مورد نیاز با مطالعات کتابخانه ای و میدانی جمع آوری و با استفاده از آمار توصیفی، تجزیه و تحلیل شده است. همچنین از سیستم اطلاعات جغرافیایی در تحلیل میزان، جهت، الگو و شکل پراکنده رویی شهر شیراز در بین سال های 1335 تا 1385 و روستای «گویم» در سال های 90-1380 استفاده شده است. سه مولفه اقتصاد، اجتماع و فضا با 24 شاخص، مبنای شناخت و تحلیل این پژوهش قرارگرفته است. نتایج نشان می دهد روستای «گویم» از سال 1380 تا 1390 به شدت تحت تأثیر روند پراکنده رویی شهر شیراز قرار گرفته و با تغییرات ساختاری-کارکردی شگرفی مواجه شده است؛ این روستا در این دهه به یکی از مهم ترین سکونتگاه های مهاجرپذیر پیرامونی شهر شیراز تبدیل شده و مساحت آن حدود 3/3 برابر افزایش یافته است. همچنین، 3/59 درصد شاغلین ساکن این روستا در بخش خدمات و 2/32 درصد نیز در بخش صنعت اشتغال دارند.
بررسی شاخص های توسعه پایدار محله ای منطقه 13 اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معرفی و کاربرد شاخصهای توسعه پایدار ضرورتی است که در کشور ما کمتر به آن توجه شده است بدین معنا که با توجه به روند سریع شهری شدن گستره وسیعی از فضاهای جغرافیایی ایران، با تعادل بنیادین در اکثر شهرها، به ویژه در کلان شهرها همراه نبوده است بررسی وضع موجود، برنامه ریزان و مدیران شهری را ناگزیر از توجه به برنامه ریزی در مقیاسهای خرد در قالب واحدها و سلولهای شهری یعنی محله ها نموده است، زیرا در این صورت است که می توان با برنامه ریزی مناسب و استفاده از منابع محلی به شاخصهای توسعه محله های شهری دست یافت. این رویکرد در پی شناخت توانایی ها و ویژگی های محله ها و ناحیه های شهری است ، طبعأ در این واکنش نیاز به مشارکت جدی مردم در برنامه ریزیهای مبتنی بر هویت محله ای است ، بر این اساس محلا ت پایدار می توانند متضمن پایداری شهر هاباشند .هدف از این پژوهش بررسی شاخصهای توسعه پایدار محلات منطقه 13 شهر اصفهان و بطور کلی شناخت تفاوتها و نا برابریها بین محلات و رتبه بندی از نظر وضعیت و سطح برخورداری از شاخصهای توسعه پایدار محله ای ونشان دادن سطوح توسعه محلا ت از نظر میزان امکانات و دسترسیها و بهره مندی می باشد. رویکرد حاکم بر این پژوهش بر اساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی – تحلیلی می باشد،که با استفاده از مدل ارزیابی تاپسیس ،شاخصهای توسعه پایدار محله ای در این پژوهش مورد تجزیه وتحلیل قرار گر فته اند. نتایج حاصل از این پژوهش ، بیانگر آن است که محله کشاورزی از لحاظ توسعه پایدار در رتبه بالاتری نسبت به محلات دیگر منطقه 13 قرار دارد ومحله باغ زیار از پایداری کمتری بر خودار می باشد. واژه های کلیدی: توسعه پایدار، توسعه پایدار محله ای؛ توسعه محله ای، منطقه 13 اصفهان
بررسی قاچاق کالا ازمرزهای دریایی جنوب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاچاق ورود یا خروج پنهانی کالا و انسان از مبادی رسمی و غیر رسمی بدون پرداخت عوارض وحقوق دولتی است.. قاچاق یک پدیده چند وجهی است که بی گمان عامل های زیادی می تواند در چرایی آن نقش داشته باشد. گستردگی مناطق مرزی، متعدد بودن مبادی ورودی کالاهای قاچاق، رواج فرهنگی مصرفی کالاهای قاچاق در جامعه، نوع دیدگاه مرزنشیان به پدیده قاچاق از جمله عوامل گسترش قاچاق کالا در مرزهای کشور است. وضعیت نامناسب اقتصادی مرزنشینان و رشد و توسعه ناموزون در مناطق مختلف کشور که معلول نوع خاصی از فرایند تاریخی شکل گیری دولت-ملت در کشور بوده است و باعث شده است تا میزان توسعه مناطق مرزی، نسبت به مرکز بسیار پایین تر باشد، از مهم ترین عوامل گسترش پدیده قاچاق محسوب می شوند. گرچه ممکن است قاچاق کالا و ارز در کوتاه مدت با ایجاد شغلی کاذب راه حلی برای فرار از فقر و بیکاری تلقی شود، اما از آنجا که این فعالیت به تولید منجر نخواهد شد و سود حاصل از آن نیز در بخش های تولیدی سرمایه گذاری نخواهد شد بنابراین در دراز مدت قاچاق کالا با تضعیف بنیادهای تولیدی فقر را تشدید خواهد کرد در نتیجه می توان گفت که بین فقر و قاچاق رابطه ای تسلسلی برقرار است که در درازمدت یکدیگر را بازتولید می کنند. آنچه در اینجا بیش از هر عامل دیگری مورد توجه است، شرایط ژئوپولتیکی مرزهای ایران بویژه مرزهای دریایی است. می توان گفت که از بین عوامل عمده ای که باعث بوجود آمدن پدیده قاچاق کالا و ارز می شوند، ایران از اغلب آنها بصورت همزمان در رنج است. گرچه قاچاق کالا و ارز تقریباَ در تمام مناطق مرزی کشور صورت می گیرد، مطالعه حاضر به بررسی پدیده قاچاق کالاوعوامل موثربر این پدیده وهمچنین راه های کاهش پدیده قاچاق در مرزهای دریایی جنوب کشور پرداخته است.
ارزیابی قابلیت های توسعه ی شهری مراغه با استفاده از مدل ترکیبی SWOT-ANP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرهای در حال توسعه، مانند همتایان صنعتی خود با عدم قطعیت های قابل توجهی روبه-رو هستند. اکثر شهرها با مساله ی مدیریت نرخ بی سابقه رشد جمعیت مواجه بوده و در حال حاضر قادر به ادامه و هدایت وضع موجود نیستند. بسیاری از شهرهای جهانِ در حال توسعه، عملکردی بسیار ضعیف تر از ظرفیت بالقوه ی خود دارند، این شهرها در نتیجه ی از دست دادن فرصت ها برای جمعیت شان و به کارگیری توسعه ی غیرمنطقی برای منطقه شان دارای عملکرد ضعیفی هستند. بنابراین به دلیل محیط اقتصادی نامشخص و رقابتی، شهرهای در حال توسعه نیازمند نظم و دیسیپلین برای استفاده ی مؤثر از منابع مالی و انسانی محدودشان در جهت رسیدن به اهداف هستند. باتوجه به اصل توسعه ی درونزای محیطی، هدف اصلی این مقاله ارزیابی قابلیت های توسعه ی شهری مراغه برای انتخاب مناسب ترین استراتژی برای توسعه ی آتی آن می باشد. به عبارت دیگر هدف از این مقاله انتخاب استراتژی های مناسب توسعه جهت ارتقای توانایی شهر برای بهره گیری بهینه از توان های محیطی خود می باشد. روش تحقیق برحسب هدف، روش تحقیق کاربردی و شیوه ی مطالعه برحسب روش و ماهیت، تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد. برای گردآوری اطلاعات از روش های کتابخانه ای، اسنادی، روش مشاهده ی مستقیم و روش های میدانی مانند پرسشنامه و مصاحبه استفاده شده است. بر اساس نتایج تحقیق، مناسب ترین استراتژی برای توسعه ی شهری مراغه، استراتژی توسعه ی آموزش عالی و دانشگاه ها در شهر و تبدیل مراغه به شهری دانشگاهی می باشد. ضمن اینکه استراتژی تقویت عملکرد توریستی و جهانگردی شهر به عنوان استراتژی جایگزین مطرح است.
بررسی اولویت پتانسیل سیل خیزی زیر حوزه های آبخیز و تعیین مناطق مولد سیل در آن (مطالعه موردی: حوزه آبخیز ما رمه – استان فارس)
حوزههای تخصصی:
تعیین مناطق مولد سیل و اولویت بندی زیرحوضه ها از نظر پتانسیل سیل خیزی می تواند در مدیریت بهتر آبخیزهای بزرگ، نقش مهمی داشته باشد. حوزه آبخیز مارمه به علت وقوع سیل های متعدد در آن، جهت این تحقیق انتخاب شد. در این مقاله با تلفیق GIS و مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS، بر اساس روش SCS CN میزان سهم هر کدام از زیرحوضه ها در سیل کل حوضه، تعیین شده است. به این منظور با استفاده از روش تکرار حذف انفرادی زیرحوضه ها در محیط مدل HEC-HMS، زیرحوزه های آبخیز مارمه از نظر پتانسیل سیل خیزی اولویت بندی شده اند. نتایج حاصل نشان می دهند که سهم زیرحوضه ها در پتانسیل سیل خیزی کل حوضه، تنها تحت تاثیر مساحت آن ها نیست و عواملی چون موقعیت مکانی زیرحوضه ها و روندیابی سیل در رودخانه اصلی نیز در رژیم سیلابی حوضه تاثیر مهمی دارند. در نهایت مشاهده شد که زیرحوضه جوچین، بیشترین سهم را در سیل کل حوضه دارد و زیرحوضه چال سرباز دارای کمترین پتانسیل سیل خیزی می باشد.
پهنه بندی اقلیم کشاورزی کشت توت فرنگی با استفاده از سامانه ی اطلاعات جغرافیایی
حوزههای تخصصی:
یکی از ارکان اولیه در برنامه ریزی های کشاورزی، تعیین و شناسایی واحدهای اقلیم زراعی است. یک واحد اقلیم زراعی عبارت از واحدهایی است که عوارض زمینی و عناصر اقلیمی در آنها به صورت واحدی یکپارچه در نظر گرفته شده و هر واحد می تواند، خصوصیات متفاوتی را دارا باشد.
در این راستا شرایط ایستگاه ساری به عنوان منطقه نمونه کشت توت فرنگی در استان مازندران مدنظر قرار گرفت. برای این منظور آمار و اطلاعات اقلیمی و محیطی استان مازندران به صورت لایه های عوامل زمینی و اقلیمی جمع آوری گردید و با کمک نرم افزار (Excel) مورد ارزیابی قرار گرفت. در ترسیم نقشه های اقلیمی و توصیفی استان از نرم افزار GIS(1) استفاده شده است. از عوامل زمینی: لایه های توپوگرافی، کاربری اراضی، شیب، نوع خاک و از عناصر اقلیمی: مقدار بارش و دمای سالانه، در نظر گرفته شده است.
با استفاده از توابع ویژه سامانه ی اطلاعات جغرافیایی، ابتدا متناسب با قابلیت کشت توت فرنگی، به لایه ها ارزش وزنی داده شده و سپس در یک نقشه نهایی ترکیب شده اند. نقشه نهایی نشان دهنده قابلیت مناطق مختلف استان مازندران برای کشت توت فرنگی است. نتایج، بیانگر دقت نقشه تهیه شده و همچنین توانمندی سامانه ی اطلاعات جغرافیایی (GIS)در تحلیل یکپارچه و ارائه واحدهای همگن اقلیم زراعی می باشد.
نگرشی بر تفاوت نرخ افزایش دمای حداقل و حداکثر و کاهش دامنه شبانه روزی دما در کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دما یک متغییر ترمودینامیک و مهم جوی است که تغییر آن منشا بسیاری از تغییرات فیزیکی، شیمیایی و زیست محیطی بوده و اندازه گیری های آن در جو در مقایسه با سایر عناصر جوی از سابقه طولانی تری برخوردار است. علیرغم وجود شواهدی برای تغییرات دما و هشدار تنی چند از دانشمندان در سالهای 1947 و 1948 راجع به گرم شدن کره زمین، عقیده مبتنی بر ایستایی اقلیم تا دهه 1970 کماکان وجود داشت.نتایج مطالعات گسترده ای که در سطوح ملی، منطقه ای و جهانی انجام شده است، بیانگر افزایش دما در بسیاری از نقاط کره زمین و به طور کل افزایش میانگین دمای هوای کره زمین می باشد. در طی چند دهه گذشته دماهای حداقل و حداکثر، رفتارهای متفاوتی از خود نشان داده اند و دمای حداقل در بسیاری از نقاط به طور آشکار نرخ افزایشی داشته است. گرچه دمای حداکثر هم در خیلی از نقاط نرخ افزایشی نشان می دهد ولی به علت نرخ کمتر آن در مقایسه با دمای حداقل، موجب کاهش دامنه شبانه روزی دما شده است. در این مقاله تحلیل داده های دما، که در مطالعات پروژه آشکار سازی آماری تغییر اقلیم در ایران به دست آمده، مرور شده است. در این مطالعه علاوه بر استفاده از آخرین روش های آماری توصیه شده توسط سازمان هواشناسی جهانی مطالعات متفرقه ای که در دیگر کشورها انجام شده نیز مد نظر قرار گرفته است. نتایج مطالعات انجام شده نشان می دهند که الگوی تغییرات دماهای حداقل، حداکثر و میانگین در سطح کشور یکسان نیست، هر چند روند افزایشی دمای حداقل در اکثر ایستگاه ها به ویژه ایستگاه های واقع در شهرهای بزرگ و رو به گسترش، قابل ملاحظه می باشد که به عنوان مثال می توان به روند شهر اصفهان اشاره نمود. علاوه بر آن در دهه 1970 جهش دما در بسیاری از نقاط رخ داده است که در انطباق با جهش دما در دیگر نقاط دنیا می باشد. دامنه تغییرات شبانه روزی دما در برخی از شهرهای بزرگ کشور مثل شیراز، تهران و اصفهان نرخ کاهشی قابل ملاحظه ای داشته است که به عنوان نمونه می توان به کاهش حدود 4 درجه ای آن در شهر اصفهان اشاره نمود. در این مقاله با ذکر موارد استثنا و تحلیل آنها همراه با ترسیم هایی در زمینه همگنی داده های دما، به معنی داری و عدم معنی داری روند دما نیز پرداخته شده است
سطح بندی شهرستانهای استان گلستان از نظر شاخص های توسعه یافتگی با استفاده از روش تحلیل عاملی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تمرکز شدید و عدم تعادل ازجمله ویژگیهای کشورهای جهان سوم است که این ویژگی معلول نتایج سیاستهای رشد قطبی به شمار می آید. در نتیجه این سیاست، تعداد محدودی از مناطق نقش کلیدی داشته و سایر مناطق به صورت حاشیه ای عمل می نمایند. برای ایجاد تعادل و به منظور شکل دادن فضاهای مناسب و همگون، بحث برنامه ریزی منطقه ای مطرح شده و اولین گام در برنامه ریزی منطقه ای شناخت نابرابریهای اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی نواحی مختلف می باشد. ایجاد توازن و هماهنگی در عموم ساختارها و سامانه های شهری، از مصادیق بارز توسعه یافتگی بشمار می رود. لذا در این خصوص لازم است در یک منطقه کوششها و مطالعات اساسی و مفیدی به منظور شناخت نارسائیها، کمبودها در شهرستان های مختلف آن صورت گیرد و تلاشهای مصرانه و جدی در جهت رفع نابسامانیها انجام شود. در این مطالعه برای شناسائی ابعاد توسعه در شهرستان های استان گلستان با استفاده ازآخرین آمار واطلاعات مربوط به سال 1385، 38 شاخص گوناگون در قالب 9 شاخص جمعیتی ،اقتصادی ،صنعت ومعدن ،کشاورزی ، زیربنایی،آموزشی ، فرهنگی ، کالبدی ، زیربنایی ، بهداشتی و درمانی و در میان 11 شهرستان، مورد مطالعه قرار گرفته و نتایج آن با بهره گیری از مدل تحلیل عاملی(factor analysis) ارزیابی شده است. دراین نوشتار ابتدا با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی اقدام به کاهش شاخص ها واستخراج مجموعه عوامل دخیل در میزان توسعه یافتگی انسانی شهرستان ها پرداخته شده وپس از آن با استفاده از روش رتبه بندی امتیاز استاندارد شده، شهرستان های استان گلستان از لحاظ توسعه یافتگی انسانی رتبه بندی شده اند. نتایج به دست آمده نشان دهنده عدم توزیع هماهنگ امکانات وخدمات در شهرستان های این استان می باشد. به شکلی که شهرستان های گرگان، بندر گز و کردکوی از لحاظ برخورداری از جمیع امکانات وخدمات نسبت به دیگر شهرستان های استان در رتبه نخست و شهرستان های بندر ترکمن، مینو دشت،آزادشهر و آق قلا در رتبه آخر قرار دارند.