فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۵٬۵۲۱ تا ۲۵٬۵۴۰ مورد از کل ۳۴٬۸۶۳ مورد.
منبع:
آمایش محیط سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۰
39 - 59
حوزههای تخصصی:
اصطلاح بیوفیلیا اولین بار توسط اریک فرم در سال ۱۹۶۴ میلادی برای توصیف گرایش روانی مجذوب شدن نسبت به تمام چیزهای زنده و زندگی بخش استفاده شده است. این واژه از لحاظ لغوی یک اسم است که در سال ۱۹۷۹ میلادی وارد لغت نامهMerriam Websterشده و به معنای توانایی فطری بشر برای ارتباط برقرار کردن و وابستگی صمیمانه با انواع دیگر زندگی و موجودات در طبیعت می باشد. با توجه به این که خصوصیات کلی شهر زیست پذیر به صورت مبانی نظری در پژوهش های مختلف تحت بررسی است، اکنون ما برآنیم که به تبیین معیارهای زیست پذیری بر اساس برنامه ریزی بیوفیلیک و با توجه به شرایط بومی در شهرهای جدید ایران بپردازیم. از آنجا که مباحث زیست پذیری و برنامه ریزی بیوفیلیک در ادبیات غرب مطرح گردیده و شرایط و ویژگی های مختص به مکان خود را داراست، لذا بومی سازی اصول آن با شرایط و ویژگی های اقلیمی ایران یکی از اهداف عمده پژوهش حاضر می باشد. پژوهش حاضر از نوع بنیادی بوده و روش عمده در تحقیق حاضر روش توصیفی – تحلیلی می باشد که به همراه روش های تحلیل محتوا و مورد کاوی مورد استفاده قرار خواهند گرفت. جهت جمع آوری داده ها از روش میدانی و ابزار جمع آوری داده پرسشنامه می باشد. جهت بررسی روابط بین معیارهای زیست پذیری (که از طریق روش تحلیل محتوا و کدگذاری گزینشی) و مؤلفه های برنامه ریزی بیوفیلیک از نرم افزار SPSS و رگرسیون چند متغیره استفاده گردید. یافته ها حاکی از آن است که دستیابی به زیست پذیری از طریق برنامه ریزی بیوفیلیک امکان پذیر است و مهمترین مؤلفه تأثیرگذار بر زیست پذیری در شهرهای جدید ایران مدیریت شهری می باشد.
جایگاه مشارکتی کاربر در فرآیند طراحی فضاهای مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۸)
117 - 138
حوزههای تخصصی:
افراد و اقشار مختلف در جوامع انسانی نیازمند سرپناهی به نام «مسکن» هستند. فرآیند طراحی این نوع فضاها از راه های مختلفی انجام می شود که امکان بهره گیری از نظر های بهره بردار در طول انجام دادن این فرآیند، همواره مد نظر جامعه طراحان بوده است؛ زیرا کاربران در این امر عضوی اثرگذارند. در طی سال های اخیر، رویکرد مشارکتی به عنوان پاسخی مناسب در فرآیند طراحی فضاهای مسکونی، نقش مهمی داشته است. هدف از پژوهش حاضر تبیین و سنجش «کم و کیف مشارکت کاربر در فرآیند طراحی» است؛ از این رو در این مقاله کوشش شده است تا به پرسش هایی چون کاربر در چه موضوعاتی و تا چه میزان می تواند در این فرآیند ورود کند، پاسخ داده شود. در پژوهش حاضر از روش نظریه برپایه استفاده شده است. نتایج حاصل شده نشان دهنده حدود و نحوه مشارکت کاربر در مراحل مختلف فرآیند طراحی در فعالیتی سه مرحله ای و رفت و برگشتی است که در آن سهم کاربر بیشتر در «میزان تأثیرگذاری با اعلام نیازها» و سهم معمار نیز بیشتر در «میزان مشارکت با اعمال ملاحظه های تخصصی» مطرح است. نوآوری پژوهش حاضر حصول مدل و مؤلفه های برآمده با استفاده از نظریه برپایه و ارائه مدل سه مرحله ای از مشارکت کاربر در فرآیند طراحی است.
تحلیل برخورداری و دسترسی به بوستان های شهری با رویکرد عدالت فضایی (مورد مطالعه: منطقه 20 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
257 - 276
حوزههای تخصصی:
بوستان ها از اجزاء اساسی چشم انداز شهری و واجد عملکردهای فراوان هستند. هرچه جوامع، شهرنشین تر و فشرده تر می شوند در اختیار بودن بوستان برای بهبود کیفیت زندگی شهری، اهمیت حیاتی تری می یابد. در این مقاله به روش ارزیابی- تحلیلی و نیز بر مبنای سنجه های مقاومت سفر و رویکرد حداقل فاصله با استفاده از تکنیک بافری در GIS، میزان برخورداری محلات شهری منطقه 20 شهرداری تهران از بوستان های شهری و دسترسی به این فضاها مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان داد که این منطقه با 87/6 درصد زمین تحت این کاربری و سرانه 47/4 مترمربع، در مجموع وضعیت متوسطی به لحاظ برخورداری از این فضاها داشته و در آن، قسمت های حاشیه ای نوساز وضعیت برخورداری و دسترسی بهتری را نسبت به بافت های قدیمی مرکزی منطقه نشان می دهند. در بیش از 90 درصد منطقه، فاصله تا نزدیک ترین بوستان کمتر از 400 متر است و هیچ پهنه مسکونی در آن بیشتر از 800 متر از بوستان فاصله ندارد. نیمی از پهنه های مسکونی حداقل به 4 بوستان، 2/62 درصد حداقل به 3 بوستان و نزدیک به 80 درصد حداقل به دو بوستان دسترسی دارند. با وجود برخورداری منطقه از بوستان های زیاد، توزیع جغرافیایی نامتوازن بوستان ها سبب شده که حوزه های پوششی بسیاری با یکدیگر همپوشانی داشته باشند به طوری که جاهایی حتی در همپوشانی حوزه پوشش 15 بوستان قرار دارد در حالی که 9/5 درصد جمعیت و 14/7 درصد از مساحت منطقه تنها در حوزه پوشش یک بوستان و 61/2 درصد مساحت و 27/0 درصد جمعیت تحت حوزه پوشش بوستان قرار ندارد. تغییر و تبدیل گورستان های متروکه واقع در محلات مرکزی به بوستان از پیشنهادهای پژوهش می باشد.
ارزیابی تغییرات پیوستگی و الگوی کاربری اراضی با استفاده از سنجه های سیمای سرزمین در حوزه آبخیز زولاچای، سلماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
53 - 66
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از اثرات فعالیت های انسانی در قالب تغییر کاربری اراضی، عدم توجه به محدودیت های محیط زیستی است که بر سیمای محیط تأثیرگذار بوده و اثرات زیست محیطی شدیدی بر اکوسیستم های طبیعی دارد. این مسئله وسعت عرصه های طبیعی را کاهش و پراکندگی و انقطاع آن را افزایش می دهد. شناسایی تغییرات عوارض سطح زمین برای درک ارتباط متقابل انسان و محیط، امری ضروری است. هدف از این پژوهش ارزیابی تغییرات الگوی مکانی اراضی زولاچای به کمک سنجش از دور و استفاده از سنجه های سیمای سرزمین در بازه زمانی 24 ساله است که آگاهی از آن باعث برنامه ریزی صحیح در جهت توسعه پایدار می گردد. برای تهیه نقشه کاربری اراضی از تصاویر ماهواره ای Landsat4 سال 1992 و Landsat8 سال 2016 استفاده گردید و با روش Maximum Likelihood که از معروف ترین روش های طبقه بندی است، طبقه بندی انجام شد. به منظور بررسی تغییرات پوشش اراضی در این بازه زمانی از سنجه های تعداد لکّه (NP)، تراکم لکّه (PD)، تراکم حاشیه (ED)، درصد پوشش سیمای سرزمین (PLAND)، سنجه بزرگ ترین لکّه (LPI) و سنجه شکل سیمای سرزمین (LSI) در سطح کلاس و از سنجه های تعداد لکّه ها، تراکم لکّه، سنجه بزرگ ترین لکّه، سنجه شکل سیمای سرزمین، تنوع شانون (SHDI) و پیوستگی (CONTAG) در سطح سیمای سرزمین در نرم افزار Fragstats 4.2 استفاده شد. مقادیر صحت کلی طبقه بندی در دو دوره مورد مطالعه، به ترتیب 92 و 93 درصد، برآورد شد. بر اساس نتایج، افزایش سنجه تعداد لکّه (NP) بیانگر تفکیک کاربری های طبیعی است. هم چنین تراکم لکّه (PD) در دوره مطالعاتی از 41 به 62 واحد افزایش پیدا کرده است که نشان دهنده افزایش ناهمگنی در کاربری اراضی شده است. میزان یکپارچگی عناصر ساختاری نیز از 1/43 به 89/41 درصد کاهش یافته است که ناپیوستگی را در منطقه مورد مطالعه افزایش داده است.
تحلیلی بر پایداری اجتماعی در رابطه تعاملی شهروندان و مدیریت شهری با استفاده از روش تحلیل عاملی (نمونه موردی: شهروندان شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایداری اجتماعی متاثر از مؤلفه های اجتماعی و نهادی، شامل شاخص های متنوعی از توسعه شهری پایدار است. یکی از این مؤلفه ها، ایجاد رابطه تعاملی شهروندان و نهاد اجتماعی در جامعه مدنی است. مدیریت شهری به عنوان یک نهاد عمومی، می تواند نهادهای تسهیلگر و واسط میان شهروندان و دولت باشد. به نظر می رسد برای تحقق پایداری اجتماعی به ایجاد رابطه تعاملی میان شهروندان و مدیریت شهری نیاز باشد. این مقاله با هدف تدوین مدل ساختاری بر اساس آزمون شاخص های اجتماعی و با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی، مدل پنج شاخصه ای را برای سنجش این رابطه تعاملی پیشنهاد می دهد. در شهر اصفهان با پیشینه تحقق طرح های فرهنگی، میزان آگاهی و مطالبه گری اجتماعی در شهروندان قابل توجه است. به همین منظور 1806 نفر از شهروندان از تمام محلات شهر اصفهان انتخاب شده و برای بررسی این شبه نظریه از آنان سوال پرسیده شده است. بر این اساس عوامل تاثیرگذار در پنج شاخص با ضرایب همبستگی، برای تحقق پایداری اجتماعی وجود دارد. به منظور تایید یا رد شبه نظریه مطرح شده، یک مدل عاملی در نرم افزار آموس ترسیم و شبه نظریه از طریق پرسشنامه آزمون شد. نتایج نشان داد، مقدار CMIN/DF برابر 13/3 مقدار CFI برابر 94/0 مقدار RMSEA برابر 03/0 که همگی دلالت بر تایید مدل ساختاری این مقاله دارند. نتایج نشان داد که شاخص های؛ مشارکت اجتماعی، آگاهی اجتماعی، اعتماد اجتماعی، رضایتمندی اجتماعی و مطالبه گری اجتماعی برای ایجاد رابطه تعاملی بین شهروندان و مدیریت شهری اثرگذار هستند و می توانند به عنوان ابزاری برای تقویت پایداری اجتماعی در این رابطه تعاملی استفاده شود.
تحلیل فرایند رشد و تکوین شهر ارومیه با بهره گیری از همپوشانی عکس ها هوایی در سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال دهم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
39 - 54
حوزههای تخصصی:
شهر ارومیه مرکز استان آذربایجان غربی به عنوان دهمین شهر پرجمعیت کشور و دومین شهر بزرگ شمال غرب به شمار می رود. این شهر در دهه های گذشته همگام با دیگر شهرهای ایران شاهد تغییرات وسیع و گسترده ای در ساختار بافت و کالبد سنتی خود بوده است. شناخت و تحلیل دقیق و واقعی تر از چگونگی تغییرات ایجاد شده در طراحی و برنامه ریزی های مرتبط با مسائل شهری در حال و آینده به خوبی می تواند به یاری متخصصان و مدیران شهری آمده و دستیابی به شهری سالم تر و پایدارتر را سهل تر سازد. لذا بررسی و مطالعه تصویرهای هوایی سال های مختلف در کنار سایر راهکارها به عنوان یکی از بهترین ابزارهای شناخت و تحلیل در این زمینه بشمار می روند. بر همین اساس مقاله حاضر با رویکردی توصیفی و در نهایت تحلیل گونه تلاش دارد تا تغییرات کالبدی شهر ارومیه را مورد مطالعه قرار دهد.
تبیین پرابلماتیک شهر بر مبنای برنامهریزی محلّه ای مطالعه موردی: شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئلهیابی به مثابه شالوده علم، مبنایی را شکل می دهد که نظریه پردازی و پژوهشگری با اتکا به آن امکان شکل گیری و بالیدن می یابند. امروزه رویه غالب در برنامه ریزی شهرهای ایران، حرفه و تکنیکی است که از سوی بخش دولتی تجویز می شود و حلقه گم شده آن مشارکت جامعه مدنی در اداره امور شهری است. هدف این پژوهش شناسایی و تبیین مسائل شهر اردبیل در چارچوب معیارهای مربوط به برنامه ریزی محله ای است. با استفاده از از روش پیمایشی ابعاد و مؤلفه های برنامه ریزی محله ای شامل مؤلفه های کالبدی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، محیط زیستی، دسترسی به خدمات شهری و حکمروایی مطلوب شهری مورد سنجش قرار گرفته است. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای فضایی، تعداد 10 محله از مناطق پنجگانه شهر اردبیل (از هر منطقه 2 محله) به عنوان محلات نمونه انتخاب و تعداد 400 پرسشنامه به تناسب جمعیت هر محله به روش نمونه گیری تصادفی در محله های منتخب توزیع شده است. از نرم افزارهای EXCEL، SPSS و از روش آماری t-test و مدل های تصمیم گیری چندمعیاره برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج آزمون آماری نشان داد مسائل مختلف از نظر ابعاد و مؤلفه های برنامه ریزی محله ای در محلات مختلف شهر اردبیل شرایط متفاوتی دارند. همچنین نتایج مدل های تصمیم گیری چندمعیاره دلالت بر مسئله دارتر بودن محله شماره 5 از منطقه 4 شهرداری اردبیل و وجود مسائل کمتر در محله شماره 2 از منطقه 1 شهرداری اردبیل دارد.
جایگاه عرصه های عمومی و همگانی در ایجاد هویت در شهرهای جدید «نمونه ی موردی شهر جدید پرند»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال هشتم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۰)
1 - 18
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر با طرح پرسشی اساسی، در خصوص اینکه:"چه رابطه ای میان عرصه های عمومی ایجاد شده در شهر جدید پرند با شکل گیری هویت و حس تعلق به مکان و فضاهای سرشار از حیات اجتماعی، در این شهر وجود دارد ؟" آغاز می گردد.
در واقع مقاله ی حاضر، در جستجوی نقش و نوع و میزان رابطه ی بین عرصه های عمومی و هویت در شهر جدید پرند می باشد و هدف اصلی آن شناسایی میزان رابطه بین عرصه های عمومی و هویت و حس تعلق به مکان می باشد.
نتایج مطالعات نشان می دهدکه: بین متغیر عرصه های عمومی و همگانی بعنوان متغیر مستقل و هویت شهر جدید پرند بعنوان متغیر وابسته در این پژوهش رابطه وجود داشته، یعنی هر چه میزان متغیر مستقل ذکر شده در جامعه هدف (شهرجدید پرند) بالا باشد به همان میزان، هویتمندی و احساس تعلق آنها به شهرجدید پرند بیشترمی باشد.
عوامل تأثیرگذار بر تحولات ساختار فضایی-کالبدی کلانشهرها (مطالعه موردی: کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۷
71 - 87
حوزههای تخصصی:
ساختار فضایی-کالبدی از کلیدی ترین مفاهیم رایج در عرصه برنامه ریزی و طراحی شهری است؛ چراکه با تمام عناصر کالبدی و مؤلفه های ساختاری شهر درگیر بوده و مبین چگونگی استقرار و عملکرد این عناصر در سطح شهر است. از اینرو، امروزه آگاهی از ساختار فضایی و کالبدی شهر و عوامل تأثیرگذار بر تحولات آن می تواند یکی از ارکان اساسی در میزان موفقیت برنامه ریزان و دست اندرکاران شهری باشد و به بهبود محیط های شهری کمک شایانی نماید. با توجه به اهمیت ساختار فضایی-کالبدی شهرها و تحولات آن، تحقیق حاضر با هدف شناسایی عوامل تأثیرگذار بر تحولات ساختار فضایی-کالبدی کلانشهر تبریز نگارش شده است. در این راستا، روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت تحلیلی-توسعه ای بوده که به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدلسازی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق نیز شامل نخبگان دانشگاهی و مدیران شهری تبریز بوده و با توجه به مشخص نبودن تعداد جامعه آماری، از طریق فرمول کوهن در سطح اطمینان 95 درصد، 90 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که مهمترین متغیرهای تأثیرگذار بر تحولات ساختار فضایی-کالبدی کلانشهر تبریز عبارتند از عوامل فنی-تکنولوژیکی، اقتصادی، کالبدی-محیطی، مدیریتی و اجتماعی-فرهنگی که به ترتیب میزان تأثیرگذاری آنها بر مبنای مدل ساختاری 0/75، 0/71، 0/66، 0/58 و 0/52 محاسبه شده است. همچنین در بین متغیرهای فرعی بیشترین تأثیرگذاری بر تحولات ساختار فضایی-کالبدی کلانشهر تبریز مربوط به متغیرهای فناوری اطلاعات و ارتباطات، تفاوت در ارزش اقتصادی مساکن و اراضی شهری و گسترش دسترسی ها (خیابان ها و معابر) در سطح شهر بوده است.
ارزیابی نتایج تغییرات کاربری اراضی بر دبی رودخانه دره رود در بازه زمانی سی ساله با استفاده از مدل HEC_HMS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق از روش مبتنی بر شی گرا در تهیه ی نقشه کاربری اراضی حوضه آبریز دره رود با استفاده از تصاویر لندست 5 با سنجنده TM و لندست 8 با سنجده OLI در یک بازه زمانی 30 ساله، از سال 1990 تا 2019 و تاثیرات آن بر تغییرات دبی رودخانه دره رود مورد بررسی قرار گرفت. تصاویر ماهواره ای در چهارده کلاس طبقه بندی شد که کلاس های کشت آبی، زراعت دیم، مناطق سنگی، مناطق مسکونی، باغات و دریاچه دارای افزایش مساحت و زمین های بایر، مراتع، اراضی جنگلی و بستر رودخانه دارای کاهش مساحت بوده اند برای پی بردن به تغییرات روند جریانی رودخانه ، از روش SCS در مدل HEC_HMS استفاده شد و به صورت چهار زیر حوضه مشیران، هوراند، سمبور و بوران تقسیم شده و با توجه به کاربری اراضی شماره منحنی CN و زمان تاخیر رواناب زیرحوضه ها به همراه ضریب K و X به مدل معرفی شد و اجرا گردید. نتایج نشان داد که اوج رواناب در زیرحوضه مشیران با کاهش 7 مترمکعب و کاهش 5/8 میلیمتر حجم رواناب و در زیرحوضه هوراند با کاهش 6/8 متر مکعب اوج رواناب و کاهش 12 میلیمتر حجم رواناب و زیر حوضه سمبور با کاهش 2/2 متر مکعب اوج رواناب و کاهش 12 میلیمتر حجم رواناب همراه بوده است در حالی که در زیر حوضه بوران بر خلاف سه زیر حوضه قبلی افزایش اوج رواناب به میزان 10 متر مکعب در ثانیه و افزایش حجم رواناب به میزان 6/9 میلیمتر برآورد شده است.
سنجش تحولات فضایی پسکرانه جنوب غرب کلان شهر تهران (مطالعه موردی: شهرستان اسلامشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ششم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
197 - 212
حوزههای تخصصی:
با گذشت زمان مؤلفه های مختلف در شهر با تغییر مواجهند و جمعیت آن نیز در حال افزایش است. رشد و تحولات فضایی و کالبدی در آن ها نیز اجتناب ناپذیر است ولی آنچه مد نظر است، چگونگی مدیریت این تحولات در جهتی است که هزینه ها کاهش و سودهای مترتب بر جامعه در آینده بهینه باشد. در این بین تحولات متعادل فضایی در پهنه های سکونتگاهی شهری ضرورتی اجتناب ناپذیر است. در این راستا، این مقاله کوشیده است تحولات فضایی پسکرانه جنوب غرب کلان شهر تهران (شهرستان اسلامشهر) طی سال های 75-1399 مورد بررسی و سنجش قرار دهد. روش گردآوری داده ها و اطلاعات به صورت میدانی و با بهره گیری از سایت های مرجع تصاویر ماهواره ای می باشد. در مطالعه حاضر از تصاویر ماهواره ای لندست 5، لندست 7 و لندست 8 و برای بررسی تغییرات و تحولات فضایی (کاربری اراضی) ایجاد شده از مدل کراس تب، ضریب کاپا از نرم افزارهای Arc/Gis و Goole Map استفاده گردید. نتایج یافته های پژوهش برای بررسی تغییرات فضایی ایجاد شده در شهرهای اسلامشهر، چهاردانگه و احمدآباد مستوفی نشانگر این بود که بیشترین رشد و تحولات گسترش شهری ایجاد شده برای کاربری اراضی ساخته شده برای بازه زمانی سال 1380-1375 با افزایش 27/51 درصد می باشد. دلیل این رشد شهری افزایش جمعیت منطقه مورد مطالعه می باشد که در این دوره بالغ بر 50 هزار نفر بر جمعیت منطقه مورد مطالعه افزایش یافته است و کمترین رشد مربوط به بازه زمانی سال 95-1399 با افزایش 35/1 درصدی است.
Evaluating and Prioritizing Urban Tourism Capabilities in Qazvin(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
Tourism is the driving force behind economic development. This industry is the most incredible and widespread service industry in the world in terms of economic, social, cultural and political affairs. The garden of Qazvin city from the historic cities and a hundered years old Iranian capital of the Safavid era as the center of the province with unique monuments (works of the Sassanid to Pahlavi periods), the cultural (calligraphic capital of Iran) and natural (Alamut area with geotouristic capabilities) Is a beautiful and tourism city in our country. The aim of this research is to evaluate the tourism sites of Qazvin city using urban tourism criteria for introducing tourism markets. The research methodology is a descriptive-analytical type that, after the preliminary studies of thirteen sites based on selected criteria, is selected through eleven tourism criteria, including distance from communication routes, hotels, urban squares, community spaces, terminals, number of tourists, The variety of attractions, the level of attractiveness, the level of advertising and services, the number of points of view and the difference of vision, was evaluated. These criteria were weighed through the AHP hierarchy method and, in combination with the information of each site, for each criterion, was determined by the Copras decision method and the final value of each site. The results of the research showed that the sites, the Chehelsotun Museum Palace, Saad al-Saltanah Palace, Head on top of the Qapo, Atiq Jamaat Mosque are the best and most prestigious sites in the planning process.
ارزیابی و سنجش وضعیت توسعه در استان کرمانشاه با تاکید بر سیاست منطقه گرائی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
18 - 32
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به منابع انسانی، طبیعی و شرایط جغرافیایی و سیاسیِ مناطق مرزی در فرایند توسعه ملی، می توان از طریق طرح نظامی (سیستمی)هماهنگ،برنامه ریزی مبتنی بر منابع محلی را در اولویت قرار داد. بنابراین تلاش در جهت ارتقاء شاخص های اقتصادی، اجتماعی، محیطی و فرهنگی به منظور دستیابی به اهداف مهم توسعه پایدار، در قالب سیاست منطقه گرایی، با استفاده از الگوسازی و ارائه راهکارهای مناسب الزامی و ضروری است. در این پژوهش به بررسی وضعیت توسعه در استان کرمانشاه با تاکید بر سیاست منطقه گرائی پرداخته شد. با مطالعه و تدوین 120پرسشنامه حاوی 50 سوال، تاثیر منطقه گرایی در ابعاد مختلف از نگاه مدیران 5 شهرستان مرزی کرمانشاه بررسی شد.پردازش اطلاعات با SPSS انجام شد.برای تحلیل آماری تفاوت بین وضع موجود و شرایط ایده آل از آزمون ویلکاکسون استفاده شد و نتایج بیانگر این است که در ابعاد مختلف تفاوت محسوسی در دو شرایط وضع موجود و ایده آل وجود دارد. پس می توان گفت فاصله چشمگیری میان وضعیت موجود با شرایط ایده آل از نظر توسعه وجود دارد و این اختلاف در همه ابعاد به صورت نقشه های (GIS) نمایش داده شد
بررسی میزان مقاومت اراضی کشاورزی به فرسایش بادی در جنوب شرقی دامغان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال دوم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۶
100 - 110
حوزههای تخصصی:
فرسایش بادی یکی از پدیده هایی است که مناطق خشک و بیابانی ایران مرکزی به صورت روزافزونی با آن مواجه می باشد. مدیریت نادرست در عرصه کشاورزی بر افزایش این پدیده تأثیر زیادی داشته است. در این تحقیق، منطقه ای به وسعت حدود 27000 هکتار در جنوب شرقی شهرستان دامغان مورد مطالعه قرار گرفته است. مطالعات براساس نقشه های توپوگرافی، تصاویر ماهواره ای، نقشه زمین شناسی،GPS،GIS، بازدیدها و نمونه های صحرایی صورت گرفت، براساس مواد اشاره شده 24 نمونه از اراضی کشاورزی منطقه موردمطالعه برداشته و دانه بندی نمونه های برداشت شده به روش ASTM(الک خشک) انجام گرفت. نتایج حاصل از دانه بندی نمونه ها و نقشه های تهیه شده نشان از آن است که اندازه ذرات ماسه در حد ماسه درشت و خیلی درشت و جورشدگی بیشتر نمونه ها در حد ضعیف و متوسط بوده، کج شدگی منفی و کشیدگی به صورت پهن بوده است و در حدود 90 درصد از منطقه بیش از 23 درصد کلوخه داشته است. براساس نتایج حاصل از مورفومتری و کلوخه های موجود، مناطق کشاورزی موردمطالعه شده به دلیل برداشت ذرات حساس به فرسایش بادی طی وزش باد در طول سال ذرات باقی مانده پس از وزش باد بدلیل عدم توانایی باد در جابه جایی ذرات، اراضی کشاورزی را نسبت به فرسایش بادی مقاوم نموده است.
تحلیل مؤلفه های تاب آوری سکونتگاه های روستایی در برابر خطر وقوع زلزله (مطالعه ی موردی: شهرستان ایجرود، استان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاب آوری یکی از مهمترین عوامل تحقق پایداری سکونتگاه های روستایی است. با افزایش تاب آوری، میزان آسیب پذیری سکونتگاه ها در برابر مخاطرات کاهش می یابد. هدف از پژوهش حاضر تحلیل مؤلفه های تاب آوری سکونتگاه های روستایی در برابر خطر وقوع زلزله است. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و روش آن توصیفی-تحلیلی بوده و برای گردآوری داده ها از روش های کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. جامعه ی اماری این تحقیق سرپرستان خانوار 20 روستا و متخصصین حوزه ی روستایی شهرستان ایجرود می باشد. که با استفاده از فرمول کوکران تعداد نمونه لازم جهت تکمیل پرسشنامه در مجموع 342 مورد (305 مورد سرپرست خانوار روستایی و 37 متخصص حوزه ی روستایی) محاسبه شده است. روایی صوری توسط 35 نفر از اعضای هیئت علمی گروه جغرافیا دانشگاه زنجان و برابر با میانگین 1.7 ارزیابی شد. پایایی متغیرها از طریق ضریب آلفا ی کرونباخ به میزان 76% محاسبه گردید که نشان دهنده ی قابل قبول بودن آن است. برای تجزیه و تحلیل کمی داده ها از آزمون های آماری نظیر (t تک نمونه ای، تحلیل مسیر، تحلیل واریانس) بهره گرفته شده است. نتایج نشان می دهد که وضعیت تاب آوری در روستاهای مورد مطالعه شهرستان ایجرود در برابر وقوع زلزله احتمالی در مجموع مؤلفه ها، با میانگین 3.33 نامطلوب است و مقادیر به سمت آسیب پذیری گرایش دارند. همچنین از بین مولفه های چهارگانه، مؤلفه کالبدی با مجموع اثرات مستقیم و غیر مستقیم 56.5 درصد آلفا را تبیین نموده و مؤثرترین مؤلفه در تاب آوری شهرستان ایجرود است. ابعاد چهارگانه تاب-آوری، روی هم رفته توانستند 74.9 درصد از تاب آوری شهرستان ایجرود را تبیین نمایند. واژگان کلیدی: تاب آوری، سکونتگاه های روستایی، مخاطرات طبیعی، زلزله، تحلیل مسیر، شهرستان ایجرود
کاربرد حاکمیت درمقیاس های فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«حاکمیت» یکی از مفاهیم اساسی است که توجه جغرافی دانان سیاسی را به خود جلب کرده است و نظرات متناقضی نسبت به این مفهوم که از پایه های مهم و البته اصلی علم جغرافیای سیاسی است، وجود دارد. حاکمیت بر قدرت قانونی بالاتر و برتری دلالت می کند که هیچ قدرت قانونی دیگر برتر ازآن وجود ندارد. از آنجا که بررسی حاکمیت در جغرافیای سیاسی بسیار مورد توجه قرار دارد، بنابراین لازم است تا ابعاد و سطوح فضایی آن نیز مورد بررسی قرار گیرد. جغرافیای سیاسی به مطالعه پدیده ها، فرآیندها و جریانهای سیاسی می پردازد و بر آثار و پیامد های جغرافیایی و فضایی آنها تاکید دارد. یکی از محورهای مطالعاتی مهم در جغرافیای سیاسی، مطالعه پدیده کشور می باشد. هر کشور از پیوند سه عنصر «ملت، حکومت و سرزمین» تشکیل می شود. عامل پیوند دهنده این سه عنصر عبارتست از «حاکمیت» . در نظریه های سیاسی، حاکمیت را از آن حکومت می دانند و آن را به هیچ رکن یا کارگزار حکومت به تنهایی منسوب نمی دارند. در عین حال، در هیچ نظریه سیاسی مفهوم حاکمیت، مطلق انگاشته نمی شود و اعتقاد بر آن است که حاکمیت باید در چارچوب قانون اساسی و هماهنگ با قانون اعمال شود. سرزمین بستر فضایی حکومت است که با گستره فضایی قلمرو، حاکمیت دولت را مشخص می نماید و به عنوان ظرف فیزیکی، دربرگیرنده بدنه سازمان سیاسی تلقی می گردد. مقاله حاضر، به دنبال تشریح این موضوع است که «حاکمیت دارای ابعاد و سطوح فضایی گوناگون» است. تحقیق حاضر از نوع بنیادی بوده و با روش توصیفی _تحلیلی انجام گرفته است. روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای و رایانه ای می باشد. همچنین، تجزیه و تحلیل داده ها نیز کیفی می باشد
تحلیل ابعاد پایداری روستاهای پیرامونی مناطق ویژه اقتصادی (مورد: منطقه ویژه اقتصادی رامشار سیستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مناطق ویژه اقتصادی، نقش و جایگاه ویژه ای در توسعه پایدار منطقه ای دارند. به طوری که با توجه به آمارها و ارقام در داخل و خارج از کشور این مناطق در توسعه پایدار و در قالب شاخص های مختلفی تأثیر بسزایی دارند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، تحلیل ابعاد پایداری روستاهای پیرامونی مناطق ویژه اقتصادی رامشار سیستان می باشد. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش تحقیق، پیمایشی است. داده های موردنیاز تحقیق به روش اسنادی - میدانی (پرسشنامه) گردآوری شده است. جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات نیز از نرم افزار SPSS و مدل Fuzzy BWM بهره گرفته شد. نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد، ارتباط بین منطقه ویژه اقتصادی رامشار و ابعاد توسعه پایدار (اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، زیست محیطی)، معنادار و مثبت است. نتایج مدل FBWM نشان داد، در بین ابعاد مطرح شده، بعد اقتصادی با وزن 351/0 بالاترین وزن را به خود اختصاص داده اند. درنهایت نتایج تحلیل فضایی روستاهای پیرامون منطقه ویژه رامشار نشان داد، روستاهای(سکوهه با مقدار تجمیع کلی 612/3، دوست محمد حاجی با مقدار تجمیع کلی 564/3، سعید خان با مقدار تجمیع کلی 556/3)، رتبه های اول تا سوم را به خود اختصاص داده اند.
شبیه سازی تغییرات کاربری اراضی در پیراشهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه سریع پیراشهری در دهه های اخیر موجب تغییرات وسیعی در الگوی کاربری زمین پیرامون شهرها شده است. هدف این مقاله بررسی تغییرات کاربری اراضی پیراشهری زاهدان با استفاده ازتصاویر ماهواره ای در سال های 2000، 2010،2021 و پیش بینی سال2040 می باشد. بدین منظور تغییرات صورت گرفته در کاربری اراضی(باغات و زمین کشاورزی پیرامون شهر، محدوده های ساخته شده، اراضی بایر و مراتع )و پیش بینی روند تغییرات تا سال 2040 از مدل زنجیره مارکوف در نرم افزار ArcGIS و TerrSet استفاده شده است. نتایج نشان می دهد ،بیشترین کاهش کاربری، در سال های 2000 تا 2010 در باغات ،اراضی کشاورزی پیراشهرزاهدان 1/33%-و مراتع 15/27 %- و افزایش کاربری در محدوده ساخته شده 9/5 % و اراضی بایر 98/1 % اتفاق افتاده است.در سال های 2021 - 2010، مساحت مراتع با 240 % ، محدوده ساخته شده با 82/83 % افزایش چشمگیری داشته است، اراضی کشاورزی و باغات 61/9 % افزایش واراضی بایر حدود2/28 % -کاهش یافته است . براساس پیش بینی سال 2040 محدوده های ساخته شده حدود 11/7 %افزایش مساحت خواهد داشت. می توان گفت ادامه روند فعلی توسعه شهر و تغییر کاربری اراضی پیراشهر به خسارات جبران ناپذیرمنابع طبیعی می انجامد. لذا ضروری است مدیریت شهری، رویکردی جامع برای مهار توسعه افقی شهر در پیش گیرد و از گسترش بدون برنامه و خارج از مصوبات طرح جامع جلوگیری نماید.
مردم نگاری عاملیت زنان شهر تهران در مصرف آب
حوزههای تخصصی:
زنان به عنوان نیمی از جمعیت تهران یکی از اقشار تأثیرگذار در بروز بحران آب و در عین حال حل مسائل مرتبط با آن هستند. بر مبنای فرایند اجتماعی مطرح شده در این پژوهش در دوران جدید نوعی روانشناسی خاص در زنان بروز کرده است که آن ها را نسبت به هر دوره تاریخی دیگری متمایز می سازد به نحوی که آن ها را به مثالی بی مانند در میان اسلاف هم جنس خود از یک سو و مردان از سوی دیگر بدل ساخته است. در این پژوهش از روش کیفی مردم نگاری برای انجام عملیات پژوهش و کلیه مراحل کار میدانی استفاده شده است. یافته-های این پژوهش برآمده از تجربه زیسته زندگی پژوهشگران در تهران، مشاهدات و مصاحبه های با طبقات مختلف شهری است. این مطالعه نشان می دهد زنان به واسطه تغییرات ساختاری و تکنولوژیک سال های اخیر از یک سو و انتظار نقش ناشی از ایدئولوژی نقش جنسی از سوی دیگر، به کارگزاران اخلاق متمدنانه در تأمین بهداشت عمومی و مصرف افراطی آب مبدل شده-اند. شستشوی مداوم فضاها (توالت، حمام، آشپزخانه، حیاط)، وسایل منزل (ظروف، البسه، فرش، پرده) و تمرکز بر بهداشت خود و سایر اعضای خانواده از تغییراتی است که به واسطه این فرایند بیش از هر دوره تاریخی دیگری در زنان امروز قابل مشاهده است.
بررسی عوامل مؤثر بر تداعی مفهوم هویت در معماری و شهرسازی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توجه به مفهوم هویت به شکل نگران کننده ای در فضاهای شهری احساس می گردد. نادیده انگاشتن ابعاد و عوامل هویت بخش در شهرهای کنونی موجب ایجاد محیط هایی فاقد شخصیت منسجم و خوانا شده و در نتیجه احساس تعلق خاطر و دلبستگی به کالبد نیز کاهش یافته است. شهر ایرانی همواره دارای هویت منحصر به فرد خود بوده در حالی که اکنون عدم توجه در حفظ و احیاء آن، موجب بروز صدمات جبران ناپذیری به ارزش ها و الگوهای شهرسازی سنتی ایران گشته است. هدف پژوهش حاضر بررسی و شناخت مؤلفه های تأثیرگذار در بحث تداعی مفهوم هویت در معماری و شهرسازی شهر شیراز می باشد تا از عوامل از بین برنده ی هویت شهری جلوگیری گردد. روش تحقیق به کار گرفته شده از نوع توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای-اسنادی و پیمایش های میدانی از جمله پرسشنامه می باشد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و آزمون فریدمن استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که انواع مؤلفه های هویت کالبدی شهر شیراز در 3 دسته عوامل مصنوع، طبیعی و انسانی دسته بندی می شوند. در این میان متغیر عوامل مصنوع بیشترین تداعی کننده هویت در معماری و شهرسازی شهر شیراز می باشد. متغیر عوامل طبیعی و انسانی، به ترتیب در اولویت دوم و سوم قرار می گیرند. همچنین معیار «بناهای شاخص» با میانگین 87/4 در مؤلفه مصنوع، معیار «نارنجستان ها» با میانگین 35/3 در مؤلفه طبیعی و معیار «بیان گویش و زبان» با میانگین 12/3 در مؤلفه ی انسانی بیشترین تأثیر را از دید پاسخ دهندگان به خود اختصاص داده اند.