فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴٬۷۸۱ تا ۲۴٬۸۰۰ مورد از کل ۳۴٬۸۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
تغییرات کاربری اراضی، یکی از عوامل مهم در ایجاد فرسایش خاک است و در سال های اخیر، تاثیر متقابل تغییر کاربری اراضی و فرسایش خاک به یک نگرانی عمده زیست محیطی تبدیل شده است. از این رو، هدف پژوهش حاضر، بررسی تغییرات کاربری های مختلف و ارزیابی اثرات تغییرات کاربری ها بر فرسایش خاک، در حوضه بالادست سد یامچی، می باشد. در راستای دستیابی به اهداف پژوهش، ابتدا نقشه کاربری اراضی با استفاده از روش شی گرا برای دو دوره-ی 2000 و 2021، تهیه شده است. در مرحله بعد لایه های اطلاعاتی سایر عوامل مؤثر برای فرسایش خاک حوضه در محیط GIS تهیه گردید. ارزش گذاری و استاندارد سازی لایه ها با استفاده از تابع عضویت فازی و وزن دهی معیار ها، با بهره گیری از روش CRITIC انجام شد. تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از الگوریتم چند معیاره ARAS، صورت پذیرفت. نتایج این پژوهش نشان داد، بیشترین میزان مساحت در سال 2000 مربوط به مراتع خوب و متوسط، به ترتیب با 42/237 و 27/137 کیلومتر مربع و در سال 2021، مربوط به مراتع ضعیف و خوب به ترتیب با 98/199 و 98/109 کیلومتر مربع می باشد. با توجه به نقشه پهنه بندی فرسایش سال 2000 به ترتیب 65/10 و 59/29 درصد و طبق پهنه بندی فرسایش 2021 به ترتیب 37/11 و 52/31 درصد از مساحت شهرستان در دو طبقه بسیار پرخطر و پرخطر قرار دارند. به طور کلی می توان گفت، عمده دلایل افزایش مقدار فرسایش در سطج حوضه مورد مطالعه، افزایش اراضی زراعی (دیم و آبی)، اراضی بایر، مراتع ضعیف و نواحی انسان ساخت و کاهش سطح مراتع خوب و متوسط می باشد.
مکان یابی چند معیاره کاربری فضاهای سبز با استفاده از روش تحلیل مناسبت کاربری زمین (مورد مطالعه: شهر اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال دوازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۴
43 - 64
حوزههای تخصصی:
کاربری زمین شهری و موقعیت مکانی آن همواره از موضوعات مورد توجه صاحب نظران شهر و شهرسازی بوده است. به طوری که صاحب نظران همواره سعی داشته اند، به بستر و محیط پیرامونی، همجواری ها، سازگاری ها و ناسازگاری-ها، مطلوبیت و دیگر عوامل در مکانیابی کاربری های شهری توجه داشته باشند. با ورود به عصر کامپیوتر و گسترش سیستم های اطلاعات جغرافیایی امکان توجه به این عوامل و تاثیرگذاری آ ن ها در فرایند طراحی برنامه بیش از پیش شده است. در این راستا و در جهت تحقق بخشی به توجه به این عوامل در طراحی برنامه، تحقیق حاضر سعی در پاسخ گویی به سوال ذیل دارد؛ از میان زمین های با قابلیت توسعه در شهر اراک، کدامیک برای استفاده به منظور کاربری سبز مناسب تر می باشند؟ در این مقاله که از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی-تحلیلی است از فنون تحلیل مناسبت کاربری زمین، ترکیب خطی و دلفی استفاده شده است. یافته های این مقاله که از همپوشانی داده های رقومی(نقشه های تحلیلی سازگاری، ارزش زمین، مالکیت زمین، شعاع عملکردی، همجواری با محورهای ارتباطی، پدافند غیرعامل و مدیریت بحران و عوامل طبیعی و جغرافیایی) شهر اراک بدست آمده است، نشان می دهد که کدامیک از زمین های با قابلیت توسعه در شهر اراک مناسبت بیشتری برای استفاده به منظور کاربری های سبز دارند. همچنین نتایج این مقاله نشان داد، تلفیق مکان یابی چند معیاره و فن هیئت منصفه ی دلفی می تواند به عنوان نظام پشتیبان تصمیم گیری تخصیص کاربری فضای سبز استفاده شود و نتایج قابل قبولی را ارائه دهد.
پتانسیل سنجی و برآورد مشخصه های نیروی باد برای تولید انرژی (ایستگاه های همدیدی استان مازندران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
استان مازندران در سال های اخیر نیاز بیش تری به انرژی پیدا کرده است. با توجه به قابلیت های این استان در تولید انرژی های نوین، شناخت پتانسیل های تولید انرژی پاک و مصرف آن، به خصوص انرژی بادی، بایستی در اولویت برنامه های مسئولان و پژوهشگران قرار گیرد. در پژوهش حاضر، به منظور برآورد اولیه انرژی قابل حصول از جریان باد در استان مازندران و قابلیت سنجی فضایی انرژی بادی ، محاسبات لازم بر روی اطلاعات سمت و سرعت باد در یک بازه زمانی 12 ساله انجام گردید. برای جمع آوری داده های روزانه سرعت و جهت وزش باد، آمار 15 ایستگاه سینوپتیک در ارتفاع 10 متری مورد استفاده قرار گرفت. پس از محاسبه مشخصه های باد در ایستگاه های هواشناسی، با استفاده از درون یابی در ArcGIS، لایه های هر کدام از آن ها تهیه شد. نقشه پهنه بندی سرعت باد ارتفاع 50 متری، بیان گر آن است که در بین ایستگاه های مطالعاتی، ایستگاه بلده با میانگین ماهانه سرعت باد 98/5 متر بر ثانیه در ارتفاع 50 متری، از حداکثر سرعت باد 78/7 متر بر ثانیه در ماه جولای برخوردار است. این ایستگاه، با میانگین سالانه قدرت باد 4/58 کیلووات، میزان انرژی الکتریکی تولیدی سالانه حدود 511452 کیلووات ساعت در سال و ظرفیت شبکه 7/17 درصد، بالاترین مقدار انرژی الکتریکی خروجی را در استان دارد.
ارزیابی و مکان یابی بهینه پارک های ناحیه ای و منطقه ای شهر شیراز
حوزههای تخصصی:
رشد سریع شهرنشینی در کشورهای درحال توسعه بازتاب های کالبدی فضایی بسیاری را به همراه داشته است که از جمله آنها می توان به عدم توزیع بهینه کاربری های خدماتی در شهرها به خصوص کلانشهرهای کشور اشاره نمود. شهر شیراز به عنوان یکی از کلانشهرهای کشور نیز این قاعده مستثنی نیست، به طوری که تمرکز شدید کاربری ها در چند ناحیه خاص شهر، سبب محرومیت سایر نواحی از امکانات و خدمات شهری شده است. یکی از این نوع کاربری های پارک های شهری است که علاوه بر نقش غیرقابل انکار آنها در تلطیف هوای شهر، در افزایش سلامت شهروندان نیز نقش بسزایی بر عهده دارند. بررسی توزیع فضایی پارک های ناحیه ای و منطقه ای شهر شیراز حاکی از تمرکز شدید این نوع پارک ها در مرکز شهر و نواحی مجاور آن می باشد که دسترسی مطلوب یه اینگونه پارک ها را برای شهروندان با مشکل روبرو کرده است و حوزه نفوذ موجود پارک های شهری با درصد بسیار بالایی دارای پوشش مشترک می باشند. لذا در پژوهش حاضر سعی بر آن شده است تا بهترین مکان های ایجاد پارک شهری در شهر شیراز شناسایی شود. در نتیجه ابتدا معیارهای موثر در مکان یابی پارک های شهری از نقشه کاربری اراضی وضع موجود شهر شیراز مستخرج و سپس با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی به وزن دهی به معیارها و زیرمعیارها پرداخته شد و در نهایت با استفاده از تحلیل شبکه و تعیین حوزه نفوذ، 14 پارک ناحیه ای و 3 پارک منطقه ای در مکان های مناسب پیشنهاد گردید.
شبیه سازی تغییرات کاربری زمین در بافت های شهری: تلفیقِ رهیافت مونت کارلو، منطق فازی و سلول های خودکار، مطالعه موردی: منطقه 7 شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، شبیه سازی تغییرات کاربری زمین در بافت های شهری با استفاده از تلفیق مدل مونت کارلو، منطق فازی و سلول های خودکار در منطقه 7 شهر اصفهان بوده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و از نوآوری های این پژوهش می توان به استفاده از رهیافت مونت کارلو، تدارک تعداد بالاتر انواع کاربری ها، تعریف قوانین انتقال جامع تر و استفاده از عوامل و شاخص های کامل تر در فرایند تغییر کاربری ها اشاره نمود. در این مطالعه ابتدا چارچوب مدل سلول های خودکارِ تلفیقی با منطق فازی و رهیافت مونت کارلو تشریح گردید و پس از تنظیم پارامترهای اولیه ، این مدل برای شبیه سازی تغییرات کاربری اراضی در منطقه هفت شهر اصفهان در دو سناریویِ توسعه درونی و پیرامونی و در دو دوره زمانی 1390-1400 و 1400-1410 به کار گرفته شد. در نهایت، جهت مقایسه مدلِ توسعه یافته با مدل های سلول های خودکار تلفیق شده با منطق فازی و سلول های خودکار سنتی، سه شاخصِ سازگاری، فشردگی و تناسب زمین مورد استفاده قرار گرفت. طبق نتایج تحقیق مدل سلول های خودکار تلفیقی با منطق فازی و رهیافت مونت کارلو خروجی رضایت بخش تری نسبت به دو مدل دیگر داشته است.
جرائم ناشی از مصرف الکل توسط گردشگران خارجی غیر مسلمان در حقوق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی و توسعه گردشگری سال ششم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳
137 - 154
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رفتارهای متعاقب مصرف الکل توسط گردشگران خارجی غیر مسلمان در حقوق کیفری ایران از جهت جرم بودن یا نبودن آن و در صورت جرم بودن شناسائی عناصر مقوم آن است. در همین راستا به کنکاش در احادیث معصومین و واکاوی کلام فقها و تحلیل ماده 266 قانون مجازات اسلامی و تبصره آن پرداخته شد. بر این اساس مصرف الکل توسط گردشگر غیر مسلمان در قلمرو سرزمینی ایران جرم نمی باشد مگر آنکه این شخص در انظار عمومی تظاهر به مصرف الکل کند به طوری که دیگران را متوجه عمل خود گرداند یا در حال مستی در اماکن عمومی ظاهر شود هر چند توسط دیگران دیده نشود البته باید در نظر داشت در این جرایم اصل بر جهل غیر مسلمان خارجی از قوانین جزایی است در نتیجه علم وی باید اثبات گردد تا مجرم شناخته شود. اگر غیر مسلمان خارجی متاثر از مصرف الکل اعم از اینکه مست یا درحال مستی باشد هر رفتار مجرمانه دیگری مرتکب شود مسئول است مگر اینکه در زمان ارتکاب آن اختیار نداشته باشد که در اینصورت مسئولیت کیفری نخواهد داشت. مستندات و مباحث این تحقیق با استفاده از روش کتابخانه ای جمع آوری و تحلیل شده است.
ارزیابی میزان فرونشست در شهرهای غربی استان همدان با استفاده از تصاویر راداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۱
81 - 96
حوزههای تخصصی:
یکی از اثرات مهم فرونشست، ایجاد مخاطره در نواحی سکونتگاهی و زیرساخت های مناطق شهری است، با توجه به اهمیت موضوع در این تحقیق به ارزیابی میزان فرونشست در شهرهای غربی استان همدان (همدان، بهار، صالح آباد و لالجین) پرداخته شده است. در این تحقیق متناسب با هداف مورد نظر از تصاویر راداری سنتنیل 1 (73 تصویر راداری در طی بازه زمانی ۱۶/۰۱/۲۰۱۵ تا ۱۴/۰۱/۲۰۲۰)، اطلاعات چاه های پیزومتری منطقه (مربوط به سازمان آب و منطقه ای استان همدان) و مدل رقومی ارتفاعی 30 متر SRTM به عنوان داده های تحقیق استفاده شده است. این تحقیق در دو مرحله انجام شده است، در مرحله اول با استفاده از تصاویر راداری، میزان فرونشست منطقه محاسبه شده است و در مرحله دوم با استفاده از اطلاعات مربوط به چاه های پیزومتری، میزان افت سطح آب زیرزمینی و ارتباط آن با فرونشست منطقه ارزیابی شده است. نتایج تحقیق بیانگر این است که میانگین سالانه فرونشست در شهرهای همدان، بهار، صالح آباد و لالجین به ترتیب 47، 23، 9 و 6 میلی متر بوده است. همچنین نتایج ارزیابی عوامل موثر در فرونشست منطقه بیانگر این است که در دشت لالجین، افت سطح آب زیرزمینی عامل اصلی فرونشست بوده است اما در محدوده شهری همدان علاوه بر افت آب زیرزمینی، توسعه ساخت و سازها نیز نقش مهمی در میزان فرونشست این شهر داشته است.
تحلیل اثرات کالبدی طرح هادی براساس میزان رضایت مندی جامعه روستایی (مطالعه موردی دهستان نگل شهرستان سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح هادی روستایی با قدمتی بیش از سه دهه و با هدف تجدید حیات و هدایت روستا به لحاظ ابعاد اجتماعی؛ اقتصادی و کالبدی اجرا می گردد. طرح هادی چشم انداز فضایی- کالبدی روستا را طراحی و بستری مناسب برای توزیع بهینه خدمات دولتی و عمومی فراهم و شرایط لازم را برای پایداری جمعیت روستا ایجاد می کند. پژوهش با هدف ارزیابی اجرای طرح های هادی درابعاد کالبدی؛ اقتصادی؛ اجتماعی و زیستی در سطح دهستان نگل انجام گرفته است. تحقیق به صورت توصیفی از نوع پیمایشی که در آن27 گویه در ابعاد مختلف کالبدی؛ اقتصادی؛ اجتماعی و زیست محیطی مورد بررسی قرار گرفته است. حجم نمونه براساس کوکران308 خانوار انتخاب شده اند. برای معناداری از آزمون کای اسکوئر؛ برای رتبه بندی از آزمون فریدمن و از روش تحلیل سلسله مراتبی برای سطح بندی استفاده شده است. نتایج نشان دادکه اجرای طرح هادی به لحاظ کالبدی در راستای بهبود وضعیت شبکه معابر؛ بهبود آلودکی ناشی از گرد وغبار محلی؛ بهداشت روستا؛وضعیت دفع زباله نسبتاً موفق عمل کرده اما از نظر فضایی؛ضریب دسترسی به خدمات روبنایی؛ خدمات ورزشی؛ تفریحی؛نوسازی مسکن ناموفق عمل کرده است. برای بهبود عملکرد طرح هادی؛ بازنگری درتدوین قوانین؛هماهنگی وجلب مشارکت نهادهای مرتبط با روستا و تخصیص اعتبارات لازم برای اجرای طرح ضروری به نظر می رسد.
امکان سنجی تحقق پروژه های انتقال حق توسعه براساس شناسایی و پهنه بندی حوزه های مستعد توسعه (مطالعه موردی: شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
529 - 553
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های حل مشکل رشد بی رویه شهرها، برنامه انتقال حق توسعه TDR [1] است. در این پژوهش، مناطق مختلف شهر شیراز که با چالش گسترش ناموزون و تخریب گسترده باغ ها و فضاهای سبز مواجه است، در چارچوب مفهوم انتقال حق توسعه مطالعه شده است. روش پژوهش در این مطالعه، توصیفی-تحلیلی است که در آن عوامل مؤثر بر تحقق رویکرد انتقال حق توسعه به منظور حفظ اراضی باارزش کشاورزی و تاریخی شهر شیراز شناسایی و همچنین نواحی مناسب برای اجرای این پروژه در شهر با توجه به شاخصه های رویکرد انتقال حق توسعه تعیین شدند. حجم نمونه برای اولویت بندی و ارزیابی معیارها با روش گلوله برفی تعیین و تعداد 15 پرسشنامه به وسیله کارشناسان برنامه ریزی شهری آشنا با بافت شهر شیراز تکمیل شد. در تحلیل داده ها، از روش های توصیفی و مقایسه ای و برای مکان یابی نواحی مناسب این رویکرد نیز از مدل تحلیل سلسله مراتبی فازی استفاده شد. نتایج این تحقیق، پهنه بندی نواحی مستعد توسعه در شهر شیراز است. این مهم از برهم نهادن نقشه های شاخص های تعداد طبقات، متوسط اندازه قطعات و دانه بندی، میزان نزدیکی پهنه ها به شبکه شریانی درجه 1 و درجه 2 شهری، میزان نزدیکی به نواحی خدمات شهری و مراکز تجاری، روند گرایش ساخت وسازها به وسیله توسعه دهندگان در پهنه های مختلف شهری، روند گرایش سکونت مردم در پهنه های مختلف شهری، بررسی طرح های بالادست و سیاست های کلان توسعه انجام شده است. همچنین ضوابط مرتبط با شاخص های پیش گفته به منظور تحقق پروژه های انتقال حق توسعه در شهر شیراز نیز ارائه شده است. از جمله این ضوابط می توان به ارائه تراکم تشویقی در صورت تجمیع قطعات ریزدانه بافت فرسوده، بازنگری منطقه بندی محدودیت طبقات در نواحی میانی، گسترش ارائه خدمات به صورت محلی و ناحیه ای در پهنه های جنوبی و شرقی و ایجاد نواحی خدماتی و مراکز جاذب جمعیت در پهنه شرقی شهر اشاره کرد.
ارزیابی پس از بهره برداری یک پاتوق شهری جهت بررسی اثرات آن بر ارتقای سرزندگی (نمونه موردی: پاتوق شهری در معبر تاریخی - طبیعی شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۷
145 - 162
حوزههای تخصصی:
اگر شهر را به مانند یک موجود زنده فرض کنیم، برای ادامه ی زندگی به سرزندگی نیازمند است. امروزه تأمین سرزندگی شهری به یکی از دغدغه های اصلی مدیریت شهری به ویژه در کشورهای توسعه یافته تبدیل شده است. فضاهای شهری نقشی اثرگذار در ارتقای سرزندگی شهرها دارند؛ اما نقش فضای شهری در کشور ایران روز به روز رو به افول است. از جمله فضاهای شهری می توان به پاتوق های شهری اشاره نمود. پاتوق های شهری فضایی جهت تعامل اجتماعی، استفاده از منظر شهری، باززنده سازی خاطرات جمعی و ایجاد حس تعلق به فضای شهری توسط شهروندان است. در این پژوهش ضمن بیان مبانی نظری سرزندگی فضاهای شهری و مفاهیم مرتبط با آن، سعی می گردد اثرگذاری پاتوق های شهری به عنوان قرارگاه های رفتاری دراعتلای سرزندگی فضاهای عمومی شهر مورد سنجش قرار گیرد. نمونه موردی پاتوق شهری در امتداد معبر تاریخی طبیعی نیاصرم در شهر اصفهان است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده، متغیر مستقل، پاتوق های شهری و متغیر وابسته سرزندگی است. در اثبات فرضیه ی این تحقیق از تکنیک ارزیابی پس از بهره برداری (P.O.E) استفاده شده است.
نقش جغرافیای انسانی در بحران افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
45 - 68
حوزههای تخصصی:
جغرافیا یکی از مهمترین شاخصهای تعیین کننده ثبات یا بی ثباتی در کشورها است. در حقیقت جغرافیا بستر بسیاری از تحولات اجتماعی و سیاسی کشورها و حتی روابط میان آنها با همسایگانشان می باشد. افغانستان از نمونه های بارز اینگونه کشورها است. جغرافیای این کشور به لحاظ تاریخی بحران خیز است. در طول تاریخ همواره جنگ، ناامنی، بی ثباتی سیاسی، فقر و اختلافات داخلی دامن گیر این کشور بوده است. لذا نظر به اهمیت و جایگاه بحران ساز افغانستان، هدف پژوهش حاضر تبیین بنیادهای جغرافیای انسانی در بحران های این کشور است. این پژوهش تحلیلی- توصیفی، ترکیبی از نظریه هاگت و تئوری کوهن است. در این روش به تبیین بسترها و زمینه های بحران ساز در افغانستان از منظر جغرافیای انسانی پرداخته شده است. روش جمع آوری داده های مورد نیاز این پژوهش، روش کتابخانه ای است. براساس یافته های پژوهش، تمام بحران های افغانستان از منظر جغرافیایی انسانی، ناشی از ناهمگونی های انسانی و مداخلات ابرقدرت ها بوده که باعث شکننده گی، نا آرامی و بحران خیز ماندن این کشور شده است. اختلافات مرزی و رودخانه ای، حائل بودن بین قدرتها، محصور بودن در خشکی، قرار گرفتن در منطقه شکننده و تحت فشار، تعدد همسایگان، تغییر مسیر رودهای مرزی، قومیت گرایی، بنیاد گرایی افراطی و تروریسم، تعصبات زبانی و فرهنگی، مهاجرت و محرومیت، کم سوادی، جدایی طلبان دو طرف مرز و کشت و قاچاق مواد مخدر از مهم ترین عوامل بحران زا و اختلاف برانگیز جغرافیایی و جغرافیای انسانی افغانستان هستند که منشأ اختلافات با همسایگان را نیز تشکیل میدهد. عوامل مذکور از جمله علل پایدار جغرافیایی اند که نقش جبری در خلق بحرانها و اختلافات دارند. این عوامل مانع همبستگی، تشکیل یک دولت ملی و شکل گیری هویت ملی در افغانستان شده اند.
ارائه چارچوبی جهت سنجش ظرفیت اجتماعی توسعه میان افزا در بافت های شهری، نمونه موردی: کوی رودکی اراک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۷
25 - 42
حوزههای تخصصی:
در پی پاسخگویی به مشکلات توسعه پراکنده شهری و نتایج منفى آن، راهکارهای نظری و عملی متعددی ارائه شد. در این میان رشد هوشمند شهری با هدف هدایت بخشی از رشد منطقه ای به مراکز شهری و کاهش فشار رشد بر بخش های روستایی و مناطق شهری توسعه نیافته پیرامون، با ارائه الگوی توسعه میان افزا در تلاش برای تاکید بر توسعه نواحی درونی شهرها و بهره گیری از زیرساخت های موجود آنها می باشد. نبود روشی دقیق و کارآمد برای محاسبه ظرفیت توسعه و برنامه ریزی توسعه براساس پتانسیل ها بجای ظرفیت ها، نیاز به تدوین فرایندی عملیاتی برای سنجش ظرفیت توسعه را دو چندان می نماید. به سبب گستردگی موضوع مورد بحث و اهمیت بعد اجتماعی در فرایند توسعه، در این پژوهش تنها به تدوین چارچوبی جهت سنجش ظرفیت اجتماعی توسعه میان افزا پرداخته شده است. از آنجایی که اجماع نظری بر شاخص های این سنجش وجود ندارد؛ پس از مطالعه منابع داخلی و خارجی و استخراج اولیه شاخص ها، از روش دلفی برای رسیدن به وفاق بین صاحبنظران (21 متخصص) استفاده گردید. در راستای کمی سازی سنجش ظرفیت توسعه، از روش امتیازدهی تحلیل سلسله مراتبی AHP استفاده شد. حجم نمونه برای توزیع پرسشنامه معادل 375 تن بود. پرسشنامه ها براساس پوشش مکانی تمام محدوده توزیع گردید. اطلاعات جمع آوری شده از طریق سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
بررسی چگونگی سیاست گذاری ها در فضای شهری (مورد مطالعه: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۸)
1543 - 1564
حوزههای تخصصی:
بررسی فضای شهر و چگونگی سیاست گذاری ها در فضای شهری یکی از موضوعات مورد بحث و بررسی در جغرافیای سیاسی است. در صورتی که، بدون توجه به چارچوب فضایی و قلمرو جغرافیایی شهر، سیاست گذاری ها انجام گیرد ، عدم تطابق بین سیاست ها و فضای شهر مشکلاتی پدید می آورد که جبران آن ها خسارت های بسیار زیادی ایجاد می کند. بنابراین، یکی از حوزه هایی که امروزه جغرافی دانان سیاسی را موظف ساخته تا به آن بپردازند موضوعِ چگونگی سیاست گذاری و مدیریت فضای سیاسی شهر با زیر بنای جغرافیایی است. در تهران ، به عنوان پایتخت سیاسی ایران، برای سازمان دهی سیاسی فضای شهر باید از آرای جغرافی دانان ، به ویژه جغرافی دانان سیاسی ، برای بهکرد عملکردها استفاده کرد . هر نوع پروژه و طرح در راستای توسعه و مدیریت سیاسی فضای شهر تهران بدون همکاری و همیاری جغرافیا امکان پذیر نیست. چون که همه پروژه ها و طرح ها در قالب و ظرف مکانی و فضایی از حالت بالقوه به حالت بالفعل درمی آیند و تجربه نشان می دهد هر طرحی که بدون حضور و نظرخواهی جغرافیا تدوین و اجرا شده است با مشکلاتی عدیده ب ه ویژه مشکلات زمین ساختی و اقلیم شناسی و عدم کارا ی ی مکانی مواجه شده است. مقال ه بنیادی حاضر، با روش توصیفی - تحلیلی ، درصدد بیان این مس ئ له است که برای سامان دهی و توسع ه شهر تهران باید سیاست گذاری ها در راستای شرایط و امکانات جغرافیایی ب ه ویژه پتانسیل هایی فضایی انجام گیرد. در این زمینه ، بر دولت محلی به عنوان نماد جغرافیایی و ایجاد امنیت ب ه عنوان عنصری سیاسی در فضای شهر تهران ت أ کید شده است.
رتبه بندی شاخص های تعیین محدوده بافت های ناکارآمد میانی شهری (مطالعه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس مصوبه شورای عالی شهرسازی و معماری ایران (1384)، فرسودگی در نواحی شهری "کاهش کارایی" یک بافت نسبت به سایر بافت های شهر معرفی گردید و در مصوبه سال 1385، تنها به سه شاخص ناپایداری، نفوذناپذیری و ریزدانگی اکتفا شد. اما بررسی ها، نقاط ضعف کمی و کیفی در تعیین این شاخص ها را شناسایی نموده اند. پژوهش حاضر با هدف اصلی رتبهبندی شاخصهای تعیین محدوده بافتهای ناکارامد میانی شهرها، با مطالعه موردی بر روی شهر رشت انجام گرفته است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به روش اسنادی است. پس از مطالعات اسنادی و مرور بر ادبیات موضوع، شاخص ها شناسایی و رتبهبندی شدند و بدین منظور با اعمال نظر 8 تن از متخصصان، از دو تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی و اولویت بندی ترجیحی بر اساس تشابه به پاسخ های ایده آل استفاده گردید. پس از فرایند شاخص سازی، 22 شاخص در ارتباط با شناسایی بافت های ناکارآمد میانی شهرها تبیین شد و با لحاظ شرایط محیطی، اقتصادی و اجتماعی شهر رشت و اعمال نظر کارشناسان، در نهایت 12 شاخص واجد شرایط رتبهبندی شدند. نتایج نشان میدهد که ناکارآمدی بافت های میانی شهرها را می توان به ترتیب در پنج بعد کالبدی، اجتماعی، کارکردی، اقتصادی و زیستمحیطی تعیین نمود. علاوه بر سه شاخص همیشگیِ ریزدانگی، ناپایداری و نفوذناپذیری، شاخص های شناسایی شده قابل توجهی چون فقر و محرومیت؛ سطح بالای بیکاری، وضعیت نامناسب آموشی، تراکم بالای جمعیتی، قدمت ابنیه، مشخص نبودن مالکیت، و کمبود فضای باز و سبز نشانگر ابعاد فراکالبدی تعیین بافت های ناکارامد میانی شهری است که می تواند در بازشناسی آن ها در کلانشهرهای کشور نیز مورد مداقه قرار گیرد.
بررسی تأثیر نقش کنشگران تولید مکان در شکلگیری مفهوم حس دلبستگی مکانی (مورد پژوهی: اسلام شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
148 - 163
حوزههای تخصصی:
سیاست های متفاوت توسعه شهری منجر به نقش کنشگران مختلف در شکل دهی به مکان می شود و این امر نتایج متفاوتی در تولید مکان در پی خواهد داشت. درک این تفاوت و تاثیر آن بر محصول نهایی (شکل گیری مکان و از آن رهگذر حس دلبستگی مکانی میان ساکنین) هدف این پژوهش است. بر این اساس در این مقاله با بهره گیری از روش ترکیبی کیفی- کمی به بررسی میزان حس دلبستگی مکان (به عنوان شاخص اصلی در شکل گیری مکان) در محلات شهر اسلامشهر با خاستگاه های مختلف شکلگیری حاصل از نقش متفاوت کنشگران، پرداخته شده است. روش گردآوری داده ها در بخش بررسی میزان دلبستگی مکانی، پیمایش با استفاده از پرسشنامه و در بخش بررسی میزان نقش کنشگران، تحلیل اسناد و مصاحبه عمیق با مطلعین بوده است (رویکرد کیفی پژوهش). روش تحلیل داده ها بر مبنای بررسی معناداری اختلاف میانگین شاخص حس دلبستگی مکانی بین محلات دسته بندی شده در سه گونه مشارکت کنشگران است (رویکرد کمی پژوهش). این سه دسته عبارتند از: "ساخت به وسیله کنشگران با خاستگاه غیررسمی (مردم)"، "ساخت به وسیله کنشگران با خاستگاه رسمی (دولت)" و "ساخت به وسیله کنشگران با خاستگاه ترکیبی از کنشگران". نتایج نشان می دهد در محیط های شکل گرفته تحت تأثیر ترکیبی از کنشگران، حس دلبستگی مکانی بالاتر از محیط های شکل گرفته تحت تأثیر تنها کنشگران رسمی (دولت) یا غیررسمی (جامعه محلی) است. به عبارت دیگر می توان چنین نتیجه گرفت، کنش متقابل میان کنشگران و تأمین شدن منافع کلیه گروه های ذی مدخل می تواند منجر به تبدیل فضا به مکانی دارای معنا برای ساکنین و از این رهگذر ارتقای حس دلبستگی مکانی آنان شود.
ارزیابی آسیب پذیری ناشی از سیلاب در منطقه مکران با استفاده از نرم افزار ArcGIS(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال هفدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
1 - 11
حوزههای تخصصی:
فجایع طبیعی از جمله سیلاب ها در دو دهه اخیر به خصوص در قاره آسیا و کشور ایران به دلیل توسعه های افسارگسیخته شهرها، که بحران گرمایش کره زمین را به همراه داشته است، به صورت فزاینده ای رو به افزایش بوده است. این مساله با توجه به خسارات گسترده انسانی و مالی که با خود به بار می آورد، درخور توجهی فوق العاده است. مکران یا مکوران واقع در سواحل جنوب شرقی ایران، منطقه ای در حال توسعه است که به لحاظ ملی، اهمیتی راهبردی داشته و در سال های اخیر مورد توجه سرمایه گذاران جهانی بوده است. در نتیجه بررسی آسیب پذیری ناشی از سیلاب در این منطقه می تواند در کاهش هزینه های انسانی و به خصوص مالی مدیریت پیش از وقوع حادثه و کاهش اثرات سوء ناشی از آن مؤثر باشد. بدین ترتیب برای انجام این ارزیابی پنج شاخص به کار گرفته شدند و به روش تحلیلی سلسله مراتبی (AHP) وزن دهی شدند و برای وزن دهی به معیارها با استفاده از نرم افزار Expert Choice وزن نهایی معیارها محاسبه شد. در آخر، تحلیل های فضایی با استفاده از نرم افزار ArcGIS انجام شدند.
بررسی اثر تغییرات کاربری اراضی بر روی رواناب حوضه ی رودخانه ی قره چای با استفاده از مدل های HEC - HMS(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال دوزادهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۵
134 - 148
حوزههای تخصصی:
در طی چند دهه اخیر تغییر کاربری اراضی تحت تأثیر عوامل محیطی و انسانی سبب بروز اثرات جدی بر محیط زیست، اقتصاد و اجتماع شده است. مدلهای هیدرولوژیکی نمایش ساده شده ای از سیستم هیدرولوژی واقعی هستند که به مطالعه درباره کارکرد حوضه می پردازد بنابراین انتخاب مدل، نیاز به تشخیص قابلیت و محدودیت مدل های هیدرولوژی حوضه دارد. در تحقیق حاضر تجزیه و تحلیل تغییرات کاربری ارضی و تاٌثیر آن بر روی رواناب حوضه قره-چای با استفاده از مدل های HEC-HMS انجام شد. به منظور بررسی تغییرات کاربری اراضی بر تأثیر در تغییرات رواناب حوضه، بارش سالانه 2020 حوضه با ویژگی های کاربری اراضی 2001 به مدل معرفی گردید. نتایج مربوط به تغییرات کاربری اراضی نشان می دهد که بیشترین تغییرات در کاربری اراضی شامل تغییرات مربوط به اراضی فاقد پوشش گیاهی به صورت کاهشی و مخلوط زراعت آبی و دیم به صورت افزایشی می باشد. در شبیه سازی حوضه آبریز قره چای در مدل HEC-HMS واسنجی حوضه در شش زیرحوضه براساس اوج رواناب، ارتفاع رواناب و حجم رواناب مورد بررسی قرار گرفت که نتایج محاسبه شده با نتایج مشاهده شده به طور میانگین در عنصر ارتفاع رواناب 40/94 درصد و در عنصر اوج رواناب با 12/95 درصد و در عنصر حجم رواناب با 5/97 درصد مطابقت اجرای صحیح مدل بر روی حوضه را نشان می دهد. بنابراین می توان گفت که تغییر کاربری اراضی در حوضه آبریز قره چای باعث افزایش اوج و حجم رواناب شده و در نهایت به افزایش رواناب در این حوضه منجر شده است.
ارزیابی دینامیک مورفولوژیکی رودخانه بابل رود، استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان آب و انتقال رسوب در رودخانه ها در ارتباط با سایر عوامل محیطی بیشترین تأثیر را بر دینامیک مورفولوژیکی رود دارد. تغییرات در الگو، نیمرخ عرضی و طولی رود می تواند نقش مهمی در پهنه بندی و تهیه نقشه خطر سیل داشته باشد. هدف از این تحقیق، طبقه بندی پویایی مورفولوژیکی رود و بررسی ارتباط آن با متغیرهای محیطی است. از این رو، هشت بازه از رودخانه بابل رود (استان مازندران) در منطقه پایکوهی و جلگه ای با استفاده از شاخص پویایی مورفولوژیکی (MDI) مورد مطالعه قرار گرفتند. این بازه ها از نظر محدودیت در طبقه نسبتاً محدود قرار گرفته اند. روش MDI بخشی از چارچوب IDRAIM است که سه گروه از شاخص ها شامل مورفولوژی و فرایندها، شاخص های مصنوعی و تعدیل رود را مورد ارزیابی قرار می دهد. مقدار MDI در منطقه مورد مطالعه از 0.64 در بازه های بالادست تا 0.14 در بازه های پایین دست متغیر بوده است که نشان دهنده کاهش دینامیک مورفولوژیکی رود از بالادست به سمت پایین دست رود است. نقشه های ژئومورفولوژی رود و مقادیر MDI بالا در بازه های 1 تا 4 نشان دهنده پویایی مورفولوژیکی زیاد آنها است. عرض فعال رودخانه و درجه محدودیت رود به ترتیب ضریب همبستگی 0.92- و 0.78- با شاخص MDI داشته اند که نشان می دهد با افزایش هریک از این دو متغیر دینامیک مورفولوژیکی رود کاهش یافته است. متغیرهای ارتفاع، شیب و شاخص محدودیت کانال هم به ترتیب ضریب های همبستگی 0.68، 0.62 و 0.78 با مقدار MDI داشته اند که بیانگر افزایش دینامیک مورفولوژیکی کانال با افزایش این متغیرها بوده است.
Neoliberalization, Separations, and Environmental Crises - Emphasizing the Ecological Crisis of Lake Urmia, Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose - The ecological crisis of Lake Urmia began in 1995, and its critical state was announced in 2014. Previous studies have demonstrated that farmers and water management in agriculture sector are the main contributors to the crisis. Therefore, the purpose of this study is to investigate the role of neoliberalization in water financing, commodification, and privatization programs in reducing the water level of Lake Urmia. Design/methodology/approach - This research is descriptive-analytical in terms of method. The method of data collection is also documentary and field interviews. The documents include the laws of First Plans (1990) to the Fifth (2011) of the Islamic Republic of Iran, the Fair Water Distribution Acts (1982), and the Provincial Agricultural, and Water Development Documents. The documentary analysis approach corresponds to the interpretive analysis paradigm of information analysis. Findings - What the represented results and the discussions indicate is that when politics and economics are together (as it always is today), separation becomes a neoliberal trick to restore order and self-preservation, and it causes, “The separation of the elements of water, the exploiter, the private interest from the public interest, and from each other”. In this way, by using fake tricks in the name of development and protection, it uses the environment and water resources to gain legitimacy and capital accumulation and transfers the costs of these conspiracies to the environment and the water source. Original/value- Nevertheless, it seems that the policies of structural adjustment and implementation of programs in different governments have created different "separations" and they have imposed enormous environmental costs on water resources.
بررسی و مقایسه دو مدل EPM و MPSIAC در برآورد فرسایش و رسوب (مطالعه موردی: حوضه آدینه مسجد استان مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۱۹۲-۱۷۵
حوزههای تخصصی:
فرسایش و به تبع آن تولید رسوب باعث هدر رفت هر ساله هزاران تن از اراضی حاصلخیز کشور است. لذا لازم است که حوزه های تولید رسوب با شدت و میزان آن شناسایی شوند تا بتوان اقدام به طرح های آبخیزداری در این مناطق نمود. هدف از این تحقیق مقایسه دو مدل EPM و MPSIAC در برآورد فرسایش و رسوب حوزه آدینه مسجد از زیر حوزه های حوزه آبخیز کمال صالح واقع در جنوب غربی استان مرکزی با مساحت 15/11374 هکتار می باشد. بخشی از اطلاعات اولیه مورد نیاز مانند ویژگی های طبیعی و مورفولوژی حوزه از طریق مطالعات آبخیزداری و سایر اطلاعات از طریق پردازش تصاویر رقومی و مشاهدات و تهیه نقشه های مورد نیاز با استفاده از امکانات GIS برای تهیه فاکتورهای مورد نیاز مدل های EPM و MPSIAC به دست آمد. در مدل MPSIAC، میزان رسوب ویژه 713/112 (M3/Km2/year) و فرسایش ویژه 71/375 (M3/Km2/year) محاسبه شد، در مدل EPM میزان رسوب ویژه 95/213 (M3/Km2/year) و فرسایش ویژه 86/395 (M3/Km2/year) محاسبه شد. نتایج حاکی از این است که اگرچه دو مدل برای برآورد فرسایش و رسوب انطباق نسبی با هم دارند لکن نتایج حاصل از مدل MPSIAC با توجه به اینکه گستره ی بیشتری از عوامل دخیل را مورد ارزیابی قرار می دهد دارای کارایی بهتری نسبت به مدل EPM می باشد. بهرحال با توجه به فاصله نه چندان زیاد فرسایش برآوردی دو مدل، در صورتی که داده های مدل MPSIAC موجود نباشد، می توان از مدل EPM با داده های با سهولت دستیابی بیشتر استفاده کرد.