فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۳۳٬۸۴۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
با وجود اینکه مفهوم حکمروایی به طور گسترده ای در میان سیاست گذاران و محققان مورد بحث قرار گرفته است، هنوز هیچ اجماع قوی در مورد یک تعریف واحد از این مفهوم ارایه نشده است. هدف این تحقیق، ارزیابی و رتبه بندی محلات شهر گناوه از نظر شاخص های حکمروایی خوب (مشارکت، کارایی و اثربخشی، مسئولیت پذیری، ثبات سیاسی، عدالت اجتماعی، دسترسی و اطلاعات، قانونمندی و اجتماع محوری) می باشد. روش پژوهش توصیفی-ترکیبی و نوع آن کاربردی است و روش های گردآوری داده ها، کتابخانه ای و میدانی است که با طراحی پرسشنامه، از 15 نفر از اساتید، متخصصان و مسئولان بوده است. جهت اولویت بندی محلات شهر گناوه از نظر شاخص های حکمروایی خوب شهری از مدل ویکور فازی (Fuzzy Vikor) و جهت وزن دهی به شاخص ها از مدل تحلیل شبکه (ANP) استفاده شده است. نتایج ویکور فازی نشان می دهد که محله فرمانداری با وزن 0.000 در رتبه اول محلات شهر گناوه قرار دارد. محله نوروزآباد با وزن 0.089 در رتبه دوم، محله کوی مطهری با وزن0.159 در رتبه سوم، محله کوی بعثت با وزن 0.318 در رتبه چهارم، محله عبد امام با وزن 0.403 در رتبه پنجم، محله بازار با وزن 0.588 در رتبه ششم، محله چاه جو با وزن 0.649 در رتبه هفتم، محله بابا علی شاه با وزن 0.812 در رتبه هشتم، محله مال سادات با وزن 0.877 در رتبه نهم و محله ارشاد با وزن 0.967 در رتبه دهم و آخر قرار دارد.
ارزیابی محدوده های مسکن مهر براساس عوامل پایداری (مطالعه موردی: مسکن مهر تعاونی ساز، صنعتی ساز و خودساز شهر سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تجربه پروژه های مسکن مهر در شهرهای ایران به یکی از چالش های برنامه ریزی شهری تبدیل شده و نشان داده است که توجه به نیازهای ساکنین آن در محیط های سکونتی از مهمترین نیازهای هر مسکنی بشمار می آید و با تحقق این مهم می توان پایداری را در این نوع مساکن ارتقاء داد تا رضایتمندی ساکنین افزایش یابد. این پژوهش به دنبال ارزیابی سه محدوده مسکن مهر تعاونی ساز، صنعتی ساز و خودساز شهر سمنان براساس عوامل پایداری مسکن است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی و از لحاظ هدف کاربردی است. ابزار جمع آوری داده ها براساس مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی و در قالب توزیع 360 پرسشنامه بصورت تصادفی ساده بوده است. نتایج آزمون فریدمن نشان داد که ساکنین از معیار کالبدی و زیباشناختی به ترتیب بیشترین و کمترین رضایتمندی را داشته اند. در سطح شاخص ها نیز شاخص های «تأمین کافی امکانات پارکینگ وسایل نقلیه» و «تاسیسات و تجهیزات کارآمد»، بیشترین و شاخص های «چشم اندازهای قابل رویت» و «دسترسی به فضای سبز مناسب» کمترین رضایتمندی را کسب کردند. نتایج معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی بیانگر بیشترین میزان تاثیرگذاری معیار کالبدی در کل محدوده و همچنین در محدوده های تعاونی ساز و خودساز و معیار اجتماعی در محدوده صنعتی ساز است. نتایج روش های مرک و ایداس جهت وزندهی و رتبه بندی سه محدوده نشان داده است که مسکن مهر خودساز، نسبتا پایدار و مساکن مهر تعاونی ساز و صنعتی ساز به ترتیب دارای پایداری کم و عدم پایداری هستند. این نتایج می تواند به برنامه ریزان حوزه مسکن و مدیران شهری جهت بهبود پایداری مسکن مهر شهر سمنان در راستای ارتقای رضایتمندی ساکنین کمک کند.
واکاوی روند شکل گیری و تغییرات سکونتگاه های غیررسمی در محدوده های روستایی کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه فضاهای پیراشهری سال ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۳)
103 - 126
حوزههای تخصصی:
محدوده های روستایی واقع در فضای پیراشهری تهران از نیم قرن اخیر همواره مهاجرپذیر بوده و این امر منجر به شکل گیری سکونتگاه های غیررسمی در روستاها شده است. هدف پژوهش در ابتدا بررسی و تحلیل روند و کلان عوامل مؤثر بر شکل گیری و گسترش سکونتگاه های غیررسمی در این روستاها در نیم قرن اخیر است و در ادامه با تمرکز بر تغییرات و تحولات جمعیتی رخ داده در 283 روستای دارای سکنه حریم تهران طی سه دهه اخیر، به چهره نمایی از وضع موجود، ارائه الگوهای فضایی سکونتگاه های روستایی و پیش بینی کانون های جوشان شکل گیری اسکان غیررسمی در این فضاها پرداخته است. پژوهش به لحاظ هدف کاربردی، به لحاظ محتوا توصیفی - تحلیلی و ازنظر روش کیفی-کمی است. داده های موردنیاز از طریق بررسی های اسنادی و اطلاعات و آمارهای رسمی گردآوری شده است. برای تجزیه وتحلیل داده های جمعیتی از نرم افزار SPSS و برای شناسایی الگوهای فضایی نقاط سکونتگاه های روستایی از روش های درون یابی و تخمین تراکم کرنل در محیط GIS استفاده شد. نتایج نشان می دهد سرآغاز مهاجرپذیری و شکل گیری سکونتگاه های غیررسمی در محدوده روستاهای پیرا شهری تهران عمدتاً پس از تصویب و اجرای قانون اصلاحات ارضی رخ داده است. آرایش و الگوی فضایی و تراکم مکانی جمعیت در محدوده های روستایی تهران با شدت بسیار زیادتری گرایش به سوی روستاهای بزرگ تر در بخش های جنوب غرب و جنوب شرق تهران دارند و تراکم جمعیت در پرتراکم ترین نقاط روستایی این مناطق در طی سال های 95-1375 از حدود 40 نفر، به 85 نفر در هکتار رسیده و پیش بینی می گردد تراکم جمعیت تا سال 1405، به بیش از 168 نفر در هکتار برسد.
بررسی ابعاد و شاخص های هیدروپلیتیک رودخانه های مرزی ایران و اثر آن بر امنیت مناطق مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه جغرافیای انتظامی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۵
1 - 38
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هیدروپلیتیک بررسی نقش آب در مناسبات کشورها در سطوح مختلف است. در این میان رودخانه های مرزی با توجه به اهمیت آن هم در روابط سیاسی کشورها و به خصوص در تأمین آب شرب، کشاورزی و صنعتی اهمیت بسیار زیادی در بحث هیدروپلیتیک دارد. کشور ایران با دارا بودن 26 رودخانه مرزی و وابستگی حدود 30 درصدی جمعیت کشور به آب حوضه های آبریز مشترک جزو کشورهایی است که به شدت تحت تأثیر تحولات و تغییرات هیدروپلیتیکی رودخانه های مرزی است. در این میان امنیت مناطق مرزی به دلیل قرار گرفتن در مناطق پیرامونی و هم چنین وابستگی شدید به آب رودخانه های مرزی بیش تر تحت تأثیر قرار می گیرد.روش: این پژوهش با روش کیفی و رویکرد توصیفی - تحلیلی و با به کارگیری روش های دلفی و استفاده از نرم افزار آرک جی آی اس در راستای ترسیم نقشه ها به بررسی هیدروپلیتیک رودخانه های مرزی کشور، شاخص ها و مؤلفه های تأثیرگذار بر آن و هم چنین شاخص های ریسک و راهبردی پرداخته است. شیوه گردآوری اطلاعات در این پژوهش هم منابع کتابخانه ای و اینترنتی در راستای تجزیه و تحلیل توصیفی پژوهش و هم چنین بهره گیری از جامعه خبرگی و پرسش نامه برای غربال گری شاخص ها و شناسایی شاخص های تأثیرگذار بر هیدروپلیتیک رودخانه های مرزی ایران است.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد مهم ترین پیامدهای امنیتی- انتظامی هیدروپلیتیک رودخانه های مرزی بر مناطق مرزی در ابعاد زیست محیطی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی قرار دارد.نتیجه گیری: مهم ترین پیامدهای هیدروپلیتیکی رودخانه های مرزی شامل تنش های قومی در دو سوی مرز، قاچاق، پیوستن به گروهک های تروریستی و واگرایی قومی و سیاسی، مهاجرت، کاهش کشاورزی، رشد فقر در مناطق مرزی و به تبع آن رشد بزه کاری، افزایش هزینه تأمین امنیت، درگیری بر سر آب، افزایش حاشیه نشینی، آلودگی هوا، خشک شدن تالاب ها، مشکلات تنفسی و تخریب محیط زیست در مناطق مرزی است.
روایت نگاری مؤلفه های شهر خلاق در راستای دست یابی به امنیت پایدار (مورد مطالعه: شهر چابهار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه جغرافیای انتظامی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۵
99 - 126
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شهر خلاق رویکردی نوین در برنامه ریزی شهری است که توضیح می دهد، مردم چگونه می توانند در شهرها تفکر، برنامه ریزی و عمل خلاقانه داشته باشند و این موضوع نشان گر آن است که چگونه می توان شهرها را با بهره گیری از تفکرات و استعدادهای افراد، زیست پذیر، سرزنده و امنیت را افزایش داد. پژوهش حاضر با هدف روایت نگاری مؤلفه های شهر خلاق در راستای دست یابی به امنیت پایدار در شهر چابهار، به انجام رسیده است.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و دارای ماهیت تفسیری و تحلیلی و از لحاظ روش در گروه پژوهش های تلفیقی (کیفی و کمّی) قرار دارد. به منظور گردآوری جامعه نمونه از روش نمونه گیری هدف مند صورت گرفت، که در نهایت تعداد (15) نفر به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند. به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از روش روایت نگاری و (با استفاده از نرم افزار مکس کیو دی ای) و روش دلفی و در نهایت از مدل ایان پی استفاده شده است.یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده؛ مضامین سازمان دهنده از جمله: (توسعه الگوهای زیست محیطی، توسعه الگوهای اقتصادی، توسعه الگوهای سیاسی، توسعه الگوهای فناورانه ای، توسعه الگوهای کیفیت زندگی، توسعه الگوهای اجتماعی - فرهنگی و نوآوری) و 54 مضامین پایه از دل روایت های متخصصان شناسایی شد، که در ادامه با استفاده از روش دلفی در دو مرحله نظرسنجی؛ مؤلفه های مطرح شده از سوی متخصصان مورد تأیید قرار گرفته شد. در نهایت نتایج رتبه بندی نیز حاکی از آن را دارد، مؤلفه توسعه الگوهای اقتصادی با وزن نهایی 031/0، بیش ترین میزان اهمیت را دارد.نتیجه گیری: امنیت پایدار و شهر خلاق دارای اشتراکاتی هستند. هدف خلاقیت شهری و امنیت پایدار، رضایت شهروندان شهر چابهار و به تبع آن امنیت برای استان است. در این راستا، باید شهر چابهار به عنوان محل شکل گیری خلاقیت، دانایی، صنایع خلاق و نوآور و اقتصاد دانایی در یک مسیر امنیت پایدار در نظر گرفته شود. بنابراین با مؤلفه های شناسایی شده و با تأکید بر نخبگان و متخصصین برنامه ریزی شهری، مدیریت شهری، شهرسازان و سایر علوم مربوطه؛ سطح امنیت پایدار در فضاهای شهری چابهار فراهم می شود.
تدوین الگوی بومی شهر خلاق گردشگری؛ نمونه موردی شهر بابلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری شهری با محور خلاقیت، کیفیت زندگی و رفاه شهروندان رویکردی در توسعه شهری است که شهرها، از آن، جهت دستیابی توسعه پایدار شهری بهره برده اند. گردشگری خلاق تاثیر مثبتی بر انسجام جامعه محلی دارد و بر تعامل گردشگری و میزبان موثر است و منجر به قصد سفر مجدد گردشگری می گردد. امکان توسعه گردشگری خلاق شهرهایی نظیر بابلسر با توجه به ویژگی های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، زیست محیطی و علمی و تنوع بالای گونه های گردشگری وجود دارد.با توجه به اهمیت موضوع این پژوهش به تدوین الگوی بومی شهرخلاق گردشگری با اولویت بندی بهره گیری از ویژگی های بابلسر پرداخته شد. با کمک روش اسنادی و کتابخانه ای مفهوم شهر خلاق گردشگری از دیدگاه نظری، تعاریف اندیشمندان و مفاهیم وابسته بررسی شد.مدل ها و شاخص های شهر خلاق گردشگری شناسایی و مولفه های مطرح در این زمینه استخراج گردید. برای استخراج عامل های تاثیرگذار و پتانسیل های بالقوه بابلسر در زمینه گردشگری از مدل تحلیل عاملی در محیط نرم افزار SPSS بهره گرفته و عامل ها و بارهای عاملی هر یک از آن ها در تدوین الگوی بومی شهر خلاق گردشگری بابلسر استخراج شد. نتایج نشان می دهد عامل فرآیندهای کسب و کار با بارعاملی 16.247 بیشترین اهمیت را دربین شاخص های بومی گردشگری خلاق دارد. عامل های تفکر خلاق و نوآورانه، و سرمایه فرهنگی و معنوی نیز با بار عاملی 13.229 و 8.76 رتبه دوم و سوم را به خود اختصاص داده اند. زیرساخت های پایدار، جذابیت و تنوع، سنت و هویت، کیفیت گردشگری، دانش، آموزش، عمق بخشیدن به گردشگری، تعدد و تنوع محصولات،مشارکت جویی دیگر عامل های موثر در تدوین الگوی بومی شهر خلاق گردشگری بابلسر می باشند.
ویژگی های سازمان فضایی خانه های جدید معاصر متاثر از تحولات سلیقه در معماری دوران معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع سلیقه در معماری با توجه به وجه هنری معماری همواره مورد توجه معماران و فیلسوفان هنرشناس بوده که از منظر یک اثر هنری به یک بنا از وجه درون و برون نگریسته اند.آنچه طی دهه اخیر به صورت روزافزون شاهد آن بوده ایم تحولاتی در سلیقه جامعه کاربران و معماران بالاخص در بناهای مسکونی است که موجبات ایجاد سازمان های فضایی متفاوت را در خانه های جدید معاصر فراهم نموده است.هدف از این پژوهش بررسی و شناخت تغییرات ایجاد شده در معماری مسکونی و استخراج ویژگی های سازمان فضایی خانه های جدید معاصر در چند دهه اخیر مبتنی بر تحولات سلیقه در معماری مخصوصا از اوایل دهه 70ه.ش تا اواخر دهه 90ه.ش و حتی تا به امروز در ایران است،عواملی که بر مشارکت سازمان فضایی خانه های جدید معاصر در ارتقای شیوه زندگی تاثیرگذار بوده اند.رویکرد پژوهش حاضر کیفی و مشتمل بر دو بخش می باشد؛بخش اول از نوع تحلیلی-توصیفی بوده،داده ها به صورت کتابخانه ای و به روش توصیفی جمع آوری شده و بر اساس پارادایم های جامعه شناسانه،روانشناسانه و تفسیری مفاهیم و مولفه های ارتباط سلیقه و معماری استخراج شده اند؛بخش دوم از نوع تفسیری-تاریخی می باشد، داده ها به صورت اسنادی و کتابخانه ای و به روش توصیفی جمع آوری شده و بر اساس پارادایم تاریخی مولفه های تغییر یافته مد نظر استخراج شده اند. نتایج به دست آمده از پژوهش، ویژگی های سازمان فضایی خانه های جدید معاصر را در «عدم وجود سازمان فضایی مناسب»، «حذف فضاهای بینابینی»، «بی توجهی به نقش عناصر تشکیل دهنده فضا»، « اهمیت یافتن اشیاء»، «تأثیر حضور اشیاء بر صداهای درون خانه» و «تعویض به جای ترمیم» شناسایی می کند.
بررسی تأثیر تغییرات محیطی در رشد SMEs گردشگری با در نظر گرفتن نقش میانجی گرایش کارآفرینانه (مورد مطالعه: آژانس های مسافرتی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
36 - 49
حوزههای تخصصی:
امروزه بسیاری از SMEs ها در سال های اولیهٔ فعالیت خود با شکست و عدم رشد مناسب مواجه می شوند. ازاین رو، بررسی ویژگی های داخلی این شرکت ها به عنوان مهم ترین عامل مؤثر در رشد در محیط پرتلاطم و رقابتی امروز اهمیت بسزایی دارد. در این میان، گرایش کارآفرینانه از عوامل مؤثر در رشد آن ها است و نشان دهندهٔ تمایل سازمان برای حفظ مزیت رقابتی و رقابت تهاجمی ازطری ق خطرپ ذیری، پیشگامی و نوآوری است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر تغییرات محیط در رشد آژانس های مسافرتی با نقش میانجی گرایش کارآفرینانه است. پژوهش حاضر، از نظر هدف، کاربردی و، از نظر روش، توصیفی - پیمایشی است. جامعهٔ آماری این مطالعه 1300 نفر از مدیران آژانس های مسافرتی شهر تهران هستند. از این تعداد، با توجه به جدول مورگان، 297 نفر به عنوان نمونهٔ آماری انتخاب شدند. ابزار مورد استفادهٔ پژوهش پرسش نامه است. تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و با به کارگیری نرم افزارهای SPSS نسخهٔ 22 و Smart-PLS 3 انجام شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که گرایش کارآفرینانه در رشد آژانس های مسافرتی تأثیر دارد و مدیرانی که دارای گرایش کارآفرینانه هستند و برای عمل در محیط رقابتی و پرتنش کسب وکارهای گردشگری نوآور هستند و قبل از رقبا دست به اقداماتی چون تنوع بخشی به محصول یا کاهش قیمت خدمات می زنند و برای چنین اقداماتی ریسک نسبتاً بالایی را متقبل می شوند رشد بهتری دارند. در این مطالعه، معنادار بودن رابطهٔ تغییرات محیط و گرایش کارآفرینانهٔ آژانس های مسافرتی تأیید شد و نشان داده شد که تغییرات محیط کسب وکار به لحاظ تغییر در تکنولوژی های مورد استفاده در صنعت گردشگری، افزایش فعالیت های تهاجمی رقبا، رقابت بر سر قیمت خدمات ارائه شده، همچنین تغییر در نیازهای مسافران و تکنیک های بازاریابی می تواند در گرایش کارآفرینانهٔ آن ها تأثیر داشته باشد و مدیران این کسب وکارها را وادار کند استراتژی های نوآورانه را به کار گیرند و برای نوآوری در خدمات ارائه شدهٔ خود اقدام کنند، برای هدف گذاری در بازاری خاص سریع تر از رقبا عمل کنند و در این مسیر ریسک پذیری بیشتری داشته باشند.
تبیین کارآفرینی اجتماعی توان یابان در صنعت گردشگری (با تأکید بر ایجاد کسب وکار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
93 - 108
حوزههای تخصصی:
پژوهش های انجام شده در حوزهٔ نظری نشان می دهد کارآفرینی اجتماعی گردشگری، به عنوان رویکردی نوآورانه، راهکاری برای فراهم کردن زمینهٔ کارآفرینی در صنعت گردشگری برای توان یابان (افراد معلول) شناخته شده است، اما در حوزهٔ عمل الگوهای مختلفی برای تحقق این امر به کار گرفته شده که کمتر توفیق یافته اند. هدف اصلی این پژوهش تبیین کارآفرینی اجتماعی براساس تحلیل و تفسیر پژوهش های پیشین به منظور دستیابی به الگویی برای کارآفرینی و ایجاد کسب وکار توان یابان است. این پژوهش از نوع اکتشافی و کاربردی است. به منظور گردآوری و تلفیق پژوهش های پیشین از روش فراترکیب استفاده شد و تعداد ۳۵۲ مقاله استخراج شد. پس از ارزیابی مقالات، تعداد ۵۸ مقاله به عنوان جامعهٔ آماری پژوهش انتخاب شدند که به صورت نظام مند با نرم افزار مکس کیودی ای تحلیل و کدگذاری شدند. نتایج پژوهش نشان داد که مفاهیم موجود در زمینهٔ کارآفرینی اجتماعی را می توان در قالب الگویی با سه مقولهٔ فردی، بین فردی و محیطی و زیرمقوله های نگرشی، شخصیتی، اجتماعی، روحیهٔ کارآفرینی، اقتصادی، اجتماعی، قانونی، آموزش و پژوهش، خودمختاری، شایستگی، توسعهٔ شخصی و ساختاری تبیین کرد. این مؤلفه ها با تعامل یکدیگر می توانند زمینهٔ کارآفرینی اجتماعی توان یابان در صنعت گردشگری و ایجاد کسب وکار را فراهم کنند
مدلسازی تصویر شهر در راستای تدوین اولویت های ارزش افزایی برند شهری (مطالعه موردی: شهر قشم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیام های مختلفی که توسط شهر ارسال می شوند و در ذهن افراد شکل می گیرند، تصویر از شهر را می سازند. آگاهی از این تصاویر ذهنی می تواند موجب برندسازی شهری موفق توسط مدیریت شهری گردد. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر مدلسازی تصویر شهر در راستای تدوین اولویت های برندسازی شهری است و بدین منظور شهر قشم را به عنوان مطالعه موردی انتخاب کرده است. در پژوهش حاضر، ابتدا 9 مولفه و 47 معیار برای تصویر شهر بر مبنای مطالعات اسنادی استخراج گردید. سپس 402 پرسشنامه به دو روش آنلاین و حضوری میان گردشگرانی با سابقه حداقل یک بار سفر به شهر قشم تکمیل گردید و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) و تحلیل مسیر به تجزیه وتحلیل اطلاعات پرداخته شد. یافته های پژوهش بیانگر آن است که جهت مولفه «محیط و طبیعت» و پس از آن «تجارت و اقتصاد»، مهمترین مولفه های تشکیل دهنده تصویر شهر قشم هستند و جهت تقویت تصویر برند شهر قشم لازم که ارزش افزایی مولفه های «شهرسازی و معماری»، «فرهنگ»، «امکانات و زیرساخت ها»، «سبک زندگی و رفتار مردم»، «مسائل اجتماعی»، «حمل ونقل و ارتباطات»، «گذران اوقات فراغت»، «تجارت و اقتصاد» و «محیط و طبیعت» به ترتیب در اولویت قرار گیرند. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که هریک از مولفه های شهری با تاثیرگذاری بر «وفاداری برند»، «آگاهی برند»، «تداعی برند» و «کیفیت ادراک شده» می توانند نقش قابل توجهی در تصویر برند داشته باشند.
نقش زنجیره ارزش صنایع دستی در توسعه روستایی و گردشگری (مطالعه موردی دهستان عشرستاق بهشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
235 - 253
حوزههای تخصصی:
زنجیره ارزش صنایع دستی سیستمی اقتصادی شامل مجموعه ای از فعالان و فعالیت های تجاری است که کسب وکار آن ها، در امتداد یکدیگر، موجب تکامل و تجارت محصول از تولیدکنندگان اولیه به مصرف کنندگان نهایی می شود و برای هریک از فعالان شبکه ارزش اقتصادی خلق می کند. در این پژوهش جایگاه زنجیره ارزش صنایع دستی در شاخص های توسعه روستایی و وضعیت گردشگری و نیز حفظ و احیای هویت روستایی در محدوده دهستان عشرستاق شهرستان بهشهر بررسی شده است. پژوهش از طریق روش های مشاهده، مصاحبه با خبرگان و کارشناسان و مردم محلی (در تدوین شاخص ها و شناخت ابعاد موضوع) و نیز توزیع 210 نمونه پرسش نامه بین مردم محلی و کارشناسان مرتبط بومی انجام شده است. متغیرهای پژوهش در قالب سه سؤال و فرضیه درآمده و نتایج در نرم افزار اس پی اس اس و با آزمون تی مستقل تک نمونه ای تحلیل شده است. نتایج تحیل ها نشان می دهد ساختار زنجیره ارزش صنایع دستی تأثیر زیادی در توسعه روستایی محدوده بررسی شده نداشته اما، در بین شاخص ها، بیشترین تأثیر نسبی را در مهاجرت از روستا به شهر داشته است. همچنین، زنجیره ارزش صنایع دستی بهبود شاخص های گردشگری روستایی را در پی دارد ولی، با توجه به میانگین نسبتاً پایین، اثرگذاری آن زیاد نیست. ساختار زنجیره ارزش صنایع دستی در حفظ و احیای هویت روستایی نیز مؤثر بوده است ولی، با توجه به میانگین نسبتاً پایین برخی از متغیرها از نظر پاسخ گویان، در برخی از شاخص های حفظ هویت روستایی اثرگذاری منفی داشته است.
شناسایی و اولویت بندی شاخص های ساماندهی فضایی گردشگری در محور یاسوج-سپیدان با رویکرد اکولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
91 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی شاخص های ساماندهی فضایی گردشگری محور یاسوج –سپیدان براساس رویکرد اکولوژیک است. این محور به دلیل خطی بودن، می تواند به عنوان یک محور پایدار گردشگری مورد استفاده قرار گیرد. در صورت ساماندهی فضایی و مکانی این محور برای چنین مقصودی، می توان از الگوهای متنوع و در عین حال استاندارد برای شکل دهی و مدیریت این کریدور گردشگری بهره گرفت. این پژوهش از نظر هدف گذاری کاربردی و از نظر روش شناسی، کیفی-کمی است. طی نمونه گیری هدفمند، 30 نفر از متخصصین این موضوع و کارشناسان در سازمان های ذی ربط انتخاب شده اند. در بخش کیفی، معیارهای مؤثر بر شاخص های ساماندهی فضایی- مکانی گردشگری در محور یاسوج-سپیدان، با روش تحلیل مضمون و طی مصاحبه با خبرگان شناسایی شده است. در بخش کمی نیز با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای در نرم افزار « SPSS» و وزن معیارها با روش تحلیل سلسله مراتبی محاسبه شده و رتبه بندی شاخص های ساماندهی فضایی- مکانی گردشگری در محور یاسوج-سپیدان، با رویکرد اکولوژیک با روش جدید تصمیم گیری چندمعیاره «MARCOS» انجام شده است. در بخش کیفی، پنج معیار: عملکردی، محیط زیست، کالبدی، اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی با روش تحلیل مضمون و طی مصاحبه با خبرگان شناسایی شده و پس از محاسبه وزن معیارها، شاخص اقتصادی(722/0)، شاخص محیط زیست (699/0)، شاخص کالبدی(688/0)، شاخص عملکردی(681/0) و شاخص اجتماعی(668/0) به دست آمده است. نتایج امتیاز نهایی روش «مارکوس» و آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که بیشترین امتیاز به شاخص اقتصادی و کمترین امتیاز به شاخص اجتماعی- فرهنگی تعلق داشته است؛ همچنین این نتایج حاکی از آن است که مدل «مارکوس» در برابر تغییرات احتمالی در اهمیت معیارهای تصمیم گیری حساس می باشد و پایداری روش در انتخاب مهم ترین شاخص های ساماندهی فضایی- مکانی گردشگری در محور یاسوج-سپیدان با رویکرد اکولوژیک نشان داده شده است.
آشکارسازی تفاوت های دمایی ناشی از تغییرات کاربری شهری و حومه (مورد مطالعه: شهرستان ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
217 - 242
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی شهرستان ارومیه و ارتباط آن با دمای سطح زمین با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست طی دوره 1990 تا 2019 نگاشته شد. بدین منظور کاربری های اراضی شهرستان با استفاده از 50 موقعیت نمونه زمینی حاصل از ترکیب مرئی تصاویر لندست با به کارگیری الگوریتم طبقه بندی نظارت شده در محیط GIS طبقه بندی و تحلیل گردید. نتایج نشان داد اراضی شهری با تغییرات چشمگیری روبرو بوده است. بررسی دمای سطحی کاربری های مختلف با استفاده از الگوریتم دمای درخشندگی نشان داد اراضی فاقد پوشش گیاهی با 5/33 درجه سلسیوس بالاترین دما را داشته اند؛ درحالی که کمترین میانگین دما با 4/25 درجه سلسیوس مربوط به کاربری باغات بوده است. از لحاظ تغییرپذیری دما، پهنه باغات با 5/7 درجه سلسیوس متغیرترین میانگین فضایی دما را داشته اند؛ درحالی که پهنه کشاورزی آبی با 2.1 درجه سلسیوس کمترین میزان انحراف معیار فضایی دما را داشته اند. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی بین تفاوت دمایی و تغییرات کاربری اراضی نشان داد ضریب همبستگی بین تغییرات دمایی و تغییرات پهنه های شهری برابر 86/0 و در پهنه کشاورزی آبی برابر 82/0 بوده است. کاربری باغات، اراضی بایر و پهنه باتلاقی نیز همبستگی بین تغییرات دوره ای کاربری اراضی و تغییرات دما بیش از 8/0 بوده است و در سطح اطمینان 95/0 معنی دار هستند؛ اما در سطح پهنه های مراتع، کشاورزی دیم و پهنه آبی، همبستگی یا ارتباط معنی داری در سطح اطمینان مذکور مشاهده نگردید.
ارزیابی توسعه فیزیکی شهر جدید سهند با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۸
163 - 138
حوزههای تخصصی:
شهر سهند به عنوان یک شهر نسبتا جدید، توانسته است به سرعت در جایگاه سومین شهر پرجمعیت استان آذربایجان شرقی قرار گیرد. یکی از نکات مهم تحقیق حاضر، بررسی ارتباط بین توسعه فیزیکی شهر با روند معاملات ملکی و ترکیب داده های سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی می باشد. در این پژوهش با استفاده از تصاویر ماهواره های Landsat-8 و Landsat-7 و Sentinel-2 در محیط کدنویسی گوگل ارث انجین کاربری ها و تغییرات آنها طی دو دوره قبل و بعد از شهر شدن (از 2000 تا 2008 و از 2008 تا 2019) دسته بندی شد و سپس پیش بینی توسعه آتی شهر سهند صورت گرفت. برای پیش-بینی از روش شبکه عصبی مصنوعی چند لایه پرسپترون (MLP) به عنوان یکی از روش های تصمیم گیری چندمعیاره مکانی(MCDM) استفاده شده است. متغیرهای مستقل استفاده شده در تحقیق حاضر، در پیش بینی توسعه فیزیکی شهر عبارت اند از : قیمت زمین، نوع کاربری، شیب، جهت شیب، ارتفاع، فاصله از مناطق شهری، فاصله از شبکه آبراهه، فاصله از گسل، فاصله از شبکه معابر (اصلی و فرعی). نتایج طبقه بندی تصاویر ماهواره ای نشان داد که توسعه فیزیکی شهر جدید سهند در جهت تبدیل زمین های بایر به کاربری شهری صورت گرفته است. علاوه بر این توسعه فیزیکی در راستای تبدیل زمین های ارزان تر به نواحی ساخته شده بود. اراضی ساخته شده دارای توسعه زیادی بوده و از6246/665 هکتار در سال ۲۰۰۰ به 9516/732 هکتار در سال ۲۰۱۹ رسیده است. در بین روش های طبقه بندی تصاویر به منظور استخراج کاربری اراضی، روش SVM بهترین روش بود و همچنین تصاویر ماهواره Sentinel-2 بالاترین دقت را داشت. شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون چندلایه به منظور پیش بینی توسعه فیزیکی آتی شهر جدید سهند مورد استفاده قرار گرفت، که با توجه به بررسی های صورت گرفته، توسعه در جهاتی پیش بینی شده است که مبتنی بر ارزان بودن زمین و نیز محدودیت-های ژئومورفولوژیکی مانند شیب و ارتفاع است.
تبیین الگوی مدیریت محله ای با استفاده از نظریه حکمروایی خوب شهری (مطالعه موردی: کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای اقتصادی دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۵
33 - 53
حوزههای تخصصی:
امروزه با گسترش شهرنشینی، چالش ها و مسائل متعددی ظهور پیدا کرده است؛ به طوری که دیگر برنامه ریزی متمرکز و از بالا به پایین در عرصه مدیریت شهری کارایی لازم را ندارد. در این راستا، از مهم ترین رویکردهای توسعه شهری جهت ایجاد شهری زیست پذیر و همه شمول، توجه به واحد پایه و اساسی برنامه ر یزی شهری، یعنی مفهوم محله و مدیریت محله ای، مورد توجه قرار گرفته است. محله دارای ابعاد سه گانه برنامه ریزی کالبدی، آرایش اجتماعی و شیوه حکمروایی است. در این بین، با توجه به بُعد سوم، بررسی و نیازهای زمینه ای و بسترساز جهت تبیین الگوی محله- محور از اهمیت اساسی برخوردار است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، تبیین الگوی مدیریت محله ای در حکمروایی شهری با اتخاذ رویکرد تبیینی- اکتشافی در کلانشهر تبریز می باشد. روش تحقیق این پژوهش مبتنی بر حداقل مربعات جزئی است. این روش به عنوان نسل دوم روش های مدل یابی معادلات ساختاری، یک روش ناپارامتریک است که برای اعتبارسنجی یک مدل با بررسی همزمان نقش متغیرهای و آشکار استفاده می شود. بدین منظور، از نرم افزارSmartPLS 4 و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. همچنین آزمون پایایی و ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی، روایی و میانگین واریانس استخراج شده در هر مؤلفه نیز مورد بررسی قرار گرفته که مقادیر آن نشان از آزمون پایایی و روایی مطلوب می باشد. نمونه آماری این پژوهش نیز بر اساس تعداد جمعیت کلانشهر تبریز در آخرین سرشماری سال 1395، 163096 نفر بوده که با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر محاسبه گردید. یافته های این پژوهش نشانگر این است که در بین عوامل از نظر شاخص اندازه اثر، «ساختار جامعه شبکه ای» با مقدار شاخص 254/5 در رتبه اول و «حکمروایی شهری»، «سیاست گذاری های جامعه شبکه ای»، «سرمایه اجتماعی» و «ظرفیت حکمروایی» به ترتیب با مقادیر 2/873، 2/630، 2/555 و 1/695 در رتبه های بعدی قرار دارند و از نظر شاخص ضریب مسیر، «حکمروایی شهری» با ضریب مسیر 0/288 در رتبه اول و «ساختار جامعه شبکه ای»، «سیاست گذاری های جامعه شبکه ای»، «سرمایه اجتماعی» و «ظرفیت حکمروایی» به ترتیب با مقادیر 0/268، 0/228، 0/204 و 0/181 در رتبه های بعدی قرار دارد. نتایج تحقیق بیانگر این امر است که در تبیین عوامل مؤثر در راستای تحقق الگوی مدیریت محله ای، توجه به ساختار جامعه شبکه ای و توجه به سه ویژگی آن یعنی تمرکززدایی، مجازی سازی و هوشمندسازی و آزادی انجام فعالیت ها نقش اساسی دارد.
An Analytical Study on the Impact of Development-Driven Education on Environmental Improvement with Emphasis on the Human Development Index(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study aims to present an analytical review of the relationship between development-driven education and environmental improvement. Previous research in this field has often examined the effect of environmental pollution on the human development index in general. However, this study uniquely focuses on a separate review of human development indicators on the environment and education. Thus, this study applied an econometric method using Eviews13 software during the years 1990-2023. The analytical review of the effect of development-driven education on environmental improvement, with an emphasis on the human development index, was conducted among selected countries of the Middle East (United Arab Emirates, Bahrain, Egypt, Iran, Iraq, Jordan, Yemen, Kuwait, Lebanon, Libya, Oman, Qatar, Turkey, Syria, Cyprus, and Saudi Arabia) and Iran. The dependent variable in this paper was CO2 emission, and the independent variables included education, health, standard of living (a measure to evaluate the human development index), fossil fuel consumption, and the growth rate of the urban population. The results of the study in the Middle Eastern countries indicate that the measurement dimensions of the human development index have a negative and significant effect on environmental pollution. Higher human development is beneficial for the environment and mitigates CO2 emissions and other pollutants. Additionally, this protects the environment by lowering pressure on natural resources. The variables of urbanization rate and fossil fuel consumption have a positive effect on the level of air pollution. In addition, the results of the study in Iran demonstrate that fossil fuel consumption and urbanization are factors that directly influence the country’s air pollution, and the measurement dimensions of the human development index. No significant relationship was found regarding education (average years of education for adults), but a negative and significant effect was shown on environmental pollution.
تحلیل نقش کلان شهرها در تحولات ساختارفضایی استان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش فضا و ژئوماتیک (برنامه ریزی و آمایش فضا سابق) دوره ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۵)
141 - 165
حوزههای تخصصی:
بررسی مناطق کلانشهری رسمی ایران، نقش محوری آنها را در شکل دهی به چارچوب های فضایی استان ها روشن می سازد. این مناطق به عنوان هسته های اقتصادی و اجتماعی عمل کرده و تخصیص منابع و پیشرفت را تسهیل می کنند. درک این نقش برای برنامه ریزی توسعه ای و کاهش نابرابری های منطقه ای ضروری است. این پژوهش تأثیر مناطق کلانشهری بر چارچوب های فضایی استان ها را از طریق تحلیل تمرکز جمعیتی، فعالیت های منطقه ای و سلسله مراتب شهری بررسی می کند. در این مطالعه از روش های کمی شامل آزمون T، خوشه بندی Kmeans و شاخص موران I استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که 8 استان دارای مراکز کلانشهری رسمی، سطح پیشرفت بالاتری نسبت به ۲۳ استان فاقد چنین مراکزی دارند. علاوه بر این، استان های مجاور این مناطق کلانشهری نیز از سطح توسعه بیشتری برخوردارند. یافته های حاصل از شاخص موران I، آرایش فضایی خوشه ای را نشان می دهد که توسط نقشه وزندهی معکوس فاصله (IDW) تأیید شده و تمرکز توسعه در فلات مرکزی ایران را برجسته می سازد. با این حال، استان خراسان رضوی به دلیل مجاورت جغرافیایی با مناطق کمتر توسعه یافته، از این الگو پیروی نمی کند. کاربرد روش خوشه بندی Kmeans، تهران، اصفهان، فارس و البرز را به عنوان توسعه یافته ترین استان ها شناسایی کرده است، در حالیکه قم و سیستان و بلوچستان در دسته کمتر توسعه یافته قرار گرفته اند. این نتایج بر اهمیت حیاتی مناطق کلانشهری در تسهیل تحولات ساختاری درون استان های ایران تأکید می کند.
تصویر ذهنی شهر از منظر تصاویر رسانه های اجتماعی: نمونه موردمطالعه بافت تاریخی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۴
105 - 120
حوزههای تخصصی:
تصویر ذهنی شهر، مجموعه ای از باورها، دریافت ها و تصورات شهروندان نسبت به شهر است. این تصاویر ذهنی، چارچوبی را برای برنامه ریزان شهری فراهم می کند تا پیشنهاد های بهتری برای آینده شهر ارائه دهند. در رویکردهای سنتی برنامه ریزی شهری، معمولاً از طریق مصاحبه و نقشه های شناختی به بررسی این تصاویر ذهنی پرداخته می شد که روش هایی زمان بر، پرهزینه و محدود به تعداد اندکی از شهروندان بودند؛ اما امروزه با ظهور رسانه های اجتماعی و سایر فناوری های دیجیتال، فرصت جدیدی برای مطالعه تصاویر ذهنی شهر فراهم شده است. این پژوهش با توجه به این فرصت، در یک بررسی پیمایشی قصد دارد پتانسیل داده های تصویری رسانه های اجتماعی را در مطالعه تصاویر ذهنی شهروندان از فضاهای شهری مورد کاوش قرار دهد. در این راستا، با استفاده از روش تحلیل محتوای مقوله ای در یک فرآیند سه مرحله ای، 4919 داده ی تصویری رسانه ی اجتماعی اینستاگرام در محدوده ی بافت تاریخی تبریز، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و سپس توسط تابع تخمین تراکم کرنل در قالب نقشه تصویر شد. نتایج نشان می دهد که تصاویر به اشتراک گذاشته شده در رسانه های اجتماعی، نه تنها می تواند تصویر درک شده از شهر را در قالب نقشه های شناختی بازنمایی کند، بلکه نسبت به روش های کلاسیک تحلیل های جامع تری ارائه می دهد. این داده ها علاوه بر ابعاد کالبدی فضا، مانند راه، لبه، گره، نشانه و حوزه، قابلیت بازنمایی ابعاد غیر کالبدی همچون ترجیحات محیطی، عناصر هویتی، فعالیت ها، رفتارها، رویدادهای فرهنگی و اعتقادی جامعه را نیز دارند. همچنین امکان اندازه گیری از راه دور تصویر ذهنی شهر را در هر مقیاس ممکن می سازد؛ بنابراین، تصاویر شهری مبتنی بر رسانه های اجتماعی می توانند مکمل ارزشمندی برای روش های کلاسیک تحلیل تصویر ذهنی شهر باشند. چارچوب تحلیلی توسعه یافته از این مطالعه می تواند برای ارزیابی و توسعه نظریه کلاسیک تصویر ذهنی در عصر دیجیتال مورداستفاده قرار گیرد.
شناسایی و سطح بندی مؤلفه های خوداشتغالی روستائی با رویکرد ISM مورد مطالعه: استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش برمبنای شناسایی، بررسی و سطح بندی مولفه های موثر در خوداشتغالی روستایی در استان آذربایجان شرقی به دنبال پاسخگویی به سوالات و اهداف زیر می باشد: مؤلفه های خوداشتغالی مهم در روستاهای استان آذربایجان شرقی کدامند؟، هر یک از مؤلفه های خوداشتغالی روستائی شناسایی شده، در چه سطحی قرار دارند؟، الگو یا مدل روابط مؤلفه های خوداشتغالی روستائیان چگونه است؟ و در نهایت سیاست ها و تصمیم های موثر برای توسعه و افزایش خوداشتغالی روستائیان چیست؟. روش پژوهش: روش شناسی این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده که به صورت کیفی در قالب تکنیک مدل سازی ساختاری-تفسیری (ISM) اقدام به سطح بندی و تعیین روابط مؤلفه های خوداشتغالی تأثیرگذار در روستاها گردید. جامعه آماری این پژوهش شامل 34 نفر از افراد واجد شرایط از اساتید دانشگاهی و مدیران ارشد در سطح استان آذربایجان شرقی می باشد که در امر خوداشتغالی روستائیان صاحب نظر می باشند. بر اساس تئوری وارفیلد در مدل سازی ساختاری- تفسیری و ملاک خبرگی بر اساس دو شاخص میزان تجربه و سطح تحصیلات 13 نفر اعضای نمونه پژوهشی به عنوان خبرگان در نظر گرفته شد. یافته ها: یافته های این مدل نشان داد که چهار مؤلفه: زیرساخت های مناسب، تسهیل مقررات و فرآیندهای اداری، فرهنگ و روابط اجتماعی ، روحیه فردی و تربیتی، به عنوان عوامل پایه ای و مبنایی در مولفه های یازده گانه توسعه خوداشتغالی روستائیان استان آذربایجان شرقی می باشند. نتیجه گیری: ایجاد زیرساخت ها و فراهم کردن امکانات مناسب در روستاها، تفویض اختیار به استان ها و تمرکز زدایی در برنامه ریزی روستاها، اصلاح و بازنگری قوانین و مقررات بازدارنده مرتبط با اشتغال روستائیان، فعال سازی میزهای تخصصی اقتصاد و اشتغال روستایی، ارائه آموزش های مهارتی به داوطلبان خوداشتغالی در روستاها از جمله نتایج و پیشنهادات کاربردی پژوهش هستند.
تحلیل آینده پایدار بافت فرسوده با رویکرد آینده پژوهی (نمونه موردی: مناطق تاریخی شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آینده پژوهی منطقه ای دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
125 - 142
حوزههای تخصصی:
در جهان معاصر با پیشرفت سریع علم و تکنولوژی، سیستم برنامه ریزی شهری نیز با دگرگونی هایی مواجه شده است. آثار آن ها می تواند جهت پیشرفت شهر چالش برانگیز باشد. برنامه ریزی شهری که قبلاً مبتنی بر سیستم سنتی بوده است. امروزه به نظر می رسد از توازن و پاسخگویی لازم جهت اصلاح و حل مشکل بافت های فرسوده برخوردار نیست؛ بنابراین رویکرد آینده پژوهی به برنامه ریزان کمک می کند تا آینده را بهتر دیده و از پیامدهای منفی به ویژه در بافت های قدیمی تا حد امکان جلوگیری نماید. آینده پژوهی بافت های فرسوده به منظور ارتقاء سطح زندگی و رونق شهری در سال های آتی ضروری به نظر می رسد. این پژوهش از نظر ماهیت از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ داده از نوع تحقیقات کمی محسوب می شود که به روش توصیفی - تحلیلی انجام شده است. گردآوری داده ها از نظرات متخصصین و کارشناسان در قالب فرم های نظرسنجی، تهیه و برای تجزیه وتحلیل داده ها از تکنیک آینده پژوهی استفاده شده است. ابزار تجزیه وتحلیل داده ها در این پژوهش نیز نرم افزار Micmac بوده است. هدف اصلی این تحقیق دستیابی به سناریوهای پیش روی بافت قدیمی کلان شهر ارومیه در افق 1420 است. مهم ترین عوامل کلیدی و پیشران در رابطه با آینده پژوهی بافت فرسوده در بافت قدیم شهر ارومیه شناسایی گردید. نتایج این تحقیق نشان می دهد 13 عامل کلیدی در آینده بافت قدیمی شهر ارومیه تأثیرگذار خواهد بود؛ و سپس با توجه به عوامل کلیدی شناخته شده سناریوها در چهار حالت (سفید، خاکستری، نارنجی و سیاه) برای بافت قدیمی پیش بینی شده است.