فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۱۲۱ تا ۶٬۱۴۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: همه گیری ویروس کرونا در جهان، مشاغل و کسب و کارهای زیادی را مختل نموده و معیشت میلیون ها انسان را در وضعیت ناپایداری قرار داده است. بیماری و علائم تنفسی، مرگ یا از دست دادن توان اشتغال بویژه برای سرپرستان خانوارها تهدیدی برای امنیت غذایی از جمله در مناطق روستایی است که از بحران کووید -19 زاده شد. هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثرات شیوع ویروس کرونا در معیشت پایدار روستاییان در سکونتگاه های روستایی استان آذربایجان شرقی با تاکید بر قلمرو عشایری بود. روش شناسی تحقیق: تحقیق از نظر هدف در جرگه تحقیقات کاربردی – توسعه ای، از لحاظ ماهیت و روش توصیفی-تحلیلی بوده و برای جمع آوری داده ها و اطلاعات از مطالعات اسنادی و میدانی (مصاحبه های نیمه ساختار یافته) استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، استان آذربایجان شرقی (در سال 1395 دارای 1100220 نفر جمعیت و 335878 خانوار روستایی) است. حجم نمونه 48 نفر از صاحبان مشاغل، دهیاران، کارشناسان بخشداری ها، اساتید دانشگاهی و ... می باشد که در انتخاب آنها از روش کیفی متواتر نظری استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات از روش کیفی نظریه مبنایی (گراندد تئوری) استفاده شد. قلمروجغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش سکونتگاه های روستایی در مناطق عشایری استان آذربایجان شرقی است. یافته ها و بحث: یافته های پژوهش نشان داد، پس از انجام مصاحبه های نیمه ساختار یافته با جامعه نمونه و کدگذاری باز این مصاحبه ها به شناسایی 37 مفهوم کلی، 26 مقوله و 18 شاخص منجر شد که اثرات شیوع ویروس کرونا را در جوامع روستایی استان آذربایجان شرقی بخصوص در قلمرو عشایر را نشان می دهد. نتایج: شیوع ویروس کرونا در نقاط روستایی این استان بخصوص در قلمرو عشایر اثراتی در سرمایه های معیشتی روستاییان برجا نهاده است. از دست رفتن شغل ثابت، کاهش درآمد و توان مالی، کاهش انگیزه ایجاد شغل جدید، امنیت غذایی، کاهش جریان فضایی کالا و محصولات، افزایش ناهنجاری اجتماعی، کاهش اعتماد اجتماعی، افزایش استرس و فشار روانی، مشکلات حمل و نقل و تردد بین شهری و کاهش ارتباطات اجتماعی، کاهش جریان سرمایه ورودی، کاهش جریان افراد، نیاز به دریافت تسهیلات بانکی، انتظار حمایت نهادی و ... از آن جمله اند.
تحلیل ساختاری عوامل موثر بر شکل گیری و رشد فرم فضایی شهرها (نمونه موردی: شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۰
149 - 178
حوزههای تخصصی:
رشد سریع شهرها در سراسر جهان، زمانی اتفاق افتاد که شهرها توانایی ارائه ی خدمات را به جمعیت شهری به سرعت در حال رشد خود نداشتند و این امر موجب پراکنده رویی و از بین رفتن اراضی لبه ی شهرها، افزایش شهرک های غیرقانونی و حاشیه ای شد. توجه به توسعه ی کالبدی شهر، یک ضرورت اساسی در برنامه های توسعه ی شهری محسوب می شود. در ایران گسترش سریع فیزیکی شهرها در قالب رشد بدون برنامه و ناموزون در راستای علل مختلف ازجمله مهاجرت های بی رویه یکی از مشکلات اساسی شهرها محسوب شده که پدیده ای تحت عنوان پراکنده رویی از نتایج رشد این گونه است. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و تحلیل عوامل تأثیرگذار بر توسعه ی کالبدی- فضایی ساری است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی است و با توجه به ماهیت، توصیفی تحلیلی است. داده های نظری با روش اسنادی و داده های تجربی به روش پیمایشی تهیه شده است. در تهیه ی پیشران های توسعه از روش مطالعات اسنادی و داده های تجربی روش پیمایشی براساس روش دلفی استفاده شده است. با توجه به معیارهای فوق، تعداد 20 نفر از خبرگان و متخصصان مراکز دانشگاهی و پژوهشی برای شرکت در پژوهش انتخاب شده اند. در پردازش اطلاعات از روش تحلیل اثرات متقابل ساختاری در نرم افزار MICMAC استفاده شده است. براساس نتایج به دست آمده مهم ترین عوامل مؤثر بر رشد فرم فضایی ساری به ترتیب عواملی چون ناکارآمدی مدیریت شهری، وجود اراضی مرغوب کشاورزی، قیمت زمین، ضعف و عدم رعایت سلسله مراتب شبکه ی ارتباطی، سیاست واگذاری زمین و مسکن، مرکزیت استان و تجهیز آن به خدمات برتر منطقه ای هستند.
واکاوی و ارزیابی تجارب مداخله در بافت مرکزی شهر اسفراین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
135 - 147
حوزههای تخصصی:
در دو دههی اخیر رویکردهایی در سظح جهانی مطرح شدند که به دنبال احیاء و ترویج محلاتی شهری می باشند که ما در گذشته آنها را تجربه کرده، اما امروزه به دلایلی نظیر بی توجهی به برنامهریزی در این مقیاس از شهر متزلزل شده اند. لذا این پژوهش با انتخاب یک نمونه موردی)بافت مرکزی شهر اسفراین) و بکارگیری تجربیات موفق در سطح جهانی، به دنبال احیای مفهوم مرکز محله و بازگشت به ویژگیهای محلات قدیمی در قسمتهای مرکزی شهر که دارای موقعیت منحصر به فردی هستند، میباشد. پژوهش حاضر به لحاظ روش ترکیبی(توصیفی-تحلیلی) محسوب می گردد. در این روش در کنار برداشت میدانی از روشهای دیگری نظیر مشاهده، مصاحبه و... در گردآوری اطلاعات استفاده شده است. جامعه آماری بافت مرکزی شهر اسفراین میباشند که بعد از تعیین مرز دقیق بافت، نمونهگیری در هر یک از قسمتهای بافت به صورت احتمالی و با روش نمونه گیری غیرهدفمند انجام گردید. در تعیین مرز بافت موجود در بافت مرکزی شهر، سه عامل ساختار حرکتی شهروندان در نشانههای مرکزی بافت، رویکرد تصویر ذهنی و سابقه کالبدی محلات مورد توجه قرار گرفته و در ادامه به منظور انجام برنامهریزی در بافت مرکزی با استفاده از تجارب جهانی و پیشینه پژوهش به ابعاد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی رسیده و با استفاده از روشهای آمار توصیفی، سیستم اطلاعات جغرافیایی و تحلیل فازی (FUZZY ANP) مورد تجریه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهند.
تحلیل نواحی اجتماعی شهری در منطقه 7 شهر اصفهان بر پایه استفاده از مدل سه ساخت و فن نقشه های همپوش
حوزههای تخصصی:
تحلیل نواحی اجتماعی سازوکاری را شرح می دهد که توسط آن خانوارها، مناطق مسکونی خاصی را در درون شهر انتخاب می کنند یا به آن تخصیص می یابند. این ساز و کار قطعی نبوده و نقشه واضحی در ارتباط با آن وجود ندارد. به همین منظور، برای تحلیل نواحی اجتماعی نیاز به به کارگیری روشی است که پیچیدگی های مختلف فضایی درون و بین بخشی را حل نماید. در این بین، مدل سه ساخت از جمله روش های جامع و یکپارچه در تحلیل نواحی اجتماعی به شمار می رود که بر اساس سه عامل وضعیت اجتماعی- اقتصادی، وضعیت مسکن و خانوار و وضعیت جدایی گزینی یا تبعیض نژادی به تفکیک یا متمایز نمودن نواحی اجتماعی می پردازد. به همین دلیل، در پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و مدل سه ساخت ابتدا به تعیین معیارهای قابل به کارگیری در تعیین نواحی اجتماعی در منطقه 7 شهر اصفهان به عنوان مورد مطالعه این پژوهش پرداخته و سپس بر اساس فن نقشه های همپوش، نقشه های حاصل از معیارها باهم ترکیب شده است و در نهایت، نواحی اجتماعی منطقه 7 شهر اصفهان برپایه تحلیل های انجام شده در نقشه ای به تصویر درآمده است.
تبیین الگوی رأی همسایگی و طایفه ای در انتخابات مجلس شورای اسلامی (مطالعه موردی: یازدهمین دوره حوزه انتخابیه کهگیلویه، چرام، بهمئی و لنده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال هفتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
47 - 69
حوزههای تخصصی:
تأثیر همسایگی و طایفه گرایی از جمله جستارهای جغرافیای انتخابات است که پیامد عوامل و زمینه های جغرافیایی را در رفتار رأی دهندگان بررسی می کند و بر این گمان است که ساکنان یک محدوده سکونت گاهی عموماً همانند یکدیگر بر اساس ویژگی و شناسه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شان، به فرد و یا جریانی که با آن احساس همانندی می نمایند رأی می دهند. این مقوله در انتخابات مجلس شورای اسلامی استآن کهگیلویه و بویراحمد و به تبع آن حوزه انتخابیه موردمطالعه نمود آشکاری دارد. به نحوی که با برگزاری چندین دوره انتخابات در این فضای جغرافیایی همواره همسایگی و به ویژه بعد طایفه محوری آن تأثیر شگرفی بر نتایج انتخابات داشته است. سؤال مقاله حاضر این است که همسایگی چه تأثیری بر انتخابات دور یازدهم حوزه انتخابیه کهگیلویه، چرام، بهمئی و لنده داشته است؟ بر پایه مطالعات کتابخانه ای و یافته های میدانی (مشاهده و مصاحبه) در حوزه انتخابی مذکور، بین تأثیر همسایگی و طایفه گرایی با میزان رأی آوری کاندیداها رابطه مستقیمی وجود دارد به طوری که طبق داده ها و اطلاعات آماری که سبد رأی نامزدها را تشکیل می دهد، عمده رأی کاندیدا در قلمرو ایلی و همسایگی آن ها است. روش پژوهش کنونی، توصیفی-تحلیلی است و روش گردآوری اطلاعات، اسنادی و میدانی می باشد که برای تحلیل آن از نرم افزارهای GIS و EXCEL استفاده شده است. بر پایه یافته های پژوهش این نتیجه حاصل شد که متغیر همسایگی و گرایش های طایفه ای در انتخابات حوزه انتخابیه مذکور آشکار و تأثیرگذار بوده و هرکدام از شهرستان های این حوزه انتخابیه به تناسب میزان جمعیتی که دارند، از فاکتور همسایگی و زادگاهی بهره برده اند، به نحوی که شهرستان های پرجمعیت (کهگیلویه و بهمئی) از بیشترین و شهرستان های کم جمعیت (لنده و چرام) از کمترین میزان همسایگی و طایفه ای در حمایت از کاندیدای قلمرو خود استفاده کرده اند.
بررسی اثر بارگذاری انفجار بر روی پناهگاه های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طراحی پناهگاه پدیده جدی است که امروزه بیش از هر زمانی اهمیت آن درک میشود.پاسخ دینامیکی سازه پناهگاه که از نزدیک، بدون تماس با بارگذاری انفجاری، در معرض انفجار قرار می گیرد، بسیار پیچیده است. این پیچیدگی به دلیل اندرکنش نسبی بین خاک اطراف و سازه؛ و تضعیف موج انفجار در محیط خاک است. در مطالعه حاضر، تجزیه و تحلیل المان محدود با استفاده از بسته نرم افزاری اجزای محدود ABAQUS به طور صریح انجام شده است. سازه با استفاده از عناصر پوسته ای، که در آن، اثر اندرکنش خاک-سازه با استفاده از مدل فنر - ضربه گیر- جرمِ ولف (Wolf) مدل شده است. انفجار با استفاده از مدل خطی تاریخچه فشار-زمان بر اساس تری نیتروتولویین (TNT) معادل و فاصله تا محل انفجار مدلسازی شده است. برای نرخ حساسیت کرنش مواد، مدل مواد جانسون کوک (JC) استفاده شده است. بررسی اثر فاصله پیمایش، نوع خاک و عمق دفن مورد مطالعه قرار داده شده است. نتایج نشان دهنده آن است که که اندرکنش خاک-سازه و نوع خاک نقش مهمی را در رفتار دینامیکی سازه ایفا می کند. متوسط خاک اطراف به کاهش پاسخ سازه که در معرض انفجار نزدیک، بدون تماس است، کمک می کند.
شناسایی و تبیین سناریوهای گردشگری فرهنگی در دوران پساکرونا (محدوده جغرافیایی: استان اردبیل)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
فضای گردشگری سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
97 - 120
حوزههای تخصصی:
گردشگری فرهنگی یکی از انواع گردشگری است که از متأثر از آسیب های جدی اپیدمی کرونا است. اکثر کشورها در دوران پساکرونا در تلاش برای به جریان انداختن گردشگری فرهنگی را دارند که آن ها را ملزم به اتخاذ رویکردها و روش های جدیدی کرده است. هدف اصلی تحقیق حاضر، شناسایی و تبیین سناریوهای گردشگری فرهنگی در دوران پساکرونا است که با محوریت استان اردبیل صورت می پذیرد. روش تحقیق ترکیبی است که با استفاده از رویکرد متوالی اکتشافی به ترتیب از دو روش "گروه کانونی و برنامه ریزی سناریو" استفاده شده است. ابزار اصلی مورد استفاده در فاز کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته در قالب گروه کانونی آنلاین بوده و در فاز کمّی، پرسشنامه است. مشارکت کنندگان پژوهش حاضر، 8 نفر از خبرگان و صاحبنظران دانشگاهی و اجرایی کشور در حوزه گردشگری فرهنگی بودند که در گروه کانونی شرکت نمودند. مطابق با یافته های تحقیق، در فاز کیفی، 13 کد اصلی در قالب سه مفهوم اساسی استخراج شدند که این مفاهیم، با استفاده از مدل سه شاخگی دسته بندی شدند. مطابق با بحث و نتایج حاصله، 4 سناریو ایجاد شدند که هریک از آن ها می توانند به ایجاد انعطاف پذیری لازم در حوزه گردشگری فرهنگی کمک کرده و باعث شوند تا این نوع گردشگری در استان اردبیل با هم افزایی و نوآوری صورت پذیرد.
بررسی مؤلفه های مؤثر در چالش های نهادی مشارکت شهروندی در بازآفرینی پایدار شهر، مطالعه موردی: شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مؤلفه های مؤثر در چالش های نهادی مشارکت شهروندی در بازآفرینی پایدار شهری در شهر تبریز است. روش تحقیق حاضر از نظر هدف توسعه ای – کاربردی و از لحاظ روش شناسی ترکیبی است که از دو روش کمی و کیفی در پژوهش استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شهروندان شهر تبریز انتخاب شد و حجم نمونه براساس فرمول کوکران 385 نفر بدست آمد، روش نمونه گیری پژوهش به لحاظ تعداد زیاد محلات ومناطق خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. همچنین در روش کیفی از ابزار مصاحبه استفاده شد. جامعه مورد مطالعه برای مصاحبه از میان مدیران و کارشناسان سازمان های مرتبط با موضوع پژوهش به صورت هدفمند انتخاب شد برای تجزیه تحلیل یافته های کمی از نرم افزار spss22 و از نرم افزار NVivo10 برای تجزیه تحلیل مصاحبه های میدانی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که شهر تبریز در در ارتباط با بازآفرینی پایدار شهری به صورت مشارکتی با چالش های نهادی زیادی روبه رو است که می توان با استفاده از مؤلفه های نهادی مشارکت شهروندی مؤثر در بازآفرینی شهری، تغییر نگاه مسئولان به ظرفیت ها و توانمندی های سازمان های مردم نهاد، ایجاد وتشکیل سازمان های مردم نهاد در ارتباط با نوسازی و بازآفرینی شهری و رفع موانع حقوقی مرتبط با سازمان های مردم نهاد ، مشارکت شهروندان در طرح های بازآفرینی شهری را افزایش داد و گامی در جهت رفع این چالش ها برداشت.
ارزیابی نقش کشاورزی روستایی در تحقق پذیری توسعه شهری؛ مورد پژوهی: شهر رودبار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
289 - 304
حوزههای تخصصی:
بسیاری از شهرهای روستا پایه ی جهان با محوریت کشاورزی پایدار مانده اند. در این پژوهش با بررسی نقش کشاورزی روستایی در ارتقا شاخص های توسعه شهری-منطقه ای قصد تبیین این موضوع را داریم؛ به همین منظور شهر رودبار جنوب در استان کرمان انتخاب شده است. پژوهش حاضر بر اساس هدف توسعه ای است.این پژوهش در سه بخش با گردآوری اطلاعات پرداخته است؛ در این میان با 110 پرسشنامه کامل برای افراد شهرنشین، 300 پرسشنامه برای افراد روستانشین و 36 پرسشنامه توسط متخصصین به مرحله استخراج داده رسیده است.تحلیل های آماری پژوهش با استفاده از نرم افزارSPSS20، اجرای مدل وپاسخ به فرضیات بانرم افزارSmart-PLS2انجام شده است. طی آزمون فرضیه اول اثر اقتصاد کشاورزی بر توسعه شهری در مدل اول؛ دارای ضریب مسیر 569/0 بوده و با توجه به آماره t 652/17 در سطح 99 درصد این اثر مثبت و معنادار بوده است. در این آزمون اثر اقتصاد کشاورزی بر توسعه شهری در مدل دوم؛ ضریب مسیر 390/0 بوده ، با توجه به آماره t653/6 در سطح 99 درصد این اثر مثبت و معنادار بوده و این فرضیه مورد پذیرش قرار گرفت.در فرضیه دوم اثر عوامل کشاورزی بر توسعه شهری در مدل دوم؛ ضریب مسیر 131/0- بوده و با توجه به آماره t499/2 در سطح 95 درصد این اثر منفی و معنادار بوده است. در فرضیه سوم اثر اقتصاد کشاورزی بر توسعه شهری با تعدیلگری عوامل کشاورزی در مدل دوم؛ ضریب مسیر 217/0- بوده است. با توجه به آماره t 894/3 در سطح 99 درصد این اثر منفی و معنادار بوده است.در فرضیه اول اثر اقتصاد کشاورزی بر توسعه شهری در مدل سوم؛ ضریب مسیر 486/0 بوده است. همچنین با توجه به آماره t482/9 در سطح 99 درصد این اثر مثبت و معنادار بوده است. در بررسی فرضیه دوم اثر عوامل کشاورزی بر توسعه شهری در مدل سوم؛ ضریب مسیر 149/0- بوده است. با توجه به آماره t 889/2 در سطح 99 درصد این اثر منفی و معنادار بوده است.
بررسی اثر منابع و انگیزه ها بر ارزش ویژه برند مقاصد گردشگری شهری با توجه به نقش رفتار همخلقی ارزش (شهر یزد به عنوان مورد مطالعه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
121 - 134
حوزههای تخصصی:
گردشگری، صنعتی است که میتواند اقتصاد هر استانی را به نحو مطلوب تقویت کند و بنابراین با برنامهریزی کارآمد در این راستا میتوان این صنعت را به نحوی مطلوب توسعه داد. بر این اساس هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر منابع و انگیزههای گردشگران بر ارزش ویژه برند مقصد گردشگری شهری با توجه به نقش رفتار همخلقی در گردشگران داخلی شهر یزد است. روش تحقیق حاضر، از نظر هدف، کاربردی بوده و بر حسب روش تحقیقی توصیفی است که با به کارگیری ابزار پرسشنامه و روش پیمایشی دادههای مورد نیاز جمعآوری شدهاست. پایایی پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ بررسی و مورد تأیید قرار گرفت. به منظور بررسی روایی پرسشنامه، بار عاملی مربوط به سؤالات و همچنین مقادیر میانگین واریانس استخراج شده (AVE) محاسبه شد که بیانگر روایی ابزار پژوهش بود. جامعه آماری این پژوهش، گردشگران داخلی شهر یزد میباشد و از روش نمونهگیری در دسترس استفاده گردیده و تعداد 275 نمونه قابل قبول جمعآوری گردید. برای تجزیه و تحلیل دادهها نیز از مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. در این راستا، دادههای گردآوری شده با استفاده از نرمافزارهای SPSS 19.0 و Smart PLS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان میدهد که منابع متعلق به مشتری و انگیزه مشتری هم به طور مستقیم و هم به طور غیر مستقیم با در نظر گرفتن نقش میانجی رفتار همخلقی ارزش مشتری بر ارزش ویژه برند مقصد گردشگری تأثیر مثبت و معنا دار دارد.
مروری سیستماتیک بر نقش حاکمیت در ارتقاء شادی شهروندان
حوزههای تخصصی:
امروزه روند فزایند های از مطالعات اجتماعی به بررسی و ارزیابی ارتباط تصمیمات سیاست گذاری های عمومی و الگوی حاکمیت شهری بر کیفیت زندگی و شادی شهروندان پرداخته اند. حکومت خوب همواره یکی از معیارهای کلیدی اثرگذار بر شادی شهروندان شناخته شده و بهترین جوامع با میزان شادی و خوشبختی شهروندان ارزیابی شده اند. محدودیت مطالعات در این حوزه و وضعیت بحرانی شادی شهروندان ایرانی در آمارها و گزارش های جهانی شادی، نشانگر اهمیت توجه به این مسئله می باشد. این پژوهش باهدف شناسایی معیارهای اثرگذار حکومت بر شادی شهروندان مبتنی بر مرور سیستماتیک در پایگاه های داده , Google Taylor and Francis, science direct Scholar, Sage در بازه زمانی سال های 2000 تا 2022 انجام شده است. در مجموع 402 مقاله مرتبط شناسایی شده که پس از بررسی دقیق و تفصیلی مقالات در نهایت 35 مقاله شناسایی و طبقه بندی شدند. یافته ها نشانگر اهمیت و اثرگذاری کیفیت های سیاست گذاری- حقوقی، اقتصادی- مالی، عملکردی و اجتماعی بر شادی شهروندان می باشد، مؤلفه های دموکراسی، آزادی، عدالت و اعتماد اجتماعی، مشارکت شهروندان در فرآیندهای تصمیم گیری و در نظر گرفتن سیاست های شادی شهروندان دارای بالاترین فراوانی در مطالعات می باشد. یافته های این پژوهش می تواند سیاست گذاران و برنامه ریزان شهری و حکومتی را در مسیرارتقاء کیفیت زندگی و شادی شهروندان یاری نماید.
الگوی توانمندسازی سکونتگاه های غیررسمی بر مبنای رویکرد مشارکت و تسهیلگری، مطالعه موردی: کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۳
135 - 150
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی با تأکید بر اقدامات اجتماعی یکی از رویکردهای تأثیرگذار در ارتقاء و ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی محسوب می شود که نیازمند بهره گیری از مشارکت تمامی ذی نفعان و همچنین شکل گیری دفاتر تسهیلگری در بطن این سکونتگاه ها به منظور تحقق اهداف موردنظر به صورت واقع بینانه است. با توجه به اهمیت موضوع، هدف از این پژوهش ارائه الگوی توانمندسازی سکونتگاه های غیررسمی کلان شهر تبریز بر مبنای رویکرد مشارکت و تسهیلگری می باشد. روش پژوهش در مطالعه حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی–تحلیلی بوده که برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از مدل تحلیل معادلات ساختاری در نرم افزار Amos استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش نیز شامل شهروندان سکونتگاه های غیررسمی و مدیران، مسئولان و کارشناسان مسائل شهری و همچنین نخبگان دانشگاهی بوده که حجم نمونه شهروندان بر مبنای فرمول کوکران 384 نفر و با توجه به مشخص نبودن حجم جامعه آماری مدیران و نخبگان، از فرمول کوهن در سطح اطمینان 95 درصد برای تعیین حجم نمونه استفاده شده و حجم نمونه آماری 100 نفر برآورد گردیده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بیشترین تأثیرگذاری بر تحقق رویکرد مشارکت و تسهیلگری مربوط به ظرفیت سازی نهادی با ضریب 81/0 می باشد. پس ازآن نیز هم افزایی نهادی و اجتماع گرایی به ترتیب با ضرایب 62/0 و 57/0 قرار دارند. همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد مشارکت و تسهیلگری می تواند با تقویت سطح اعتماد و باور جامعه محلی نسبت به خود در رفع مشکلات محلی، تفویض اختیار به مردم و سازمان های غیردولتی، سازمان یافتن جامعه محلی در جهت پرداختن به مشکلات و مسائل مبتلابه خود و بهبود اعتماد مردم و مسئولان نقش اساسی در توانمندسازی سکونتگاه های غیررسمی کلان شهر تبریز داشته باشند.
ارزیابی زیست پذیری فضاهای شهری از منظر سالمندان با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری (PLS)، (مورد مطالعه: شهر بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سالمندی مرحله ای از زندگی است که چگونگی گذران آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مسأله سالمندی در ایران به علت دلایل مختلف از جمله کاهش میزان زاد و ولد، پیشرفت های علم پزشکی پدیده ای نوین به شمار می آید. پژوهش حاضر به دنبال ارزیابی وضع موجود زیست پذیری شهر بابل با هدف اولویت بندی مؤلفه های اصلی زیست پذیری از دیدگاه سالمندان در شهر بابل است. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی و مبتنی برداده های اولیه بوده که جمع]وری اطلاعات اولیه، به صورت اسنادی و پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه انجام گرفته است. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و Smart Pls مورد پردازش قرار گرفت. وضع موجود با آزمون تی نمونه ای و روابط بین ابعاد و شاخص های زیست پذیری با کمک مدل سازی معادلات ساختاری با روش حداقل مربعات جزئی (PLS) تحلیل شده است. نتایج حاکی از آن است که در وضع موجود تمامی ابعاد زیست پذیری شهر بابل از میانگین متوسط پایین تر بوده است. نتایج مدل نیز نشان می دهد که از بین مؤلفه های اثرگذار بر وضع موجود، تمام مؤلفه ها، اثرگذاری مثبت و معناداری داشته و بیشترین تأثیر را مؤلفه سلامت شهری دارد که می توان از آن به عنوان محرک و برانگیزاننده زیست پذیری شهر بابل نام برد و مؤلفه زیست محیطی کمترین اثر را بر وضع موجود زیست پذیری شهر بابل داشته است.
بررسی رابطه تغییرات مکانی ترسیب کربن خاک با عناصر اقلیمی دما و بارش در سال های اخیر (منطقه مطالعه حوضه آهنگران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت عوامل فیزیکی و مدیریتی موثر بر ذخیره کربن آلی درخاک می توان به ارتقاء باروری خاک و حفظ محیط زیست کمک کند. بنابراین بررسی رابطه تغییرات مکانی ترسیب کربن خاک با عناصر اقلیمی دما و بارش جهت مطالعه و بکارگیری روش های کاربردی برای محاسبه میزان ترسیب کربن مدل های مطالعاتی هم چون RothC اهمیت فراوانی دارند. در مطالعه حاضر کارایی مدل RothC جهت برآورد کربن آلی ذخیره شده در مراتع کوهستانی حوزه مِرِگ سرفیروزآباد، استان کرمانشاه مورد بررسی قرار گرفته است. نمونه گیری در قالب یک طرح تصادفی مدیریت شده با استفاده از 45 نقطه شعاع 20 کیلومتری در خاک سطحی انجام گرفت. ورودیهای مدل شامل متغیرهای مستقل (اقلیمی با آمار 25 ساله؛ بارندگی ماهانه، تبخیر و تعرق ماهانه، متوسط دمای هوا) و بافت خاک و پوشش گیاهی منطقه می باشد. خروجی مدل شامل کربن آلی خاک با چهار بخش فعال ( [1] IOM)، ( [2] DPM)، ( [3] RPM)، ( [4] BIO) و یک بخش جدا( [5] HUM) بود که هر بخش بسته به ویژگی های خودش تجزیه می شود. در این پژوهش سه دوره زمانی نمونه برداری گردید که به ترتیب سال های 1380، 1389 و آخرین آمار در پاییز 96برداشت شده است. نهایتاً مدل RothC بعد از کالیبراسیون در دورهای برداشت 1380 تا 1389 برای 1396 اجراشد و مشخص شد پارامتر تغییرات آب و هوایی اثر شدیدی بر ذخیره کربن آلی دارد. بنابراین خطای RMSE برای مدل مورد نظر کمتر از 0.11 و هم چنین MBI به 0.05 رسیده است که سبب شده فاکتور کارکرد مدل 0.96- باشد و دقت بالای مدل RothC مورد تأکید قرار میگیرد. نتایج نشان می دهد که مقدار کربن کل ذخیره برای مراتع 4.48 تن درهکتار و این مقدار در کشاورزی سطح پایین تری دارد و به مقدار 4.36 تن در هکتار می رسد. در کل کلیه شاخص ها نشان دهنده اثر زراعت بر تضعیف ذخیره کربن در تمام مراحل دارد.
نقش بررسی های استریوگرافی در جهت یابی خطر مهاجرت بارخان های سوران در منطقه بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۳
77 - 100
حوزههای تخصصی:
تپه های ماسه ای منطقه مورد مطالعه در پایین دست حوضه آبخیز روتک و 40 کیلومتری غرب شهرستان سراوان (بلوچستان) و در حاشیه شمالی اراضی زراعی منطقه واقع بوده و جهت مهاجرت و میزان حمل ماسه از نظر زمانی و مکانی از اهداف اصلی این تحقیق است. از داده های سمت و سرعت باد ایستگاه های سراوان، خاش و ایرانشهر (1391-1385) برای بررسی دینامیک تپه ها استفاده گردید. تپه های با مورفولوژی بارخان انتخاب و ژئومتری آنها به روش استریوگرافی و میزان تحرک آنها به روش فرایبرگر و دین (1979) بررسی گردید. نتایج نشان داد که سمت پیشروی بارخانها در این دوره از نظر زمانی متنوع بوده ولی از نظر مکانی برآیند جهت پیشروی آنها از طرف غرب و شمال غرب بطرف شرق و جنوب شرق بوده است. در حالیکه بادهای غالب از نظر فراوانی وقوع عمدتا با جهت شمال شرقی وزیده اند (گلباد)، اما گلماسه ها و جهت پیشروی تپه ها در اغلب موارد با جهت باد غالب همخوانی نداشتند. برآیند حرکت تپه ماسه ها در این دوره براساس درصد فراوانی وقوع ازطرف شمال غرب 9/28 %، از طرف جنوب غرب و شمال غرب و بدون پیشروی 8/17%، از طرف جنوب شرق 7/10%، و از طرف غرب و جنوب 5/3% بوده است. نتایج روش استریوگرافی دینامیک لحظه ای بارخان ها را نیز در این دوره عمدتا منطبق با گلماسه های حاصل از روش فرایبرگر و دین نشان دادند، بطوریکه میزان حمل ماسه ها بین 17 تا 20 m3/yr.m و شدت بادها کم انرژی بود. همچنین حمل ماسه های منطقه زمانی صورت می گیرد، که سرعت آستانه فرسایش بیشتر یا حداقل مساوی 78/6 m/s باشد. این نتیجه گیری از آن جهت حائز اهمیت است که می تواند در طراحی شبکه بادشکن ها مورد استفاده قرار گیرد. بدین معنی که برای تثبیت تپه ها شبکه های بادشکن باید عمود بر جهات وزش بادهای غرب تا شمال غرب تعبیه شوند، و سرعت باد در بین ردیف های بادشکن هم نباید از 78/6 m/s تجاوز نماید.
تبیین معیار های بازآفرینی شهری در راستای دستیابی به توسعه پایدار (مطالعه موردی: محله بریانک منطقه 10 تهران)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به اینکه بازآفرینی شهری سیاستی جامع و یکپارچه برای حل مشکلات شهر ها است به نحوی که منجر به ارتقای شاخص های زیست پذیری و کیفیت زندگی شهروندان و در نتیجه فراهم شدن توسعه پایدار شهری می شود، هدف از پژوهش حاضر تبیین معیار های بازآفرینی شهری در راستای دستیابی به توسعه پایدار با نمونه موردی منطقه ده تهران (محله بریانک) می باشد. روش بررسی: پژوهش از نوع توصیفی و تحلیلی بوده و به شیوه ی کتابخانه ای و می دانی انجام گرفته به این صورت که جهت جمع آوری داده ها از کتاب ها، مقالات، و پایگاه های معتبر علمی و پژوهشی استفاده شده و جهت تجزیه و تحلیل آن نیز از پرسشنامه و spss بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش منطقه ده تهران و محله بریانک بوده است. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان می دهد در صورت ارتقا کیفیت سکونت در این محله از طریق بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده، می توان زمینه تأمین خدمات و فضا های باز و سبز را در محله فراهم آورد و نقش مسکونی محله را ارتقا بخشده و مطلوبیت شرایط زندگی را در آن را افزایش داد. اگر عملکرد ها و کاربری های با مقیاس شهری در محله مستقر شوند زمینه مراجعات بیشتر به محله را فراهم آورده و می تواند زمینه ایجاد مشاغل جدید و رونق اقتصادی را در محله فراهم نماید. مهمترین مسأله برای برون رفت از شرایط موجود محله، و موفقیت در بازآفرینی شهری در آن، بهبود ساختار اجتماعی – اقتصادی می باشد و البته ناگفته پیداست که بدون دخالت و مشارکت دادن ساکنان که مهم ترین و اصلی ترین گروه های مواجه با معضلات این محله هستند، این مسأله راه به جایی نخواهد.
شناسایی عوامل تأثیرگذار بر اقدامات انطباقی گندم کاران در مواجهه با تغییرات اقلیم در استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق کیفی حاضر با هدف شناسایی عوامل تأثیرگذار بر اقدامات انطباقی گندم کاران در مواجهه با تغییرات اقلیمی انجام گرفت. جامعه آماری این تحقیق را خبرگان و مطلعان کلیدی ذی ربط در استان کرمان تشکیل دادند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی 21 نفر از آنان انتخاب شدند. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار MAXQDA 11 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که مهم ترین اقدامات انطباقی در مواجهه با تغییرات اقلیمی در استان کرمان در سطح مزرعه شامل فنی- زراعی، فناورانه، حفاظت از آب و زیست محیطی پایدار و در سطح خارج از مزرعه شامل اقدامات مدیریتی-اقتصادی و اقدامات مرتبط با شغل و تنوع معیشت بودند. همچنین، نتایج نشان داد که سه عامل نهادی-حمایتی (متشکل از عوامل قانونی-اداری، نهادی-سازمانی، حمایتی و اقتصادی)، ترویجی-اطلاع رسانی (متشکل از عوامل آموزشی-ترویجی و اطلاعاتی- مشاوره ای) و فردی (متشکل از عوامل فردی-روانشناختی) به ترتیب اصلی ترین عوامل تأثیرگذار بر اقدامات انطباقی در مواجهه با تغییرات اقلیمی در استان کرمان بودند.
ژئومورفولوژی شناختی و نگاره دهلران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۶
35 - 54
حوزههای تخصصی:
ژئومورفولوژی دانشی برآمده از جغرافیا و انسان از مؤلفه های شکل دهنده آن است و نمی تواند فارغ از آن تلقی شود. مهمترین ویژگی انسان را باید در شناخت شناسی و قابلیت های شناختی وی قلمداد کرد. در ژئومورفولوژی شناختی، شناخت انسان در قلمرو بیولوژیک آنچنان که در باستان شناسی و زیست شناسی بر آن تأکید می شود نیست بلکه بر مفهوم «انسان» تأکید دارد. خِرد عاطفی انسان از تجربه ای که «مکان» در اختیار او قرار می دهد به عنوان دستاویزی برای «آغازگاه» سازمندی اجتماعی خود بهره می گیرد. بنا به عقیده ورف همانند زبان و فرهنگ مکان، نیز منطق فکری و چهارچوب فهمی ساکنان خود را در مقیاسی خاص شکل می دهد. این پژوهش با استفاده از داده هایی مانند نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی، مدل ارتفاع رقومی(DEM)، داده ها و اطلاعات تپه های باستانی و داده های شهر و روستاها سعی دارد نظریه تکاملی مارکس و گوردن چایلد در مورد سازمندی های اجتماعی را با مطالعه نگاره دهلران رد یا تأیید کند. این پژوهش در دیدگاه تأویلی با روش پدیدارشناسی تحلیل و با روش گرندد تئوری انجام شد. گزاره های زیر از نظریه «شناخت شناسی مکانی» در نگاره دهلران با روش گردندد تئوری بدست آمده است: : 1- سازمندهای اجتماعی در ایران از نظریه مارکس و گوردن چایلد پیروی نمی کنند و با هویت مکانی یا تغییر نسبت ها در فضا رابطه مستقیمی دارند. 2- سازمندی اجتماعی بر اساس هویت مکانی و خرد عاطفی انسان با یک آغازگاه شکل می گیرد. 3- سازمندی های روستاشهری، سازمندی روستایی، سازمندی روان و نیمه روان در کنار هم دیده می شوند و هیچ یک تکامل یافته دیگری نیست.
تحلیل ارتباط فضایی بین پوشش گیاهی با توزیع ازون سطحی با تأکید بر نقش پیش عنصریِ ایزوپرن در مناطق مختلف کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۹
146 - 165
حوزههای تخصصی:
انتشار ایزوپرن از گیاهان به عنوان بزرگترین منبع شناخته شده در جهان از ترکیبات آلی فرار غیر متان است که نشان دهنده انتقال مستقیم کربن و نشانه واکنش گیاهان در برابر جوّ است. برآورد شده که بیش از 90 درصد انتشار ایزوپرن از گیاهان در ساعات اوج فوتوسنتز (11 تا 20) است. با توجه به اینکه ایزوپرن، پیش آلاینده ازون است و اثر مستقیم آن در انتشار ازون بیشتر در زیست سپهر مشخص می شود؛ شناسایی مناطق مولد این پیش آلاینده در مناطق دارای پوشش گیاهی از طریق پایش داده های ازون تروپوسفری، هدف اصلی این پژوهش است. داده های ازون از ایستگاه های سنجش آلودگی هوا و ایستگاه های پایش سازمان محیط زیست از سال 2002 تا 2018 تهیه و پس از تولید نقشه NDVI شهر تهران، تجزیه و تحلیل مبتنی بر روش همبستگی بین متغیرها انجام گردید. نتایج نشان داد از ساعت 11 تا 20 در مناطقی که شاخص پوشش گیاهی در شعاع یک کیلومتری هر ایستگاه بیشتر باشد، میزان ازون انتشار یافته نیز بیشتر است و ارتباط معناداری بین این دو وجود دارد که حاکی از تولید ایزوپرن توسط گونه های غالب درختی و درختچه ای در اینگونه مناطق است. ایزوپرن عمدتاً از درختانی با رشد سریع مانند صنوبر، بید، اوکالیپتوس، اقاقیا، چنار و ... تولید می شود که می تواند موجب تشدید آلودگی ازون در سطح زمین شود؛ لذا به شهرداری های مناطق مختلف کلانشهر تهران توصیه می شود قبل از توسعه فضای سبز جدیدی، شناسایی دقیق گونه متناسب با محیط زیست شهری و اثر آلایندگی آنها به صورت کاملا علمی صورت گیرد و در صورت ضرورت، حتی الامکان کاشت اینگونه درختان در مناطقی صورت پذیرد که در معرض شرایط کاتالیزور تولید ایزوپرن قرار نداشته باشند.
ارائه مدل تعیین کننده های حس تعلق به مکان در بافت تاریخی شهرهای بندری حاشیه خلیج فارس (مورد: بندر لنگه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
302 - 319
حوزههای تخصصی:
حس تعلق به مکان از ارکان اصلی پایداری بافت های تاریخی طی دوره های گذشته تاکنون بوده است. ضعف و یا کاهش حس تعلق به مکان به عنوان یک چالش ریشه ای و پنهان، علاوه بر آسیب های اجتماعی، روحی و جسمی، در بلند مدت موجب بی توجهی شهروندان به محیط شهر و حتی فضاها و مسائل کلان تر اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی سیاسی و ... می شود. از این رو شناسایی عوامل موثر بر حس تعلق به مکان در بافت های تاریخی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف پژوهش کمی و کاربردی حاضر که با ترکیبی از روش های توصیفی تحلیلی و علی و با رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری انجام گرفته است، شناسایی تعیین کننده های حس تعلق به مکان در بافت تاریخی شهر بندر لنگه است. جامعه آماری پژوهش را کلیه سرپرستان خانوار ساکن در بافت تاریخی تشکیل می دهد که از میان آن ها 190 نفر به عنوان نمونه آماری برآورد شده و به صورت کاملاً تصادفی مورد پرسشگری قرار گرفته اند. ابزار اصلی پژوهش برای گردآوری داده های میدانی، پرسشنامه محقق ساخته است که روایی و پایایی آن با طی نمودن فرایندهای مربوطه، تأیید شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و Amos Graphic استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد وضعیت کلی حس تعلق به مکان با میانگین 022/4 بالاتر از حد متوسط است. نتایج مدل ساختاری تعیین کننده های حس تعلق به مکان نشان داد مدل ساختاری طراحی شده قابلیت برازش بالایی دارد و توانسته است 75 درصد واریانس متغیر وابسته را تبیین نماید. در مدل ساختاری مذکور اثر کل چهار متغیر مدت اقامت، وضعیت درآمد، دسترسی به خدمات و امکانات رفاهی تفریحی و سرمایه اجتماعی به ترتیب با مقادیر 402/0، 379/0-، 342/0 و 308/0، به لحاظ آماری معنی دار بوده است و متغیر امنیت با اثر کل 167/0، اثر آماری معناداری بر حس تعلق به مکان نداشته است.