حکمت سیاسی متعالیه، مکتبی خدامحور است. در این مکتب، خداوند متعال، حضور جدی و اصلی در متن زندگی فردی و اجتماعی دارد. عناصر جدی هستی در این تفکر عبارتنداز: خدا، انسان و طبیعت.
نظریه دولت هادی، برآمده از مکتبی غایت دار و هدف محور است. در این تفکر، همه عناصر
عبدالرحیم طالبوف تبریزی از روشنفکران مردم گرای عصر مشروطیت است که برخلاف سنت رایج روشنفکران هم عصرش مخاطب آثار خود را حاکمان و پادشاهان قرار نداده بود. او وجود بحران عقب ماندگی از قافله علم در جامعه و ناکارآمدی در حکومت قاجاریه را به خوبی تشخیص داد و به دنبال راه حلی برای نجات کشور بود. این مقاله با مبنا قرار دادن چهارچوب نظری توماس اسپریگنز که پیدایش اندیشه سیاسی را در ذیل بحران های اجتماعی - سیاسی جستجو می کند. قصد دارد ویژگی های اندیشه سیاسی طالبوف را از خلال پاسخ هایی که به سوال های زیر می دهد تبیین کند:چگونه می توان جامعه را از عقب ماندگی علمی و حکومت را از استبداد و بی نظمی نجات داد؟ حکومت مطلوب چه نوع حکومتی است؟ با تمدن غربی چگونه باید مواجه شد؟ آزادی به چه معناست ؟ با دین و سنت های موجود در جامعه چگونه باید برخورد کرد؟ از لحاظ روشی نیز برای نشان دادن زمینه های اجتماعی و سیاسی و اندیشه های منتج از آن، از گزاره ها و احکام موجود در نوشته های او بهره خواهیم گرفت.
"بنیادگرایی اسلامی که از دهه 80 میلادی به جریان اجتماعی عمده در بسیاری از کشورهای عربی تبدیل شد، تحلیل های نظری بسیار برانگیخته است. در این مقاله سعی می شود از طریق تحلیل گفتمانی فرایند مزبور ارزیابی شود. با وجود نقاط افتراق فراوان که بنیادگرایی اسلامی را در زمینه روش مبارزه سیاسی، سازماندهی و ساختار تشکیلاتی از دیگر جنبش های سیاسی حتی جریانات اصلاح طلب دینی جدا می کند، به زعم این مقاله مهم ترین وجه ممیزه آن از جنبش های پیشین، نقش ممتاز و منحصر به فرد دال اسلام در شکل بخشی و مفصل بندی عناصر گفتمانی آن می باشد. بر اساس مفروضه مقاله اسلام با بنیادگرایی اسلامی پا به عرصه معادلات سیاسی در جوامع عربی ننهاد، بلکه به واسطه جریانات بنیادگرا به دال برتر یا آنچه که ما در اینجا از آن به "" نقطه آجیدن"" تعبیر نموده ایم، تبدیل شد. در این راستا برای درک تحول گفتمانی صورت گرفته از ناسیونالیسم به بنیادگرایی به تشریح اجزای متشکله دو گفتمان بنیادگرایی و پان عربیسم و مقایسه دال مرکزی و محوری آن دو پرداخته؛ سپس زمینه های سیاسی شدن فزاینده اسلام و تبدیل اسلام به دال برتر و به تبع آن رشد گفتمان بنیادگرایی اسلامی در جوامع معاصر عربی و هزیمت گفتمان ناسیونالیسم عرب بر اساس مقوله قابلیت دسترسی مورد بررسی قرار گیرد.
"