درخت حوزه‌های تخصصی

اندیشه سیاسی

ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۳٬۳۰۲ مورد.
۵۲۷.

ظهور احزاب سیاسی در عصر مشروطیت درایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در ایران
  2. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران
تعداد بازدید : ۴۸۹۰ تعداد دانلود : ۲۲۸۴
تجربة دموکراسی در ایران، پیشینه ای صد ساله دارد. اولین احزاب سیاسی در ایران همزمان با نهضت مشروطیت، پیش تر از غالب کشورهای آسیایی، به وجود آمده اند. هرچند اولین احزاب رسمی همزمان با دورة دوم مجلس شورای ملی ایجاد شدند، سال ها پیش از آن، انجمن های مخفی، با اهداف سیاسی و مبارزاتی، با اقتباسی از تشکل های پنهان و نیمه پنهان غربی، ازجمله فراماسونری، از یکسو، و بهره گیری از پیشینة انجمن های سیاسی و عملیاتی جنبش های شورشی در تاریخ ایران، به وجود آمدند و الگوی اولیة احزاب سیاسی در ایران شدند؛ الگویی که خود نابه سامانی و ناکارآمدی احزاب سیاسی در ایران را پایه ریزی کرد. این فرایند، با اقتباس بازهم سطحی از گروه های چریکی و مبارز مارکسیست و شبه مارکسیست روسیه در دوران انقلاب روسیه، بیش از پیش وجوه مرموز، پنهان، عملیاتی، غیر پاسخگو، غیردموکراتیک و نهایتاً اقتدارگرای احزاب سیاسی در ایران را تقویت کرد و نخبگان ایران را از تأسیس یک سامان سیاسی حزبی دموکراتیک برای رقابت سیاسی مسالمت آمیز و استحکام بخشیدن به نظام دموکراتیک نوپای ایران، دور کرد و به هرج و مرج و نابه سامانی کامل نظام مشروطه کمک کرد.شیفتگی نخبگان، به خصوص عرف گرا، به بیگانگان و تقلید سطحی و غیرعالمانة آنان از الگوهای غربی، عدم درک آنان از شرایط جامعه و فرهنگ عمومی، فقدان تعلقات ملی عمیق و مستحکم و اهتمام به استقلال ملی درمیان نخبگان ایران و احزاب سیاسی، انجام فعالیت های ماجراجویانة پنهان احزاب سیاسی، ازجمله ترور و ایجاد هرج و مرج، اختلافات و درگیریهای میان احزاب سیاسی و انزوای آنان درمیان مردم، به دلیل این سوءرفتار، اختلافات میان نخبگان روحانی و نخبگان عرف گرا و غیرمذهبی، کناره گیری روحانیت از فعالیت های حزبی براثر این اختلافات و تضعیف متقابل احزاب و روحانیت براثر آن و نهایتاً عدم درک درست نخبگان جامعه از نقش و ضرورت حیاتی احزاب در یک نظام دموکراتیک و عدم نگرانی آنان از فروپاشی نظام حزبی در یک جامعه، همه در نابه سامانی و نهادینه نشدن احزاب سیاسی در ایران و عدم استقرار یک سامان سیاسی مستحکم، پس از نهضت مشروطیت مؤثر بودند؛ فرایندی که درنهایت، بیگانگان را بار دیگر برای دخالت استعمارگرانه در ایران به طمع انداخت و نهایتاً به فروپاشی نظام مشروطه و استقرار یک دولت اقتدارگرا منجر شد.
۵۳۲.

ریچارد رورتی و عقلانیت مبتنی بر همبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حقیقت همبستگی رورتی پراگماتیسم قوم محوری نظریه بازنمایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۴۰
ریچارد رورتی با رد نظریه معرفتی بازنمایی معتقد است باید از مفهوم «حقیقت» یکسره دست شست. اما این بدان معنی نیست که بتوان از تفکیک گزاره ها به قابل قبول و غیرقابل قبول اجتناب کرد یا همه ادعاها را به یک میزان قابل پذیرش شمرد. در امتداد سنت پراگماتیسم آمریکایی، رورتی بر آن است تا نشان دهد گزاره مجاز عبارت است از گزاره «خوب»، یا به کلام دیگر، گزاره ای که اعتقاد بدان مفید است و ما را در سازگاری با محیط پیرامونمان و افراد حاضر در آن (جامعه) یاری می دهد. گزاره های مجاز برای چنین افرادی توجیه پذیرند و «همبستگی» ما را با آنان تحکیم می بخشند، در حالی که ادعاهای غیرمجاز برای ایشان توجیه ناپذیر بوده و همبستگی ما را با آنها تضعیف می کنند. بدین ترتیب، معرفت شناسی پراگماتیسی رورتی اساسا بر مدار «قوم محوری» می چرخد؛ یعنی معیارها و شیوه های کاوش عقلانی را جامعه ای تعیین می کند که ما بدان احساس تعلق می کنیم. در این مقاله آن بخش از نظرات معرفتی رورتی مورد بررسی و نقد قرار می گیرند که به عنوان بدیلی در برابر نظریه بازنمایی، برای تمایز اظهارنظرهای قابل قبول از ادعاهای غیرقابل قبول مطرح می شوند.
۵۳۳.

بازخوانی مسیرهای امر سیاسی در فلسفه کانت

کلیدواژه‌ها: قدرت سیاسی جامعه ایرانی شبکه قدرت جامعه شبکه ای فرهنگ سیاسی مشروعیت سیاسی مختصات فرهنگی صورت بندی اجتماعی در دوران صفویه و قاجاریه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۷۰
در این مقاله رابطه قدرت میان دولت و جامعه در ایران را با تاکید بر واقعیت های دو عصر صفویه و قاجاریه بررسی و تاکید می کنیم که استبداد ایرانی منشایی اجتماعی دارد. نویسنده با کمک گرفتن از الگوی «جامعه شبکه ای» مورد نظر میگدال معتقد است که سیاست در ایران در عرصه ای از منازعه قدرت میان عناصر گوناگون اجتماعی شکل گرفته، و ویژگی های متعدد فرهنگی-اجتماعی طی دوره ای طولانی این منازعه را در نوعی شبکه قدرت چندبعدی پیچیده تر ساخته است.
۵۳۷.

غرب، هویت و اسلام سیاسی: تصورات و پنداشت های غرب از اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: گفتمان پدیدارشناسی اسلام سیاسی بنیادگرایی اصلاح‌طلبی صفت فعل برخورد تمدن ها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۶۷
مسئله «اسلام‌ گرایی» و «اسلام‌ سیاسی» در برگیرندة مباحثی گسترده، دامنه ‌دار و مجادله ‌برانگیز است که ابعاد و دامنه‌‌های آن در سال های اخیر به واسطة شکل‌گیری آثار و نظریات گوناگون، غنی‌تر شده است. در درون مباحث و نظریات موجود می‌توان مجموعه‌ای متنوع و متفرق از مباحثات و مجادلات فکری را در ارتباط با «هویت اسلام سیاسی» و چرایی و چگونگی پدیدار شدن آن، ملاحظه نمود. اما علی رغم این تلاش ها، آنچه که در این زمینه موجب ابهام مفهومی «اسلام‌گرایی» و «اسلام سیاسی» می‌شود، ماهیت سیال و مبهم این پدیده است که موجب شده است طیف گسترده‌ای از گفتمان های متفاوت را از جریان های نوگرا، میانه‌رو و پذیرای تحول، تا رادیکالیسم نامتسامح و خشونت‌ طلب را در برگیرد. پرسش اولیه ما در این پژوهش، این است که منظور از «اسلام ‌سیاسی» چیست؟ در نظریه‌های متفکرین غربی، هویت اسلام سیاسی چگونه پی‌بندی می‌شود؟ اسلام‌گرایان نیز در ارتباط با «غیریت» متمایز از خود، یعنی «غرب»، چه هویت‌هایی یافته‌اند؟ چه عواملی در «برساخته شدن» هویت سیاسی مسلمانان از سوی متفکرین غربی تأثیرگذار بوده است؟ فرضیه اصلی در پژوهش حاضر این است که «شناخت غرب از اسلام بیانگر انگاره‌های پدیدارشناسانه است که مبتنی بر روابط پیچیدة میان متن، کلام، شناخت اجتماعی، قدرت و جامعه است و در پرتو آن تصوراتی درباره «دیگران» در چارچوب گزاره‌هایی قابل بیان ارائه می‌شود». بنابراین تمرکز بحث ما، بیشتر بر نحوه شکل‌گیری ایده‌هایی متمرکز است که دیدگاه غرب نسبت به اسلام سیاسی (به خصوص در یک دهة اخیر) از یک سو و دیدگاه اسلام‌گرایان را در ارتباط با غرب از سوی دیگر شکل داده است. بر این اساس با بهره‌گیری از روش های «پدیدار شناسی» و «تحلیل گفتمان»، درصدد درک چگونگی شکل‌گیری الگوهای هویتی پیرامون اسلام سیاسی برمی‌آییم. در ادامه با نگاهی از درون، گفتمان های هویتی شکل گرفته را مورد کندوکاو قرار داده و نحوه به چالش کشیده شدن آنها را مورد مداقه و بررسی قرار می دهیم.
۵۳۹.

تحول گفتمان سیاسی تشیع در قرن بیستم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ولایت فقیه گفتمان سیاسی سیاست گریزی فعال گرایی سیاسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵۳ تعداد دانلود : ۸۲۶
این نوشتار بر آن است تا تحول گفتمان سیاسی شیعه را در قرن بیستم نشان دهد. داده های پژوهش حاکی از آن است که گفتمان سیاسی شیعه بر خلاف دوره حضور امام معصوم (ع) در دوره غیبت تنوع دارد. بدین معنا که در دوره های خاص بنا به عللی گفتمان سیاسی خاصی شکل گرفته است. مهم ترین تحول گفتمان شیعه در قرن بیستم تحول از سیاست گریزی و تمایل به ضرورت دخالت در مسائل سیاسی با هدف تشکیل حکومت اسلامی است. از اینرو، گفتمان ولایت فقیهان عادل، گفتمان سیاسی غالب شیعه در این دوره است، که با پیروزی انقلاب اسلامی به گفتمان حاکم تبدیل شد .
۵۴۰.

متفکر نواندیش مشروطیت: سیری در زندگانی، آثار و اندیشه های سیاسی کاظم زاده ایرانشهر

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان