فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۸۱ تا ۱٬۲۰۰ مورد از کل ۳٬۶۷۹ مورد.
آیین بودا و مثنوی مولوی
نوع شناسی تطبیقی رمان تاریخی فارسی و عربی (از سر والتر اسکات انگلیسی و جرجی زیدان تا محمدباقرمیرزا خسروی کرمانشاهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از حوزه های پژوهشی و مطالعاتی مهم در ادبیّات تطبیقی، به بررسی سیر مکتب ها، انواع و جریان های ادبی و البتّه تبیین تفاوت ها و همانندی های سرگذشت و چگونگی ظهور و بروز و زوال این گونه ها و جریان ها و مکتب ها در ادبیّات ملل مختلف اختصاص دارد. شعر حماسی، ادبیّات نمایشی، داستان و... در ادبیّات فارسی و عربی چه سیر و سرگذشتی داشته اند؟ رمان تاریخی چگونه از ادبیّات اروپا به ادبیّات فارسی و عربی راه پیدا کرده است؟ و... این پرسش ها جزء دغدغه های علمی مهمّی هستند که حوزة پژوهشی یادشده بدان ها
می پردازد. پرسش اخیر دقیقاً همان مسأله ای است که این جستار که به زیرشاخه پژوهشی ادبیّات تطبیقی و ترجمه پژوهی(1) نیز نزدیک است، در پاسخ بدان سامان یافته است. پژوهش حاضر، با تکیه بر این فرضیة بنیادین که ترجمه (و بویژه آثار مترجمان نویسنده)، در انتقال «رمان تاریخی» از ادبیّات اروپا به ادبیّات عربی و فارسی نقش انکارناپذیری داشته و به پیدایش یک گونة ادبی جدید در زبان مقصد منجر شده است، به بررسی سیر این نوع ادبی از ادبیّات اروپا تا ادبیّات عربی و فارسی می پردازد و با تحلیل دو نمونة متنی فارسی و عربی، برخی تفاوت های بنیادین گونة رمان تاریخی را در دو ادبیّات فارسی و عربی تبیین می کند و ازجمله آشکار می دارد که شمس و طغرا، شاهکار محمّدباقرمیرزا خسروی با این که او خود، یکی از مترجمان رمان تاریخی جرجی زیدان (که او خود بیشتر تحت تأثیر والتر اسکات انگلیسی بوده) به فارسی است، به گونة فرانسوی رمان تاریخی نزدیک تر است و نسبت به دوشیزة شامی جرجی زیدان، از بلوغ فنّی و ساختاری بیشتری برخوردار.
خوانش بینامتنی حکایت های طاقدیس و مثنوی معنوی برمبنای نظریه ترامتنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دانشمند برجسته شیعی، ملااحمد نراقی، با تخلص شعری «صفایی»، کتابی معروف به طاقدیس در دست است که مشابهت های زیادی در ظاهر و در بطن کلام با مثنوی مولوی دارد. این کتاب تحت سیطره معنوی مثنوی مولانا و نظیر سایه آن است که هم در شیوه سرایش، آغاز و فرجام سخن و هم غایت معنایی، تلاشی شگرف برای همانندسازی آن با مثنوی مولوی صورت گرفته است. در این مقاله، خوانش بینامتنی حکایات مثنوی طاقدیس و مثنوی معنوی برمبنای نظریه ترامتنیت ژنت از طریق سه مشخصه بینامتنیت صریح و اعلام شده، غیرصریح و پنهان شده و ضمنی، همراه با نمونه و تحلیل کاربردی نظریه پیش گفته، ارائه می شود. یافته های این پژوهش چنین نتیجه داده است که از بین 65 حکایت مثنوی طاقدیس برطبق نظریه ترامتنیت ژنت هیچ نشانه روشنی برای ارتباط بینامتنی صریح و اعلام شده با مثنوی معنوی وجود ندارد، بلکه بیشترین ارتباط بینامتنی به بینامتنیت غیرصریح و پنهان مربوط می شود. این نتیجه روشن می سازد پیرنگ، بن مایه و اشخاصِ دست کم هجده حکایت مثنوی طاقدیس تا حد بسیاری از مثنوی معنوی اخذ شده اند. دست آخر، اینکه در سرتاسر حکایات مثنوی طاقدیس الگوها و نمادهای گوناگونی از نظر فضای داستان، لحن و بیان، شیوه روایت، نام اشخاص و... وجود دارد که یادآور قصه ها و حکایات مثنوی معنوی هستند و براساس طبقه بندی ژنت ذیل بینامتنیت ضمنی قرار می گیرند.
مقاله به زبان روسی: ویژگی های اسم شدن در زبان هایی با ساختارهای گوناگون (روسی و تاجیکی) ( Характеристика отглагольных субстантиватов в разноструктурных языках (на примере русского и таджикского языков) )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نویسنده فعل هایی را که به اسم تبدیل شده اند، بررسی کرده و نشان داده است که فعل های اسم شده را می توان با اضافه کردن پسوند به ریشه فعلی ایجاد کرد، اسم هایی که با اضافه شدن پسوند به ریشه فعل ایجاد می شوند. در زبان شناسی اسم شدن فرآیندی است که در آن فعل یا صفت به اسم تبدیل می شوند. این اصطلاح همچنین به فرآیندی اشاره دارد که در آن یک اسم از سایر بخش های دستوری با اضافه شدن وندهای اشتقاقی ایجاد می شود. این مقاله نشان داده است که اسم های عمل، به عنوان یک واحد معنی، واژه هایی را که مفهوم کار و عمل دارند، با هم ترکیب می کنند و ارتباط بین آن ها را توسط واژه ای که به عنوان اسم یا شبه اسم استفاده می شود، نشان می دهد. فعل های اسم شده ای که برای توصیف معانی گوناگون استفاده شده اند، دو گروه هستند و بسته به اینکه کدام واژه استفاده شود، چندین گروه معنایی به وجود خواهند آورد. بعضی از فرآیندهای واژه سازی روابط بین فرآیند، اشیا و صفت ها را نشان می دهند (اسم انسان، عمل و مفاهیم انتزاعی). این فرآیند در زبان های گوناگون به روش های مختلفی نشان داده می شود. به عتوان نمونه در زبان روسی بر خلاف تاجیکی فرآیند واژه سازی احساسی بسیار بیشتر است. این مقاله نشان داده است فعل هایی که به اسم تبدیل شده اند، با استفاده از پسوندها یا براساس فرایند اشتقاق و ترکیب ساخته شده اند.
پیوند زبان فارسی و عربی
حوزههای تخصصی:
دازای نینگن شیکاکو و خیام
منبع:
کلک مرداد ۱۳۷۴ شماره ۶۵
بررسی تطبیقی اندیشه های ولتر و آخوندزاده (بررسی چگونگی ورود آرای ولتری به مرزهای ایران از طریق آخوندزاده) (عنوان عربی: دراسة مقارنة بین آراء فولتیر و آخوند زاده (کیفیة دخول آراء فولتیریة إلی الحدود الإیرانیة بواسطة آخوندزاده))
حوزههای تخصصی:
آخوندزاده متاثر از ادبیات غرب، به خصوص فرانسه، با جریان نوگرایی آشنا شد و با نگارش آثاری انتقادی و ادبی، در تحول اجتماعی ایران کوشید. او که به زبان روسی آشنایی کامل داشت، با مطالعه آثار «پوشکین»، «بلینسکی»، «گوگول» و...، با اندیشه های ولتر به صورت غیرمستقیم آشنا شد، و در خلق نمایشنامه هایی کمیک از «مولیر» تاثیر پذیرفت و توانست با خلق نمایشنامه هایش، تحولی در ادبیات فارسی و نقد تاریخی و ادبی به وجود آورد. این تحول، سرآغازی برای نویسندگان نوگرای ایرانی شد، تا با تغییر در نگره های خود، ادبیات را در مسیر تازه و پویایی هدایت کنند که فرد را روی زمین در کنار سایر عوامل طبیعی مورد بررسی قرار دهد، نه به عنوان موجودی انتزاعی در عالم علوی و کسی که دست یافتن به آن تنها ازطریق صیرورت در خلق خیال صورت می گرفت. خیال در منظر جدید خود، در محتوای انسان اجتماعی با نگره های جدید خلاصه می شد و این مهم را آخوندزاده با تحلیل آرا و عقاید متفکران اروپایی به ویژه ولتر انجام داد.مقاله حاضر، تحلیلی از ورود نگره های ولتری از طریق مسیر روسیه به قفقاز و اثرپذیری آخوندزاده از آن اندیشه ها است که از درون شناسی آثار این دو نویسنده، به ویژه داستان «کاندید» ولتر و «تمثیلات» آخوندزاده شکل گرفته است.چکیده عربی: تعرف آخوند زاده علی الحداثة متأثرا بالآداب الغربیة سیما الأدب الفرنسی، وبذل جهوده فی التغییر الاجتماعی فی إیران بتصنیف نتاجات نقدیة وأدبیة. وبما أنه کان یتقن اللغة الروسیة تعرف علی آراء فولتیر بشکل غیر مباشر عبر قراءته لنتاجات بوشکین، وبیبلینسکی، وغوغول، و...کما أنه تأثر بمولیر فی خلق بعض المسرحیات واستطاع أن یحدث تطورا فی الأدب الفارسی والنقد التاریخی والأدبی فی إیران.وکان هذا التطور بدایة خیر للأدباء الحداثیین الإیرانیین لیدلوا الأدب الفارسی علی مجراه الحدیث والنشط لیکون قادرا علی دراسة الفرد فی أرض الواقع إلی جانب باقی الأسباب الطبیعیة ولیس بوصفه کائنا انتزاعیا فی العالم العلوی لایمکن الوصول إلیه إلا عن طریق الهبوط فی الخیال. فالخیال فی ثوبه الجدید ینحصر فی الإنسان الاجتماعی بآراءه الجدیدة واستطاع آخوند زاده أن ینجز هذا التطور بعد دراسته لآراء المفکرین الأوروبیین وعقائدهم خاصة فولتیر.یقوم هذا المقال بتحلیل تسرب الآراء الفولتیریة عن طریق روسیا إلی قوقاز وتأثر آخوند زاده بها وتم معالجة هذا التأثر بعد دراسة لمضامین نتاجاتهما، ولاسیما قصة «کاندید» لفولتیر و «التمثیلات» لآخوند زاده.
مقاومت و براندازی گفتمان ادبی غالب در شعر نیما یوشیج و والت ویتمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیما، بنیانگذار شعر نو در ادبیات معاصر ایران، نگاه تازه ای به شعر داشت؛ وزن های گوناگون را درهم آمیخت؛ مصراع ها را بلند و کوتاه نمود و در یک کلام، قالب سنتی و یکنواخت عروض کهن را درهم شکست. والت ویتمن، سردمدار شعر آزاد در آمریکا، با انتشار برگ های علف سنت ها را کنار زد و شعر آمریکا را از اصولی که پیشینیان وضع کرده بودند، رها ساخت؛ در قالبی نو اشعارش را سرود و با روی آوردن به مضامینی تازه، واژگانی جدید و سبکی نوین و ساده، و با حذرنمودن از وزن و قافیة رایج و زبان فاخر، در این راه پیشگام شد. هدف گفتمان های ادبی غالب در عصر نیما و ویتمن، حفظ سنت های ادبی بود؛ اما این دو با مقاومت و به چالش کشاندن گفتمان ادبی غالب، صدای خود را به گوش همگان رساندند. نوآوری ایشان را می توان از دریچة ماتریالیسم فرهنگی بررسی کرد. آلن سینفیلد به وجود گسست هایی اشاره می کند که به دنبال تضاد میان گفتمان های گوناگون شکل می گیرند و ایدئولوژی حاکم را به چالش می کشند. در این نوشتار برآن هستیم تا نشان دهیم شعر نیما و ویتمن را می توان مقاومت و براندازی گفتمان های ادبی غالب در ایران و آمریکای آن دوران دانست.
کلک ادبیات تطبیقی: چشم جان و چشم تن در اندیشه ایرانی و فرهنگ ژاپن
منبع:
کلک مرداد ۱۳۷۴ شماره ۶۵
حوزههای تخصصی:
اندیشه های وجودی در سروده های شفیعی کدکنی و أدونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مکاتب فلسفی که امروزه در عالم هنر و ادبیات نقش به سزایی ایفا کرده اگزیستانسیالیسم است، گرچه بخشی از آن را تحت عنوان «فلسفه ی وجود» در فرهنگ اسلامی نیز می توان مشاهده کرد. از آن جا که شاعران و نویسندگان معاصر ناگزیر از آشنایی با مکاتب ادبی، فکری و هنری هستند، سهم اندیشه ی وجودی و مؤلفه های شاخص آن را در ادبیات معاصر جهان نمی توان نادیده گرفت. شفیعی کدکنی و أدونیس ضمن آگاهی از ادبیات غرب و توجه به نهضت ترجمه کوشیده اند تا اندیشه های فلسفی جدید را به شعر درآمیزند. از این روی، نگارندگان برآنند تا ضمن تبیین مؤلفه های اگزیستانسیالیسم (وجودگرایی، انسان محوری، آزادی، اخلاق وضعیتی، زمان وجودی) و تحلیل آن ها در سروده های این دو شاعر، هم تأثیر فلسفه را بر شعر شاعران مدنظر نشان دهند و هم بر این امر تاکید کنند که درک شعر معاصر بدون توجه به اندیشه های فلسفی به درستی میسر نمی شود. در سروده های شفیعی و أدونیس تفاوت های اساسی نیز در اندیشه ی وجودی به چشم می خورد که این امر به گرایش های مختلف(الهی و الحادی) این مکتب مربوط می شود.
پیدایش و رشد ادبیات تطبیقی در چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده: در این مقاله، سعی کرده ایم تا با نگرشی تاریخی و روش توصیفی ـ تحلیلی نشان دهیم که ادبیات تطبیقی در چین کی و چگونه شروع شده و تا زمان حاضر چه روندی را طی کرده است. این سیر تاریخی به چهار دوره زمانی متمایز تقسیم شده است. پیش از قرن بیستم، از زمان سلسله هان شرقی، چین بیشترین تأثیر را از هند و از طریق ترجمه متون مذهبی و ادبی آن کشور می پذیرد. از اوایل قرن بیستم تا دهه 1930، ادبیات روسیه جایگاه مهمی در ادبیات چین پیدا می کند. در این دوران، رمان نویس های چینی تحت تأثیر نویسندگان کلاسیک و معاصر روس و سنّت های ادبی آنها سبب رونق و شکوفایی ادبیات چین می شوند. از 1930 تا 1950، با ترجمه آثار نویسندگان اروپایی مکتب فرانسه، ادبیات تطبیقی در آثار نویسندگان چینی جایگاه خاصی پیدا می کند. از 1950 تا 1980، پژوهش های مهمی در این حوزه در چین حاصل نمی شود. پس از دهه 1990، با کارهای پژوهشگران ادبیات تطبیقی مانند لانگشی، جوهان یانگ، هونگ یو، و ونگ نینگ و آگاهی از نظریات غربی، ادبیات تطبیقی در چین ماهیت چندبعدی پیدا می کند و توانمندی های ادبیات خود را بیشتر می شناسد و، در عین حفظ اصول فرهنگی و ادبی چین، به گفت وگو و تعامل ادبی با غرب می پردازد. با آنکه ادبیات تطبیقی در چین هنوز با چالش هایی روبه روست، اما بسیاری از تطبیقگران چینی از این دشواری ها آگاه اند و می کوشند با نگرشی علمی به پژوهش در حوزه های جدید ادبیات تطبیقی، مانند ادبیات تطبیقی و ترجمه پژوهی یا ادبیات تطبیقی و مطالعات فرهنگی، راه جدیدی برای گسترش هر چه بیشتر این رشته در چین بگشایند. همچنین افزایش تأسیس این رشته در دانشگاه ها و چاپ مجلات و آثار تخصصی و برگزاری همایش های ملی و بین المللی در این زمینه حاکی از رشد ادبیات تطبیقی در چین است.