در هرمنوتیک فلسفی گادامر اثر هنری به منزله رخداد حقیقت است و جنبه های هستی شناسانه دارد، اما شعر «پارادایم» (paradigm) متن است. دلیل این اهمیت بیش از آن که ویژگی های زبانی مانند وزن، موسیقی، قافیه، و نظایر آن در شعر باشد، رابطة تفکر شاعرانه با وجود و حقیقت است. برخی از مهم ترین ویژگی هایی که رابطة شعر را با وجود توضیح می دهند عبارت اند از: خودقانون گذاری و یکتایی، استمرار، طنین افکنی، و لحن. به نظر می رسد بتوان دلایلی مبنی بر وجود ظرفیت های هرمنوتیکی خویشاوند با ایده های هرمنوتیک فلسفی گادامر در شعر حافظ برشمرد: 1. شعر حافظ نمونة شعر کلاسیک ایرانی و به بیان گادامر «مثل اعلای هستی تاریخی» ماست؛ 2. بهترین نمونة اجرای کامل به معنای مورد نظر اوست که با ویژگی مهم معناداری «در هر زمان» و «برای هر کس» شناخته می شود؛ 3. به سبب رابطه اش با اسطوره، مذهب، و به طور کلی فرهنگ ایرانی و با تجربة غنایی بشری می توان آن را «صدای بلند» سنت دانست که هنوز شنیده می شود؛ و 4. بر گفت وگوی «من» و «تو» مبتنی است. مجموع این ویژگی ها امکان جست وجوی جنبه های هستی شناختی در شعر او را فراهم کرده است. در مقالة حاضر سعی شده است امکان فهم شعر حافظ بر اساس آرای گادامر بررسی شود، سپس با الهام از دیالکتیک پرسش و پاسخ گادامر نشان داده شود که چگونه «وجود» به معنای گادامری در شعر حافظ «آشکار» می شود.
سابقه تحقیق درباره بازشناسی ممدوحان حافظ در غزل های مدحی این شاعر و تلاش برای تطابق آن بر شخصیت های تاریخی، به روزگار شرح و تفسیر غزل های وی در قرن دهم بازمی گردد. این مقاله می کوشد سیمای محبوب حافظ را در غزلی از دیوان وی با مطلع زیر بازشناسی کند:
آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست
چشم می گون، لب خندان، دل خرم با اوست
مسئله اصلی این پژوهش، این است که آیا می توان از طریق نشانه های برشمرده شده محبوب حافظ در این غزل، آن را منطبق بر ویژگی های مهدی موعود دانست. نتایج این تحقیق که بر دست آوردهای اصول و روش های علم تفسیر و تاویل متن با رویکرد هرمنوتیک ادبی مفسر محور استوار است، نشان می دهد هرچند به دلیل ماهیت تاویل پذیری و ابهام و ایهام ذاتی بسیاری از غزل های حافظ، انطباق ممدوحان مورد اشاره وی بر شخصیت های تاریخی در بسیاری از موارد غیر ممکن است. از آن جا که نشانه ها و اشارات انکارناپذیر در این غزل از یک سو و همسویی و همسانی اندیشه مرکزی طرح شده در آن با اندیشه محوری حافظ در دیوان وی در باره مهدویت از سوی دیگر مطابقت دارد، ترسیم سیمای واقعی محبوب حافظ و انطباق آن با یک شخصیت تاریخی، دور از دسترس نمی نماید.