شاهنامة حکیم ابوالقاسم فردوسی، با توجه به زمان و مکان نامحدودی که دارد حوادث متنوعی را ترسیم کرده است. در قبال این تنوّع حوادث، افراد زیادی با کنش و واکنش های انسانی متفاوت در این اثر، ایفای نقش می کنند؛ بنابراین شاهنامه، بستر مناسبی برای پژوهش محققانیست که علاقه مند تحقیقات بین رشته ای از جمله ادبیّات و علم روان شناسی شخصیّت ها هستند. فردوسی، در توصیف شخصیّت های مهم شاهنامه، به گونه ای نشانه گذاری و تصویرپردازی کرده که با تحلیل های روان شناختی می توان به لایه های پنهانی روان و شخصیّت ایشان دست یافت. این امر، حاکی از نگاه دقیق و بصیرت شاعر به سرشت و روان آدمیست. از رهگذر این نکته، پژوهش گر در این نوشتار به بررسی شخصیّت اجتماعی سودابه و تطبیق خصوصیات او با بیماران دچار اختلال شخصیّت ضدّ اجتماعی می پردازد.
تنزیه و تشبیه، یکی از مباحثی است که پیوسته متکلّمان به آن توجّه داشته اند. تنزیه، منزّه دانستن خداوند از هر گونه صفت انسانی و تشبیه، نسبت دادن ویژگی های مردمان به آفریدگار است. فردوسی در مقام تنزیه، به تعبیر نگارنده، یزدان را «خداوندِ نام» می گوید که تنها نامی از آن در میان است و در مرتبة تشبیه، او را «خداوندِ جای» می نامد؛ یعنی همان مقام شکل گیری آفرینش که مظاهر اسماء و صفات خدا در هستی گام می نهد و به این سان آفریدگار، توصیف پذیر می شود. آن چنان که از برخی متون پهلوی زردشتی، متن های مانوی و تفکّر شیعیان اسماعیلی نیز برمی آید، یزدان پیش از آفرینش، تنها نام است؛ اما پس از آفرینش دارنده جای می شود که شناسایی او را ممکن می کند. فردوسی همچنین در مصراع: «ز نام و نشان و گمان ب رت ر است» به راه تنزیه می رود؛ ولی در مصراع پس از آن: «نگارندة بر شده گوهر است» با تشبیه، یزدان را نگارگر یا نقّاش می خواند و به این گونه، تنزیه و تشبیه را همراه می کند که این دیدگاه از اندیشه های شیعی و باورهای باستانی او برخاسته است.
فردوسی براساس منابع مکتوب و شفاهی موجود، شاهنامه را سرود تا عقاید و فرهنگ ایرانیان باستان را برای آیندگان گزارش کند. گرچه منابع مذکور کمابیش بازگوکننده فرهنگ ایران باستان و باورهای مزداپرستی بوده اند، اما اثبات گزارش بی طرفانه مواضع دینی ایرانیان باستان توسط فردوسی نیاز به بررسی دارد. در این مقاله گزارش فردوسی از نظرگاه مزداپرستان دربارة هفت دین (بت پرستی، دین مانی، دین مزدک، دین زرتشتی، یهودیت، مسیحیت و اسلام) با مواضع خود متون پهلوی و اوستا سنجیده می شود و ویژگی های هرکدام به تفکیک بیان می گردد. براساس یافته این جستار، آنچه سراینده نامه باستان به نگاه مزداپرستان دربارة بت پرستی و دین مزدک نسبت داده، با متون مزدایی مطابقت کامل دارد، ولی آنچه که حکیم توس درباره مواضع مزداپرستان درباره اسلام گزارش کرده، از این متون سرچشمه نگرفته است. بقیه ادیان نیز در طیفی میان این دو قرار می گیرند
شاهنامه به عنوان نماد همبستگی ایرانیان، کتابی زمینی انسانی است که هیچ مؤلفه ای از نیازهای زیستی بشر در آن به غفلت سپرده نشده است. این حماسه بزرگ ترین بازنمود فرهنگی ایرانیان در دنباله شیوع چند صد ساله مبارزه فکری با برتراندیشی و سیاست متعصبانه نژادی تازیان است که توانست با منظوم ساختن روایات کهن ملی، مهم ترین سرمایه فرهنگ ملی ایران را به بشریت تقدیم کند. ساختار این حماسه به گونه ای پرداخته شده که اولاً نمی توان جامعیّت آن را از حیث برخورداری از شرایط و عناصر یک آرمانشهر مطلوب نادیده گرفت و ثانیاً انفکاک و جداسازی روح حکمت اسلامی از آن غیر ممکن می نماید. اهمیت بزرگ حماسه ایرانیان در چگونگی یاد کرد جنگ هاست؛ مؤلفه های فراوان جنگ سخت (Hard war) و جنگ نرم (Soft war) و شیوه های متعدد مقابله با عملیات روانی دشمن در این اثر سترگ به وفور دیده می شود. این پژوهش یکی از نامدارترین جنگ های روانی شاهنامه، یعنی جنگ روانی رستم با اشکبوس کشانی را برپایه شگردهای جنگ نرم منطبق با تعاریف اندیشمندان معاصر ایرانی و خارجی مورد نقد و تحلیل قرار داده و بسامد بهره گیری صاحبان تمدن کهن ایران قبل از اسلام را از شیوه های نرم دفاعی و تهاجمی باز نموده است.
این مقاله به بررسی و تحلیل کمی و کیفی پژوهش های فردوسی شناسی پرداخته و هدف آن توصیف، تحلیل و طبقه بندی کلیة کتاب هایی است که پس از انقلاب اسلامی در زمینة فردوسی و شاهنامة او نگاشته شده است. دستاورد های این پژوهش نشان دهندة آن است که تمام آثار و تألیفات فردوسی شناسی را می توان در سه دستة اصلی: پژوهش های بنیادی، کاربردی و توسعه ای، و در 14 شاخة جزیی تر قرار داد. درگروه اول نویسندگان به تبیین و تحلیل مسائل مفهومی در شاهنامه پرداخته اند؛ درگروه دوم زمینه های پژوهش را دربارة شاهنامه و فردوسی، به طریق علمی ـ پژوهشی، فراهم آورده اند و در گروه سوم پژوهش های دیگران را دربارة فردوسی و شاهنامه، در ابعاد مورد نظر، توسعه بخشیده اند. چشم انداز پژوهش نشان دهندة آن است که بیشترین پژوهش ها با روش تحلیلی انجام یافته است. روش این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است که با تکیه بر منابع کتابخانه ای انجام شده است.