فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۴٬۴۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی ویژگی های زمانی – مکانی نمایشنامه «مرغ دریایی» آنتون چخوف و دگرگونی آن ها در متن نویسنده معاصر، باریس آکونین- که ادامه نمایشنامه «مرغ دریایی» آنتون چخوف را در بستر پست مدرن به رشته تحریر در آورده- می پردازد. در مقاله به این مسئله اشاره می شود که نوع انعکاس ویژه زمان و مکان در اثر، توسط نویسنده در واقع کلید درک دنیای مصور اوست؛ به این دلیل، تغییر سیستم رمزگذاری متن چخوف توسط آکونین، بار معنایی مضاعفی دارد که تعیین آن، از نقطه نظر تفسیر متن چخوف به زبان عصر جدید اهمیت بسیار دارد. بدین ترتیب، مقایسه دو نمایشنامه، که در چارچوب سنت هنر رئالیست (آنتون چخوف) و ادبیات پست مدرن (باریس آکونین) نوشته شده اند، امکان تعیین ویژگی های مکالمه فرهنگ های گوناگون را در گستره تاریخ رشد و پیشرفت ادبیات فراهم می سازد. در مقاله حاضر، ویژگی های زمانی – مکانی مشترک میان دو نمایشنامه، که بیانگر تسلسل در نمایشنامه نویسی هستند، و ویژگی های زمانی – مکانی متمایز و منحصر به فرد، که نمایانگر نوآوری در ایجاد محور موضوعی اثر نمایشی هستند، تعیین شده اند.
Прямое и косвенное выражение речевого акта «прощание» в русской культурной среде (بیان مستقیم و غیرمستقیم کنش گفتاری «خداحافظی» در محیط فرهنگی روسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر کنش گفتاری «خداحافظی» در کاربرد مستقیم و غیرمستقیم آن بررسی می شود. این تحقیق بر آن است که کنش گفتاری مستقیم «خداحافظی» در مقایسه با کنش گفتاری غیرمستقیم «خداحافظی» پدیده نادرتری است. این نوع از خداحافظی در محیط های خودمانی و محیط هایی کاربرد دارد که بین دو طرف گفتگو اختلاف وجود دارد. برخلاف آن، کنش گفتاری غیرمستقیم «خداحافظی» تعداد بیشتری از فرمول های خداحافظی را در برمی گیرد و بار معنایی احترام آمیز بیشتری دارد. در این پژوهش مشخص می شود کدام یک از این فرمول ها در موقعیت رسمی و کدام در موقعیت غیررسمی کاربرد دارند و کدام فرمول ها ویژگی تشخیص در شرایط خارج از متن و کدام یک ویژگی تشخیص وابسته به متن را دارا هستند. خداحافظی دارای نقش حفظ ارتباط است و حس ادب و احترام را به مخاطب القا می کند. این نوع احترام به کمک کنش های گفتاری «اجازه»، «سپاسگزاری»، «آرزو»، «معذرت خواهی» بیان می شود. روش تحقیق در این مقاله تحلیل زبانی بیش از ۲۰۰ موقعیت ایجاب کننده استفاده از کنش های گفتاری خداحافظی است.
نظریه کارناوال و هجو منیپی باختین در خوانش برادران کارامازوف و تحلیل جهان درون قهرمانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
379 - 402
حوزههای تخصصی:
میخاییل میخاییلویچ باختین (1975-1895) یکی از منتقدان نامدار قرن بیستم است که ارزش بسیاری از آثار او تا پیش از مرگش بر جامعه روسیه آشکار نشد. باختین مسائل بوطیقای داستایفسکی و مسائل آثار داستایفسکی را با رویکردی نوین به آثار و اندیشه داستایفسکی به نگارش در آورده است. باختین در این دو اثر، رمان داستایفسکی را فضایی سرشار از گفتمان و کارناوالی پر از زهرخند می داند. فیودور میخایلوویچ داستایفسکی (1821-1881) نویسنده قرن نوزدهم مکتب رئالیسم است. او از پیشگامان و الهام بخشان فلسفه اگزیستانسیالیسم نیز به شمار می رود. فیودور داستایفسکی با رمان مردم فقیر در ادبیات روسیه مطرح شد و رمان برادران کارامازوف به عنوان واپسین میراث ادبی او شناخته می شود. با توجه به اینکه محور اصلی برادران کارامازوف توصیف دقیق و روانشناختی دنیای ذهنی تک تک شخصیت های رمان است، مقاله حاضر با تکیه بر نظریات باختین درباره جهان آثار داستایفسکی، به تحلیل رمان و دنیای درون شخصیت های اصلی آن و فراز و فرود روحی قاتلان بالقوه این اثر می پردازد.
مقاله به زبان فرانسه: زمان در تخیل زیست-محیطی معاصر فرانسه مسأله «بی زمانی گسترده» (Le temps dans l’imaginaire écofictionnel français contemporain Question de l’anachronisme profond)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازی های زمانی در نوشته های علمی-تخیلی بی شمارند. داستان های برخاسته از تخیل زیست محیطی (اکو-فیکسیون)، به عنوان زیرمجموعه ای از گونه ی علمی-تخیلی، در این میان استثنا نیستند. زیبایی شناختی نوشته های اکو-فیکسیونل تا حدود بسیار زیادی به زیبایی شناختی گونه ی علمی-تخیلی نزدیک است اما، به جهت مضمون خاص ایشان، یعنی: زیست-محیط (اکولوژی)، این نوشته ها گاه از الگوهای خاصی استفاده می کنند.
در این مقاله، مساله ی زمان و ""بی زمانی"" با توجه به پیش فرض فوق مورد مطالعه قرار خواهد گرفت: نوشته های اکو-فیکسیونل گرایش به وارد کردن نوعی ""بی زمانی"" در توصیفات خود از دنیاهای آینده دارند. در متونی که در این مقاله بررسی شده اند، ""بی زمانی"" از سطح کنش ها و اتفاقات، به طور خلاصه: از سطح رویدادها، به سطح ساختارها و مفاهیم منتقل گشته است.
س ه اث ر اک و فی ک سی ون ل در ای ن م قاله م ورد ب ررس ی ق رار خ واهند گرف ت : Globalia اث ر ژان کریس تف روف ن؛ Eternity Incorporated نوش ته ی راف ائل گرانی ه دو کاس انی اک؛ و Le gout de l’immortalité از کاترین دوفور.
در دوران تناقضات پایانه ای: خوانش پست مدرنیستی سبکی تحمل ناپذیر هستی، اثر میلان کوندرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کوندرا، نویسنده اهل چک، با تلاش برای رهایی از مدرنیسم رمان نویسان نو، خود را به عنوان یک نویسنده «مدرنیست ضد مدرن» معرفی می کند و این تمایل و تلاش در دوران گذار از مدرنیسم به پست مدرنیسم بسیار در آثار او نمایان می گردد. در واقع آثار کوندرا بر اساس پارادایم های متفاوت در دنیای جدید شکل می گیرد و در این راستا، سعی نویسنده در نشان دادن آشفتگی جهان پست مدرنِ بدون کلان روایتها مؤثر بوده است. اثر سبکی تحمل ناپذیر هستی که برای اولین بار در سال 1984 و تنها 5 سال بعد از تحقیق ارزشمند ژان فرانسوا لیوتار با عنوان شرایط پست مدرن چاپ شد، نماد اراده نویسنده در به تصویر کشیدن دنیای پست مدرن است، اراده ای که چگونگی تحقق آن در این اثر، هدف این پژوهش می باشد. بر این اساس، برآنیم تا در ابتدا به تبیین مفهوم پست مدرنیسم نزد کوندرا پرداخته و آن را با آنچه لیوتار به عنوان نظریه پرداز این عرصه، مطرح کرده است مقایسه کنیم. سپس، سعی خواهیم کرد با تکیه بر اثر مذکور، شاخصه های نوشتار پست مدرنیستی را بررسی کرده و نشان دهیم چگونه راهبردها و شیوه های روایی و متنی و عملکرد آنها نیز در خدمت ادبیات پست مدرن کوندرا به کار گرفته می شوند.
ترفند جایگزینی در فرهنگ و ادب در آسیای غربی و اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
431 - 446
حوزههای تخصصی:
ساختار جامعه و رسوم و عادات رایج در آن، همواره در ادب هر سرزمینی بازتاب دارد، تا حدی که می توان مضامین ادبی مکرّر (لایت موتیف) را به نوعی بازتاب فرهنگ رایج هر اجتماع در قالب ادبی دانست. مضامین ادبی مکرّر در میان اقوام مختلف، گاه به سبب ریشه داشتن در آبشخورهای همگون یا یکسان و بعضاً از حیث توازی سنن، شباهت های چشمگیری به یکدیگر دارند که می توان با جستجو در کهن ترین منابع و دنبال کردن سیر تکثیر یک درون مایه؛ شیوه های انعکاس آن را در ادب کلاسیک اقوامی که از دیرهنگام با هم در داد و ستد فرهنگی بوده اند بررسی کرد. در مقاله حاضر سعی بر آن است که یکی از ترفندهای شایع در عرصه ادبیات غرب و ایران که در فرهنگ کهن میان رودان و روایات سامی دیرین نیز به چشم می آید سخن رود: ترفند جابه جایی به معنی تعویض عاشق یا معشوق، از جنس م ؤنث، از روی عمد یا از سر اتفاق و یا جایگزینی شخصیت ها، یکی از مضامین بارز بسیاری از متون برجسته نظم و نثر، در نظام ادبی شایع در منطقه ای گسترده از جهان است که از ایران کهن تا دورترین مرزهای امپراتوری روم را در بر می گیرد و حوزه میان رودان در پیوند میان این دو حوزه نقش اساسی داشته است.
مقاله به زبان روسی: موضوع «تقدیر» در تعبیرات «قضا و قدری» لرمانتف ( Тема «предопределение» в вариациях лермонтовского Фаталиста )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، مسئله تقدیر، آن گونه که در بخش «قضا و قدری» رمان لرمانتف به تصویر کشیده شده، بررسی و تحلیل می شود. این چالش به شکل دوگانگی معمولی میان ایمان یا عدم ایمان به سرنوشت مطرح نمی شود؛ بلکه طیف گسترده ای از تصورات گوناگون را از سرنوشت که در درون متن لرمانتف آزموده می شوند؛ مانند: تعبیر اسلامی، درک مسیحی و تصور عامیانه از سرنوشت، تقدیر در باورهای اساطیری، سرنوشت از دیدگاه عقل سلیم و ذهن منتقد معاصر برآمده از تجربه عمیق زندگی را در بر می گیرد. مبانی ترکیبی این تعبیرات گوناگون از موضوع سرنوشت، بر مبارزه میان دو نماینده اصلی دو نگرش به سرنوشت، در دو آزمون وولیچ و پیچورین استوار است.
مقاله به زبان روسی: سبک گفتاری قدردانی در زبان روسی ( Речевой жанр благодарность в русском языке )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر ویژگی های «زبانی - پراگماتیک» و «زبانی – فرهنگی» عملکرد سبک گفتاری قدردانی در زبان روسی و قوانین پدیداری آن ها در شرایط تعامل گفتگویی بررسی شده است. سبک گفتار در واقع مکانیزمی کلیدی است که فعالیت گفتاری انسان را سازماندهی می نماید. هدف روش سیستماتیک بررسی تعامل گفتگویی- که شامل تحلیل سه مرحله انجام سبک گفتاری قدردانی: انگیزه، ابراز قدردانی و واکنش می شود- تعیین ویژگی های گفتار با منشأ فرهنگی و اجتماعی، شرایط پراگماتیک انجام سبک گفتاری مورد بررسی، روش های زبانی عینیت احساس قدردانی و ترکیبات همراه فرازبانی تعامل است. بر اساس نمونه های معاصر و کهن، رسمی و عامیانه، متکلف و ساده، و همچنین اصطلاحی بروز زبانی سبک گفتاری مورد بررسی اثبات می گردد که قدردانی، ترکیبی خشک و خالی نیست؛ بلکه مجموعه ای متنوع از اعمال و فرم های گفتاری با سرمنشأ پراگماتیک است
حکایت آسیابان اثر جفری چاسر: فراتر از فابلیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۱ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
153 - 174
حوزههای تخصصی:
فابلیو در اصل داستان بسیار موجز شوخنگانه ای در باب رذائل طبقه غیراشرافی جامعه است و برخی اصناف و اقشار جامعه را نکوهش و تمسخر می کند. جفری چاسر شاعر قرن چهاردهم انگلیسی این گونه ادبی عامیانه را از ادبیات فرانسه و ایتالیا اقتباس کرده و در حکایت های کنتربری چند فابلیو سروده که «حکایت آسیابان» بهترین آنان و بهترین فابلیو در ادبیات انگلیسی است. این حکایت، مثل دیگر فابلیوهای چاسر، تنها یک فابلیوی ساده و سرگرم کننده نیست و لایه های عمیق تری دارد و سرشار از تلمیحات کلاسیک و مذهبی (کتاب مقدس) است. این حکایت پیرنگی پیچیده، بن مایه هایی متنوع، لایه های معنایی جدی و جهانشمول، شخصیت های متنوع و شخصیت پردازی مفصل و دقیق دارد. این حکایت هجو را جایگزین هزل کرده و مسائل روز جامعه را با بیانی واقعگرایانه منعکس می کند و تقریباً مثل داستان کوتاه مدرن امروزی است. همچنین، «حکایت آسیابان» رابطه ای بینامتنی با حکایت پیشین خود «حکایت شهسوار» دارد و نقیضه ای بر آن است.
La violence contre le corps dans quelques œuvres de Milan Kundera(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Dans presque toutes les œuvres de Milan Kundera, l'écrivain tchèque, un sentiment de haine vague mais omniprésent apparaît dans la conscience des personnages. Bien qu’ils ne le confessent pas ouvertement, la manière dont ils traitent leur corps et les corps des autres révèle un sentiment profond de dégout et d’abjection envers celui-ci. Cette haine du corps est en partie enracinée dans le phénomène inconscient de l'abjection ainsi que dans le conflit entre le moi et le corps. En effet, on pourrait dire que dans ses œuvres, Kundera confronte intentionnellement les personnages à des situations où ils doivent faire face à leur corps, remettant en question leur rapport avec celui-ci. Cette confrontation prend parfois une forme violente. Dans cet article nous allons examiner psychologiquement les origines de cette violence d’après les idées de Kristeva et Lacan, d'abord dans le roman La vie est ailleursdans les chapitres concernant la rencontre de la mère avec le peintre, puis dans L'immortalité, là où la fille tente de se suicider sur l'autoroute.
نگاهی به شگردهای شخصیت پردازی و تفاوت های آن در دو داستان ملکوت و مسخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
289 - 314
حوزههای تخصصی:
ملکوت بهرام صادقی و مسخ فرانتس کافکا، با بُعد زمانی نیم قرن، پوچ گرایی و نگرش اگزیستانسیالیستی نویسندگان خود را فریاد می زنند. این دو اثر اگرچه دارای ژرف ساختی بسیار نزدیک به هم هستند، در جهاتی از جمله شخصیت پردازی، از یکدیگر فاصله می گیرند. شخصیت، یکی از عناصر مهم داستان است که نخستین بار، ارسطو آن را مطرح نمود و مورد توجه قرار داد. نظریه پردازان و منتقدین داستان، شخصیت را در پیوندی بی واسطه و عمیق با عناصر دیگر داستان می دانند؛ بر طبق این نظریه، شیوه های شخصیت پردازی در هر داستان نیز، با توجه به چگونگی دیگر عناصر آن داستان انتخاب می شود. با مقایسه شیوه های شخصیت پردازی در دو داستان ملکوت و مسخ، در پی آن هستیم که مصداقی برای این نظریه در دو داستان جاودانه جهان بیابیم و اثبات کنیم که علی رغم نزدیکی مضمون و لایه های زیرین داستان، تفاوت در روساخت و عناصر داستان، باعث تفاوت در شخصیت پردازی می گردد. بدین منظور انواع شیوه های شخصیت پردازی را در هر اثر مورد مطالعه قرار داده و بسامد هریک از این شیوه ها را معلوم داشته ایم.
مقاله به زبان فرانسه: مارسل پروست و شرق: بازنویسی قصه های «هزار و یک شب» در «در جستجوی زمان از دست رفته» (Marcel Proust et l’Orient : la réécriture des Mille et une nuits dans “À La Recherche du temps perdu)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در نظر دارد بازنویسی قصه های هزار و یک شب توسط مارسل پروست (١٩٢٢- ١٨٧١) در جستجوی زمان از دست رفته را آشکار سازد. پروست با الهام گرفتن از شرق به خلق دنیای شگفت انگیز خود می پردازد و شهرزاد قصه گو نیز در نوشتار او به عنوان القاگر و اشاعه گر بلقوه حافظه مطرح می شود. به علاوه˓ جادو و استعاره در درک مفهوم غرابت پسندی دو موضوع اساسی اند که از دیدگاه مارسل پروست دوگانگی شخصیت ها می تواند معیار مناسبی در تبلور دنیای تخیلی تلقی شود (مادام وردورن در شکل دوشس گرمانت نمایان می شود و اوریان که به صورت خزنده ای کوچک مسخ می گردد). شرق به دو طریق در جستجوی زمان از دست رفته نمود می کند˓ یکی با انتخاب دقیق ( جادوی کلام) و دیگری با پیوستگی مداوم لحظات زمان (نقش حافظه) از سوی شهرزاد˓ که هر دو فرآیند در بازنویسی قصه های شرقی و معرفی آنها به خوانندگان فرانسوی قرن بیستم مهم بوده اند. تلاش خواهیم کرد با تکیه بر رویکردی مشابه، تأثیر شرق بر این رمان نویس فرانسوی را نشان دهیم و اینکه این مهم می تواند به عنوان پایه و اساس هر نوع تحول نهان و آشکار در نظر گرفته شود.
La Fée aux miettes de Charles Nodier: Un récit à une double face(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
La Fée aux miettesde Charles Nodier, publié à Paris, en 1832 est un récit qui peut se prêter à une double interprétation. Ce roman reprend un type de récit, très populaire à partir du XIX esiècle, en France, celui de «fantastique». L'objectif du présent article est de proposer l'application de l'approche psychanalytique au texte de La Fée aux miettes, basée, en grande partie, sur des apports de la psychanalyse freudienne et jungienne. Cette étude psychanalytique nous permettra d'offrir au texte de nouvelles dimensions interprétatives et de comprendre la dynamique que suggère l'écriture de La Fée aux miettes. Ce qui est raconté comporte deux faces, apparente et sous-jacente. Nous avons l'ambition d'analyser, en une première étape, le contenu manifeste du roman et à en découvrir le schéma narratif pour discuter, en une deuxième étape, le contenu fantasmatique de ce récit en essayant de déchiffrer des sources sous-jacentes de ces fantasmagories apparentes en rapport avec le travail de l'inconscient, cette face obscure de la psyché.
بررسی تطبیقی طنز سیاه در داستان های فارسی و انگلیسی با تکیه بر مکتب سوررئالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
403 - 430
حوزههای تخصصی:
طنز سیاه، یکی از زیر مجموعه های طنز و کمدی است. طنز سیاه نگاهی تمسخرانگیز به موقعیت های بیمارگونه و هولناک و موحش دارد و اغلب با مرگ، دلهره، رنج، ترس، اندوه و پوچی همراه است. اوضاع ناهمگون سیاسی و اجتماعی، نظریات فلسفی هگل و رمان های گوتیک، منجر به ظهور این گونه طنز در ادبیات غرب شد. اصطلاح «طنز سیاه»«Humour Noir» را نخستین بار آندره برتون، تئوریسین سوررئالیست فرانسوی، در سال 1935 در تشریح عبارت «ذهنیت عینی شده» هگل به کار برد و در کتاب گلچین طنز سیاه، جاناتان سویفت را به عنوان پیشگام این گونه، معرفی کرد. ویژگی های مهم طنز سیاه در ادبیات داستانی عبارتند از: تضاد، اغراق، مسخ و استحاله، انحراف از موضوع و توصیف و فضاسازی های گوتیک. این مختصات در داستان های فارسی، در آثار صادق هدایت، غلامحسین ساعدی و بهرام صادقی به صورتی برجسته، بروز دارد. هدف از این مقاله، تعریف، واژه شناسی طنز سیاه و معرفی ویژگی های آن به صورت تطبیقی در ادبیات داستانی فارسی و انگلیسی به روش توصیفی-تحلیلی است.
نقد روانشناختی داستان های فولکلور ایرانی و اروپایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
471 - 487
حوزههای تخصصی:
فولکلور یا ادبیات شفاهی و بومی از جایگاه ویژه ای در تمامی اقوام برخوردار است.مهم ترین ویژگی فولکلور بیان ناگفته هایی است در قالب داستان های کودکان یا عامیانه و مردمی. این پژوهش به بررسی روانشن اختی دو داست ان مردمی، دو روان آدمی، با دو ساختار در ظاهر متفاوت، ولی در ژرف ا همگ ون می پردازد و سعی دارد از ورای این دو داستان ایرانی و فرانسوی، نهاد پنهان آنها را دریابد. با روایت هر داستان در واقع حرفهای درونمان را می زنیم. کنشگر های خوب و بد داستان ها، همان جنبه های شخصی ما و اعداد در قصه ها، همان مادینگی و نرینگی درونی ما هستند. حال با نگاهی تطبیقی به بررسی ناخودآگاه جمعی می پردازیم که در قصه ها به روشنی نمایان است.
مقاله به زبان فرانسه: مباحثه های سیاسی و درگیری های گفتمانی در تئاتر «برنارد ماری کلتس» (La représentation de la Dispute dans la dramaturgie française de Bernard-Marie Koltès)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تئاتر آینه ی جامعه است از این رو دخالت عوامل اجتماعی در دنیای تئاتر، غیرقابل اجتناب می باشد. با مرور زمان و با بالا رفتن اگاهی های عمومی و اجتماعی مردم، تئاتر منحصه ی حضور سیاست نیز شد. تئاتر سیاسی، ارتباط مستقیم با سیاست دارد و یک نوع تئاتر انتقادی محسوب می شود که در آن، به نام یک اپوزیسیون نامشخص، انتقاد صورت می گیرد.
تئاتر سیاسی نیز همچون دیگر آثار هنری بعد از سال های 1960، موقعیت های اجتماعی را به صورت مصور به ما نشان می دهد و سعی دارد اتفاقات را بازسازی کرده یا واقعی بنمایاند. شرایط سیاسی و اجتماعی موجود برای بیان تمام واقعیات مساعد نیست از این رو وقتی خصوصیات جملات (ساختاری- مفهومی)، برای سانسور بهم ریخته می شود، جنبه های دیگری به خود می گیرند.
تئاتر برنارد- ماری کلتس، نوعی تئاتر سیاسی محسوب می شود که در آن دمکراسی، بازی سیاسی احزابی نامعین، افکار عمومی که این حزب ها را تشکیل داده اند، و مسایل سیاسی جهانی به انتقاد گرفته می شوند. تئاتر کلتس به عنوان دادگاه اقلیتی انجام وظیفه می کند و با طرح درگیری های گفتمانی و مباحثه های سیاسی در شالوده ی خود به انتقاد می پردازد و حال موجود و حال ایده آل جامعه را به تصویر می کشد. طبعاً سیاست تنها موضوع تئاتر وی نمی تواند باشد و در خلال مباحثه ها با بهره گیری از اصول تئاتری و زبان منحصر به فرد خود به بیان رخدادها، شرایط، شیوه های کرداری و آداب و رسوم خوب و بد و زشت و زیبا پرداخته است. به مسایل اجتماعی عامه ی مردم توجه کرده و اینگونه توانسته است انتقاد را عمومیت دهد که در این چنین شرایطی انتقادات کلتس به افکار عمومی روی آورده و افشاگری می کند و نقاب ها را از چهره ها می درد و حقایق را آشکار می سازد.
بازخوانی منظومة ثئوگونی هسیودس در پرتو قاعدة«الواحد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به بررسی بنیاد یکی از قواعد مشهور فلسفة اسلامی در منظومةثئوگونی هسیودس پرداخته شده است؛ برای پیگیری این امر، نخست چارچوب های ممکنی که به بررسی چنین امری اختصاص دارند، مورد پژوهش قرار گرفته اند و از میان آنها دیدگاهی که نه بر انفکاک قطعی و تاریخی اندیشة اسطوره ای از اندیشة فلسفی، بلکه بر تداوم و تطور آنها رأی داده است، به عنوان منظری متناسب تر انتخاب شده است. در بخش دوم این پژوهش بر اساس چنین رویکردی به توضیح اجمالی قاعدة «الواحد» پرداخته شده و با استفاده از این قاعده به بررسی منظومةثئوگونی اقدام شده است. درک ابتدایی قاعدة علیت، سنخیت میان علت و معلول، فروکاهش کثرت به وحدت در این منظومه را می توان در تبارشناسی خدایان، رابطه والد و فرزند و شباهت های آنها و بکرزایی بازشناخت. از این منظر مفاهیم فلسفی مذکور و مشابه های آنها در اسطوره ثئوگونی را می توان در پرتو قاعدة الواحد چونان غایتی متحد کننده، مورد بازخوانی قرار داد و بساطت و نامتعین بودن علت نخستین را به خوبی مشاهده کرد.
زیباشناسی دریافت گلستان سعدی نزد مترجمان فرانسوی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۱ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
93 - 116
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریه های مطرح شده در حوزه نقد و بررسی های ادبی، نظریه دریافت زیباشناختی است که اندیشمندان مکتب کنستانس خصوصاً هانس روبر یاس بر پایه هرمنوتیکی برخاسته از اندیشه های هانس گئورگ گادامر آنرا پی ریزی کرده و کانون توجه خود را بر خواننده و دریافت او از اثر در طول زمان متمرکز نمودند. یکی از آثار ادبی ایران زمین که از طریق نخستین ترجمه اش به فرانسه در نیمه نخست قرن هفده به ادبیات غرب راه یافت گلستان سعدی است. از آن زمان تا کنون ترجمه های متعددی از این اثر به زبان فرانسه صورت پذیرفته است. این مقاله سعی بر آن دارد تا با توجه به شرایط تاریخی-ادبی ترجمه های انجام شده و مفهوم افق انتظار که مفهومی کلیدی در زیباشناختی دریافت هانس روبر یاس ایفا می کند علت توجه بخش مهمی از خوانندگان این اثر در طی قرون مختلف در قالب مترجمین آن و در نتیجه علت ماندگاری این اثر فارسی در ادبیات فرانسه را بررسی کند.
مقاله به زبان روسی: وام واژه های فارسی در زبان روسی و طبقه بندی موضوعی- واژگانی آن ها ( Персидские заимствованные слова в русском языке и их лексико-тематическая классификация )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وام واژه ها که نتیجه روابط متقابل ملل گوناگون در حوزه های سیاسی، اقتصادی، بازرگانی و فرهنگی هستند، در کنار واژه سازی بر مبنای مواد زبانی موجود، نقش عمده ای در غنای گنجینه واژگان ایفا می کنند. پدیده وام گیری به عنوان یکی از پویاترین فرایندهای زبانی و نیز شیوه ای برای توسعه و غنی سازی زبان از مسائل مهم زبانشناسی است، که طی دهه های اخیر با توجه به مطالعه جنبه های گوناگون تعاملات زبانی اهمیت ویژه ای یافته است. در این مقاله وام واژه های فارسی در ساختار واژگانی-معنایی زبان روسی بررسی و از نظر موضوعی طبقه بندی شده اند. کاربرد این وام واژه ها در حوزه های گوناگون زبانی مبنای این طبقه بندی بوده است. همچنین در این پژوهش به طور خلاصه به مفاهیمی نظیر پدیده وام گیری، راه ها و انواع وام گیری، دلایل وام گیری و همگونی وام واژه ها در زبان روسی پرداخته شده است.
Особенности мифопоэтики Велимира Хлебникова (ویژگی های بوطیقای اسطوره ای ویلیمیر خلبنیکوف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، ویژگی های بوطیقای اسطوره ای محور ویلیمیر خلبنیکوف بررسی و به ویژه بر ماهیت حماسی و ملی- تاریخی شعر وی، کاسمیزم و فلسفی بودن تفکر ادبی شاعر تأکید می شود. کاسمیزم به تعدادی از جریانات مذهبی-فلسفی، ادبی- زیبایی شناسیک و همچنین علوم طبیعی اطلاق می شود که اساس ایده خود را بر کائنات به عنوان جهان دارای ساختار منظم قرار می دهند و انسان را شهروند جهان در نظر می گیرند. یکی از مهم ترین ویژگی های ذهنیت ادبی خلبنیکوف، علاقه و تمایل آشکار وی به زمان ملی– تاریخی و مکان ملی روسی است اما به لحاظ معنوی، ملیت در ذهن خلبنیکوف گویی همه کره زمین را در برمی گیرد و کاتولیک و پروتستان، بت پرستی و ارتدکس، بوداییسم و اسلام را شامل می شود. در ضمن، خلبنیکوف فرهنگ لهستانی را بسیار نزدیک و خویشاوند می یابد و به همین دلیل او لهستان را هم در دنیای حماسی خویش وارد می کند: لهستان به یکی از اسطوره هایی بدل می شود که به شاعر اجازه می دهند در سطوح گوناگون ایده ملی روسی «وحدت همگانی» را تبیین کند. ویلیمیر خلبنیکوف به لهستانی ها و ایده آزادی خواهی و استقلال طلبی شان، امکان ابراز و اظهار عقیده می دهد و بدین ترتیب به درک متقابل میان دو ملت و از بین بردن رنجش ها و سوءتفاهماتی که در طول تاریخ میان آن ها انباشته شده، کمک می کند.