فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱٬۱۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
بررسی و نقد ترجمه به معنای پرداختن به ابعاد مختلف ترجمه و بیان نقاط و ضعف و قوت آن و ارائه سبک جدید است که پرداختن به این امر باعث گسترش شگردهای نقدی و فراهم شدن زمینه برای افزایش و بهبود کیفیت ترجمه می گردد. امروزه برای نقد و ارزیابی ترجمه، تئوری های گوناگونی وجود دارد که یکی از این تئوری ها، نظریه جوزف مالون است. مالون برای ترجمه، شگردهایی نظیر: تطابق (جانشینی و برابرسازی)، سازگاری (بسط و کاهش)، باز مجموعه سازی (پراکنده سازی و متراکم سازی)، متناوب سازی (واگرایی و همگرایی)، آرایش یا رمزگذاری تازه و پل سازی را مطرح می کند. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی، ترجمه های ارفع، استاد ولی، آیتی و برزی از واژگان و ترکیب های انتخابی از قرآن کریم بر اساس الگوی جوزف مالون مورد نقد و بررسی قرار می گیرد. با توجه به این که بافت آیات قرآنی بر اساس معیارها و چارچوب های زبانی، فرهنگی، اجتماعی و... ایجاد شده است. بنابراین، ترجمه های انتخابی از قابلیت بررسی و ارزیابی بر اساس رویکرد مالون برخوردارند، رویکردی که مبتنی بر معیارهای مزبور است. برآیند پژوهش نشان می دهد در واگرایی و همگرایی عناصر مختلف سبکی، عاطفی، کنایی و... مورد نظر است. در بخش واگرایی اغلب مترجمان به جز ارفع، با در نظر گرفتن عناصر مذکور، برای هر یک از تعابیر و عبارات، برابرنهاد مناسب با آن را تعیین نموده و سعی در ایجاد پیوستگی، ارتباط و تقارب معانی میان متن اصلی و ترجمه داشته اند. در قسمت همگرایی نیز عبارات قرآنی مطابق با این قاعده در ترجمه هیچ یک از مترجمان بازتاب نیافته است.
تحلیل بینامتنی کاربرد آیات قرآن در منشآت قائم مقام فراهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال دهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
101 - 118
حوزههای تخصصی:
قرآن یکی از آبشخورهای اصلی ادبیات فارسی است و شاعران و نویسندگان به شیوه های مختلف از آن بهره گرفته اند، به گونه ای که روابط بینامتنی کاملی بین قرآن و متون ادبی دیده می شود. این رابطه از اقتباس و تلمیح شروع و به سطوح عمیق تر بینامتنیت ختم می شود. در پژوهش حاضر به منشآت قائم مقام فراهانی از منظر بینامتنیت پرداخته شده، و چنانکه دیده خواهد شد بهره گیری او از آیات قرآن به روش های مختلفی انجام شده است. گاهی از عین آیه با همان بافت قرآنی خود بهره می گیرد، در شیوه دیگر از عین آیه ولی در بافت دیگری استفاده می کند، گاهی استفاده بلاغی و ادبی از آیه بیشتر مدنظر است، در برخی نامه ها بیشتر بر اقناع مخاطب و خواننده متمرکز می شود و آیات را با این هدف به کار می برد، گاهی در ساختار ظاهری آیه دخل و تصرف کرده و بخش هایی از آیه را می آورد و با آن، غرض خود را پیش می برد، در برخی نامه ها مضمون آیه مورد نظر نویسنده است و با اشارتی به آن مضمون، نوشته خود را به رنگ و بوی قرآنی می آراید. گاهی متناسب با نشانه متنی از آیه استفاده می شود و یک نشانه واژگانی یا معنایی نویسنده را به استفاده از آیه هدایت می کند. برای روشمندتر شدن و نتیجه بخش تر بودن مباحث، یافته های پژوهش در سطوح واژگانی- نحوی، بلاغی، معنایی و کاربردشناسی یا بافتیِ زبان، دسته بندی می شود.
منشأ قرآنی استعاره مفهومی آفرینش در زُبده الحقایق نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آفرینش، مقوله مهمی در جهان بینی های گوناگون ازجمله دیدگاه های مرتبط با عرفان و تصوف است. این اهمیت، موجب به کارگیری انواع هنر و آرایش زبانی، در تبیین و تفهیم آفرینش در آثار عرفانی و تعلیمی شده است. سرچشمه بسیاری از تصاویر به کار رفته در آثار صوفیه را می توان در قرآن جست وجو کرد. نسفی از مفسران قرآن است. وی با توسل به آیات قرآن، موضوعات عرفانی، بخصوص آفرینش جهان و انسان را در نوشته هایش، به شکلی روشن و ملموس بیان می کند. در این مقاله، استعاره های آفرینش در زُبده الحقایق نسفی در چارچوب نظریه ی استعاره مفهومی، با روش تحلیلی- توصیفی بررسی شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که بسیاری از استعاره های مفهومی آفرینش، در این اثر، ریشه در آیات قرآنی دارند و نسفی با شیوه خاص خود در تأویل و تفسیر آیات، از آن ها بهره جسته و برای توضیح آفرینش تعبیرات مختلفی به کار گرفته است. این استعاره ها در قالب مفاهیمی چون نور، روح، سفر، گیاه، درخت، مرکّب بازتاب یافته و همگی مفهوم حرکت را در خود دارند و با هدف تشریح آفرینش به عنوان یک حرکت هدفدار به کار رفته اند که در ذیل کلان استعاره «آفرینش، سفر است» می گنجند.
بررسی تأویلات عرفانی آیات متشابه قرآنی در آثار روزبهان بقلی با نگاهی به نظریه بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روزبهان بقلی تأویل های عرفانی بدیع و کم نظیری از آیات قرآن و روایات عرضه کرده است. از نظر روزبهان شطح نوعی کلام متشابه است که نه تنها در کلام عارفان؛ بلکه در قرآن و حدیث نیز وجود دارد و آیات مرتبط با ذکر صفات و حروف تهجی در قرآن به زبان شطح است. از نظر او شطح صوفیه یکی از جلوه های شطح به طورکلی است یا دقیقاً جلوه سوم آن پس از قرآن و حدیث؛ یعنی تغییر و تبدیلی که هرامر ربانی یا واقعیت غیبی آنگاه که به بیان بشری بیان می شود پیدا می کند و این بیان بدون شک دوپهلو است. این پژوهش بر آن است تا به شیوه توصیفی-تحلیلی و به کمک اسناد کتابخانه ای، با مبنا قراردادن «شرح شطحیات» و تفسیر عرفانی «عرایس البیان فی حقایق القرآن» دو اثر ارزشمند از روزبهان بقلی که هر دو اثر دارای نثری شاعرانه و سرشار از صورخیال هستند، به این پرسش ها پاسخ دهد که؛ که از نظر روزبهان کدام آیات قرآن کریم جزء سخنان متشابه و بنابر قول روزبهان شطح آمیز هستند؟ و آیه هایی که در بافت و زمینه ای شطح آمیز قرار گرفته اند کدامند و تأویل آن ها از نظر او چیست؟ براین اساس در پژوهش حاضر، آیاتی که متشابه و متناقض نما هستند؛یعنی آیات مرتبط با صفات خبری خداوند و حروف مقطعه و آیاتی که عارفان آن ها را در یک بافت شطح آمیز قرار داده اند، مورد بررسی قرار گرفته است و ضمن تحلیل تأویلات عارفانه روزبهان از این آیات، فنون مختلف بینامتنیت که شامل نفی کلی، نفی جزئی و اجترار است، نیز در شطح عارفان بررسی شده است.
تحلیل روایت داستان موسی (ع) در قرآن بر مبنای مفهوم کرونوتوپ میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان های قرآن کریم از حیث آنکه بافتار روایی دارند، می توانند از لحاظ علم روایت شناسی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرند. در این نوع تحلیل، ارتباطات درون متنی میان مؤلفه های روایت بررسی می شوند. از میان قصه های قرآن، داستان موسی (ع) دارای گسترده ترین متن روایت است که در سوره های مختلف به شکل پراکنده نزول یافته است. میخائیل باختین با ابداع مفهوم «کرونوتوپ» که در آن نسبیت میان دو عنصر زمان و مکان و ارتباط آنها با یکدیگر و قیاس این دو مؤلفه با سنجه های عینی و زمینی آن، مورد تحلیل قرار می گیرد، به تحلیل روایت در قصه می پردازد. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که با استفاده از ابزار کرونوتوپ، داستان موسی (ع) در قرآن واجد چه ویژگی های منحصر به فردی است که آن را از روایت داستان این پیامبر در تورات ممتاز می کند و اینکه روایت هستی این پیامبر چه همسانی و تفاوتی با داستان های دیگر پیامبران در قرآن دارد. نتیجه تحلیل نشان می دهد که قرآن کریم در قسمت های قابل تطبیق با تورات از زمان و مکان سنجه پذیر تبعیت نمی کند و در بخش هایی از قصه موسی که در تورات روایت نشده و تنها قرآن به نقل آن پرداخته است، مانند موسی و خضر، زمان و مکان، ویژگی رمزی و جادویی می گیرند.
میرزا احمد ملال دزکی پیشگام نگاه عرفانی در ادبیات عاشورایی
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
73 - 94
حوزههای تخصصی:
میرزا احمد ملال دزکی شاعر قرن دوازدهم وسیزدهم هجری که سخنوری تواناو در عین حال ناشناخته در حوزه ی ادبیات آیینی بویژه عاشورایی است که دیوان اشعارش سرشار از سوگسروده ها و مراثی های جانسوز و زیبایی است که عمق ارادت و دلباختگی اش را به آستان ملکوتی حضرت سیدالشهدا اباعبدالله الحسین (ع) به خوبی به نمایش می گذارد شاید بزرگترین ویژگی شعری میرزا احمد ملال را باید در اشعار عاشورایی و سوگسروده های ماندگار او جستجو کرد . حدود هفتاد درصد از دیوان اشعار ملال را مراثی و غمناله هایش تشکیل می دهند و یکی از ویژگی های مرثیه های مرحوم ملال ، داشتن نگاه عرفانی و استفاده از ظرفیت مطالب و رویکردهای عرفانی برای اندیشه های عاشورایی و حوادث جانسوز روز دهم و نهضت خونین حسینی است . دربند نخستین یکی از ترکیب بندهای پر سوز وگداز میرزا ملال نگاهی نو را به مخاطب اشعار عاشورایی عرضه می کند . نگاهی که پیشگامی اورا در ارائه نگاه عرفانی وعاشقانه اندیش به عاشورا را تایید می کند و نشان می دهد که او پیش از صفی علی شاه اصفهانی و میرزا نوراله عمان سامانی به این رویکرد توجه داشته است .
معناشناسی رابطه «مالکیت » در قرآن کریم با تکیه بر نظریه استعاره مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«مالکیت» رابطه ای یک سویه است که میان مالک و مملوک وجود دارد و در آن مملوک همواره قائم به مالک است. گستردگی بحث پیرامون این رابطه سبب شده است که دانشمندان علوم مختلف از دریچه های متفاوتی به آن بپردازند. یکی از علومی که می تواند در این زمینه راهگشا باشد، معناشناسی شناختی است که با کمک الگوهای شناختی زبان می تواند فرایند فهم این رابطه را تسهیل نماید. به نظر می رسد مالکیت در زبان قرآن از الگوی استعاری تبعیت می کند؛ الگویی که در آن، مفهومی عینی، ویژگی های خود را بر مفهومی انتزاعی منطبق می کند تا درک آن را تسهیل نماید. بدین منظور از چارچوب نظریه استعاره مفهومی برای تحلیل روابط مالکیت در زبان قرآن بهره برده شده است. هدف از به کارگیری استعاره مفهومی، سنجش و ارزیابی کارکردِ استعاری واژگان حوزه مبدأ در مفهوم سازی و توصیف حوزه انتراعی مالکیت در قرآن کریم می باشد تا از این رهگذر، از یک سو کارکرد شناختی و تبیینی استعاره را در درک رابطه مالکیت نشان دهد و از سوی دیگر فرایند ساخت معانی ثانوی و همچنین اَبعاد این رابطه انتزاعی را در قالب استعاره ترسیم نماید . برای دستیابی به این هدف، تمامی آیه ها با کلیدواژه های مربوط به مالکیت در واحد واژگانی و دستوری شناسایی، استخراج و در قالب نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسون و در چارچوب زبان شناسی شناختی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و در نهایت با توجه به معانی واژگان و تفاسیر، مفهوم آیات مربوطه، تبیین و تحلیلِ شناختی به دست آمده ارائه گردیده است. نتایج این بررسی نشان می دهد که استعاره ها کارکردی تبیینی دارند، نظامند هستند و بر پایه مجموعه ای از تجربیات بشر شکل گرفته اند؛ از جمله می توان به روابط تجربی، بنیان های فرهنگی اشاره کرد. با کشف لایه های معنایی جدید در پرتو استعاره مفهومی می توان به فهم دقیق تری از حوزه مفهومی مالکیت رسید که دستیابی به آن بدون بهره گیری از تحلیل شناختی امکان پذیر نیست.
بررسی معادل یابی استعاره های مفهومی «لباس» و «کشتزار» درباره زنان در ترجمه های قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر مبنای یافته های اخیر علوم شناختی، ذهن انسان با بهره گیری از تجربه های حسی روزمره به بازنمایی مفاهیم انتزاعی بر پایه مفاهیم عینی می پردازد. در قرآن کریم نیز شواهد فراوانی از این نحوه مفهوم سازی مشاهده می شود. در پژوهش حاضر، دو آیه از آیات قرآنی که به زوایای پر اهمیت در مفهوم سازی های استعاری درباره زنان پرداخته، در ترجمه های انگلیسی خانم ها بختیار و صفار زاده و ترجمه های فارسی دهه اخیر مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. این استعاره ها در بستر گسترده ای از انگاره های فرهنگی شکل گرفته اند و متأثر از تجربه های رایج دوران نزول قرآن هستند. مفاهیمی نظیر «لباس» و «کشتزار»، از جمله حوزه های مبدئی هستند که قرآن برای مفهوم سازی نحوه تعامل زنان و مردان از آن ها بهره گرفته است. در گام نخست نام نگاشت های تسهیل گر در درک این دو مفهوم استعاری و تناظرهای میان قلمرو معنایی مبدأ و مقصد در آنها مشخص می شوند. این بررسی درجه بالایی از نظام مندی در استعاره های زبانی مربوط به زنان را نشان می دهد و در ساختاری کل نگر، یک مدل شناختی مطلوب در فرهنگ قرآنی را بازنمایی می کند. در ادامه ضمن دسته بندی ترجمه ها بر اساس روش های مختلف و با توجه به عناصر مفهومی حوزه های مبدأ (لباس و حرث)، به مقایسه معادل یابی مترجمان پرداخته می شود. بر اساس مبانی نظری پژوهش، ارائه ترجمه موفق در گرو انتخاب معادلی است که بیشترین قلمرو معنایی حوزه مبدأ را پوشش دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد از میان 24 ترجمه انتخابی، معادل یابی آقای ملکی برای هر دو استعاره مفهومی، بیش از همه به این معیار نزدیک شده است.
تحلیل شناختی افعال حرکتی اجرام آسمانی در قرآن کریم بر اساس نظریه تالمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علوم شناختی دانشی است که به پژوهش درباره ذهن می پردازد. محققان علوم شناختی، تبیین کارکردهای شناختی و فرآیندهای پنهان ذهن را تنها از روشهای غیر مستقیمی مانند مطالعه زبان ممکن می دانند. از این رو زبان شناسی شناختی از جایگاه ویژه ای در علوم شناختی برخوردار است. در این رویکردِ معنابنیاد، یکی از کانونی ترین محورهای مطالعه، افعال حرکتی است. حرکت یک پدیده مهم و مؤثر در مفهوم سازی است که به واسطه فعل به عنوان یک گزاره پویا در جمله نمود پیدا می کند. این نوشتار که به روش توصیفی- تحلیلی گردآوری شده، و با بررسی جامعه آماری افعال حرکتی خودشامل و جنبشی در مورد اجرام آسمانی در قرآن کریم و نحوه مفهوم سازی رویدادها در آیات قرآن را با تکیه بر اصول معناشناسی شناختی مورد بررسی قرار می دهد. طبق بررسی های انجام گرفته، در قرآن کریم افعال حرکتی اجرام آسمانی، به منظور مفهوم سازی امور انتزاعی مثل حرکت اجرام آسمانی، نحوه حرکت، چگونگی وقوع آن ها و... استفاده شده و انواع مفاهیم معنایی حرکت اجرام آسمانی در افعال قرآن بازنمایی شده است. نیمی از افعال به کار رفته در مورد این اجرام جنبشی و نیمی دیگر خودشامل هستند. افعال خودشامل مسیر حرکتی دایره وار اجرام را به ظرافت به تصویر کشیده اند که در کهکشان چگونه حرکت می کنند و از کجا حرکت خود را آغاز کرده و به جای خود برمی گردند. افعال جنبشی نیز به حرکت و رفت و آمد این اجرام دلالت می کنند که به جز زمانی که بر حوادث قیامت تأکید دارد، بازهم تأکیدی برای حرکت دایره ای و چرخشی بودن اجرام آسمانی است.
معرفی منظر اسلامی و شیعی صائب تبریزی در بازنمایی مفهوم شهادت
منبع:
م مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲
85 - 104
حوزههای تخصصی:
با گستردگی و رسمیت مذهب تشیع در ایران، جهان بینی این مذهب نفوذ کم نظیری را در باورها، منش ها و کنش ها نمایان ساخت و بازتعریف جالب توجهی برای بسیاری از ارزش ها عرضه کرد. هرچند شهادت و مفاهیم برخاسته از آن پیوسته مورد توجه و استفاده بسیاری از شاعران در طول تاریخ ادب فارسی بوده است و کشته شدن در راه ارزش ها، خواه این ارزش، دفاع از دین و تمامیت ارضی ایران باشد و خواه عشق و پاک باختگی در برابر معشوق، از نگاه شاعرانی که به این مفاهیم پرداخته اند از جایگاهی والا برخوردار بوده، اما باورهای شیعی برخاسته از روایات، احادیث، زیارت نامه ها و ادعیه نیز مفاهیم نظام مندی را در این حوزه عرضه کرده است. در این میان، صائب تبریزی که در جامعه ای شیعی زاده شده و زیسته است، نگرشی شیعی را در مفاهیم جاری در آثارش گسترش داده که مفهوم شهادت نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. جایگاه شهید و شهادت در منابع شیعی و اشعار صائب تبریزی دارای وجوه اشتراک قابل تأملی است که این مقاله در راستای واکاوی و تبیین این قرابت ها و مقوله بندی آن ها گام برداشته است. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که مفاهیم برخاسته از روایات، احادیث و زیارت نامه ها در منابع شیعی تأثیر انکارناپذیری در ترسیم چهره شهید در اشعار صائب تبریزی داشته است. اشتراکاتی که گاه، نه تنها در حوزه معنا و مفهوم بلکه در استخدام واژگان نیز آشکار است.
کارکرد داستان رضوی «ماه غریب من» در آموزش ارزش های اخلاقی و مهارت های اجتماعی نوجوانان
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
134 - 159
حوزههای تخصصی:
افزایش مهارت های اخلاقی و اجتماعی نوجوان و فراهم کردن بستر لازم برای حل مسأله در برخورد با زندگی فردی و اجتماعی از هدف های تعلیم و تربیت است. چگونگی امر و نهی مهّم است و فرایند آموزش ارزش های اخلاقی و اجتماعی به نوجوانان به دلیل غلبه دوره بلوغ و آغاز استقلال دوره نوجوانی دشواری هایی دارد که در بستر قصّه های آموزنده بر پایه ویژگی های روحی و روانی نوجوان آسان می گردد. قصّه های رضوی گروه نوجوان که بر پایه آداب سلوک، منش اخلاقی و سیمای امام رضا (ع) و نیز پژواک فرهنگ رضوی نوشته شده اند، می توانند مهارت های اخلاقی- اجتماعی را که نوجوان در زندگی به آن احتیاج دارد، به صورت غیر محسوس به وی آموزش دهند. پژوهش پیش روی با هدف تبیین کارکرد مجموعه داستان رضوی «ماه غریب من» در آموزش ارزش های اخلاقی و مهارت های زندگی به نوجوانان با رویکردی توصیفی- تحلیلی انجام شده است که پاسخی به چندی و چونی کارکرد داستان رضوی «ماه غریب من» در آموزش این ارزش ها و مهارت ها به نوجوانان است. یافته های پژوهش نشان می دهد، رخدادهای داستانی مجموعه داستان ماه غریب من برگرفته از سلوک و سیمای امام رضا (ع)، ایمان نوجوانان و نیز گرایش به سلوک و سیمای امام رضا (ع) را تقویّت کرده است و به آن ها رفتار اخلاقی و اجتماعی صحیح را در برخورد با رخدادهای اجتماعی، فکرورزی انتقادی و ارزش های همدلانه و احترام به دیگران آموزش می دهد.
درآمدی بر آئین منقبت خوانی در کابل
منبع:
طالعات ادبیات شیعی سال ۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
71 - 98
حوزههای تخصصی:
منقبتخوانی، از آیین های مذهبی شیعیان در افغانستان است که از دیرباز تاکنون در اعیاد مذهبی و روزهایی خاص از هفته، و روز نوروز با هدف حفظ شعائر دینی و مذهبی و ترویج معارف اهل بیت (ع)، زنده نگه داشتن ارزشها و آموزه های اعتقادی شیعه برگزار می شود. پیشینه این آئین در افغانستان به سده ها پیش و دوره ی تیموریان هرات می رسد. اما شکل امروزی آن متأثر از دوره صفویه و افشاریه است که در راستای سیاست این دو سلسله حکومتی گروه هایی از قزلباشان همراه با کارگزاران حکومتی به کابل و قندهار و برخی مناطق مرکزی افغانستان وارد و مستقر شدند. امروزه هم قزلباشان پیشکسوت و سرآمد اجرای این آئین شیعی در مناطق مختلف افغانستان از جمله کابل هستند. به تأسی از آنان دیگر گروه های شیعیان، از جمله هزاره ها هم اهتمام بسیار به برپایی آن دارند. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی چگونگی برپایی مراسم منقبت خوانی مورد بررسی قرار می گیرد. شیوه گردآوری دادهها، کتابخانهای و مصاحبه با افراد مطلع است. هدف این نوشتار معرفی مجالس منقبت خوانی، میان شیعیان کابل است. در ضمن آن مناقب خوانی در شعر فارسی، پیشینه ی منقبت خوانی در افغانستان بررسی و چگونگی برپایی یک مجلس منقبت خوانی توصیف شده است. دستاورد مهم این نوشتار رسیدن به این نکته است که منقبت خوانی علاوه بر ترویج آموزه های شیعی ستون فقرات پرورش و تربیت ادبیات درجه یک اوزان عروضی و قدمایی و نیز عامل ماندگاری و رشد ادبیات فارسی در افغانستان با وجود سیاستهای ضد زبان فارسی حاکمیت سیاسی در افغانستان معاصر بوده است.
تصویرِ هنری مباهله در مجمع البحرین (حماسه تاریخی دینی در قرن دهم هجری)
منبع:
طالعات ادبیات شیعی سال ۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
163 - 193
حوزههای تخصصی:
صورت منظوم و شاعرانه واقعه مباهله در شعر فارسی را که همواره مهم ترین رسانه فرهنگی فارسی زبانان مسلمان محسوب می شده است، تا پیش از قرن دهم یا نمی بینیم یا بسیار نادر است. در یکی از حماسه های دینی ناشناخته اوائل قرن دهم، که مجمع البحرین نام دارد و شاعر آن اسیری در یازده هزار و چهار صد بیت زندگی و جنگ های پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) را هنرمندانه روایت کرده است، داستان مباهله به زبانی فاخر و لحنی حماسی در صد و سی و دو بیت به نظم کشیده شده است. از آنجا که مجمع البحرین تقریباً ناشناخته مانده است و به شماره 2655 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی به صورت خطی نگهداری می شود . تمام ابیات مباهله منظوم (132 بیت) در این مقاله ارائه شد تا نشان دهیم چگونه شاعر با استفاده از توصیفات و ابزارهای متنوع هنری، برشی کوتاه از سیره عملی پیامبر(ص) در مواجهه با منکرانش را به گونه ای بازنمایی کرده است که نه سرراستی و خشکی یک روایت صرف تاریخی و بی پیرایه را دارد و نه با اغراق در شاعرانگی، وجه تاریخی آن را یکسره مخدوش شده است. برای نمایش کاستی ها و فزونی های او در این نمایش هنری، ضمن بررسی سبک شناسی اشعار او، منظومه اش را با بخشی از سعادت نامه نظام استرآبادی سنجیدیم و نشان دادیم اسیری با برگزیدن وزنی حماسی (متقارب) و کاربرد به جای عناصر خیال در توصیف گری، درمجموع در تعادل بین روایت و شاعرانگی موفق تر از شعرای همانند خود عمل کرده است.
طرح واره های تصویری آیات دال بر ثواب و عقاب در پرتو نظریه جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معناشناختی از شاخه های دانش زبان شناسی شناختی بوده که هدف اصلی آن ایجاد ارتباط میان مفاهیم انتزاعی و ذهنی از طریق الگوگیری از افعال فیزیکی انسان است. در این راستا یکی از شیوه های مهم، استفاده از طرح واره های تصویری است که نخستین بار توسط مارک جانسون مطرح و تبیین شد. طرح واره تصویری در تأثیرپذیری روابط تعاملی انسان با مفاهیم انتزاعی نقش بسزایی در فهم مخاطب ایفا می کند. در قرآن کریم مفاهیم انتزاعی بسیاری همچون غیب، مرگ، روح، انواع عذاب ها، انواع ثواب ها به کار رفته است؛ تطبیق نظریه طرح واره تصویری بر این آیات، در القای پیام آیه به مخاطب نقش مؤثری دارد. پژوهش پیش رو با روش توصیفی-تحلیلی نگاشته شده است. هدف این پژوهش بیان نقش برجسته طرح واره های تصویری به عنوان یکی از ابزارهای معناشناختی در مفاهیم انتزاعیِ موجود در قرآن و ملموس کردن این مفاهیم برای مخاطب است. آیات دال بر ثواب و عقاب به عنوان نمونه ای از مفاهیم انتزاعی در قرآن جهت بررسیِ تحلیلی، با محوریت طرح واره های تصویری برگزیده شده است. در داده های موجود از آیات ثواب و عقاب، طرح واره حجمی هم در آیات دال بر ثواب و هم در آیات دال بر عقاب پربسامدترین طرح واره بود؛ پس از آن طرح واره حرکتی و سپس طرح واره قدرتی نمونه هایی را به خود اختصاص داده بودند؛ این نکته بیانگر این است که طرح واره حجمی در ملموس کردن مفاهیم انتزاعی نقش بسزایی دارد. با بهره گیری از طرح واره های تصویری، بسیاری از مفاهیم انتزاعی در آیات الهی، همچون روح، وحی، غیب و... برای مخاطب ملموس و عینی می شود که در این صورت فهم عمیق تر و شفاف تری از قرآن حاصل می شود.
بازخوانی انسجام ساختاری سوره یوسف در پرتو نظریه نظم متقارن (با تاکید بر دیدگاه جواد انور قریشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
119 - 100
حوزههای تخصصی:
اغلب اندیشمندان غربی قائل بر گسسته بودن محتوای قرآن هستند اما برخی از اندیشمندان این اجماع را نپذیرفته و تلاش نموده تا انسجام ساختاری متن قرآن را اثبات نمایند. مقاله حاضر با درپیش گرفتن روش توصیفی تحلیلی، به بررسی رویکرد «جواد انور قریشی»، قرآن پژوه معاصر خواهد پرداخت. وی با تکیه بر نظریه نظم متقارن به تحلیل بلاغی سوره یوسف می پردازد. اندیشه نظم متقارن نشان خواهد داد که متن قرآن منسجم است و هر آیه، در جای درست خود قرار گرفته است. این مقاله، نخست به معرفی مفهوم نظم متقارن پرداخته و پس از آن نظم کامل سوره یوسف را از دیدگاه جواد انور قریشی بیان کرده و به نقد و بررسی آن می پردازد. انور قریشی سوره یوسف را به بیست و یک بخش تقسیم می نماید و به صورت معکوس میان بخش های سوره ارتباط برقرار کرده و یک مدل کلی و فراگیر را از ارتباط بخش های سوره ارائه می کند. وی معتقد است که خواب پادشاه مصر به عنوان یازدهیم بخش، در مرکز ساختار سوره یوسف قرار می گیرد و ده بخش انتهایی سوره یوسف بازظهوری از ده بخش ابتدایی سوره می باشد. ازجمله نقدهایی که بر کار وی وارد است؛ می توان به عدم ذکر مبانی تقسیم بندی و پریشانگی در تقسیم بندی آیات اشاره کرد. از نتایج این پژوهش اثبات ساختار منظم سوره یوسف در قالب نظریه «نظم متقارن» می باشد.
بازخوانی انسجام ساختاری قرآن کریم در پرتو نظریه نظم متقارن از دیدگاه ریموند فرین (مطالعه موردی سوره بقره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سخن از انسجام و پیوستگی متن قرآن به گذشته های دور در اندیشه قرآن پژوهان مس لمان برمی گردد. به رغم باور عموم قرآن پژوهان غربی به پراکن دگی م تن ق رآن، در دوران معاص ر دسته ای از ایشان با اتکا به دانش های ادبی و زبانی، در پی اثبات انسجام و پیوس تگی ای ن متن مقدس در قالب نظریه نظم متقارن بر آمده اند. مقاله حاضر با در پیش گرفتن روش توصیفی تحلیلی، به بررسی رویکرد «ریموند فرین»، قرآن پژوه معاصر خواهد پرداخت. وی با رویکردی ادبی به اثبات انسجام ساختاری سوره بقره می پردازد. این مقاله، نخست به معرفی مفهوم نظم متقارن پرداخته و پس از آن دیدگاه ریموند فرین در نظم سوره بقره را بیان کرده و به نقد و بررسی آن می پردازد. ریموند فرین سوره بقره را به نُه بخش تقسیم می نماید و به صورت معکوس میان بخش های سوره ارتباط برقرار کرده و یک مدل کلی و فراگیر را از ارتباط بخش های سوره ارائه می کند. از جمله نقدهایی که بر کار وی وارد است؛ می توان به عدم ذکر مبانی تقسیم بندی ارائه تفاسیر اشتباه از سوره بقره، معیوب بودن برخی از ساختارهای درون بخشی سوره بقره، عدم توانایی قرار دادن یازده آیه پایانی بخش C’ در ساختار کلی سوره، ناکافی بودن شواهد تقارن میان بخش ها اشاره نمود. از نتایج این پژوهش اثبات ساختار منظم سوره بقره در قالب نظریه نظم متقارن می باشد که نشان می دهد سوره بقره منسجم است و هر آیه درست همانجایی از متن که باید قرار گرفته است.
تحلیل استدلال های زبانی حضرت ابراهیم (ع) در قرآن براساس نظریه استدلال ورزی استفن.ای.تولمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استدلال یکی از کاربردهای زبان است که به منظور تأثیرگذاری بر دیگری و در جهت اقناع مخاطب به کار می روند.اهمیت موضوع استدلال در پژوهش های معاصر به جایگاه آن در بلاغت جدید باز می گردد؛ به گونه ای که این حوزه علمی در دو بعد اصلی بیان و استدلال به عنوان ابزاری در جهت اقناع دیگری متمرکز شده است.استفن ای.تولمین با وارد کردن انتقاد بر منطق ارسطویی آن را از قالب خشک و از پیش تعیین شده بیرون کشیده و به سمت استدلال زبانی سوق داده و جنبه کاربردی به آن بخشیده است.مدل استدلالی تولمین شش بخش دارد که هر استدلال متقن و قانع کننده ای حداقل سه بخش نخستین آن را در بردارد.قرآن با محوریت عقاید و تغییر وضع موجود و پاسخ گویی به گفتمان های شرک و کفر محور در بردارنده گفتمان های استدلالی است.استدلال های حضرت ابراهیم(ع) در مواجهه با کفار و مشرکین در بردارنده بخش های شش گانه مدل تولیمن است.در این مقاله برآنیم با روش توصیفی-تحلیلی، آیاتی که مربوط به استدلال های زبانی ایشان با مخاطبین مختلف است را طبق نظریه تولیمن مورد بررسی قرار دهیم. نتایج پژوهش نشان می دهد که استدلال های حضرت ابراهیم(ع) در مواجهه با کفار و مشرکین در بردارنده بخش های شش گانه مدل تولیمن است و براهین ایشان از قدرت اقناع مخاطب برخوردار است.
معجزنامه، نوع ادبیِ کمتر شناخته شده در حوزه شعر شیعی
منبع:
طالعات ادبیات شیعی سال ۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
127 - 162
حوزههای تخصصی:
شعر شیعی به جهت غنای محتوایی و تنوع مضمونی که از نتایج پیوند سنت های ادبی با بن مایه های فکری، فقهی، کلامی و روایی شیعیان است با کارکردها و رویکردهای متنوعی در انواع مختلف ادبی سروده شده است. همین پژوهش های اندک در دیوان ها و جُنگ های شیعیِ به جامانده از گذشته نشان می دهد که شعر شیعی توانسته هم در حوزه شکلی و هم محتوایی بر تنوع و غنای شعری در ادبیات فارسی بیفزاید. غایت انواع ادبی در شعر شیعی، القای حقیقتِ فرهنگ شیعی با روش های مختلف به مخاطب است و این مقاله بر آن است تا گونه «معجز نامه» را تعریف و فلسفه و کارکرد آن را بیان نموده و ضمن ارائه نمونه هایی از معجزنامه ها از دیوان ها و نسخه های خطی به تبیین و تحلیل ساختار و محتوای این گونه شعر شیعی بپردازد. این گونه ادبی، ادامه سنت سیره نویسی و دلایل نگاری است و سعی در اثبات معجزات رسالت پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله دارد. استفاده از راوی درون داستانی، ذکر منبع، مشخص کردن مکان رویداد و جلوه های مختلف پرسش و خطاب ازجمله شگردهایی است که در معجزنامه ها به کار گرفته می شود تا ضمن دعوت مخاطب به استماع سخن نقال یا شاعر، بر میزان اعتماد و باورپذیری روایت بیفزاید.
بلاغت زبان عربی و نقش روان درمانی آن بر اساس روش بازسازی شناختی و منع متقابل مورد پژوهانه: سوره حمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکی نیست که هدف از روان درمانی، درمان بیماری ها و اختلالات روانی است. اکنون پرسش این است که آیا زبان با توجه به تأثیری که بر روان آدمی می گذارد می تواند به عنوان یک شیوه روان درمانی به شمار آید؛ یا حداقل همان اهدافی را که از یک شیوه روان درمانی انتظارمی رود، محقق سازد؟ این پرسش بنیادین و نیز عدم پژوهش در این حوزه، زمینه و هدف از این تحقیق را فراهم آورد. نتایج پژوهش که در محدوده سوره حمد و بر مبنای روش توصیفی- تحلیلی انجام شد، بیانگر آن است که بلاغت مترتب بر ساختار زبانی این سوره به عنوان ابزاری در روان درمانی، با دو روش «بازسازی شناختی» و «منع متقابل» در روان درمانی منطبق است. درک بلاغت حاصل از نوع واژگان و عبارات، اسلوب های حصر و قصر، تقدیم و تأخیر و... همانند روش بازسازی شناختی می تواند با تغییر الگوهای آسیب زای فکری و حصول نگرش صحیح نسبت به وقایع، عامل رفع بسیاری از اختلالات هیجانی و تنش های روحی و روانی باشد که معلول تفکرات غیر منطقی انسان است. نیز بر پایه روش «منع متقابل» اقتران حالت های تمدد اعصاب و آرامش روانی ناشی از تلذذ ادبی در این سوره با موارد اضطراب برانگیز، باعث ایجاد رابطه شرطی میان این عوامل متضاد شده که در نهایت و در اثر تکرار، منجر به رفع اضطراب می شود.
ارزیابی کیفیت ترجمه تصاویر بلاغی نور و تاریکی در قرآن در پرتو الگوی جولیان هاوس (نمونه پژوهی: آیه 40 – 35 سوره نور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، کیفیت ترجمه تصاویر بلاغی آیات 40-35 سوره نور را در گزیده ای از ترجمه های فارسی و انگلیسی از منظر رویکرد جولیان هاوس ارزیابی می کند. تصاویر بلاغی نور و تاریکی از جمله کلیدی ترین تصاویر بلاغی مرتبط با دو مفهوم خیر و شر است که معناهای ظاهری و باطنی خاص خود را دارند و در کتاب های تفسیری، معناها و برداشت های گوناگون از آنها ارائه شده است. الگوی پیشنهادی هاوس، دو وجه کاربر و کاربرد متن اصلی و مقصد را در راستای ایجاد تعادل نقشی بررسی می کند. وجه کاربر به تشخص زبانی، گویش، زمان و حوزه عملکرد و وجه کاربرد به رسانه و مشارک مربوط می شوند. انتخاب ترجمه های فارسی و انگلیسی مبتنی بر سیر گاه شمارانه و مقبولیّت و پذیرفتگی میان عوام و خواص خوانندگان، از میان گزیده ای از ترجمه های فارسی و انگلیسی بوده است. نتایج بررسی نشان می دهد همه مترجمان، ضمن توجه به صورت و ساختار زبان مقصد هم عصر خود، تصاویر بلاغی این سوره را عیناً در زبان مقصد بازآفرینی، و ترجمه ای تحت اللفظی از این تصاویر ارائه کرده اند که در راستای اهداف دین شناختی آیات این سوره قرار دارد. در مجموع، مترجمان، ترجمه ای آشکار از این تصاویر ارائه کرده اند و طبق الگوی هاوس، ترجمه های فارسی و انگلیسی بررسی شده، هیچ انحراف معنادار و محسوسی را از متن اصلی قرآن نشان نمی دهند و مترجمان در هر دوره، این تصاویر را بسته به ویژگی های زبانی فرهنگ مقصد ترجمه کرده اند. در مجموع، شاید اتخاذ رویکردی تلفیقی از الگوها، در ارزیابی کیفیت ترجمه های فارسی و انگلیسی قرآن کریم کارآمدتر باشد.