فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱٬۱۲۳ مورد.
بررسی آثار فاضل صالح السامرایی بر پایه نظریه نظم جرجانی با استناد به قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
151 - 176
حوزههای تخصصی:
این مقاله که به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده است، به واکاوی برخی آثار فاضل السامرایی بر اساس نظریه نظم خواهد پرداخت و نشانه های کاربست این نظریه در آثار سامرایی را تبیین خواهد نمود. فاضل السامرایی زبان شناس و نحوی برجسته معاصر می باشد که با ارائه دیدگاه های نوین پیرامون زبان شناسی و علم نحو، خدمات شایانی به حوزه مطالعات قرآنی ارائه نموده است. وی کلیه مباحث زبان شناسی و نحوی را با استشهاد به آیات شریفه قرآن کریم، معنایابی کرده و ظرافت ها و لطافت های تعابیر قرآنی و بهر گیری قرآن از ظرفیت های تعبیری زبان عربی را به خوبی اثبات نموده است. نویسندگان بر این باورند که او در تألیف آثار ارزنده خود، از نظریه نظم عبدالقاهر جرجانی متأثر بوده است و ردپای نظریه نظم جرجانی، در اغلب آثارش به چشم می خورد. بررسی ها نشان می دهد که سامرایی همانند جرجانی سهم ویژه ای برای نحو در بلاغت کلام قائل شده است. با وجود اینکه او متأثر از نظریه نظم است؛ ولی آراء و دیدگاه های متنوع تری در مسائل مختلف ارائه داده که نشانگر جزئی نگری بیشتر وی در حوزه مسائل نحوی می باشد. او علاوه بر بسط بیشتر موضوع، به سوی نحو مدرن و پیشرفته حرکت کرده و به واسطه ساده سازی مسائل نحوی و به عبارتی: «نقد نحو»، بسیاری از پیچیدگی های نحو و قواعد خشک حاکم بر آن را کنار زده است؛ از این رو می توان ادعا کرد که وی در این زمینه از جرجانی نیز پیشی گرفته و با ارائه دقیق، کامل و همه جانبه موضوعات نحوی و شواهد بسیاری که ارائه می دهد، معنایابی نحو را حتی گسترده تر از جرجانی انجام داده است.
بررسی نظریه ها در باب شفاعت و بازتاب آن در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شفاعت از ریشه شفع به معنی پایمردی و خواهشگری است که یکی از مباحث مهم در اندیشه اسلامی می باشد که از قدیم الایام صاحب نظران درخصوص آن به فراوانی سخن گفته اند.
اگر چه آیات شفاعت به خوبی نشان می دهد این مسأله موضوعی است همراه با قید و شرط؛ ولی تمامی مذاهب اسلامی اصل آن را پذیرفته اند اما در کیفیت آن اختلاف دیده می شود. در این نوشتار ضمن آوردن تعاریف و نظرات دانشمندان اسلامی و ذکر آیات و احادیث مرتبط، به طرح اشکالات مربوطه از طریق توصیف و تحلیل و جواب آنها پرداخته و علاوه بر بیان اثرات تربیتی شفاعت، بازتاب آن در اشعار تعدادی از شعرای معروف فارسی زبان نیز نشان داده شده است.
بینامتنی قرآنی در شعر معاصر عراق؛ بررسی ونقد (التناص القرآنی فی الشعر العراقی المعاصر؛ دراسة ونقد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لقد تطور الشعر العربی الحدیث وتزین بأنواع التّناصّ، منها الأسطوری والتاریخی والدّینیّ. إنّ کثرة استخدام هذه الظاهرة، وخاصّة ما یسمّی منه بالتناص القرآنی تقتضی دراسته دراسة نقدیة لإیضاح مواطن الجمال والقبح فیها ولتحدید إطار لها. للتناص القرآنی، نظراً لتعامل الشاعر مع القرآن والأخذ منه، أشکال مختلفة، منها: التناص الشکلی (الکامل، أوالجزئی)، الإشاری والامتصاصی، ولکل منها جوانب سلبیة وإیجابیة، فبعضه رائع وجمیل، لأنّه یزداد الشعر به روعة ورونقاً؛ وقسم منه ضعیف ورکیک، لأنّه لایتناسب وشأن القرآن السامی. والملاحظ أنّ التناص الشّکلیّ بنوعیه الکلی والجزئی أکثر تعریضا للنص القرآنی للتحریف والزلل وهو أشد حاجة إلی النّقاش والبحث، بینما أنّ الامتصاصیّ والإشاریّ منه أقل تعرضا للمزالق والأخطاء، وهو الذی یمنح الشعر فنیة وجمالا.هذه الدراسة تتناول نماذج من التناص القرآنی فی الشعر العراقی المعاصر برؤیة نقدیة.
پیوند آیه ها و آرایه ها در مرصاد العباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرصاد العباد یکی از آثار با شکوه نثر فارسی در قرن هفتم است. دوره ای که ادب فارسی از حیث تأثیر پذیری از قرآن و حدیث و ادب عربی در اوج است. نویسنده کتاب، توانسته است با استفاده هنرمندانه از آیات قرآن و احادیث نبوی و بر اساس سه مرحله شریعت ، طریقت و حقیقت، مسیر سیر و سلوک عرفانی را ترسیم کند . در این مقاله تأثیر کلام وحی بر مرصاد العباد بررسی شده است . این جستار نشان می دهد که نجم الدین رازی ضمن حفظ سنت مشایخ تصوف در استفاده از قرآن و حدیث ، در به کار گیری آیات وحی در ساختار تألیفی مرصاد العباد ودر محتوای آن نوآوری داشته است . حوزه استفاده او از کلمات و متن آیات از یک واژه تا یک بند است . در قسمت برون متنی یا ساختار تألیفی ، نویسنده در نحوه انتخاب نام فصل ها و باب ها و نامگذاری آنها از کلمات آیات و متن آیات بهره برده است . هم چنین در قسمت درون متنی و محتوا، نجم رازی با مقاصد مختلفی مانند استناد ،استشهاد ، تأویل و تفسیر، هم از متن آیات و هم از ترجمه آنها استفاده کرده و دست به ترکیب سازی و تصویر سازی زده و انواع آرایه های بلاغی را آفریده است . این ترکیب ها و تصویر ها بیشتر از نوع اضافه تشبیهی است که یک رکن آن کلمه قرآنی یا ترجمه آن است .
آمیختگی مسئله کلامی ولایت با تعمیه جملی در رساله تجلیات عباسیه
حوزههای تخصصی:
بازتاب مقامات حضرت مریم (س) در متون عرفانی از قرن چهارم تا قرن نهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیاتی که در قرآن کریم دربارة مقام و منزلت حضرت مریم (س) نازل شده است، در ادبیات عرفانی بازتاب گسترده ای یافته است. از دیدگاه عرفا، شفقّت بر خلق از جمله ویژگی های برجستة اولیا است و آرزوی مرگ کردن حضرت مریم (س) نه به دلیل ترس از ملامت خلق، بلکه به سبب شفقّت او بر آدمیان بود تا به سبب نسبت دادن اتّهامات ناروا به آن حضرت، گرفتار عقوبت نشوند. حضرت مریم (س) به سبب مخالفت با هوای نفس و صبر در برابر سختی ها، قادر به خرق عادت گشت. آن حضرت به سبب مرگ ارادی، در عالم آخرت اقامت داشت و بدون کوشش، از رزق بهشتی برخوردار می شد و طهارت وی از ماسوی الله، سبب اقامت عیسی (ع) در آسمان ها گردید. در این مقاله به بازتاب برخی از مقامات حضرت مریم در متون عرفانی فارسی تا قرن نهم هجری پرداخته شده است.
مقایسه «شرور» در شاهنامه و مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسبت دادن خلق شرور به خدای سبحان، به توحید ذاتی و صفاتی که خدا را مبرّا از صدور هر آلودگی می داند، لطمه می زند و جدا کردن خالق خیر و شر، به معنی اعتقاد به دو آفریننده و فاصله گرفتن از توحید افعالی است. چنان که از قرائن برمی آید؛ فردوسی و مولانا برای حلّ این معمّا از دو زاویه به شرور نگاه می کنند: زاویة نخست کلّی نگر است و نسبت شر را با خدا بر اساس رابطة خالق و مخلوق بررسی می کند. از این زاویه به اعتقاد فردوسی هر موجودی بنا بر حکمتی آفریده شده و صدور شر از خیر مطلق، عقلاً محال است. مولوی برای اثبات این حقیقت، به قدرت و لطف الهی استناد می کند و خدایی را که قادر بر خلق شر نباشد؛ ناقص می داند. به عقیدة وی خدا به دلیل لطف، جهان را خلق و شر را معدوم کرده است. از زاویة دوم نسبت موجودات با یکدیگر سنجیده می شود و نوع نگاه و شناخت انسان، خیر و شر آفریده ها را مشخّص می کند؛ به عبارت دیگر خیر و شر امری نسبی است و در کلّ جهان شری وجود حقیقی ندارد. این نگاه محصول اندیشه ای است که برای «وجود» اصالت قائل می شود و تصوّر جهانی برتر از جهان موجود را محال می داند. هدف تحقیق حاضر، ذکر مصداق هایی از شاهنامه و مثنوی است که ثابت می کند، فردوسی و مولانا از اصل توحید برای تفسیر وجود شر نسبی عدول نکرده اند. فردوسی با نگرش حکیمانه وجود شر ذاتی را عقلاً محال می داند و مولانا با دیدگاه عارفانه و استناد به قدرت و لطف الهی همین حقیقت را بازگو می کند.
علی (ع) در شعر اقبال لاهوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"برجستگى اقبال لاهورى، در پىجویى دگرگونى(ذهنى-روانى)ملّتهاست.اقبال عمل اجتماعى را به عمل فیزیکى محدود نکرد.در سیر زندگى او دیده نشده است که براى استقلال سیاسى ملّت خود، به سلاح تکیه کند ولى تفکّر روشنگرانه او و ایجاد فرهنگ جدیدى مبتنى بر خودى و خود آگاهى و خودباورى در تشکیلات انجمناتّحاد اسلامتوانست راه جدیدى را پیش پاى مسلمانان مشرق زمین قرار دهد.
رویکرد نسل جدید، اقبال لاهورى را در ادبیات سیاسى و فرهنگى روزگار ما، جاودانه کرد.
یادکرد اقبال از على(ع)، موضوع اصلى این مقاله است.این یاد کرد، خشک و بىروح نیست و به همین دلیل، نگاهى ماوراى جانبدارى و علاقه مقدّس مآبانه مذهبى را، مىتوان در نگرش اقبال مشاهده کرد.
یکى از درون مایههاى سخن اقبال لاهورى درباره على(ع)، آن است کهحیدرى بودنرا معادل گردانیدن آفتاب از خاور به باختر تصوّر کرده است و محور عالم را در حیات مىبیند، نه در مرگ.در نتیجه، راز درک و فهم على و نام و نشانش، دانایى به رمز حیات است نه باورمندى به مرگ:
هر که داناى رموز زندگى است
سرّ اسماى على داند که کیست"
بررسی قصه یوسف (ع) بر اساس نظریه تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی معنا و یافتن مدلولات اثر ادبی به واسطه دال ها و نشانه های روساخت متنی، همواره یکی از دغدغه های اصلی ناقد ادبی از دیرباز تاکنون بوده است. تحلیل گفتمان با رویکردها و شاخه ها و نظرات متعدد و گوناگون خود در تلاش است روابط متقابل زبان و جامعه را گره گشایی کند؛ به بیانی دقیقتر تحلیل گفتمان با تکیه بر اشکال زبانی و نشانه ها، در ورای خود نوعی مفهوم ایدئولوژیک را با هدف عملکرد اجتماعی بازخوانی می کند و در واقع ایدئولوژی در پس متون را مورد واکاوی و کنکاش قرار می دهد؛ از این رو تحلیل گفتمان رویکردی متن بنیاد است که متن را از جهت ملاک های درونی و بیرونی بررسی می کند. نظریه تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف یکی از مشهورترین نظریات حوزه گفتمان کاوی به شمار می آید که در تلاش است ضمن بیان رابطه میان ملاک های درونی و برونی متن، قدرت مسلّط جامعه ای را که اثر ادبی در آن شکل گرفته از طریق سه محور توصیف، تبیین و تفسیر مورد واکاوی قرار دهد. بر این اساس پژوهش حاضر در صدد است با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و ابزار کتابخانه ای، داستان حضرت یوسف را بر پایه ی نظریه ی گفتمان انتقادی فرکلاف در سطوح سه گانه تحلیل نماید. دستاورد پژوهش حاضر نشان می دهد که میان زبان و بافت اجتماعی و بیرونی قصه حضرت یوسف در قرآن کریم انسجام و پیوند ناگسستنی وجود دارد و این قصه از جهت برجستگی های برهانی، عاطفی و گفتمانی در سطح زبان، متناسب با موقعیت آن در کنعان و سپس در قصر فراعنه مصر شکل گرفته است.
بررسی اوصاف و شخصیت پیامبر اعظم در متون منثور عرفانی فارسی
حوزههای تخصصی:
یکی از مضامین اصلی در آثار ادبی جهان، بهویژه متون عرفانی و اخلاقی، تقریر احوال پیامبران الهی است که غالباً حاصل تجربیات ناب و شهود عرفانی است. عرفان نیز که از یک منظر، نوعی نگاه هنری به مذهب است، این زمینه را فراهم کرده تا گزارهها و مؤلفه های دینی، از جمله: بحث نبوّت، با رویکرد زیباشناختی و هنری بازپرورده شود. در این میان متون عرفانی منثور فارسی به دلایل فرهنگی و زبانی این امکان را داشته و یافته است که به بحث نبوت بویژه نبوّت پیامبر خاتم از زوایا و ابعاد مختلف بنگرد؛ متون منثوری که به نسبت قالب دیگر یعنی شعر، عمیقتر و بیشتر به مسئله نبوّت و اقوال و احوال حضرت محمّد پرداخته است. عارفان در این دسته از متون با نگاه موشکافانه سعی کردهاند از یکسو مضامین مختلف را با کلام الهی و احادیث نبوی همراه کنند و از دیگر سو، به گفتار و اقوال خویش اعتبار بیشتری ببخشند. نویسنده در این مقاله سعی میکند با توجه به فقدان اثر پژوهشی جامع به صورت مقایسهای و تاریخی در حوزه جایگاه، وضع و حال پیامبر خاتم در مجموعه متون عرفانی منثور، پانزده متن از امّهات متون عرفانی را از سده آغازین تألیف متون عرفانی فارسی تا سده هشتم، انتخاب و اقوال، کردار و سلوک پیامبر اعظم را به صورت مقایسهای مطالعه و نقطه اشتراک و افتراق آنها را در حوزه مورد نظر تبیین کند.
بینامتنیت قرآن و حدیث در اشعار تعلیمی حافظ شیرازی بر اساس نظریه های ناقدان ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از رموز مانایی و ماندگاری اشعار تعلیمی حافظ، پیوند ناگسستنی آن با آیات و احادیث است. این شاعر زبردست در بهره بردن از این مضامین وحیانی و روایی، چنان استادانه و ماهرانه عمل می کند که عواطف هر خواننده ای را برمی انگیزد و او را به تأمّل در این آموزه های قرآنی- روایی وا می دارد. از آن جا که بینامتنیّت یکی از مهم ترین مباحثی است که توجّه پژوهشگران ساختارگرا و پساساختارگرا را به خود معطوف کرده است و این دستاورد نوین در حوزه ادبیات، به بررسی وجوه تشابه و تفارق و نیز تأثیرپذیری یک متن از متون دیگر می پردازد و مقتضی آن است که ادیب از متون قدیمی یا معاصر خود آگاهی لازم را داشته باشد تا بتواند از آن متون در اثر خود بهره گیرد. ما در این پژوهش برآنیم تا دیوان اشعار حافظ را بر اساس نظریه بینامتنی ناقدانی هم چون باختین، کریستوا، بارت، ریفاتر، لوران ژنی، ژرار ژنت و ... نقد و بررسی کنیم تا وام گیری هایِ آگاهانه یا غیرمستقیم خواجه از آیات و روایات و نیز ترفندهای ادبی بیان این مضامین، بیشتر بر همگان مکشوف گردد.
معرفی پیراهن یوسفی : شرح و ترجمه مثنوی معنوی به زبان اردو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هند توجه خاصی به مثنوی مولانا مبذول می شود و شرح های بسیاری بر آن نوشته شده است . همچنین ترجمه هایی از آن به زبان اردو صورت گرفته است . یکی از این ترجمه ها پیرامون یوسفی نام دارد که ترجمه ای منظوم است . این مقاله سعی دارد تا اطلاعاتی در مورد این ترجمه در اختیار محققان و علاقه مندان بگذارد .
کارکردهای داستان حضرت موسی(ع) در شعر سبک خراسانی و عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حضور حجم گسترده توأم با ظرفیت های فکری و بلاغی داستان های پیامبران در قرآنکریم، مایه پذیرش نقش های گوناگون از سوی این قصص قرآنی در عرصة شعر فارسی شده است. در این میان، گستردگی رخدادهای دورة حیات و تنوّع ابعاد شخصیتی حضرت موسی کلیم الله(ع) در قرآن، به ویژه تقابل او با نیروهای مخالف در چندین جبهه اعتقادی، سیاسی و اقتصادی، سبب شده است سرایندگان فارسی زبان هریک به تناسب افق فکری خود دریافت های گوناگونی از آن به عمل آورند و به دلیل اشتمال آن بر گزیده های حکمت و عرفان و چکیده نظریّات تعلیمی صوفیه و اهل تصوّف، آن را آیینه طریقت و دستورالعمل آموزه های خود قرار دهند. موضوع این مقاله، تحلیل کارکرد های چندگانه داستان موسی(ع) در شعر فارسی با تأکید بر نقش و بن مایه های تعلیمی و تربیت عرفانی آن، بر پایه دو شیوة سندکاوی و بررسی توصیفی است. بر اساس این پژوهش، کارکردهای این قصّه در شعر فارسی دارای چهار گونه ستایشی، وصفی، تعلیمی و عرفانی است و دو کارکرد اخیر، افزون بر هم سویی با اهداف قرآنی آن، از جذّابیت، لطایف عرفانی، دلالت های معنایی چندگانه و نقش های انگیزشی و اقناعی برخوردار است و به همین سبب، در نظام تربیت اجتماعی و تعلیم باطنی ایرانیان پیوسته به عنوان «رسانة» تربیتی و معرفتی مورد توجّه بوده است.