فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۵٬۲۳۷ مورد.
«گذری بر گاهنامه مهرگان در ایران باستان و ادب پارسی»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در ایران باستان جشن های باشکوهی چون سده، نوروز، مهرگان، تیرگان، اردیبهشتگان و ... برگزار می شده که هر یک به زمانی خاص اختصاص داشته است. این مقاله به معرفی جشن مهرگان، شیوه برگزاری و بازتاب آن در ادب پارسی می پردازد. جشن مهرگان را به فریدون نسبت داده اند که طی پنج و شش روز برگزار می شده و هر روز طبقه ای خاص در آن شرکت داشته اند. این جشن، در نظر شاهان و حتی مردمان عادی با اهمیت بوده است. مردم در این جشن ضمن قربانی، سفره مهرگانی می گشودند و به شادی و پای کوبی می پرداختند.
این «جامه» که می بری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی نقش معنایی واژة «جامه» ([y’mk']: jāmag / yāmak) در جملة «این جامه که می¬بری» [bē ēt [y’mk']: jāmag / yāmak-ē dah kē barēh] می-پردازد. این جمله خطاب به زردشت در هنگام عروج او به آسمان در کتاب هفتم دینکرد آمده¬است. این پژوهش بر بنیاد ریشه¬شناسی تاریخی و کاربرد واژة جامه در متون گورانی(سده 3-14ه) از گروه شمال غربی زبان¬های ایرانی (پارتی) انجام شده¬است. واژة جامه در این زبان به معنای تن، پیکر و کالبد انسانی کاربرد گسترده¬ای دارد. جامه محل بروز روان انسانی است و روان در هنگام عروج و مرگ از آن جدا می¬شود. بنابراین در هنگام عروج زردشت به آسمان، امشاسپند بهمن به او می¬گوید: جامة (= تن) خود را بر زمین بگذارد و در سفری روانی با مینوی بهمن همراه شود.
مشرب کلامی نظامی
ادبیات زیباشناسانه نزد افلاطون و ابن العربی (عنوان عربی: الأدب الجمالی عند أفلاطون، وابن عربی)
حوزههای تخصصی:
جست وجوی زیبایی، پیشه پیشین انسان ها بوده است و آدمیان در اعصار دوردست و قرون گذشته، با روی آوردن به عرصه هنر و زیبایی، جاودانگی را جانمایه خویش ساخته اند. گویی از آن هنگام که بشر، اندیشیدن و عاطفه ورزیدن را آغازیده، هنرنمایی و روی آوری به زیبایی، خواه در شعر، یا در ادبیات، فلسفه، پیکرتراشی و کارهایی از این دست را نیز آغاز کرده است.درباب «حقیقت زیبایی»، پرسش های گوناگونی را می توان مطرح کرد. افلاطون -آن حکیم فرزانه، فیلسوف بی بدیل یونان و شاگرد سقراط- در جای جای آثار خویش، از هنر و زیبایی سخن گفته است. وی پایه گذار و در واقع طلایه دار بسیاری از مباحث عمیق فلسفی است. معرفت شناسی ابن عربی به گونه ای است که پایگاه معرفت را آن گونه که در نزد حکمای مشا متداول بوده است، به مرکز دیگری منتقل می کند؛ یعنی نزد حکما و فلاسفه.چکیده عربی:اعتبر الیونانیون والرومیون القدماء، ثلاثة أمور داعیة لهدوء الإنسان: «الحقیقة»، و «الخیر»، و«الجمال» ظهرت «العلوم» جرّاء بحث الإنسان عن الحقیقة، کما ظهرت «الأخلاق» بعد أن فتّش الإنسان الخیر، وأخیرا ظهر «الفنّ» أثناء البحث عن الجمال.تقودنا حقیقة الجمال نحو الإجابة عن أسئلة کثیرة. تحدث الفیلسوف الکبیر أفلاطون بوصفه مؤسس معظم المباحث الفلسفیة العمیقة، عن الفن واستطاع أن یفتح آفاقا جدیدة فی العلوم الفلسفیة، التی کانت تبحث عن حقائق الأمور حتی ذلک الوقت، کما استطاع هذا الفیلسوف أن یطرح المباحث المعرفیة، والجمالیة لأول مرة. ومن ناحیة أخری قام ابن عربی بنقد الفلسفة، وحاول الحط من درجة الإدراک الإنسانی، من العقل إلی المباحث الکلامیة، وذلک لأنه لایعیر اهتماما بالعقل الفلسفی، ومن هذا المنطلق یری أن العقل، والفلسفة، لیسا صالحین للحدیث عن الفن، وهذا الأخیر فی رأیه من الأمور الإلهیة وعلی مستوی إعجاز الأنبیاء.
بادام در ادب فارسی
منبع:
نامه پارسی ۱۳۷۸ شماره ۱۴
بازتاب باورهای اساطیری رستنی ها در شاهنامة فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه آیینه ای تمام نما از هویت و باورهای کهن ایرانیان در گذشته های دور تا پایان دورة ساسانیان است. بسیاری از باورهای کهن ایرانی در هر سه بخش این شاهنامه به ویژه در دورة اساطیری و حماسی تجلی یافته است. رستنی ها، پدیده هایی هستند که در اسطوره ها و باورهای توتمی و آنیمیسمی که شکل هایی از دین های ابتدایی اند نقش درخور تأملی دارند. بازتاب این باورها را که گاه با اساطیر دیگر اقوام مشترک است در شاهنامه می توان یافت. پرستش رستنی ها و اعتقاد به تبار نباتی انسان که در میان اقوام مختلف دیده می شود در شاهنامه نیز نمود دارد. همچنین بعضی از شخصیت های شاهنامه ایزدنبات هایی هستند که شکل زایش و مردن آن ها مشابه نمونة اساطیری آن هاست. در حقیقت این شخصیت ها صورت پیکرگردانی شدة ایزدنبات های اساطیری هستند.
بررسی خاستگاه اسطوره ای نام در گستره ادبیات حماسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نام پوشی یا افشای نام یکی از بن مایه های برجسته در ادبیات حماسی است. هدف ما در این جستار بررسی نام از این منظر در شاهنامهفردوسی، منظومه های پهلوانی، و طومارهای نقالی است. بدین منظور این آثار با روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا واکاوی شده اند. حاصل آنکه پهلوانان در رویارویی با دشمن چهار شیوه را در پیش می گیرند؛ در بیست وپنج مورد بی محابا و آشکارا نام خود را فاش می کنند، در پنج مورد با نامی جعلی با دشمن رویاروی می شوند، در یک مورد تنها به لقب یا کنیه خود اشاره می کنند، و در نُه مورد از افشای نام و کنیه خود پرهیز می کنند. با اینکه این چهار شیوه در ظاهر تناقض آمیز می نماید، همه خاستگاهی اسطوره ای و آیینی دارند و نه تنها نقیض یکدیگر نیستند، بلکه نشان دهنده جایگاه خطیر نام در باور پیشینیان هستند؛ در گذشته عده ای چنین می اندیشیدند که نام بخشی حیاتی از وجود هر فرد است و در صورت فاش شدن آن نزد دشمن، طلسم می شوند و دشمن بر آن ها چیره می شود؛ بنابراین، از افشای نام پرهیز می کردند، یا با نامی جعلی با دشمن رویارو می شدند؛ گروهی معتقد بودند که اگر نام دشمنان را بر زبان برانند، دشمنان جانی دوباره می یابند و به یورش بر آن ها برانگیخته می شوند و از این رو، گاه اگر دشمن نام پهلوان را بر زبان نمی آورد، پهلوان خود پیش دستی می کرد و با فریاد کشیدن نامش، دشمنان را مرعوب می کرد؛ وجه سوم اینکه کنیه یا لقب برخلاف نام، جزء حیاتی وجود پهلوان به شمار نمی آمد و می توانستند در مقابل دشمن، با پرهیز از افشای نام، به کنیه یا لقب خود اشاره کنند.
نقد و بررسی اقتباس از قرآن با نگاه بلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این گفتار به بررسی و تحلیل اقتباس های قرآنی از دیدگاه بلاغت سنتی و نظریه های ادبی جدید می پردازد. در این پژوهش این پرسش ها مطرح خواهد شد: 1 اقتباس در بلاغت سنتی چه جایگاهی دارد؟ 2 اقتباس به عنوان یک آرایة ادبی و یکی از جلوه های تأثیرپذیری از قرآن چگونه سرقت قلمداد شده است؟ 3 چگونه می توان آرایة اقتباس در بلاغت سنتی را در پیوند با برخی مباحث نظریه های ادبی معاصر مطرح و به روز نمود؟ 4 نقش زیباشناختی اقتباس در بافت متن جدید چگونه بروز و ظهور پیدا می کند. برای پاسخ به این پرسش ها ابتدا به تعریف و تحدید حوزة معنایی اصطلاح اقتباس، گونه های آن و جایگاه اقتباس در منابع بلاغت فارسی پرداخته شده، سپس به پیوند اقتباس با مباحث بینامتنی و بدخوانی خلاق در حوزة نظریه های ادبی جدید اشاره شده است و در نهایت برای نمایش نقش زیبایی شناختی اقتباس، نحوة پیوند بخش اقتباس شده با بافت زبانی متن حاضر و نحوة خوانش خلاقانه و متناسب با بافت متن جدید نشان داده شده است. نتیجه این جستار بیانگر آن است که اقتباس بر اساس بلاغت سنتی، گاهی نوعی آرایه و جلوة تأثیرپذیری از قرآن و حدیث و گاه نوعی سرقت ادبی قلمداد شده است و بحث و بررسی پیرامون آن به فراموشی سپرده شده است، اما بر اساس نظریة بینامتنی و بدخوانی خلاق اقتباس نوعی تکنیک و هنرسازه است که اگر با خوانش خلاقانه سخنوران توأم شود و بخش مقتبس در بافت جدید به جا و خوش بنشیند، جلوه ای از توانایی هنرمند در احضار متن پیشین است و نه تنها از مقولة سرقات ادبی نیست، بلکه یکی از نمودهای برجستة توانایی هنرمند در بافت گردانی است.
پزشک هژبر و پلنگان منم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده کمک گرفتن از اساطیر و قصه های عامیانه برای حل مشکلات تصحیح متن و رسیدن به صورت صحیح قدیمی تر یک واژه یا مصرع و... شیوه ای راهگشا در تصحیح متون کلاسیک است. این شیوه خصوصاً در تصحیح ابیات شاهنامه بسیار استفاده شده است. یکی از ابیات چالش برانگیز شاهنامه که در نسخه های خطی و چاپ های مختلف به صورت های گوناگون ضبط شده بیتی است که تهمینه در داستان رستم و سهراب، هنگام معرفی خود به رستم می آورد: یکی دخت شاه سمنگان منم بزشک هزبر و پلنگان منم خالقی مطلق در مقاله ای که پیرامون این بیت نوشته آن را جزو ابیات تاریک شاهنامه دانسته که در مصرع دوم ضبط درست کلمات و معنی مصراع مبهم است. ابهام در این بیت باعث شده هر یک از پژوهشگران با دلایل خود صورتی از این بیت را پذیرفته و در مورد آن اظهار نظر کند. خالقی مطلق در یادداشت های شاهنامه ضمن پذیرفتن نظر یکی از پژوهشگران، تأکید می کند که ضبط قدیمی تر بیت همین است که آورده ایم و احتمالاً آیینی در پشت آن است که ما بی خبریم. بر همین اساس ما در این پژوهش برآنیم تا به کمک اسطوره شناسی تطبیقی ثابت کنیم که شخصیت تهمینه بازمانده الهه مادر یا یکی از ایزدبانوان باستانی است و همچنان که خود او تأکید کرده به واقع پزشک شیر و پلنگان بوده و با آنها در ارتباط است و ضبط قدیمی تر بیت ضبط صحیح می باشد.
بررسی پیوند میان جنبههای انسانی و فراطبیعی اژدهای «گندرو» بر مبنای ارتباط این اژدها با اسطوره آب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«گندرو» اژدهایی است که گرشاسب، پهلوان معروف ایرانی، او را در جنب دریای فراخکرت میکشد. این اژدها علاوه بر ایفای نقش در اوستا و کتب پهلوی، در کتب دورة اسلامی جنبة انسانی مییابد. گندرو در سنت اساطیری هند جنبة اهورایی دارد و به عنوان یک نیمه خدا مطرح میگردد. تا کنون کاری شایسته در زمینة ایجاد ارتباط بین دو جنبة فراطبیعی و انسانی او، و نیز ارتباط بین گندرو و گندهروای هندی صورت نگرفته است. این جستار کوشش کرده است تا گندرو را به عنوان حیوانی آبی که دارای ما به ازای خارجی است، مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد و همچنین ضمن ایجاد ارتباط بین دو رویه وجودی گندرو، ارتباط رویه انسانی این اژدها را با آب و نقش آن را به عنوان توتم گروهی از اقوام باستانی، در تمدن هند و ایرانی، بررسی کند.
تحلیل روابط برون زبانی در روایت بیهقی از بردارکردن حسنک وزیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایجاد ارتباط از اهداف اصلی زبان است. ارتباط زبانی معمولاً با سایر شیوه های ارتباطی مانند رفتارهای حرکتی همراه می شود که به آن ارتباط غیرکلامی یا برون زبانی می گویند. رفتارهای غیرزبانی افراد سبک ارتباطی و ویژگی های شخصیتی آنان را نشان می دهد، از این رو داستان پردازان و تاریخ نگاران تلاش می کنند تا کمیت و کیفیت ارتباطات غیرکلامی شخصیت ها را در روایت خود بازتاب دهند.
این مقاله بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی و نگاهی میان رشته ای، به بازخوانی ماجرای بردارکردن حسنک وزیر از تاریخ بیهقی بپردازد و نشان دهد که چگونه بیهقی با دقت در رفتارهای برون زبانی و روایت آن ها، موفق به مجسم سازی، عینیت بخشی و تصویر گری رویدادهای دوران غزنویان شده و بر ظرفیت نمایشی متن تاریخی افزوده است. این تحقیق نشان می دهد که بیهقی ارتباطات غیرکلامی را بیشتر برای کامل کردن پیام ارتباطات کلامی به کار گرفته است، اما آن ها در بسیاری از موارد جایگزین رفتار کلامی می شوند یا رفتارهای کلامی را کنترل می کنند.