فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۵٬۲۱۵ مورد.
منبع:
کیان ۱۳۷۰ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
نقد و بررسی اندیشه خردگرایی و آزاد اندیشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهضت شعوبیه یا اومانیسم ایرانی ـ اسلامی، جنبشی بود که به دنبال انحصارطلبی بنیامیه که آرمانهای اسلامی را در سایه قدرت طلبی و زراندوزی ازیاد برده بودند، رخ نمود. ماهیت این حرکت ماهیتی اومانیستی با ژرف ساختی دینی و برگرفته از قرآن کریم بود. از این روی بسیاری از مؤمنان راستین با آن همداستان شدند. شعوبیه دو شاخه اصلی در ایران داشت که در ادبیات و شعر ما تا قرنها ادامه داشت. شاخه نخست در حوزه عرفان و تصوف بود. شاخه دوم شاخه خردگرایی برمبنای دانش بود. از جمله این جریان فکری، اخوان الصفا بودند که با مقالات و رسالههای علمی خود، موضوعات علمی را تشریح کردند و شک و شناخت را به مردم آموختند و خاطر نشان کردند که آغاز حرکت به سوی شناخت، شک است و با شک کردن، اندیشیدن، وجود پیدا میکند. از جمله مسایلی که حرکت خردگرایی در آثار اهل قلم، جایگزین کرد، مسأله واقعبینی بود که در حقیقت با نوعی رئالیسم ابتدایی مطرح میشد. ناصرخسرو قبادیانی اوج آزاداندیشی در ادبیات فارسی است. متنبّی شاعر بزرگ عرب را اگرچه نمیتوان به طور قطع و یقین در این جنبش جای داد و حتی برخی او را مخالف شعوبیه میدانند، اما در اشعارش، نوعی عزت نفس و آزادگی حتی از نوع اگزیستانسیالیستی هم دیده میشود که میتوان میان او و ناصرخسرو همانندیهایی یافت. و این پژوهش چنین مهمی را تا حدی که در یک مقاله میگنجد، انجام داده است..
کاوه،آهنگری فرودست یا خدایی فرود آمده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ذهن آدمی از دیرینه ترین زمان تاکنون سرشار از آرزومندی و بلندپروازی بوده و تفکر در جهان مادی، خوداندیشی وچشم اندازی بلند و فراتر از خود داشتن، همواره در وجود انسان نهفته بوده است. اگرآدمی می تواند به جایی برسد ""که به جز خدا نبیند"" نتیجه ی همین گستره ی وجودی است. سیر نوسانی صعودی و نزولی یکی دیگر از ویژگی های ذهن انسان است. این حرکت همواره در اسطوره، فلسفه و تاریخ خود را نشان داده است. از آن جا که در اسطوره ذهن آدمی اختیار به نسبت مطلقی دارد، این سیر در آفرینش، گزینش، دگرگونی و تلفیق پدیده های اسطوره ای بیشتر خود را نشان می دهد.
کاوه ی آهنگر، یکی از شخصیت های برجسته شاهنامه می باشد که از این جهت قابل بررسی است ونام وصفت به ظاهر پارادوکس مانند او بیانگر این امر است. او را می توان شخصیتی خدایی دانست که پس از پشت سر نهادن دگرگونی های مختلف، به آهنگری نزول کرده است اما ویژگی ها و اعمالی همچنان بزرگانه وخداگونه دارد. در این مقاله به کاوشی در این زمینه پرداخته می شود
تحلیل ظرفیت های تمثیلی حکایات مربوط به پیامبر اکرم (ص) در مثنوی مولانا
حوزههای تخصصی:
"زبان ادبی، یکی از گونه های زبانی است که از ساحت تجربی و معنایی ویژه ای سخن می گوید؛ زیرا تنها در قلمرو متون معنایی و روابط کنایی و نمادینی زبان می توان ادبی اشیا را کشف کرد. آنچه حلاوت کلام ادیبانه به شمار می آید از همین لایه های زیرین و ژرف معنایی و احساسی ناشی می شود که در زبان بازتاب یافته است. یکی از دست مایه ها و ابزار کارآمد کلام ادیبانه که ظرفیتی گسترده در بیان نمادین تصاویر و مفاهیم دارد، «تمثیل» است که با بسامدی در خور توجه در مثنوی مولوی نمود یافته است. البته ساختار قصه های مثنوی به روشنی معلوم می دارد گوینده مفهوم نهفته و درونی آنها را مد نظر دارد؛ ترتیب عناصر و توالی حوادث و عبارات در حکایات تمثیلی مثنوی به گونه ای است که در اکثر موارد به دلیل هم سویی میان هنرمند و هنرپذیر، مخاطب را به مفاهیم نهفته در بطن حکایات راه می نماید. این جستار در پی پاسخ گفتن به دو سوال بنیادین است:
1. مفهوم دقیق تمثیل و ادبیات تمثیلی و حوزه های کاربردی این شگرد ادبی چیست؟
2. نحوه بهره گیری مولانا از ظرفیت های تمثیلی حکایات مربوط به پیامبر اکرم (ص) به چه صورتی بوده است؟
ملاک انتخاب حکایات نیز، برجستگی تمثیل در این گونه حکایات بوده است.
"
بررسی تطبیقی تجلی عشق به میهن در اشعار فرخی یزدی و معروف الرصافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر شعر
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم سیاسی
دایانویای اسطوره چیست؟ پژوهشی در ساحت مغفول نظریه اسطوره شناختی نورتروپ فرای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرای با الهام از نگرش های اسطوره شناختی کاسیرر و الیاده و با به کارگیری دیدگاه های فریزر و فروید و از سویی دیگر با پی گیری آرای منتقدان حلقه نقد نو به دیدگاهی ژرف در باب ساختار دوری و دیالکتیکی اسطوره نایل شد که به موجب آن شکل گیری اسطوره محصول دو سازوکار متفاوت به شمار می رود: گرایش اسطوره به نقل روایت در نظام دوری؛ و جهت گیری اسطوره به سمت ساختارهای کلامی خودایستا. فرای این سازوکار دوم را ذیل وجه مضمون مدار اسطوره بررسی می کند و معتقد است دایانویا یا معنا ساختار دیالکتیکی اسطوره است که از طریق پیکره بندی، در هم تنیدگی و امتزاج تصاویر شکل می گیرد. با این همه، در قریب به اتفاق پژوهش هایی که به موضع نظری فرای می پردازند مبحث دایانویا عمدتاً مغفول مانده است. به این ترتیب، هدف از انجام این پژوهش آن است که با استخدام روش توصیفی-تحلیلی مبانی نظری فرای را در این باره نقد و بررسی کند و ضمن توجه به خاستگاه های نظری وی، سازوکار درونی دایانویا نیز تحلیل شود. در این بررسی مشخص می شود که دایانویای اسطوره با وجوه هیروگلیفی، هیراتیکی و دموتیکیِ بیان متلازم است و گذار اسطوره به سوی رُمانس، حماسه و نهایتاً تاریخ به واسطه عملکرد اصل جابه جایی ممکن می شود. در این گذار، اسطوره نامتبدل در نهایت به وجه واقع گرای ناتورآلیستی روی می آورد و اسطوره اگرچه پوشیده و نهفته می ماند اما هرگز از میان نمی رود. بنابراین، به زعم فرای حتی آثاری که اساساً با رویکرد تاریخی نگاشته شده اند این قابلیت را دارند که از طریق قرائت اسطوره شناختی تجزیه و تحلیل شوند.
بررسی کلامی نبوت خاصه در حدیقه سنایی
حوزههای تخصصی:
با همه کوششی که محققان درباره تفسیر و تحلیل متون منظوم فارسی، از جمله آثار سنایی و بویژه حدیقه الحقیقه، نموده و دستاوردهای ارزشمندی به جامعه علمی ارزانی داشته اند، هنوز جای بحث و بررسی درباره غالب متون منظوم، از جمله منظومه های عرفانی، خالی است. عموم متون عرفانی، علاوه بر جنبه های عرفانی و صوفیانه، از جهات دیگر نیز قابل بررسی اند؛ یکی از این وجوه، بررسی کلامی آنها است. بدیهی است، سنایی و شاعران عارف مسلک پس از او که غالبا تحت تاثیر افکار و اندیشه و سبک و شیوه او بوده اند، دیدگاه های عمیق کلامی را نیز همراه با مسایل عرفانی در آثار خود بازگو کرده اند، که بدون دست یابی به این اندیشه ها، که در واقع اصل اصول اعتقادی و فکری ایشان را نشان می دهد، حتی ارزیابی دقیق جایگاه عرفانی آنها نیز ممکن نخواهد بود. مقاله حاضر درصدد است تا با بررسی کلامی مساله نبوت خاصه از منظر متکلمان اسلامی، موضوع را در حدیقه الحقیقه جست وجو کند و دیدگاه های سنایی را در خصوص وجود مبارک پیامبر اکرم (ص) نشان دهد و یافته ها را با دیدگاه های کلامی مشهور در روزگار او بسنجد و با جمع بندی و نتیجه گیری نهایی، نشان دهد که سنایی در کدام موضوع از کدام مذهب کلامی پیروی کرده و در کدام مطلب دیدگاه خاص خود را عرضه نموده و از پیروی مذاهب خاص اعراض کرده است
بازتاب نقد قدرت در اشعار شهاب نیریزی (تحلیل متنی بازمانده از عصر قاجار، از دیدگاه تاریخ گراییِ نوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات بینارشته ای و یاری جستن از نظریّه های مطالعات انتقادی، از رهیافت های کاربردی کردنِ پژوهش های نقّادانة متون ادبی است. «تاریخ گراییِ نوین» (New historicism) یکی از جدیدترین شیوه های تحلیل متن در عرصه مطالعات نقّادانة ادبی است که به «تاریخیّتِ متن و متنیّت تاریخ» باور دارد و به بازسازی ذهنیّت و جهان بینی مستتر در متن و دریافت رابطه این ذهنیّت با ساختار قدرتِ زمانه آن می پردازد. در نوشته حاضر، پس از معرّفی و مروری بر زندگانی سیّد اشرفِ نیریزی، متخلّص به «شهاب»، از دید تاریخگراییِ نوین به مهم ترین ستایه وی، که خطاب به احمدشاه قاجار و در تهنیت بازگشت او از سفر فرنگ سروده شده است، نظری افکنده خواهد شد. «شهاب» از سرایندگان عصر قاجار است که اشعار وی را باید یکی از حلقه های ناشناخته شعر بازگشت در عصر مشروطه دانست. وی شیخ الاسلام نیریزِ فارس از دوره ناصرالدّین شاه تا احمدشاه و صاحب قریحه ای سرشار بود و برخلاف گفته عماد فقیه کرمانی که: «دو مقام است که با هم نشود جمع، عماد
مذهب عاشقی و منصب شیخ اسلامی»
عاشق پیشگی و ذوق شاعری را با شغل شیخ الاسلامی توأمان داشت. در نوشته حاضر، پس از نگاهی به وقایع و اوضاع اجتماعی عصر شهاب و نگاهی به ستایه وی، برمبنای تاریخگراییِ نوین، رابطه ذهنیّت موجود در متن با «قدرتِ» زمانه آن تحلیل خواهد شد. خواهیم دید که از دید اغراض ثانویه جملات، ستایه شهاب بیش از مدحِ شاه قاجار، بیانگر نقد پنهان و گاه آشکارِ «هژمونیِ» دستگاه حاکمه است. تصحیح و تحلیل سروده های شهاب برای دستیابی به تصویر و شناختی هر چه دقیق تر از زنجیره شعرِ بازگشت و ادبیّات عصر مشروطه، چه از منظر فُرم و تتبّع آثار پیشینیان، چه از لحاظ معنا و اندیشه-های نهفته در متن حائز؛ زیرا است.
مرگ اندیشی در ساحت هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرگ اندیشی عالی ترین مرتبه معرفت و ادراک جلال و جمال حضرت حق است . بدیهی است در عالم هنر ثبت عینیت محض به عدم حضور هنرمند منجر می شود و دخالت ذهن برای تغییر عناصر عینی طبیعت نیز موجب ثبت حقیقت هنر نمی گردد . اما در مرتبه ای والاتر اتصال به عالم خیال (ملکوت) صوری بسیار زیباتر و غنی تر از هنر عینیت گرا به عالم هنر عرضه می دارد . ...
غیبت بهرام گور (بررسی مضمونی حماسی- اساطیری در روایاتِ پایانِ زندگیِ بهرام پنجم ساسانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مضمون که کسی به غار، چاه، گودال، قبر، زیر زمین و... می رود و در آنجا عروج می کند و غایب می شود یا زندگانی ابدی می یابد و تا رستاخیز زنده می ماند/ می خوابد تا در آخرالزمان ظاهر شود، نمونه های مختلفی در روایات حماسی- اساطیری، آیینی- اعتقادی و تاریخی دارد. بهرام پنجم ساسانی (ملقّب به بهرام گور) هم- که ظاهراً به مرگ طبیعی درگذشته- در داستانهای متعدّدِ پایانِ کارش در غار یا گنبدی ناپدید می شود و یا به چاه و مرداب یا شوره زار می افتد و پیکرش را نمی یابند. احتمالاً این روایات نیز مبتنی بر بن مایه مذکور است و ایرانیان که می پنداشتند بهرام گور پس از اتمامِ شهریاریِ دادگرانه اش غایب شده و زنده به آسمان رفته است تا در روز رستاخیز باز گردد و برای پیروزیِ فرجامینِ نیکی بستیزد، افسانه هایی پرداخته اند که در آنها بهرام همچون کیخسرو و دیگر همتایانِ منجی و جاویدانش در غار یا چاه ناپدید می شود. شاید تصوّرِ چنین سرنوشتِ داستانی و آیینی برای او به دو دلیل بوده است. نخست تبدیلِ شخصیّتِ تاریخیِ بهرام گور به شاه- پهلوانی حماسی- اساطیری و محبوب در روایات و معتقدات ایرانیان که هم دلیر بوده است و هم رعیّت پرور و دیگر، هم نامیِ او با یکی از نجات بخشانِ رستاخیزیِ زرتشتی یعنی بهرام ورجاوند و جابه جاییِ برخی خویشکاری هایِ بهرام های نامدار در سنّتِ داستانی و تاریخیِ ایران که موجبِ انتقالِ نقشِ آخرالزمانیِ بهرام ورجاوند به بهرام گور شده است.
سرمایه اجتماعی در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی، مجموعه ای دستگاهمند از پیوندهای ساخت یافته میان کنشگران یک گروه یا جامعه است که مبتنی بر هنجارها و قاعده های خاص است و سبب دست یابی به هدفهای فردی و گروهی می شود. مقوله سرمایه اجتماعی با مفهوم رایج سر مایه در جامعه شناسی، حقوق و اقتصاد متفاوت است؛ بهره گیری از آن حالت استعاری دارد واز عینیت کمتری برخوردار است. ویژگیهایی چون همکاری، اعتماد، آگاهی، نگرانی درباره دیگران، مشارکت در مسائل عمومی، انسجام، تحمل دیگری و همبستگی گروهی، نوعی سرمایه گذاری غیر عمدی است که مالک فردی ندارد، از پیشینیان به ارث می رسد، ریشه های آن در گذشته پنهان است، با مراقبت و نه مهندسی پرورش می یابد و استحصال آن نه تنها موجب کاهش نمی شود بلکه حتی افزایش نیز می یابد. بیهقی در گزارش تاریخ نگرانه خود از رخدادهای روزگار مدعی شده است که: «بنایی بزرگ افراشته چنان که ذکر آن تا آخر روزگار باقی بماند»؛ بر این نمط قلم زده است تا ذکری از تلخکامی و دردمندی تاریخ در سراشیب زوال قرار گرفته ایران را روایت کند. در این زمینه که آیا شکلهای خوب یا بد سرمایه اجتماعی وجود دارد یا نه می توان پاسخها و باورهای گوناگون ارائه نمود و حتی سخن از نهادینه سازی بی اعتمادی، بی همکاری، بی آگاهی، بی نگرانی و بی انسجامی به میان آورد. کوشش نگارنده آن است که از متن گزارش تاریخی «فرزانه بیهق»، آنچه را که سبب و نشانه زوال است، بازسازی؛ و دلیل و نشانه دوران صعود وظهور را باز فهمی کند.
نوروز در فرهنگ شیعه
حکمت روشنایی: ذات و صفات خداوند در نظرگاه حکیم سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکیم سنایی غزنوی (ف532) یکی از اندیشمندان دوران ساز و ازجملة تأثیرگذارترین سرایندگان شعر تعلیمی عرفانی است که همواره شاعران و عارفان این دیار به ذهن و زبان او اقتدا کرده اند.
در این نوشته کوشیده ایم تا با تتبع نسبتاً جامع در دیوان و حدیقه، آرای سنایی را درباب تشبیه و تنزیه، قدم و حدوث، توقیفی بودن یا نبودن اسما و صفات خداوند و غرضمندی حضرت حق در آفرینش هستی تبیین کنیم و با مواضع فِرق مشهور کلامی بسنجیم. ازاین رو، ابتدا دیدگاه پیشوایان اشاعره، معتزله، ماتریدیه، کرامیه و شیعة امامیه درباب مسائل مزبور نقل و سپس آرای حکیم غزنه در این موارد طبقه بندی و تحلیل شده است.
تحقیق نشان می دهد که سنایی در اثبات مدعیات خود در آثارش از متون اسلامی و معارف عقلی زمانة خود بهره گرفته، درباب خداشناسی رویکردی تنزیهی و حتی سلبی داشته و مواضع او برخلاف دیدگاه رایج با آرای اشاعره، کرامیه و اهل حدیث به کلی متفاوت بوده و با باورهای معتزله، شیعه و ماتریدیه همسویی بسیار دارد.
تفسیر لغوی و ادبی قرآن از منظر روایات معصومان(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از کهن ترین روش های تفسیر قرآن روش تفسیر به لغت و صرف و نحو و بلاغت (تفسیر ادبی) است. در روایات تفسیری بجای مانده از معصومان (ع)، موارد فراوانی وجود دارد که آن بزرگواران ضمن بازگو کردن معنای لغوی یا نکات ادبی موجود در آیات و با تکیه بر قواعد صرف، نحو، معانی، بیان و یا ارجاع به کاربردهای عرفی و ذکر واژه های مترادف به تفسیر و تبیین آیات پرداخته اند.
در این مقاله موارد و نمونه هایی قابل اعتنا از این گونه تفسیر در آثار به جای مانده از معصومان (ع) ارائه شده تا علاوه بر اثبات ریشه داری و قدمت این روش در تفسیر قرآن، مشروعیت، صحت و نیز اهمیت این شیوه در تفسیر به عنوان یکی از روش هایی که معصومان در تبیین آیات قرآن به کار برده اند نیز به اثبات رسد.
جایگاه زن در فرهنگ عامه شهرستان جهرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت جنبه های گوناگون فرهنگ و آگاهی از شیوه تفکر هر قوم با بررسی باورها و آیین ها، ضرب المثل ها و عقاید عامه مردم آن سرزمین امکان پذیر است. هدف از این پژوهش، بررسی جایگاه زن در باورها و فرهنگ عامیانه مردم شهرستان جهرم در استان فارس است. در این پژوهش که بر اساس مکتب فرهنگ و شخصیت در انسان شناسی انجام گرفته است، ترکیبات رایج درباره زنان واکاوی و تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در این منطقه کهن، زنان در اغلب امور، جایگاهی فرودست و پایین تر از مردان داشته اند. درنگ در فرهنگ و ادبیات عامیانه ی این شهرستان نشانگر این حقیقت است که قوانین حاکم بر روابط خانوادگی و اجتماعی، مردسالارانه بوده است؛ زنان اغلب در حاشیه هستند و به مردان وابسته اند. صفاتی که برای زنان به کار می رود، در بیشتر موارد، صفت های ناشایستی است که در توجیه مردسالاری و اعمال خشونت علیه زنان به کار رفته است. روش تربیتی و آموزشی و الگوهای فرهنگی رایج در میان مردم نیز، نقش زیادی در انفعال زنان و ایجاد نابرابری بین زن و مرد داشته است.