فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۵٬۲۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
با وجود پژوهش های گوناگون صورت گرفته در حیطة فرهنگ ایران باستان، تا کنون ارتباط میان عقل و عشق و نسبت میان معرفت های ناشی از این دو،یعنی معرفت حصولی یا عقلی و معرفت حضوری یا شهودی در ایران پیش از اسلام کمتر مورد توجه قرار گرفته است. درحالی که این موضوع در فلسفه،عرفان و ادبیات و به طورکلی، فرهنگ ایران دوران اسلامی بسیار مهم و مورد توجه بوده و میان آنها در متون گوناگون جلوه های مختلفی یافتهاست. این مقاله سعی دارد با کنکاش در گاهان، کهن ترین بخش اوستا، چگونگی ارتباط میان عقل و عشق را در پایه های فکری ایرانیان باستان بررسیکند و با نگاهی ساختارگرایانه به ارتباط میان متون گوناگون، بن مایه این ارتباط را در این متن، ریگ ودا و اندیشه های سهروردی جست وجو نماید. این مقاله آشکار می سازد که به رغم نقش مرکزی خرد در گاهان و کل اوستا، عشق بدون هیچ تزاحمی در کنار آن حضوری محسوس دارد و رابطة مکمل میان آن دو برقرار است.
بازتاب فرهنگ پوشاک و لباس در ادبیات ایران
حوزههای تخصصی:
یکی ازراه های تبیین و تشریح جایگاه پوشاک و لباس در فرهنگ ما، بررسی بازتاب و اتعکاس این موضوع در تاریخ و ادبیات ایران است. مسئله ای که اگر به درستی شناخته شود ، به درک و تعمیق این مهم در تاریخ و فرهنگ ما و گسترش فرهنگ سازی مؤثر در این زمینه منجر خواهد شد؛ بنابراین، پژوهش در «ادبیات لباس»(1) ، به عنوان گذشته ، حال و آینده این فرهنگ، می تواند در زمینه جمع آوری مستندات تاریخی لباس و پوشاک در ایران و ایجاد ذهنیت هایی برای طراحان و سازندگان کارساز و راهگشا باشد. مقاله حاضر که با رویکردی توصیفی- تحلیلی و استفاده از مستندات کتابخانه ای تهیه شده، به دنبال پاسخ به این سؤال است که اساساً بازتاب پوشاک و لباس در ادبیاتفارسی دارای چه ویژگی هایی است؟ و این ویژگی ها به خصوص در دیوان غزلیات حافظ چه ابعادی دارد؟ لذا، بعد از مقدمه ای کوتاه، با ارائه نمونه هایی از اشعار که بیانگر نگاه ها و زوایای متفاوت ادیبان و شاعران دوره های مختلف به این مقوله است، به دیوان حافظ می پردازد و دو یافته مهم یا دو محور اصلی این ادبیات، یعنی استفاده ابزاری شاعر از موضوع لباس برای بیان مقصود خود، و دیگری، طرح ماهیت و موجودیت واقعی لباس را مطرح کرده و با مباحثی از قبیل انواع پوشاک، معانی و مفاهیم، جایگاه و... تکرار و تنوع لغات و اصطلاحات مربوط به لباس را در این اثر بررسی می کند و سپس به نتیجه گیری می رسد .
خاستگاه شعر و هویت صنفی اجتماعی شاعر از دیدگاه حکیم انوری ابیوردی
حوزههای تخصصی:
"توصیف شعر و تبیین جایگاه شاعر در میان اصناف اجتماعی دو ویژگی عمده دیدگاه ادبی انوری است. انوری به دلیل تربیت حکمی منطقی و آشنایی دقیق با کلام منظوم و قلمروهای آن و نیز با تکیه بر تجربه های هنری نابی که در طول حیات خود از ماهیت آفرینش شعر به چنگ آورده بود، موفق به طرح و بسط دیدگاه هایی تازه و استوار درباره تحلیل شعر و هویت صنفی شاعر شد. او با طبقه بندی اصناف شاعران و تحلیل نقش و جایگاه فرآورده های شاعر در زنجیره نیازهای اجتماعی و مقایسه این فراورده ها با تولیدات اقشار دیگر جامعه، و همچنین دلایل پیدایش انواع متفاوت شعر در روان شاعر، یکی از مهم ترین منابع جامعه شناسی شعر و شاعری را در ادب فارسی پی انداخت، ضمن آنکه برای نخستین بار چندین شعر مهم و مطول اختصاصا در همین باب آفرید و اولین نگاه های توصیفی منطقی را در باب ماهیت شعر و انواع آن بیان کرد. این مقاله تبیین دقیق اندیشه ها و آرای انوری درباره شعر و هویت صنفی شاعر است.
"
آرش کمانگیر و ویشنو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخشی از آنچه ما به عنوان میراث مشترک ایران و هند می شناسیم، ریشه در فرهنگ هند و ایرانی دارد و مربوط به گذشته دور خاور زمین و زندگی مشترک اقوام هندی و ایرانی است. وجوه شباهت «آرش کمانگیر» در اساطیر ایرانی و «ویشنو» در اساطیر هندی، نمونه ای ریشه دار در این زمینه قلمداد می شود. در این جستار، بر اساس روش تطبیقی مکتب فرانسوی و با شیوه تحلیل محتوا، شخصیت آرش کمانگیر در سه دوره باستان، میانه و اسلامی، بررسی شده و وجوه مشترک آن با ویشنو در اساطیر هند نشان داده شده و این نتایج به دست آمده است: دو اسطوره آرش و ویشنو دارای خاستگاهی مشترک و به تبع آن، وجوه اشتراک دامنه دار و گسترده ای هستند و در طرح شخصیت اساطیری آن دو، مسئله نبرد خیر و شر از جایگاه خاصی برخوردار است. همچنین وجه جنگاوری ایزد باران، در پروردن اساطیری نظیر آرش و ویشنو، پیکرینه بودن دو اسطوره و ارتباط آن دو، با عناصر طبیعی و عوالم آسمانی، از دیگر نتایج به دست آمده در این پژوهش است.
درباره سه اصطلاح طبی در قصاید خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان پر رمز و راز خاقانی، تصاویر شعرش را چنان در لایه های خیال می پیچد که جز به یاری ذهن نافذ و زیباشناس نمی توان به زیر ساختهای آن نفوذ کرد. اندیشه حکیمانه او مضامین شعرش را به قدری از آبشخورهای علمی و کلامی آبیاری می گرداند که جز با اندیشه دقیقا آشنا به علوم و فنون مختلف نمی توان به درک و وصف آن پرداخت. این شاعر بلند آوازه گاه پرچم پزشکی بر می افرازد و گاه تاج نجوم بر سر می نهد. زمانی درع حکمت می پوشد و زمانی خوان فکرت می گسترد و بدین ترتیب به اشعارش صبغه علمی می بخشد. باری، طب سنتی یکی از آشکارترین و پر کاربردترین موضوعات علمی قصاید خاقانی است. او با توصیف اندیشه ها و تجربه هایش با مضامین طبی، اگرچه زمینه های زیبایی شعرش را فراهم آورده به پیچیدگیها و دشواریهای معنایی و محتوایی آن نیز دامن زده است. نگارنده در این مقاله تنها به شرح و توضیح سه بیماری آبله، استسقا و سرسام پرداخته و کوشیده است معانی اصطلاحی و جایگاه ادبی آنها را در محور همنشینی کلام بررسی کند و درباره تصاویر هنری خلق شده به کمک اصطلاحات طبی و انگیزه های آنها سخن گوید و مشکلات و احیانا ابهامات ادبی پدید آمده با تصاویر طبی را در حد میسور حل کند.
سیمای پیامبر اکرم (ص) به عنوان «انسان کامل» و «کمال انسانی» در خمسه نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع انسان کامل از گذشته تاکنون همواره از مباحث مورد تحقیق در ادب عرفانی و فارسی بوده است و برخی از بزرگان ادب فارسی مانند سنایی، مولوی، عطار و... به داشتن آرای عرفانی در این باره مشهورند؛ برخی نیز بیرون از دسته عرفا هستند که در آثارشان رگه هایی از عرفان دیده می شود مانند حکیم نظامی گنجوی در این جستار تلاش بر این است که یکی از موضوعات اصلی تفکر عرفانی اسلامی یعنی سیمای پیامبر اکرم (ص) به عنوان «انسان کامل» و «کمال انسانی» در آثار نظامی بررسی و تجزیه و تحلیل شود و به این پرسش پاسخ داده شود که حقیقت محمدی (ص) در خمسه نظامی چگونه تجلی یافته است و «انسان کامل محمّدی» در نظر نظامی چگونه تعریف می شود و آراء و اندیشه های حکیمی چون او درباره حقیقت اکمل نوع انسانی یعنی پیامبر اکرم (ص) چیست. بدین منظور، ابتدا مفهوم «انسان» و سپس موضوع حقیقت محمدی به عنوان «انسان کامل» و «کمال انسانی» در آثار و اندیشه های نظامی مورد بررسی قرار می گیرد.
درآمدی بر وصف نهج البلاغه در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۵ شماره ۵۷
حوزههای تخصصی:
نویسنده در مقالة حاضر نحوة کاربرد تعابیر شاعران پارسیگوی را در وصف نهج البلاغه مطالعه و بحث را با یادکرد پاره ای از ویژگیهای این شاهکار بیبدیل چند جانبه و برخوردار از کمال فصاحت و بلاغت که زاییدة فکر بکر و بلند و نشئت گرفته از روح وسیع و نیرومند مولای متقیان است، آغاز کرده است. آنگاه تعابیر مورد نظر را از دو بعد لفظی و معنوی بیان کرده و بحث توصیف شاعران از نهج البلاغه را در مقایسه با قرآن پیگرفته است. بدیهی است که در طول تحقیق به شواهدی از اشعار شاعران قدیم و جدید استناد شده و در پایان از کیفیّت نفوذ و تأثیر نهج البلاغه در نفوس به اختصار سخن رفته است.
کلام پروردگار در غزلیات خداوندگار مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این جستار به شیوه استفاده مولوی از قرآن و نحوه انعکاس لفظ و معنای آن در غزلیات شمس می پردازیم. تلاش ما در این مقاله پاسخگویی به این سوال است که قرآن چگونه انعکاسی در لفظ و معنی غزلیات شمس داشته است؟ یا به عبارتی الفاظ و معانی و اشارات قرآنی به چه شیوه هایی در غزل مولوی مجال بروز یافته است؟آیه های وحی به صورت عین لفظ و نیز به صورت معنا و مفهوم و به عبارتی به دو شیوه اقتباس و تلمیح در غزلیات شمس منعکس شده است. مولوی به اقتضای تربیت خانوادگی و لزوم استناد معارف صوفیه به قرآن، با این کتاب آشنایی عمیق داشته است. بیش از 850 بیت در دیوان شمس به طور مشخص، متاثر از آیات است. از حیث بسامد آیه های مربوط به صفات و افعال خداوند در درجه نخست و آیه های مربوط به حالات و معجزات انبیای الهی در درجه دوم قرار می گیرند. آیات الهی در غزل مولوی در موارد بسیاری با تغییر و تصرف به کار رفته است، غیر از موارد معدودی که تمام آیه بدون تصرف به کار رفته، در ابیات بسیاری، تغییر و تصرف شامل لفظ بر معنی آیات است، گاهی کلمات آیه جابجا شده و گاه یک کلمه و گاه قسمتی از آیه آمده و باقی آن حذف شده است. تصرف و تغییر شامل معانی آیات نیز شده است، مولوی احوال روحی خود را با توجه به احوال انبیا در قرآن باز می گوید و حتی به آنها تشبه می کند. در مواردی مانند توصیف اجزای طبیعت آن را با استفاده از مفهوم و مضمون و نیز کلمات آیات تصویر می کند. وی رسم باده ستایی را که از سنت شعر فارسی گرفته به رحیق قرآنی پیوند می زند. در مواردی نیز از در آمیختن کلمات قرآنی با واژه های فارسی ترکیب های اضافی و وصفی نو می سازد و بدین ترتیب ترکیبی از شعر و عرش و شرع را به وجود می آورد.
قصه چهار مرغ خلیل در متون تفسیری و عرفانی
حوزههای تخصصی:
درباره مضمون آیه 260 سوره بقره که در آن خداوند زنده کردن مردگان را از طریق کشته و زنده شدن چهار پرنده به حضرت ابراهیم(ع) نشان میدهد، مفسران و عارفان سخنان بسیاری گفتهاند. عارفان از این قصه قرآنی که غالباً برای اثبات معاد جسمانی و حشر مردگان به کار میرود، تفسیری روحانی کرده و گاه به آن جنبهای کاملاً نمادین و تمثیلی بخشیدهاند که نظیر این تعابیر در متون تفسیری غیر عرفانی هم دیده میشود. در این تحقیق، این قصه از متون مختلف تفسیری و عرفانی استخراج و وجوه افتراق و اشتراک آنها و دیدگاههای متفاوت مفسران عارف و غیرعارف درباره آن بررسی و تحلیل شده است. این تحقیق نشان میدهد برخی از مفسران قرآنی در تفسیر خویش تحت تأثیر متون منثور صوفیه بودهاند. همچنین، نمایانگر توانایی، خلاقیت و تلاش عرفا، مفسران و شاعران در راه پروراندن معانی مختلف ملهم از قصههای رایج قرآنی و افزودن نکات بدیع و تأویلهای زیبا و شورانگیز روحانی به این قصهها و روایات است.
درباره ویژگیهای تفسیر شنقشی
حوزههای تخصصی:
بررسی آیین های اساطیری «داوری ایزدی» در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بشر اولیه با خدای خود ارتباطی نزدیک داشت و وی را از طبیعت می شمرد؛ بنابراین در محاکمی که عقل را در آن راهی نبود، با بینشی اساطیری، عوامل طبیعی را داوران آزمونی قرار می داد و این داوری را شمولی از داوری خدایان می دانست. در ایران باستان، به مثابه یکی از کهن ترین تمدن های جهان، این داوری ها همچون دیگر تمدن ها متداول بود. آن چنان که در محاکم پیچیده این سرزمین، این گونه داوری ها معمولاً به مدد قدرت تمییزبخشی آتش، فلز گداخته و آب آمیخته به گوگرد و زرنیخ صورت می پذیرفت. آگاهی از پیشینه این باورها در ایران باستان و بررسی دلایل به کارگیری عناصری چون آب، آتش و گوگرد، می تواند در شناخت اندیشه اقوام این سرزمین مؤثر باشد؛ لذا مقاله پیش رو مضامین فوق را هدف تحقیق قرار می دهد و می کوشد تا حقیقت اساطیری این آزمون ها را تبیین کند؛ حقیقتی که در ستایش برقراری راستی و عدالت به گونه ای سازمان یافته و اندیشمندانه، بروز می یافت تا ضمن دستیابی به آنچه می بایست، ارزشمندی عناصر طبیعی را نزد آنان خدشه دار نسازد.
«مرغ شُو» در باورهای کهن مردم جنوب کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پر رمزورازترین باورهای عامیانه مردم جنوب کرمان در گذشتهاعتقاد به پرنده ای به نام «مرغ شُو» بوده است. مردم این ناحیه می پنداشتد که این مرغ رنگ زرد طلایی دارد، قادر است اندازه خود را تغییر دهد، به طور معمول در شب ظاهر می شود، و با مکیدن خون نوزاد سبب مرگ او می شود. داستان های مربوط به مرغ شُو در گذر زمان، با واقعیت و خیال درهم آمیخته اند و این پرنده که به گونه ای با موجودات اساطیریپیوند دارد، در باور مردم، به مرغی شگرف و هراسناک تبدیل شده است. نگارندگان این پژوهش کوشیده اند به شیوه توصیفی- تحلیلی، به معرفی این پرنده و ردیابی آن در اسطوره های سایر ملل بپردازند. حاصل آنکه این مرغ اساطیری بخشی از بن مایه های داستان سیمرغ، موجودی به نام خون آشام، مرغ کَمَک، گارودا در اسطوره های هندی، و استیمفالی در یونان، و لیلیت یا لیلیتو در اسطوره های بین النهرین را با خود همراه دارد. خون آشام بودن مرغ شو و مرگ آفرینی آن نیز با ناشناخته بودن برخی از بیماری ها برای مردم گذشته در پیوند است.
نگاهی به «چشم اندازهای اسطوره»
حوزههای تخصصی:
روضه المنجمین، متنی پارسی در نجوم از قرن پنجم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهرامی عسکر روضه المنجمین، شهمردان بن ابی الخیر، به تصحیح و تحقیق جلیل اخوان زنجانی، مرکز نشر میراث مکتوب و کتابخانه و موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، تهران 1382، 670 (پنجاه و دو + ???) صفحه. در پی ورود اسلام به ایران، زبان عربی، که نخست زبان دین بود، در اندک زمانی جای زبان پهلوی را گرفت و زبان دیوانی نیز شد. تا قرن پنجم هجری بسیاری از نوشته های پهلوی به عربی بازگردانده شدند. نویسندگان ایرانی هم غالبا آثار خود را به زبان عربی می نوشتند. متعاقبا گروهی از نویسندگان به نگارش آثار فارسی یا ترجمه و تحریر فارسی نوشته های عربی پرداختند. در زمینه نجوم به ویژه احکام نجوم که مردم عادی بدان توجه بیشتری نشان می دادند نیز، تا قرن پنجم هجری، آثار متعددی به زبان عربی نوشته شده بود و نیاز به نوشت آثار فارسی در این باب یا برگرداندن آثار عربی به فارسی شماری از نویسندگان و مترجمان را به این راه کشاند. یکی از کتاب هایی که در پاسخ به این نیاز پدید آمد همین روضه المنجمین بود.
واژه شناسی «اهل» و بررسی آن در آیه تطهیر با نظر به تفاسیر شیعه و اهل سنّت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیه تطهیر یکی از پرمناقشه ترین آیات قرآن بین مفسران شیعه و اهل سنت، پیرامون مسئله عصمت «اهل بیت» است. شیعه «اهل بیت» را مختص خمسه طیبه(ع) می داند و در مقابل، برخی از علمای اهل سنت «اهل بیت» را مختص زنان پیامبر، برخی دیگر شامل زنان پیامبر و خمسه طیبه و برخی دیگر «اهل بیت» را اعمّ از خویشان و اقوام پیامبر و... می دانند.
در این بین یکی از ادلّه مفسران شیعه بر این ادعا، «تغییر ضمیر» از جمع مؤنث به جمع مذکر در آیه تطهیر است. این پژوهش با رویکردی توصیفی - تحلیلی در پی نقد و ارزیابی این مطلب، به واژه شناسی کلمه «اهل» و موارد استفاده آن در لغت و قرآن پرداخته و به این نتیجه رسیده است که هرچند با دلایل متقن عقلی و نقلی می توان ثابت کرد «اهل البیت» اختصاص به خمسه طیبه دارد، اما استناد اغلب علمای شیعه به «تغییر ضمیر» محل بحث و تأمل است.
نکته های نویافته درباره خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگر بپذیریم که شعر رستاخیز کلمات است و هنر شاعر نوعی آشنایی زدایی از زبان است، خاقانی شروانی یکی از نوادر شعر جهان به حساب می آید. بی گمان خاقانی یکی از شگفتی های ادبیات ایران است. هر نوع اطلاعی از زندگی او می تواند به شناخت بیشتر او کمک کند. در این مقاله چند نکته مهم از زندگی و روحیات او، بر اساس قدیم ترین اسناد برای اولین بار عرضه می شود.
نقد و بررسی وامگیری قرآنی در شعر احمد مطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احمد مطر از شاعران برجسته عراقی است که در جهان معاصر عرب شهرت بسیار دارد. از آنجا که قرآن کریم و متون دینی مرجع اصلی الهام همه شاعران است، احمد مطر نیز از این قاعده مستثنی نیست. وامگیری قرآنی در شعر او که برخاسته از درک و خرد هوشمندانه اوست، شیوه ای منحصر به فرد دارد. این مقاله بر آن است تا به سؤالهای زیر پاسخ دهد:
1. آیا نظریه تناص (بینامتنی) در رابطه با اشعار وی قابل توجیه است؟ 2. وامگیری احمد مطر از قرآن کریم، آشکار است یا پنهان؟ 3. آیا همه اقتباسهای او مقبول است؟ 4. آیا «حل یا تحلیل استهزایی» با تقلید از ساختار فواصل آیات قرآن در اشعار او دیده می شود؟ 5. آیا «وامگیری تلمیحی» در شعر وی نمودی دارد؟
باور بلاگردانی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بلاگردانی یعنی انتقال غیرمستقیم شر و دور ریختن آن برای مدت معین یا زمان نامحدد. بشر فلسفه های گوناگونی برای مبارزه با شر داشت و برای مبارزه با آن از ابزارهای رایجی همچون انسان، اشیاء، حیوان و ... استفاده می کرد. در این مقاله سعی شده است با مراجعه به شاهنامه فردوسی، روش های بلا گردانی بررسی شود. برای روشن شدن این امر، پس از ذکر مقدمه ای درباره بلاگردانی، دلیل روی آوری بشر به بلاگردان ها و انواع بلاگردانی در شاهنامه بررسی شده است. بلاگردانی به دو شکل بی واسطه و باواسطه، یکی در داستان ضحاک و دیگری در داستان رستم و اسفندیار دیده می شود. این پژوهش به شکل بنیادی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای و به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است.