فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۵٬۲۳۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
از آغاز قرن گذشته در کنار آن دسته از ادیبانی که ادبیات را از طریق متون ادبی مورد بررسی قرار داده اند، گروهی دیگر بـرای بررسی چگونگی آفرینـشهای ادبی، از ابـزارهـای زبان شناسی نیز مدد گرفته اند و روشهایی را در بررسی و تحلیل ادبیات به دست داده اند که دیگر نمی تواند نادیده انگاشته شود. در رشته پر سابقه زبان و ادبیات فارسی، در کنار توجه به متون فخیم ادب فارسی و کاویدن آنها، علی القاعده می بایست به مطالعه جنبه های زبان شناختی این زبان کهن نیز پرداخته شود تا از این رهگذر، بتوان دانشجویان را با ابزارها و روشهای تحلیل زبان شناختی متون ادبی نیز که امروز در ادبیات جهان، امری معمول می باشد، آشنا کرد. شاید درک همین واقعیت و ضرورت فراهم سازی بستر های لازم برای آن باعث شده است که در سالهای اخیر، شاهد اصلاحاتی در سه کتاب درسی زبان و ادبیات فارسی در دوره متوسطه باشیم؛ به نحوی که با استقلال کتاب زبان فارسی از ادبیات فارسی، مجال پرداختن به آموزش جنبه های مختلف زبان فارسی به دانش آموزان بیشتر فراهم شده است. این مقاله بر آن است ضمن معرفی اجمالی زمینه های ارتباط زبان شناسی و ادبیات، به سابقه مطالعات زبان شناختی ادب فارسی پرداخته، سپس به منظور ارزیابی کمی رویکردهای زبانی در پژوهشهای ادبی دانشگاهی، با بررسی همه پایان نامه های زبان شناختی رشته زبان و ادبیات فارسی در 31 دانشگاه دولتی و آزاد کشور (در فاصله زمانی 1333 تا 1385) و تحلیل آماری و موضوعی آنها، میزان واقعی این تحقیقات را در مراکز آموزشی مشخص کند. با این بررسی می توان، جایگاه مطالعات زبانی را در پژوهشهای رشته زبان و ادبیات فارسی به طور مستند نمایان ساخت تا در برنامه ریزیهای آموزشی این رشته مورد توجه قرار گیرد.
این «جامه» که می بری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی نقش معنایی واژة «جامه» ([y’mk']: jāmag / yāmak) در جملة «این جامه که می¬بری» [bē ēt [y’mk']: jāmag / yāmak-ē dah kē barēh] می-پردازد. این جمله خطاب به زردشت در هنگام عروج او به آسمان در کتاب هفتم دینکرد آمده¬است. این پژوهش بر بنیاد ریشه¬شناسی تاریخی و کاربرد واژة جامه در متون گورانی(سده 3-14ه) از گروه شمال غربی زبان¬های ایرانی (پارتی) انجام شده¬است. واژة جامه در این زبان به معنای تن، پیکر و کالبد انسانی کاربرد گسترده¬ای دارد. جامه محل بروز روان انسانی است و روان در هنگام عروج و مرگ از آن جدا می¬شود. بنابراین در هنگام عروج زردشت به آسمان، امشاسپند بهمن به او می¬گوید: جامة (= تن) خود را بر زمین بگذارد و در سفری روانی با مینوی بهمن همراه شود.
عوامل چشم زخم در شعر شاعران فارسی
حوزههای تخصصی:
شعر فارسی علاوه بر آنکه نمایانگر اندیشه ها و احساسات شاعران است، تجلّی گاه افکار، اعتقادات، آداب، رسوم، و فرهنگ حاکم بر جامعه ایشان نیز هست. از این رو بررسی عناصر فرهنگ عامّه در شعر شاعران، از دو دیدگاه، قابل توجه و حائز اهمّیت است: یکی استخراج ویژگی های فرهنگی این عناصر از خلال شعر شاعران، و دیگر نقد و بررسی شیوه بهره گیری شاعران از این عناصر در هنرپردازی های شاعرانه خویش.
از جمله این عناصر که در فرهنگ همه ملل جهان رواج گسترده ای دارد، عنصر چشم زخم است. شواهد بسیاری درباره این عنصر اعتقادی و فرهنگی بشر، در افسانه های قدیمی ملل، متون دینی و پایگاه های اینترنتی معاصر وجود دارد. در متون شعری فارسی نیز درباره چشم زخم، ابیات و شواهد متنوّع و بسیاری می توان یافت که تنوّع آنها، حاکی از اهمّیت فرهنگی و ادبی ویژه این عنصر در متون ادبی است.
بررسی دواوین شاعران بزرگ زبان و ادبیات فارسی، نشان می دهد عنصر چشم زخم از وجوه گوناگون، مورد توجه ایشان قرار گرفته است و شاعران با باریک اندیشی های خود، مفاهیم جدیدی را در این زمینه آفریده اند که پیش از آنان سابقه ای نداشته است.
ریخت شناسی داستان حسنک وزیر به روایت بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله ارائه تبیینی جامع از هندسه و رمزهای هندسی و نسبت آنها با معارف باطنی و روحانی؛ بویژه اصل «توحید» در فرهنگ و هنر اسلامی است. این مقاله به سه مبحث مرتبط به هم می پردازد. ابتدا هندسه و نسبت آن با تناظر میان عوالم سه گانه هستی «عالم عقول، عالم خیال مطلق، عالم ماده » مورد بررسی قرار می گیرد. در آراء بدست آمده از فیثاغوریان، افلاطون، ابن سینا، ابوریحان بیرونی و رنه گنون، هندسه با زبانی فلسفی به توصیف قلمرو مابعد الطبیعی و حیات کیهانی افلاک می پردازد و با ارائه معارف باطنی روح را به سوی هستی راستین هدایت می سازد. در آراء اخوان الصفا، هندسه به دو مقوله محسوس و معقول تقسیم و هر دو بابی برای درک گوهر حکمت و جوهر نفس تلقی می گردند. بخش دوم به جایگاه هندسه نظام هستی در ایجاد نظم و وحدت اجزاء عالم می پردازد. در این بخش انتظام و تناسب کیهان، جلوه رمزی عدالت خداوند در نسبت با استحقاق ذاتی و به عبارتی «قدر» هر چیز تعبیر می گردد. بخش سوم به نسبت میان هندسه با معارف توحیدی و نیز برخی مصادیق رمزهای هندسی اختصاص یافته است. حضور ساختار هندسی در شیوه تجریدی تزئینات هندسی، اسلیمی، ختایی یا اشکال و احجام معماری برگرفته از اصل مقدّس توحید است. جوهر توحید در ساحت تخیل بصری در صور بلورین هندسی تبلور می یابد و جوهر هنر اسلامی را پدید می آورد. در انتهای این بخش به مصادیق مهمترین رمزهای هندسی:نقطه، مثلث، دایره و مربع پرداخته می شود.
اسطوره سازی یا .
سیر و تداوم اندیشه های ایرانشهری در کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله اندیشه های ایرانشهری نظیر شاهی آرمانی، فره ایزدی، توامان بودن دین و مُلک، عدالت، راستی و مانند آن در کلیله و دمنه بررسی شده است. در کلیله و دمنه، پادشاهی عطیه الهی است که شاه در مرکز ثقل امور مملکتی قرار دارد، پس باید مُهر ن ژادگی بر جبین وی نقش بندد، چه اگر جز این باشد، موجودی اهریمنی است که سبب دگرگونی نظم حاکم بر کائنات می گردد. وی باید در جولانگاه حکومت از پشتیبانی فرازمینی بهره مند باشد و این امر با فره ایزدی میسر می شود. چنین پادشاهی باید به حلیه عدل آراسته باشد تا هر کس به خویشکاری خود در طبقه خاص خود پرداخته و به رستگاری روان رسد. پادشاه باید به کمالات رزمیاری و فضایل دین یاری آراسته باشد. وی باید با عنصر «راستی» پیوند اجتماعی را مستحکم تر نماید که در نهایت با سیطره نیروهای اهورایی بر اهریمنی، آرمانشهر که مفری برای گریز از بی نظمی و بی عدالتی است، تحقق می یابد.
چندآوایی و منطق گفتگویی در نگاه مولوی به مسألة جهد و توکّل با تکیه بر داستان شیر و نخچیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی مولوی، دریای بیکران و پر رمز و راز از جویبارهای مفاهیم ناب است که با هدف ترسیم و تحقّق زندگی مطلوب برای به بار نشستن نهال استعدادهای انسان کمال مند سروده شده است. رازوارگی و رمزگونگی مثنوی تنها در عرصة برخورداری از تجربه های خاصِّ عرفانی و مفاهیم اسرار آمیز الهی نیست که بر مخاطب پدیدار می شود، که شیوه و شگرد مولوی در چگونگی بیان مفاهیم کلامی، فلسفی و عرفانی که بحث های درازدامنی را سبب گشته اند، رمز و راز آن را دو چندان کرده است. در این میان، «جهد و توکّل» از آن گونه مفاهیم متقابلی است که مولوی در باب آن، دیدگاه ثابتی ارائه نداده است. برخورد چندگانة مولوی در داستان ها و حکایت هایی که به جهد و توکّل اختصاص داده است، جلوه ای چندآوایانه بدان بخشیده است. این پژوهش برآن است، دیدگاه مولوی را در باب مسأله جهد و توکّل در داستان شیر و نخچیران از منظر نظریّة چندآوایی و منطق گفتگویی باختین بازکاود. فرضیّة پژوهش بر این امر استوار است که مولوی در داستان مزبور به شیوة چندآوایی به جهدو توکّل نگریسته است. این پژوهش، به روش توصیفی- تحلیلی، بر اساس یافتن تقابل های دوگانی و اصل همزیستی تضادها و روابط گفتگویی آنها که تلفیقی از روش ساختارگرایان در جستجوی تقابل های دوگانی و عنصر غالب همزیستی تضادها در چندآوایی باختین است، صورت گرفته است.
جان مایه های درد در شعر کلیم کاشانی دکتر مریم السادات اسعدی
حوزههای تخصصی:
بازتاب اسطوره هابیل و قابیل در برخی از رمان های ادبیات ایران و جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان هابیل و قابیل در ادامه و کنار داستان آفرینش، یکی از اصلی و اصیل ترین اساطیر انسانی است که جریان روایت آن در حصار زمان و مکان خاص، متوقف نمانده و در سرشت و سرنوشت اعصار، ردپایی ژرف برجای نهاده است.مقاله پیش رو کوششی است برای بررسی داستان هابیل و قابیل در برخی از رمان های ایرانی و غیر ایرانی از جمله «هابیل»، «افسانه فلوت بداغ»، «سمفونی مردگان» و «فریدون سه پسر داشت»؛ و نیز بررسی تاثیر نوع ادبی رمان به عنوان قالب ادبی غالب در ادبیات این روزگار، با امکانات و ویژگی های خاص خود، در روند بازخوانی و بازآفرینی این اسطوره.
ویژگی های اقلیمی در داستان نویسی شمال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقلیم گرایی در داستان نویسی معاصر ایران به طور جدّی از دهه هزار و سیصد و سی شمسی آغاز می شود و در دهه های چهل و پنجاه به اوج خود می رسد. داستان های اقلیمی غالباً بازتاب دهنده ویژگی ها و عناصر مشترکی چون فرهنگ، باورها و آداب و رسوم منطقه ای جغرافیایی اند. با توجّه به خاستگاه نویسندگان و ویژگی های اقلیمی بازتابیده در آثارشان، پنج حوزه یا شاخه داستان نویسی اقلیمی شمال، جنوب، غرب، شرق و آذربایجان، در داستان نویسی معاصر ایران قابل تشخیص است. این مقاله پس از ارائه تعریفی از داستان اقلیمی با توجه به عناصر و ویژگی های بازتابیده در داستان های اقلیمی، به معرّفی انتقادی داستان های اقلیمی شمال و برشمردن ویژگی های آن ها با ارائه شواهد و نمونه های متنی، می پردازد و نشان می دهد که این شاخه از داستان نویسی اقلیمی از اهمیت و اعتبار ویژه ای برخوردار است.
تحلیل متن شناسی زیارتنامه حضرت امام رضا (ع) بر پایه نظریه کنش گفتار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه کنش گفتار یکی از مهم ترین نظریاتی است که بر دو حوزه فلسفه زبان و زبان دین تاثیر گذاشته است. آستین، ارائه کننده این نظریه، کاربرد زبان برای انجام کارهایی از قبیل اعلام کردن، وعده دادن، اظهار داشتن، تهدید کردن و ... را کنش گفتار نامید. وی واحد ارتباط زبانی را کنش های گفتاری اعلام کرد، بدین معنی که ارتباط زبانی هنگامی اتفاق می افتد که گوینده، کنش گفتاری انجام دهد. جان سرل بر پایه این نظریه کنش های گفتاری را به پنج دسته تقسیم بندی کرد: کنش های اظهاری، اعلامی، تعهدی، ترغیبی و عاطفی. بررسی متن شناسی زیارتنامه حضرت امام رضا (ع) بر اساس طبقه بندی فوق نشان داد از مجموع 107 کنش گفتاری به کار رفته در این متن، کنش های عاطفی با 38 مورد بیشترین و کنش های اعلامی با 22 مورد کمترین تعداد را به خود اختصاص داده اند. ضمن آن که در متن فوق هیچ گونه کنش گفتاری تعهدی به کار نرفته است. نتایج فوق نشان دهنده ایجاد ارتباط عمیق عاطفی گوینده و مخاطب یا مخاطبان زیارتنامه است. به عبارتی گوینده متن تلاش کرده است احساساتی از قبیل ارادتمندی، قدردانی و دوستی خویش را در قالب این متن با مخاطب خویش به اشتراک بگذارد. اختلاف ناچیز بین تعداد سایر کنش های به کار رفته در متن با توجه به تعداد کل کنش های موجود معنی دار به نظر نمی رسد.
بررسی مقایسه ای مفهوم خیال از دیدگاه ابن عربی و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیشتر عرفا بر این اعتقادند که عالم خیال، عالم تجسم مثالی است. عالم واسطه، بین عقول محض و محسوسات که در آن ارواح تجسم و اجسام تجرد می یابند. از جمله کسانی که به این مفهوم پرداخته، عالم بزرگ محیی الدین ابن عربی است. مفهوم خیال در تفکر ابن عربی با توجه به دیدگاه وحدت وجودی و تلقی خاص او از ماسوی الله، بسطی عمیق می یابد که از حد واسطه صرف بودن میان محسوسات و عقول محض، فراتر می رود. در نگاه ابن عربی ماسوی الله به مفهوم وسیع خود دارای معنای مثالی است که دلالت بر وجود مطلق می کند. وی معتقد است هر آنچه در بطن خود حقیقتی دارد خیال است. مولانا نیز در مثنوی به خیال و عوالم آن پرداخته است. هرچند مفهوم خیال در مثنوی مولوی کاملاً قابل تطبیق با نظریه خیال ابن عربی نیست، اما ما در این تحقیق برآنیم تا با ارائه شواهد کافی نشان دهیم میان این دو شباهتهایی در باب مبحث خیال وجود دارد، هرچند همان گونه که شیوه همیشگی مولاناست مفهوم خیال در صافی ذهن او تا حدی تغییر یافته است. لذا در این مجال، ضمن بررسی و تحلیل دیدگاه این دو عارف بزرگ، به ذکر شواهدی که نشان دهنده این هماهنگی و مشابهت است، می پردازیم.
کی می رسد باران؟ (پیرامون جهان بینی شعر نو و مؤلفه های آن)
حوزههای تخصصی:
اگر کسی ادعا کند که وضعیت کنونی ایران و شرایط زیستن ما در این زمانه را به خوبی درک کرده است اما به شعر نو و جایگاه آن التفاتی نداشته باشد، قطعا باید در ادعای او شک کرد. در زمانهای که سخن گذشتگان به گوش ما غریب میآید باید به زبان زمانه یمان یعنی شعر نو گوش فرا دهیم. زبانی که رنگ زمانه اش را پذیرفته است و شاید زمانه را به رنگ خویش درآورده است! کسی می تواند از جایگاه فکری و اندیشهای شعر نو در تاریخ تفکر ایران سخن بگوید که علاوهبر آشنایی با ادبیات، که شرط لازم تأمل در شعر نو است، فلسفه بداند و همچنین به بررسی سیر تاریخ اندیشه و تفکر معاصر اهتمام جدی داشته باشد؛ ویژگی هایی که در محمدمنصور هاشمی جمع است.