این مقاله سعی در شناخت جنبههای اجتماعی گلستان سعدی دارد و حقوق شهروندی در گلستان سعدی را در باب اول مورد بحث و بررسی قرا میدهد و در این باب سعدی از فقدان شایسته سالاری در گفتمان حقوق مدنی سخن میگوید و از موضع اشاعره به تبیین بیکفایتی مدیران میپردازد، اما با این همه نمیتواند نهایت تاسف و تحسر خود را از غیبت موازین شایسته سالاری و حقمداری در اداره امور مملکتی پنهان سازد.
دو شخصیت انوشیروان و بوزرجمهر از دیرباز در فرهنگ شفاهی و کتبی ایرانیان جای برجسته و متمایزی داشته است. این دو شخصیت که شاید برای اولین بار دقیقترین تفصیل چگونگی ساختن و پرداختنشان در شاهنامه فردوسی شکل گرفته است، عمق ریشهها و وسعت شاخ و برگشان از حدود مسلمات تاریخی فرا رفته و به قلمرو اسطوره و خیال راه یافته است. از ادغام این دو عنصر اسطورهای که یکی مظهر عدل و دیگری مظهر خرد بوده است، فرهنگ سیاسی ایران یکی از دیرپای ترین مسایل جوامع ایرانی، یعنی «عدالت اجتماعی» را مورد تامل و تفسیر قرار داده است. از اهم متون پایهای که در آن داستانهای مربوط به انوشیروان و بوزرجمهر آمده است، گلستان سعدی است. این مقاله به بررسی این دو شخصیت در گلستان سعدی می پردازد.