در این مقاله موضوع سنت و نوآوری در فرهنگ عامیانه به ویژه در امثال و حکم و داستانهای عامیانه و کهن فارسی بررسی شده است. قداست گذشته، تقدیم قدیم بر جدید و تکیه بر تقلید و حفظ مواریث سنتی از برجسته ترین درون مایه های فرهنگ عامه جوامع ایستا و سنتی است. هر گونه نوآوری و خروج از هنجارهای قدیمی نکوهش می شود و عصر طلایی و بهشت گمشده در گذشته جستجو می شود.
مدح پیامبر(ص)واهل بیت (ع)در دیوان شعراجاری است . تبیین اوصاف اهل بیت (ع) با استناد به آیات و روایات ‘ سنتی است که اکثر مدیحه سرایان بدان پرداخته اند . در میان شعرا بوصیری بخاطر برده اش و دیگر سروده هایش از جایگاه ویژه ای برخوردار است ‘جایگاهی که شاعران قرون واعصار را به تقلید واداشته است. بوصیری در دیوان خود با اشاره به آیات قرآن و احادیث ‘ پیامبر را نذیر مبین و افصح من نطق بالضاد معرفی کرده و به حدیث شق القمر و ستون حنانه و حرکت شجر و نطق حجر اشاره می کند او در مدح اهل بیت (ع) از کربلا و حدیث کساء و حدیث منزلت و سوره هل اتی و آیه مودت یاد کرده و حضرت فاطمه را با وصف خیر النساء مدح می کند و پا به پای شعرای شیعی به مدح اهل بیت می پردازد.
در این مقاله، سعی شده است تا از منظر روش فرمالیسم در نقد ادبی کتاب تاریخ جهانگشای جوینی (تألیف 658 ه ق) مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. و مرز میان ماهیت تاریخی و ماهیت ادبی این اثر مشخص شود. مقاله نشان می دهد که مشخصه ادبی این کتاب بر ماهیت تاریخی آن غلبه دارد
ابن ابی الحدید؛بزرگ و نامی اهل تسنن قرن هفتم هجری ‘ هفت چکامه زیبا در مدح علی (ع) سروده است که به ((قصاید علویات سبع)) شهرت دارد.شاعر در این قصاید به گونه ای چهره پرفروغ آن حضرت را به تصویر کشیده است که در وصف نمی گنجد. در این نوشتار با ذکر نمونه هایی از ابیات این قصاید به تبیین و نقد و بررسی اهم موضوعاتی که شاعر در این اشعار درباره مقام شامخ علی (ع) مطرح کرده ‘ پرداخته شده و دورنمایی از چهره تابناک این ابر مرد همیشه زنده تاریخ جهان از خلال این قصاید به نمایش گذارده شده است.