«شعراعتراض» یکی از انواع شعری است که با شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران رونق گرفت و به عنوان یک جریان ادبی ادامه حیات داد. تاکنون این نوع شعر مورد بررسی همه جانبه و علمی قرار نگرفته و بررسی های حول شعر اعتراض بیشتر جنبه مطبوعاتی و ژورنالیستی داشته است. اما این پژوهش سعی کرده به این نوع شعر از جنبه موسیقیایی بپردازد. برای همین منظور حدود دویست شعر اعتراض از جنبة موسیقی بیرونی، کناری و درونی مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش موسیقی بیرونی بهکارکردهای وزن و ارتباط آن با موضوع اعتراض پرداخته شده و همچنین اوزان جدید و یا نامتعارف در شعر اعتراض شناسایی شده اند. در بحث موسیقی کناری انواع قافیه های بدیعی، ردیف های پویا و ایستا و ارتباط قافیه و ردیف با موضوع اعتراض بررسی شده و در بخش موسیقی درونی نیز جنبه های مختلف تکرار در شعر اعتراض مورد توجه قرارگرفته است. نتیجة این پژوهش این است که رابطة تنگاتنگی بین موضوع اعتراض با عناصر موسیقیایی این اشعار وجود دارد.
بدیع الزمان همدانی در آخرین مقامه خود از شاعری به نام ""بشر بن عوانه"" یاد و قصیده ای منسوب به او را با عنوان ""قصیده بشریه"" در همانجا نقل می کند؛ این قصیده را محمد حسین شهریار شاعر معاصر ایرانی با شیوه ای زیبا به شعر فارسی کلاسیک ترجمه کرده و توانسته است جوانب مختلف و مهم شعریت متن - و از همه مهمتر ""موسیقی"" شعر - را به متن مقصد انتقال دهد.
مهم ترین یافته های این تحقیق نشان می دهد که عنصر موسیقی در هر دو متن اصلی و مقصد به خوبی به شاعر کمک کرده است تا مفاهیم و معانی مورد نظر خود را به مخاطب القاء کند، لذا گاهی فضای موسیقی با فخر و حماسه مناسبت دارد و گاهی هم با فضای غزلی و عاطفی. در همین راستا موسیقی وزن و بحر با حماسه و موسیقی قافیه با غزل تناسبی تام دارد؛ این مهم در مورد موسیقی معنوی داخل ابیات هم صادق است.
اگر بطور حاشیه ای به برخی قوانین و قواعد زبان عربی ‘ همچون عدم جواز ابتدا به ساکن ‘ اعلال ‘ادغام و ابدال بنگریم . این نکته به ذهن خطور می کند که عربها- همانند سایر نژاده - از موسیقی الفاظ و آهنگ ها و زیبایی لفظ لذت می برده وسعی فراوان داشته اند. که لفظ را از وحدتی منسجم برخوردار نمایند‘ تا لفظ به آسانی بر زبان جاری و آهنگش گوش نواز و دلنشین گردد. از این روی ابوهلال - بعنوان یک ناقد بلاغی -بطور مفصل از ارزشهای موسیقی درونی و برونی الفاظ و از تأثیرهای هر یک سخن گفته و در کتاب الصناعتین عمدتا به شعر پرداخته است ‘ زیرا معتقد است که شعر نسبت به نثر می تواند بار احساسی بیشتری رامنتقل نماید. این مقاله به تحلیل دیدگاههای ابوهلال در زمینه نغمه الفاظ و عبارتها و به بیان دلالتهای الهام بخش وکیفیت تاثیر آن بر مخاطب می پردازد و به عبارتی از یک سو به بیان دیدگاه وی در مورد موسیقی الفاظ‘ بعنوان یک قضیه نقدی ‘ و از دیگر سو به بیان قوانین آن ‘ که همان قواعد بلاغی است پرداخته است.