فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۱۱٬۴۳۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این جستار، بیست و یک بیت از دیوان انوری بر اساس یکی از کهن ترین دست نویس های دیوان وی، یعنی نسخه کتابخانه مجلس که تاریخ تحریر آن (680 ه .ق.) است، تصحیح شده است. مصححان پیشین در تصحیح دیوان انوری، این دست نویس کهن و معتبر را در اختیار نداشته اند؛ لاجرم از بسیاری ضبط های اصیل و صواب آن نیز بی بهره بوده اند. به همین سبب در این جستار سعی شده است برخی اشکالات و تصحیفاتی که معنای متن اصلی را به نوعی تحت الشعاع قرار داده، تا حدود زیادی دیگرگون کرده است، تصحیح شود و از پرداختن به اختلافات جزئی نسخه ها که فایده ای ندارد، پرهیز شود.
تحلیل نشانه شناختی سبک سه نگاره شاهنامه فردوسی با عنوان «کشتن بهرام گور، اژدها را»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی به مطالعة نظام های نشانه ای در زندگی اجتماعی می پردازد. نظریّه های نشانه شناختی در زمینة تحلیل آثار هنری و تصویری نیز کارآمد است. نشانه شناسی در تحلیل متن بصری و سبک آثار هنری به گسترة معناهای متن نزدیک می شود. آفرینش هنری، عینیّت بخشیدن به زیباییست و در نگاه نگارگر ایرانی قلمرو زیبایی با عالم مثال قرین است. فضا در نگارگری ایرانی نمودیست از فضای ملکوتی و هنرمند در بیان آن از زبان واقع گرایانه استفاده نمی کند، بلکه زبان او، زبان نماد و نشانه است. مطالعة تطبیقی سه نگاره با عنوان مشترک «کشتن بهرام گور، اژدها را» از سه شاهنامة سلطان ابوسعید (مورّخ 730ه .ق)، شاهنامة مکتب شیراز (مورّخ 771ه .ق محفوظ در موزة توپقاپی سرای استانبول) و شاهنامه ای مربوط به مکتب مشهد- قزوین (مورّخ 988ه .ق) از منظر نشانه شناسی و سبک هنری آن از اهداف نگارندگان در مقاله است. نویسندگان، در آغاز به بحث عالم خیال و تأثیر و بازتاب آن در این نگاره ها می پردازند، سپس نشانه های نمادین، نمایه ای و شمایلی را در دو نگاره بررسی و در خلال پژوهش، معنی هایی ضمنی اژدها و بن مایة اژدهاکشی را تحلیل کرده اند. هم چنین شخصیّت بهرام در اسطوره و تاریخ تبیین شده است. این پژوهش تطبیقی و توصیفی - تحلیلیست. دستاوردهای پژوهش نشان می دهد گرچه نگارگر در تصویر کردنِ اصل شعر وفادار است، در عین حال تابع صرفِ متن نبوده است، بلکه با انتخاب فرازی از شعر و در آمیختن آن با خیال و ارزش های عرفی و هنری در برهة تاریخی خود، روایت تصویری خلّاقانة خود را از این مضمون ها ارائه می دهد.
ضرورت تصحیح دوبارة دیوان امیر خسرو دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امیرخسرو دهلوی، طوطی زبان آورِ هند، از شاعران بنام پارسی گوی (651 هند- 725دهلی) است، شکی نیست که بزرگ ترین شاعر شبه قارة هند امیرخسرو است که برخی وی را سعدی هندوستان نامیده اند. او در نظم و نثر پارسی توانایی کامل داشت و از استادان این فن به شمار می رود. دیوان غزلیات امیرخسرو بارها در شبه قاره و ایران به چاپ رسیده است. چاپ های تهران م. درویش و سعید نفیسی مورد عنایتِ اقبال صلاح الدین در تصحیح بعدی از دیوان غزلیات امیرخسرو در لاهور قرار گرفت که به سبب نایافت بودن آن در ایران، محمد روشن همان کارِ اقبال صلاح الدین را با ویراست جزئی به چاپ رسانید. این تصحیح که امروزه به عنوان منبع پژوهش پژوهشگران مورد استفاده است، خطاهایی درکتابت و اشکالات اساسی کوچک و بزرگی دارد که پس از بررسی ژرف در دیوان و تطبیق با نسخه های بسیار معتبر، بازنگری و تصحیح دوبارة آن ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش نمونه هایی از این گونه اشکالات همراه با ابیات و اشعار نویافته نمایانده شده است.
بررسی ارسال المثل و تمثیل در دیوان اشعار کلیم کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش قصد دارد که میزان و نقش کاربرد دو صنعت ارسال المثل و تمثیل را در دیوان اشعار کلیم کاشانی از شاعران معروف سبک هندی بررسی کند. ارسال المثل و تمثیل از جمله صنایع ادبی هستند که در سبک هندی به سبب کاربرد زیاد به صورت ویژگی سبکی درآمده اند، کلیم کاشانی در اشعار خود کوشیده است تا با استفاده از عناصر بیانی و به ویژه ارسال المثل و تمثیل بر حسن تأثیر و زیبایی کلام خود بیفزاید. از این رو، در این پژوهش که به شیوة توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته، بسامد این دو صنعت ادبی نسبت به آرایه های دیگر و نیز سهم آنها در کل دیوان وی بررسی و واکاوی شده است. در پایان بر اساس نمونه های آماری جایگاه این دو صنعت در دیوان شاعر به تفکیک نشان داده شده است. نتیجة این پژوهش نشان از آن دارد که صنعت ارسال المثل در دیوان اشعار کلیم کاشانی بیشترین میزان کاربرد را نسبت به آرایه های دیگر دارد و شاعر از این صنعت بیشترین بهره را جسته است.
تحلیل کارکرد محتوایی- بلاغی رنگ ها در غزل عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از کارآمدترین ابزارهای آفرینش هنری - ادبی، عنصر رنگ است. با آن که حضور این پدیده در گذشتة ادبیات فارسی، تنوع امروزه را نداشت، همواره نقشی مهم و تعیین کننده در القای مفاهیم به مخاطب و تصویرسازی های ادبی به ویژه در حوزة شعر داشته است. بررسی میزان و نحوة کاربرد انواع رنگ در شعر کهن و معاصر، کوششی راه گشا برای ورود به دنیای عواطف و اندیشه های شاعران و همچنین آگاهی از کیفیت چیرگی آن ها در استفاده از شگردهای فرمی و ادبی است. بر اساس همین اهمیت، هدف مقالة حاضر، تحلیل کارکرد محتوایی و بلاغی رنگ های به کار رفته در غزلیات عطار است؛ شاعری که به عنوان پیرو سنایی و پیشگام مولوی، سهمی بزرگ در درخشش شعر کهن فارسی و از جمله غزل سرایی دارد و بررسی غزل های عاشقانه، عارفانه و قلندری او از این منظر می تواند به شناسایی بخش مهمی از ذهنیات و ویژگی های شعری اش بینجامد. عطار رنگ را بیشتر در بافت موضوعی- معنایی عاشقانه به کار می برد. پربسامدترین رنگ ها در شعر او به ترتیب عبارتند از سیاه، سرخ و سبز. همچنین پرکاربردترین شیوه های بلاغی- تصویری که عطار در زمینة رنگ از آن ها بهره می گیرد، تشبیه و کنایه است.
ضرورت توجه به تصحیف در تصحیح اشعار عربی خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به اعتقاد مصححان متون، بسیاری از مشکلات تصحیح به دلیل وجود تصحیفات است. در اشعار عربی خاقانی نیز تصحیفات فراوانی دیده می شود که عیناً از نسخه های خطی به چاپ های دیوان وی راه یافته است و گاهی نیز بدخوانی کلمات توسط مصححان بر دامنه این تصحیفات افزوده است. هدف این مقاله، بررسی تصحیفات در اشعار عربی خاقانی و نشان دادن ضرورت توجه به این موضوع در تصحیح این اشعار است. یافتن شکل صحیح واژه ها بر اساس توجه به تصحیف می تواند موجب حاصل شدن نسخه ای منقح تر از اشعار عربی خاقانی شود. در این مقاله 18 بیت از اشعار عربی خاقانی که در چاپ های موجود و حتی نسخه های خطی به غلط ثبت شده، بررسی شده است و با توجه به معیارهایی مانند نسخه های معتبر دیگر (لندن، مجلس و...)، اشعار فارسی و دیگر آثار خاقانی، ویژگی های سبکی شعر وی، محور طولی اشعار، معنای بیت و... تصحیح شده است. علاوه بر آن این مقاله به ارزیابی تصحیحات دیوان خاقانی پرداخته و نشان داده است که هر چند از میان این تصحیح ها، تصحیح سجادی جایگاه والاتری دارد اما در این تصحیح نیز موارد فراوانی از تصحیف به شکل غلط ثبت شده است.
مقاله به زبان فرانسه: خوانش جامعه شناسانة اشعار «فروغ فرخزاد» با تکیه بر مفهوم «ایدئولوژی بُن» (Analyse de quelques poèmes de Forough Farrokhzad basée sur «l’idéologème» d’Edmond Cros)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادموند کروس در اثری با عنوان نقد جامعه شناسیک، روش تحلیلی و کاربردی خود را در زمینة نقد جامعه شناسی ارائه می دهد. او در این کتاب، پس از بیان مقدمات لازم و مفاهیم اصلی این حوزة پژوهشی، مفهوم ایدئولوژی بّن را تعریف می کند. ایدئولوژی بن کوچکترین واحد قابل درک ایدئولوژی است که عناصر اجتماعی، نشانه شناختی و نمادین را در خود دارد . او با تبیین این مفهوم، نشان می دهد که اولاً چگونه تاریخ و ایدئولوژی در متن نفوذ می کند و ثانیاً چگونه ایدئولوژی بن مشخصات تاریخی و اجتماعی متن را نشان می دهد.
ما در این مقاله ابتدا، رویکرد جامعه شناسیک ادموند کروس و مخصوصاً مفهوم ایدئولوژی بّن را معرفی کرده و به بررسی ایدئولوژی بّن «ارتباط» می پردازیم، سپس سعی می کنیم تا از این منظر، خوانشی جامعه شناسیک از آثار فروغ فرخزاد به دست آورده و ایدئولوژی بّن قرن بیستم را در اشعار او نشان دهیم.
هویت زن در غزل مدرن و پست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوران مدرن و پست مدرن قبل از هر چیز با پارادایم معرفت شناسی مشخص می شود که بازتاب آن را در همه حوزه ها، از جمله در ادبیات و شعر نیز می توان یافت. شعر پست مدرن ایران در شمارآخرین و جدیدترین اشعار معاصر قراردارد که نگاههای منتقدان و بسیاری از جوانان جامعه را به سوی خود جلب کرده است. یکی از موضوعات عمده در این اشعار، بازتاب چهره زنان در طیف های گوناگون است که در برخی موارد بیانگر احوال وکردار و اندیشه ها و به تبع آن آشکارکننده ابعاد هویتی آنان در جامعه امروز ایران می باشد. کنش ها و منش هایی که به نظر می رسد، معلول شرایط اجتماعی و تاریخی است که در آن عرصه، زن می خواهد خود را از قید و بندهای تاریخی و سنتی حاکم بر زندگی یا ذهن و ضمیرش برهاند وهویت های متکثر، مبهم و بیگانه را به تجربه بنیشیند. این پژوهش به روش تحلیل محتوا به بررسی آثار مدرن و پست مدرن از منظر تحلیل جایگاه وهویت زن در این اشعار با ارجاع به مبانی معرفت شناسی و جامعه شناسی می پردازد تا از رهاورد تبیین و آشکارسازی مفاهیم، عصیان ها و اعتراض های نهفته در پس این اشعار، گامی در جهت شناخت و هویت زن معاصر برداشته شود که اغلب بیانگر شکاف و چالش میان مبانی سنتی و رهاوردهای مدرنیته و موضوعات فلسفی پست مدرن است.
ناقوس بوسیدن در قصیده ی ترسائیه ی خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، برخی از شارحان در ضبط واژه ی «بوسم» در بیت یاد شده از خاقانی، تردید کرده و باور دارند که این واژه تصحیف «نوشم» (صورت کوتاه شده ی نیوشیدن) و به معنای شنیدن است و سخن خاقانی را در این بیت نه ناقوس بوسیدن، بلکه ناقوس نوشیدن؛ در معنای نیوشیدن و شنیدن گرفته اند که در گذر زمان تصحیف شده و به صورت ناقوس بوسیدن درآمده است. هدف نگارندگان از این نوشتار، بررسی معنایی و کاربردی «ناقوس» و انواع آن در متون منظوم فارسی و پیشینه ی این واژه و سرانجام، رسیدن به مفهوم درست ناقوس و ناقوس بوسیدن است و در همین رهگذر سعی شده است تا با مراجعه به منابع لغت و دیوان های شعری فارسی، موضوع ناقوس بوسیدن/ نوشیدن بیشتر بررسی و ریشه یابی شود و این ابهام رفع گردد.
بررسی نمود اسطورة باروری در حماسة برزونامه بر اساس نظریّة جرج فریزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی باروری یکی ازالگوهای تکرارشونده و بنیادین در اساطیر جهان است که روایتگر داستان عشق ایزدبانوی آب (عشق و باروری) به خدای گیاهی و به دنبال آن، مرگ و نوزایی خدای گیاهی است. به نظر جرج فریزر (George Frazer)، این الگوی مشترک که مظهر رویش هر سالة گیاهان در بهار، پژمردگی در خشکسالی تابستان و رستاخیز هر سالة آنها در نزد اقوام کشاورز است، به صُوَر گوناگون در متون اسطوره ای و حماسی جلوه پیدا کرده است. حماسة ملّی «برزونامه» یکی از این آثار حماسی است که به نظر می رسد در زیرساخت خود روایتگر اسطورة باروری باشد، بدین گونه که بُرزوی کشاورز در این حماسه، نمایندة خدای غلاّت و گیاهان است که در کنار شهرو، خدای عشق و باروری، عهده دار زایا کردن طبیعت و بارور کردن موجودات در ایران زمین است.
بررسی تشبیهات هنجارگریخته در سروده های ابن فارض و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماهیت فرامنطقی، عقلی و عرفی معانی و حقایق عرفانی از یک سو و محدودیت حوزه کارایی زبان از سوی دیگر باعث شده شاعران و عارفان، از زبان و بیان هنجارگریخته استفاده کنند. عارفان همواره برای ساخت تصاویر شاعرانه و بیان افکار خود، از تشبیه، که یکی از مهم ترین و پربسامدترین انواع هنجارگریزی معنایی در سروده های عرفانی است، بهره برده اند.\nدر این جستار، نگارندگان به روش تحلیلی، تشبیهات هنجارگریخته در دیوان ابن فارض و کلیات مولوی را نقد و بررسی می کنند. تحقیق نشان از آن دارد که بسامد استفاده از تشبیهات فشرده در سروده های این دو شاعر، بیش از تشبیهات گسترده است، چرا که به این وسیله، درنگ و چالش ذهنی مخاطبین طولانی می شود. گاه رابطه میان دو طرف تشبیه در سروده های آنان، آنچنان دور است که آشنایی زدایی در آن بیشتر به چشم می خورد. این دو شاعر با انتخاب شگرد تزاحم تشبیه سبب دیریابی معنا شده اند تا با برجسته کردن الفاظ خویش، سبب ایجاد لذت ادبی بیشتر در مخاطبین شوند. هرچند قصد ابن فارض، تفهیم مفاهیم متعالی و امر قدسی به ذهن خواننده بوده و به کاربرد تشبیه محسوس به معقول توجه نشان داده است، اما در تشبیه معقول به معقول، ترازو به سمت مولوی سنگینی می کند و تشبیهات حسی به حسی در سروده های مولوی با توجه به مشرب عرفانی و معنویش، بسامد معناداری را به خود اختصاص داده و دامنه تشبیهات گسترده در اشعار وی بیشتر از سروده های ابن فارض است.
سبک شناسی نفثه المصدور زیدری نسوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ساختارگرایی به عنوان یکی از مؤثرترین نظریه های قرن حاضر پذیرفته شده است. هدف غایی آن را «کشف و دست یافتن به راز پنهان و جنبه های زبان شناختی اثر ادبی» از طریق عناصر ساختاری اثر دانسته اند. طبق این نظریه ، در واکاوی ساختار یک اثر ، توجه به دلالت های فرامتنی جایی ندارد و ساختارگرا نگاه خود را تنها به متن معطوف می کند و معنا را از ساختار متن می طلبد. مطابق با این نظریه ، در این مقاله کوشش شده است ساختار و روابط متقابل واحدها و عناصر متعدد موجود در نفثه المصدور زیدری نسوی از سه حوزه محتوا ، تکنیک زبانی و شکل بررسی شود تا از این طریق بتوان به لایه های پنهان الگوهای ذهنی نویسنده دست یافت.
بررسی ارتباط مرگ با کلام و گفتمان پسامرگی در پست مدرنیسم در روایت های داستانی محمدرضا کاتب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درون مایه مرگ یکی از موضوعات مهم برای بازنمایی در ادبیات جهان است. نوشتار پسامدرنیستی با شبیه سازی مرگ و مواجهه خواننده با دنیاهای متعدد و گذار از مرزهای هستی شناسانه این مضمون را به رویه و سطح روایت سوق داده و بر نقش غیرقابل انکار آن در شکل گیری قصه های بشری تأکید ورزیده است. اندیشمند پسامدرنیست برایان مک هیل، به ارتباط محتوایی مرگ و گفتمان در ادوار مختلف به ویژه در حوزه ادبیات پسامدرنیستی اشاره کرده است. در این پژوهش با بازخوانی روایت های داستانی محمدرضا کاتب به این سؤال مقدر پاسخ می دهیم که آیا اندیشه پیوند میان مرگ و کلام در متون داستانی محمدرضا کاتب به چشم می خورد؟ و سپس در بازنمایی مضمون مرگ این ارتباط با پسامدرنیسم محفوظ مانده است؟ در این جستار تلاش شده است پیوند محتوایی مرگ با کلام و گفتار پسامرگی در پسامدرنیسم و تلازم و همبستگی محوری این مضامین در روایت های داستانی این داستان نویس معاصر نشان داده شود.
نقش ترکیبات اشتقاقی مثنوی در آفرینش قافیه از منظر سبک شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولوی یکی از قلّه های ادب پارسی است که در کنارمعناگرایی،گاه گاه جلوه های زبانی در شعرش جلوه گر می شود. این شاعر توانمند، جهت زیبا و شیوا ساختن صورت سخنش، شگردهای متنوّعی به کار می بندد. یکی از تکنیک های مولوی در انعطاف بخشی به صورت کلام، ابداع ترکیب های نو و اشتقاقی در مکان قافیه است. اندیشمندان و محققان مثنوی بیشتر به وجوه معنایی شعر مولوی پرداخته اند. در مورد نقش ترکیبات اشتقاقی در آفرینش قافیه در مثنوی تاکنون اثری شایسته چهره ننموده است. در این مقاله، به این جنبه از سخن مولوی پرداخته شود. مولانا در جایگاه قافیه به صورت وافر از ترکیب استفاده کرده است. برانگیختن توجّه مخاطب به صورت کلام، نگارگری در عرصة سخن، آهنگین کردن کلام و انباشت جای خالی قافیه از مهم ترین انگیزه های مولوی در به کارگیری این تکینک است. بازتاب نقش ترکیبات در خلق قافیه تحت عنوان هایی چون : ترکیبات ونددار، ترکیبات شبه وند دار، صفات فاعلی مرکب مرخّم، ترکیبات وصفی، ترکیبات مصدری و کلمات پیوندی بررسی و تحلیل شده اند. تجلّی ترکیبات اشتقاقی در جایگاه قافیه علاوه بر بلیغ ساختن صورت کلام مولوی موجب ایجاد تشخّص سبکی برای سخن او شده است، به گونه ای که سخن او را می توان از معاصرانش متمایز کرد.
تحلیل ساختار تخیلی داستان «تشنه و دیوار» مثنوی براساس ساختارهای نظام تخیل در آرای ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی ماهیت خیال و ساختار تخیلی ای که شاعران و هنرمندان بر مبنای آن تفکر می کنند، در مباحث نقد ادبی و هنری از جایگاه والایی برخوردار است. مبنای بسیاری از رمزگشایی های متنی امروزه بر عهده کاوش-هایی در حوزه تخیل شناسی است. ژیلبر دوران (متولد 1921) تخیل شناس و اسطوره پژوه فرانسوی قرن بیستم، توانست با ابداع روشی علمی، اعتبار حقیقی تخیل را که به مدت دو قرن در غرب انکار می شد، دوباره بدان بازگرداند. این مقاله قصد دارد با تعمق در آرای این اندیشمند به تحلیل ساختارهای تخیلی داستان «کلوخ انداختن تشنه از سر دیوار در جوی آب» در ابتدای دفتر دوم مثنوی، روی آورد. مولوی در این حکایت، صحنه ای را ترسیم می کند که در آن عمل/کنشی (پرتاب سنگ و خشت به آب) تکرار می شود. این صحنه یک تخیل است. همچنین بر طبق قراینی که به دست خواهیم داد، مشخص می شود که نگاه و اندیشة تخیل-پرداز راوی نسبت به جهان، تحت تأثیر ساختارهای منظومه شبانه تخیل است. این منظومه که مربوط به ساختارهای اسرارآمیز یا آنتی فرازیک و ساختارهای دراماتیکی یا ترکیبی است با ویژگی هایی چون: تکرار، وابستگی فرد به جهان و دیدگاه تعاملی او نسبت به جهان، گرایش به عمل مینیاتورسازی و درک چرخه ای و... مشخص می شود.
تحلیل ساختاری شعر «میراث» اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: