فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
فرم های شعر فارسی حداقل از زمان رودکی تاکنون نقش عمده ای در شکل گیری موسیقی آوازی ایران ایفا کرده است. در اغلب آوازهای ایرانی، از روزگاری که بر روی صفحه های گرامافون ضبط می شده تا امروز، رد و نشانی از غزل های سعدی آشکار است. این نشان گاه چنان برجسته است که گویی برای روایت موسیقایی احوال درونی خواننده (و نوازنده)، بستری سازگارتر از غزل سعدی فراهم نبوده است. پرسش اینجاست که چرا تا این اندازه غزل سعدی با موسیقی ایرانی عجین شده است؟ یا کدام ویژگی در سخن سعدی است که غزل او را در روایت موسیقی ایرانی با چنین اقبالی مواجه کرده است؟ چنانکه گویی سعدی غزل هایش را جز به این هدف نسروده، یا با ردیف کنونی موسیقی ایرانی آشنا بوده است! برخلاف شعرایی مانند منوچهری، رودکی، فرخی و... که به صراحت به نوازندگی و خوانندگی خود اشاره کرده اند، سعدی ادعایی در موسیقی دانی ندارد. پس کدام لطیفه نهانی شعر وی را بیشتر از شعرای مدعی با ردیف موسیقی ایران سازوار کرده است؟ مقاله حاضر، با تکیه بر روش تحلیل محتوا، تلاشی برای پاسخ به این چراهاست. نتیجه بررسی ها نشان می دهد که غزل سعدی نمونه ای بی نقص از سهولت و روانی توأم با وحدت موضوع و اشتراک مضمون است. همچنین، سخن سعدی دارای وزن سیال و روان، مبتنی بر روایت یک واقعه است. از سوی دیگر، همنشینی سحر آمیز واج ها اثرگذاری آهنگ غزل او را بیشتر کرده و رابطه متقابلی را میان ابیات غزل و نغمه های موسیقی پدید آورده است. چنین مشخصه هایی سخن سعدی را در روایت موسیقی آوازی ایران با اقبالی بی نظیر مواجه کرده است.
پرسش و پاسخ در آثار ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناصرخسرو (481-394 ه.ق) شاعر و نویسندة توانا، از چهره های درخشان قرن پنجم ادبیّات فارسی است. او علم و دانش را در بالاترین درجه قرار داده و والاترین ارزش ها را برای آن در نظر گرفته است. روش علمی ناصرخسرو در کنار سیرت عملی وی، می تواند نمونه و سرمشق کامل برای هر انسانی باشد. یکی از روش های تعلیمی که ناصرخسرو در دیوان خود از آن بهره جسته، آوردن سؤالاتی است که به شیوه های گوناگون مطرح نموده است. او خود با انواع علوم زمانه اعمّ از حکمت، فلسفه، دین و... آشنا بود و از هریک از این علوم برای بیان عقاید خود استفاده کرده است. پرسش های ناصرخسرو در میان قصایدش درج شده است، امّا وی پاسخ این پرسش ها را به شیوه های گوناگون بیان کرده است. گاهی برای یافتن پاسخ ها باید به آثار منثور او مراجعه کرد. ناصرخسرو گاهی نیز برای تنبّه خاطر مخاطب، از استفهام انکاری استفاده نموده و در برخی موارد نیز بعد از پرسش در قصیده ای، بلافاصله جواب آن را نیز همان جا بیان کرده است. به طور کلّی، ناصرخسرو در آثارش از تمام فنون سخن بهره گرفته است تا آنچه را که بدان معتقد بوده بر خاطر مخاطب بنشاند. هدف اصلی این مقاله، طبقه بندی موضوعات مورد پرسش ناصرخسرو، بیان مقصود وی از طرح این سؤالات و همچنین مشخّص نمودن نحوه پاسخ او به این سؤالات است تا از این راه، زوایای فکری شاعر مشخّص گردد. بنابراین برای دست یابی به این هدف، دیوان اشعار، زادالمسافرین، سفرنامه، گشایش و رهایش، جامع الحکمتین، وجه دین و خوان الاخوان مورد بررسی قرار گرفت و شواهد لازم (پرسش ها و پاسخ ها) استخراج گردید.
سبک شناسی مکاتیب سنائی غزنوی، نمایندة نثر دورة گذار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع مقاله، چنانکه از عنوانش بر می آید، سبک شناسی نامه های سنائی است و بر آن است تا از این طریق به دو پرسش اصلی پاسخ دهد: ویژگی های سبک شناسانة نامه های سنائی، به عنوان یکی از نویسندگان دوران گذار فرهنگی و ادبی، کدام است؟ با عنایت به این که برخی محققان در انتساب نامه ها به سنائی تردیدهایی وارد کرده اند، آیا می توان از طریق بررسی وجوه سبکی نامه ها و نیز تشابه آن ها با سروده های وی به نتایج روشنی دربارة صحت و سقم انتساب نامه ها به وی اظهار نظر کرد؟ بررسی های ما نشان می دهد که سبک سنائی در مکاتیب، «بینابین» است و بر این اساس می توان او را از نمایندگان دورة گذار نثر فارسی از سبک خراسانی به عراقی به شمار آورد و در مورد سؤال دوم نیز به این نتیجه رسیدیم که جز نامة هفدهم، که به احتمال بسیار زیاد از آن سنائی نیست، بقیة نامه ها از ویژگی های سبکی نزدیک به هم برخوردار بوده و به اصح احتمالات نویسندة همة آن ها سنائی است؛ به خصوص که قرائنی در اشعارش نیز یافت می شود که این نظر را تأیید می کند.
تحلیل فرایند شاعرانه ی نظریه ی دگرگون سازی عمرخیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش مبتنی بر نظریه ی دگرگون سازی است. اصولاین نظریه به طرزی گسترده می کوشد تا با بهره جویی از شگردهایی از جمله : زبان غیرتخاطبی وتعریضی، اندیشه های اپیکوری و نوستالژیکی و تمرکز در خوشایند سازیِ زمان حال،مناسبات فکری مرموز ساختارها و گفتمان ها را تبیین کند.از سویی مد نظر دارد تاابعاد دلهره های عمیق اجتماعی انسان اندیش مند را به عنوان وجدانی آگاه نیز آشکار سازد. از این رو، با چنین نگاهی خیام و رباعیاتش مورد تامل و خوانش قرار گرفته است. این جستارکوشیده است تا با استفاده از این رویکرد پاسخ این پرسش ها را با روش مطالعه ی کتابخانه ای به شیوه ی تحلیلی غیر گزینشی داده ها بیابد که: آیا می توان نسبتی معنادار بین رباعیات و اندیشه های اپیکوری و زبان خوش باشانه با دگرگون سازی متصوّر بود؟آیا تمرکز و توجّه خیام به زمان حال می تواند نقطه ی ثقلی برای دگرگون سازی تلقّی شود؟ سرانجام مجموعه ی یافته ها مبین این است که خیام با سرودن رباعیات، ضمن آگاهی بخشی نسبت به اوضاع فکری و فرهنگ سیاسی – دینی، نظام تعامل و روابط پیدا و پنهان سیاست و فقاهت عصرش را یه شیوه یی خلاف ذهنیت حاکم بر جامعه نقد کرده است.
کشف و تکامل صناعتی سبک ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۶ (پیاپی ۸۱)
حوزههای تخصصی:
سبک ها در جریان طبیعی تحولات تاریخی تغییر می کنند و تکامل می یابند. در جریان این جابه جایی و تغییر، برخی شاعران نقشی کلیدی و حیاتی ایفا می کنند. این شاعران برای رهایی از ابتذال و دوری از سنت های ادبی مکرر و مبتذل، به نوجویی می پردازند و با تلاش برای ایجاد گسستی میان خود و سنت های پیشین، به خلق عناصر نو دست می زنند. این هنرمندان یا خود به خلق صناعتی تازه دست می یازند، یا صناعتی از اسلوب های پیشین را که به چشم دیگران نیامده است برمی گزینند و با تکامل آن، به سبک شخصی خود صبغه ای خاص می بخشند، یا با معرفی آن صناعت به شاعران دیگر سبک خود را می پرورند. حافظ نمونه بارز یکی از این هنرمندان است. این جستار می کوشد، ضمن تشریح دوباره صناعت «استعاره ایهامی کنایه»، به منزله صناعتی آمیغی و موجود (به صورت ناخودآگاه و نه با علم به قضیه)، در شعر پیش از حافظ، نقش او در را کشفِ جدی و تکمیل این صناعت و استفاده معتدل از آن و نیز انتقال آن به سبک هندی، که اوج به کارگیری این صناعت است، نمایان کند.
بررسی و تحلیل عاشقانه های حماسه های ملّی ایران با روی کرد نظریّه بینامتنی نگری (با تأکید بر شاهنامه، سام نامه، برزونامه، گرشاسپ نامه، بانوگشسب نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عاشقانه ها بخشی جدایی ناپذیر از حماسه های ملّی ایران بشمار می روند. با توجّه به این که حماسه هایِ پس از شاهنامهمتأثّر از آن بوده اند، بسیاری از ویژگی های غنایی شاهنامهدر آن ها یافت می شود. در این مقاله کوشش می شود با روی کرد نظریّه بینامتنی نگری این ویژگی ها بررسی شود. بینامتنی ها به لفظی، موضوعی و محتوایی تقسیم می شود. این مقاله با روش توصیف و تحلیل محتوایی و کتاب خانه ای، حماسه ها را از منظر بینامتنی محتوایی بررسی می کند. نتایج این بررسی ها بیان کننده آن است که موضوع هایی همانندِ عاشقی از راه شنیدن، نقش میانجی ها در عشق، پیش گامی زنان در ابراز عشق، نقش موبدان و منجّمان و ... به صورت بینامتنی در اغلب عاشقانه ها بکار رفته است.
روایت «ما» و «دیگران» در شعری از الیاس علومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشته حاضر به بررسی شعری از الیاس علوی، شاعر معاصر و فارسی زبان افغانستان می پردازد.
کارکردهای زیباشناختی نقش نما در شعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش نما از انواع کلمه است که موجب تشخیص نقش کلمه ها در جمله می شود. شاید در نگاه اول، نقش نماها که وظیفه ای جز چفت و بست دادن بین واژگان ندارند در زمره واژگانی قرار نگیرند که شاعر با آن ها نیز رفتارهای ویژه ای داشته باشد اما بررسی آن ها در شعر نشان می دهد این نوع کلمات می تواند ابزار موثری باشد که شاعر از آن ها در ساخت زبان شعر خود بهره گیرد. آن چنان که یک شاعر با اشیا و اسامی و افعال برخورد خاصی دارد نسبت به حروف نیز می تواند برخورد تازه ای داشته باشد. هدف این مقاله بررسی کارکردهای زیباشناختی نقش نما در شعر معاصر است که با روش استقرایی نشان داده است اهمیت آن ها در ایجاد زبان شعر و تاثیر و برجستگی کلام از واژگان دیگر کمتر نیست. این نوع کلمات هم از نظر معنایی و هم از نظر لفظی و زبانی در برجستگی شعر نقش دارند و ابزاری برای تاکید و برجستگی معنا، عاطفه و اندیشه و عنصری برای ایجاد موسیقی، هنجارگریزی، ساخت فرم های تازه زبانی و خلاقیت و نوآوری در حوزه شعر به شمار می رود. خلاقیت هایی مانند شروع یا اتمام شعر و سطر با برخی از نقش نماهای پیوند و یا تعدد و حذف خلاقانه نقش نماها، تاکید بر معنا با کاربرد مناسب نقش نما در بافت نحوی شعر از جمله مهم ترین کارکردهای زیباشناختی این نوع کلمه در شعر معاصر محسوب می شود.
رده بندی داستانهای عاشقانه فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان عاشقانه یکی از انواع ادبی دیرینه و پرطرفدارِ ادب فارسی است. هدف این مقاله بازشناخت این نوع ادبی کهن و محبوب است. برای این منظور از ریخت شناسی، که یکی از ابزارهای دانش گونه شناسی در شناخت انواع ادبیِ روایی است، بهره گرفته شده است. در این مقاله با ریخت شناسی بیست و دو منظومه عاشقانه به عنوان شکل غالب و مقبول داستان عاشقانه در ادبیات فارسی به شناسایی خویشکاری ها، شخصیت ها، الگوی روایی و طبقه بندی داستان های عاشقانه پرداخته ایم و نهایتاً داستان عاشقانه را به مثابه یک گونه ادبی فارسی، روایتی دارای یک صحنه آغازین و بیست و دو خویشکاری دانسته ایم که پنج شخصیت اصلی در آن ایفای نقش می کنند و از یک الگویِ تقریباً واحدِ روایی پیروی می کند. این گونه ادبی با توجه به دو معیار حضور/ عدم حضور خویشکاری «رفع مانع» و شیوه پایان-بندی (فرایند خویشکاری های پایانی)، دارای سه الگوی روایی فرعی یا سه زیرگونه داستان عاشقانه مادی، داستان عاشقانه معنوی و داستان عاشقانه مادی- معنوی است.
بررسی و تحلیل داستان شیر، روباه و الاغ کلیله و دمنه از دیدگاه روایت شناسی لینت ولت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلیله و دمنه مشتمل بر مجموعه روایت هایی است که قهرمانان اصلی آن یعنی حیوانات دارای نقش و صفات انسانی هستند. همین ویژگی کلیله و دمنه بستر مناسبی جهت بررسی و تحلیل ظرایف و دقایق داستان های آن از منظر روایت شناسی ایجاد می کند. بر همین اساس پژوهش حاضر با استفاده از روایت شناسی لینت ولت به بررسی روایت «شیر، روباه و الاغ» کلیله و دمنه برگردان آگیتا محمدزاده پرداخته، نشان می دهد قصه های کلیله و دمنه که یک راوی انتزاعی برای باوراندن و القای پیامی خاص به مخاطبان کودک و نوجوان، آنها را تولید می کند، به مثابه یک گفتمان معنادار است که در آن یک برنامه روایی مشخص شکل می گیرد و به طورکلی بر آن است تا تبیین کند؛ «نقش راوی انتزاعی در بازگویی این داستان ها به چه شکل بوده است و معنا در این گفتمان ها چگونه تولید می شود؟». نتایج حاصل بیانگر آنست که؛ راوی انتزاعی با لایه لایه کردن متن نوعی سیالیت و پویایی در متن پدید آورده که موجب القای ایدئولوژی و نزدیک یا دور کردن مخاطب انتزاعی به باوری اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی می شود.
تحلیل قصه های پریان ایرانی بر اساس آرای بتلهایم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برونو بتلهایم، روانکاو و روان شناس اتریشی که اصول روان کاوی خود را از مکتب فروید آموخته بود، در معروف ترین اثر خود، کاربردهای افسون، به بررسی قصه های پریان پرداخته است. وی با توجه به رویکردهای روان کاوی فروید این نمونه داستان ها را تحلیل می کند و بر اهمیت قصه در رشد روانی کودک تأکید می ورزد. در این نوشتار برآنیم با توجه به آرای بتلهایم و فروید به تحلیل روان کاوانه هفت قصه پریان ایرانی بپردازیم.
نمونه های مورد مطالعه در این پژوهش هفت قصه پریان از چهار مجموعه اند: قصه های «احمد صیاد»، «باغ گل زرد»، و «خروسک چینی» از جلد اول قصه های ایرانی؛ «آقاحسنک»، و «هفت برادر و یک خواهر» از جلد دوم قصه های ایرانی؛ «شاهزاده و آهو» از سومین مجلد آن؛ و «ملک محمد و صنم گلعذار» از جامع الحکایات. نتیجهبررسی نشان می دهد که با توجه به شباهت ساختاری و محتوایی قصه های پریان در سراسر جهان، تحلیل های روان کاوانه برونو بتلهایم از قصه های پریان در کتاب کاربردهای افسون قابل تعمیم به قصه های پریان ایرانی نیز هست و اصول خوش بینی، لذت در برابر واقعیت، سحر و جادو، جایگزین سازی، برون افکنی، دگردیسی ، نظم دادن به آشفتگی، دستیابی به یکپارچگی و یگانه کردن طبیعت دوگانه، راه حل تعارض های ادیپی، دستیابی به استقلال، خیال پردازی و تلاش برای دستیابی به بلوغ کامل در قصه های ایرانی دیده می شود. این مقاله نمونه ای عملی از کاربرد نظریات بتلهایم برای تحلیل روان کاوانه قصه های ایرانی است. تحلیل این قصه ها سبب ادراک بالاتری از داستان ها می شود و همچنین در بررسی مراحل رشد کودکان از طریق قصه به کار می آید و زمینه های مطالعات تطبیقی ادبیات را نیز فراهم می آورد.
قطب مجازی زبان نثر صوفیه با تکیه بر مقالات شمس تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵ (پیاپی ۸۰)
حوزههای تخصصی:
درمیان کتاب های به جامانده از نثر صوفیه، نثر مقالاتِ شمس تبریزی از کیفیتی خاص برخوردار است. زبان ویژه مقالات و حساسیتی که شمس در جای جای مقالات درباره زبان از خود نشان می دهد باعث شده است شاهد دیالکتیکی میان ساخت و معنای زبان باشیم که نتیجه آن شکل گیری نثری پیشرو نسبت به نثر هم عصران اوست. درمیان کارکردهای مختلف زبان شمس، کارکرد مجازی نثر از اهمیتی ویژه برخوردار است که آن را باید یکی از کارکردهای اصلی در گسترش مفاهیم زبانی مقالات به حساب آورد. ازاین رو، با توجه به نیازی که درباب بررسی ساختار مقالات به چشم می خورد، این مقاله با رویکردی فرمالیستی به کارکرد مجازی زبان پرداخته و دراین راه از نظریات رومن یاکوبسن درخصوص قطب استعاری و مجازی زبان بیشترین بهره را گرفته است. یاکوبسن با پذیرفتن نظریه سوسور درباره قراردادی بودن زبان و پذیرفتن دو محور جانشینی و هم نشینی در زبان، این موضوع را اضافه می کند که مجاز مرسل ازخلال رابطه مجاورت و محور هم نشینی کلمات، و استعاره ازخلال رابطه شباهت در محور جانشینی زبان صورت می بندد. او همچنین معتقد است که نثر از منشی مجازی درمقابل شعر که منشی استعاری دارد برخوردار است. با بررسی مقالات نیز می توان به این نتیجه رسید که نثر مقالات در قسمت هایی که قصد ارائه مفهومی خاص و ویژه درکار بوده از منشی مجازی درجهت ارائه مضمون سود برده است.
بررسی موسیقی درونی در اعجاز خسروی و خزاین الفتوح امیرخسرو دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موسیقی در نثر فارسی ناشی از آهنگ و تناسبی است که در یک جمله میان واژگان گوناگون و یا در میان واژگان دو جمله احساس می شود. گاه کلمات و جملاتی که در کنار یکدیگر قرار می گیرند در نثر فارسی ایجاد موسیقی میکنند که از آن تعبیر به موسیقی درونی می شود . این نوع موسیقی از تناسب حروف و اصوات حاصل می شود که از تنوع و تکرار به وجود می آید. یکی از مهمترین ویژگی های نثر امیر خسرو آهنگینی و عبارت های موزون آن است. امیر خسرو از موسیقی در نثر خود بهره جسته تا نثر خود را موزون جلوه دهد . او با تکرار هایی از قبیل تکرار صامت و مصوت ، هجا ، کلمه و تکرار جمله به نثر خود برجستگی خاصی داده است .هدف از این تحقیق شناخت موسیقی درونی در آثار منثور امیرخسرو است . یافته های پژوهش نشان میدهد که موسیقی درونی در آثار منثور امیرخسرو کاربرد فراوانی دارد و نویسنده سعی کرده تا زبان آثار خود را به زبان شعر نزدیک کند . این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است.
معرفی و تحلیل پیشینه نسخه تَنکلوشای1074ه.ق.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چنان که از منابع کهن دریافت می شود، تنکلوشا از جمله قدیمی ترین آثار مربوط به تنجیم است که بر اساس نجوم ایرانی و با عنایت به حکایات زمان اولیه تألیف خود یعنی دوره ساسانی سامان یافته است. ادبیات تنجیمی چنین حکایت می کند که تنکلوشا پس از سامان در ایران به فارسی میانه، به زبان سریانی، و سپس در دوره اسلامی به عربی ترجمه شده است. این اثر منبع اطلاع بسیاری از ادبیات تنجیمی بعد از خود بوده است، اما از ترجمه سریانی آن اثری نیست، ولی از ترجمه های عربی و نیز ترجمه فارسی آن نسخه هایی در دست است و تنکلوشای 1074ه.ق. نمونه ای از ترجمه فارسی آن نسخه است. نسخه تنکلوشای 1074ه.ق. به فرمان پادشاه وقت و به قلم نستعلیق «محمد تقی بن حاجی محمد مشهدی» بازنویسی شده است. موضوع نسخه شرح و پیشگویی طالع در سیصد و شصت درجه بروج است. ویژگی منحصر به فرد نسخه که آن را از سایر نسخه های پیش و پس از آن متمایز می نماید، نگاره های آن است. در حقیقت نگاره ها تفسیری بصری از متن های پیشگویی هستند. جز در دیگر نسخه ها جز در شیوه خوشنویسی و تاریخ کتابت تفاوت چندانی با هم ندارند. مقاله دو هدف را دنبال می نماید: ابتدا به این پرسش پاسخ می دهد که آیا تنکلوشای 1074ه.ق. یگانه نسخه نگاره دار بوده است یا خیر. توصیف تنکلوشای مصوّر در اشعار دو شاعر سده ششم هجری یعنی خاقانی و نظامی، سابقه تنکلوشای مصوّر سده یازدهم هجری را تا سده ششم هجری به عقب برمی-گرداند و یگانه بودن آن را رد می کند. از سوی دیگر در منابع تاریخی سابقه تنکلوشا را از پیش از اسلام دانسته اند.هدف اصلی مقاله آگاهی از پیشینه کتاب و پاسخ به این پرسش است که تنکلوشا بیانگر باورهای کدام قوم است. استناد به منابع کهن بیرونی و تمرکز در برخی عناصر موجود در متن تنکلوشای1074ه.ق. و تجلّی آن در نگاره ها نهایتاً ما را به باورهای کیش صابی می رساند.
قراءة سوسیولوجیة فی تجدید أبی نواس الشعری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
أبونواس حسن بن هانئ، الشاعر الإیرانی (196ق) یعدّ من کبار شعراء العرب وعباقرته علی الإطلاق، ومحاولاته التجدیدیة فی الشعر من القضایا الأدبیة الکبری التی أثارت دراسات أدبیةونقدیة علی مرّ العصور. قد ذکرت أسباب شتّی لهذه الظاهرة الأدبیة الهامة فی مختلف المصادر والمراجع، ولکن هذا البحث قام باستقصاء دعوة أبی نواس التجدیدیة من منظور سوسیولوجبا الأدب، واستهدف دراسة أحکام هذه المنهجیة الحدیثة من خلال المقدمات الطللیة فی بعض المدائح النواسیة وقیاسها بالعناصر المستحدثة فی فواتح بعض قصائده الأخری، مضافاً إلی معالجة أسباب ظهور هذه النزعة الأدبیة فی تلک الفترة التی عاش فیها أبونواس. لقد تناولت هذه المقالة أشعار أبی نواس علی المنهج الوصفی التحلیلی، وقد وجدت أنّ تجدید أبی نواس الشعری جاء إثر نزعته الشیعیة المبنیة علی مواقف الرفض والثورة، والتناقضات الموجودة فی العصر العباسی الأول التی سادت من خلال نشوء الطبقات الاجتماعیة الجدیدة، والتغیّرات السریعة التی حدثت جرّاء امتزاج الثقافة العربیة بالثقافات الأخری کما لیس ینبغی أن یُهمل دور تضّاد القیم والمعاییر الاجتماعیة القدیمة والحدیثة، وعدم تطابق الإیدئولوجیة القدیمة والظروف الراهنة، وعدم توافقهما عند المثقفین فی المجتمع العباسی آنذاک.
بررسی تطبیقی استعاره های مفهومی مشترک رباعیّات خیّام و طلاسم ابوماضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی این مقاله، بررسی تطبیقی استعاره هایی است که تأثیر و تأثّرها و اشتراکات فکری رباعیّات خیّام و طلاسم ابوماضی را نشان می دهند. مبانی نظری مقاله، نظریه استعاره های مفهومی است که استعاره را از شگردی بلاغی، به ابزاری برای اندیشیدن ارتقا داده است. در آغاز، مبانی نظریه یادشده را بر اساس کلیدواژه های زبان شناسان شناختی بازخوانی کرده ایم و گزارشی از استعاره های مشترک رباعیّات خیّام و طلاسم ابوماضی ارائه داده ایم. آنگاه استعاره ها را براساس مضمون به چهار گروهِ پدیده، به مثابه اسیر است، حیوان به مثابه انسان، است، جهان به مثابه بناست و جهان به مثابه دایره است، تقسیم کرده ایم. سپس، استعار ه های با ویژگی های منفی و استعاره های دو پهلو را بررسی کرده و به تحلیل شناختی هر گروه پرداختهد ایم و ارزش زیباشناسی و شگردهای هنری استعاره ها را در ذیل آن آورده ایم ومشخص کرده ایم که شگردهای مهم خیّام و ابوماضی، به عنوان مبتکر بوطیقای رباعیّات چندپهلو و قصاید فلسفی، در ساختن استعاره ها چیست. مقاله با این نتیجه به پایان می رسد که نگرش های ابوماضی در طلاسم، نشان دهنده نوعی بینامتنیّت و بازتاب گفتمان فلسفی خیام است.
پیوند بینامتنیت و هستی شناسی پسامدرنیستی در داستان کوتاه «میرزا یونس» از سیروس شمیسا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت نظریه تطوریافته چندآوایی میخائیل باختین است که براساس آن، متون ادبی گذشته و حال، با همدیگر در گفت وگو هستند و هیچ متنی خودبسنده و تهی از متنهای پیش از خود نیست. ویژگی میان متنی در آثار هنری و متون ادبی باعث می شود تا استقلال این آثار به چالش گرفته شود و در مراتب بعد، مرزهای استقلال یافتگی شان از میان برداشته شود. پژوهش حاضر با تکیه بر این اندیشه، داستان کوتاه «میرزا یونس» از مجموعه داستان «آینه و سه داستان دیگر» سیروس شمیسا را کاویده است. نگارنده بر آن است که تزلزل و تعلیق مرزها میان متون ادبی، افزون بر آنکه نمودی از ویژگی دوران پسامدرنیستی است، هدفمند هم هست و در ساحت داستانی، می تواند عنصری تحکیم بخش برای سویه هستی شناسانه فضای تخیلی باشد و از رهگذر آن، متن وارگی تاریخ / واقعیت تحقق می پذیرد. براین اساس، بینامتن های متعدد در یک متن می توانند بستری فراهم آورند که تجربه های زیسته و نازیسته به گونه ای درهم تنیده شوند که اساسا تشخیص حدود و ثغور آنها امری دشوار گردد. نگارنده پژوهش همچنین بر آن است که متون ادبی صرفا با متونی مکتوب در گفت وگو نیستند بلکه قلمرو معنایی واژه «متن» گستردگی بیشتری می یابد و سویه های جدیدی را دربرمی گیرد. کمااینکه در سایه ورود دانش های گوناگون و ژانرهای مختلف به ساحت داستانی، اکنون باید از مفهوم «میانْ ژانر» سخن به میان آورد و داستان را زیرشاخه این مفهوم قرار داد.
برابر خوانی هایدن وایت و گرین بلات در خوانش متون سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک رابطه متقابل تاریخ و ادبیات از دیرباز مدنظر بزرگان عرصه سخنوری بوده است. رد این رابطه را می توان در نوشتارهای افلاطون و ارسطو یافت. از 1980 با پیدایش نو تاریخ گرایی دو بودگی بین تاریخ و ادبیات که از زمان ارسطو به بعد شیوه غالب اندیشه بوده، فروریخت و با نظریات هایدن وایت و گرین بلات که از منظری متفاوت به تاریخ و ادبیات می نگریستند پیوند دوسویه این دو مطرح شد. هایدن وایت از سکوی زبان به تاریخ می نگرد و اعتقاد دارد واقعیت تاریخی همیشه از طریق روایت هایی ساخته می شوند که آنها را تاریخ دانان برساخته اند. برای گرین بلات متون ادبی ابزار قدرت هستند که قابلیت های لازم را برای نمایش کنش های اعمال قدرت و نیز مقاومت در برابر قدرت به آنها می دهد. در برابر خوانی تاریخ و ادبیات، نو تاریخ گرایی، روابط مربوط به قدرت را به عنوان مهم ترین زمینه هر متن قلمداد می کند و به متن ادبی به عنوان فضایی برای نمایش روابط مربوط به قدرت و تعامل گفتمان های مختلف می نگرد. از این منظر نقد ادبی جدید افقی جدید فراروی متون سیاسی قرار می دهد به نحوی که برای تحلیل قدرت سیاسی می توان از ابزارهای نقد ادبی همچون استعاره، مجاز، کنایه، آیرونی و همچنین شگردها و تمهیدات روایی سود جست.
بررسی تحلیلی عشق عذری در لیلی و مجنون مکتبی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتبی شیرازی از شاعران پایان قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری و یکی از معروفترین نظیره پردازان لیلی و مجنون نظامی است. مشخصة بارز اثر او، چگونگی طرح خصوصیّات عشق عذری در میان برترین مقلّدان نظامی و حتّی خود نظامی است. عشق عذری با توجه به حدیث مشهور پیامبر (ص) سه ویژگی عمده دارد: عشق پاک و عفیف به دور از هرگونه هوای نفسانی 2- مکتوم نهادن راز عشق 3- مرگ عشاق در راه عشق. از دیگر ویژگی های آن، عبارت است از: شدّت گرفتن عشق با گذشت ایّام، کوشش برای دیدار معشوق حتّی به قیمت از دست دادن جان، وجود عوامل بازدارنده، شدّت شور و عشق عاشقانه، وجود یاریگران، طاعنان و حاسدان، پندناپذیری عشّاق، به جنون کشیدن کار عشق ودر پایان مرگ عاشق و معشوق. علاوه بر موارد ذکر شده، از دیگر خصوصیّات منحصر به فرد روایت مکتبی در مورد عشق عذری: ذاتی بودن این عشق در وجود عاشق و معشوق از آغاز تولّد، تحمّل غیر را نداشتن و در مواردی نزدیک شدن عشق عذری به عشق حقیقی و کیهانی است.