فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۰۱ تا ۲٬۷۲۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
اشغال فلسطین و حمله عراق به ایران، به عنوان دو رخداد بزرگ قرن بیستم، زندگی مردم دو سرزمین را تحت الشعاع خود قرار دادند. در این میان ادبیات – به ویژه شعر - به عنوان یکی از حوزه های اندیشة فلسطینی و ایرانی، شاهد تحولی بنیادین بود. شاعران دو سرزمین به موازات حملة دشمن، همدوش رزمندگان در برابر تهاجم به پا خاستند. از جمله این شاعران، سمیح القاسم و حسن حسینی بودند که با آفرینش اشعاری گونه گون میراثی ارزشمند در عرصه شعر پایداری به جای گذاشتند. یکی از شاخص های این نوع ادبی استفاده چشمگیر شاعر از مضامین نمادین و اسطوره ای است.
این پژوهش بر آن است تا میزان به کارگیری مفاهیم نمادین و اسطوره ای را در شعر پایداری سمیح القاسم و حسن حسینی بررسی کند و همسانی ها، تفاوت ها، تحولات و دگرگونی های معنایی این مضامین را در قالب نمودارها و جدول ها به صورت مستند ارائه دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد که سمیح القاسم و حسینی از نمادها و اسطوره ها ی طبیعی، انسانی، حیوانی و مکانی استفاده کرده اند، اما مضامین نمادین و اسطوره ای اشعار سمیح در مقایسه با اشعار حسینی ابتکار، تنوع و گسترش بیشتری دارد.
بررسی و تحلیل تشبیهات و استعارات تاریخ جهانگشای جوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ جهانگشای جوینی، برجسته ترین اثر تاریخی عهد مغول است. بسیاری از مورّخان قرن هفتم و حتی تاریخ نویسان امروزی در سراسر جهان در نوشتن آثارشان به این کتاب نظر خاصی داشته اند. جوینی با کلام نافذ خویش، تصاویری دقیق و ناب از سه دوره تاریخی مغول، خوارزمشاهیان و اسماعیلیان ارائه داده است. جوینی برای شرح و بسط احوال اجتماعی و واقعیّات تاریخی گذشته بر مردم ایران علاوه بر بیان صریح و جامع حقایق تاریخی به تکرار این مطالب به وسیله ابداع تصاویری روشن پرداخته است تا این گونه بتواند بسان نقاشی زبردست رنج و مصیبت های رفته بر ایرانیان را در ذهن خواننده ترسیم کند. در حقیقت او به کمال رسالت خویش نایل آمده است. در مقاله حاضر با استخراج تشبیهات و استعارات جلد نخست تاریخ جهانگشای جوینی، به دسته بندی آنها از نظر اختلاف مشبّهٌ به و وجه شبه پرداخته شده و سپس به دلایل انتخاب واژگان و ترکیبات ذکر شده در خلق تشبیهات و استعارات اشاره گردیده است.
ساختار تشبیه مرکّب در شعر منوچهری دامغانی و فرّخی سیستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشبیه مرکّب گونه ای از تشبیه است که در آن دو هیأت به یکدیگر مانند می شوند. مشبّهٌ به در این تشبیه، بیش از یک جزء و تصویر حاصل از تشبیه، مرکّب است. در تشبیه مرکّب، عناصر متعدّدی از مشبّهٌ به مورد نظر شاعر هستند که ضمن ترکیب با یکدیگر به صورت یک «کلّ واحد» به مشبّه پیوند می خورند. در خصوص تشبیه مرکّب گفته اند: تشبیهی است که می توان تصویر حاصل از آن را به صورت یک تابلو نقاشی درآورد. این تشبیه در روند تطوّر هنری خود از سبک خراسانی عبور کرده و سرانجام به شکلی بسیار فشرده، در شعر سبک عراقی و هندی جلوه کرده است. فرّخی سیستانی و منوچهری دامغانی از شاعران طراز اوّل سبک خراسانی هستند که در دیوانشان تشبیه و مخصوصاً تشبیه مرکّب جایگاه خاصی در زمینه تصویرگری و تخییل دارد. در دیوان فرّخی سیستانی تشبیه، بیشتر زمینه های اشرافی و سپاهی دارد و نیز متضمّن مدح ممدوح و وصف عناصر درباری است؛ اما در شعر منوچهری که شاعری طبیعت گرا و اهل توصیفات پیچیده از طبیعت است، تشبیه مرکّب در خدمت توصیف و خلق تصاویر طبیعی قرار گرفته و از این نظر وی هنرمندانه تر با این ابزار صور خیال برخورد کرده است. ساختارهای خاصی از نظر تعدّد ابیاتی که در آنها تشبیه مرکّب آمده در دیوان هر دو شاعر به چشم می خورد که اولین نمونه های اسلوب معادله و تشبیه تمثیل از آن دست هستند. در این تحقیق به بررسی و تحلیل ساختارهای سه بیتی، دو بیتی و تک بیتی متضمّن تشبیه مرکب در دیوان این دو شاعر پرداخته ایم.
روش تدریـس: دو رکن اول (شیوه ای نو و آسان برای آموزش نام اوزان شعر)
حوزههای تخصصی:
بررسی روش تکرار در ساخت واژه در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سخنگویان هر زبانی بنا به نیاز بی وقفه خود برای انتقال مفاهیم و بیان اندیشه ها و افکار و خواسته های خویش، واژگان جدیدی می آفرینند و در این فرایند، از توانایی های پیدا و پنهان زبان خود بهره می برند. برای نمونه، اشتقاقی بودن زبان عربی باعث شده است تا اهل زبان بتوانند واژگان فراوانی با معانی متعدد از یک ریشه برسازند. انگلیسی زبانان هم از ویژگی اشتقاقی، ترکیبی و پیوندی زبان خود برای خلق واژه استفاده می کنند. در زبان فارسی نیز اهل زبان با تکیه بر امکانات و توانایی های زبان خویش، واژگان جدیدی می آفرینند. در زبان فارسی حداقل از پنج روش برای ساخت واژه جدید استفاده می شود که برخی نظیر ترکیب، اشتقاق، تکرار، تخفیف و تخلیص یا سرواژه سازی، پرکاربرد هستند و برخی دیگر در مباحث زبانی مغفول مانده اند. تکرار از روش های ساخت واژه است و از این روش، واژه های فراوانی ساخته شده است. این مقاله می کوشد با توجه به متن سه کتاب صور خیال در شعر فارسی شفیعی کدکنی، سخن ها را بشنویم اسلامی ندوشن و با کاروان حله زرّین کوب، رویکرد واژه سازی از راه تکرار را در زبان معاصر فارسی بکاود و به پرسش توانایی زبان فارسی در آفرینش واژه های جدید از طریق تکرار پاسخی درخور دهد.
بررسی انتقادی زندگی عطار و منظومه های شعری او (دراسة نقدیة لحیاة العطار ومنظوماته الشعریة)
حوزههای تخصصی:
یعدّ فرید الدین العطار النیشابوری من أبرز شعراء إیران القدامی، وقد کرّس جلّ اهتماماته فی سبیل نشر الثقافة الصوفیة من خلال آثاره الأدبیة، فجمیع نتاجات الشاعر دون استثناء تتضمّن تفسیرا لبعض المفاهیم العرفانیة، وتصویرا لمسعی السالک وعنائه فی سبیل الوصول إلی الحقیقة التی تتخیّلها الصوفیة. وعلی الرغم من کثرة کتب التذاکر التی تناولته بالذکر إلا أن حیاته احتجبت تحت رکام من الغموض، أضف إلی ذلک کثرة الانتحال والوضع علیه حیث نسبوا إلیه کثیرا من المنظومات العلیلة التی لا تمتّ إلیه بصلة؛ فجاء هذا المقال لیظهر حقیقة ما انتجته قریحة العطار الشعریة ویقوم بتبیین هویته من خلالها ویدرس الفکرة الرئیسة التی اعتمد علیها الشاعر فی جمیع نتاجاته الشعریة.
دو سوءتفاهم در بحث نظریه های ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استثنائی بر قاعده نون عروضی
حوزههای تخصصی:
زبان پارسی: تأملی بر تکواژ
حوزههای تخصصی:
نمود پارناسیسم در معلقه امرؤالقیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ممکن است این سؤال در ذهن خواننده مقاله مطرح شود که انگیزه جستجو و بررسی ویژگیهای پارناسیسم در شعر یک شاعر جاهلی عرب که صدها سال پیش از ظهور این مکتب می زیسته است، چیست؟ آیا «امرؤالقیس» پیش تر از زمان خویش ره پیموده یا مسئله چیز دیگری است؟!
حقیقت آن است که پارناسیسم گرچه نامی جدید برای یک مکتب ادبی نوپا در قرن نوزدهم است، ولی بسیاری از ویژگیها و اصول مطرح شده در آن در شعر شاعران عرب و به ویژه در شعر شاعران عصر جاهلی وجود داشته است و بسیاری از شاخصه های مکتب پارناسیسم جزء سرشت بی پروا و گستاخ همانندان امرؤالقیس بوده است؛ شاعری که به زعم نگارندگان این جستار، ادب خویش را کمتر در خدمت زندگی حقیقی و راستین مردمش قرار داد و در سروده هایش به دردها، شادی ها، سعادت و تیره روزی آنان، چندان وقعی ننهاد.
نویسندگان این جستار- ضمن نکوهش ابعاد غیر اخلاقی و وجوه پارناسی منفی مطرح در چکامه «الملک الضلیل» امریءالقیس، و برکنار از تایید تصاویر آرزوهای سرکش و شادی های گناه آلود او- برآنند تا حقیقت و ژرفای شعری را واکاوی نمایند که از آن، رایحه پیشگامی ادبیات مشرق زمین در طرح ایده های نخستین مکتب ادبی پارناسیسم به مشام می رسد. هرچند این پیشگامی در شعر سراینده ای به وقوع پیوسته که در حقیقت وجودی او و اشعارش همچنان شک و تردید برجا مانده است!
پژوهش های لغوی: «شعرها و زمانه» یا «شَعرهای زنانه»: تصحیح بیتی از ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
ملحقات تذکره الاولیا (بررسی و مقایسه بینامتنی بخش اوّل و دوّم تذکره الاولیا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عطار تنها اثر منثور خویش تذکره الاولیا را در بیان اقوال و شرح احوال هفتاد و دو تن از بزرگان عرفان تألیف کرده است. او کتاب را با ذکر احوال و اقوال حضرت امام جعفر صادق(ع) آغاز و به سرگذشت حسین منصور حلاج ختم می کند. به تذکره الاولیا بخشی نیز افزوده شده که بیش از بیست شرح حال را از ابراهیم خواص تا حضرت امام محمد باقر(ع) در بر می گیرد. برخی پژوهشگران بخش دوم را افزوده شخص یا اشخاصی پس از عطار می دانند و دلیل آن را علاوه بر تفاوت هایی در سبک نگارش، عدم وجود این بخش در برخی دست نوشته های تذکره الاولیا ذکر می کنند. برای اثبات الحاقی بودن بخش دوم وجود دلایل بیشتر ضروری می نماید. بررسی مناسبات بینامتنی تذکره الاولیا با متون پیشین یکی از راه هایی است که به تشخیص بهتر شیوه نگارش بخش اول تذکره الاولیا می انجامد و از همین طریق می توان درباره الحاقی بودن همه یا برخی از شرح حال های بخش دوم اظهار نظر نمود. تذکره الاولیا با متون عرفانی پیش از خود مناسباتی عمیق دارد؛ زیرا عطار آن گونه که خود تصریح می کند منابع مختلف را دیده و به شیوه ای التقاطی به تألیف شرح حال ها پرداخته است. بررسی مناسبات بینامتنی تذکره الاولیا با متون پیشین نشان می دهد که عطار در شرح احوال و نقل اقوال شخصیت های تذکره الاولیا شیوه خاصی داشته است. این شیوه که در بخش اول تذکره الاولیا به دقت رعایت شده است، در بخش دوم دیده نمی شود و گمان الحاقی بودن این بخش را تقویت می کند. در این مقاله ضمن بررسی مناسبات بینامتنی تذکره الاولیا با مآخذ آن، صورت های مختلف این مناسبات با ذکر نمونه هایی تحلیل و پس از تبیین شیوه عطار در استفاده از متون پیشین، به تفاوت هایی که از نظر مناسبات بینامتنی میان بخش اول با بخش الحاقی تذکره الاولیا وجود دارد پرداخته می شود.
تجلی اسطوره در شعر م. سرشک (شفیعی کدکنی)
حوزههای تخصصی:
اسطوره، پیوند بسیار نزدیکی با هنر، به ویژه شعر، دارد. اسطوره در فرهنگ و تمدن یک ملت ریشه دارد؛ و ادبیات، یکی از عوامل جاودانگی و حیات فرهنگ و تمدن ملّت ها است. شاعران، اسطوره ها، باورها و رؤیاهای مهم و کهن اقوام خود را می پرورانند و درنتیجه پیوند با اسطوره های دوران کهن تا باورهای زمان خویش، طی یک جریان درونی در ناخودآگاه جمعی، به پویایی و بازآفرینی آنها می پردازند.
بازتاب اسطوره ها در شعر م. سرشک بسیار چشمگیر است. وی پیوند عمیقی با ادبیات و فرهنگ قومی و دیدی وسیع به آن دارد تا جایی که باورها، اساطیر و رخدادهای مهم در آیینه اشعارش منعکس می شود. او به انسان عشق می ورزد و انسان های پاک و وارسته، فراتر از زمان و مکان در شعر او جلوه ای اسطوره ای می یابند.
در مقاله حاضر، تجلّی اسطوره ها به مفهوم عام و در گستره تاریخی ـ فراتاریخی در شعر م.سرشک در پنج دسته بررسی شده است: الف) تجلّی اسطوره های ملّی ـ قومی، ب) تجلّی اسطوره های پیامبران، ج) تجلّی اسطوره های عرفانی، د) تجلّی اسطوره های شاعران، هـ) تجلّی اسطوره های فرا ملّی ـ جهانی.
بازتاب زیبایی شناختی سیمای پیامبران در قصاید خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زندگی و سرگذشت پیامبران به عنوان انسان هایی کامل و دارای شخصیّت آسمانی و سیره انسانی در اکثر متون ادب فارسی انعکاس یافته و یکی از غنی ترین منابع الهام در شکل گیری آثار هنری و ادبی، همواره سرچشمه مضمون آفرینی و تصویرسازی شاعران و نویسندگان در ادب فارسی بوده است. آنچه در این مقاله به آن پرداخته می شود، تحلیل سرگذشت پیامبران در قصاید خاقانی است. شاعر شروان برای طرح هنرمندانه اشعارش از سرگذشت هفده پیامبر بهره برده که جلوه های زندگی حضرت رسول اکرم (ص)، بالاترین کاربرد را در میان هفده پیامبر به خود اختصاص داده است. خاقانی با استفاده از داستان پیامبران، گاه تنها در پی ذکر گوشه های از زندگی آنان در قالب شعر است؛ امّا در بسیاری از مواقع، وی سرگذشت انبیا را وسیله ای برای طرح موضوع های مختلف می کند. شاعر با دست مایه قرار دادن داستان انبیا در پی طرح موضوع های متنوّعی است که در این میان، مدح، نخستین رتبه را دارد. این رویکرد خاقانی بر تعلّق خاطر شاعر به ممدوحان و دستگاه قدرت، ناظر است. شاعر شروان برای رسیدن به مقصود خویش از شیوه های بلاغیِ گونا گونی مانند تشبیه و اغراق بهره جسته است. وی با این شگردها، کوشیده است توصیف هایی دقیق و روشن از موضوع های شعریش ارائه کند.