فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۰۱ تا ۳٬۱۲۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
تحلیل و بررسی انواع موتیف و کارکردهای آن در آثار بلقیس سلیمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجّه به موتیف، به عنوان یکی از عناصر کارا در نقد داستان از مباحث مهم نقد ادبی است. بلقیس سلیمانی از نویسندگان موفّق زن است که از موتیف های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و عاطفی مطرح معاصر در آثار خود استفاده کرده ا ست. او نویسنده ای است که عقاید و نگرش فلسفی خاصی به زندگی دارد و با طرح موتیف های اسطوره ای در رمان های خود بر عقاید و اندیشه هایش تأکید می کند. همچنین وی نویسنده ای اقلیم گرا است که به آداب و رسوم محل زندگی اش توجّه خاصی دارد. دغدغة اصلی سلیمانی، موانع و مشکلات زنان در مسیر رشد و کمال است. در این پژوهش به روش تحلیل محتوا، موتیف های مکرّر را در آثار بلقیس سلیمانی شناسایی کردیم و سپس به طبقه بندی انواع وکارکردهای موتیف های به کار رفته پرداختیم. پس از تحلیل ساختار، محتوا و کارکرد موتیف های به کار رفته در آثار سلیمانی دریافتیم که موتیف های به کار رفته، اغلب از نوع موتیف های باورشناختی و اندیشه ای هستند. سلیمانی از کارکردهای گوناگون موتیف برای غنی ساختن درونمایة آثار خویش بهره برده است. همچنین ارتباط موتیف های به کار رفته در آثار سلیمانی را با دیگر عناصر داستان از قبیل شخصیّت، صحنه یا زمان و مکان و پیرنگ داستان بررسی کردیم و نشان دادیم که موتیف های به کار رفته در آثار سلیمانی با شخصیّت پردازی، پیرنگ و فضای داستان ارتباطی تنگاتنگ دارند.
بررسی دیدگاه های فیلسوفان مسلمان درباره وزن و قافیه (با تکیه بر آثار ارسطو، فارابی، ابن رشد، ابن سینا، بغدادی، خواجه نصیر و قرطاجنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در منابع فلسفی درباره وزن و قافیه مطالبی وجود دارد که لزوماً با مقالات و دلالات عروضیان یکسان نیست. این مقاله با بررسی مفهوم وزن در منابع فلسفی شروع میشود. آنها گونههایی از وزن را در شعر و نثر یافتهاند و بر همین اساس به دو نوع وزن شعری و نثری باور دارند. وزن در نظر آنها عضوی از خانواده بزرگ موسیقی است. بر این مبنا، قاعده «تعداد و تناسب» را به عنوان اصلیترین اصل در بررسی وزن در نظر گرفتهاند. آنها همچنین متوجه شدهاند که الحان موسیقی و اوزان شعری از قاعده یکسانی تبعیت میکنند. بررسی نسبت اوزان شعری و الحان موسیقی با مضامین خاص نیز از موضوعات مورد توجه آنها بوده است. قافیه در مطالعات آنها چنان جایگاهی ندارد. شاید از آن روی که قدرت موسیقایی آن به اندازه وزن نیست. با این حال، قرطاجنی به عنوان آخرین حلقه از تدوینکنندگان نظریه شعری فلسفی نکته های تازهای را مطرح کرده است
زبان پرنیانی
بحثی درباره فرهنگ عربی به فارسی «المرقاة» و مؤلف آن
حوزههای تخصصی:
نقد و نظر: نقد داستان «جای خالی سلوچ» (نوشته محمود دولت آبادی)
حوزههای تخصصی:
تجلی نوشتار زنانه در کتاب دا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار زنانه از نیمه دوم قرن بیستم، به عنوان یکی از شاخههای نقد فمنیستی مطرح شد. طرفداران این نظریه در آغاز، با تأسّی از اندیشههای متعصبانه این جنبش، نوشتار زنان را در مقایسه با کلام مردان، از منظر تضاد بررسی کردند و در پی آن بودند که زبانی ویژه زنان خلق کنند؛ پس از آن، با کم رنگ شدن تعصب ها و رد نظریه نخست، این ویژگیها از منظر تفاوت بررسی شد. از این نظر، زنان به دلیل روحیات و احساسات خاص خود، دارای زبانی با ویژگی هایی هستند که در کلام جنس مخالف دیده نمیشود و یا کمتر مجال ظهور مییابد. نظریه پردازان این حوزه، با بررسی انواع مختلف آثار زنان، به ویژه در ادبیات و از منظر واژگان، جمله ها و موضوعات، این تفاوتها را بیان کردند. کتاب دا که در سالهای اخیر، در نوع ادبی خاطره- داستان و در حوزة ادبیات دفاع مقدس نگاشته شده، از جمله آثاری است که به سبب دارا بودن راوی و نگارنده زن، از این ویژگی ها بهرهمند است. در این مقاله، بر آنیم که با بیان مهمترین این مؤلفه ها، کار کرد آنها را در کتاب دا نشان دهیم و اثبات کنیم که اگر چه نقل خاطره های حول محور جنگ سبب شده است از حضور این ویژگیها در اثر کاسته شود، همواره با اثری سر و کار داریم که نوشتار زنانه را در ذهن تداعی میکند.
بررسی ساختاری خان و هفت خان در شاهنامه و اسطوره ها و حماسه های دیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه میراث عظیم ادبی ایران است که در آن با بهره گیری از عناصر مختلف اسطوره ای، تاریخی، داستانی، غنایی و... کلیتی منسجم و منحصربه فرد شکل گرفته که آن را از حماسه های ملت های دیگر متمایز و جدا ساخته است. بهره گیری مناسب از همة این عناصر آن را حتی به میل و خواستة مخاطبان امروزی خود هم بسیار نزدیک کرده است. در شاهنامه کنش و واکنش قهرمانان و پهلوانان به شکل بسیار جذابی به تصویر کشیده شده است. این قهرمانان در سراسر زندگی پرماجرای خود با آزمون های زیادی روبه رو می شوند که از آن ها می توان به «خان» تعبیر کرد. گاهی این خان ها گسترش یافته و با اضافه شدن ویژگی های دیگری به آن ها، به حالت داستانی کامل درآمده اند که از آن ها با نام «هفت خان» یاد می شود؛ در اینجاست که پای اسطوره به دامن قصه می لغزد و اسطوره و قصه یکی می شود. قصد ما در این مقاله بررسی نکات کلیدی و مشترک آزمون ها، خان ها، هفت خان ها و هفت خان گونه های قهرمانان در شاهنامه (که شمار آن ها متفاوت است) و سایر حماسه ها براساس روش تطبیق ساختاری است.
جور دیگر باید دید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلقی ادبیات به عنوان هنری برآمده از کاربرد زیبایی شناختی زبان و موضوع تکرار پذیری اثر هنری همچنان به صورتهای مختلف مورد بحث مجامع دانشگاهی است, پیامد این تلقی, رواج نگرش ابهام آمیز نسبت به هنر است که در عین فقدان توجیه روشن درباره آن, خود تبدیل به عاملی می شود برای تفکیک و تمییز آنچه "هنر" است و ناشناخته, ابهام آمیز و متعالی از آنچه "غیر هنر" است و معلوم و کم ارج. در این تقسیم بندی گاه کل جهان هستی در برابر هنر قرار می گیرد و با نگاهی تحقیرآمیز بدان نگریسته می شود, این تلقی که در فرهنگ بشری پیشینه دیرینی دارد, به فراخور زمان نیازمند تأمل و تجدید نظر است. این مقاله درصدد چنین تأملی است و در ضمن آن, این نکته مورد بحث قرار می گیرد که برای این دیگر گونه دیدن رابطه جهان و هنر باید ابهام موجود در هنر به کل جهان هستی تعمیم داده شود.
کرت نامه؛ ساختار و قالب (بررسی ابیات بازماندة کرت نامه در تاریخ نامة هرات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کرت نامه مثنوی ای حماسی به اسلوب شاهنامة فردوسی است که ربیعی پوشنگی (702 - 671 ق.) آن را به دستور ملک فخرالدّین کرت (حک. 706-697 ق.) در موضوع تاریخ آل کرت سروده است. این اثر اکنون از میان رفته و از آن اطلاعات اندکی در دسترس است. تنها منبع آشنایی با این مثنوی و سبک و سخن ربیعی، تاریخ نامة هرات (721 ق.) نوشتة سیفی هروی است که اندکی بیش از 250 بیت از این منظومه به همراه داستان سرگذشت ربیعی در آن نقل شده است. در این جستار به منظور آشنایی با ساختار و قالب کرت نامه، به بررسی و تحلیل ابیات بازمانده از این مثنوی در تاریخ نامة هرات پرداخته ایم.
سایه روشن سیمای زن در رمان های نجیب محفوظ (پیامدهای ناگوار گذار از سنت به دنیای جدید)
حوزههای تخصصی:
نجیب محفوظ، نویسنده معاصر مصری، یکی از نویسندگان برجسته در ادبیات داستانی در جهان عرب در قرن بیستم است. او در رمان هایش مصر و فراز و فرود حوادث آن کشور را با مهارتی کم نظیر به تصویر کشیده است؛ جامعه ای که از فقر و ناآگاهی مفرط در رنج بوده است. رمان های محفوظ، تصویر آمال و آلام مردم این سرزمین است. زنان از مهم ترین نقش آفرینان قصه های او هستند. وی از پس سیمای زنان، جامعه ی معاصر خویش را به نقد کشیده است. این مقاله بر آن است که با شیوه ی توصیفی - تحلیلی به بررسی مسائل زنان در جزر و مدّ حوادث قصه های نجیب محفوظ بپردازد و تصویری از زن عرب معاصر را از لابلای برخی رمان های او ارائه نماید. نتیجه ی این پژوهش بیانگر آن است که زن در گستره ی رمان های محفوظ، فاقد شناختی صحیح از چیستی و رسالت خویش در جامعه بوده و از فقر، فساد اخلاقی، تزلزل مبانی نهاد خانواده و سلطه ی تباه کننده ی سیاست مداران فاسد، همواره در رنج بوده است. زنان جامعه ی مصر در رمان های او، در میان افراط و تفریط نظام ارزشی جامعه، همیشه آزرده خاطر و پریشان حال هستند. آنها در چنبره نقطه گذار از سنت به مدرنیته و در برزخ میان قدیم و جدید، در جست وجوی تعریفی نو از ارزش های اجتماعی و نظام خانواده هستند که هم با حقایق تاریخی کذشته و هم با عصرشان هم سویی داشته باشد. اما آنها غالباً از دستیابی به این آرزو ناکام می مانند.
بیدل دهلوی
ناامیدی های م . امید (مهدی اخوان ثالث) (2)
منبع:
حافظ مرداد ۱۳۸۸ شماره ۶۱
حوزههای تخصصی:
ساختارشناسی روایت در سطح داستان با نگاهی به رمان پاگرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«روایت» نیز مانند «زبان» مفهومی است برساخته از بازنمودهای گوناگونِ یک نظام نشانه ایِ واحد؛ نظامی به نام «بوطیقای روایت» که همچون دستور زبان، به سازه های متن پیوستگیِ ساختاری می بخشد و شناسه های لازم برای روایت گونگی متن را فراهم می کند. در این مقال به منظور ارائه ی تعریفی هرچه دقیق تر درباره ی مفهوم روایت گونگی، سازوکار دستگاه دولایه ی روایت را به پیروی از روایت شناسی ساختارگرا تنها با تمرکز بر ساختار رویدادهای داستان بررسیده ایم. هدف از بررسیِ توالی رویدادها در این سطح، پاسخ جویی برای این مسئله بوده است که چرا گاه شماری رویدادها بدون توجه به پیوستگی منطقی شان به خودی خود برای تشخیص گفتمان روایی از متون غیرروایی کافی است؛ غرض از مقایسه ی روایت با دستگاه نشانه پرداز زبان و تحلیل داستان در چارچوب زبان-شناسی ساخت گرا نیز پافشاری بر این مهم بوده است که نه روایت گونگی و نه هیچ کدام از دیگر مبانی بوطیقای روایت را نمی توان به بهانه ی کهنگیِ تعریفی که روایت شناسان سنتی از این مفاهیم بنیادین به دست داده اند، از دایره ی روایت پژوهی بیرون گذاشت. به این دو منظور، رمان پاگرد از محمدحسن شهسواری را در جستجوی اصلی ترین سازه های روایت و روابط ساختاریِ حاکم بر آنها، به رسم ساختارگرایان تحلیل کرده ایم؛ ولی به رغم ساختارگرایان بر این نکته تأکید کرده ایم که روایت گونگی اگرچه تابعی از کلان ساختار روایی است، اما در هر داستان به شکل و شدتی دیگر پدیدار می شود.