فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۲۱ تا ۲٬۶۴۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی چگونگی تاثیر شعر رمانتیک اروپا بر روند پیدایش و تکامل شعر نو پارسی میپردازد. تاملی بر اشعار نیما یوشیج به عنوان پایهگذار شعر نو پارسی و چند تن از نوپردازان پس از او نشان میدهد که شعر رمانتیک اروپا تاثیر عمیقی بر ابعاد مختلف شعر نو پارسی نهاده است. هوگو، دوموسه، گوتیه و دیگران در شعر فرانسه و وردزورث، کلریج، شلی و دیگر رمانتیکهای انگلیس برای شکستن قالبهای صوری و مفهومی نئوکلاسیک تغییراتی را در شعر لازم میدیدند تا به وسیله آنها بتوانند شعر را از خمودگی در محتوی، قالب و زبان درآورند. نیما آن تغییرات را در شعر کهن پارسی به کار گرفت و به دیگران هم معرفی کرد. در این مطالعه بازتاب چند اصل شعر کهن پارسی به کار گرفت و به دیگران هم معرفی کرد. در این مطالعه بازتاب چند اصل شعر رمانتیک اروپا در آثار منظوم نیما، توللی، فرخزاد، نادر پور و اخوان مورد بررسی قرار گرفته است تا بیانگر عمق تاثیر شعر دوره رمانتیک اروپا بر پیدایش و رشد شعر نو پارسی باشد.
چشم اندازهای نقد اسطوره ای
حوزههای تخصصی:
نقد ادبی: امپریالیسم فرهنگی
منبع:
کلک مهر ۱۳۶۹ شماره ۷
حوزههای تخصصی:
اندازه سخن و پیوند آن با زمان و سرعت در ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جستجو درباره ماهیت و کارکردهای اطناب و ایجاز در متون ادبی سابقه ای طولانی و گستره ای وسیع دارد. در این مقاله این مفاهیم از دیدگاه جدیدی مطالعه شده است تا ارتباط اندازه سخن با زمان و سرعت را در جنبه های مختلف آن نشان دهد. از آنجا که مفاهیم زمان و سرعت می توانند معانی مختلفی داشته باشد، نخست کوشش شده با محدود کردن این موضوع بر دو مسأله استفاده از ایجاز و اطناب برای تنظیم عملی زمان در متون داستانی و به تصویر کشیدن هنرمندانه سرعت، حوزه کار مشخص گردد. آنگاه با ارائه نمونه های متعدد از متون مختلف ادبی، وجوه ادبی و هنری ادراک شعرا از زمان و تأثیر آن در کلام و نیز شیوه های نمایش سرعت تحلیل شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که در نظر گرفتن دو مفهوم زمان و سرعت موجب درک عمیق تری از معنای ایجاز و طناب و کارکردهای هنری آن در آثار ادبیات فارسی می گردد.
بررسی انتقادی معنا و اندیشه های بیدل در آیینه یک غزل
حوزههای تخصصی:
آوازه و بزرگی بیدل تنها به شیوه بیان و پیچ و خم های زبانی او ختم نمی شود، بلکه برخی از شکوه و جلال و جذابیت شعر او به اندیشه اش مربوط است که به مثابه زبانش پر رمز و راز است. اگر بپذیریم که در حوزه معنا و اندیشه بیدل نیز برجستگی و خصوصیت های سبکی هست، می توان پرسید که این دگرگونی ها در قالب غزل چگونه خود را نشان داده است؟ اگر غزل، آیینه تغزل و سخنان غنایی است، عشق و اندیشه در آن چگونه با هم گره خورده است؟ آیا از نظر اندیشه می توان غزل بیدل را نوعی غزل خاص نامید؟ در این مقاله با طرح یکی از غزل های پرآوازه بیدل، به نقد اندیشه های مندرج در این غزل پرداخته ایم. حاصل این پردازش نیز این است که چنان که شعر سبک هندی در قالب گفتار و فرم متحول و دگرگون شده است، از جهت اندیشه و فکر نیز این تحول در نمونه های بارز شعر سبک هندی که سروده های بیدل یکی از نمایندگان پرآوازه آن است، دیده می شود.
تحلیل شعر و تاریخ ادبی استان کهگیلویه و بویراحمد با تأکید بر چند شاعر (میرزا شوقی، حسین پناهی و...)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وضعیت ادبی
استان کهگیلویه و بویراحمد به دلیل دوری از مرکز و محرومیّت های اقتصادی و محدودیت های
سیاسی و اجتماعی تاکنون آنچنان که شایسته است، بررسی و تحلیل نشده است. در این
مقاله تلاش شده تا ابتدا وضعیت سیاسی و اجتماعی این استان از عصر صفویه تاکنون
معرفی شود، سپس تاریخ ادبی این بخش از ایران بررسی گردد. از این رهگذر، زندگی برخی
از شاعران مطرح متقدّم و متأخّر در این مقطع زمانی و موقعیّت مکانی بررسی شد. در
این میان دو شاعر در دو دوره متفاوت به لحاظ شهرت و تأثیرگذاری توانسته اند خود
را فراتر از دیگران معرفی کنند. اوّلی «میرزا شوقی»، شاعر عهد ناصری است که به دلیل پرداختن به مضامین مورد توجّه
مردم، مانند واقعه کربلا و مدح حضرت رسول(ص)، ائمه هدی(ع)
و همچنین سرودن اشعار خود به گویش مردم کهگیلویه و بهبهان، توانست حضور خود را در
اذهان مردم این سامان تا نسل های بعد تضمین کند. در میان معاصران نیز حسین پناهی
توانست در سطح ملّی خود را مطرح کند. «حسین پناهی» که بازیگر و کارگردان تئاتر، سینما و تلویزیون نیز بود، توانست
ضمن انتشار اشعار، خود را در میان مخاطبان داخل و خارج کشور نیز مطرح کند
بررسی ساخت های نامتعدی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نامتعدی بودن تنها در افعال لازم متجلی نمی شود بلکه ساخت های لازم یکی از انواع نامتعدی ها در زبان فارسی میباشد. ضمنا تنها مظهر نامتعدی بودن،عدم حضور مفعول در جمله نیست، بلکه مشخصه های دیگری نیز میتواند در این سنجش ملاک قرار گیرد مثل : ایستایی، نمود، لحظه ای بودن، ارادی بودن، وجه و عاملیت. هم چنین ، بر خلاف نگرش سنتی که در آن افعال به دو گروه لازم و متعدی تقسیم می شد، افعال را بایستی در رابطه ای پیوستاری لحاظ نمود که در دو انتهای آن متعدی ترین و نامتعدی ترین افعال با توجّه به ملاک های مورد نظر قرار می گیرند و در حد فاصل آنها افعال دیگر با رابطه ای تدریجی مرتب می شوند.
فعل مرکب و ساختمان آن
حوزههای تخصصی:
بازخوانی رمان‹‹زیبا›› (تأملی در ژرف ساخت رمان زیبا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان در ایران پدیده ای نوظهور است که با شکل گیری نهضت مشروطه توجه ایرانیان را به خود جلب کرد. در عصر مشروطه بحران های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زمینه را برای به وجود آمدن رمان مهیا ساخت و آن را وارد پهنه اجتماع کرد. رمان «زیبا»ی حجازی از جمله رمان های اجتماعی اولیه محسوب می شود که از منظر ادبی توانست ساختار و محتوای رمان های اولیه را اعتلا بخشد و در تکامل سبکی و ساختاری رمان فارسی موثر افتد. این پژوهش در پی واکاوی ژرف ساخت رمان ‹‹زیبا›› و نقد و تحلیل آن است. رمان «زیبا» همانند رمان های اجتماعی اولیه با دسیسه ای عاشقانه شروع می شود و حجازی در این رمان از فرم سفر برای گسترش پی رنگ استفاده کرده است. حجازی در رمان «زیبا» اغلب شخصیت ها را قبل از نقش آفرینی در صحنه داستان معرفی نمی کند، بلکه شخصیت ها در جریان کنش و واکنش ها، ناگفته های درونی خود را به مخاطبان به صورت ضمنی بازتاب می دهند. از منظر محتوایی این رمان به داستان دیوان سالاری و انتقال روش «ایلی-روستایی» به دولت متمرکز سراسری می پردازد و فساد اداری دورة رضاشاه از درونمایه های اصلی آن به حساب می آید.
فرشته شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعری نیازمند استعداد خاصی است که هرکسی از آن بهره مند نیست. تاثیر شگرف شعر بر اذهان و اندیشه ها، زمینه ساز پیدایش اسطوره ها و باورهای خاصی نسبت به شاعران شده است، به طوری که این باور در میان بسیاری از ملل به وجود آمده که سخنان شاعران از دنیای دیگری سرچشمه می گیرد و موجودات برتری این سخنان را به آنان تلقین می کنند و در حقیقت شاعر سخنگوی آن موجود برتر است. این شیوه تفکر را در اساطیر یونان و برخی ملل دیگر همچنین در اندیشه های اعراب جاهلی و شاعران پس از دوران جاهلیت می توان دید.در اساطیر یونان و روم «آپولون» فرزند زئوس رب النوع هنر و شعر به شمار می آید و «موزها» که الهه های نه گانه هنر هستند زیر نظر «آپولون» الهام کننده شعر به شاعران و راهنمای آنان در سرودن حماسه و غزل محسوب می شوند.در ایران باستان نیز مانی بر این باور بود که فرشته ای به نام «توم» یا «همزاد» سخنانی را به او الهام می کند.همچنین اعراب دوره جاهلی بر این باور بودند که هر شاعر «جن» یا «شیطانی» مخصوص به خود دارد که شعر را بر زبان شاعر تلقین می کند.در شعر فارسی نیز برخی از شاعران از «فرشته»، «جن» یا «تابعه»ای نام برده اند که شعر را به آنان تلقین یا الهام می کند.
نقدی فمینیستی بر داستان کوتاه «رؤیای یک ساعته»
حوزههای تخصصی:
شکست روایی و شیوه های بازگشت به داستان در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت های مثنوی دارای شکست های فراوانی است که به دلیل عوامل گوناگون به وجود می آید. با توجّه به این امر، پرسش مهّم این مقاله این است که راوی (مولوی) از چه شیوه هایی برای ارتباط برقرار کردن میان پیرفت ها و رویدادهای داستانیِ پاره پاره و جدا از یکدیگر استفاده می کند؟ به طور کلّی این شیوه ها را می توان به سه دسته تقسیم کرد. استفاده مولوی از این شگردها نشان دهنده اهمیت دادن راوی به نکات ظریف داستان پردازی است که کاملاً به ویژگی های گفتمان روایی خود از جمله شفاهی بودن آن و داشتن سطوح روایی چندگانه آگاه است و تلاش می کند با به کارگیری چنین شگردهایی انسجامِ پیرنگ داستان ها را حفظ کند و روایت شنو را دوباره در جریان و فضای داستانِ قطع شده قرار دهد..
ریخت شناسی قصّه های غزلیّات عطّار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصه پردازی در غزل میراثی است که از شاعران پیشین به عطّار رسیده و او آن را گسترش داده است. عطّار در حدود 872 غزل، 62 قصّه (حدوداً در هر 14 غزل، یک قصّه) آورده که بیشتر نتیجه احوال عرفانی و تجربیات روحانی اوست. از این رو، این پژوهش قصد دارد با بررسی ساختار داستان های عطّار به نظامی واحد در داستان پردازی و الگوهایی خاص در سلسله کنش ها دست یابد که به احکام کلی درباره قصّه پردازی عطّار در غزل رهنمون می شود. هدف از این کار شناخت نظام فکری حاکم بر واقعه های عرفانی عطّار است؛ زیرا از این رهگذر بهتر می توان به تفسیر و تحلیل آثار او پرداخت. بدین منظور، به تحلیل ریخت شناختی قصّه ها بر اساس روش ولادیمیر پراپ و دیگر روایت شناسان معروف پرداخته شد. نتایج تحلیل نشان داد که تمام قصّه ها دارای ساختار داستانی واحدی هستند که از سه قسمت وضعیّت اوّلیّه، قسمت میانی و نتیجه و پیامد تشکیل شده اند و توالی کنش ها در آن ها نیز از چهار الگوی متفاوت پیروی می کند که عموماً با ورود یکی از شخصیّت های اصلی قصّه شروع و به دیدار بین دو شخصیّت اصلی می انجامد. همچنین دریافته شد که پس از دیدار ممکن است چهار دسته کنش روی دهد که عبارت اند از شراب نوشی، اعمال شگفت، گفت و گو و انجام عملی معمولی از سوی شخصیّت دوم قصّه که این کنش ها منجر به نتایجی می شوند که بیان گر احوال عرفانی عطّار هستند.
تصویرپردازی هنری در سوره ی مبارکه ی اعراف با تکیه بر تشبیه، استعاره و مجاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویرپردازی منطبق بر داده پردازی معنائی، از جمله مسائلی است که در قرآن کریم مورد توجه قرار گرفته است؛ چراکه اگر مردم با کلام و محتوائی فاقدِ تصویر مواجه می شدند، که فقط ذهن و عقل آنان را مخاطب می ساخت، این کلام نمی توانست چندان اثرگذار باشد، ولی از راه تصویرگری و پردازشِ خلاقانه ی مضامین والای انسانی است که قرآن کریم محتواهای نورانی خود را رَختی از عناصر تأثیرگذار بدیعی و بیانی پوشانده و از رهگذر این آفرینش های هنری، معنی و مفهوم مورد نظر را برای مخاطب به وجهی نیکو جلوه گر می سازد. در پژوهش حاضر سعی بر آن است که با تکیه بر روشی توصیفی تحلیلی به بررسی جلوه های تصویرگری هنری در سوره ی مبارکه ی اعراف پرداخته و از گوشه هائی از وجوه زیبایی شناختیِ بیانِ قرآنی در این سوره ی مبارکه پرده برداشته شود و به پاسخ این سؤال دست یابیم که خداوند حکیم در سوره ی اعراف چگونه از شگردها و فنون تصویرگری بهره جسته و نقشه ی راه این سوره ی مبارکه برای بیان هنری صحنه های اثرگذار چیست؟ نتایج حاکی از آن است که تشبیهات در این سوره با هدف توصیف حال مشرکان، لغوپردازان و معارضان قرآن کریم است. اسلوب استعاره با اهدافی از جمله تهکم، استهزاء، تمثیل حال معاندان و... بیان شده است. وجود اسلوب مجاز و تخطی از حقیقتِ پاره ای از معانی بر اساس اقتضاءاتِ بافتی و معنائی در این سوره ی مبارکه نیز باعث رونق و زیبایی آیات آن شده است. به طور کلی در این سوره ی مبارکه از تصویرپردازی به عنوان ابزاری قدرتمند برای تثبیت معانی و ملموس نمودن آن ها در پیش چشمان مخاطب استفاده شده است.
ایدئولوژی ادبیات مدرن
حوزههای تخصصی:
بررسی چندصدایی و چندزبان گونگی جهد و توکل ( مطالعه موردی دو داستان از مثنوی معنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفت وگوهای متعدد میان جهد و توکل در مثنوی معنوی اهمیت این مفاهیم را در نزد مولانا
نشان می دهد. نظریة چندصدایی باختین نیز بر پایة گفت گو استوار است. وی طرح اندیشه های
موافق و مخالف را در گونه های زبانی مناسب در صورت غالب نبودن یک صدا یا صدای
راوی چندصدایی می نامد. این نظریه می تواند معیاری مناسب برای رسیدن به رویکرد مولانا
به جهد و توکل باشد. در پژوهش حاضر، ایدئولوژی، جهان بینی و گونة زبانی شخصیت های
دو داستان از دفتر نخست و پنجم مثنوی معنوی بر پایة نظریة چندصدایی باختین بررسی شده
است. نتایج نشان می دهد در گفت وگوهای حاوی جهان بینی و ایدئولوژی، چندزبان گونگی
بی فروغ است، ولی در گفت وگوهایی که جهان بینی حضور و نقش ندارد، چندزبان گونگی
پررنگ است. راوی در گفت وگوها دخالت آشکار دارد و از دو داستان نتیجة یکسان می گیرد.
در پی فاصله گرفتن داستان از چندصدایی، صدای راوی غلبه می یابد: وی معتقد است، در
صورت نداشتن ثبات قدم و تقلیدی بودن توکل، بازگشت کننده به مقام فرودین (جهد) درخور
نابودی است