فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
زاویة دید، یکی از عناصر اصلی داستان است که روش نویسنده یا گفته پرداز، در جهت مندی ارائه اطلاعات به گفته یاب است، منظور از جهت مندی، مسیر توجه و سیر نگاه به سوی کسی یا چیزی است و زمانی آن ارزشمند است که غایت و هدفی را در متن دنبال کند. در نشانه معناشناسی مکتب پاریس، مطابق با نظریة ژاک فونتنی، زاویه های دید به چهار گروه تقسیم می شود.
هدف این پژوهش، بررسی انواعزاویه های دید در داستان «صلح» اثر مجید قیصری، بر اساس نظریه ژاک فونتنی است. مسأله اصلی آن پاسخ به این پرسش است که کاربرد هر یک از این زوایا برای ایجاد شناخت از شخصیت ها، زمان و مکان در گفته یاب چگونه است. این پژوهش با فیش برداری از کتاب ها، به روش توصیفی و تحلیل محتوا انجام شده است. بررسی ها نشان می دهد که گفته پرداز از هر چهار زاویه دید برای ایجاد شناخت بهره برده است، به گونه ای که انتخاب نوع زاویه دید با هدف گفته پرداز و تأثیری که گفتمان بر دریافت کننده متن (گفته یاب) دارد، مرتبط است.
کاربرد آرای پیرس در مطالعة نشانه های الفبایی دیوان شاعران (مطالعة موردی: دیوان انوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله ی حاضر، نگارنده، نخست جنبه های نشانه شناسی چارلز سندرس پیرس را تبیین می کند، آن گاه بر پایه ی آرای وی به نشانه شناسی نگرش های الفبایی انوری می پردازد و همه-ی سروده های حروفی او را گزارش و تحلیل می کند. نظریّه ی نشانه شناسی پیرس با دانش نقد بلاغی رایج در زبان فارسی پیوند تنگاتنگی دارد، امّا از توانش تفسیری بالاتری در مقایسه با آن برخوردار است و رسیدن به نتیجه ای علمی تر را میسّر می کند. در این پژوهش، سه گانه های مشهور شمایل، نمایه و نماد پیرس و فرآیند تکامل نشانگی آن ها در دیوان انوری بررسی شده است. فرآیندهای نشانگی متفرّد، خطّی و متداخل، سه گونه ی سیر نشانگی هستند که نگارنده آن ها را از یکدیگر بازشناخته است. نگارنده در پایان نتیجه می گیرد که نشانه های شمایلی، بسیار بیشتر از نشانه های نمایه ای و نمادین با بلاغت سنّتی زبان فارسی مشابهت دارند؛ همچنین، فرایند نشانگی حروف الفبا در دیوان انوری، دارای نسبت بسیار آسان با موضوع و تفسیر خود است.همچنین، فرایند نشانگی حروف الفبا در دیوان انوری، دارای نسبت بسیار آسان با موضوع و تفسیر خود است.
تجلّیات النظریّة النسویّة فی روایة ""سووشون"" للروائیّة الإیرانیّة سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیمین دانشور هی أوّل روائیّةٍ إیرانیّة فی الأدب الفارسیّ وقد وضعتها روایتها ""سووشون"" الشهیرة، إلى جانب عمالقة الکتّاب والرّواة الإیرانیّین حیث کتبتها بنظرة أنثویّة لا تبارح الذاکرة، کما تُعدّ ""سووشون"" أوّل روایةٍ تُکتب وتُنشر بقلم امرأةٍ باللغة الفارسیّة. ولطالما کانت المرأة فی الروایة الإیرانیّة ضحیّة الذکوریّة. کانت سیمین دانشور وبطلة روایتها کلتاهما أنثى، الشیء الذی لم تعهده الروایة الإیرانیّة من قبل.کذلک کرّست دانشور نفسها لإبراز المکنونات النسویّة عبر لسان بطلة روایتها وبذلک شکّلت منظوراً نسویّاً لم تعهده الساحة الإیرانیّة. لهذا؛ وقع اختیارنا على نجمة ساطعة فی سماء الأدب النسویّ الإیرانیّ، لنقتفی فی ""سووشون"" النظریّة النسویّة وتجلیاتها.
صوّرت روایة سیمین دانشور حِقبة الاحتلال البریطانیّ وعملائه وتحوّلات جنوبی إیران إبّان الحرب العالمیّة الثانیة بشکل رائع ومتسلسل. کما استمدّت دانشور شخصیة الأنثى فی روایتها من حیاتها الواقعیّة، فما حصل لبطلة الروایة وعائلتها قد حصل لإیران وشعبها. وبذلک حطّمت دانشور من خلال روایة ""سووشون""، النظرة التقلیدیّة للمرأة من خلال تجسیدها للنسویّة المتمرّدة فی شخصیة بطلة الروایة وتحوّل شخصیتها من خانعة إلى مقاومة وشجاعة، وأیضاً وضعت اللبنة الأولى للأدب النسویّ. فضلاً عن ذلک أثبتت دانشور فی ""سووشون"" أنّ الجنس النسویّ قادرٌ على أنْ یقف إلى جانب الرجل فی الذود عن حیاض الوطن کما هو قادرٌ على حمل لواء المبارزة و إنجاب المقاتلین.
گزاره های انشایی در نفثه المصدور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نفثه المصدور یکی از متون برجستة تاریخی- ادبی دورة مغول است که هدف اصلی نویسندة آن، نه صرفاً ثبت وقایع تاریخی بلکه حسب حال و بثّ الشکوی و شرح مصائب خویش بوده است. از این رو، نویسنده برای گزارش احساسات و تمایلات عاطفی خود در چهارچوبِ بلاغت کلام و متکلّم و اثرگذاری بر مخاطب، از مؤلّفه های گوناگونی بهره می گیرد که یکی از مهم ترین آنها کاربرد فراوان گزاره های انشایی است. مقصود از گزارة انشایی، بیانی است که ذاتاً محتمل صدق و کذب نیست بلکه بیانگر احساسات و عواطف گوینده یا نویسنده است. این مقاله درصدد است تا ضمن بررسی دقیقِ بسامدی و بلاغی گزاره های انشایی موجود در نفثه المصدور و دسته بندی اغراض و معانی ثانوی آن ها، این گزاره ها را در پیوند با ذهنیّات و عواطف نویسنده و فضای فکری و احساس گرایانة کتاب تحلیل کند و بدین ترتیب، هم به خودآگاه و ناخودآگاه ذهنی مؤلّف راه یابد و هم نقش این گزاره ها را در ایجاد و گسترش فضای عاطفی و گفتمانیِ غالب بر اثر مشخّص کند.
موسیقی کناری در رباعیات مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل موسیقی بخش در شعر، موسیقی کناری است که مهم ترین جلوه های آن قافیه و ردیف است. مولانا در کاربرد قافیه و ردیف در رباعی های خود شگفتی های زیادی از خود نشان داده است. درواقع وی به بار فونتیکی یا موسیقی کناری می اندیشیده است. از این رو گاه در ساختار کاملاً طبیعی و بی تکلّف برای تأکید و تکمیل وزن یا غنای موسیقایی کلام قافیه و ردیف را در رباعیات خود تکرار می کند یا آن را در مصراع سوم نیز لازم می شمرد و برعکس، گاه از آن صرف نظر کرده، به گونه ای ماهرانه ردیف را جانشین آن می سازد و با به کارگیری ردیف های بلند و درآمیختن قافیه و ردیف با یکدیگر و شیوه های خلّاق دیگر در قالب موسیقی کناری شعر، به ویژه رباعی شوریده حالی و هیجانات عاطفی خود را از این طریق به خواننده انتقال می دهد. در این جستار، تمام این ابتکارات مولانا در به کارگیری ردیف در رباعی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
یک روش علمی هیچگاه نمی میرد. پاسخ به یاداشت منتشر شده «گریماس یک روش مرده»#,(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روان شناسی شخصیت زیدری نسوی بر مبنای ابعاد درونگرایی و برونگرایی
حوزههای تخصصی:
روان شناسی شخصیت مؤلفان آثار ادبی از زیرشاخه های دانش نوبنیان روان شناسی ادبیات است. این رویکرد پژوهشی تأثیر صفات شخصیتی نویسنده در شکل گیری ساختار درونی و بعد زیبایی شناختی اثر ادبی را مورد بررسی قرار می دهد. نفثه المصدور زیدری از منابع ارزشمند جهت بررسی از این منظر به شمار می رود. زیدری با خود افشایی و حضور ملموس در اثرش، امکان چنین جستاری را به دست محقق می دهد. در مقاله حاضر، شخصیت زیدری بر اساس نظریات دو روان شناس مشهور، یونگ و هالند، از بعد درونگرایی و برونگرایی مورد واکاوی قرار گرفته و ابعاد فرعی شخصیتی برونگرای اجتماعی، هنری، جست وجوگر، احساسی و شهودی و درونگرای حسی در شخصیت وی بازشناخته شد. همچنین تأثیر این صفات در ساختار درونی، بیرونی و بعد زیبایی شناختی اثر نیز بررسی گردید. نتایج این پژوهش نشان می دهد که زیدری از شخصیتی متعادل با تمایل بسیار به برونگرایی برخوردار بوده است. تیپ های شخصیتی برونگرای احساسی، برونگرای شهودی، برونگرای هنری، جست وجوگر، اجتماعی و درونگرای حسی در شخصیت او وجود دارد و در خلق اثرش تآثیر گذاشته است.
نشانه شناسی عناوین رمان ""سه گانه ی"" نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آستانه ورود به هر اثری، عنوان آن است و نباید عنوان را صرفا کلماتی دانست که برای معرفی کتاب، بر روی جلد آن حک شده است زیرا عنوان خود، یک جنس ادبی است تا آنجا که دانشی به نام ""عنوان پژوهی"" به وجود آمده است. در این جستار نگارنده سعی بر آن دارد تا با تکیه بر مبنای نشانه شناسی(ارتباط دال و مدلول)، عناوین رمان سه گانه ی (بین القصرین، قصرالشوق و السکریة) نجیب محفوظ را مورد بررسی قرار دهد و به این مسأله مهم بپردازد که غرض اصلی نجیب محفوظ از انتخاب این عناوین که در حقیقت اسامی محله های قاهره هستند، چیست. نتایج برآمده از این پژوهش حاکی از آن است که منظور اصلی نویسنده از انتخاب عنوان «بین القصرین» نشان دادن گرفتاری شخصیت های داستان میان دو نوع استبداد یعنی پدرسالاری و استعمار انگلیس است؛ هدف از انتخاب عنوان «قصر الشوق»، بیان کردن نوعی استبداد معنوی در شخصیت ها و شکست آن ها در دستیابی به اهدافشان است و در نهایت غرض از انتخاب عنوان «السکریة»، پناه بردن شخصیت ها از سطح هشیاری به ناهشیاری و سرکوب شدن شادی ها به واسطه سلطه غم و اندوه می باشد.
خوانش تطبیقی مفهوم مدرنیسم ادونیس ویوسف الخال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدرنیسم در وسیع ترین مفهوم آن ،با ایده های نوآوری ،پیشرفت،وبه روز بودن مقارن بوده است ونقطه ی مقابل ایده های کهن ،کلاسیسیسم وسنت است.مدرنیسم با دوچهره ی فناورانه واندیشگانی در تاریخ بشر ظهور کرده است.آن چه را که امروزه مدرنیسم می نامیم،همان دستاوردهای ژرف سیاسی ،اجتماعی،اقتصادی،فکری وفرهنگی در تمام حوزه های حیات فردی وجمعی است.هدف این پژوهش خوانش تطبیقی در مفهوم مدرنیسم در حوزه ادبیات معاصر عرب از دیدگاه دوشاعر ونظریه پرداز در این حوزه می باشد.حوزه پژوهش دیدگاه نوگرایانی چون ادونیس ویوسف الخال است .
روش بررسی تحلیل تطبیقی دو شاعر از خلال اظهاراتی است که این دو در آثارشان به آن اشاره کرده اند .حاصل ویافته ی این بررسی آن است که ادونیس والخال در باب لزوم مدرن شدن وحضور مدرنیسم ادبی در ادب معاصر به ویزه شعر اتفاق نظر دارندولی در کم وکیف این حضور اختلاف نظرهایی در دیدگاه آن دو یافت می شود.
مهم ترین وجه تمایز این دودیدگاه آن است که ادونیس رویکردی معرفت شناختی به مدرنیسم دارد ولی الخال
رویکرد وجود شناختی
بررسی تحلیلی ساختار روایت در شعر «مسافر» بر اساس الگوی ریخت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ریخت شناسی از جمله نظریه هایی است که در زمینه تحلیلِ ساختاری آثار ادبی بسیار کارآمد است. اهمیت این نظریه سبب شد تا با رویکرد به آن، شعر «مسافر» از سهراب سپهری به لحاظ شکل شناختی مطالعه شود. این پژوهش به طور کلی شامل دو بخش است؛ بخش اول، به بیان مباحث نظری و اصول تئوری ریخت شناسی و الگوی ولادیمیر پراپ در تحلیلِ آثار ادبی می پردازد. همچنین، اصطلاحاتِ مربوط به این نظریه از قبیل «خویشکاری»، «نمودگار» و «حرکت» شرح داده می شود. در بخشِ دوم، عناصر ریخت شناسیِ شعر و ارکانِ موجود در آن در قالب جدول هایی ارائه می شود. افزون بر آن، نگارنده تحت عنوان تحلیل ریخت شناختی «مسافر»، با توجه به الگوی ساختاری پراپ و بافت تاریخی آن به ارائه تحلیل کلّی از این شعر می پردازد. نتیجه این پژوهش نشان می دهد عناصر ریخت شناختی و ساختار این شعر، علاوه بر برخی شباهت ها با الگوی روایی پراپ، ساختاری مستقل دارد که آن را باید در چارچوب تفاوت های جامعه ایران و روسیه تحلیل کرد.
بررسی نقش کنش و نشانه در پیوند موضوعی پنج باب هندی کلیله و دمنه نصرالله منشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوره معاصر، نقد ادبی در کانون توجه قرار گرفته است و آثار ادبی از دیدگاه های مختلف بررسی شده اند. در میان شاخه های متعدد نقد ادبی، یکی از رویکردهایی که از آغاز سده بیستم به آن توجه شد، رویکرد بررسی ساختارگرایانه است که به سبب تلاش برای کشف الگو و نظامی از روابط و پیوندها، ارزیابی مفاهیم را ممکن می سازد؛ بدین ترتیب ساختارگرایی با حرکت از زبان به ادبیات و تحلیل ژرف ساخت آثار ادبی، الگوهای مناسبی برای بازخوانی و نقد آن ها به دست می دهد. از جمله این الگوها، نظریه رولان بارت ساختارگرای فرانسوی است. او در الگوی پیشنهادی خود ساخت مایه اساسی هر متن روایی را، دو عنصر «کنش و نشانه» می داند. محققان ایرانی، در دهه های اخیر به روش بررسی ساختاری متون ادبی، توجه بسیاری کرده اند و حجم قابل توجه از متون روایی کهن، زمینه ای را برای گسترش این نوع دیدگاه فراهم کرده است. یکی از این متون، کلیله و دمنه نصرالله منشی است و بررسی ساختاری عناصر روایی (کنش ها) در این اثر نشان می دهد نویسنده در داستان های خود طرح رفتاری و ساختار خاصی را در وضعیت های به ظاهر متفاوت و شخصیت های گوناگون تکرار می کند؛ بدین منظور پنج داستان از این اثر یعنی باب شیر و گاو و چهار باب پس از آن که ریشه هندی دارند (به غیر از باب بازجست دمنه که ایرانی است)، انتخاب شد و پس از بررسی این نتیجه به دست آمد که الگویی پیوندی میان ابواب هندی، باب شیر و گاو و چهار باب پس از آن وجود دارد.
نقد و بررسی داستان گشتاسب بر اساس نظریّة توهّم توطئه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریّة توهّم توطئه یا پارانویا، یک نظریّة مدرن سیاسیست که بر اساس آن، حاکم پارانوییک چنین می اندیشد که تمام کاینات در حال توطئه چینی علیه اوست و کشور را پیوسته دستخوش توطئه و براندازی از سوی دیگران می داند. او گاه بعمد می کوشد با توسّل به توهّم توطئه، نامشروع بودنِ حکومت خود و مشکلات داخلی را از کانون توجّه واقع شدن دور کند و توجّه مردم را به توطئه ها و کانون های بحران بیگانگان معطوف دارد. در این جستار با تحلیل داستان گشتاسپ بر مبنای نظریّة توهّم توطئه ، چنین استنباط می شود که گویا گشتاسپ نیز به دلیل چنین توهّمی، از یک هرم قدرت (لهراسپ، اسفندیار، رستم) سخت می هراسیده و از این رو در پی توطئه پردازی برای در دست داشتن یا از میان بُردنِ هر سه رقیب برآمده است. بنابراین شاید سخن چینی های گرزم و در بندشدنِ اسفندیار، اقامت دوسالة گشتاسپ در زابلستان و فرستادن اسفندیار به جنگ با رستم، همه ، نقشه هایی از پیش طرّاحی شده و درهم تنیده به وسیلة خود گشتاسپ بوده است تا با بحران سازی، هم بر نامشروع بودنِ حکومت و تصاحب تاج و تخت از پدرش سرپوش گذارد و هم رقیبان تاج و تخت خود را از میان بردارد. در فرجام گشتاسپ موفّق می شود با توسّل به توهّم توطئه، هم دو رقیب سرسخت خود، یعنی لهراسب و اسفندیار را از میان بردارد و هم با مخدوش کردنِ چهرة زابلیان به واسطة کشتن شاه زاده ای ایرانی، سال های سال بی منازع بر مسند قدرت نشیند.
تحلیل ژرف ساخت رمان ملکان عذاب و تبیین پیوند آن با شگرد نویسنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵ (پیاپی ۸۰)
حوزههای تخصصی:
رمان ملکان عذاب آخرین رمان چاپ شده ابوتراب خسروی است. اهمیتی که خسروی برای کلمه و کتابت قائل است و سبک پسامدرنی که به کمک کلمه ایجاد می کند در این داستان نیز همچنان تداوم یافته است؛ اما تلاش نویسنده برای ایجاد فضا و شگرد تازه، سبب پیچیدگی داستان شده است. برای دریافت اسباب این پیچیدگی و فهم و تحلیل متن، با استفاده از عناصر غیرروایی، دلالت ضمنی نشانه ها و تقابل دوگانه ای که در کنش دلالت وجود دارد، به تحلیل ژرف ساخت داستان و تبیین پیوند آن با شگرد نویسنده پرداخته ایم. ژرف ساخت اصلی داستان مبارزه با زمان است. شیوه روایت داستان به صورت چندمحور با ژرف ساخت آن تطابق دارد. نویسنده، با توجه به اهمیت و پیوندی که میان کلمه و آفرینش وجود دارد، به ایجاد پیوندی میان نوشتن و آفرینش و اهمیت کتابت در خلق و ایجاد روی آورده است و به ترسیم ساختار مدور شخصیت های داستان پرداخته است. تجسدیافتن شخصیت های داستان به صورت کلمه و عناصر کتابت، موجب حیات یافتن راوی درقالب شمایل های جدید یعنی همین شخصیت هایی می شود که درقالب کلمه متجلی شده اند. شیوه جدید نویسنده برای مبارزه با زمان، شیوه ""استحاله در متن"" است؛ شخصیت های داستان درقالب شمایل های راوی در متن حلول می یابند و در قرائت متن به حیات خود تداوم می بخشند. عناصر نمادین داستان نیز با ساختار مدور شخصیت ها پیوند دارند و درجهت گسترش ژرف ساخت داستان، در چارچوب استحاله در متن، صورت بندی شده اند.
ساختار اشعار رودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عصر سامانی، عصر زرّین و رستاخیز فرهنگ اسلامی ایرانی و دوران شکوفایی ساختارهای بزرگ فرهنگ و تمدّن اسلامی ایرانی است. این دوره در تاریخ فرهنگ ایران اسلامی، عصر خردگرایی است که اوج ساختار ساختارها در آن بوده است. شعر این دوره با رودکی بالیدن را آغاز کرد، کم کم اوج گرفت و شاعران بزرگ دیگری در پی او ظهور کردند. در این گفتار راز زیبایی، ساختارمندی و ماندگاری شعر رودکی بررسی شد و سرانجام مشخّص گردید که رودکی با قدرت کیمیاگرانة خود شعری آفریده که معماری زبان است. همچنین توانسته است تصویر عواطف انسانی را در زبان، موسیقایی کند. در این کار علاوه بر سهم زیاد خلّاقیت فردی شاعر، جایگاه تاریخی عصر اوج ساختار ساختارها نیز بسیار مؤثّر بوده است.
کاربرد استعاره مفهومی در قصاید ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناصر خسرو قبادیانی، شاعر اسماعیلی مذهب قرن پنجم (394-481 ه ق) است که در سراسر دیوانش می کوشد تا آرمان ها و عقاید خود را در قالب قصیده به سمع و نظر مخاطب برساند. در مقاله حاضر تلاش شده است تا بر اساس نظریه استعاره مفهومی قصاید وی را تحلیل شود. برای پیشبرد کار چهار مقوله خرد، تأویل، سخن و بدن انتخاب شد و حوزه های مبدأ در آن ها مورد بررسی قرار گرفت. چینش حوزه های مفهومی مبدأ و مشاهده آن ها در کنار یکدیگر راهکار ما در این پژوهش بود که تأثیر شایانی در فهم مقولات مقصد مذکور داشت. در نمونه های بررسی شده، به ندرت استعاره های ساختاری به چشم می خورد و استعاره های جهتی نیز فراوان یافت نمی شود که شاید به سبب گرایش علمی و شناختی کمترِ شاعر به این دو گونه استعاره باشد، امّا استعاره های هستی شناختی از هر سه نوع شخصیت، ظرف و هستومند فراوان مشاهده می شود. این پژوهش با روش تحلیلی وتوصیف زبان شناختی، با تحلیل ابیاتی از دیوان ناصر خسرو در چهار مقوله یاد شده انجام یافته است.
تحلیل گفتمانی انس التائبین احمد جام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله برآنیم تا مهم ترین اثر شیخ احمد جام نامقی را از منظر تحلیل گفتمان بررسی کنیم. بدین منظور پس از ذکر مقدمه ای دربارة نویسنده، به شناسایی نظم گفتمانی خراسان روزگار شیخ احمد جام پرداخته ایم و ضمن شناسایی گفتمان های اصلی موجود در جامعه، نسبت آن ها را با یکدیگر نیز نشان داده ایم. این بحث تصویری دقیق از «بافتی» ارائه می دهد که اثر در دل آن شکل گرفته است. در مرحلة بعد به سراغ نظم گفتمانی درون متن رفته ایم و تقابل دو گفتمان اصلی را در آن برجسته کرده ایم و در مرحلة سوم به این پرسش پاسخ داده ایم که چه نسبتی میان نظم گفتمانی برون و درون متن وجود دارد. شناسایی بافتی که انس التائبین در دل آن پدید آمده و بررسی نسبت متن با برون-متن، دو هدف اصلی این مقاله است.
«شوهرآهوخانم» در بوتة نقد پساساختارگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: