فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۱۱٬۴۳۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
با رشد مجلات و پژوهش های ادبی دانشگاهی در سال های اخیر، رویکردهای آسیب شناختی در جهت تبیین ضعف ها و کاستی های این پژوهش ها شکل گرفته است. اما به نظر می رسد اغلب این پژوهش ها به توصیف معلول پرداخته-اند و کمتر رویکردی علّی به تحلیل این مسأله دارند. در این مقاله پژوهش های ادبی دانشگاهی در سه سطح مورد بررسی قرار گرفته اند: سطح اول به بررسی هژمونی های ایدئولوژیک حاکم بر تلقی از ماهیت ادبیات و پژوهش ادبی در ایران و تأثیرات آن ها در پژوهش های ادبی دانشگاهی اختصاص یافته است. بر این اساس الگوهای فکری حاکم بر پژوهش های ادبی، نوعی ماهیت تعلیمی، تفسیری، توصیفی و ذوقی را برای آن متصور می داند. سطح دوم به «روش پژوهش» در پژوهش های ادبی دانشگاهی می پردازد و به کاربردن نظریه های ادبی را به عنوان «روش علمی» برای پژوهش ادبی با توجه به رویکردهای فرارشته ای، کثرت گرایی نظری، نگاه پساپارادایمی و مرکزگریز به این نظریه ها با پرسش مواجهه می کند و در سطح سوم نیز اجزای یک مقاله ی علمی پژوهشی با طرح مفاهیم روش شناسی هرمنوتیک و مسأله مندسازی مورد توجه قرارگرفته است؛ اجزایی که نتایج این پژوهش نشان می دهد اغلب کلیشه ای و غیرضروری پنداشته می شوند.
معرفی و بررسی منظومه حماسه ای تاریخی نویافته تاریخ شاه عباس یکم ( با تأکید بر تاریخ محلی مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسخه های خطّی، در مجموعه میراث مکتوب ایران، از جای گاهی ویژه برخوردارند. بخش اعظم تحوّل اندیشه ای پیشینیان ما از طریق این نسخه ها بدست ما رسیده است. اهمیّت شناسایی، احیا و انتشار نسخ خطی به عنوان منابع مهم تاریخی، ادبی، فرهنگی و نیاز به منابع جدید تحقیقاتی برکسی پوشیده نیست. هدف از نگارش این مقاله، معرفی نسخه نویافته و منبع جدید که نام اصلی آن دانسته نیست و ما آن را با نام منظومه حماسی تاریخی تاریخ شاه عباس یکم/ منظومة فتوحات شاه اسماعیل می شناسیم. این اثر که به بیان وقایع تاریخی سیاسی ایران، بویژه مازندران و حکومت محلی مرعشیان و دیگر حاکمان محلی خودمختار شمال ایران در عصر صفویه، می پردازد، برای تاریخ نگاری مازندران بسیار اهمیّت دارد؛ شاعر گم نام این منظومه، تمام وقایع مهم تاریخ ایران، تا عصر خویش را به نظمی نوین درآورد. در این منظومه نوآوری هایی دیده می شود که در تاریخ نویسی «مازندران» پیشینه نداشت. مقاله حاضر به شناسایی و واکاوی نسخه، با تأکید بر تاریخ محلی دارالمرز می پردازد.
کاربست دستور نقشگرای هلیدی بر سوره انشراح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، سوره "انشراح" با تحلیلی زبانشناختی، مبتنی بر دستور نظام مند هلیدی، در سه فرانقش تجربی، بینافردی و متنی، مورد بررسی قرار می گیرد. این پژوهش کلیه جملات سوره را، در سه فرانقش مذکور به صورت جداگانه بررسی می کند و ضمن تحلیل برجسته سازی زبانی، باز تاب ویژگی های معنایی متن در ویژگی های بافت موقعیت را مورد بررسی قرار می دهد. در فرانقش تجربی، مشخص شد که فرایند مادی بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده است که این بسامد، با فضای سوره هماهنگ است؛ چرا که ابتدای سوره، از عمل اتفاق افتاده( نزول نعمت های الهی بر پیامبر(ص) )، سخن می گوید و انتهای آن نیز، خداوند پیامبر را به عمل و شکرگزاری دعوت می کند. در فرانقش بینافردی، وجه اخباری و زمان ماضی برجسته شده اند که نزول نعمت های الهی را تایید و هر گونه شک را ناممکن می کنند. در فرانقش متنی، مشخص شد که نعمت های خداوند درحق پیامبر خود، شناخته شده هستند و امری نو نیستند؛ لذا اطلاع شناخته شده و قدیمی در این سوره، بیشترین بسامد را دارد. انسجام دستوری و انسجام واژگانی با ایجاد انسجام، نقش مهمی در تایید محتوای سوره دارند.
بررسی برخی از ویژگی های رمانتیسم در شعر کودک و نوجوان جعفر ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جعفر ابراهیمی «شاهد» از سرایندگان برجسته و از متقدمان حوزه شعر کودک و نوجوان ایران است. در آغاز کار سرودن شعر، اشعار رمانتیک فروغ فرخزاد، الگوی وی بوده است. وی از وی ژگی ها و اصول جریان رمانتیسیسم به تناسب حال و موقعیت مخاطب کودک و نوجوان بهره برده است. پژوهش حاضر می تواند به شناخت بهتر این شاعر و شناخت غیر مستقیم جریان رمانتیسم در شعر کودک و نوجوان ایران کمک کند. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی و تحلیل محتوا با استفاده از منابع کتابخانه ای است، که در آن، ضمن ارائه دیدگاه های ابراهیمی در مورد شعر کودک و نوجوان و تطبیق آنها با اصول رمانتیسم، ویژگی های جریان رمانتیسم در شعر کودکانه و نوجوانانه این شاعر بررسی شده است. برآیند تحقیق، حکایت از آن دارد که خصائصی همچون طبیعت گرایی، روستا گرایی، گرایش به مسائل نوستالژیک، احساس گرایی، فردگرایی ، گرایش به سیاحت و سفر و همچنین تلاش در جهت کشف مضامین تازه و تعابیر نو، برخی از ویژگی های قابل ذکر رمانتیسم در شعر ابراهیمی هستند.
نشانه شناسی تخیل و استعاره در داستان «نشانی» احمدرضا احمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله قصد دارد تا با تحلیل نشانه ها در داستان «نشانی» احمدرضا احمدی، به واکاوی عناصر تخیل و استعاره بپردازد. احمدی از شاعران و نویسندگان دهة چهل ایران است. او همزمان با شاعری در زمینة ادبیات کودک فعالیت خود را آغاز کرد. اولین کتاب کودک او در سال 1348 نوشته شد و تا امروز هم به نوشتن ادامه می دهد. آثار او در زمینة ادبیات کودک از فضایی متفاوت سخن می گوید. مطالعة آثار احمدرضا احمدی نشانی هایی را در چشم خواننده برجسته می سازد و از همین رو، بررسی نشانه شناسیک آن را برمی انگیزد. نشانه شناسی، مطالعة هر چیزی است که بر چیز دیگر اشاره دارد و این نشانه ها می توانند به شکل کلمات، تصاویر، اصوات، اطوار و اشیا ظاهر شوند. با خواندن آثار احمدی و از جمله این داستان ، نشان داری تخیل، خودنمایی می کند. مطالعات انجام شده در آثار احمدی نشان داد که تخیل در آثار او، تخیل مدرن و فانتاسیک است و همین طور به دلیل همگامی تخیل و استعاره و ابهام، خواننده در محور جانشینی با استعاره به معنای مدرن و ابهام و گشودگی متن روبه روست. این مقاله به تخیل و استعاره ای می پردازد که رمانتیک ها و سمبولیست ها بدان اشاره دارند و در پی آن به رمزگشایی این نشانه ها بر پایة نظریة لیکاف خواهد پرداخت
نظریة رئالیسم عرفانی در ادبیات داستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظهور رئالیسم جادویی در آلمان و موفقیت آن در آمریکای لاتین بیانگر آن است که بومی سازیِ هر شیوه، پیش شرط اساسیِ استفاده از آن است؛ بخصوص در رئالیسم جادویی که بدون بومی سازی و انطباق آن با شرایط فرهنگی نویسنده، نتیجه بخش نخواهد بود. جالب اینکه، بیشترین مشابهت ها میان این شیوه و متون تذکره صوفیان، همچون تذکرةالاولیای عطار وجود دارد. این نوشتار گامی است در ارائة یک الگوی بومی شده از رئالیسم جادویی مبتنی بر فرهنگ داستانی- عرفانیِ ایران. دست یابی به یک الگوی ادبی تحت عنوان رئالیسم جادویی بومی شده با متون داستانی تصوف، می تواند آغاز خوبی باشد برای بروز و ظهور یک مکتب ایرانی- اسلامی، تحت عنوان «رئالیسم صوفیانه» یا «رئالیسم عرفانی». گام نخست در این مسیر، بررسی مقایسه ایِ شاخصه ها در دو زمینة ساختار و مبنا میان متون داستانی رئالیسم جادویی است که صدسال تنهایی نوشتة گابریل گارسیا مارکز برترین نمایندة آن می باشد، با متون به جا مانده از حکایات و تذکره های تصوف که تذکرةالاولیا نوشتة عطار نیشابوری برترین نمایندة آن است. پس از بازشناسی مهم ترین شاخصه ها و تفاوت ها، در گام بعدی می توان به ارائة تعریفی برای رئالیسم عرفانی اندیشید.
تحلیل صورت های خیالیِ «خون نامه خاک» اثر«نصرالله مردانی» طبق نظریّة «ژیلبر دوران»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تخیّل، در تمام نمودهای مذهبی، اسطوره ای و ادبی، دارای این قدرت متافیزیکی است که آثاری علیه زوال، مرگ و سرنوشت خلق کند. به اعتقاد «ژیلبر دوران» شورشعلیه مرگ از یک طرف، و کنترلِ آن از طرف دیگر، مانند پشت و روی یک سکّه اند. او اعتقاد دارد که در پشت این تصویرهای ذهنی، موضوعِ زماننهفته است. بر اساس این موضوع، وی تخیّلات را به دو منظومه روزانهو شبانهتقسیم کرده است. بی شک، شاعر بهترین کسی است که می تواند این مقوله ها را در قالب تصاویر ادبی به ما نشان دهد. از آن جا که خون نامة خاکدارای تصاویر دو قطبی (مثبت و منفی) است، لذا هدف این پژوهش آن است تا با نگاهی نو، صورت های خیالیِ این کتاب را طبق نظریّة ژیلبر دوران، بررسی کند و پاسخ این پرسش را بیابد که: بارزترین صورت های خیالی شعر نصرالله مردانی، متعلّق به کدام منظومة تخیّلی است؟ نتیجة کلّی بیان گر این نکته است که اندیشة این شاعر، بیشتر متمایل به منظومة روزانة تخیّلاتو با ارزش گذاریِ مثبت می باشد؛ این نشان دهندة آن است که مردانی، تصویر مرگ را در تخیّل خود تلطیف کرده و وحشت آن را گرفته است.
تحلیل مناسبات قدرت در قصاید ناصر خسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصاید ناصر خسرو از جمله متون سنتی است که قدرت و گفتمان، نقشی اساسی در شکل بندی آنها ایفا می کند. از آنجا که وجه غالب این قصاید، در واکنش علیه قدرت و گفتمانهای عصر شکل گرفته اند، این قصاید، تبدیل به متونی شده اند که در لایه های زیرین خود، از طرفی سلطه مستقیم قدرت را آشکار می کنند و از طرفی به خاطر بُعد تأویلی و بطنی نشانه ها و آگاهی ناصر خسرو به قدرت نشانه ها و زبان و به ویژه دانش، قدرت و مقاومت، منشی شبکه ای و فروپاشانه به خود گرفته است. در این مقاله تلاش شده با توجه به آرای فوکو، به گفتمان شناسی و تحلیل شیوه های براندازی و تولید قدرت در قصاید پرداخته شود. نتایج این بررسی نشان می دهد که در قصاید، با طرد و نخ نما کردن گفتمان های قدرت و زمینه سازی زبانی از طریق تکیه بر محور جانشینی نشانه ها و تولید حقیقت، مناسبات قدرت مدام از طریق گزاره هایی چون دانش، سخن، دین و... به هم می ریزد. قدرت در دیوان ناصرخسرو بنا به سیالیّت نشانه ها و تأویل گرایی ناصر خسرو، دائم در حال گسترش و واسازی است و قطعیّت ندارد، بلکه مفهومی غالباً زبانی و نسبی است.
بررسی زمان در حکایت های کلیله ودمنه بر اساس نظریه زمان در روایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در روایت شناسی ساختارگرا برای هر روایتی دو نوع زمان مطرح است: زمان متن، زمان داستان. ترتیب، دیرش و بسامد در حیطه «زمان متن»، زمان تقویمی و زمان حسی و عاطفی در گسترة «زمان داستان» از مباحث اصلی زمان در دانش روایت شناسی است. اگرچه نظریه پردازی دربارة شگردها و روش های زمان در روایت های تاریخی و ادبی بحثی تازه بوده و به قرن بیستم باز می گردد اما شیوة روایتگری داستان در داستان کلیله ودمنه، زمینة مناسبی برای طرح مؤلفه های اصلی زمان در این اثر فراهم آورده است. مقاله حاضر نتیجه پژوهشی است که به شیوة توصیفی-استقرایی و بر اساس نظریه «زمان در روایت» به بررسی زمان در حکایت های اصلی و فرعی کلیله ودمنهپرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که حکایت های کلیله ودمنه همخوانی معناداری با ویژگی های «زمان متن» دارد. چنانکه در «دیرش» به ترتیب مکث توصیفی، صحنة نمایش، خلاصه و حذف، بسامد بیشتری دارد؛ در «ترتیب» فراوانی کاربرد پس نگاه بیشتر از پیش نگاه است و در بحث «بسامد»، به بسامد بازگو، بیشتر از بسامد مکرر توجه شده است. این دستاوردها نشان می دهد کتاب کلیله ودمنه با وجود داشتن نثری فنی، دارای شیوه ای اعتدالی در روایت حکایت هاست و هرگز اطنابش بیشتر از ایجاز و اعتدالش نیست.
بررسی سبک شناسانة رمان «ارمیا» اثر رضا امیرخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک در هنر داستان نویسی به مانند سبک در سایر انواع ادبی، فراهنجاری در زبان است که نظام خاص احساسات و اندیشه های نویسنده و شیوة شخصی او را در نگریستن به جهان نمایش می دهد. در دوران معاصر، سبک شناسی اگرچه همانند گذشته مورد استفاده قرار می گرفته؛ امّا از لحاظ کاربرد زبانی و ویژگی های ادبی دچار تغییر و دگرگونی هایی شده است که نویسندگان معاصر را همچون گذشته صاحب سبکی شخصی ساخته است. سبک خاصی که امیرخانی در آثار خود به کار برده از حیث زبانی و ادبی قابل تأمّل است: کاربرد واژگان جنگی، جابه جایی ارکان جمله، استناد به آیات قرآن، جدا نوشتن کلمات متّصل و... از برجستگی های زبانی او به شمار می رود. همچنین کاربرد تشبیه، توصیف و تصویر از موارد دیگر سبکی او به شمار می آید. محوریت غالب فکری او، نشان دادنِ تضاد و تناقضی است که برخی از رزمندگان، پس از بازگشت از جبهه و جنگ به آن دچار می شوند و همین عامل، سبب کناره گیریِ آنان از مردم می شود. روش اتخاذ شده برای بررسیِ سبکیِ رمانِ ارمیا، رویکرد سبک شناسیِ لایه ای است. در این روش، متن داستان در سه لایة زبانی، ادبی و فکری مورد تحلیل سبک شناسانه قرارگرفته است. در سطح زبانی، عناصر لفظی و زبانی پرکاربرد، به عنوان موتیفِ لفظی یا دورن مایه نشان داده شده است. در سطح ادبی نیز عناصر ادبیِ متن که ایجاد کننده تصویر و موسیقی در متن شده اند و در نهایت در سطح فکری نیز، عناصر فکری و محتوایی غالب در متن رمان مشخّص شده اند. در این مقاله کوشیده ایم به بازنمایی سبکیِ این رمان در سه حیطة زبانی، فکری و ادبی دست یابیم.
کارکرد اسامی نوعی غلامان و کنیزان در ساخت ایهام تناسب در ادب پارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنعت ایهام و ایهام تناسب از قرن ششم به بعد در آثار ادبی نمود فراوانی پیدا کرده است. بسامد این صنعت در دیوان شاعرانی همچون خاقانی، خواجوی کرمانی، سلمان ساوجی، حافظ و... به گونه ای است که می توان آن را از مختصات سبکی آن ها دانست. این شاعران ایهام پرداز از اکثر امکانات زبانی و واژگانی برای ساخت ایهام تناسب بهره برده اند. یکی از این امکانات، به کارگیری اسم هایی است که در گذشته بر غلامان و کنیزان می نهادند. در این پژوهش، در پی نشان دادن این برآمده ایم که اهل سخن چگونه این اسامی خاص را برای ایهام آوری به کار گرفته اند. بدین منظور، ابتدا ایهام های شاعران مذکور در دو دسته تقسیم بندی، و پس از آن، به بررسی اسامی نوعی غلامان و کنیزان در ساخت ایهام تناسب پرداخته شده است. در این بخش، پس از ذکر هر یک از اسامی مذکور، با آوردن شواهدی از متون فارسی، معنای آن ها تقویت، و آنگاه کارکرد آن ها در متون ادبی بررسی شده است. یادآوری می شود که برخی از این اسامی، نظیر اقبال، مثقال، سرور، دینار، سنبل، ریحان، شادکام، یاقوت، لؤلؤ، نیکبخت، هلال و... از فرهنگ های معتبر فوت شده اند. بنابراین، مقالة حاضر زمینه ای خواهد بود برای ضبط این اسامی ویژه و فرهنگ نویسان آینده باید این اسامی را در فرهنگ های خود وارد کنند و به شواهد یادشده در این مقاله استناد جویند.
رستم و جست وجوی فردیّت در جهانگیرنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهانگیرنامه، سرودة قاسم مادح، یکی از منظومه های حماسی است که به شرح زندگی رستم پس از مرگ سهراب و سپس آشنایی او با دلنواز، دختر مسیحای عابد، و تولد جهانگیر و شرح دلاوری های او می پردازد. در بخش آغازین داستان، رستم که پس از کشتن سهراب دچار بی هویتی و سردرگمی و پریشانی شده است، با ترک وطن و رفتن به سرزمین مازندران و به عبارتی با قدم نهادن به عالم ناخودآگاهی، سفری درونی را آغاز می کند که منجر به تحوّل شخصیت او می شود. سفر رستم به مازندران و حوادثی که با آن روبرو می شود و مراحلی که پشت سر می گذارد، قابلیت نقد کهن الگویی را دارد. این پژوهش بر مبنای فرآیند فردیّت در روان شناسی تحلیلی یونگ، به بررسی کهن الگوهای این منظومه از جمله نقاب، آنیما، سایه، پیر خردمند و... پرداخته و تحقّق دوبارة فرآیند فردّیت را در شخصیت رستم تحلیل کرده است؛ در این داستان رستم پس از کشتن سهراب، با ترک عالم خودآگاهی (ایران) و قدم نهادن به سرزمین ناشناختة ناخودآگاهی (مازندران) و پس از رویارویی با عناصر و جنبه های ناخودآگاهی، آمادة یافتن فردّیت ازدست رفتة خود می شود. فردّیت رستم که با مرگ سهراب خدشه دار شده است، با رویارویی با جهانگیر، که جانشینی برای سهراب است، بازسازی می گردد.
مؤلفه های روایت در سه شعر بلند «اخوان ثالث»با تأکید بر دیدگاه «ژرار ژنت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«روایت شناسی» دانشی جدید و نتیجه انقلاب ساختارگرایی در عرصه داستان است. در تحلیل ساختارگرایانه «روایت»، سازوکارهای درونی متن ادبی بررسی می گردند؛ تا واحدهای ساختاری بنیادین کشف شوند. هدف پژوهش حاضر، تحلیل و بررسی ساختار «روایت» در سه شعر بلند رواییِ «مهدی اخوان ثالث»: «قصه شهر سنگستان»، «اژدها عفریته ای منحوس» و «خوان هشتم» است. در این مقاله تلاش گردیده است، تا بر اساس دیدگاه «ژرار ژنت» به بررسی مؤلفه های روایی؛ یعنی «زمان دستوری»، «وجه» و «صدا» پرداخته شود و بر آن است تا یکی از جنبه های تحولِ منظومه های رواییِ معاصر برشمرده شود. نتیجه این بررسی نشان می دهد: «اخوان» در سرودن اشعار رواییِ خود، از ظرفیت های«روایت» و «روایت گری» بهترین استفاده را نموده است. روایت های او به شکل لحظه ای و خطی بیان نشده؛ بلکه اغلب با «رجوع به گذشته» شکل گرفته اند. وی از «شتاب مثبت» و «ثابت» بهره می برد. بسامد حاکم بر این سه منظومه، «بسامد مفرد» است. افعال و کنش های هر سه اثر روایی، در زمان گذشته روی داده است. «فاصله» در دو منظومه اخوان، چشمگیر است؛ زیرا راویان آن ها «داخل در روایت خود» هستند.
واکاوی نقش روشنفکر در نمایشنامه ملودی شهر بارانیِ اکبر رادی: رویکردی جامعه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نمایشنامهﻫﺎی اکبر رادی، مفاهیم مربوط به بحث روشنفکری از جایگاه ویژهﺍی برخوردار است. در بیشتر آثار نمایشی او، ﻣﻰتوانیم چهرهﻫﺎی روشنفکر و دیدگاهﻫﺎی مربوط به روشنفکری را مشاهده کنیم. او در نمایشنامه ملودی شهر بارانی (۱۳۷۶) به آسیب شناسی مفهوم روشنفکری در دهه ۱۳۲۰ ﻣﻰپردازد و در تلاش است دلایل سرگردانی روشنفکران این دهه را برای مخاطبان خود واکاوی نماید. با این همه، رادی تنها به بازتاب کژفهمی های پیرامون کار روشنفکری نمی پردازد. بلکه ﻣﻰکوشد راهکارهایی نیز جهت روشن ساختن مفاهیم و تعاریف پدیدة روشنفکری ارائه دهد. او در این نمایشنامة نه تنها با استفاده از شخصیت پردازی به واکاوی مقوله ی روشنفکری در شخصیت های نمایشنامه اش ﻣﻰپردازد، بلکه نوعی از روشنفکر بومی و عمل گرا را به جامعة عصر خود معرفی ﻣﻰنماید. از اینﺭوی، نویسنده این گفتار، بر آن است با توجه به دو مفهوم روشنفکر هنجاربنیاد و تحقق باور و همچنین با بررسی تاریخی مفهوم روشنفکری، آسیب شناسی اکبر رادی از این مقوله را در ملودی شهر بارانی مورد کند و کاو قرار دهد. این تحلیل محتوا که با رویکردی جامعه شناختی به این اثر صورت می گیرد در نهایت مشخص می کند که رادی در این نمایشنامه نوعی آشتی میان روشنفکر هنجاربنیاد و تحقق باور ایجاد کرده است.
تأملی در نمودهای اندیشه افلاطون در باب چهارم مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شباهت های فکری و نظری میان بزرگان اندیشه، همواره موضوع درخور توجهی برای پژوهشگران بوده است. علاقه مندان به این حوزه مطالعاتی، با بررسی های تطبیقی خود کوشیده اند بسیاری از تأثیر و تأثرهای جریان ساز در تاریخ اندیشه بشری را نمایان کنند. در این نوشتار اندیشه ها و آراء افلاطون در باب چهارم مرزبان نامهبازشناسی می شود؛ هم چنین با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و به روش تحلیل محتوا چشم اندازی کلی از آنها ارائه می گردد؛ سپس با بهره گیری از شیوه استقرایی، افزون بر بیان شواهدی از باب چهارم مرزبان نامه، شباهت های فکری مؤلف کتاب با افلاطون نمایان می شود. نکته درخور توجه این است که برای دست یابی به فهمی دقیق تر از آثار ماندگار ادبیات تعلیمی، باید با خاستگاه های فکری پدیدآورندگان این گونه متون آشنا شد. بازخوانی دقیق باب چهارم مرزبان نامهنشان می دهد که گویا نویسنده آن نیز مانند افلاطون بر آن است که تنها یک سکه حقیقی وجود دارد که باید همه چیز را با آن سنجید و آن معرفت است؛ تنها خردورزی است که آدمی را از دام اشتغال به جهان بی اعتبار محسوسات و فریفته شدن به وهم و خیال می تواند برهاند. همین نکات بن مایة اصلی فرضیه های تحقیق این جستار است. باید سؤالات تحقیق و فرضیة تحقیق بر همین مبنا شکل گیرد. پژوهش هایی از این دست، امکان فهم دقیق تری از آثار ارزشمند ادبی را فراهم می کند؛ هم چنین زمینه ای مناسب برای تعاملات فکری سازنده میان پژوهشگران ادب فارسی و فلسفه است.
صور خیال در معلقه امرؤالقیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنبه های برﺟﺴﺘﮥ سبکی در موسیقی شعر ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای کسی که اندک اطّلاعِ سبک شناختی از ادوار شعر فارسی دارد، مسلّم است که قصاید ناصرخسروهم از نظر فنّی و هم از لحاظ محتوایی به کلی با قصاید سایر شاعران قرن پنجم هجری متفاوت است. این تفاوت حتی در حوزه هایی از شعر او به چشم می خورد که شاعر برای ایجاد تنوّع و نوآوری با محدودیّت روبه روست. در این مقاله، سعی شده است از طریق مقایسة قصاید ناصرخسروبا سه تن از معروف ترین معاصرانش ( عنصری، فرخیو منوچهری) در سه حوزﮤ بیرونی، کناری و درونی موسیقی شعر، برجسته ترین ویژگی های سبکی شعر او تعیین و تبیین شود. حاصل این بررسی مشخص می کند که استفادﮤ ناصرخسرواز اوزان کم کاربرد و وجود سکته در وزن شعر، از مهم ترین موارد سبک ساز در بخش موسیقی بیرونی شعر اوست. همچنین کاربرد ردیف های غیرفعلی و نیز بسامد بالای جناس و استفاده از آن به عنوان محور طنز و انتقاد، به ترتیب از برجسته ترین موارد تمایز سبکی شعر ناصرخسرودر حوزه های موسیقی کناری و درونی محسوب می شوند.
ذهن و زبان در نظریّة ارتباطی ابویعقوب سجستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاید بتوان متکلّمین مسلمان را به واسطة توجّهشان به بحث زبان، از کهن ترین زبان شناسان در مشرق زمین به شمار آورد که به سبب تمرکز و تمحّض در ابعاد اعجاز زبانی قرآن کریم و ژرف اندیشی در باب موضوعات مربوط به کلام الهی ازجمله حُدوث و قِدَمِ آن به بحث های دقیق زبان شناسی از قبیلِ تعاریف، کارکردها، معانی و تأویل زبان پرداخته اند. ابویعقوب سجستانی از نویسندگان و متکلّمین مسلمان ایرانی اوایل قرن چهارم هجری است. وی به صورت جدی در کتاب «کشف المحجوب» به نظام «ذهن و زبان» پرداخته، «نظریّة ارتباطی» خاصّی را بر مبنای «نظامِ نطق و زبان» متشکّل از وجوه و ساحات سه گانة «قصد»، «طبع» و «عرف» پایه گذاری کرده است. سجستانی معتقد است که نقص، حذف و نادیده گرفتن هر یک از این اجزاء که در کنار هم، معنا و ارزش می یابند، ارجاع ندادن نطق به ناطق و در نتیجه گسستِ زنجیرة سخن و برقرار نشدن ارتباط را به دنبال دارد. از امتیازات نظریّة ارتباطی وی این است که به بحث هرمنوتیک و تأویلِ سخن، به ویژه تأویل متون مقدّس، نیز پرداخته است. مقالة حاضر بر آن است که با معرّفی و بررسی «نظامِ ذهن و زبان و نظریّة ارتباطی سجستانی»، تصویری عینی و ملموس از آراء ارزشمندِ وی در این زمینه ارائه کند.
بررسی روابط بینامتنی مینوی خرد و دیباچه شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوانش دقیق و درک عمیق یک متن، بدون در نظر گرفتن متون پیشین و هم زمان با آن، امکان پذیر نیست و هیچ اثری از آثار پیش از خود مستقل نیست. موضوع ارتباط یک متن با متون دیگر، نخستین بار مورد توجّه باختین قرار گرفت و سپس توسّط ژولیا کریستوا و ژرار ژنت، گسترش یافت. شباهت و همانندی روایت ها و خرده روایت های شاهنامه با دیگر آثار پیش از آن و هم چنین شباهت دیدگاه های فلسفی و دینی مطرح شده در شاهنامه، به ویژه در دیباچه آن، با برخی متون پیش از آن هم چون اوستا، کارنامه اردشیر بابکان، یادگار زریران، یادگار بزرگمهر، بندهش، مینوی خرد و دیگر آثار و روایات حماسی و ملّی، وجود بینامتنیت میان این آثار را تأیید می کند و به شناختن آن ها و بازخوانی شاهنامه از طریق آن ها، کمک می کند. در این مقاله، با مقایسه محتوایی دیباچه شاهنامه فردوسی و متن ترجمه شده مینوی خرد به فارسی، به روابط بینامتنی این دو اثر از منظر نظریه ژنت پرداخته شده و نتیجه این بررسی نشان می دهد که بی شک، مینوی خرد یکی از پیش متن های اصلی حکیم فردوسی در سرایش شاهنامه بوده است.