فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۲٬۲۰۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
نور یکی از واژگان کلیدیِ قرآن و فرهنگ اسلامی است و حکمت اشراق بر مبنای آن بنا نهاده شده است؛ در عرفان و بویژه اشعار مولانا نیز نور و ترادفات آن به وفور به کار رفته است.
پژوهش حاضر از سه منظر قرآن، حکمت و عرفان به نور و مراتب و هاله های معنایی پیرامون آن می پردازد و مناسبات و مشابهات آنها را بررسی و تبیین می نماید. در این سه دیدگاه، نور، نماد خالق هستی است و نور اقرب یا نور محمدی حاصل نورالانوار است. فلسفه به تبیین کلی کلام حق (قرآن) می پردازد و عرفان با بیانی لطیف و هنری، آن را برای طیف وسیع تری از مخاطبان تفسیر می کند.
جنون شبلی به مثابة نقاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوبکر شبلی (334- 247 ه .ق) عارف بزرگ و نام آور حوزة تصوف بغداد است که با وجود صفت های برجسته در سلوکِ عارفانه اش، بیشتر به جنون و شوریدگی شناخته شده است و همین آشفتگی عاملی شده تا از مجانین سده های درخشان تصوف اسلامی خوانده شود. کسانی که پس از او سعی در نمایاندن شخصیت بزرگ او داشته اند، با وجود جنونِ هنجارشکن و غیرمتعارفش، خرد پنهانی و نگاه دگرگون عرفانی او را نیز انکار نکرده اند. از این رو، اندکی تأمل در بررسی شخصیت و سلوک عارفانة شبلی و درنگ و دقت نظر در علت های جنون این عارف صاحب سبک، ما را به گشودن دریچه های تازه و وسیع برای آشنایی با صورتِ حقیقی و متفاوت او رهنمون خواهد شد. در این نوشتار، تلاش کرده ایم نکته ها و دقایقِ طریقت او را بررسی کنیم و در پایان تبیین کنیم که چگونه شبلی از جنون به مثابة نقابی برای رسیدن به معرفت حقیقی بهره جسته است.
کهن نمونه ها در قصه الغربه الغربیه سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جذاب ترین رساله های رمزی سهروردی «قصه الغربه الغربیه» است. در این داستان، شیخ اشراق دیدار انسان نورانی با جفت آسمانی اش را به گونه تجربه ا ی رویاگونه و در قالب سفری درونی تصویر می کند. کهن الگوها نقش ویژه ای در پیشبرد این داستان و به تصویر کشیدن وقایع دارند. این پژوهش با تکیه بر شیوه نقد کهن الگویی یونگی انجام شده است و در آن، انواع موقعیت ها و شخصیت های کهن نمونه ای نشان داده و بررسی می شوند. نمونه هایی از موقعیت های کهن الگویی مطرح در این داستان عبارت اند از: طلب و شوق؛ ولادت مجدد؛ سفر؛ تبدیل کثرت به وحدت و گذشتن از آب و آتش. از میان شخصیت های کهن الگویی هم پیر دانا، آنیما و سایه مورد توجه قرار گرفته اند.
مولانا و استعداد یادآوری در عالم پیشین
حوزههای تخصصی:
درباره نحوه نگرش عرفا به هستی این جهانی و آن جهانی موضوعات گوناگونی در «مثنوی معنوی» ذکر شده است. تجسد به قالب جسمانی و فراموشی عالم پیشین و موطن اولیه از موضوعات اصلی «مثنوی معنوی» است. در این مقاله کوشش شده تا نگاه مولانا در این باره با توجه به ابیات و اشاره به آثار منثور وی تبیین گردد و با عالم مثل افلاطون مورد مقایسه قرار گیرد. صرف نظر از اختلاف نگاه مولانا و افلاطون در زمینه های دیگر، موطن نخستین و فراموشی آن به دلیل آویزش ها و علقه های دنیوی و استعداد یادآوری آن از مشترکات نگاه آن دو است که به آن پرداخته شده است.
برای تبیین این نظریه، ترک تعلقات و کدورات نفسانی و کسب معرفت، روح و قدمت آن و تعلق آن به عالم علوی، فلسفه آفرینش از نظر عارف و استعداد یادآوری عالم علوی یا موطن پیشین مورد بحث قرار گرفته است.
طرحی برای طبقه بندی قصه های مربوط به «مرگ خارق العاده» (در متون عرفانی منثور تا پایان قرن ششم هجری)
حوزههای تخصصی:
یکیاز انواع قصه هایکرامت، قصه هایمربوط به مرگ است. مرگ اولیا نیز مانند سایر بخش هایزندگیآن ها، در هاله ایاز امور خارق العاده قرار دارد. از آن جا که تاکنون کوشش جدیدر زمینه طبقه بندیاین قصه ها انجام نشده است، در این تحقیق طرحینسبتا جامع و دقیق برایاین منظور ارایه میشود. در تحقیق حاضر بیش از بیست و هشت گونه از مرگ هایخارق العاده طبقه بندیشده است. برایهرگونه از قصه ها اطلاعاتیجامع در مورد پیرنگ، صاحبان کرامت و صاحبان واقعه، ترکیب ها، نکته ها و منابع آن ها، بطور منظم و مرتب ارایه میشود و به این ترتیب حجمیعظیم از اطلاعات بآسانیدر دست رس قرار میگیرد. برایطبقه بندیقصه ها از روش آرنه - تامپسون استفاده شده و داده هایتحقیق، از سیزده متن منثور عرفانی، تا پایان قرن ششم، فراهم آمده است.
نمادهاب عرفانی «آب » و «عطش» در واقعه عاشورا ، بنا بر گزارش دو منظومه عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گستردگی و عظمت واقعه عاشورا و برجستگی شخصیت های این مقطع از تاریخ، به ویژه سلسله جنبان این حادثه با شکوه، حسین بن علی(ع)، موجب می شود در تشریح حوادث و وقایع عاشورا از سطح فراتر رویم و در باطن و روح اعمال و اقوال این بزرگان اندیشه کنیم. یکی از دیدگاه هایی که می شود از طریق آن این حادثه را واکاوی کرد، دیدگاه عرفانی است. در پرتو این نگاه، بسیاری از اعمال، اقوال و حوادثْ رنگ و معنایی دیگر به خود می گیرند؛ به گونه ای که این جنگ خونین از میان هزاران نبرد سهمگینی که در طول تاریخ رخ داده است، متمایز می شود و از سطح حادثه ای تاریخی به سطح مکتبی فکری و عرفانی ارتقا می یابد.
هرچند در متون و اشعار فارسی، نگاه عرفانی به واقعه عاشورا کم رنگ تر از نگاه تاریخی و عاطفی است، تامل بر این بخش از اشعار و متون، و یافتن ظرایف و دقایق موجود در آن ها، بسیار دلنشین و قابل توجه است. در این مقاله، نمادهای «تشنگی» و «عطش» در روز عاشورا، از منظر عرفانی و به طور خاص، از نگاه عمان سامانی و صفی علیشاه بررسی می شود.
بررسی مقایسه ای گونه های مختلف پرداخت یک حکایت در متون منثور صوفیانه فارسی تا ابتدای قرن هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی پرداختهای گوناگون حکایت در متون صوفیانه، موضوعی است که از جهات گوناگون به شناخت شیوه های داستان پردازی و حکایت نویسی صوفیه کمک می کند؛ زیرا هنگامی که چند نویسنده یک ماجرای خاص را حکایت کنند، چگونگی استفاده هریک از آنها از عناصر داستانی و آگاهی و تسلط آنان بر اهمیت وجودی این عناصر، آشکارتر خواهد بود و در نهایت، زوایای تاریک و بررسی نشده حکایت نویسی صوفیه را بهتر نشان خواهد داد. در این مقاله، چگونگی پرداخت «ماجرای نجات یافتن ابوحمزه خراسانی از چاه» در پنج اثر منثور صوفیانه فارسی تا ابتدای قرن هفتم مورد بررسی مقایسه ای قرار گرفته و در نهایت بهترین پرداخت آن با ذکر دلایل متعدد معرفی شده است.
نمادهای اسطوره ای در سایه نور عرفانی در هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هفت پیکر متنی سرشار از آموزه ها، اسطوره ها، آیین ها و حکمت های کهن است؛ حکمت هایی که در پوشش رمز و نماد، معنایی روحانی برای عروج انسان و ناشناختگی مرگ در خود دارند. در این جستار، نمادهای این اثر به لحاظ اسطوره ای یا عرفانی بودن بررسی می شوند. این نمادها نشانه هایی از دوران تکامل اسطوره و حضور آن در حماسه های عرفانی هستند؛ همچنین شخصیت بهرام از این منظر تحلیل می شود. این شخصیت پیش از هفت داستان میانی، از چند راهنمای بیرونی و درونی یاری می گیرد تا پذیرای آزمون خودشناسی (غار نخست) شود و پس از گذر از پوشش نور نادیدنی (گنبدهای میانی) با عروج به گنبد هشتم (غار پایانی) با طیف نوری ""نورٌ علی نور"" به جاودانگی روحی برسد.
بیان ناپذیری تجربه عرفانی با نظر به آرای مولانا در باب «صورت» و «معنا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان ناپذیری تجربه عرفانی امری است که صوفیان با استعانت از رمزها و تمثیل های متعدد و یا به صراحت از آن سخن گفته اند. به عقیده آنها، عظمت و کمال «معنی» به اندازه ای است که «صورت» ظاهر به هیچ رو نمی تواند آن را بیان کند. زبان عرفانی در بطن خود تناقض صورت و معنی را بازتاب می دهد؛ تناقضی که از ادراک صوفیان نسبت به «راز» سرچشمه می گیرد. «راز»ی در عمق «معنی» نهفته است که زبان نمی تواند آن را بیان کند و به مخاطب انتقال دهد. صوفی نیز می کوشد این راز را پنهان نگاه دارد. وسوسه بیان معنی از یک سو، و اصرار بر ناتوانی زبان در بیان معنی از سوی دیگر، بنیان بخش عمده ای از میراث سخن صوفیه است. بحث «صورت» و «معنی» در آثار مولانا نیز به شکلی گسترده مطرح شده است. تأکید مولانا بر محال بودن بیان تجربه عرفانی، سرانجام او را به ساحت «خاموشی» کشانده است. مقاله حاضر به این موضوع اختصاص دارد.
بررسی محیط شهری و عناصر آن در داستان های کودک و نوجوان از سال 1360 تا 1369 هجری شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی سیمای شهر و ویژگی های آن در داستان های کودک و نوجوان دهه شصت است. به این منظور محتوای 335 داستان کودک و نوجوان، از 40 نویسنده برجسته که برای نخستین بار در سال های 1360 تا 1369 انتشار یافته اند، به شیوه کمی و کیفی بررسی شد. نتایج این بررسی نشان داد که شهر به عنوان محیط اصلی 195 داستان و بخشی از محیط 21 اثر دیگر، در مجموع با 64 درصد، محیط غالبِ داستان های کودک و نوجوان دهه شصت است. سیمایی که از شهر و شهرنشینان در داستان های دهه شصت ارائه شده، به توصیف عناصری معین و زندگی طبقاتی خاص از جامعه سطوح کم درآمد و فقیر، محدود شده است. از این رو، در بیش تر داستان ها، مکان ها، عناصر محیطی و شخصیت هایی محدود و کلیشه ای به تصویر کشیده شده است و زندگی بخشی دیگر از مخاطبان که اندک هم نیستند، نادیده گرفته شده است. این موضوع از عوامل گوناگون مانند فضای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حاکم بر جامعه در دهه های پنجاه و شصت، شرایط زندگی خالقان آثار، گرایش بسیار نویسندگان به خلق داستان های واقع گرا و هم چنین دفاع آنان از طبقات محروم جامعه تاثیر پذیرفته است.
دیدگاه نسفی درباره سلوک عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیر و سلوک را می توان مهمترین رکن عرفان و وجه ممیزه آن از دیگر نظامهای معرفتی دانست. بر این اساس این موضوع همواره در کانون توجه اهل عرفان و تصوف قرار داشته است و به همین دلیل بخش معظمی از متون عرفانی به تبیین چگونگی سیر و سلوک اختصاص یافته است. وجود طرحهای متنوع و متعدد در باب مراحل و منازل سلوک نشان دهنده وجود سنتها، مشربها، نظامهای تربیتی و تجارب عرفانی گوناگون در عرفان اسلامی است بنابراین بررسی و تحلیل مبانی نظری و بنیانهای فکری عرفا درباره سیر استکمالی نقش بسیار مهمی در شناخت موضوعات مذکور دارد. عزیزبن محمد نسفی به عنوان عارفی مبتکر و نوآور در باب موضوعات خداشناختی، هستی شناختی و انسان شناختی، دیدگاههای مهمی درباره سیر و سلوک بیان کرده است. این مقاله، دیدگاههای مذکور را بررسی و تحلیل کرده و از خلال آنها بنیانهای فکری نسفی در باب سیر استکمالی را تبیین ساخته است. گرچه نسفی طرحهای متعددی از سلوک به دست داده است امّا بنیان همه این طرحها بر دو رکن استوار است: 1. توجه به درون سالک؛ 2. توجه به بیرون سالک. علاوه بر آن در طرحهایی که وی ارائه کرده است «به فعل رساندن بالقوه ها» برای رسیدن به کمال اهمیت ویژه ای دارد.
پر ریختن رمزی جهان شمول از مثال اعلایی واحد در فرهنگ عرفانی ملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمزهای مشترک در ادبیات عرفانی اقوام مختلف جهان از موضوع هایی است که میتوان در ادبیات عرفانی به آن پرداخت. دلیل این اشتراک چیزی جز وجود یک مثال اعلای واحد نمی تواند باشد، که هرجا رخ نموده، حتی در سنت های مختلف، چهره ای یکسان نشان داده است. یکی از این رمزها «پر ریختن» است که معانی گوناگون دارد، و دو معنی آن در ادبیات عرفانی بارزتر است؛ یکی، ترک قدرت و ساز و برگ دنیایی است، که شرطی است برای پذیرا شدن ارتباط با عالم الهی؛ دیگر، از دست دادن قدرت روحانی است و به دنبال آن، هبوط.
علت تحقق دومین معنا را یکی کاهلی در امور معنوی، و دیگر، پرداختن به شهوات می توان دانست. در این زمینه میتوان مصادیقی همسان در ادبیات عرفانی و حِکمی هندی، یونانی، عربی و فارسی یافت و آن را به منزلة رمزی مشترک در ادبیات، دین و ورای دین، یعنی حقیقت واحدی که همة ادیان از آن سرچشمه میگیرند، معرفی کرد.
عشق عرفانی
سیر تحول و کارکرد عرفانی - ادبی عنصر نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیرزمان، عنصر نور در اسطوره، تاریخ و فلسفه جهان شناسی اقوام گوناگون حضور داشته است. بنا بر کارکردهای متنوع نور (مثل مفاهیم قدسی، عقلانی، هستی شناختی، هدایتگری وزیباشناسی)، این سیر تاریخی از مصر باستان و با آیین هرمس آغاز می شود و در اندیشه زردشت، تنوع وگستردگی می یابد. دین یهود، مکتب گنوس، آیین صابئین مندایی و دین عیسای ناصری(ع) با تاثیرپذیری از یکدیگر در انتقال اندیشه اشراقی نقش داشته اند. اوج حضور مفاهیم نورانی با شاکله عقلانی، در دین مبین اسلام مشاهده می شود. با توجه به اینکه محور این نوشتار بررسی متون ادبی وعرفانی است، مشاهده می شود که در سه اثر: الطواسین از حلاج، عبهرالعاشقین از روزبهان بقلی و آواز پر جبرئیل از سهروردی، نور در وصف وحدانیت خداوند و قداست وجود نبی اکرم، جمال الهی و انسانی، مراتب وجود و فرشته شناسی نقش موثری ایفا می کند. در حقیقت، وسعت مشرب عرفان و ادب ایرانی، با تکیه بر مبانی اسلامی، کلیتی از اندیشه خردورزان کهن را منعکس می کند.