فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۰۱ تا ۱٬۵۲۰ مورد از کل ۲٬۲۲۰ مورد.
بایزید بسطامی، آیینه ی الهی
حوزههای تخصصی:
بررسی چند قصه با مضمون مشترک از مولوی، عطار...(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۴ شماره ۵۵
حوزههای تخصصی:
داستانِ نخجیران* ، یکی از دلاویزترین و آموزنده ترین داستان های تمثیلی مثنوی مولوی است که بنابه تصریح مولانا از کلیله و دمنه اقتباس شده است. نظایر این حکایت، با تفاوت هایی چند، در فیه مافیه و نیز در آثار بعضی از سخنوران متقدم بر مولوی و یا متأخر از وی و همچنین در افسانه هایِ منسوب به یکی از افسانه سرایان یونان کهن مشاهده میشود. در این مقاله، قصة نخجیران مولوی ـ فارغ از مباحثات و مناظرات مبسوطِ فلسفی، کلامی و عرفانی مندرج در آن ـ با داستان فیل و چشمة آب در فیه مافیه و نیز با حکایاتی از شیخ فریدالدین عطار در اسرارنامه و الهینامه و همچنین با تمثیلی از مولانا فخرالدین علی صفی در لطایف الطوایف و نیز با افسانة اصل و سایة اِزوپ** مقایسه و مقابله و وجوه تشابه و افتراق آنها بررسی و تحلیل شده است. در ضمن، مخصوصاً بر بعضی از مفاهیم و دقایق روان شناسی جدید که، به طور مشخّص، در آثار مولانا و عطار مشاهده میشود، تکیه و به پیام های اخلاقی و تربیتی ملحوظ در این حکایات اشاره شده است. (* نخجیر (= نخچیر): حیوانی که آن را شکار کنند، شکار کوهی خاصه بز. (شرح مثنوی شریف، جزء دوم از دفتر اول، ص 359) **. ازوپ (Ezop؛به یونانی: Aisopos ): افسانه گوی یونانی متعلق به قرن 7ـ6 قبل از میلاد. وی نخست بنده بود و سپس آزاد شد و سرانجام به دست مردم دلف به قتل رسید. وی شخصیتی نیمه افسانه ای است. مجموعة کنونیِ افسانه های ازوپس که به نثر یونانی و با سبکی بسیار خشک نوشته شده، منسوب به پلانود (Planude) ـ کشیش قرن چهاردهم میلادی ـ است. (فرهنگ معین، جلد 5، ذیل «ازوپس») بسیاری از نویسندگان آتنی و ازجمله آریستوفانس، گزنفون، افلاطون و ارسطو، به ازوپ و افسانه های وی استناد کرده اند و در تاریخ هرودت دربارة وی چنین آمده است:اِزوپ، سازندة داستان ها، در روزگار آماسیس (Amasis) فرعون مصر (اواسط سدة ششم قبل از میلاد) ـ میزیست و زادگاه او جزیرة سامس (Samos) است. (حلبی، بیتا: 3، 14، 15)
رئالیسم جادویی در تذکرهالاولیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح رئالیسم جادویی را نخستین بار منتقد آلمانی فرانتس ره در سال 1925 در مقاله ای در توصیف کار عده ای از نقاشان پست اکسپرسیونیسم به کار گرفت. این نقاشی ها، در اصل، رئالیستی بودند؛ اما یک عنصر عجیب یا رویایی یا خیالی داشتند. از نظر ره، جنبه جادویی این نقاشی ها ناشی از تکنیکی بود که نقاشان از آن برای بیان واقعیت در قالب تصویر استفاده کرده بودند. در سال 1955، آنخل فلورس این اصطلاح را در توصیف نوشته های اسپانیایی به کار برد. از نظر فلورس، بورخس استاد این سبک و کافکا همتای اروپایی او بود. در قلمرو ادبیات، رئالیسم جادویی، به نظر فلورس، شیوه ای است که، در آن، نویسنده بی آنکه تعجب یا حیرتی را برانگیزد، امور خیالی را همچون اموری واقعی توصیف می کند. تعریف فلورس به تدریج بسط یافت و عمدتا در تحلیل و نقد ادبیات امریکای لاتین به کار رفت. رئالیسم جادویی، به مثابه سبکی در روایت، بیش از همه با نام گابریل گارسیا مارکز پیوند خورده است. اما، چنان که در فرهنگ اصطلاحات ادبی آبرامز (AbRAMS 1993) آمده، نوشته های انبوهی از نویسندگان امریکای لاتین و نیز نویسندگان اروپایی از جمله گونتر گراس آلمانی و جان فولز انگلیسی را نیز می توان در چارچوب این سبک تجزیه و تحلیل کرد...
تأثیر مثنوی معنوی در یوسف نامه پیر جمالی اردستانی
حوزههای تخصصی:
سماع در اسرار التوحید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۴ شماره ۵۵
حوزههای تخصصی:
«سماع»، دست افشانی و پایکوبی صوفیان درنتیجة حالتی روحانی است که میتواند موجب وجد و حال و مکاشفه گردد. صوفیان بزرگ بر این باورند که سماع بر مبتدیان و اجهل مردم حرام است و افضل عرفا را بیثمر.در این مقاله، آرای شیخ ابوسعید ابیالخیر و معاصرانش دربارة سماع، و بازتاب آن در حکایات گوناگون اسرارالتوحید بررسی شده است.
اصل سنخیت در عرفان و همانندسازی در روان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصل سنخیت در عرفان زیر مجموعه ای از مبحث پیچیده «وحدت وجود» است. اساسا یکی از اهداف کلی عرفان و روان شناسی رسیدن فرد به وحدت درونی و موفقیت در ایجاد وحدت با عالم خارج از وجود است. اصل سنخیت در فلسفه و در باب علم حضوری معنا پیدا می کند که برای تحقق امر ادراک باید بین مدرک و مدرک سنخیت وجود داشته باشد و در عرفان (خصوصا عرفان نظری که همانندی های بسیاری با فلسفه دارد) رمز اصلی تجاذب و کشش بین عاشق و معشوق است.روان شناسانی چون، آبراهام مزلو و یونگ این سنخیت را باور دارند و همسو بودن اصل سنخیت در عرفان با اصل همانندسازی در روان شناسی را تصدیق می کنند. مشابهت نظریات آبراهام مزلو با افکار عرفانی عطار و مولانا محور اصلی این نوشتار است.
دوره اعتلای شعر تعلیمی صوفیه در ادب فارسی
حوزههای تخصصی:
قرنهای 6و7و8 هجری دوره اوج شکوفایی شعرتعلیمی صوفیه است، بستر این نهضت فکری، نابسامانیهای اجتماعی ناشی ازتسلط اقوام غیر ایرانی و ایلغار طوایف ددمنش بیگانه به این سرزمین بود که منجر به کشتار وخرابی وتباهی وفساد ودر نتیجه یاس وحرمان درمیان آحاد مردم ایران زمین گردید. آنچه در این لحظه های حساس چون جان داروی نجات بخش، مردم را از سقوط رهائی بخشید، تراوشهای فکری معلمان حکمت واخلاق وعرفان وتصوف در ساختار کلام منظوم با محتوای پندو اندرز وهدایت واصلاح بود که جامعه ایرانی را با هویت معتبر خویش در برابر آن همه تباهی وسیاهی حراست نمود وآلام دردناک آنان را تسکین بخشید. دراین دوره با سه جلوه شعر تعلیمی صوفیه آشنا می شویم: حکمت عملی،حکمت نظری، حکمت رمزی، وتجلی این سه مقوله را به اقتضای فرصت در جام جم اوحدی، حدیقه سنائی، ومنطق الطیر عطار، بررسی می کنیم.
جمال پرستی در ادب عرفانی (از قرن ششم تا هشتم)
حوزههای تخصصی:
تجلی عشق در انا الحق حلاج
حوزههای تخصصی:
رسائل: سینیه
بررسی مکتب های ادبی در آثار چوبک با نگاهی به مشخصه های رئالیستی و ناتورالیستی در دو رمان «تنگسیر» و «سنگ صبور»
حوزههای تخصصی:
تاریخ مشایخ صوفیه در بیاض و سواد سیرجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی مرجع شناسی تذکره ها و تذکره نویسی وعلم الرجال
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات تاریخ تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات متون عرفانی و تحلیل عرفانی متون ادبی
خواجه ابوالحسن علی بن حسن سیرجانی از بزرگان صوفیه قرن پنجم هجری است. وی شیخ کرمان بوده و در آنجا داروخانه و اوقاف و مریدان بسیار داشته و مورد تکریم بزرگان صوفیه از قبیل ابوسعید ابوالخیر، خواجه عبدالله انصاری و هجویری قرار گرفته است. او که اهل سیر و سیاحت بوده در سیرجان درگذشته و آرامگاهش تاکنون باقی و زیارتگاه است. کتاب بیاض و سواد خواجه علی حسن که تاکنون به صورت نسخ خطی مانده است، در حقیقت طبقهبندی موضوعی اقوال مشاهیر صوفیه تا اواخر قرن چهارم است که در هفتاد و سه باب تنظیم شده و بیش از سه هزار فقره از سخنان بزرگان قوم را در بردارد. یکی از مهمترین ابواب بیاض و سواد "باب معرفه تاریخ مشایخ" است که در آن هفتاد و هشت تن از مشایخ صوفیه بر اساس منطقه جغرافیایی محل فعالیتشان تقسیمبندی و معرفی شدهاند.
راز در مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" راز " یکی از اصطلاحات و مضامین عرفانی فارسی است که درغالب آثار عارفان، تحت عنوان سرّ ، درباره آن مطالبی مطرح شده است . مولانا در مثنوی، این مفهوم را متناسب با دیدگاه و اندیشهخود درعرصه ا ی گسترده، به گونه های مختلف بکار برده که از جمله آنها، بصورت عادّی و معنای لغوی است امّا در ضمن بیان مضامین دقیق و لطیف عرفانی ، مولانا گهگاه ، اسرار و راز هایی را بیان می کند که با صٍرف جستجوی واژه راز، نمی توان به آن مفاهیم دست یافت؛ بلکه با دیدی عمیقتر و دقیقتر باید به عمق اندیشه مولانا راه پیدا کرد. دراین مقاله، ضمن بیان برخی از کاربردهای مفهوم راز در معنای لغوی ، گوشه ای از مضامین لطیف عرفانی نیز باز نموده شده است .
عرفان اسلامی، مکتب تسامح و تساهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتب انسان ساز اسلام ،براساس تعالیم والای قرآن کریم و سیرة رسول وحی (ص) و در مقام دینیسمحه و سهله، اختلاف بین امّتها و مذاهب را امری طبیعی و جایز و آن را از مقتضیّات حکمت بالغةالهی دانسته و پیروان خویش را از مجادلههای خصومت بار با دیگر طریقتها بر حذر داشته است. باوجود این، گاه اختلاف قولی و فعلی امّتها، بدلیل انحراف از معیار حقیقت، دستمایة نوعی عصبیّت خشونت بار و احیاناً جنگ و خونریزی شده است و هر گروهی با توسّل به استدلال و برهان، خود رامحک و معیار تمام حقیقت دانسته و دیگران را به بدعت و الحاد و کفر متّهم کرده است. در این میان،عارفان روشن بین و صاحب بصیرت، با تکیه بر آموزههای دین، با تکیه بر شعار >الطّرق الی الله بعددنفوس الخلایق< مقصود و مقصد هم طریقتها را یکی دانسته و آنان را به مدارا و تسامح و تساهل فراخوانده و کوشیدهاند آرمانشهری جهانی بنیان نهند که همة مردم با هر باور و اعتقادی بتوانند با یکدیگردر کمال صلح و آرامش زندگی کنند. این مقاله، در پی آن است به پارهای از اصول و مفاهیم آموزههایعرفان اسلامی در اتّحاد و اتّفاق طریقتها اشاره کند.
درآمدی به معرفت شناسی جدید عرفان
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر، در سه بخش با عناو ین عرفان و علم، عرفان و منطق و عرفان و د ین، به بررسی نظریه های معرفت شناختی جد ید در باره عرفان می پردازد . در بخش عرفان و علم سخن بر سر این اصل است که معرفت شناسی جدید عرفان، به تبع معرفت شناسی جدید دین، در دامن معرفت شناسی جدید علم پرورش مییابد. در این بخش، چند ین نظریه با دسته بند ی محتوا یی مورد مطالعه قرار گرفته است؛ نظریه هایی که از مفهوم عینیت، به عنوان قاعده بحث، تلقّی تحد یدی ارائه میکند یا تلقّی توسعی قر یب و یا تلقّی تو سعی بعید. بخش عرفان و منطق نیز، به مطالعه چند ین نظر یه د یگر در باره نسبت میان ا ین دو پد یده میپردازد تا از این رهگذر، جنبه های عقلانی و غیر عقلانی تجربه عرفانی را بررسی نماید . این بخش با طرح سه دسته نظر یه غیرمنطقی، منطقی و فرامنطقی بودن این نوع تجربه پایان مى پذیرد. در بخش رابطه دین و عرفان نیز دو تلقی از د ین؛ یعنی سنت د ینی و تجربه دینی مبنا ی دو نظر یه در رد و قبول نسبت میان آن دو قرار میگیرد تا در کنار نظریه سوم؛ یعنی فرا دینی بودن تجربه عرفانی ، نمایانگر تشتت آرا صاحب نظران در این زمینه باشد . به طور کلى، می توان گفت درباره نسبت عرفان با علم، منطق و دین سه دسته نظریه قابل شناسایى است: نظریه هاى نفیى که معتقد به غیر علمى، غیر منطقى و غیردینى بودن تجربه عرفانى هستند . نظریه هاى اثباتى که به علمى، منطقى و دینى بودن ا ین نوع تجربه باور دارند و نظر یه هاى تبا ینى که آن را فراعلمى، فرامنطقى و فرا دینى میدانند. بیگمان، از ا ین میان، نظریه هاى دسته سوم که معرفت شناسى جد ید عرفان در واپسین گامهای پیشرفت بدآنها دست یازیده است، با تجربه عرفانى، همسویى بیشترى دارد.