فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۷۷۷ مورد.
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال سوم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۷
23 - 32
حوزههای تخصصی:
تلمیح یکی از بهترین منابع معنی آفرینی در ادبیات فارسی است. تلمیحات موجود در ابیات یا عبارات ادبی و عصاره آیات و روایات و داستان های تاریخی و مذهبی هستند. لذا برای درک بهتر بیت یا عبارتی که حاوی تلمیح است، می بایست آیات و احادیث، داستان یا مثل مورد اشاره را به تمامی دانست. شعله گلپایگانی از شاعران اوایل دوره بازگشت است که در نیمه دوم قرن دوازدهم هجری در گلپایگان اصفهان زندگی می کرده است. وی یکی از تواناترین مقلدان نظامی گنجوی در سرودن منظومه های بزمی و عاشقانه است. نظر به پیروی شاعر از سبک شعر نظامی از نظر بلاغت ادبی هم تحت تأثیر او بوده، در اشعارش صور خیال و آرایه های دیگر بخصوص تلمیح جایگاه خاصی دارد. بنا به گفته خود شاعر در اشعارش از اوان کودکی در مکتب خانه تحت تعلیم اساتید زادگاهش درس قرآن آموخته و سایر علوم رایج آن زمان از قبیل صرف و نحو، معانی و علوم دینی را نزد پدرش - که شخصی عالم و دانشمند بوده است- فرا گرفته است، با بررسی تلمیحات در اشعار وی می توان به تأثیر زیاد آیات و احادیث - که حاکی ازآگاهی و مأنوس بودن او با کتاب مبین و سخنان ائمه (ص) بوده است- پی برد. در این پژوهش تلمیحات وی در مثنوی یوسف و زلیخا که بالغ بر 4700 بیت است بررسی شده تا میزان کاربرد و تأثیر پذیری از آیات قرآن، احادیث نبوی، حوادث تاریخی و داستان پیامبران فراهم شود.
غزل زاییده ی عشق و عشق زاییده ی جمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر غنایی شعریست که احساسات و عواطف شخصی گوینده را بیان کند و اگر حاوی و اندیشههای مختلفی هم باشد، این معانی و اندیشه ها در خدمت بیان عواطف شاعر است. غزل بارزترین نوع شعر غنایی است که بر مدار عشق میگردد. خواه عاشقانه خواه عارفانه، عاطفه عشق را پیش از آن که جزو وجود شاعر و تجربه ی غالب حیات او شود، نمیتوان به گونه ای کاذب بر خود بست، به همین سبب صمیمیت عاطفی و غالباً حقیقی عشق بر زبان غزل تأثیر می گذارد و از آنجا که انسان موجودیست سرشار از عواطف متناقضی همچون عشق، نفرت و غم، شادی و یأس، امید و ترس، دلاوری و خشم و رحم و میل، ادب غنایی و غزل می تواند عرصهی بروز و ظهور این عواطف باشد. عشق نتیجهی جلوهی معشوق است و جلوه لازمهی ضروری حسن. جمال معشوق است که عاشق را شیفته می سازد یعنی زیبایی عشق آفرین است و جمال از عشق که زاییده ی آن است تفکیک ناپذیر است، عشق که نخستین فرزند جمال است با خود گرما و نیرویی را به همراه دارد که همه ی موجودات هستی را به حرکت در می آورد. این مقال بر آن است که پیوند بین غزل و عشق و همچنین عشق و جمال را به روش تحلیل متن مورد واکاوی و توصیف قرار دهد.
سعدی و مرثیه سرایی
حوزههای تخصصی:
در ادب عربی انواع مهم شعر را حماسه و تشبیب و ادب و مدیح و هجا و رثاء دانسته اند و رثاء یا مرثیه اشعاری است که در عزا و سوگ کسی سروده شده باشد. گاهی نیز بیان اندوه بر حیوان یا سقوط شهری است که در ادب فارسی نیز جایگاهی در خور دارد. سعدی شاعر بزرگ ایران نیز در این زمینه اشعاری نغز سروده است که یکی از آنها مرثیه مستعصم آخرین خلیفه عباسی و قصیده ای دیگر در رثاء سقوط بغداد است. در این مقاله کوشیده شده تا ضمن بررسی این قصاید و مقایسه آن با اشعار دیگر شاعران، به دیگر مراثی سعدی نیز اشاره شود.
جلوه های عشق در غزلیات وحشی بافقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
عشق از اساسی ترین موضوعات شعر فارسی است و انواع زمینی و آسمانی آن در اشعار شاعران عامی و عالم و عابد و عارف، مضامین عالی و تعابیر زیبایی را به وجود آورده است. کمال الدین وحشی بافقی غزل سرای قرن دهم هجری، از جمله شعرای مهم و تأثیرگذار در مکتب واسوخت، با مهارتی که در به کارگیری الفاظ دارد سیمای عشق را به اشکال گوناگون به تصویر کشیده است. هدف این تحقیق این بوده که بشناسد که عشق مورد نظر وحشی چه ویژگی هایی دارد؟ نتیجه تحقیق حاضر نشان می دهد که ویژگیها و صفات عشق در غزلیات وحشی بافقی غالباً با مضامین راجع به مسأله عشق در آثار شاعران عاشق و عارف پیش از او همسانی های زیادی دارد. مقام "عشق" در شعر او والا بوده، نوع زمینی و مجازی آن نیز سایه یا واسطه عشق ملکوتی است. در این مقاله جلوه های گوناگون عشق در غزل های وحشی بررسی می شود.
جامعه شناسی تطبیقی زبان شعری در مرثیه های ابن رومی و سعاد صباح با توجه به متغیر جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرودن اشعار حزن انگیز در سوگ فرزندان یکی از رایج ترین موضوعات رثاء به شمار می رود. به دلیل پیوند عمیق نوع ادبی رثا با عواطف و احساسات شاعر، این نوع ادبی بیش از سایر گونه های ادبی، زمینه انعکاس ذهنیّات و افکار شاعر را فراهم می آورد و به همین دلیل ظرفیّت تحلیل و بررسی از نظر بازتاب جنسیّت را دارد.
در پژوهش حاضر با روش توصیفی– تحلیلی و با استفاده از آرای محقّقان جامعه شناسی زبان، کوشش می شود، اشعار «ابن رومی» و «سعاد صباح»، دو تن از پیشتازان شعر رثای عربی را در سه سطح واژگانی، نحوی و بلاغی مقایسه کند، تا از این طریق، پیوند زبان و جنسیّت را در اشعار این دو شاعر به مقایسه، نقد و تحلیل گذارد. مهم ترین نتیجة حاصل از کاربست این نظریه در تحلیل مرثیه های ابن رومی و سعاد صباح، نشان می دهد که رابطة تنگاتنگی بین عاطفه رثاء و جنسیّت شاعر وجود دارد و عاطفة حزن سعاد صباح قوی تر بوده و آن به دلیل ویژگی احساسی و درونی زنان در این زمینه است.
تحلیل مدح و ستایش در دو حکایت مثنوی معنوی از منظر باورهای غیر منطقی آلبرت الیس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مولانا جلال الدین بلخی شاعر و عارف بزرگ ایران، در قرن هایی پیش از پیدایش علم روانشناسی در آثار خود بویژه در مثنوی الگویی دقیق از منش و رفتار اصیل انسانی در برخورد با باورهای غیرمنطقی و منطقی ارائه داده است. او به عنوان انسان شناس مسلمان، آرا و نظراتش پیش از روانشناسان انسان گرای غرب، پرده از رفتارها و واکنش های آدمی در مسیر زندگی و در برخورد با مشکلات و نابسامانی ها برداشته است. مقاله حاضر برآن است که دو باور از دوازده باور غیر منطقی آلبرت الیس را با دو حکایت مثنوی مورد واکاوی قرار دهد که در این بررسی نقاط مشترک فراوانی در زمینه غیر منطقی بودن دغدغه تأیید از جانب دیگران به دست آمده و هردو، این خصلت آدمی را ناشی از عدم خودشناسی صحیح انسان می دانند.
تحلیل ابعاد معناشناختی رنگها در مثنوی معنوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مثنوی معنوی یکی از شاهکارهای ادبیات فارسی است که مولانا جلال الدین بلخی آن را به نظم کشیده است. یکی از عناصری که باعث افزایش زیبایی و جذّابیت اشعار این اثر نفیس گشته؛ استفاده از عنصر رنگ است که آمدن آن در لابلای ابیات مثنوی دارای دلالات معین و اغراض خاصی است. مولانا 2275 بار از رنگها در مثنوی به صورت مستقیم و غیر مستقیم استفاده کرده است که آن رنگ ها عبارتند از: سیاه، سفید، سبز، قرمز، زرد و مشتقات اینها. پرکاربرد ترین رنگ در اشعار مولوی، رنگ زرد و کم کاربرد ترین آن رنگ سفید است. مولوی مرادش علاوه بر وصف طبیعت رنگها، تعبیر از حالات مختلف انسان و طبیعت پیرامون در موقعیت های مختلف است. و در این راه، گاه از تشبیه، استعاره، کنایه، و یا رمز بهره برده است.
شکل شناسی تطبیقی غم نامه ها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
عشق، برجسته ترین عاطفه انسانی است و ادبیات بویژه ادبیات داستانی، مناسب ترین زمینه برای بازتاب و بیان آن است و از آنجا که عشق به عنوان یکی از ریشه دارترین عواطف انسانی در میان همه انسان ها ساز و کار مشترک و مشابهی دارد، داستان های عاشقانه ملت های مختلف نیز در عین برخورداری از ویژگی های فرهنگی خود، مشابهات و مشترکات آشکاری دارند و در نتیجه روال و ساختاری همانند. در این مقاله با بهره گیری از شیوه های ساختارشناسی و تطبیقی کوشیده ایم تا با بررسی داستان های عاشقانه ملت ها و فرهنگ های مختلف و تطبیق آن ها با یکدیگر ساختار کم و بیش همانند آن ها را باز نمائیم، در این بررسی برای پرهیز از تفصیل، بیشتر بر پنج داستان تریستان و ایزوت، رومئو و ژولیت، لیلی و مجنون، ورقه و گلشاه و هیر و رانجها تکیه کرده ایم.
تعهد در شعر و اندیشه ی حافظ و هوگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مساله ی تعهد در هنر همزمان با پیدایش مکتب هنر برای هنر در قرن نوزدهم دراروپا توسط عده ای از فلاسفه وادبا که طرفدارهنر مفید بودند، مطرح شد و ژان پل سارتر، فیلسوف ونویسنده فرانسوی قرن بیستم، ادبیات متعهد را پایه گذاری نمود. اماآیا می توان تعریف واحدی از ادبیات متعهد ارائه نمود و باتوجه به خاستگاه غربی تعهد در ادبیات آیا می توان شعر حافظ را در قالب شعر متعهد بررسی نمود؟
در این مقاله نگارنده می کوشد ضمن خوانش آرای برخی متفکرین به بررسی وجود تعهددرشعر حافظ و هوگو بپردازد. برای نیل به این هدف، نخست ضمن اشاره به تعریف ادبیات و شعر متعهد وسیرتاریخی آن، دیدگاه های اندیشمندان و منتقدین را نسبت به ادبیات متعهد بررسی می کند و سپس در بخش دوم با مطرح نمودن انواع تعهد درشعرحافظ و هوگو تلاش می کند تا شواهدی از این انواع را در آن ها ارائه کند.
بررسی جنبه های عرفانی در«لیلی و مجنون» نظامی و مقایسه ی آن با «مصیبت نامه ی» عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظومه ی «لیلی و مجنون» نظامی گنجه ای، غمنامه ای عاشقانه است که روح درد و رنج سالکان حق را آشکارا می توان در آن دید. لیلی و مجنون دارای قابلیت های زیادی برای تحلیل مفاهیم و صفات عرفانی است که گاه به طور مستقیم، در بیان نظامی و به خصوص از زبان پدر مجنون، و گاه به طور غیرمستقیم، در پس سخنان شاعر جلوه گر می شود. در این مقاله سعی شده است که قابلیت های عرفانی لیلی و مجنون در پرتو صفات و مقاماتی چون صبر، عنایت، ظرفیت، درد، وحدت، فنا، جنون و رحمت نمایانده و بررسی شود تا عشق متعالی متجلی در ظاهر منظومه، مکشوف گردد. برای تبیین این عشق متعالی و در جهت رسیدن به جهان بینی معرفتی نظامی در لیلی و مجنون، مقامات و صفات عرفانی این اثر با «مصیبت نامه ی» عطار، به عنوان منظومه ای دردآلود در ادبیات عرفانی مقایسه شده است.
رابطه خدا و انسان در ادبیات خداشناسی و عرفانی با تأکید بر آثار مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات غنایی مناجات نامه
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی کلاسیک نظم
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات متون عرفانی و تحلیل عرفانی متون ادبی
این مقاله با بررسی جایگاه خدا، انسان و عشق به عنوان بنیادیترین مفاهیم جهاننگری مولوی با اشاره ای به تاریخ قدسی نخستین تجربه دیدار خدا و انسان و پرسشگریهای دوران تاریخی معاصر در این باب آغاز می شود و موضوعهایی چون ماهیت، آغازگرى و ابتکار عمل، جایگاه شوق و محبت الهی و کارکرد و نقش شفقت و مهرورزی انسانی در رابطه خدا و انسان به شیوه ای تحلیلی دنبال میگردد. جستجوی دو جانبة خدا و انسان برای نزدیکی به یکدیگر و آغازگری رابطه از سوی خداوند، تقدم ارادة خداوند بر خواست آدمی، اشاره به محبت متقابل خدا و انسان و خاستگاه الهی عشق و همچنین نقش و کارکرد شفقت انسانی جهت برقراری ارتباط با خداوند، اجابت دعا، بخشایش الهی و مصونیت از قهر الهی ازجمله نتایج حاصل از این پژوهش است.
تنوع مشبه به در قصاید خاقانی و انوری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دوم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۵
87 - 109
حوزههای تخصصی:
تشبیه نخستین و رساترین صنعت در عرصه صور خیال است که شاعر با بهره گیری از آن بین عالم ذهن و جهان محسوسات پل می زند و مخاطب شعر را در عین آگاه کردن از ما فی الضمیر خود دچار اعجاب و شگفتی کرده و برخوردار از التذاذ ادبی می کند. در میان ارکان تشبیه توجه اکثر صاحبنظران بیشتر معطوف به اهمیت ماهیت و ذکر یا حذف وجه شبه و بعد از آن ناظر به ذکر یا حذف ادات تشبیه بوده است و دو رکن دیگر یعنی مشبه و مشبه به اغلب در این میان عناصری کلیشه ای تلقی شده اند؛ اما باید توجه داشت که رکن مشبه به نیز درکنار ارکان یاد شده دارای اهمیت والایی است؛ چرا که در واقع مشبه به است که هدف غایی تشییه را برآورده می کند و ویژگی های مشترک آن با مشبه است که تعیین کننده ی ارزش زیبایی شناسانه تشبیه است. در تحقیق حاضر با عنایت به این مهم، عنصر مشبه به در قصاید دو شاعر برجسته سبک عراقی مورد دقت نظر قرار گرفته و با تقسیم بندی محتوایی مواردی که شاعر به عنوان مشبه به از آنها بهره جسته؛ ویژگی های دنیای عینی شاعر تصویر و تجسم شده است. با بهره گیری از این تقسیم بندی که شامل مواردی چون: طبیعت بی جان، گیاهان و جانوران، است؛ می توان دریافت که هریک از دو سخنور مورد مطالعه در سخن آفرینی های خود بیشتر به محاکات کدام یک از اجزا طبیعت پیرامون پرداخته اند و این گرایش چه تاثیری در انسجام و زیبایی شناسی کلام ایشان داشته است.
تأثیر قرآن در اشعار عثمان مختاری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
قرآن، کتاب آسمانی مسلمانان، پیوسته سرمشق صالحان و نیکان بوده است. بدیهی است این چنین مجموعه گرانقدر، پرمایه و سرشار از قصص، نکت و معانی حکمی و تعلیمی و نیز پر از عبارات فصیح و بلیغ، در لحاظ اندیشگانی، کاربرد در سخن و حتی رفتاری، الگو و تأثیرگذار خواهد بود. درین میان، نویسندگان و شاعران نیز با الهام و تأثر از مصحف شریف به انحاء گونه گون سخن و بیان خود را لطافت بخشیده اند و به بیانشان رنگ تقدّس داده اند. تأثیر فرهنگ اسلامی عموماً و تأثیر قرآن خصوصاً در زبان و ادب پارسی در قرون ابتدایی ورود اسلام (بویژه در دو قرن نخست) بر اساس شواهد و قرائن، چندان نبوده است؛ کم کم در دوره های بعد این تأثیر بیشتر و چشمگیر شد تا این که در قرون پنجم و ششم به اوج رسید. تعابیر حکیمانه و بلاغی قرآن اعجاب همگنان را برانگیخت و مورد عنایت شاعران و نویسندگان قرار گرفت. یکی از شاعران پارسی گوی قرن پنجم و ششم، عثمان مختاری است؛ وی از قصیده سرایان فصیح است که در اشعارش مکّرر از قرآن، تأثیر پذیرفته و این تأثیر به کلامش جلوه و طراوتی خاص بخشیده است. آشنایی و دانستن الفاظ، معانی و تأویل قرآن، به سبب ادراک بهتر متون فارسی ضروری می نماید.
محب و محبوب، منظومه ی غنایی نفیس و ناشناخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود آنکه در سال های اخیر بسیاری از نسخه های خطی به واسطه پژوهشگران تصحیح و چاپ کرده اند ولیکن کم نیست آثاری که هنوز در گوشه و کنار کتابخانه های مختلف دنیا در زاویه ی گمنامی به سر می برد. یکی ازاین نسخه های نفیس و منحصر به فرد، منظومه ای است در قالب مثنوی در شرح عشق و عاشقی به شیوه ی ده نامه سرایی که یکی از شیوه های معمول ادب فارسی به ویژه در قرن هشتم هجری است. یگانه نسخه ای که از این منظومه ی غنایی به جای مانده و یا تا کنون یافت شده ، نسخه ای است که در کتابخانه ی توبینگن برلین نگهداری می شود و تاکنون تصحیح و چاپ نگردیده و ناشناخته باقی مانده است . این پژوهش بر آن است تا برای نخستین بار به معرفی این منظومه ی نفیس متعلق به قرن هشتم هجری که از جهت ادبی دارای ارزش فراوانی است ، بپردازد . روش تحقیق نیز به صورت اسنادی – تحلیلی است. بدین ترتیب که سعی گردید پس از تهیه ی فیلمی از تنها نسخه ی موجود و بازخوانی آن نسخه، این منظومه ی نفیس که به روش دیگر ده نامه های ادب فارسی ، با بافت و ساختی گوناگون سروده شده است ، مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد .
نگاهی به تغنیّات مهدی اخوان ثالث (م. امید)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مهدی اخوان ثالث شاعر بزرگ معاصر، یکی از ستون های شعر نوین فارسی است. بخشی مهم از میراث شعری اخوان ثالث را تغنیات، غزل ها و غزل واره های او بر می سازد. دغدغه های نظری م. امید درباره شعر و شاعری نیز پیوندی استوار با تلقی او از تغنّی و غزل و جوهر غزل و غنا دارد. آنچه در این گفتار صورت گرفته، نگاهی اجمالی به محتوا و صورت تغنیّات اوست. عشق در شعر و اندیشه مهدی اخوان ثالث، برخلاف بسیاری از معاصران، واجد همان صفاتی است که از روح یک انسان عارف مآب سنتی سراغ داریم. زبان اخوان ثالث در غزل واره ها به مانند سایر اشعار موفق او از ترکیب دو وجه "آرکائیسم" و "زبان امروز" و پیوند این دو در بستر "گرایش به منطق نثر" سامان یافته است. تفاوت اصلی زبان شعر اخوان در این آثار با سایر اشعار او در این است که در اینجا آرکائیسم رنگ کمتری دارد و گرایش به منطق نثر، خاصه در افتتاحیه اشعار نمود کمابیش بیشتری دارد. زبان اخوان ثالث در غزل واره ها، در لحظه های اوج، به سوی آرکائیسم حرکت می کند. تصویر نیز در شعر مهدی اخوان ثالث و خاصه در غزل واره های وی نقشی بسیار مهم دارد؛ اما موفقیتِ او تقریباً آنگاه به دست می آید که شعر وی به "شعر نحو" نزدیک می شود. نگاهی به برخی صنایع و شگردهای پر کاربرد در تغنیات م. امید، بخش دیگر این گفتار است.
غیرت در منظومه های عاشقانه (ویس و رامین، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دوم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۵
21 - 32
حوزههای تخصصی:
اساس و موضوع اصلی منظومه های عاشقانه، عشق و محبت است و از آنجا که از دید عرفا عشق و غیرت ملازم همدیگرند، در این منظومه ها شاهد موارد گوناگون غیرت ورزی شخصیت ها هستیم. در منظومه ویس و رامین، موبد و ویرو و رامین رقیبانی هستند که بر سر تصاحب ویس به جدال با یکدیگر می پردازند و گاه در این راه دچار غیرت می شوند و حتی گاه کار به جنگ و لشکرکشی می کشد. همین رشک و غیرت بین گل و ویس بر سر رامین نیز وجود دارد. در منظومه خسرو و شیرین این غیرت را از سوی خسرو و فرهاد و شیرویه بر سر شیرین و رشک و حسادت بین شیرین و مریم و شکر بر سر خسرو مشاهده می کنیم. در منظومه لیلی و مجنون، مجنون و لیلی نسبت به هم غیرت دارند. واژه غیرت دارای مفاهیم گوناگون است و غیرت از دید عرفا انواع گوناگونی دارد. در این مقاله، شواهد، مفاهیم و انواع گوناگون غیرت، در این سه منظومه عاشقانه بررسی و تحلیل می گردند.
تشابهات ویس و رامین و بهمن نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهمن نامه یکی از منظومه های مهم حماسی پیرو شاهنامه است که در اواخر قرن پنجم یا اوایل قرن ششم سروده شده است. این منظومه از چهار بخش تشکیل شده که بخش اول آن ماجرای بر تخت نشستن بهمن و ازدواج او با دختر پادشاه کشمیر است. بخش اول این اثر، منظومة عاشقانة مستقلی است که ویژگی های یک اثر غنایی برجسته را دارد. در این مقاله با مقایسة دو داستان نشان داده شده که این بخش منظومه در مواردی چون توصیف صحنه ها، شخصیت پردازی، استفاده از مضامین، نوع حوادث، شیوة روایت، ضرب المثل ها و.... تشابه بسیار زیادی به ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی دارد.
تبیین وجوه سازواری غزل های سعدی با ردیف کنونی موسیقی ایرانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تقریباً در غالب آثار موسیقی ردیفی "دستگاهی" ایران، از ازمنه قدیم- از زمانی که بر روی صفحات گرامافون ضبط می شده- تاکنون، ردّ و نشانی از غزل های سعدی به چشم می خورد. این نشان، گاه چنان برجسته است که نوعی تعمد و اصرار در استفاده از غزل های شیخ برای روایت موسیقایی احوال و درونیات- از سوی خواننده [و نوازنده]- و وفاق آن با مطلوبات روحی شنونده را به ذهن متبادر می نماید. پرسش، این است که چرا تا این اندازه غزل سعدی با موسیقی ایرانی عجین شده است؟ یا آن چه ویژگی سخن سعدی است که جواهر منضود او را، در روایت ردیف موسیقی، با چنین اقبالی مواجه کرده و می کند؛ آنچنانکه گویی سعدی، خود، غزل ها را جز به این هدف نسروده، یا با ردیف کنونی موسیقی آشنا بوده است؟ به بیانی بهتر، آن چه لطیفه نهانی در حدیث سعدی است که، بدون هیچ ادعایی در موسیقی دانی- خلاف شعرایی مانند منوچهری، رودکی، فرخی و ... که به صراحت، به نوازندگی و خوانندگی خود اشاره می کنند- شعر وی را بیشتر از متقدمان مدعی، با ردیف موسیقی سازگاری داده است؟ نوشتار حاضر، با تکیه بر روش تحلیل محتوا، تلاشی برای پاسخ به این چراهاست.
بررسی جنبه های تاریخی دو منظومه غنایی «خسرو وشیرین» نظامی و«شیرین و خسرو» امیرخسرو دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان داستان های خمسهی نظامی، ماجرای عشق خسرو پرویز، پادشاه ساسانی به شیرین برادر زادهی بانوی ارمن، به سبب رنگ ملی و برخورداری اززمینه های افسانه ای و غنایی از زیبایی و اهمیت خاصی برخوردار است. امیرخسرو دهلوی دومین منظومهی خمسهی خویش را به این داستان اختصاص داده است. او با آنکه سوژه و سیر اصلی داستان را مطابق روایت نظامی سروده است اما تغییراتی نیز در جریان داستان ایجاد کرده است. ضرورت و اهمیت این پژوهش از آن جهت است که برتری و تواناییهای زبانی، انتخاب واژگان و صور خیال نظامی در خمسه سبب شده است تا دیگر جنبه های داستانی، افسانهای و تاریخـی نادیده گرفتـه شود. لذا در پژوهش حاضر با شیـوهی توصیفی- تحلیـلی وتاریخی داستان غنایی خسرو و شیرین بر اساس قدیم ترین منابع معتبر مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت و در نهایت این نتیجه به دست آمد که: امیرخسرو، بیش از نظامی، به الگوی تاریخی پایبند بوده است. او هر چند به اعتراف خود هرگز نتوانست به پای نظامی برسد، اما توانسته است، با روی آوردن به الگوی تاریخی و تغییراتی جزئی اما هنرمندانه در بخشهای افسانهای و تاریخی، از بین دیگر نظیره پردازان این اثر غنایی بزرگ تاحدّی نوآور باشد.
معانی، تصاویر و تعابیر مرگ در اشعار سهراب سپهری و فریدون توللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرگ پدیده ای است که سایه ی پر رمز و راز و ابهام آلود آن بر سراسر فرهنگ انسانی گسترده شده و ناشناختگی و رازناکی ماهیت آن در طول تاریخ اندیشه ی بشر موجب پیدایش افکار و تاملات بعضاً متناقض در خصوص مرگ در عرصه های مختلف فکری از جمله در شعر و ادب فارسی گردیده است و هر کدام از شاعران با تکیه بر پایگاه های فکری و معرفتی خود، از لونی دیگر به این پدیده نگریسته اند و مفاهیم ذهنی خود را در قالب تصاویر و تعابیر متنوع به جامعه ی بشری ارائه داده اند. در این پژوهش نگارنده بر آن است تا ساحات اندیشه ی سهراب سپهری و فریدون توللی را در مورد مرگ، بررسی و تحلیل کند و در تحقیقی مقایسه ای به نتایج عمده ی ذیل دست یابد.
مرگ در دیدگاه سهراب سپهری، استمرار حیات و جزء لاینفک و شرط مقدس زندگی است اما در نگاه توللی پایان هستی و عامل رهایی از مشکلات زندگی محسوب می شود.مرگ در شعر سپهری با نگاهی خوش بینانه و استقبال از دنیای پس از مرگ به تصویر کشیده شده است و قلب تصاویر مرگ در شعر او با عناصر زنده و جانبخش طبیعت می تپد اما در شعر توللی مرگ با چهره ی ناپسند معرفی شده و عناصر تصاویر مرگ در شعر او، نوعی نیستی و نابودی را به ذهن متبادر می کنند.