فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۰۱ تا ۱٬۷۲۰ مورد از کل ۵٬۶۵۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
مرثیه یکی از انواع ادبی غنایی است که در آن، دو عنصرِ عاطفه و احساس، حضوری پررنگ دارد. بر این مبنا، از دیدگاه علم روان شناسی، ریشه مرثیه را باید در مسائل روانی و میل به جاودانگی انسان جست وجو کرد. به اعتقاد نویسندگان، پیشینة این نوع ادبی را باید در فرهنگ و ادب بومی ایران زمین، از جمله در تک بیت هایی جست وجو کرد که در سراسر مناطق لک نشین زاگرس به نام مور[1] و هوره[2] گلوخوانی می شود. پژوهشگران در این مقاله می کوشند پس از مرحله گردآوری اطلاعات، با استفاده از روش پژوهش توصیفی و اسنادی، به بررسی انواع مرثیه و واکاوی ادبی- روان شناختی مفهوم سوگ در فرهنگ قوم لک بپردازند. نتایج پژوهش نشان می دهد که خلأ شناخت ما از غنی ترین گنجینه های معنوی و روان شناختی فرهنگ و ادب بومی، باعث شده است تا در گذار از جامعه سنتی و ورود به دنیای مدرن، با پدیده «شکاف بین نسلی» مواجه شویم. از این رو توجه به فرهنگ و ادب بومی و پل زدن میان ارزش های جامعه دیروز و امروز، ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
بررسی پژوهش های انجام شده بر روی آثار سیمین دانشور با رویکرد نقد زن محور
منبع:
مطالعات داستانی سال سوم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۹)
72 - 88
حوزههای تخصصی:
زن و زنانگی در طول تاریخ به قلم مردان، ترسیم شده و همواره از دیدگاهی مردانه به جامعه شناسانده شده است. پس از اینکه زنان خود قلم به دست گرفتند، تفاوت ها و واقعیت های زیادی از هویت زنانه مطرح شد که پیش از آن کمتر مورد توجه بود. سیمین دانشور یکی از اولین نویسندگان زن ایرانی است، که در نگاشتن هویت و ذهینت زنانه سهم به سزایی داشته است و همین امر موجب شده تا پژوهشگران زیادی به بررسی زن در آثار دانشور بپردازند و با نشان دادن جایگاه زن در آثار وی، جایگاه زن در جامعه کنونی را تحلیل کنند. در این مقاله برای بررسی بهتر پژوهش های زن محور در ادبیات فارسی، نگارنده ابتدا تمام آنها (از سال 1313 تا 1391) را جمع آوری و دسته بندی کرد. بررسی ها نشان داد که در حوزه ادبیات معاصر و در بخش داستان، بیشترین میزان پژوهش بر روی آثار سیمین دانشور انجام شده است. در این مقاله تلاش شده با بررسی موضوعی این آثار و توجه به نحوه ورود پژوهشگران به موضوع مورد بحث، میزان انطباق آنها با آراء فمینیستی، مورد بحث قرار گیرد. بررسی ها نشان می دهد پژوهشگران در این مسئله که زن و ذهنیت زن ایرانی مهم ترین دغدغه سیمین دانشور در آثار داستانی اوست اتفاق نظر دارند، اما سوگیری های اولیه در برخی پژوهش ها باعث ایجاد تناقضات در نتایج برخی از پژوهش ها شده است و این مسئله لزوم اتخاذ یک روش مشخص در آغاز کار را روشن می سازد.
عدم آشنایی خاقانی با موسیقی سنتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
خاقانی شروانی از شعرایی است که در شعرش اصطلاحات تخصصی علوم مختلفی همچون: نجوم، فلسفه، پزشکی و موسیقی به کار رفته است. وجود این اصطلاحات، ضمن اینکه بر دشواری فهم اشعار، افزوده است، گاهی چنان تخصصی مطرح گردیده که خواننده به این باور می رسد که خاقانی در آن علوم آگاهی فراوانی داشته است. از جمله علومی که خاقانی از اصطلاحات آن به فراوانی استفاده کرده است، علم موسیقی است. وی در شعرش علاوه بر نام بردن و توصیف آلات مختلف موسیقی، از اصطلاحات تخصصی همچون نام مقام ها و گوشه ها و دستگاه های موسیقی نیز بهره گرفته است. اما آیا این به کارگیری اصطلاحات نشانه تبحر وی در علم موسیقی است؟ آیا خاقانی از موسیقی بیش از دیگر شعرای هم عصرش می دانسته است؟ آیا همچون مولوی دستی بر رباب داشته است و با ساز خاصی مانوس بوده است؟ یا فقط واژه ها را به کار گرفته است؟ در این مقاله، پس از توضیحات مختصری در مورد موسیقی، ضمن بررسی اصطلاحاتی که خاقانی از حیطه موسیقی وام گرفته است، در خصوص عدم آشنایی وی با علم موسیقی دلایلی بیان می شود.
برخی ظرافت های بلاغی و معنایی پنهان تعلیمی در سخن سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی عبارات و اشعار گلستان و بوستان سعدی، علیرغم ظاهری ساده، انواعی از درهم تنیدگی های معنائی دارند که با نگاه اول و تکیه بر بلاغت مألوف نمی توان به عمق معنائی آنها پی برد. سعدی گاهی ژرف ساخت های معنائی را با ایجاد شبکه ارتباطی پیچیده ای از کلمات که در مواردی با صنایع ادبی هم تقویت می شود ایجاد می کند. تسلط سعدی بر زبان فارسی، باریک اندیشی، آگاهی از علوم مختلف، تجربه های زیادی که در سفر داشته و آشنایی با فرهنگ های متفاوت، از عواملی است که سبب ایجاد معانی پنهان در آثار او شده است. مهمتر آن که دقت و اهتمام سعدی برای ایجاد اثری تعلیمی و آموزنده، در روساخت و ژرف ساخت ابیات پدیدار است و گاه بر شارحان نیز پوشیده باقی مانده است. در این مقاله تلاش شده تا برخی ابیات و عبارات سعدی که ظرایف بیانی و معنائی پنهان در آنها بر شارحان سخن وی پوشیده مانده است، بازخوانی و معنا شود.
بررسی تطبیقی آرمان شهر در اندیشه فریدون مشیری و نازک الملائکه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
انسان کمال گرا همواره به دنبال آرمان گرایی و جامعه آرمانی بوده است. ادبیّات، برای طرح اینچنین اندیشه هایی عرصه مناسبی در اختیار شاعران و نویسندگان قرار داده است. شاعران نیز همواره از این مقوله غافل نبوده اند و در اشعار خود به روایت آرمان شهر خود پ رداخته اند. آرمان شهر، تجلّی برآورده شدن آرزوهای شاعر برای بقا است و پناهگاه خوبی برای گریز از مشکلات زندگی شاعر است. با توجه به اینکه فریدون مشیری و نازک الملائکه هم عصر هم بوده اند و شرایطی تقریباً مشابه هم داشته اند؛ بررسی آرمان شهر مورد نظر دو شاعر در چنین شرایطی کاری شایان توجه است. در این جستار برآنیم که آرمان شهر را از دیدگاه این دو شاعر نامدار فارس و عرب مورد بررسی و تطبیق قرار دهیم. بدین منظور به بیان مهم ترین ویژگی های مشترک این دو ش اعر ب رای معرّفی آرمان شهر مورد نظر خویش پرداخته ایم.
متن شناسی نسخه ی خطّی حماسه ی قِران حبشی به روایت ابوطاهر طرسوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قِران حبشی، پهلوان عیّارِ یکی از حماسه های منثورفارسی است که توصیف شکوهمند کردارها و جهانگشایی های وی ،پرداخته ی روایت پرداز مبدع سده ی ششم، ابوطاهر طرسوسی است. پس از سمک عیّار و گردنکشان نامه، قِران حبشی سومین حماسه ی منثوری است که عنوان آن بر پایه ی نام عیّار برجسته اش نامبردار شد.این پژوهش، نخستین جستار مستقلّی است که در مورد آن انجام می شودوازاین رو، بایسته است در گام نخست، شش نسخه ی ترکی همراه با نسخه ی عربی منحصر به فردی از این روایت معرّفی،سپس تشریحی از نسخه ی فارسی نفیس و یگانه ی قِران حبشی همراه با چگونگی رسم الخطّ و ویژگی های دستوری آن ارایه شود. دامنه ی پژوهش با تعقیب حضور قِران در دیگر روایت ها ادامه می یابدتا این که نقش وی در گرشاسپ نامه، ابومسلم نامه، اسکندرنامه و روایت ملک قاسم و بدیع الزّماننمایان می شود. شگفتا که در این میان، ناگاه برای نخستین بار سمک عیّار در روایت دیگری حضور یافته و همراه با قِران حبشی زیر سایه ی عمر امیّه ی ضمری عیّاری می کنند. بخش پایانی پژوهش در روشن ساختن موضوع پر سابقه و ناشناخته ی دودستگی عیّاران،شاهدی دیگر در ارتباط با حضور قِران حبشی به دست داده و کار با شرحی از طرح کلّی این روایت به فرجام خود رسیده است.
نبرد رستم با «پتیاره»، روایتی دیگر از داستان «ببر بیان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سلسله روایاتی که از پهلوانی های رستم در دوران جوانی اش به دست ما رسیده است با دو روایت منظوم روبه رو می شویم که به «ببر بیان» و «داستان پتیاره» اشتهار دارند. موضوع این دو منظومه که تاکنون پیرایش و تصحیح نشده اند، چنین است که رستم برای نبرد با اژدهای مخوفی به سرزمین هندوستان می رود و با تدبیری که می اندیشد آن اژدها را از بین می برد. با وجود آن که این دو منظومه از نظر مضمون مانند یکدیگرند، میان آن دو تفاوت های چشمگیری دیده می شود. با بررسی بن مایه های اساطیری منظومه «ببر بیان» می توان گفت این منظومه، در شمار آن دسته منظومه های حماسی است که روایتی کهن و اصیل دارند. با بررسی این مضامین اساطیری نیز درمی یابیم روایت داستان «ببر بیان»، نسبت به روایت «داستان پتیاره» کهن تر و پیشینه دارتر است می توان گفت درون مایه ها و مضامین «داستان پتیاره» برگرفته از روایت «ببر بیان» است.
بررسی توصیه های اخلاقی ناصرخسرو بر پایة هرم مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رعایت اصول اخلاقی گاه با لذّات آنی و منافع شخصی افراد در تضاد است و این امر، پایبندی به این اصول را تضعیف می کند. این پژوهش، در جست وجوی راه کار مورد استفاده ناصرخسرو در نصایحش برای مقابله با این مسئله است. او با بیان کارکرد اخلاق در رفع نیازهای انسان، ضمانت اجرایی لازم را برای فراخوان اخلاقی خود ایجاد کرده است. این تدبیر به اخلاق متعالی، رنگی زمینی و کاربردی داده و انگیزه ای استوار برای گرایش به آن خلق نموده است. بنابراین با توجّه به پیوند ناگسستنی اخلاق و نیازهای ذاتی انسان، راه کار ناصرخسرو همواره کارآمد و مؤثر خواهد بود. این پژوهش با طبقه بندی و بررسی شواهد گوناگون از دیوان ناصرخسرو بر اساس «هرم مزلو» که از نظریه های مشهور و کاربردی علم روان شناسی است، مطلب مذکور را ثابت نموده و منطق، استدلال و تأثیرگذاری شعر ناصرخسرو را از این منظر آشکار کرده است.
حماسه های ترکی مغولی: شکل گیری و بسط گونه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شباهت میان حماسه های ترکی و مغولی از مدت ها پیش مورد توجه مجامع دانشگاهی بوده است. برخی معتقدند که اقوام ترک و مغول، سنت روایی واحدی دارند که این شباهت ها را به واسطه آن می توان توضیح داد. این سنت روایی متعلق به دوره ای است که نیاکان این دو قوم در آسیای مرکزی و جنوب سیبری با یکدیگر می زیستند. نیز می توان گفت که حماسه های قهرمانی ترکی و مغولی دارای درونمایه، پیرنگ، ساختار، موتیف، شخصیت و عبارات قالبیِ مشترکی هستند. این مقاله چگونگی شکل گیری و تحول انواع حماسه های ترکی و مغولی را بررسی می کند.
«بیژن» در روایت های حماسی ایران و نکته هایی درباره ی منظومه ی «بیژن نامه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیژن پسر گیو و فرزند زاده ی رستم دستان، یکی از پهلوانان نامدار ایران است. گذشته از شاه نامه ی فردوسی، در بسیاری از منظومه های حماسی دیگر نیز، به هنرنمایی های بیژن اشاره شده است؛ آن چنان که می توان گفت بیژن یکی از چهره های بی باک و متهوّر روایت های حماسی ایران است. اهمّیت بیژن در منظومه های حماسی ایران آن چنان است که در یکی از منظومه ها، اژدهاکشی نیز بدو نسبت داده اند و این دلاوری بیژن سبب می شود تا او را در شمار پهلوانان اژدرکش قرار دهیم. با این حال منظومه ی مستقلی درباره ی پهلوانی های بیژن بر جای نمانده است. تنها منظومه ی «بیژن نامه» به دست ما رسیده که آن نیز بنابر باور برخی پژوهشگران، انتحالی از داستان بیژن و منیژه ی شاه نامه ی فردوسی است و نوآوری ندارد.
این مقاله شامل دو بخش است: در بخش نخست، عمده ترین پهلوانی های بیژن را در روایت های حماسی ایران نشان می دهیم و چهره و شخصیت او را در این روایت ها بررسی می کنیم. در بخش دوم، به بخش های برافزوده ی منظومه ی «بیژن نامه» نگاهی می اندازیم، سپس درباره ی گوینده ی بیژن نامه و زمان سرایش این منظومه، نکاتی را یادآور می شویم.
اسطوره پردازی در کویر دکتر علی شریعتی
حوزههای تخصصی:
دکتر علی شریعتی یکی از بزرگترین روشنفکران دینی در تاریخ معاصر ایران است که آراء و اندیشه هایش جذابیت و تأثیر عظیمی برای قشر روشنفکر و جوان ایران داشته است. علت این همه گرایش به آثار شریعتی علاوه بر عالمانه و زمان شناسانه بودن محتوای آنها، ویژگی های ادبی و قلم افسونگر اوست. یکی از پرجلوه-ترین و هنرمندانه ترین تمهیدات هنری و ادبی شریعتی، اسطوره پردازی و بازتولید و بازآفرینی اساطیر است. به نظر می رسد که او با استفاده از شیوه ای هنرمندانه و خلاقانه و با شناخت علمی و دقیق از اسطوره های اقوام گوناگون و آگاهی نسبت به کارکرد ها و قابلیت های مختلف اساطیر برای پرورش بعد ادبی و توسع بار معنایی آثار ادبی، شخصیت ها و روایات دینی و غیر دینی ملل مختلف را برای بیان مفهوم کهن الگویی «بازگشت به خویشتن» در کنار هم قرار می دهد؛ مضمونی که مسلط ترین اندیشه در کل کویریات دکتر شریعتی است. در بعضی جاها او اساطیر یونانی و اسلامی و دیگر فرهنگ ها را در کنار هم قرار می دهد و برای بیان مفهوم مورد نظرش به شکلی خاص به کار می گیرد. این نوع کاربرد بهترین شکل اسطوره پردازی یعنی اسطوره پردازی مبتنی بر ترکیب و انطباق اساطیری است. نگارنده در این جستار عواملی را که بسترساز ظهور اسطوره در کویر شده-اند، بررسی کرده و سپس شیوه های او برای اسطوره پردازی و اسطوره آفرینی خلاقانه و هنرمندانه را مورد مداقّه و تحلیل قرار داده است. روش تحقیق این جستار توصیفی- تحلیلی است و چون محور اساطیر انعکاس یافته در کویر مفهوم کهن الگویی بازگشت است، نگارنده در نگاه به اسطوره بیشتر به نظر میرچا الیاده توجه داشته است. کلیدواژه ها: کویر، اسطوره، کهن الگو، شریعتی، بازگشت
تأملات فلسفی و هستی شناسانه در شعر مهدی اخوان ثالث(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بر خلاف نگاه معمول که اخوان را شاعری بی اعتنا به مباحث فلسفی- معرفتی معرفی می کند و شعر او را صرفا در ستایش ایران و اسطوره های ملی خلاصه می کند، تأمل در اشعار او نشان می دهد که وی از زمره شاعران اندیشه گری است که مقولات دینی و تأملات هستی شناسانه از اصلی ترین دل مشغولی های او در طول حیات بوده، اما بسامد بالا و گستردگی مضامین میهن پرستانه، جنبه های ایدئولوژیک و معرفتی شعر او را تحت الشعاع قرار داده است. دقت در برخی سروده های اخوان، بخصوص دفترهای واپسین وی، بسیاری از دغدغه های فکری و هستی شناسانه او آشکار می کند. اگر چه این اظهارات را نمی توان تماماَ در مکاتب فلسفی شناخته شده و معهود گنجاند و نحوه ورود و خروج او در این مباحث، فیلسوفانه نیست امّا حکایت از روح جستجوگری دارد که به دنبال یافتن راه حلّی برای معمّای هستی است. در اشعاری چون نماز، ماجرا کوتاه، و ندانستن، درخت معرفت، روی جاده نمناک، او هست هست، صدا یا خدا، ای خدا خوانده خود آ و سروده هایی از این دست، با نوعی تأملات فیلسوفانه یا به تعبیری نیم فیلسوفانه مواجهیم. هستی و هستن، مفهوم خدا، فلسفه زندگی، زروان، مرگ اندیشی و پوچ گرایی موضوعاتی هستند که در این نوشتار بررسی شده اند.
بررسی سبک شناختی غزلیات خسروخان اردلان (یکی از مقلّدان خواجه حافظ شیرازی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
خسروخان اردلان معروف به «والی ناکام» از حکام کُردستان در قرن سیزدهم هجری قمری بوده است. خسروخان هر چند در جوانی (29 سالگی) فوت کرده و باوجود والی بودن، فرصت چندانی برای پرداختن به شعر و شاعری و یا بروز استعداد هنری خود نداشته است، امّا با وجود این از وی غزلیاتی به جای مانده که بیشتر به تقلید و استقبال از خواجه حافظ شیرازی سروده شده اند. از آنجایی که تا کنون پیرامون زبان شعری او پژوهشی صورت نگرفته است، بنابراین نگارندگان در این جستار می کوشند غزلیات او را از لحاظ سبک شناسی بررسی نمایند. شیوه کار به این صورت است که با بررسی غزلیات او در سه سطح «زبانی» (آوایی، لغوی و نحوی)، «فکری» و «ادبی» تلاش می شود مسائلی که سبب تشخص زبان شعری او شده است، به دست داده شود.
رویکرد تحلیلی به عناصر داستانی سندبادنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سندبادنامه نوشته محمد بن علی ظهیری سمرقندی از نوع ادب تمثیلی است که با نثری مصنوع در قرن ششم نگاشته شده است. این کتاب شامل یک داستان اصلی و سی و سه داستان کوتاه فرعی است. این حکایات در موضوعات مختلفی چون مکر و دسیسه زنان، شاهان و شاهزادگان و حیوانات سخن گو و... و متضمن مسائل اخلاقی صریح و روشن است. در این پژوهش، پس از تقسیم داستان ها از نظر موضوع و درون مایه، عناصر دیگر داستان از جمله شخصیت، زمینه، زاویه دید، صحنه، پی رنگ، لحن، سبک و مخاطب به صورت اجمالی مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از تحلیل و بررسی این داستان ها، مقایسه روش قصه نویسی ظهیری با تعاریف و معیارهای امروزی داستان نویسی و میزان وفاداری وی به حفظ چهارچوب قصه نویسی است. استفاده از شخصیت های نوعی و تمثیلی به صورت ایستا با لحن ثابت در گفتگو و متن قصه، سبک نگارش ثابت و نبودن طرح متنوع و رابطه منطقی و استوار میان حوادث، این اثر را با وجود حجم نسبتاً بالا، به دور از معیارهای امروزی داستان نویسی و در حد قصه ای نمادین و تمثیلی نشان می دهد اما نثر مصنوع و مزین و پایبندی به قصه نویسی کهن، بر اهمیت ادبی آن افزوده است.
مؤلفه های نوجویانة آثار بهرام صادقی و «رمان نو»؛تأثیر و تأثّر یا توارد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عموم مطالعاتِ تطبیقی، آن چنان بر تقلید و اقتباس ادبیات داستانی معاصر ایران از ادبیات غرب تأکید شده که سهم عمدة تحولات تاریخی و اجتماعیِ این سرزمین در پیدایش نوجویی ها و نوآوری های صورت پذیرفته در ساحت ادبیات داستانی نادیده گرفته شده است، اما با توجه به آن که ادبیات هر جامعه در هر دورة تاریخی تا حدودی تحت تأثیر جریانات موجود در همان عصر و محیط است، می توان زمینه های بروز مؤلفه های مدرنیته در ادبیات داستانیِ فارسی را در زیرساخت های فرهنگی اجتماعی ایران جست وجو کرد. از این رو، بر این باوریم که ادبیات داستانیِ معاصر فارسی و تحولات نوجویانة آن، صرفاً با تأثیرپذیرفتن از ادبیات غرب شکل نگرفته و همواره مستعد شکوفایی و نوزایی بوده است. برای اثبات این فرض آثار بهرام صادقی را مطالعه و بررسی کرده ایم که به اذعان خودِ او، قبل از برخاستنِ بانگِ شهرتِ «رمان نو» نوشته شده اند و به باور همگان از نمونه های مهم و بارز مدرنیته در ادبیات داستانی فارسی به شمار می روند؛ بنابراین، نوشتارِ حاضر دو هدف کارکردیِ عمده دارد: اولاً درصددِ اثباتِ وجود مؤلفه های مدرن و نوجویانه در آثار صادقی برآمده است و ثانیاً با رویکردی درون سرزمینی، به جست وجوی ادلّه ای که می تواند پیدایشِ این مؤلفه ها را در ادبیات داستانی معاصر فارسی توجیه کند، پرداخته است.
تطبیق جایگاه واقعیت و خیال در گلستان و بوستان سعدی با دن کیشوت سروانتس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سعدی و سروانتس دو سلطان سخن در دو حوزه زبانی مختلف هستند و هر دو از چهره های ادبی جهان هستند که شاهکارهایی را خلق کرده اند و واقعیات زمانه خود و آرمان هایشان که همان آرمان های بشری هستند را بیان نموده اند، اما آن گونه که سزاوار آن هاست شناخته نشده اند. به همین منظور در این تحقیق به تطبیق جایگاه واقعیت و خیال در گلستان و بوستان سعدی با دن کیشوت سروانتس پرداخته ایم که مشخص شد، دن کیشوت، با خود درگیری خیالی خویش، جامعه را نیز درگیر می کند و این اشاره ظریف سروانتس به تباهی جامعه است. جامعه ای که درگیر خرافه های مذهبی و سنت های نادرست گذشته است. دن کیشوت همه نبردهای خیالی اش با دیوها و شیاطین و جادوگران را عین واقعیت می شمرد و آن جا که واقعیت را با خیالات خود در تعارض می بیند، به انکار واقعیت بر می خیزد. سعدی هم نهایت سعی خود را به کار برده است، تا مخاطبانش باور کنند که سفرها و ماجراهایی که نقل می کند نیز برایش رخ داده است. سعدی در حدود هفتاد حکایت از بوستان و گلستان، و البته بیشتر در گلستان، را در وقایع «دخیل نموده» است. اکثر این حکایت ها چنان پرداخت شده اند که اگر هم به راستی رخ نداده باشند، دست کم باورپذیر به نظر می رسند. اما در این میان حکایت هایی هستند، بیشتر به داستان های خیالی دن کیشوت شبیه اند.
سیر تطور مجلس گویی صوفیانه به عنوان نوعی ادب تعلیمی؛ از آغاز تا پایان دورة صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تاریخ ادبیات فارسی، پاره ای از نوشته ها با نام عمومی شناخته می شوند . « مجالس » مجالس از نظر نوع شناسی ادبی در ردة ادبیات تعلیمی جای می گیرد و از فروع آن به ،(oratory) شمار می رود. از مهم ترین سرچشمه های مجلس گویی یا خطا بة منبری تعلیمات و ارشادات قرآن کریم و نهج البلاغه است. موضو ع مجالس، غالباً وعظ و تذکیر است و با مفاهیمی همچون خطابه، تبلیغ، تعلیم، نصیحت، ارشاد، تذکیر و پند و اندرز در هم می آمیزد و گاه یکجا و با ارزش یکسان به کار می رود. در این نوع ادبی، سخنور با بیان هنجارهای اخلاقی و نشان دادن ناهنجاری ها برای اصلاح اندیشه و رفتارجامعه گام برمی دارد. مجالس وعظی صوفیه به دو شکل عام (منبری ) و خاص (خانقاهی) تشکیل مییافته و هر یک شرایط و آداب ویژهای داشته است.بلاغت » مجلسگویی عام، بلاغتی خاص، جدای از بلاغت ادبی می طلبد و به معروف است که دارای ساختار، ویژگی ها و عناصری مشخص است . در این « منبری جستار، به روش توصیفی- تحلیلی سیر تطور این موضوع از آغاز تا پایان عصر صفوی مورد بررسی واقع شده است.
پژواک فرهنگ شادی در شاهنامه و متون اوستایی و پهلوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در ایران باستان شادی مایه فزونی شور و سرور و امید و سبب بیرون شد ذهن و ضمیر انسان از سستی و انفعالِ مرگ آور و بی ثمر بود. می توان آن را یک موهبت بزرگ ایزدی که بیش از همه مواهب در خور سپاس است، تلقی کرد. نه فقط داریوش در کتیبه خویش، اهورا مزدا آفریننده زمین و آسمان را به خاطر همین شادی که برای انسان آفرید سپاس جداگانه گفت، بلکه در اوستا و برخی کتاب های پهلوی نیز خداوند به سبب این هدیه ارزشمند، فراوان ستوده گشت. در شاهنامه نیز که مهمترین سند فرهنگی منظوم به جای مانده از ایران باستان است به این نکته اشارات فراوان شده و جایگاه ارزشمند شادی در میان ایرانیان باستان مورد تأکید قرارگرفته است که بی گمان فردوسی در پرداختن به ارزش و فلسفه شادی به سنگ نوشته ها و متون اوستایی و پهلوی نظر داشته است.
ملاحظاتی در نقد کسروی بر غزلیات حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر رویکردی است به کتاب «حافظ چه می گوید؟» نوشته احمد کسروی، که در آن به اعتراض و انتقاد از شخصیت و شعر حافظ، زبان گشوده همه ستایش هایی که از حافظ شده مایه گمراهی ایرانیان دانسته و گفته های حافظ را در هم و پریشان خوانده و با نوشتن این کتاب، به گفته خود، کوشیده تا زحمت ایرانیان را کم کند و چاره ای برای گمراهی شان بیندیشد. در این مقاله نگارنده با توجّه به مرقومات موجود در نقد کتاب مذکور و گزینش چند شعر حافظ که مدّ نظر آن کتاب است، با تکیه بر شروح معتبر دیوان حافظ، این غزل ها را بررسی کرده تا ثابت کند که گزینش حافظ در وزن و قافیه و واژه و محتوا و موضوع اشعار خود به هیچ وجه صدفه و اتّفاق نبوده و خود می دانسته چه می گوید و چه اراده کرده لذا چنان داوری های سرسری و عجولانه، بدون معرفت واقعی از خود حافظ و شعر و زبان او، نه خدشه ای بر پیکر مادّی و معنوی حافظ و کلامش وارد می آورد و نه چهره جهانی او را در چشم دوستدارانش مکدّر می کند. اشعارش همه دارای معانی عمیق و قابل توجیه و تفسیر و ناگفته ها درباره او همچنان بسیار است.