فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۴۱ تا ۱٬۶۶۰ مورد از کل ۵٬۶۵۸ مورد.
ویژگی های زبان و شیوه ی بیان در منظومه ی حماسی سام نامه
حوزههای تخصصی:
منظومه ی حماسی عشقی سام نامه به تقلید از شاهنامه ی فردوسی سروده شده است.سراینده ی آن خواجوی کرمانی، شاعر عارف بزرگ ایرانی است که بین دو قرن هفتم و هشتم هجری قمری می زیسته است.در این مقاله پس از مقدمه ی کوتاهی که برای آشنایی با محتوا و مضمون داستان آورده شده است، برخی ویژگی های زبانی این منظومه، مانند واژه های مفرد، ترکیبات و تعبیرات هنری و صورت های خاص دستوری بررسی و ماحصل کار در قهرست هایی متعدد به شرح زیر ضمیمه ی مقاله گردیده است:
فهرست کاربردهای ویژه ی دستوری؛فهرست دگرگونی های آوایی؛ فهرست مفردات شامل اسم و صفت؛فهرست ترکیبات شامل اسم و صفت؛ فهرست مصادر ساده، جعلی، پیشوندی، مرکب و عبارات فعلی؛فهرست نام سازها؛فهرست نام نبرد افزارها؛فهرست امثال و حکم و کنایات.
فاجعه
حوزههای تخصصی:
تحلیل ساختار و الگوی نمایشی در «هفت لشکر» (طومار جامع نقالان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هفت لشکر از جمله نمونه های «طومار جامع نقالان» در عهد قاجار است که به وسیلة نقالی گمنام در سال 1292 هجری قمری کتابت شده است. هفت لشکر در اصل نام یکی از نبرد- روایت های مشهور نقالی است که از روی شهرت و رواج بر یکی از طومارهای جامع نقالان نیز اطلاق شده است. جنبة روایی متن، عامل پیوستگی و ارتباط ادبیات و نمایش است. روایت داستان با حرکات نمایشی و قرار گرفتن راوی به جای اشخاص مختلف و تقلید حالات و حرکات آنان، روایت داستانی را به سمت روایت نمایشی هدایت می کند که به آن «داستان گویی نمایشی» گفته می شود. در این میان، گرچه نقال، در روایت خود به الگوپذیری از نقل های کهن نظر داشته است، امّا دخل و تصرف های ذهنی- ساختاری او، زمینة جهت دهی نمایشی متن را فراهم ساخته است. بنابراین ظرفیت های نمایشی طومارها، ما را بر آن داشت تا در این مقاله به بررسی ساختار نماشی طومارجامع بپردازیم. براین اساس، در ابتدا با تعریف ساختار نمایش دراماتیک و بیان تفاوت میان این ساختار و ساختمان روایی طومار مورد نظر، درصدد تبیین الگوی ویژه-ای برآمدیم. نتایج حاصل از این پژوهش در نهایت ما را با کاربرد الگوی ساختاری بارت به شکل روایت و حوادث تودرتو به عنوان «اپیزود»، ساختمان نمایش رویدادگرای «روایت در روایت» و متفاوت با درام اوجگاهی در طومار جامع نقالان رهنمون ساخته است که به شکل جدول و نمودار نمایشی- روایی نشان داده شده است. این الگوی نمایشی، ساخت مایة نمایشی خود را در قالب افزایش کنش و بر هم افزود نقش ویژه ها بر روایت اصلی در قالب نمایش رویدادگرا آشکار ساخته است. همچنین بهره گیری از رویدادهای همگرا و گسترش نمایش در عمق و توجه مخاطب به چگونگی حوادث در طول درام به جای تمرکز بر پایان آن، از جمله ویژگی های تعلیقی برآمده از این نوع ساختمان نمایشی است.
فرجام شناسی براساس متن اوستایی هادخت نسک و متون فارسی میانه مینوی خرد و بندهش(مقاله علمی وزارت علوم)
باده عشق (2)/ پیدایش معنای مجازی باده در شعر فارسی
حوزههای تخصصی:
بررسی «خواننده نهفته در متن» در سه داستان ادب پایداری از احمد اکبرپور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های تحلیل آثار پدید آمده در گستره ادبیات پایداری کودک، بررسی خواننده نهفته در این آثار است. چمبرز بر این باور است که برای بازشناخت این خواننده، نیازمند روشی هستیم که در داستان های کودک و نوجوان، کودک را در مقام «خواننده» به رسمیت شناسد. با توجه به اهمیت این رویکرد و تازگی آن در مطالعه ادبیات کودک ایران، در این پژوهش کوشش شده تا سه اثر داستانی احمد اکبرپور در گستره ادب پایداری (اگر من خلبان بودم، شب به خیر فرمانده و قاب آسمانی) بر پایه دیدگاه چمبرز بررسی شود. چمبرز روش پیشنهادی خود را برای بررسی نگرش نویسنده به خواننده نهفته در متن، در چهار محور عرضه می کند: سبک نوشته، زاویه دید، طرفداری و شکاف های گویا. به کمک این چارچوب، می توان به چند نکته محوری زیر پی برد: ویژگی های خواننده نهفته در آثار یاد شده، نگرش آگاهانه یا ناآگاهانه نویسنده به کودک و نوجوان (کودک به عنوان بزرگسالی ناقص یا مانند موجودی با کیستی و زیست جهان مستقل) و سرانجام، دلایل مورد توجه قرار گرفتن برخی آثار از سوی مخاطبان. یافته های پژوهش نشان داد که این نویسنده کوشیده است تا با نزدیک شدن به دنیای متفاوت کودکی، تجربه هایی تازه از جنگ و دفاع مقدس به تصویر بکشد و با شرکت دادن کودکان در حوادث داستان و همراه شدن با آنان، فضایی فراهم آورد که کودک خود را تا حدی در آفرینش داستان سهیم بداند این مخاطب حتی می تواند در حوادث مربوط به جنگ نقشی تاثیرگذار داشته باشد.
اندرز دستوران به بهدینان
بررسی و طبقه بندی انگارة اساطیری «درخت– مرد» در قصه های عامیانة هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به منظور نشان دادن اهمیت بازخوانی ادب عامه به مثابه گنجینه ای سرشار از باورها و نمادهای کهن و اساطیری به طورعام وقصه های عامیانه هرمزگان به طور خاص،انگاره اسطوره ای «درخت- مرد» در قصه های عامیانه هرمزگان بررسی و با اشاره به نمودهای متنوع این باور، صورت های مستقیم و غیر مستقیم آن در قصه ها دسته بندی و تحلیل شده است. این پژوهش نشان می دهد که در قصه های عامیانه هرمزگان انگاره اسطوره ای درخت- مرد نسبت به انگاره اسطوره ای درخت– زن ازبسامدبسیار بالاتری برخوردار است و معمولاً به یکی از اشکال چهارگانه ازدواج دختر با درخت، بارور شدن زن به وسیله درخت، باور به حضور دیویا جن مذکر در درخت، وپیکرگردانی درخت-مرد و مرد-درخت نمود می یابد.
شکایت نامه میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی 9
منبع:
ارمغان ۱۳۵۷ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
ساختار روایی بوستان سعدی؛ اخلاقی یا عرفانی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بوستان سعدی از متون تعلیمی و حکمی است که حکایت های آن به سبب داشتن مضامین و مؤلفه های عرفانی، گاه جزو حکایت های عرفانی محسوب می شود. با وجود اشتراک مضامین در این دو حوزه، دقت در شیوه بهره بردن از آن ها می تواند ما را در دسته بندی دقیق تر حکایت های اخلاقی و عرفانی یاری رساند. هدف مقاله حاضر بررسی و معرفی الگوهای روایی بوستان و تعیین نسبت این الگوها با روایت گری تعلیمی و عرفانی است. به نظر می رسد الگوهای روایی غالب در بوستان، همان الگوهای مرسوم در حکایت های تعلیمی فارسی یعنی دو الگوی خطا و پاداش است. در این میان حکایت هایی با مضامین و مؤلفه های عرفانی نیز وجود دارد که گاه از الگویی شبیه به الگوهای تأویلی روایت گری عرفانی پیروی می کند اما نوع تفسیر و خوانش این نمونه ها چنان است که غلبه الگوهای تعلیمی بر روایت گری بوستان را نشان می دهد؛ به عبارت دیگر سعدی هنگام تفسیر این نوع حکایات، خطی داستانی را بر می گزیند که منطبق با یکی از الگوهای تعلیمی – به ویژه الگوی پاداش- باشد؛ بنابراین این حکایات با وجود داشتن مضامین عرفانی، بر اساس روند تأویلی روایت گری عرفانی درک نمی شود؛ نکته ای که دور شدن بوستان از سبک روایت گری عرفانی را به دنبال دارد.
سووشون
ساروت و تردیدهایش
بررسی و تحلیل جریانهای داستاننویسی معاصر (42-1332)
حوزههای تخصصی:
ادبیات داستانی نوین ایران از بدو شکلگیری فراز و نشیبهای فراوانی را از سر گذرانده است. این نوع ادبی (Genre) بهویژه در ایران، از لحاظ ساختار و محتوا تحت تأثیر جریانهای سیاسی و اجتماعی بوده است. چنانکه میدانیم کودتای 28 مرداد سال 32 نقطه پایانی بود برای سالها مبارزه استقلالطلبی ملت ایران که با دسیسه قدرتهای خارجی و خیانت عوامل داخلی و نیز بیتجربگی سیاستمداران آن دوره به وقوع پیوست. این رویداد بزرگ سیاسی، علاوه بر عرصههای سیاست و اقتصاد، حوزه فرهنگ و هنر را نیز تحت تأثیر قرار داد؛ تا جایی که جریانهای ادبی پس از این دوران یعنی؛ دهه سی، چهل و حتی دهه پنجاه را تحتالشعاع خویش قرار داد. ادبیات داستانی این دوره از زیر خاکسترهای به جا مانده از کودتا و از زیر آوار یأس و ناامیدی، تیرهاندیشی و مرگباوری سربرآورده و اگرچه در سالهای نخست پس از کودتا علیرغم چاپ و نشر آثار فراوان، کاری جدی ارائه نگردید، اما داستاننویسی پیشرو دهه چهل و پنجاه از همین خرابهها سربرآورد و بوستان ادبیات ایران را به آثاری ارزنده مزین کرد. در این مقاله گرایشها و جریانهای عمده داستاننویسی که پس از کودتا شکل گرفته و تا سال 1342 فعال بودهاند، طبقهبندی و تحلیل خواهند شد.