فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۵٬۶۵۸ مورد.
بررسی سمبولیسم اجتماعی در داستان گیله مرد
حوزههای تخصصی:
نماد پردازی، هنر بیان افکار و عواطف به صورت غیرمستقیم است و در واقع ابزاری است که برخی از پدیدآورندگان آثار برای عمق بخشیدن به اثر خود و انعکاس امور درونی، ذهنی و حالات عاطفی خود به کار می گیرند. بزرگ علوی به عنوان یکی از نویسندگان برجسته معاصر، در داستان های خود از جمله داستان کوتاه «گیله مرد» از نماد و نمادپردازی به کرات و مرات بهره می برد. گیله مرد، اثری است با درونمایه اجتماعی- سیاسی به سبک رئالیسم انتقادی که با تاثر از سمبولیسم اجتماعی نوشته شده است. نویسنده در این مقاله با تکیه بر مبانی نمادپردازی در حوزه های مختلف روان شناسانه، طبیعت گرایانه، سیاسی و اجتماعی و... براین باور است که ظهور و بروز نمادهای سیاسی- اجتماعی این اثر برجسته تر از نمادهای روان شناسانه و طبیعت گرایانه است و نویسنده داستان با به کارگیری واژگان و اصطلاحات در مفاهیم نمادین، اوضاع سیاسی و اجتماعی زمان خود را به تصویر کشیده است. این مقاله با توجه به این مسئله و با عنایت به فقدان پژوهش جدی در حوزه کشف و تحلیل نمادهای این داستان، سعی دارد نمادهای اجتماعی- سیاسی «گیله مرد» را بررسی و تعابیر و گزاره های نمادین آن را با توجه به قرائن و اَمارات درون متنی، تاویل کند.
هجو، طنز و هزل
حوزههای تخصصی:
شناخت اسطوره و حماسه
روایتی دیگر از برزونامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان حماسه هایی که پس از شاهنامه ی فردوسی به نظم درآمده اند، «برزونامه» نسبتا رواج بیشتری در میان عامه ی مردم داشته است. طرح داستانی ساده و عامه پسند، زبان روان و خالی از آرایه های دشوار بیانی و بدیعی، زودیاب بودن موقعیت های داستانی، بافت حماسی و سرگرم کننده و... سبب شده است این داستان بیش از دیگر حماسه های ملی و تاریخی پس از شاهنامه در اندیشه ی مردم برخی از مناطق ایران جای گیر شود و با حفظ ویژگی های حماسی خود در ردیف داستان هایی مانند امیر ارسلان نامدار و حسین کرد شبستری، در حافظه ی تاریخی مردم رخنه کند و بماند.
رواج این متن در گوشه و کنار ایران سبب شده است که در گذر زمان، روایت نخستین این منظومه دست خوش دگرگونی شود و روایت های شفاهی گوناگونی از آن در میان مردم پدیدار شود که گاه با یکدیگر کاملاً متفاوت هستند.
در این جستار کوشش شده است، نخست روایتی شفاهی از این منظومه که در منطقه ی کوهمره سرخی رواج دارد، معرفی و سپس به واکاوی شباهت ها، تفاوت ها و بررسی تطبیقی این روایت و روایت مکتوب و منظوم موجود، پرداخته شود
عوامل تربیت در باب های هفتم و هشتم گلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات فارسی – چه شعر و چه نثر – آمیخته با مطالب اخلاقی ، عرفانی و تربیتی است . گویی ادبیات بدو ن آنها بی روح و جان است و فارسی زبانان با چنین ویژگی به ادبیات خو گرفته اند . سعدی از میان دیگر همترازان خود نسبت به مسائل تربیتی و اخلاقی عنایتی ویژه داشته و حتی به این مهم در مدح پادشاهان نیز توجه کرده است . از آنجا که در گلستان ، بخصوص در باب های هفتم و هشتم ، موضوعات تربیتی فراوان مشاهده می شود ، بر آن شدیم تا با توجه به عوامل و زمینه های تربیت فردی ، این دو باب را منطبق بر حکمت عملی در اخلاق ناصری بررسی کنیم .
آموزه های زهدی و اخلاقی در شعر قرن چهارم با تکیه بر اشعار کسایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سابقة ادبیات تعلیمی و پرداختن به شعر و نثر اخلاقی و حِکمی، به ایران دورة باستان و آثاری نظیر تعلیمات اخلاقی آیین زدتشت و اوستا برمی گردد. در عهد ساسانی، اندرزنامه هایی برای تبلیغ آموزه های اخلاقی نگاشته شد. در دورة اسلامی هم از سوی دانشمندان و ادیبانی نظیر ابن مقفع و مؤلف دینکرد، مباحثی از تعلیمات اخلاقی بیان گردیده است. همچنین در سروده های شاعران قرن سوم؛ یعنی پیشگامان شعر فارسی نیز کم و بیش نشانه های از ادب تعلیمی دیده می شود. با آغاز واقعی شکل گیری شعر فارسی (قرن چهارم)، تعلیمات اخلاقی و توجه به آموزه های حکمی و زهدی و نصایح در شعر شاعران و گویندگان مشهور این دوره همچون رودکی، شهید بلخی، ابوشکور بلخی، فردوسی و کسایی راه یافت. در این میان سهم کسایی به عنوان نخستین شاعر شعر زهدی، از همه بیشتر است. او همواره از آموزه ها و تجربه های اخلاقی و زهدی خود برای ارشاد و هدایت خلق سخن گفته است. محور اصلی تفکر همه شاعران ادبِ اخلاقی، ترک دلبستگی به دنیاست. دلبستگی که منشأ همة آفات و زشتی های اخلاقی به شمار می رود. گفتنی است که در میان مباحث اخلاقی و زهدی در ادوار یاد شده به خصوص تا قرن چهارم، اخلاقیات در مرتبة اول و زهدیات در مرتبة دوم قرار دارد و این نشان از آن دارد که تا قرن چهارم هنوز نگرش زاهدانة صِرف و دنیاگریزی محض و رهبانیت, نظیر آنچه در سروده های زاهدان صدر اسلام و ناصرخسرو می بینیم، وجود ندارد. البته این به منزلة نبود اخلاقیات اسلامی نیست. از قرن چهارم به بعد، به تدریج تعلیمات دینی و زهدی شروع می شود و شاعران کم و بیش در سروده هایشان به آموزه های اخلاقی با رنگ دینی اشاره می کنند که نمونة واضح آن سروده های کسایی است.
در این مقاله سعی شده تا ضمن آوردن نمونه هایی از آثار اخلاقی هر دوره، نوع تعلیمات اخلاقی صرف و اسلامی و میزان بسامد فضایل و رذایل اخلاقی ابتدا در ادبیات دورة باستان و عهد ساسانی، سپس سه قرن اول هجری و در نهایت در شعر شاعران قرن چهارم به خصوص ابوشکور بلخی و کسایی بیان شود.
تاثیرپذیریهای سهروردی از حدیقه سنایی در آفرینش داستانهای رمزی و تفاوت مصداق پیر در نظرگاه این دو در ماجرای «دیدار با پیر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله بررسی میزان تاثیر اشعار حدیقه سنایی بر داستانهای رمز سهروردی است. در این مطالعه و بررسی نشان داده می شود که چگونه اندیشه های فیلسوفانه و تصویرهای شاعرانه سنایی در این کتاب، موجب می شود سهروردی در نگارش رساله های رمزی خود چون آواز پرجبرئیل، عقل سرخ، رساله مونس العشاق از آنها سود ببرد و از ابیات حدیقه در میان داستانهایش استفاده کند.
بحث دیگر این مقاله در تفاوت دیدگاه این دو در مصداق پیر است. بخش مرکزی رساله های رمزی را ماجرای دیدار با پیر در بر می گیرد. در نظام فلسفی سهروردی، پیر، نمایش عقل فعال در حکمت مشا و جبرئیل در نظرگاه دینی است. در طبقه بندی سنایی از عالم، مطابق نظر نوافلاطونیان این نفس کلی است که با سالک دیدار می کند و راهنمای او می شود. در واقع، سنایی در حدیقه و سیرالعباد، نفس کلی را به عنوان واسطه فیض رسانی عقل کل به عالم ماده معرفی کرده است در حالی که سهروردی از نظر حکمای مشا در این مورد سود می جوید.
شیوه مطالعه در این تحقیق، مقایسه تطبیقی است که بین ابیات حدیقه سنایی با داستانهای رمزی سهروردی چون عقل سرخ، آواز پرجبرئیل، مونس العشاق صورت می گیرد.
تاریخچه منشآت در ادب فارسی
حوزههای تخصصی:
چهره شناسی رستم یک دست و هم گرایی و ستیزه گری او با رستم زال در شاهنامه کردی (گورانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چهره شناسی پهلوانان و قهرمانان در داستان های حماسی و بررسی کارهای آن ها، ما را بیشتر به شناخت باورها، اعتقادات و اتفاقات تاریخی گذشته نزدیک می کند. همچنین، بررسی سرنوشت و منش بعضی از این پهلوانان حماسی می تواند آبشخور بسیاری از اسطوره ها و حماسه ها را به ما بشناساند. رستم یک دست در بین پهلوانان و قهرمانان داستان های شاهنامه کُردی، جایگاه خاصّی را داراست، او موجودی نیمه انسان و نیمه دیو است که رفتار و کردارش در طول داستان ها، تحت تأثیر وجود دوسرشتی اش قرار دارد. دوگانگی سرشتی در این شخصیت، باعث رفتارهای ناهمگون و متضاد در کردار و رفتار او می گردد و دو نیروی خیر و شر، در درون او مدام در جدالی پایان ناپذیرند. این چهرة حماسی در شاهنامة کردی، رابطه تنگاتنگی با چهره های برجستة منظومه های حماسی فارسی دارد که خود قابل توجه و تأمل است. در این مقاله سعی شده است شخصیت و کردارهای رستم یک دست که چهره ای ناشناخته در پهنه حماسه ملی است، معرفی و بررسی و تحلیل شود.
زمان و مکان در رمان
بث شکوی در شعر فارسی
حوزههای تخصصی:
شهرسب، مرداس و ضحاک شکستگیِ شخصیّتِ شهرسب در مرداس و ضحاک
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل تحوّل در اسطوره های ایرانی – آن چنان که مهرداد بهار می گوید- در کنارِ ورودِ عناصرِ بیگانه، ادغام و دگرگونی، عاملِ شکستگی است. در اسطوره ها گاهی واقعه یا شخصیّتی به فراموشی سپرده می شود، لیکن آن، در ریختِ پاره ها و اجزایِ پراکنده، در موقعیت و مکانی دیگر پدیدار می گردد. شهرسب، وزیرِ طهمورث یکی از این شخصیّت هاست که دچار شکستگی و به دو شکلِ مرداس و ضحاک در زمانی دیگر آشکار می شود. امّا چه دلایلی می توان یافت که این شکستگیِ شخصیّتی در شاهنامه را نشان دهد؟ پاسخ این پرسش را می توان درخلق و خو و معنایِ نامِ شهرسب یافت. ویژگیی که به طور صریح در شاهنامه، دربارة شهرسب مطرح شده، برپای داشتن نماز در شب و روزه داشتن در روز است. ویژگی دیگر، در نامِ شهرسب و معنایِ آن - یعنی سلطه بر اسب - نهفته است. این دوگانه صنعت – عبادت خداوند و مهارت در اسب سواری- که دریگانه ای چون شهرسب گرد آمده، پس از چندی از هم جدا می شود و هر یک به کسی می رسد و شخصیّتی را شکل می دهد؛ نماز کردن و روزه داشتن ویژگیِ مرداس می شود و بر اسب سوار شدن و توانایی در اسب سواری به ضحاک می رسد. این نکته را نیز بیاد بسپاریم که در مجمل التواریخ و القصص، اگر چه وزیرِ طهمورث، ارونداسب نام دارد، ولی ضحاک فرزند او معرفی شده و این دلیلی دیگر در پیوند آن هاست. در تاریخ طبری نیز قوم ضحاک بر شریعت صابئان دانسته شده، که البته عقایدِ صابئان به خلق و خوی شهرسب نزدیک است و پیوند او با ضحاک و بویژه مرداس را آشکار می کند و نیز، همسانیِ مقرّ بوذاسف/ شهرسب و ضحاک را که گاهی هند و گاهی بابل است، می توان دید. همچنین شهرسب/ بوذاسف دارای نژاد کلدانی است که پیوندِ نژادی او با ضحاک و مرداس تازی را نمایان می کند و فراخواندن به بت پرستی از دیگر اشتراکات و تشابهاتی است که دربارة این دو در متونِ مختلف دیده می شود که همة این شواهد به ارتباط این سه شخصیّت دلالت دارد؛ در حالی که در شاهنامه و دیگر متونِ تاریخی – به جز مجمل التواریخ- به پیوندِ نسبی و نژادیِ ضحاک، مرداس و وزیرِ طهمورث اشاره نشده است. پژوهش پیشِ رو – که دستاورد مطالعه در شاهنامه و برخی متون نگاشته شدة مورخانِ دورة اسلامی است- به دنبالِ اثباتِ این پیوند، که در اثرِ شکستگیِ شخصیّت اسطوره ای شهرسب حاصل شده، شکل گرفته است.
جلوه های آرمانشهر و شهریار آرمانی فردوسی با جستاری در داستان سیاوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگر چه اولین بار واژه «یوتوپیا» را تامس مور، نویسنده و فیلسوف انگلیسی ساخته است، بشر از دیرباز در برابر ناکامی ها، بیدادگری ها و ناهمواری های زندگی سعی کرده است طرح شهری آرمانی را تصویر کند. انگیزه بشر از طرح این شهر خیالی این بوده است که از دردها و رنج های خود بکاهد و معایب و محاسن جوامع را بازگو کند. در کانون بشری، شاعران، فیلسوفان و نویسندگان زیادی چون افلاطون، ارسطو، فارابی، نظامی و... با طرح این موضوع به ویژگی ها و چگونگی شکل گیری آن پرداخته اند. در ایران باستان نیز جلوه هایی از شهریاران آرمانی مانند جمشید، فریدون، کیخسرو و سیاوش و آرمان شهرهایی مانند گنگ دژ و سیاوشگرد دیده می شود که در شاهنامه فردوسی منعکس است. در این مقاله به نمونه هایی از این جلوه ها به ویژه در داستان سیاوش اشاره شده است.
بازنمایی هویت طبقة متوسط مدرن شهری در آثار مصطفی مستور (تحلیل گفتمان رمان های استخوان خوک و دست های جذامی و من گنجشک نیستم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله شناسایی گفتمان های طبقة متوسط در آثار مصطفی مستور است. شناسایی این گفتمان ها در نهایت یکی از مهم ترین گونه های بازنمایی زندگی شهری در ادبیات داستانی دهة 80 را تحلیل کرده است. در بخش تحلیلی این مقاله، با استناد به دو رمان مشهور این نویسنده، شیوه های بازنمایی زندگی طبقة متوسط شهری بررسی شده و با استفاده از نظریة گفتمان لاکلا و موفه، دال های محوری و شبکه های معنایی برسازندة روایت های این دو رمان شناسایی شده است.
این بررسی نشان می دهد که گفتمان برسازنده روایت در این دو رمان، هویت طبقة متوسطی را بازنمایی کرده که متعلق به گفتمان های کلان تر سنت و تجدد در ایران است. پاسخ به این پرسش که این بازنمایی تا چه حد مخدوش یا انحرافی آشکار از واقعیت زندگی طبقة متوسط مدرن در ایران است، نیازمند انجام پژوهش های گسترده تر و عمیق تر جامعه شناختی و ادبی است.
رابطه کارکردهای زبانی با تیپ های شخصیّتی در داستان نون و القلم جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبقات مختلف اجتماع، صاحبان حِرَف و مشاغل گوناگون و مردمان شهر و روستا هر کدام تحت تأثیر ویژگی های طبقاتی، تحصیلی، جنسیتی، اقلیمی، دینی، سنی و روانی متفاوت، نوع سخن گفتن و به عبارتی کارکردهای زبانی ویژه ی خود را دارند. انعکاس تنوّعات زبانی جامعه در فضای آثار داستانی یکی از ویژگی ها و به عبارت درست تر از امتیازات داستان نویسی معاصر است. عدم توجّه به این امر و تحمیل خواست نویسنده بر زبان اشخاص داستان، نادیده انگاشتن استقلال شخصیت های داستان، ایجاد اختلال در عنصر گفت و گو و تقلیل آن به ابزاری جهت انتقال آراء نویسنده، و در نهایت مخدوش کردن وجه هنری و زیبایی شناختی اثر است. برقراری تناسب میان کارکردهای زبانی اشخاص داستان با تیپ شخصیّتی آن ها هم از نظر توفیق نویسنده در شخصیّت پردازی و هم از نظر ایجاد پندار واقعیّت که هر دو از اصول داستان پردازی اند لازم و ضروری است. مقاله ی حاضر داستان بلند نون و القلم آل احمد را از این منظر بررسی کرده است. روش پژوهش کیفی است و داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا به روش کتابخانه ای و سند کاوی بررسی می شود. نتیجه نشان می دهد میان کارکردهای زبانی اشخاص با تیپ های شخصیتی آنان تناسب چندانی وجود ندارد که دلیل آن را می توان تحمیل بینش و بیان نویسنده بر قهرمانان داستان دانست. به عبارت دیگر به نظر می رسد آل احمد این داستان را عرصه ی ترویج اندیشه های سیاسی خود و انتقاد از اندیشه های مخالف قرار داده است.
بازتاب عنصرِ مکان در ادبیات زندان مطالعه موردپژوهانه: (ورق پاره های زندان بزرگ علوی و یومیات الواحات صنع الله ابراهیم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زندان و ادبیّات وابسته به آن از دیرباز وجود داشته است. ادبیّات زندان، ناله جان های فرهیخته ای است که به دلایل مختلف سیاسی، اجتماعی و اعتقادی به زندان رفته و طعم حبس و اسارت را چشیده و با قدرت بیان، به ثبت لحظه های سخت و اندوه بار خویش پرداخته اند. این ادبیّات به دلیل طبیعت و ماهیّت خاصّ خود از جنبه های مختلف عناصر ادبی چون عنصر مکان، زمان و شخصیّت نیازمند بررسی دقیق است. از طرفی شناخت انواع مکان و راه و روش حضور آن در ادبیّات زندان و همچنین ارتباط و تأثیر آن بر این نوع ادبیّات نیز ملازم ممارست خاص است. نویسندگان در آثار هنری خود به مکان اهتمام ویژه ای داشته و آثار آنان با مکان روی دادن حوادث ارتباطی تنگاتنگ دارد. بزرگ علوی و صنع الله ابراهیم، دو نویسنده در حوزه ادبیّات زندان در ادب فارسی و عربی هستند. پژوهش تطبیقی حاضر در پی آن است که انگیزه های این دو نویسنده در روی آوردن به ادبیّات زندان، نحوه به کارگیری انواع مکان و نیز تأثیر این عنصر را بر ورق پاره های زندان بزرگ علوی و یومیات الواحات صنع الله ابراهیم مورد بررسی قرار دهد. با وجود همانندی بسیار در رویکرد این دو نویسنده به ادبیّات زندان، تفاوت های قابل ملاحظه ای هم بین آن دو وجود دارد و در خصوص به کارگیری انواع مکان، علوی بیشتر از مکان باز و اختیاری امّا ابراهیم از مکان بسته اجباری بهره جسته است. روش پژوهش در این مقاله، تحلیلی و توصیفی و بر اساس مکتب تطبیقی آمریکا است.