فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۰۱ تا ۱٬۲۲۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
داستان گلریز نخشبی در شرح عشق شاهزاده عجب ملک، فرزند پادشاه ترکستان به دختر شاه پریان نوشلب و اتفاقات و موانعی است که در راه رسیدن او به معشوقش پیش می آید . درون مایه های داستان «گلریز»، که ضیاءالدین نخشبی آن را به سال 750 هجری قمری در قالب نثری آمیخته به نظم آفریده است، یادآور افسانه های پریانی است که رویای بسیاری از آن ها را در داستان هایی همچون «هزار و یک شب» می توان یافت . بن مایه های عیاری و عاشقانه که در داستان های سنتی وجود دارد در این داستان نیز کاملا مشهود است . اگرچه عواملی همچون آفرینش شگفتی ها و فرضی بودن زمان و مکان، قسمت هایی از این داستان را با بخشی از قصه های «هزار و یک شب» منطبق می سازد، امّا تکّه های نامنطبق آن را وجود مواردی همچون استفادة شاعر از اشعار و ضرب المثل ها، برخورداری از مایه های عرفانی و وجود ضعفی محسوس در پیرنگ داستان تشکیل می دهد.
این مقاله ضمن معرفی مختصر سراینده و گزارش داستان «گلریز»، به تحلیل ابعاد گوناگون ساختاری و محتوایی از منظر عناصر داستانی موجود در داستان های عاشقانه می پردازد .
بازتاب اوضاع اقتصادی و رفاه اجتماعی قرن پنجم در سفرنامه ناصر خسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سفرنامه ها منابعی هستند که با استفاده از آن ها می توان به بررسی مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، دینی، تاریخی، جغرافیایی، نوع لباس، خوراک و آداب و رسوم و غیره پرداخت. در میان سفرنامه های فارسی، سفرنامه ناصر خسرو را شاید بتوان دقیق ترین منبع در نوع خود به شمار آورد. توصیف ناصر خسرو در این اثر از مکان ها، جوانب مختلف را در بر می گیرد. یکی از این جنبه ها توجّه به وضعیّت اقتصادی مناطق است. وی با دقّت، به توصیف اوضاع اقتصادی مناطقی که در طی سفر از آن ها عبور کرده، از جمله وضعیّت تجارت، کشاورزی، صنعت و عوامل موثّر بر رشد اقتصادی شهرها و نیز شاخص های رفاه مانند عمارت ها، تولیدات کشاورزی و مشاغل پرداخته است. رونق و شکوفایی اقتصاد شهرها بیشتر به عواملی چون: تدبیر حاکمان، شرایط اقلیمی، رواج تجارت و تنوّع مشاغل بستگی داشته است. بر اساس توصیف های ناصر خسرو، مصر از جهات مختلف، از اقتصاد و رفاه بهتری برخوردار و از نظر شکوه عمارت ها، تنوّع محصولات و گوناگونی مشاغل در میان شهرها شاخص بوده است. این تحقیق به روش کتابخانه ای و اسنادی و تحلیل محتوا انجام گرفته است.
شهریارنامه و ادبیات غرب ایران
حوزههای تخصصی:
برپایه منظومه شهریارنامه، شهریار پس از ستیزی که با سام فرامرز می کند به حالت قهر از سیستان خارج می شود و به هندوستان می رود و در آن جا پس از نشان دادن هنرنمایی های خود، دوباره به ایران بازمی گردد و با خویشان خود رویاروی می شود. در این منظومه حوادث متعدّدی برای قهرمان داستان و دیگر افراد خاندانش روی می دهد. همه دست نویس های شناخته شده شهریارنامه ناقص اند و آنچه تاکنون از این انتشار یافته است کمتر از یک سوم کلّ این منظومه است. از شهریار روایات چندانی در ادبیات عامیانه ایران باقی نمانده است و آنچه از بخشهای گوناگون این منظومه هم در دست داریم بیشتر به دیگر قهرمانان روایات پهلوانی ایران نسبت داده شده است.در این مقاله نخست چکیده روایات شهریارنامه را برپایه دست نویس نویافته می آوریم سپس دو روایت کتبی و شفاهی از این منظومه را که در ادبیات غرب ایران وجود دارد بررسی می کنیم.
پیوند ادبیات ترک و ادبیات فارسی از نگاه شهریار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ششم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۱
57 - 68
حوزههای تخصصی:
شهریار شاعریست دو زبانه که آثار موفقی را در هر دو زبان عرضه کرده است، به طوری که ستایشگران شعر ترکی او کم از طرفداران شعر فارسی او نیستند. دیدگاههای شاعری که با ظرایف هر دو زبان آشنایی دارد و تسلط خود را در هر دو زبان نشان داده، حائز اهمیت است؛ شهریار شعر ترکی را از نظر قدرت توصیف بخصوص توصیفات طبیعی می ستاید، همچنین از نظر قابلیتهای زبانی بر فارسی برتری می دهد. از طرفی انعطاف زبان فارسی را در بیان مفاهیم دقیق عرفانی، همچنین قابلیت این زبان را در استفاده از فنون شاعری بی نظیر می داند. وی ادبیات ترک حوزه قفقاز را در ایجاد تجدّد ادبی در ایران و نیز ورود رمانتیسم در شعر نو تأثیرگذار دانسته و مستنداتی را بیان داشته است که می تواند محل بحث موافقان و مخالفان واقع شود. نقد و تحلیل این موضوعات و موارد دیگری که شهریار به آن پرداخته، کمک شایانی است به شناخت بیشتر شخصیت فکری و ادبی شهریار.
گناه مضاعف حافظ (نگاهی نو به شگردهای طنزپردازی حافظ)
حوزههای تخصصی:
«طنز» به عنوان یکی از صنایع بلاغی و از ابزارهای نقّادی، از وجیه ترین وجه های شعری حافظ محسوب می شود. حافظ علاوه بر بهره گیری از طنزهای ساده و همه فهم، گاهی از ترفندهای پیچیده و عمیق دیگری نیز برای طنازی های نقادانه رندانه بهره می گیرد. در این شیوه که قابل انطباق با «آیرونی سقراطی» است، حافظ همانند «آیرون» خود را خوار می دارد و هرچه ننگ و عار و گناه و ... است به خود می چسباند تا از این طریق چهره حقیقی «آلازون »های عصر(ریاکاران، مدعیان دیانت و...) عصر خود را آشکار سازد. نکته اساسی در این میان آن است که همان طوری که یک کاریکاتوریست چیره دست، برای بهتر نمایاندن «قامت ناساز» افراد، از اغراق استفاده می کند، مثلاً اگر کوچکترین انحرانی در چشم و یا دهان و... طرف مقابل باشد، آن را در تصویر دوبرابر کج نشان می دهد، حافظ نیز برای این که چهره حقیقی «آلازون»های عصر را در آینه وجود «آیرون» فاش کند، از اغراق خاص خود استفاده می کند؛ از این جهت است که چهره آیرونی حافظ هم «می خواره» است و هم «غلامباره»، یا هم «بدعت گذار» است و هم «تارک فرایض»، یا هم «ریاکار» است و هم «آلوده به چندین خباثت» و... . طبق بررسی های انجام شده به این نتیجه رسیدیم که حافظ برای دستیابی به این مقصود، از ترفندهای هنری و رندانه خاصی، از جمله تراشیدن «عذر بدتر از گناه»، آوردن «دلیل عکس» و ارتکاب «گناه مضاعف» بهره جسته است.
امیر؛ پازواری یا مازندرانی، کدام یک؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امیر پازواری، مشهورترین شاعرِ بومی سرای مازندران است. زمان و مکان زندگی او به درستی مشخص نیست. خاورشناسان در سده سیزدهم هجری دیوانش را ثبت کردند و برنهارد دارن آن را تنظیم و با نام کنزالاسرار مازندرانی در سن پترزبورگ منتشر کرد. اشعار برجای مانده از امیر پازواری، بیانگر وجود دیوانی مکتوب، تا دست کم دو سده پیش از کتاب کنزالاسرار است؛ ولی آنچه امروزه به آن استناد می شود همین کتاب مذکور است. امیر در میان پژوهشگران، یادآور نامِ امیر تیمور قاجار ساروی نیز هست که در زمان محمدشاه و اوایل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار می زیست و نصاب طبری (مازندرانی) اثر منتشرشده اوست. در حال حاضر امیر، مشهور به «امیر مازندرانی» است و با امیر پازواری که در اسنادِ برجای مانده به «امیر مازندرانی» شهرت دارد، تفاوت یافته است؛ اما با شناخته شدن نسخ خطی متعدد، تعلق پسوندِ «مازندرانی» به امیر تیمور و عنوان امیر پازواری، پرسش ها و تردیدهایی را در پی دارد. پژوهش حاضر، با اشاره به پیشینه زبان تبری و جایگاه امیر پازواری در ادب عامه، به این مسئله می پردازد که مصادره به نفع خود از ویژگی هایِ فرهنگ و ادب عامه است و امیر غیر از پسوند پازواری، به استناد منابع چاپ شده، با پسوندهای دیگری نیز شناخته می شده است. نگارندگان با استناد به نسخه های خطی شناسایی شده، به بررسی دو پسوند پازواری و مازندرانی و دلایل جابه جایی این انتساب ها می پردازند. طرح این موضوع یکی از پرسمان ها و مؤلفه های ناشناخته در تاریخ ادبیات بومی مازندران است که در فحوای کلام امیری پژوهان- به خصوص پژوهشگران بومی- نیز وجود دارد.
مکر و نیرنگ در عاشقانه های حماسه های ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حماسه های ملی ایران سرشار از عاشقانه های کوتاه و بلند است و عشق بدنه ی اصلی این حماسه ها را تشکیل می دهد. عشق های حماسی با عاشقانه های محض چون لیلی و مجنون و خسرو وشیرین و ... تفاوت های اساسی دارند. یکی از موضوعات برجسته و متفاوت در عاشقانه های حماسی مکر و نیرنگ است که به تناسب موضوع به وفور یافت می شوند. مکرها به انواع مختلف در این عاشقانه ها نمود پیدا می کنند و در اغلب موارد نیز بار معنایی منفی ندارند. نیرنگ ها اغلب بوسیله ی پریان و زنان و در مواردی نیز از طرف مردان صورت می گیرند. این مقاله با روش توصیف و تحلیل محتوا و روش کتابخانه ای به بررسی مکر و نیرنگ در عاشقانه های حماسه های ملی ایران می پردازد. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که مضامین بسیاری در قسمت مکر و نیرنگ در عاشقانه ها همانند بیهشانه خوراندن، فریبکاری واسطه ها، پنهان کردن نام و ... به صورت بینامتنی به کار رفته اند. همچنین بسامد نیرنگ ها در عاشقانه ها نسبت به سایر قسمت های حماسه ها بیشتر بوده، و نسبت مکّاری زنان نیز نسبت به مردان بیشتر است.
بن مایه های ادب پایداری در شعر شاعران مسیحی فلسطین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کمال ناصر، شاعر فلسطینی و مسیحی معاصر، از شخصیّت های برجسته ادبیّات مقاومت به شمار می آید که نقش بسزایی در گسترش ادبیّات بیداری و آگاه سازی مردمی و دفاع از مظلومیّت و آزادی ایفا نموده است. کمال، علاوه بر مشارکت در فعّالیّت های سیاسی و اجتماعی، احساسات و عواطف انسان دوستانه خود را در قالب شعر بیان کرده است. وی، بخش زیادی از شعر خود را به موضوع مقاومت و پایداری اختصاص داده است؛ وطن دوستی، وحدت ملّی- قومی، رثای شهیدان و ستایش مبارزان، امیدبخشی به آوارگان فلسطینی و همدردی با آنان، غم و دلواپسی، نکوهش حاکمان عرب و جنایتکاران آمریکایی و انگلیسی و ... او برای چنین مضمون هایی از شخصیّت های اسطوره ای و مذهبی و نمادها بهره فراوان برده است. صور خیال، به ویژه تشبیه و استعاره در شعر پایداری وی، بیشترین کاربرد را دارد. استفاده از قالب های سنّتی و نو از دیگر ویژگی های شعری اوست که سرشار از روح جهاد و مبارزه است.
منظومه های علمی و آموزشی در ادبیات فارسی و بررسی سیر و محتوای آن (تا قرن نهم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش قابل توجهی از ادبیات فارسی شامل منظومه های علمی است که با اهداف آموزشی سروده شده است. هدف این مقاله بررسی این منظومه هاست که از منظرهایی چون مؤلفه های این نوع ادبی، دلایل و انگیزه های سرایش و سیر آن در ادبیات فارسی بررسی شده است. این نوع ادبیات به نظم علوم مختلف می پردازد و اگرچه از عناصر شعری چون وزن و قافیه بهره می گیرد، عناصری چون خیال جایگاه بسیار اندک و ثانویه ای در آن دارد. دلایلی چون تنوع و گسترش شیوه های آموزشی و نقش وزن در ایجاد رغبت به مطالعه و حفظ و به خاطر سپردن موضوعات از عوامل گسترش این منظومه ها بوده است. از منظر دسته بندی علوم، این منظومه ها بیشتر در علوم منقول همچون بلاغت، عروض و لغت است. نخستین اثری که در این حوزه سروده شده قصیده ای از ابوالهیثم (اواخر قرن چهارم) است و از قرن هفتم به بعد رواج این منظومه ها گسترش قابل توجهی یافته است. از نظر تقسیم بندی علوم در گذشته، منظومه های آموزشی هم در علوم معقول و هم در علوم منقول سروده شده؛ اگرچه میزان منظومه هایی در علوم نقلی مانند کلام، لغت، صرف و نحو و علوم بلاغی بسیار بیشتر از علوم عقلی مانند طب است. البته در لابه لای برخی آثار نیز سروده هایی دیده می شود که می توان از مقوله آموزشی محسوب کرد.
طنز و شیوه های طنزپردازی در داستان های کودک و نوجوان فرهاد حسن زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات کودک و نوجوان، گونه ی نوظهور ادبی است که در قرن حاضر به عنوان یک نحله ی مستقل مطرح شده است. نویسندگان و شاعران ادبیات کودک و نوجوان تلاش کرده اند تا آثاری خاصّ مخاطب کودک و نوجوان خلق کنند؛آثاری که از نظر زبان و بیان، مضمون و محتوای با زیبایی شناسی دریافت و دنیای کودک و نوجوان متناسب باشد. به واسطه ی شرایط سنی مخاطب این گونه آثار، تنوع، داشتن جاذبه و فضایی مفرح و پرکشش از الزامات این آثار به شمار می رود و طنز یکی از عناصری است که می تواند سازوکارهای مورد اشاره را در این آثار پدید آورد. فرهاد حسن زاده از جمله شاعران و داستان نویسان طنزپردازی که به این نوع ادبی توجه کرده است و می توان طنز را یکی از عناصر برجسته و تاثیرگذار در آثار وی دانست. این تحقیق که به شیوه ی تحلیل محتوا صورت گرفته، به بررسی و تحلیل شیوه های طنزپردازی در مهمترین آثار طنزآمیز فرهاد حسن زاده در حوزه ی ادبیات کودک و نوجوان می پردازد. بر اساس نتایج تحقیق حسن زاده در طنزپردازی از شیوه هایی چون طنزگفتاری، طنز موقعیت، بازی زبانی، نقیضه پردازی، اغراق، اسم مستعار، جناس، بذله گویی و لطیفه پردازی بهره برده است وازاین میان، طنزگفتاری وطنزموقعیت درآثاراوازبسامد بیشتری برخوردار است. واژههای کلیدی: ادبیات کودک و نوجوان، شیوه های طنزپردازی ، فرهاد حسن زاده.
درختی که تلخ آمد او را سرشت... (درباره سه بیتِ مشهورِ منسوب به فردوسی و سابقه و سیرِ تقلید از آن ها در شعر فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هجونامه منسوب به فردوسی سه بیتِ معروف وجود دارد که ضبط اصلیِ آن ها مطابق با کهن ترین منابع چنین است: درختی که تلخ آمد او را سرشت ور از جوی خُلدش به هنگامِ آب سرانجام گوهر به کار آورد گرش درنشانی به باغ بهشت به بیخ انگبین ریزی و شیرِ ناب همان میوه تلخ بار آورد این سه بیت که به احتمالِ بسیار، بر الگوی دو بیت از آفرین نامه بوشکور بلخی ساخته شده، به دلیلِ شهرتِ انتساب به فردوسی و هجونامه نامدارِ او بسیار مورد توجّه و تقلیدِ شعرای دیگر قرار گرفته است؛ به طوری که می توان آن را یکی از پرتقلیدترین قطعاتِ شعریِ منسوب به فردوسی و حتّی تاریخ شعر فارسی دانست. قدیمی ترین استقبال از این سه بیت در فرامرزنامه بزرگ (اواخر قرن پنجم) است و پس از آن از سده هشتم و نهم به بعد، گویندگانِ مختلف به نظیره گوییِ آن برخاسته اند که مشهورترینِ آن ها چهار بیتِ هاتفی جامی است. در این مقاله چهارده نمونه از تقلیدها و قطعاتِ مشابهِ سه بیتِ منسوب به فردوسی، به ترتیبِ تاریخی معرّفی و بررسی شده است.
جایگاه پوشش سنتی لک زبانان لرستان در تک بیتی های آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساکنان استان لرستان، به دو گویش لری بختیاری و لری فارسی و زبان لکی سخن می گویند. لک زبانان ساکن شمال و غرب لرستان، بسیاری از آداب و رسوم و فرهنگ خود را در قالب تک بیتی به زبان لکی به صورت شفاهی یا کتبی بیان کرده اند. از جمله این تک بیتی ها - که بیانگر آداب و رسوم و فرهنگ مردم این خطه است- می توان به تک بیتی های فال «چل سرو» و «مور» اشاره کرد. مقاله حاضر بر اساس منابع کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام گرفته و هدف از آن، کشف رابطه میان تک بیت ها و پوشش زنان و مردان لک زبان است. در تک بیتی های فال «چل سرو» - که به آن اشعار شادیانه هم گفته می شود- معمولاً پوشش زنان ازجمله سرون، سرداری، کلنجه، کوش، کراس، ژیرجامه، و زیورآلات مختلف زنانه، توصیف شده است که حاکی از اهمیت و تنوع پوشش زنان لک زبان، جایگاه اجتماعی و میزان دارایی آنان است. در ابیات «مور» (مویه) نیز که مضامین غمناک و اندوه آلود را دربر دارد، پوشش مردان بیشتر از پوشش زنان توصیف شده است. در برخی از این ابیات، به شباهت پوشش دولت مردان ماد و آیین زردشت با پوشش لک زبانان این استان، اشاره شده است.
تحلیل نشانه - معناشناختی گفتمان روایی ضحاک و فریدون براساس نظریه گرمس
حوزههای تخصصی:
نشانه–معناشناسی روایی بر دو اصل کنش و تغییر استوار است. کنشگران در این نظام اغلب بر اساس برنامه های از پیش تعیین شده پیش می روند تا به معنایی مطلوب دست یابند. به نظرمی رسد که در بافت داستان های اسطوره ای گفتمان غالب، گفتمان منطقی-روایی است. در این جستار، داستان «ضحاک و فریدون» از شاهنامه فردوسی را از منظر نشانه–معناشناسی به روش توصیفی-تحلیلی واکاوی می کنیم تا نشان دهیم که تمامی مؤلفه های روایی داستان به سوی تغییر شرایط معنایی پیش می روند. نتایج حاکی است که این گفتمان پویاست و در انتهای داستان وضعیت اولیه به گونه ای به وضعیت ثانویه تغییر یافته که شرایط آن گونه که در ابتدا بوده نیست. مراحل تحول کلامی این گفتمان در چهار مرحله عقد قرارداد، توانشی، کنشی و ارزیابی خلاصه می گردد. ارزش مطرح برای هر دو شخصیت اصلی این داستان، مادی است. ضحاک در پی تاج و تخت و فریدون در پی نابودی حکومت ضحاک است. نظام کنشی–معنایی این گفتمان بر اساس شناسه مکانی به مکان های خودی، کنشی و واسطه ای قابل تقسیم است.
بازتاب تمثیلی نفس امّاره در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولوی در مثنوی بر اهمیت شناخت نفس تأکید کرده است. وی برای به تصویر کشیدن نفس که مفهومی مجرد، انتزاعی و دور از ادراک انسان است، از میان مواد سازنده صور خیال، از تمثیل بهره گرفته تا بین نفس انسان و عناصر طبیعت ارتباط برقرار کند. از مراتب و درجات نفس نیز به نفس امّاره بیشتر توجه داشته و کوشیده است زشتی های آن را از طریق تمثیل های حیوانی و استفاده از عناصر اربعه و جمادات در حکایت ها بازگو کند و بدین وسیله، نکات تعلیمی و اخلاقی در باب تحذیر از نفس امّاره را با شیوه ای غیر مستقیم و تأثیرگذار بر ذهن و روان مخاطب جاری سازد. هدف این پژوهش، بررسی مفهوم تمثیلی نفس امّاره در سه دفتر اول مثنوی معنوی است. بدین منظور تمثیل های نفس امّاره از سه دفتر اول استخراج و به دو گروه تمثیل های حیوانی و موجودات خیالی و تمثیل های عناصر اربعه و جمادات تقسیم شده اند. بسامد و میزان استفاده از این تمثیل ها نیز از طریق نمودارها نشان داده شده است تا نتیجه تحقیق عینی تر و ملموس تر گردد. در تمثیل های دسته اول، موجودات خیالی بیشترین بسامد را نسبت به حیوانات دارند و در تمثیل های عناصر اربعه و جمادات، آتش بیشتر از عناصر دیگر در مفهوم نفس امّاره ظاهرگشته است.
انواع شهرآشوب و کهن ترین شهرآشوب صنفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرآشوب در لغت به معنی کسی است که به لحاظ زیبایی شهر را بیاشوبد و به عبارتی ترکیب وصفی است برای توصیف زیبارویان فتنه انگیز و در اصطلاح ادبی به اشعاری اطلاق می شود که شاعر در آن، شهر، اهل شهر یا درباریان را مدح یا ذم کرده یا به توصیف پیشه وران یک شهر و تعریف حرفه و صنعت آنان پرداخته باشد. این نوع شعر که به دو دسته صنفی و شهری تقسیم می شود، از دید جامعه شناختی، اشتمال بر لغات و اصطلاحات فنی حرفه ها و اطلاعات تاریخی، سیاسی و اقتصادی متضمن فواید بسیاری است. از سال1342 تاکنون محققان کهن ترین سراینده شهرآشوب شهری را فرّخی سیستانی و قدیمی ترین شهرآشوب سرای صنفی را مسعود سعد سلمان دانسته اند. با توجه به منابع موجود، فرّخی همچنان جایگاه خود را حفظ کرده است، امّا در زمینه شهرآشوب صنفی با یافتن شواهدی از آثار کسایی، رودکی و فرالاوی، بر پیشینه شهرآشوب سرایی شاعران فارسی زبان بیش از دو سده افزوده می شود و مسعود سعد بدون آنکه تقدّم فضل خود را از دست دهد، فضل تقدّم خود را از دست می دهد. هرچند کثرت دفعی و ناگهانی این نوع شعر در آثار مسعودسعد بعید به نظر می آمد، نظر به شواهد موجود در آثار شاعران نام برده احتمال وجود مصداق های دیگر را در آثار ازمیان رفته پیشاهنگان شعر فارسی به ذهن متبادر می کند و ما را نسبت به سابقه کهن تر شهرآشوب صنفی در این مرز و بوم راسخ تر می سازد.
بررسی و مقایسه رمان های شازده احتجاب هوشنگ گلشی ری و نام ها و سایه های محمدرحیم اخوت براساس نظریه جفری لیچ
حوزههای تخصصی:
روش تحلیلی که جفری لیچ برای بررسی زبان یک متن در پیش می گیرد، در حقیقت یک روش زبان شناختی است. او معتقد است که اثر در درون خود ویژگی های برجسته ای دارد که شاعر یا نویسنده آنها را گزینش کرده و همین نظام سبب تمایز آثار مختلف با یکدیگر می گردد. لیچ در تقسیم بندی خ ود، فراهنج اره ا را ب ه دو ن وع زبانی و معنایی دسته بندی کرده که گونه زبانی آن شامل هنجارگریزی های واژگانی، دستوری، نوشتاری، گویشی، سبکی و زمانی است. در این پژوهش، با استفاده از نظریه لیچ و وارد کردن شاخص های ادبیت مکتب فرمالیسم، دو رمان فارسی با فاصله زمانی چهل ساله بررسی شده است تا ویژگی های ادبی آنها استخراج شود. ویژگی های این آثار در حیطه هایی همچون میزان حرکت در معیارهای ادبیت متن، واژگان خارج از زبان معیار مانند به کارگیری واژگان قدیمی، واژگان بومی و خلق واژگان جدید بررسی شده است. حاصل مطالعات نشان می دهد که در رمان شازده احتجاب، هوشنگ گلشیری بیشتر به دشوارنویسی روی آورده، در حالی که اخوت در رمان نام ها و سایه ها به روان نویسی گرایش داشته است. در حیطه واژگانی در دو نسل، نویسندگان اغلب به واژگان زبان معیار وفادار مانده اند. در زمینه خلق واژگان جدید تفاوتی در دو نسل دیده نمی شود. از نظر مقایسه بین دو نسل می توان گفت که نسل دوم (دهه80) نسبت به نسل اول (دهه40)، نقض قواعد هنجاری را به شیوه متعادل تری دنبال می کند، تا کمتر در جهت دشوارسازی زبانی باشد.
آیین اَراکردن در شِشتَمَد سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات شفاهی بخشی از فرهنگ غیرمادی و گونه ای غنی از ادبیات کهن است و انواعی همچون افسانه ، ترانه ، ضرب المثل ، چیستان، اصطلاحات و جز این ها را دربرمی گیرد. هریک از این انواع ابعادی غنی در تحلیل فرهنگی دارند. «اَراکردن» یکی از اصطلاحات رایج در ادبیات شفاهی منطقه شِشتَمَد سبزوار است و به مجموعه فرایندها و اعمال و فعالیت هایی گفته می شود که با استفاده از عناصر زیبایی شناسانه بومی، رنگ و بویی آیینی به امور و اشیا می بخشد. این مقاله با رویکردی انسان شناختی به بررسی کاربرد این اصطلاح محلی و مردمی در چهار آیینِ نخل، عَلَم، اسب چوبی و اسب هیزمی می پردازد. این پژوهش درپی آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که چرا کنشی خاص تبدیل به کنشی آیینی می شود و اصطلاح منتج شده از آن به اصطلاحی نمادین و آیینی تبدیل می شود. نتایج این بررسی نشان می دهد که هریک از این آیین ها بر معانی و مفاهیم فرهنگی و اجتماعی خاصی دلالت می کنند. برای برجسته سازی اهمیت این معانی و مفاهیم و به طورکلی حیات اجتماعی، از این اصطلاح و کنش که متضمن اعمال هنری و زیبایی شناسانه است، استفاده می شود. این برجسته سازی با گذار از ساحت زندگی روزمره به حیات اجتماعی، آیینی و نمادین جامعه همراه است؛ بنابراین می توان اَراکردن را اصطلاحی هنری و آیینی دانست.
تأملی در تحول مناظره از در خت آسوریک تا اشعار نیمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، نوع ادبی مناظره، از ابتدای شکل گیری تا روزگار نیما، بررسی و علل تکامل و توسعه آن تحلیل و تببین شده است. مناظره نوعی بیان هنرمندانه است که به طور غیرمستقیم، خواننده را به خود جلب می کند و قوه سنجش و تفکر او را به چالش می کشد. در این نوع بیان، از مقابله و مقایسه دو عنصر متفاوت و گاه متضاد، و کشمکش های میان آنها برای رسیدن به مقصود استفاده می شود. این نوع ادبی در ابتدا به صورت گفت وگوهای ساده و تمثیل مرسوم بوده، سپس تبدیل به یک فرم خاص و ژانر ادبی شده است. از قرن ششم، به منظور اثبات نظریه های فلسفی، نتایج اخلاقی یا هنرنمایی در عرصه شعر به اوج می رسد. سپس در هر دوره ای بنا بر اقتضای زمان، موضوع و محتوا متفاوت می شود. عنصری و اسدی برای مدح حکام، نظامی گنجوی برای بیان مقاصد رمانتیک، سنایی و مولوی برای تبین مفاهیم عرفانی و اخلاقی و در دوره معاصر، پروین اعتصامی برای بیان مسائل انتقادی از مناظره سود برد ه اند. در واقع، این نیاز جامعه و ادباست که در هر دوره حرکت تکاملی و افت وخیز های مناظره را روشن می کند. قدیمی ترین مناظره موجود «درخت آسوریک» در زبان پهلوی اشکانی است که در آن درخت و بز طی مباحثه به برشمردن فواید خود می پردازند و این مبارزه به پیروزی بز بر درخت می انجامد. در ادب نیمایی نیز پیروی از الگوی کهن مناظره مشاهده می شود، با این تفاوت که دیدگاه های ادبا در قالب و محتوا با شعرای پیشین در انتخاب مضمون بسیار فرق دارد.
بررسی ساختار ادب غنایی از دیدگاه زبانشناسی با تکیه بر نظریّة «نقش های زبانی یاکوبسن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادب غنایی یکی از گسترده ترین انواع ادبی است که هدف آن گزارش و بیان احساسات گوینده و در کنار آن، لذّت بخشیدن به مخاطب است. گویندة ادب غنایی می تواند از روش های مختلفی برای بیان «پیام غنایی» خود استفاده کند. آنچه در مقالة حاضر مطرح می شود، ارائة ابزارهایی برای طبقه بندی و تمایز ادب غنایی از دیگر انواع ادبی است. جامعیّت این ابزارها سبب کاربرد گستردة آنها شده است، به گونه ای که می توان آنها را در طبقه بندی دیگر انواع و گونه های ادبی نیز به کار برد. در این مقاله، با تکیه بر نظریّة یاکوبسن، دو روش برای بیان «پیام غنایی» ذکر شده است: 1 روش مستقیم «فرستنده مدار». 2 روش «غیرمستقیم فرستنده مدار». بر اساس دو روش مذکور، در روند برقراری ارتباط، از یک سو، می توان مخاطبی را مدّ نظر قرار داد و از سوی دیگر، می توان آن را نادیده گرفت. نتایج حاصل از پژوهش، بیانگر آن است که با استفاده از نظریّة «نقش های زبانی یاکوبسن» و ارائة ابزار «گوینده مدار» و «گیرنده مدار» بودن پیام و متن، می توان آثار غنایی را سبک شناسی کرد و بر اساس وجوه اشتراک حاصل از آثار، متون غنایی را از متون حماسی و تعلیمی جدا نمود و در یک طبقه قرار داد.
اصطلاح شناسی تطبیقی نقیضه و پارودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اشکالات عمده در حوزة نقد ادبی امروز ایران، بی شک نبود اتفاق آرا بر سر استفاده از اصطلاحات است. نقیضه که به نظر می آید اصطلاحی پذیرفته شده در برابر پارودی است، در پژوهش های مختلف با اصطلاحات گوناگونی نام برده می شود که گاه هیچ ارتباطی به نقیضه ندارد. از سوی دیگر، اصطلاحات مهمی چون پاستیش و گروتسک و ارتباط آنها با پارودی نادیده انگاشته شده است. مقالة پیشِ رو، تلاش در جهت بررسی تطبیقی اصطلاحات مربوط به پارودی و نقیضه فارسی است زیرا در بسیاری از مواقع، چنان که نمونه هایی از آن ذکر خواهد شد، در تحلیل متون، اصطلاحات مشابه امّا متفاوتی، به جای یکدیگر به کار می روند. هدف از این مقایسه و تطبیق، روشن شدن حد و مرز اصطلاحات، تعیین معادل های مناسب و نهایتاً رسیدن به وحدت و اجماع در نقد و تحلیل متون ادبی است. به مناسبت نیز در برابر هرکدام از اصطلاحات، متنی به اجمال معرفی می شود تا مصداق روشنی برای هرکدام از این اصطلاحات باشد. رویکرد تطبیقی این مقاله در شناخت بهتر معانی اصطلاحات و متون مرتبط به آنها و در نتیجه تحلیل درست آنها، مفید خواهدبود.