فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۵٬۶۵۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
استفاده از نظریه های مختلف زبان شناسی برای تحلیل کیفیت متون ادبی، در دهه های اخیر از مقبولیت فراوانی برخوردار بوده؛ به ویژه که با به کارگیری این امر، افق های نگرش تازه ای در نقد متون ادبی به وجود آمده است. یکی از مهم ترین حوزه های زبان شناسی، مبحث «معنی شناسی» است که خود شامل مصادیق مختلفی است. از جمله موضوعات مهم معنی شناسی، مسیله حوزه معنایی و واژگانی است که زبان شناسان مختلف، درباره این دو حوزه در آثار خود صحبت کرده اند. این نظریه را حتی در تصحیح متون فارسی می توان به کار گرفت. این مقاله با به کارگیری تکرار، با هم آیی معنایی، تضاد معنایی و جز این ها به بررسی دو اثر تعلیمی تصحیح شده ( قابوسنامه و بوستان سعدی) از سوی مرحوم یوسفی می پردازد. باتوجه به مجال مقاله می کوشد تا با این عناصر، متن تصحیح شده را واکاود و انتخاب اصح و ادق را از غیر اصح باز نماید. باهم آیی واژگانی و معنایی در این دو اثر تعلیمی بررسی شد و دلیل انتخاب نسخه بدل به متن یا متن به نسخه بدل ها باز نموده شد.
بررسی دو مفهوم آزادی و قانون در منظومه خسرو وشیرین نظامی با الهام از نظریه گلدمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع اصلی این پژوهش بررسی حضور یا فقدان دو مقوله ی آزادی و قانون در منظومه ی خسرو و شرین نظامی است و ما کوشیده ایم از رهگذر بررسی دقیق منظومه ی خسرو و شیرین نظامی و قرار دادن این مفاهیم در منظومه فکری او نشان دهیم، علل اصلی ظهور یا غیبت مقولات مذکور در این داستان چیست. لوسین گلدمن در بررسی مفاهیم جامعه شناختی رمان از نظریه معروف ساختگرای تکوینی بهره برده است و ما ضمن وقوف کامل از این نکته که بررسی گلدمن معطوف به رمان در جامعه ی سرمایه داری است، برآنیم تنها با الهام از شیوه او ، به بررسی مسایل اجتماعی در داستان عاشقانه ی خسرو و شیرین نظامی بپردازیم و مشخص کنیم که فضای خودکامگی در جوامع شرقی به خصوص در جامعه ی ایران، ظهور مفاهیم مردم سالاری را به تعویق انداخته است؛ به عبارتی دیگر اگر گلدمن ساختار جامعه سرمایه داری را بررسی می کند، در این پژوهش با الهام از شیوه ی گلدمن و با به کارگیری روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای ساختار جامعه خودکامه را در منظومه ی مذکور مورد مداقه قرار می دهیم.
تبیین دیدگاه های سه گانه «عبدالوهاب البیاتی» پیرامون مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده مرگ در متون ادبی معاصر بازتاب گستره دای دارد و می توان گفت بزرگ ترین دلیل گرایش شاعران به سرودن پیرامون آن، جنگ های متعددی است که در اقصی نقاط دنیا به وقوع پیوسته و به تبع آن، انسان ها همواره شاهد مرگ هم نوعان خود بوده اند. شاعران به دلیل قریحه ی حساس خود، بیش از دیگران اندوه مرگ را درک کرده و در باب آن سخن ها رانده اند که از جمله ی آن ها باید از عبدالوهاب بیاتی (1926 – 1999م) شاعر عراقی یاد کرد که در اشعار خود، جایگاه ویژه ای را به مرگ اختصاص داد و مقاله ی حاضر تبیین و تحلیل آن ها را هدف خود قرار داده است. در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته، پس از اشاره به زندگی و آثار ادبی این شاعر، ابتدا دیدگاه های مختلف وی درباب مرگ آورده شده و در ادامه، نمود شعری این دیدگاه ها، ذکر و تحلیل شده گرفته است. مهم ترین دستاوردهای این پژوهش، آشکارسازی سه دیدگاه عبدالوهاب البیاتی در زمینه ی مرگ می باشد که ابتدا ناخشنودی از مرگ، سپس پذیرش این پدیده و درنهایت کشف فلسفه ی حقیقی مرگ و درک ارتباط ناگسستنی آن با زندگی است.
پژوهشی در اخوانیه های معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخوانیه و اخوانیه سرایی یکی از گونه های دیرپای ادبیات فارسی و جزو زیرشاخه های ادب غنایی است که شاعران از سده های نخستین ادب فارسی، بدان توجه داشته اند. اخوانیه به اشعاری گفته می شود که میان دو شاعر که با یکدیگر رابطه ی دوستی و برادری دارند، رد و بدل می شود. درون مایه ی اخوانیه ها بسیار گسترده است؛ اما بیشتر حول محورهای: ستایش از دوستان اهل فضل و ادب، احوال پرسی های دوستانه، شکوه و گلایه های خصوصی، شکایت از روزگار و اهل روزگار، طنز و طیبت و... می چرخد. پژوهشگران و محققان ادب فارسی اعتنای چندانی به این خرده ژانر ادبی نداشته اند و تحقیقات بسیار کمی در این زمینه به سامان رسانده اند. در این پژوهش، با استفاده از روش تحلیلی – توصیفی، ضمن بررسی اجمالی تاریخچه ی اخوانیه، نمونه های آن را در آثار شاعران معاصر بررسی و گونه های مختلف آن را دسته بندی کرده ایم. نتایج این پژوهش نشان می دهد گسترش ابزارهای گوناگون ارتباطی در روزگار معاصر، از رونق اخوانیه سرایی کم نکرده است. نیز، با وجود دگرگونی های بسیاری که ساخت و درون مایه ی شعر فارسی در سده ی حاضر به خود دیده است و بسیاری از قالب های کهن و گونه های ادبی در برابر تحولات شعر نوگرا به ورطه ی فراموشی سپرده شده اند، شاعران معاصر به شکلی بسیار گسترده، به سنت اخوانیه سرایی توجه داشته اند.
طرز بیان غزّالی در نصیحة الملوک برای انتقال مفاهیم مورد نظر خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نصیحة الملوک کتابی است از امام محمّد غزالی که با نثری ساده و روان در موضوع حکمت عملی بر اساس دین و به منظور هدایت پادشاهان و درباریان نوشته شده است. نویسنده در این کتاب با گزینش ساخت های زبانی مناسب، عقاید و اندیشه های خود را بیان کرده است. صراحت و شفافیت حاکم بر متن، نصیحه الملوک را در شمار متن های گفتمان محور نشان می دهد. این پژوهش به بررسی ویژگی های سبکی نصیحه الملوک در پیوند با عناصر ایدئولوژیک درون متنی می پردازد. هدف از این پژوهش آن است که نشان دهد ساختارها و رخدادهای کلامی می توانند ایدئولوژی حاکم بر متن را به مخاطب منتقل کنند. بر اساس نتایج این پژوهش، نگرش عرفانی غزّالی که بر بنیاد پیوند شریعت و طریقت است، در گزینش عناصر زبانی و سازه های کلامی تأثیرگذار بوده است. استناد مستمر به آیات، احادیث و روایات و بسامد حکایات، سیطره اندیشه های ایدئولوژیک را بر متن نشان می دهد. شگردهای محدود بلاغی به ویژه آرایه های تقسیم و تمثیل نیز در جهت اهداف ایدئولوژیک به خدمت گرفته شده اند.
بررسی انتقادی شناختی استعاری سازی «دیگری» در سفرنامه های مسیر طالبی و حیرت نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سفرنامه های فارسی دورة قاجار جزء نخستین تلاش های ایرانیان برای رویارویی با غرب در جایگاه «دیگری» هستند و به همین سبب در آنها اشکال مختلفی از دیگری سازی اروپا مشاهده می شود. از آن جایی که استعاره یکی از ابزارهای اصلی در فرایند دیگری سازی است هدف اصلی این پژوهش بررسی انتقادی شناختی چگونگی استعاری سازی «غرب به عنوان دیگری» در دو نمونه از نخستین سفرنامه های فارسی این دوره است. دو سفرنامة مسیر طالبیو حیرت نامهدر این پژوهش بررسی می شود و الگوی تحلیل انتقادی استعاره چارچوب نظری اصلی در این پژوهش است. در این الگو امکان ارائة تحلیل انتقادی شناختی از نقش استعاره در متون و گفتمان های مختلف فراهم می شود. در بررسی این دو سفرنامه می توان دریافت که مجموعه ای از استعاره های مفهومی برای بازنمایی غرب استفاده شده است. این استعاره ها تصویری اغراق آمیز، آرمانی و بهشت گونه از اروپا به خوانندگان ارائه می دهد. ترکیب این استعاره های مفهومی سرانجام به شکل گیری یک قالب ارجاع تصویری یا استعارة کلان می انجامد. این استعاره ها ضمن ارائة تصویری منسجم از اروپا، آن را در مقام بهشت یا سرزمینی آرمانی استعاری سازی می کند که برای جامعة ایران در آن دوره نقش یک الگو را ایفا کرده است.
انواع استحاله های انسانی در افسانه های مکتوب سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیکرگردانی تغییر ماهیت ظاهری یا توانایی های درونی قهرمانان اساطیر و موجودات افسانه ای است که گاه با دگرگونی های ظاهری همچون تبدیل جماد به حیوان، انسان به حیوان یا بالعکس، انسان به فرشته و ... نمود پیدا می کند و گاه بدون تغییر ظاهر، قهرمان به قدرت ماوراءالطبیعی دست می یابد و از حوزه توانایی های ذاتی خویش پا فراتر می نهد. این دگرگونی ها یا همان پیکرگردانی ها مهم ترین عامل شگفت زایی در اساطیر، افسانه ها و قصه های عامه هستند و نقش بسزایی در تأثیر گذاری، ایجاد هیجان و جذب مخاطب دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی افسانه های بومی مکتوب استان سیستان و بلوچستان از منظر کارکرد های پیکرگردانی و مسخ است و با توجه به تنوع پیکرگردانی های مشهود و گستردگی موضوع، این مقاله فقط به بررسی انواع استحاله های انسانی اختصاص یافته است که در آن انسان به حیوان، جماد، گیاه، موجود ماورائی، طبیعت و انسان دگردیسی می یابد یا بدون تغییر ماهیت انسانی، توانایی های خارق العاده به دست می آورد. با بررسی های انجام شده درمجموع، از 157 افسانه مکتوب این استان در 23 افسانه، استحاله های انسانی وجود دارد. بیشترین پیکرگردانی های انسانی از نوع استحاله انسان به حیوان و سفرهای شگفت انگیز است و استحاله انسان به انسان و استحاله انسان به موجود ماورائی در هیچ یک از افسانه ها دیده نشده است. نگارندگان تلاش دارند با تحلیل افسانه های مکتوب استان سیستان و بلوچستان دلایل شاخص ترین انواع استحاله های انسانی و همچنین کارکرد و نقش این پیکرگردانی ها را در افسانه های بومی این منطقه بیان کنند.
بررسی اشتراکات فکری و زبانی غزلیات نظامی و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غزل های نظامی و مولوی دارای اشتراکات فکری و زبانی قابل توجه ای است که نظریه ارتباط متون را مطرح می کند و در دو بخش برون متنی و درون متنی قابل بحث و بررسی است.در بخش برون متنی، تضمین مولوی از نظامی و استفاده وی از وزن دوری و ضرب آهنگ یکسان با بهره گیری از قالب و قافیه های مشابه و استفاده از واژگان و ترکیبات یکسان، اشتراکات زبانی مولوی و نظامی را می توان مشاهده کرد. در بخش ارتباط درون متنی، غزلهای این دو شاعر نیز دارای اشتراکات فراوانی است که در حوزه واژگانی و معنایی قابل بررسی است ، در این بخش، استفاده از تلمیحات مشابه، و نیز بهره گیری از تصاویر و تعابیر مشترک، بیانگر ارتباط نزدیک میان غزلهای این دو شاعر است .همچنین تقلید خلاقانه در کنار تقلید ضعیف و بدون خلاقیت از مولانا ، اشتراکات فکری و زبانی دیگری را رقم می زند که نشان دهنده اثر پذیری مولوی از نظامی است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و کتابخانه ای انجام شده است که پژوهشگر در آن ابتدا شواهد شعری از هر دو شاعر را استخراج نموده و سپس به بحث و بررسی درباره اشتراکات فکری و زبانی آنها پرداخته است.
کیفیت انسجام متن در اشعار روایی کودکانه احمد شاملو با تکیه بر شعر «پریا» و «دخترای ننه دریا»
حوزههای تخصصی:
احمد شاملو در میان شاعران معاصر به علت تشخص سبکی و زبانی، و نقش او در پیدایی جریان شعر سپید از اهمیت و جایگاهی ممتاز برخوردار است. توفیق شاملو در استفاده از این نوآوری شکلی، در ساختار اشعار کودکانه و استفاده نمادین و تمثیلی از زبان کودکانه برای القای زیست جهان فکری و عاطفی خویش، قابل تأمل است و چه بسا موجب تحریک و تحریض عواطف جمعی مخاطبان(اعم از کودک و بزرگسال) می شود. استفاده از رویکرد هلیدی در کشف عوامل انسجام متن اشعار او می تواند وجوه امتیاز و کیفیت شکل گیری زبان شاعرانه و همسویی آن را با معنا و محتوای اشعار کودکانه اش بازگو نماید. نظر به اهمیت این موضوع، این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی مبتنی بر نظریه نقش گرایی هلیدی تلاش کرده است به قصد بازنمایی چگونگی «عوامل انسجام متن» به واکاوی کودکانه های شاملو بپردازد. از نتایج تحقیق برآمده است که از میان عوامل انسجامی متن در اشعار کودکانه شاملو ارجاع درون متنی، تکرار و هم آیی و حروف ربط افزایشی و علّی بیشترین بسامد را داشته است که خود گواه التزام شاملو به نقش ارجاعی زبان شعر و همگرایی و پیوستگی متنی اشعار کودکانه او و نمودار جلب توجه و هدایت ذهنی مخاطب از طریق تأکید و بسامد است.
تحلیل تطبیقی ویژگی های حماسی و داستانی شاهنامه و بیوولف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیوولفکهن ترین و بزرگترین اثر حماسی ادبیات انگلستان به زبان انگلیسی قدیم است که قهرمان اصلی آن، بیوولفنام دارد. در شاهنامههم ابرقهرمان اصلی، رستم است. حماسة بیوولفو شاهنامه، خصوصاً بخش پهلوانی آن و نیز شخصیت های اصلی دو حماسه، شباهت هایی شایستة تأمل دارند که با تعمق در آن ها و تطبیق آن ها با یکدیگر، هم به تشابهات شخصیت رستم و بیوولفو هم به خصوصیات اشتراکی ژانر حماسه و روایت داستانی حماسی بین دو قوم ژرمن و ایران می توان پی برد. در این جستار، نگارندگان با توجه به مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی که به اشتراکات عام و جهان شمول آثار ادبی و تجربیات مشترک ابنای بشر را توجه می کند، به تحلیل این دو اثر حماسی و شخصیت های اصلی آن ها پرداخته اند و هیچ گونه روابط تاریخی و مبتنی بر تأثیر و تأثر را در نظر نداشته اند. وجود قهرمان برجستة قومی، وسعت فضا، اعمال خارق العادة قهرمان، وجود موجودات مافوق طبیعی و نیز حضور خدا و نیروهای قدسی و... از وجوه مشترک ژانری است که این دو اثر را که متعلق به فرهنگ های گوناگون هستند، ذیل ژانر حماسه قرار می دهد. از ویژگی های داستانی و روایی مشترک این دو حماسه، تلفیق هنرمندانة دو دنیای پیش و پس از سرایش اثر و انعکاس آن در شخصیت و کنش های قهرمانان، ارائة توصیف ها، پند ها و اندرزها در آغاز و انجام داستان ها و حضور مسلط تقدیر در سرنوشت قهرمانان است.
سبک اقناعی نظامی در بیان مضامین تعلیمی با تکیه بر قصاید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزه های تعلیمی از مضامین رایج در قصاید نظامی است که در کنار خمسة او، تا کنون از نظر مغفول مانده است. در فرایند خوانش این قصاید، مشخص می شود که نظامی در بیان مسایل تعلیمی، سبکی اقناعی به کار می گیرد؛ به این معنی که با روش هایی چون انذار، تبشیر، اسلوب استفهام و اسلوب شرط سعی در قبولاندن مفهوم مورد نظر خود و یا تغییر نگرش مخاطب دارد. البته؛ گاهی از شگردهای بلاغی چون: تکرار، تلمیح، تمثیل و اسلوب معادله برای قانع کردن مخاطب استفاده می کند. توجه به این امر می تواند، بیانگر تلاش شاعر و حُسن توجّه او در مستدل ساختن کلام بر پایة منطق عقلی و هنری باشد تا آنچه در مدّ نظر او است، مقبول طبع واقع شده و مورد پذیرش خواننده قرار گیرد. این پژوهش با روش توصیفی و با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا، به بررسی ابیات تعلیمی قصاید نظامی می پردازد تا هم شگرد خاص وی را در بیان موعظه، پند و حکمت بنمایاند و هم بابی برای آشنایی با این مضامین در قصاید نظامی باشد.
طنز مرگ و نمودهایی از آن در شعر شمس لنگرودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شاخص های بنیادین طنز خنده آمیزبودن آن است، اما وقتی طنز مقوله های متعالی همچون مرگ را دست مایه قرار دهد، گاه با دورشدن از شاخص های بنیادی، مثل فرح بخشی، صراحت و آسان یابی، منش رهایی بخشی خود را از دست می دهد و به تلخ مایگی و اندوه کشیده می شود. ازآنجاکه مرگ برای انسان همواره مقوله ای رازآمیز و تراژیک است، دست برد طنز در آن هرگز به گشایش و رهایش قطعی نمی انجامد، بلکه صرفاً می تواند با ایجاد غفلت آنی، ذهن مخاطب را از مرگ برگیرد و شادی موقتی در او پدید آورد. این مقاله نخست طنز مرگ را ژانری تلفیقی از طنز معرفی می کند و سپس، برای آشکارشدن بحث، نمودهای طنز مرگ را با بررسی شواهدی از شعر شمس لنگرودی نشان می دهد. خواهیم دید که شمس درباب مرگ و هم بسته های آن همچون وحشت از رویارویی با مرگ، بیم فناپذیری و نابودگی، بیم و نگرانی از تجزیه و فروپاشی و... گاه از سازوکارهای متنوع طنزآفرینی استفاده می کند. این مقاله نشان می دهد که آنچه در مواجهه طنزآمیز شمس با مرگ برجستگی دارد، توجه به ترس و نگرانی انسان از قطعیت مرگ و تأکید بر بُعد جسمانی و تنانه انسان در جهان طبیعت است .
بررسی انجام در داستان های خسرو و شیرین ، گل و نوروز و جمشید و خورشید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در ساختار داستان ها موضوع آغاز، تنه و انجام است. نویسندگان در این مقاله با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی، به مطابقت انجام در خسرو و شیرین نظامی، گل و نوروز خواجوی کرمانی و جمشید و خورشید سلمان ساوجی، پرداخته اند. این بررسی نشان می دهد که ساختار انجام در داستان ها تقریباً یکسان است و شاعران پس از ایجاد «بحران» و «اوج» با افزودن موخره ای، نکات مبهم داستان را روشن می کنند و با گره گشایی تلاش می کنند تا خواننده را همراه با اوج داستان به آرامی به فرود و پایان داستان - البته به شکلی قانونمند- هدایت کنند و داستان را به پایان برسانند اما انجام داستان ها از لحاظ محتوا با هم تفاوت دارد، چنان که می توان گفت: درپایان داستان خسرو و شیرین، موضوعات تاریخی مطرح می شود و شکل غم نامه دارد، حال آن که انجام دردو داستان دیگر به صورت «شادی نامه است و فاقد مسایل تاریخی می باشد.
مبانیّ پایداری سپاهیان در سیاست نظامی امپراتوری عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امپراتوری عثمانی یکی از معدود امپراتوری های بزرگ جهانی است که متجاوز از شش قرن، گسترة وسیعی از جهان آن روز اعم از مسلمان و غیرمسلمان را تحت انقیاد و فرمانروایی درآورد. امپراتوریّ مزبور، تأثیر بسیار مهمّی در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و نظامی بر مناطق و کشورهای تحت سلطة خود بر جای گذاشت. در مقالة پیش روی، تلاش شد تا با ورود به مبحث سیاست نظامیّ حکومت یاد شده، مبانی و شیوه های ایجاد پایداری در سپاهیان با رویکردی توصیفی تحلیلی مورد بحث و بررسی قرار گیرد. یافته های پژوهش نشان می دهد که عثمانیان از آغاز تکاپوهای نظامی و فتوحات روش های متعدّد و کارآمدی را در جهت بسیج، تهییج و ایجاد پایداری در نظامیان در حین اعزام، قبل و در جریان نبرد استفاده کرده و به کار بسته اند. از جمله روش های اِعمال شده می توان به بهره گیری از منابع و متون مقدّس اسلامی، شخصیّت ها و نمادهای معنوی و ادبی مورد احترام، وعدة مواهب مادی و دستیابی به غنایم و اموال کفّار حربی، حضور فعّال مقامات عالی امپراتوری در میدان های نبرد و قائل شدن حق رأی برای فرماندهان در اتّخاذ تصمیم ها و تاکتیک های جنگی اشاره نمود.
چند نکته و بن مایه داستانیِ حماسی اساطیری در یک طومارِ نقّالیِ کهنِ ترکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از طومارهایِ نقّالیِ نسبتاً کهن و ناشناخته کتابی است به نام کلیّات شاهنامهفیلسوف شهیر حکیم ابوالقاسم فردوسی که در سال (1339 ه.ش) در تبریز چاپ شده است. این متن به نثر ترکی است و داستان های آن از پادشاهی گیومرث تا دو روایتِ بابک و ساسان و اردشیر و کرم هفتواد از دوره ساسانیان را شامل می شود. مأخذِ فارسیِ دستِ کم دو روایتِ این طومار مربوط به عصر صفوی است و زمانِ گردآوری و ترجمه باز دستِ کم دو داستانش، پایانِ روزگار افشاریان و آغاز عهد زندیّه است و از این روی آن را باید از طومارهایِ کهنِ نقّالی بشمار آورد. به دلیلِ این قدمت و نیز جامعیّتِ داستانیِ آن، برخی نکات و اشاراتِ مهمِّ حماسی اساطیری در این طومار وجود دارد که در جستار پیشِ رو به بررسی آن پرداخته ایم.
رمان نو
حوزههای تخصصی:
رمان نو یکی از گونه های مهم رمان است که از نظر محتوا و فرم بسیار متفاوت از گونه پیشین خود است. نویسندگان این نوع رمان هریک به شیوه ای مستقل و بدون رعایت اصول و چارچوبی خاص قلم می زنند. بنیانگذار و نظریه پردازی که قواعد این گونه رمان را به طور منسجم و منظم تبیین کند وجود ندارد. البته این گونه رمان ها رها شده و بدون موازین نیستند و حتی مهم و تاثیرگذار هم هستند، به طوری که نویسندگان این گونه با خلق آثاری برجسته سه دهه آن را تداوم دادند. رمان نو وصف دنیای معاصر است و بشر این عصر را آگاهانه یا ناآگاهانه صرفا توصف می کند، نه نقد و نمی خواهد از آن عبور کند. رمان نو به ملاک ها و عناصر سنتی چون طرح، شخصیت، تشریح حالت های روحی و ذهنی اشخاص، ارتباط معمول بین زمان و مکان و ایجاد نظامی از علائم جهت راهنمایی خواننده، عمل داستانی، سلسله حوادث منظم، شیوه های معمولی روایت داستان توجهی ندارد. موضوع برایش بی اهمیت است و آنچه مهم است خود رمان و نوشتن رمان است.
شگردها و علل و انگیزه های کاربرد مضامین تعلیمی در منظومه های غنایی با تکیه بر منظومه نویافته «ناز و نیاز»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشعار تعلیمی یکی از گسترده ترین و رایج ترین گونه های ادب فارسی است. اشعار و آثار تعلیمی گاهی اثری کاملاً مجزا و مستقل است؛ همانند منظومه ها و آثاری که تنها به تعلیم و پند و حکمت و اخلاق می پردازد؛ گاهی نیز مفاهیم و مضامین اخلاقی، حکمی، مذهبی و پندیات به طور پراکنده در میان آثار دیگر ادبی مانند منظومه های غنایی و حماسی و یا قصاید مدحی به کار می رود؛ در این حالت افزون بر نکاستن از جنبة شاعرانة این آثار، با شور و احساس ویژه ای، گیرایی این آثار افزایش می یابد. منظومه ناشناخته « ناز و نیاز» یکی از آثاری است که سرشار از آموزه های تعلیمی است. این منظومه از آثار ارزشمند سده یازدهم هجری است و در شمار منظومه های گرانقدر عاشقانه فارسی قرار دارد؛ این منظومه تاکنون به چاپ نرسیده است و تنها نسخه باقی مانده از آن، نسخه ای با شماره 483 در کتابخانه U.C.L.A دانشگاه لس آنجلس است. در این اثر، مضامین و معانی تعلیمی و حکمی بسیاری وجود دارد که شاعر، آنها را باتوجه به زمینه انفعالی و ذوقی و با استفاده از شگردهایی مانند ترغیب، انذار، استدلال و... به کار برده است. این موضوع بیانگر حسن توجه شاعر در استوارکردن کلام برپایه منطق عقلی و هنری است. نگارنده در این پژوهش می کوشد تا افزون بر معرفی کوتاه منظومه ناز و نیاز، چرایی بازتاب مضامین تعلیمی را در این منظومه غنایی بررسی کند.
بررسی معنای طبیب در شعر شاعران دوره انحطاط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمادگرایی (symbolism) انگیزه اصلی هنرمندان عرصه ادیبات است که معتقدند برای بیان عقاید واحساسات، استفاده از رمز همواره از بیان مستقیم ارزشمند تر و کاملتر است. بر این اساس ادیبان و شاعران عربی در دوره های مختلف ادبی از جمله دوره انحطاط (که به دوره رکود نیز مشهور است) برای بیان اندیشه های خود به اشاره های سمبولیک روی آورده اند. لفظ «طبیب» نزد شاعران این دوره دارای معانی و کاربردهای نمادین متفاوتی است که در این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و با تتبع در اشعار برخی شاعران، معنای قراردادی و سمبلیک این واژه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که لفظ «طبیب» غالباً در شعر شاعران دوره انحطاط، در معنای پزشک اصطلاحی است، هرچند برخی شاعران آن را در معنای طبیب معنوی و وصف معشوق، ممدوح و درمانگری او و نیز ستایش زر و سیم به کار برده اند. اما بطور کلی می توان گفت طبیب به معنای معنوی آن در شعر شاعران دوره انحطاط کمتر بکار رفته است.
تحلیل روایت شناسانه داستان حضرت یوسف (ع) با تکیه بر روایت شناسی ساختارگرا
حوزههای تخصصی:
داستان یکی از موضوعات اساسی و مهم قرآن است و بخش عظیمی از مطالب قرآن کریم به صورت داستان است و به نوعی مانند یک داستان بیان شده، تا اثربخشی آن بر مخاطب بیشتر باشد. داستان در قرآن، کار هنری مستقل و جدای از سایر موضوعات اصلی آن نیست، بلکه ابزاری برای به تحقق رساندن هدف هدایتی و تربیتی است. داستان حضرت یوسف(ع) از جمله داستان های بلند قرآن است که به نوعی یک رمان قرآنی به حساب می آید و دربردارنده همه عناصر یک رمان است که با بیانی هنری به یک امر معنوی مهم پرداخته است. در این داستان حوادث به گونه ای طراحی شده است که می توان یک تحلیل ساختاری جامع و یک ریخت شناسی همه جانبه از عناصر داستان ارائه داد. پژوهش حاضر می کوشد با بررسی عناصر رمان و تحلیل ساختاری آن در داستان حضرت یوسف، جلوه زیبایی شناسانه و اعجاز قرآن کریم را در بیان مطالب قرآنی بررسی کند و از این طریق شاخصه های مهم داستان پردازی را در قرآن کریم با تکیه بر این سوره تبیین کند. اجمالاً یافته های پژوهش نشان می دهد همه شیوه های داستان پردازی در این سوره(داستان) رعایت شده است؛ شخصیت پردازی آن در طرحی دقیق و منظم دارد، حوادث داستان دارای توالی منظمی هستند، بازگشت زمانی و پیشواز زمانی بدر بخش خواب و رؤیا به طور کامل در این داستان مشاهده می شود و بین جنبه دینی داستان و بعد هنری آن تلفیق منطقی صورت گرفته است
بازخوانی شخصیت های داستانی در رمان "النهایات" از عبدالرحمن منیف
منبع:
مطالعات داستانی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
109 - 125
حوزههای تخصصی:
بازخوانی شخصیتهای داستانی در رمان "النهایات" از عبدالرحمن منیفچکیدهاین مقاله درصدد است تا شخصیتهای رمان "النهایات" و نحوه شخصیت پردازی نویسنده را از ابعاد مختلف مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. نگارندگان برای دستیابی به این هدف از روش آمیخته کیفی- کمی استفاده کرده اند؛ نخست به روش کیفی، داده ها توصیف شده و سپس بر اساس بسامد داده ها، نمودارهایی ترسیم شده است. نویسندگان در نهایت به این نتیجه رسیده اند که بیشتر شخصیت ها، پویا و جامع هستند و رمزی و نمادین بودن شخصیّت ها سبب جذابیت و پیچیدگی رمان شده است. همچنین شیوه شخصیت پردازی در رمان بیشتر به شکل غیر مستقیم است.کلیدواژه ها: رمان، عبدالرحمن منیف، النهایات، شخصیت، شخصیت پردازی.بازخوانی شخصیتهای داستانی در رمان "النهایات" از عبدالرحمن منیفچکیدهاین مقاله درصدد است تا شخصیتهای رمان "النهایات" و نحوه شخصیت پردازی نویسنده را از ابعاد مختلف مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. نگارندگان برای دستیابی به این هدف از روش آمیخته کیفی- کمی استفاده کرده اند؛ نخست به روش کیفی، داده ها توصیف شده و سپس بر اساس بسامد داده ها، نمودارهایی ترسیم شده است. نویسندگان در نهایت به این نتیجه رسیده اند که بیشتر شخصیت ها، پویا و جامع هستند و رمزی و نمادین بودن شخصیّت ها سبب جذابیت و پیچیدگی رمان شده است. همچنین شیوه شخصیت پردازی در رمان بیشتر به شکل غیر مستقیم است.کلیدواژه ها: رمان، عبدالرحمن منیف، النهایات، شخصیت، شخصیت پردازی.