فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
اصطلاح گروتسک از نیمه قرن شانزدهم در ادبیات اروپا مطرح شد. اگرچه زمینه های تعریف این اصطلاح پیش تر از این قرن به وجود آمده بود؛ اما ورود این اصطلاح در قرن هجدهم در ادبیات اروپا به عنوان مقوله ای زیبایی شناسی، هم زمان با ورود آن به مباحث فلسفی هنر بود. کایزر در قرن نوزدهم آن را برای نخستین بار به رسمیت شناخت و ماهیتش را تجلی این دنیای پریشان و از خود بیگانه دانست. در تعریف گروتسک موارد زیادی گفته شده است، ازجمله هر چیز که عجیب و غریب باشد. این چیز می تواند انسان یا حیوان، فضا و یا موقعیتی حیرت انگیز، عجیب و نفرت انگیز باشد. به طور کلی هر چیز که حاوی سه خصلت عجیب، نفرت انگیز و در عین حال خنده آور باشد، مشمول گروتسک است. نگارندگان در این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای - اسنادی، ضمن آوردن تعاریفی از این اصطلاح، این عناصر را در داستان های «محمد شیرزاد»، یکی از سرداران اسکندر مقدونی، در بخش پایانی کتاب اسکندرنامه بررسی کرده اند. این داستان-ها همانند دیگر داستان های این کتاب سرشار از این گونه عناصرند که به چهار دسته انسانی، حیوانی، فضای گروتسک و عناصر زبانی تقسیم شده اند. این موضوع نشان می دهد داستان های عامه نیز، مانند دیگر داستان ها می توانند بستر مناسبی برای مطرح کردن این نظریه باشند.
بازکاوی بن مایه ها و ساختار داستان های «نبرد رستم با اکوان دیو» و «نبرد گرشاسپ با گَنْدَرْوَ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرشاسپ بزرگ ترین پهلوان اسطوره ای ایران است و رستم نیز جهان پهلوان شاهنامهاست. یکی از شگفت ترین و رازآمیزترین دشمنان گرشاسپ، دیوی است گَنْدَرْوَ نام که پهلوان پس از رنج بسیار، او را در کنار دریای فراخ کرت از پای درمی آورد. اکوان دیو نیز از رازآمیزترین دشمنان رستم است که تهمتن با کوشش بسیار، سرانجام او را در نزدیکی دریایی از پای می افکند. در این جستار، با روش توصیفی تحلیلی، دو داستان «نبرد رستم با اکوان دیو» و «نبرد گرشاسپ با گَنْدَرْوَ»، از دید بن مایه و ساختار سنجیده می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که این دو داستان، در ساختار و روند کارکردهای نیروهای دوسویه و نیز از دید ژرف ساخت های اسطوره ای حماسی، به گونه ای شگفت هم سانند. روند ساختاری دو داستان و آرمان ها یا کهن الگوهای رفتاری دو پهلوان، این انگاره را سامان می دهد که گویی داستان نبرد رستم با اکوان دیو، گونه ای دیگر از داستان نبرد گرشاسپ با گَنْدَرْوَ است و یا هر دو داستان از یک سرچشمه اند.
پند منظوم در ادب عالمانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۶
79-104
حوزههای تخصصی:
شناخت افکار و اندیشه شاعران، مهم ترین ابزار رسیدن به اندیشه و تفحص در اوضاع تاریخی و اجتماعی آنان است. آثار ادبی هر ملتی همچون گنجینه ای پربها در تحرک اندیشه و احساس مخاطب خود، نقش بسزایی دارد. شاعران هر عصر در شکوفایی اذهان عمومی نقش مؤثری داشته و تلاش نموده اند تا در آموزش و تعلیم انسان برای داشتن زندگی بهتر و بهره وری از عرض زندگی مفید، او را یاری نمایند. عینیت بخشی به معارف ذهنی از رسالت های مهم ادبیات تعلیمی است. اشعار پندآموز که سراسر حکمت و اندرز است، موجب عبرت مخاطب می گردد. گاه کلام شاعر با تشویق و ترغیب همراه است و گاه با تحذیر. دیوان شاعران سرزمین ما گنجینه ای از گوهر های پندآموز و مشحون از رموز زندگی اجتماعی و طرق مختلف کسب معرفت و معاشرت است. در این مقاله تلاش شده است تا نیم نگاهی به روند و اوج و افول ابیات تعلیمی در آثار شاعران، از آغاز تا قرن هشتم انداخته شود و علل بروز و ظهور این نوع ادبی در ادبیات ایران مورد واکاوی قرار گیرد. هدف از این پژوهش تأثیر بسزای تعلیم و تربیت بزرگان ادب، بر رشد و بالندگی مردم است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که سیر تحول ادبیات تعلیمی از آغاز تا قرن هشتم روندی رو به رشد داشته است و شاعران از روش های ارشاد و راهنمایی، استدلال و پند و اندرز، تذکر، ترغیب، تکریم، تنبیه، تنذیر، گفتگو و موعظه برای تعلیم و تربیت بهره برده اند.
محدودیت های شناختی موجود در آرایه استعاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره ء مفهومی در زبان شناسی شناختی _که در آن زبان هم محصول و هم وسیله تفکر است_ به درک یک حوزه ء مفهومی بر پایه ء حوزه ء مفهومی دیگر می پردازد. کاربرد این آرایه در زبان روزمره و همچنین اشعار غنایی سرایان مشرق و مغرب زمین به حدی است که دیگر آرایه ها را تحت الشعاع قرار داده است. بعد از انتشار نظریه ء مفهومی استعاره (The conceptual theory of metaphor) توسط لیکاف و جانسون (Lakoff & Jhonson)، کتابها و مقالات بی شماری تألیف گردیده که در بسیاری از آنها تمرکز اصلی نویسندگان بر حوزه های مبداء مرتبط با یک یا چند حوزه ء مقصد خاص می باشد. پژوهش حاضر با در پیش گرفتن رویه ای متفاوت می کوشد تا بر اساس دیدگاه کوچش(Kovecses) محدودیت های شناختی اعمال شونده بر سه آرایه ء استعاری استخدام (zeugma)، حس آمیزی(synaesthesia) و پادآمیزه (oxymoron) را تبیین نماید. مشاهده می گردد که هریک از سه آرایه ء نامبرده تحت سیطره ء نوعی خاص از محدودیت های شناختی قرار دارد. این پژوهش مبتنی بر روش تحلیلی آماری تصادفی و توصیف زبان شناختی می باشد که در آن داده ها برگرفته از منابع مختلف کتابخانه ای می باشد.
سگِ کیخسرو (نکته ای اساطیری در یکی از گزارشهای شفاهی- مردمیِ داستانِ غیبتِ کیخسرو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیخسرو، پادشاه نامدار و دادگرِ کیانی، در شاهنامه پس از پیروزیِ نهایی بر افراسیاب از فرمانروایی دست می کشد و به کوهی می رود و غایب می شود. این سرانجامِ شگفت در سنّتِ شفاهی- مردمیِ ایران مورد توجّه قرار گرفته و روایتهای متعدّدی در این باره پرداخته و نقل شده است. در یکی از این گزارشها کیخسرو همراه «سگی» به غار می رود و ناپیدا می شود و مردم معتقدند که او با آن «سگ» در غار، زنده و جاویدان است. بررسیِ بعضی نمونه-های مشابه یا تقریباً همانندِ این داستان نشان می دهد که در آنها نیز در کنار کسانی که زنده به آسمان عروج می-کنند یا در مَغاک زمین (غار، جهان زیرین و...) جاویدانند و یا به جهانِ دیگر می روند و باز می آیند «سگ» به نوعی نقش و حضور دارد و چون این جانور در روایات و معتقداتِ باستانیِ بسیاری از مللِ جهان به شیوه های مختلف با آن دنیا مرتبط است و راهنما و نگهبانِ ارواح انگاشته می شود احتمالاً ملازمتِ آن با کیخسرو در روایتِ شفاهی- عامیانه ایرانی نیز برخاسته از همین باورِ مردمی است و در واقع «سگ کیخسرو» راهنما و محافظ او در غار و جهانِ دیگر دانسته می شده است.
تحلیل بیتی از رستم و سهراب بر مبنای روایت نقّالان و شاهنامة کُردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان «رستم و سهراب» فردوسی یکی از مشهورترین داستان های حماسی جهان است. این داستان با همة زیبایی و ارزش هنری و ادبی، از سهوهای هنری و داستانی برکنار نمانده است. این سهوها خواه از منابع فردوسی، خود فردوسی یا نساخان شاهنامهبوده باشد، تفاوتی ندارد. در این مقاله مشخصاً به نحوة پرسش سهراب از مادرش تهمینه، دربارة اصل و نسب خود، پرداخته شده است. سهراب بدون مقدّمه و درنهایت خشم، نام پدرش را از مادر می پرسد و با بی شرمی او را به قتل تهدید می کند. در نسخ مختلف شاهنامهجواب قانع کننده ای برای این پرسش نیامده است. امّا در روایت نقّالان و شاهنامةکُردی به بایستگی، دلیل اصلی این سؤال مطرح شده است. زور و توانایی فوق العادة سهراب در بین هم سالان، باعث می شود که هم بستری یک شبه و نامرسوم رستم و تهمینه را بهانه کنند و او را مولودی نامشروع بخوانند، سهراب از این انتساب به خشم می آید و با عصبانیّت و تهدید، راز تولّد خود را از مادر جویا می شود.
بررسی نماد روانشناختی در شعر کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نماد، از شگردهای تصویرپردازی است که نشانگر استعداد واژگان در انعکاس تصاویر ذهنی است. نماد ادبی، به دلیل همراه بودن با تداعی های پیچیده ی ذهن و تصاویر دیریاب، در شعر کودک و نوجوان کاربرد کمتری دارد؛ با وجود این، نماد روان شناختی که حاصل برخورد عاطفی کودک با دنیای درونی و بیرونی است، به جهت ملموس بودن و سهولت درک آن، در شعر کودک و نوجوان بازتاب دارد. این نوع نماد، نه تنها در کوشش طبیعی کودک برای دریافت معنا خللی ایجاد نمی کند؛ بلکه به نیازهای عاطفی کودکان جواب می دهد و تضادهای درونی او را به وحدت می رساند. نماد روان شناختی نقش فیزیولوژی در کودک دارد و اغلب به صورت ناخودآگاه در بازی های کودکانه، جلوه گر می شود. مهم ترین دلیل پیدایش آن، قدرت زیاد تخیّل کودک و عاطفه ی اوست. در این مقاله، سعی داریم نمادهای روان شناختیِ به کار رفته در شعر کودک را رمزگشایی و بررسی کنیم.
کارکرد تکرار و تداعی در انتقاد های اجتماعی پنج شاعر برگزیده سبک عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی تکرار و تداعی در انتقاد های حافظ، سعدی، عبید زاکانی، ابن یمین و مجدالدین همگر است که به شیوه توصیفی تحلیلی انجام گرفته است. تکرار و تداعی از جمله ظرفیت های زبانی هستند که موجب افزایش بسامد واژه ها در حوزه هایی خاص می شوند. تکرار می تواند لفظی یا محتوایی باشد. در انتقادهای اجتماعی، بیشترین تکرارها مربوط به بداخلاقی ها و کج رفتاری های رایج در جامعه است. نتیجه این پژوهش که از بررسی پربسامدترین واژه ها در انتقاد های این پنج شاعر سبک عراقی حاصل شده است، نشان می دهد که واژه های مربوط به حوزه دین داری، به ویژه در انتقاد های حافظ و عبید زاکانی دارای بیشترین بسامد است. همچنین اشاره به فقر و مشکلات اقتصادی، در سروده های عبید زاکانی، فراوان مشاهده می شود. ناهنجاری های اجتماعی و اخلاقی و استیلای دارندگان صفات ناپسند اخلاقی، مهم ترین موضوعات مورد توجه مجد همگر، بی توجهی قدرتمندان به رعیت و قشر ضعیف جامعه، اصلی ترین دغدغه سعدی و حرص و طمع لییمان بی سخاوت و نیز در رنج و عذاب بودن اهل دانش و محرومیت هنرمندان، پربسامدترین مضمون در انتقاد های ابن یمین است.
اخلاقِ تجاری در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که بازرگانان، تجار و اهل کسب در گذشته نقش مهمی در جهت ارتقای رفاه اقتصادی و سطح کیفی جامعه ایفا می کردند، از زبان بزرگان ادبی و تاریخی، توصیه ها و تعالیمی پراکنده در خلال متون منظوم و منثور زبان فارسی، درباره آن ها به چشم می خورد. با جمع آوری و دسته بندی این تعالیم و توصیه ها، نه تنها می توان با چگونگی خریدوفروش بازرگانان در جامعه گذشته و نحوه تعامل مردم و پادشاه با آن ها آشنا شد، بلکه می توان سمت وسوی این توصیه ها و تعالیم را نیز دریافت. بر مبنای این پژوهش که تا قرن هشتم را در بر می گیرد، دریافتیم که قدما و بزرگان ما با امر و نهی خودشان، دو جنبه «فردی» و «تجاری» را مدنظر داشته اند که یکی برای تعالی روح و تهذیب نفس بازرگانان و دیگری برای پیشرفت در کار و دوری از ضرر و زیان مفید است. ازاین رو در کلام آن ها بایدهای فردی و تجاری ای همچون خوش اخلاق بودن، هشیار و قانع و امانت دار بودن، شرایط خریدار و فروشنده، کیفیت و چگونگی کالاها، آگاهی از نیاز شهرها و... دیده می شود. علاوه بر این موارد، نبایدهای فردی و تجاری ای مانند کم فروشی و گران فروشی نکردن، سوگند نخوردن و دروغ نگفتن، نسیه ندادن، شریک نداشتن و... نیز در گفتار آن ها وجود دارد که با رعایت آن ها، دنیا و آخرت بازرگانان و تجار بهبود می یابد.
بررسی و تحلیل تک گویی درونی و جریان سیال ذهن در رمان« الطنطوریه» اثر رضوی عاشور
حوزههای تخصصی:
جریان سیال ذهن شیوه ای نسبتا نوین در بازنمایی گفتار داستانی است که بیشتر در رمان هایی با تم روانشناختی کاربرد دارد. ویژگی این روش، ارائه ی جریانی از اندیشه و تصاویر ذهنی است که اغلب فاقد یک پارچگی و ساختار نسبتا مشخصی است و به خاطر آن که احساسات و اندیشه ی شخصیت همان گونه که در ذهن جریان دارد، بیان می شود، نقش نویسنده به حداقل می رسد. نویسندگانی مانند جیمز جویس، ویلیام فاکنر(ادبیات غرب) حلیم برکات، نجیب محفوظ و...(ادبیات عربی) در این زمینه قلم فرسایی کرده اند. این پژوهش برآن است که با روش توصیفی-تحلیلی و با کمک معیارهای جریان سیال ذهن و تک گویی به تحلیل رمان الطنطوریه، اثر رضوی عاشور، نویسنده معاصر مصری بپردازد. رهیافت پژوهش نشان می دهد که در رمان فوق، پریشانی و اغتشاش در زمان و مکان روایت وجود ندارد، راوی با تکیه بر لایه های گفتاری به صورت هدفمند و با بستر سازی مناسب به گزارش رویداد ها می پردازد و با ملموس و واقعی نشان دادن حوادث و در نظر گرفتن مخاطب درون داستانی از شیوه ی روایت تک گویی نمایشی استفاده کرده است. بر این اساس برخلاف آنچه برخی تصور می کردند، رمان الطنطوریه در حیطه جریان سیال ذهن نیست.
بررسی و مقایسه پروتوتایپ در رمان های «زمین سوخته» و «زمستان 62»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمونه های اولیه ای در زندگی واقعی هر نویسنده وجود دارد که به نوعی ذهن وی را برای آفرینش یک یا چند شخصیّت برمی انگیزد. نویسنده با استفاده از این ابزارها و مواد خام و نیز نیروی تخیّلش دست به خلق کاراکترهای داستانی اش می زند. این پژوهش برآن است تا با روش توصیفی- تحلیلی به تعیین پروتوتایپ های رمانِ «زمستان 62» از «اسماعیل فصیح» و «زمین سوخته» از «احمد محمود» بپردازد. برای رسیدن بدین منظور، ابتدا شخصیّت های اصلی و فرعی رمان ها مشخّص و از لحاظ ساختاری تحلیل می شوند. پس از آن نوع پروتوتایپ مشخّص و در عین حال با هم مقایسه می گردند. برآیند تحقیق نشان از آن دارد که «اسماعیل فصیح» در آفرینش آدم های داستانی اش در «زمستان 62» از پروتوتایپ های «طبقاتی» و «پروتوتایپ در زندگی خصوصی نویسنده» استفاده نموده است. «احمد محمود» در خلق کاراکترهای رمانش در «زمین سوخته» از پروتوتایپ های «طبقاتی» و «تاریخی» بهره برده است. هر دو نویسنده در خلق شخصیّت های داستانی شان از «پروتوتایپ طبقاتی» استفاده کرده اند. با این تفاوت که آنها گروه های مختلف اجتماعی را انتخاب نموده اند. «فصیح» طبقه روشنفکر و تحصیل کرده و «احمد محمود» گروه ها و طبقات آسیب پذیر جامعه را در دوران «جنگ» به عنوان پروتوتایپ کلی اثر خود برگزیده اند. آن ها تلاش کرده اند؛ تا در وجود یک یا چند شخصیّت رمان خود، ویژگی های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و روانی این گروه ها را به تصویر بکشند.
رستم و جست وجوی فردیّت در جهانگیرنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهانگیرنامه، سرودة قاسم مادح، یکی از منظومه های حماسی است که به شرح زندگی رستم پس از مرگ سهراب و سپس آشنایی او با دلنواز، دختر مسیحای عابد، و تولد جهانگیر و شرح دلاوری های او می پردازد. در بخش آغازین داستان، رستم که پس از کشتن سهراب دچار بی هویتی و سردرگمی و پریشانی شده است، با ترک وطن و رفتن به سرزمین مازندران و به عبارتی با قدم نهادن به عالم ناخودآگاهی، سفری درونی را آغاز می کند که منجر به تحوّل شخصیت او می شود. سفر رستم به مازندران و حوادثی که با آن روبرو می شود و مراحلی که پشت سر می گذارد، قابلیت نقد کهن الگویی را دارد. این پژوهش بر مبنای فرآیند فردیّت در روان شناسی تحلیلی یونگ، به بررسی کهن الگوهای این منظومه از جمله نقاب، آنیما، سایه، پیر خردمند و... پرداخته و تحقّق دوبارة فرآیند فردّیت را در شخصیت رستم تحلیل کرده است؛ در این داستان رستم پس از کشتن سهراب، با ترک عالم خودآگاهی (ایران) و قدم نهادن به سرزمین ناشناختة ناخودآگاهی (مازندران) و پس از رویارویی با عناصر و جنبه های ناخودآگاهی، آمادة یافتن فردّیت ازدست رفتة خود می شود. فردّیت رستم که با مرگ سهراب خدشه دار شده است، با رویارویی با جهانگیر، که جانشینی برای سهراب است، بازسازی می گردد.
نمادشناسی حیوانات در کتاب طرب المجالس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واقعیت ها و حوادث گوناگونی در جهان هستی وجود دارد که فراتر از درک و فهم انسان است و آدمی برای شناخت آنها ابزار و توانایی خاصی ندارد؛ به همین سبب برای بیان و توصیف آنها از ابزاری ابداعی به نام نماد استفاده می کند. نمادها با انواع و شکل های گوناگون و متنوع، در همه ارکان زندگی بشری به ویژه در ادبیات و هنر و فرهنگ و اعتقادات انسان حضور دارند. استفاده از نماد حیوانات در آثار گذشته بیش از نمادهای دیگر رواج داشته است. طرب المجالسیکی از کتاب هایی است که نویسنده در بخشی از آن، در قالب مناظره، از نمادهای حیوانات بسیار استفاده کرده است. برای تأویل و فهم بهتر متن، قبل از هر چیز باید نمادها و سمبل های این اثر شناخته و رمزگشایی شود. برای این کار، نخست حیوانات این اثر بررسی و استخراج شد و سپس با استفاده از آثار تمثیلی و نمادین دیگر و نمونه های به کاررفته در آنها، نقش های رمزی این حیوانات و معانی سمبلک آنها بیان شد تا خوانندگان با استناد به این معانی، محتوای اثر و هدف آن را بهتر دریابند. این پژوهش نشان می دهد که نویسندة این اثر با بهره گیری از نمادهای رایج ادب فارسی و شیوه ای رمزآمیز، تفکری انتزاعی و عقلانی در ذهن مخاطب ایجاد کرده است و با این روش مفاهیم اخلاقی، عرفانی، فلسفی، مذهبی، اساطیری، عامیانه را در فکر مخاطب پرورش داده است.
مطالعه تطبیقی درخت و جایگاه آن در شعر حافظ و خواجوی کرمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
طبیعت و گرایش به نباتات از دیرباز در فرهنگ ایران زمین از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است این گرایش در انواع ادبیات فارسی از جمله غنایی، تعلیمی، عرفانی و ...به عنوان یکی از شاخه های بارز این فرهنگ به خوبی مشهود است به طوری که حتی می توان بر این مدعا بود که طبیعت گرایی یکی از بن مایه های اصلی و شاخص در زمینه های مختلف ادبیات کهن فارسی است از این رو درختان از کارآمدترین عناصر بیان این مدعا هستند. حضور درختان با توجه به کاربردشان، شکل ظاهری و دیدگاه خاص هر شاعر نسبت به آنها قابل تامل است. این حضورگاه نماد استواری و بلندقامتی، زیبایی و عشوه گری بوده و نیز گاهی جنبه ی کاربردی تمثیلی، استعاری و یا تشبیهی داشته وحتی در برخی از موارد نیز با توجه به موقعیت فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی شاعر، مفهومی آرکائیسمی (کهن الگو) و یا حتی اید ئولوژیکی پیدا کرده است؛ از این رو این مقاله به بررسی جایگاه درخت در دیوان غزلیات حافظ شیرازی و دیوان غزلیات خواجوی کرمانی و مقایسه این کاربرد ها می پردازد.
بررسی تکنیک های احمد محمود در توصیف از منظر نقد پسااستعماری
حوزههای تخصصی:
جنوب در طول دهه 1320 به بعد منطقه ای حادثه خیز و نا آرام بوده است. نویسندگان مکتب جنوب هم این حوادث و رخدادها را از سر گذرانده و در آثار خود انعکاس داده اند. پرداختن به مسائل و رخدادهای این منطقه از ویژگی های آثار این مکتب است. نویسندگان این مکتب تعهد خود را در برابر مردم با به تصویر کشیدن رنج ها و سختی های آنان نشان می دهند. احمد محمود نویسنده توانای جنوبی، پیامدهای استعمار را از نزدیک لمس کرده و دیدن فقر و محرومیت مردم در کنار غارت ثروت عظیم نفت به دست اسنعمارگران او را بر آن داشته است تا آثاری بیافریند که بازتاب دهنده این رویدادها باشد. فقر و محرومیت مردم ایران به ویژه اهالی جنوب، از جلوه های سیاست استعماری بیگانگان و استبداد حکومت بوده است. استعمار و استبداد در آثار احمد محمود بیشتر از منظرهای تاریخی، سیاسی و اقتصادی قابل بررسی و تحلیل است. هنر نویسنده در این است که با شگردهای ادبی به تاریخ، جنبه ای ادبی می بخشد.. در این تحقیق سعی بر آن است تا با نقد پسااستعماری از شاخه های نقد جامعه شناسیک و به روش توصیفی - تحلیلی رمان «همسایه ها»، داستان کوتاه «بندر» و «شهرکوچک ما»از منظر تکنیک های توصیف بررسی شوند. احمد محمود تلاش می کند با توصیف مکان و خصوصیات ظاهری شخصیت ها، فقر و محرومیت مردم جنوب را بیان کند. در برخی موارد وی به کمک تشبیه حسی، تصویری پویا و مؤثّر از استعمار و احوال مردم ستمدیده به دست می دهد. نمادسازی هرچند اندک از شگردهای دیگر محمود در بیان پیامدهای استعمار و استثمار است.
بررسی عناصر داستان های کوتاه « موعدنا غداً»، « الکفاءات» و« ملک الملوک» اثر نجیب الکیلانی
حوزههای تخصصی:
داستان کوتاه به عنوان برشی از زندگی شخصیت اصلی داستان، اگرچه محدودیتهایی را در کاربرد عناصر داستان نویسی دارد، اما همان ساختار و شیوه در کاربرد این عناصر در داستان کوتاه نیز مشهود است. لذا شیوه چینش این عناصر و میزان حضور هرکدام از آنها در داستان قابل تحلیل است. «نجیب کیلانی» ادیب، داستان پرداز، شاعر و ناقد معروف مصری تبار، از جمله کسانی است که با داشتن روح دینی و تعهد به قضایای اخلاقی همراه با سبک واقع گرایانه در داستان کوتاه، از شهرتی جهانی برخوردار است. و همین امر ما را به بررسی عناصر داستان های کوتاه او واداشت. نظر به کثرت داستانهای کوتاه نجیب، سه داستان« موعدنا غداً» و« الکفاءات» و« ملک الملوک» که ارتباطی تنگاتنگ با واقعیت و زندگی مردم دارد و آمال و آلام مردم را به تصویر کشیده است، انتخاب شد و عوامل داستان در این سه به بوته نقد و بررسی نهاده شد. برخی نتایج این نقد و بررسی گواه این مطلب است که نجیب با اسلوبی ساده، روان و بی تکلف و با استفاده از توصیفات دقیق و با بهره گیری از عناصر داستان، بر تعالی و غنای داستانهای خود افزوده و توانسته است مفاهیم اخلاقی و اعتقادی و واقعیت زندگی مردم و جامعه عصر خویش را به تصویر بکشد.
شیوه ها و اغراض گفت و گو در دوبیتی های عامیانه مازندرانی و خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفت وگو از شگردها و ابزارهای اساسی نویسنده یا سراینده است تا شناختی عمیق تر از آنچه در سر دارد به مخاطب هدیه کند. این شیوه ادبی را می توان به گونه هایی نظیر؛ دیالوگ( گفت وگوی دوطرفه)، مونولوگ یا تک گویی و همولوگ یا گفت و گوی جمعی در ادبیات مشاهده کرد. اگرچه گفت و گو در ادبیات نمایشی؛ نظیر تراژدی و داستان؛ نظیر رمان، بیش از انواع دیگر کاربرد دارد، در ادبیات عامه نیز از زیبایی های خاص خود برخوردار است. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی شیوه های گفت وگو و اهدافی که از آن متصوّر بوده است را در دوبیتی های عامیانه مازندران و خراسان، بررسی کند. براساس یافته های تحقیق می توان گفت که از مونولوگ و دیالوگ بیش از دیگر شیوه های گفت وگو در دوبیتی های عامیانه استفاده شده است. در دیالوگ، اهدافی نظیر؛ طلب بوسه از معشوق و حضور دیگری برای عشق ورزی به بحث گذاشته شده است. گفت وگوی جمعی، آن گونه که در چارچوب نظری پژوهش آمده، در دوبیتی های عامیانه دیده نشده است. پژوهشگران، دوبیتی هایی را که خطاب به جمع بوده، با هدف گواه گرفتن عاشق برای اغراض خویش در این بخش بررسی کرده اند. جدل نیز به علت کوتاهی طول کلام در دوبیتی، بسامدی نداشته است. کلیدواژه: گفت وگو، تک گویی، همولوگ، دیالوک، دوبیتی های عامیانه مازندرانی و خراسانی.
تحلیل قیاسی قهرمان در رمان صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز و اهل غرق منیرو روانی پور
حوزههای تخصصی:
«شخصیت های قهرمان» از عناصر کلیدی هر گونه ی داستانی به شمار می روند که با رفتار، گفتار و پندار خود کنش های داستان را پدید می آورند. در «رئالیسم جادویی» شخصیت های قهرمان ویژگی-های منحصر به فرد این گونه ی داستانی را به خوبی در خود بازتاب داده اند. بدین روی در رمان«صد سال تنهایی» اثر گابریل گارسیا مارکز به عنوان شاهکار این سبک و رمان «اهل غرق» اثر منیرو روانی پور به عنوان یکی از برجسته ترین رمان های رئالیسم جادویی در ایران، قهرمانان ، مهم ترین مؤلفه ی این سبک یعنی درهم آمیختگی واقعیت تاریخی و اجتماعی با افسانه ها، باورها و آداب بومی و قومی را در خود نشان داده اند. علاوه بر این، ویژگی های دیگری در وجود این شخصیت ها یافت می شود که دراین جستار با شیوه ی تطبیقی، نگارندگان دوازده مولفه ی آنها را بدین شرح مورد بررسی قرار داده اند:کوچ و جابجایی قهرمانان، نقش رهبریّت در بین قهرمانان ، قدرت پیش گویی در قهرمانان، توالید و تناسل جادویی بعضی شخصیّت ها و قهرمانان، نقش شخصیّت های بیگانه در آگاهی قهرمانان از جهان بیرون، جدال و کشمکش بین قهرمانان، عشق، هوس، نفرت از عشق و هوس در بین قهرمانان، تبعات حاصل عذاب وجدان از مرگ قهرمانان، بیزاری از صنعت و تکنولوژی و پای بندی به حریم سنتی خانواده در بین قهرمانان، روحیه مبارزه طلبی و آزادی خواهی در بین قهرمانان، تجلّی شخصیّت ها در یکدیگر در نسل های متوالی، تراژدی در مرگ قهرمانان. با تحلیل تطبیقی این ویژگی های مشابه می توان بازتاب چهارچوب و سبک نویسندگی مارکز در صد سال تنهایی را بر قلم روانی پور در اهل غرق آشکار کرد.
نماد شناسی داستان های کوتاه ادبیّات پایداری لبنان با تکیه بر کتاب «عَناقیدُ العَطَش» اثر علی حجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از تجلّیگاه های ادبیّات مقاومت، داستان نویسی است، خواه داستان کوتاه باشد یا رمان. از میان کشورهای اسلامی، لبنان همواره مورد هجوم دشمن صهیونیستی بوده؛ به همین خاطر نویسندگان زیادی به بیان رشادت ها و پایداری مردم لبنان در برابر دشمنان خود پرداخته اند. کتاب «عناقید العطش» اثر علی حجازی با 12 داستان کوتاه، به عنوان یک مجموعه داستانی به بیان پایداری و استقامت مردم لبنان پرداخته است. بررسی این کتاب از آنجا حائز اهمّیّت می باشد که نویسنده بر اثر شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه خود در داستان های واقعی خود از زبان رمز به موضوع پایداری و استقامت در برابر دشمن اشاره نموده است. آنچه نگارندگان در این مقاله برآنند تا به آن پاسخ دهند این است که: 1- مهمترین نمادهای بکار رفته در داستان های کتاب «عناقید العطش» چیست؟ 2- نویسنده به چه دلیل از نمادهای مشخّصی برای دشمن صهیونیستی استفاده کرده است؟ در پایان می توان چنین نتیجه گرفت که نویسنده کتاب، متناسب با هر یک از خصلت ها و خوی مستکبرانه دشمنان خود از نمادهای مشخّصی اعم از جان دار و بی جان مانند: مار، کفتار، شیطان، مترسک و ... استفاده نموده است. همچنین نویسنده به منظور بیان جلوه های مقاومت و پایداری مردم لبنان و عشق و دلبستگی آنان به وطن خویش، از نمادهای مشخّصی در این زمینه بهره برده است. پژوهش حاضر برآن است تا با روشی توصیفی – تحلیلی به بیان و رمز گشایی نمادهای مقاومت در کتاب «عَناقیدُ العَطَش» بپردازد و در خلال آن به مهمترین جلوه های ادبیّات پایداری در داستان نویسی این مجموعه داستانی اشاره نماید.
مقایسه ی دو روایت از قصه ی مهر و وفا در ادب عامیانه ی کُردی با روایت فارسی از شعوری کاشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکایت مهر و وفا یکی از حکایت های است که روایت هایی از آن هم در ادب عامیانه ی کُردی در قالب بیت(داستان-های موزون و ملحون که راویان عامه به شیوه ی سینه به سینه و با صوت خوانده اند) و هم به شیوه ی قصه گویی شفاهی و از دیگر سو هم به شیوه ی منظومه سرایی در ادب کلاسیک فارسی موجود است. در این مقاله به معرفی قصه ی مهر و وفا و راویان آن در ادب فولکلور کُردی پرداخته شده است و تفاوت ها و شباهت های موجود در روایت های کُردی و فارسی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. حاصل این که اگر بپذیریم که راویان عامه و شعرای کلاسیک، خالق اصلی و اولیه ی این داستان نیستند و منشأ داستان در هیچ کدام از روایت ها از جنبه ها ی حوادث تاریخی(زمانی)، محیط جغرافی(مکانی) و خالق اصلی هیچ گونه اطلاعات موثق و مشخصی برای خواننده ندارد؛ به تبع آن در مورد تأثیرگذاری و تأثیرپذیری این دو بر یکدیگر نیز نمی توان در تقدم یکی بر دیگری حکم صادر کرد اما می توان گفت ماجرای مهر و وفا در ابتدا به شیوه ی قصه رواج داشته آنگاه الهام بخش بازسرایی و بازآفرینی شعرا و بیت خوانان واقع شده است. واژه های کلیدی: مهر و وفا، قصه، بیت، منظومه ی شعوری ، فولکلور کُردی