فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۰۱ تا ۳٬۸۲۰ مورد از کل ۱۰٬۶۷۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
در نوشتار حاضر به بررسی و مقایسه ی جایگاه اسب در آثار ادبی فارسی و روسی پرداخته شده است. اسب در ادبیات هر دو ملت غالباً از هویتی انسانی برخوردار است و همدم و یار باوفای انسان برشمرده می شود. این حیوان اسطوره ای در آثار ادبی هردو سرزمین، همواره نماد مثبت بوده و فاقد خصایل منفی است. برای نشان دادن این امر به آثاری از هردو سرزمین اشاره کرده ایم که در آن ها اسبان نقش آفرین بوده اند. بااین وجود در یکی از داستان های حماسی مشهور روسی به نام «آلک دل آگاه» که ریشه در تاریخ روسیه دارد و با اسطوره های ملی روسی درآمیخته است، نقش اسب از سایر آثار متفاوت می باشد و به نوعی ناخودآگاه منجر به سرنوشت تلخ قهرمان می گردد. اسب در اسطوره های ادبی مکمل شخصیت قهرمان محسوب می شود و در سیر تکامل شخصیت وی نقش دارد. هدف از پژوهش حاضر نشان دادن اشتراک دیدگاه دو فرهنگ به یک نمادینه ی مشترک است.
بررسی مقوله های نمود و زمانِ فارسی در قالب هندسه مشخصه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هندسه مشخصه ها، انگاره ای کاربردی برای مطالعه فرایندهای صرفی- نحوی به شمار می رود. در این مقاله، به معرّفی این انگاره و کاربرد آن در مطالعه نظام تصریف فعل در زبان فارسی می پردازیم. در هندسه مشخصه ها، نظامِ تصریف فعل از سه بخش نمود، زمان دستوری و وجه تشکیل می شود و هر یک دارای مشخصه های نسبتاً جهانی هستند که در مواردی توسط تکواژهای صرفیِ آشکار بازنمون می شوند. تعامل مشخصه های موجود در این سه حوزه، خصوصیات قلمروی تصریف فعل در زبان های مختلف را تعیین می کند. نمود در زبان فارسی دارای مشخصه های [رویداد] و [غیراتمی] است که نشان می دهد ارزش پیش فرض آن در این زبان، نمود تام است و نمود ناقص به صورت نشاندار و با واحد واژگاهی (می-) بازنمون می شود. به این ترتیب، هسته نمود اتمی در فارسی فقط در سطح تصریف فعّال است و تمایز نمود دستوری ناقص و تام را بازنمایی می کند. هسته نمود کمیّت در فارسی، هم در سطح ریشه و هم در سطح محمول فعّال است و نمود واژگانی و خصوصیات نمودیِ محمول را تعیین می کند. در مورد زمان، فارسی دارای مشخصه [تقدّم] است که بوسیله واحد واژگاهی (–د/-ت) بازنمون می شود و زمانِ موضوع را قبل از لنگرگاهِ زمانی جمله قرار می دهد. واحد واژگاهی (–ده / -ته) در فارسی که به همراه فعل کمکی، ساخت کامل را می سازند، کارکرد متفاوتی با نمود و زمان دستوری در هندسه مشخصه ها دارد و به دلیل ارزش تقابلی که در فارسی ایجاد می کند، در هسته نحوی مستقلی ادغام می شود و مشخصه [کامل] را بازنمون می کند.
From Collective Activity to Autonomous Learning: Fostering Learner Autonomy in Light of Activity Theory
حوزههای تخصصی:
Autonomous learning and social activity have excessively been the focus of interest in second language acquisition over the past decades. The present study aimed to explore how activity theory-as a branch of sociocultural theory focusing on social context-can promote Iranian EFL learners’ autonomy. To this end, fifty-six EFL students studying English translation at the Islamic Azad University, Tehran Central Branch, participated in the study. The participants were assigned to two groups, one experimental group and one control group. At the beginning of the semester, both groups took a language proficiency test to ensure their homogeneity. They also completed an autonomy questionnaire as the pre-test and post-test. The instruction in both groups was based on a five-step process of developing the academic writing skill, including prewriting, organizing, writing the first draft, revising and editing, and writing a new draft. However, only the experimental group received the instruction through an e-learning platform designed based on the six elements of activity theory-subjects, objects, mediating artifacts, rules, community, and division of labor-suitable for EFL writing classrooms. The results revealed that integrating activity theory to e-learning had a decisive role in enhancing the students’ learner autonomy. It is hoped that the findings raise both teachers and students’ awareness of implementing activity theory as a social learning framework to foster autonomous learning in EFL contexts.
روابط معنایی در زبان مخفی جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
281 - 309
حوزههای تخصصی:
زبان مخفی، یکی از گونه های زبان معیار است که در میان جوانان و یا گروه های بزه کار جامعه ایجاد می شود. هدف مقاله حاضر، شناسایی روابط معنایی در واژگان زبان مخفی در چهارچوب نظریه ساخت گرایی است. حجم نمونه ، مشتمل بر 1507 واژه است که به دو روش اسنادی از فرهنگ لغات زبان مخفی و روش مصاحبه محقق ساخته با روش نمونه گیری گلوله برفی استخراج گردیده است. پس از گرد آوری و آمایش، واژه ها بر اساس ماهیّت و مفهومشان در چهارده حوزه معنایی دسته بندی شدند. علاوه بر تعیین حوزه های معنایی، مفهوم هر دسته واژگانی نیز مشخص شد. زیرا، پدیدآورندگان واژگان زبان مخفی در ساخت این واژه ها و برای نهان نگه داشتن اسرار درون گروهی از دانش درون زبانی خود استفاده می کنند. این در حالی است که ممکن است مصداق این واژه ها با این مفاهیم متفاوت باشد. سپس، روابط معنایی داده های واژگانی هر حوزه با روش تحلیل محتوای کیفی مشخص گردید. سؤال پژوهش این است که در صورت وجود روابط معنایی در زبان مخفی بیشترین و کمترین بسامد روابط معنایی متعلق به کدام رابطه است؟ یافته های تحلیل معنایی پژوهش حاضر، نشان داد که ترادف معنایی و هم نویسه به ترتیب بیشترین و کمترین فراوانی روابط معنایی را در این واژگان دارند.
طراحی و اجرای مقدماتی آزمون تعیین سطح درک خوانداری بزرگسالان: شواهدی از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک خوانداری، حاصل فرآیند تعاملِ خواننده با زبان نوشتار و در نهایت دریافتِ معنای متن است. پژوهش ها نشان می دهند که بین خوانندگانِ بزرگسالِ ماهر و ضعیف، از جنبه کاربردِ راهبردهای زیربناییِ درکِ خوانداری از جمله راهبردهای شناختی و فراشناختی تفاوت های بسیاری وجود دارد. باید توجه داشت، ابزاری مناسب برای سنجش سطح درک خوانداری بزرگسالان در داخل کشور و معیارهای مناسب درانتخاب متن های موردِ نیازِ چنین ابزاری وجود ندارد. بر این مبنا، هدف پژوهش حاضر، ساختِ ابزارِ سنجش سطح درک خوانداریِ بزرگسالان فارسی زبان بود. این مطالعه، پژوهشی ترکیبی بود که با هدف پاسخگویی به سه پرسش اصلی در زمینه معیارهای انتخاب متن برای آزمون های درک خوانداری، کاربست معیارهای منتخب در ساخت آزمون مناسب برای سنجش درک خوانداری بزرگسالان و بررسی روایی و پایایی آزمون ساخته شده انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد متن های منتخب باید متناسب با الگوهای آزمون های بین المللی و اصول زبان شناسی متن باشد. برای بررسی روایی، ابزار ساخته شده در اختیار استادهای متخصص قرار گرفت و پس از انجام اصلاحات، روایی محتوایی آن تأیید شد. برای بررسی پایایی و تحلیل گویه ها، این ابزار در دو مرحله روی نمونه ای 60 نفره از دانشجویان کارشناسی ارشد اجرا شد. یافته های به دست آمده، نشان دهنده سطح مطلوب پایایی آزمون (82/0) و (84/0) بود. پس از هنجاریابی، می توان از این ابزار در سنجش سطح درک خوانداری بزرگسالان و در برنامه ریزی های آموزشی برای انتخاب محتوای آموزشی بهره گرفت.
تناوب مفعول- موضوع حرف اضافه ای در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به بازنمایی های متفاوت مفعول به عنوان یک موضوع فعلی «تناوب مفعولی» گفته می شود. تناوب مفعولی مطالعه شده در این مقاله رابطه بین دو ساخت نحوی از یک فعل است که در آن مشارک دوم در یک ساخت در نقش مفعول مستقیم و ساخت دیگر در نقش موضوع حرف اضافه ای ظهور می یابد. افعال زیادی در زبان فارسی دارای این نوع تناوب هستند که از بارزترین آنها فعل های مصرفی، ادراکی، اشتیاقی و تماسی است. در این جستار به توصیف تناوب مفعولی در ساخت این فعل ها از دیدگاه دستور نقش و ارجاع می پردازیم و عوامل معنایی مؤثر بر این تناوب را تبیین می کنیم. داده های مرتبط از پیکره وابستگی نحوی زبان فارسی، مکالمات گونه گفتاری فارسی معیار و متن سخنرانی ها یا برنامه های تلویزیونی استخراج شده و در چارچوب این نظریه بررسی می شود. این مطالعه نشان می دهد که ساخت تناوب مفعولی در زبان فارسی انتخاب بین یک موضوع فرانقش و یک موضوع غیرفرانقش است و به نمود فعل و (نا)مشخص بودن مشارک دوم بستگی دارد.
مقایسه استعاره های مفهومیِ غم و شادی در اشعار پروین اعتصامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۰
179 - 202
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، به بررسی و مقایسه استعاره های مفهومی شادی و غم در سروده های شاعر معاصر، پروین اعتصامی (1320-1285) می پردازد. هدف از این پژوهش، مشخص نمودنِ حوزه های مبدأ به کار رفته در استعاره های مفهومی مورد اشاره، تنوع و فراوانی آن ها و میزان جهان شمول بودنِ این مفاهیم در پیکره مورد نظر بوده است. به این منظور، پس از مطالعه دیوان پروین اعتصامی، بیت هایی که دربرگیرنده مفهوم استعاری غم و شادی بودند، استخراج گردید. از میانِ 332 بیت استخراج شده که از 34 عنوان شعری گردآوری شد، تعداد 266 مورد، استعاره غم و مابقیِ 66 مورد، استعاره مفهومی شادی تشخیص داده شد. پس از تحلیل و مقایسه داده ها، مشاهده گردید که فراوانی استعاره های مفهومی غم و نیز گستره و تنوع معنایی در آن ها به صورت چشمگیری بیشتر از حوزه مقابل یعنی شادی بود که با توجه به مضامین تلخ اجتماعی به کار رفته در سروده های پروین قابل توجیه است. شباهت بین دو حوزه احساس، علاوه بر استفاده مشترک از استعاره های وجودی (شامل جسمی شدگی و تشخیص) و نیز استعاره های جهتی (طرحواره های جهت)، در حوزه های مبدأ مشترک شامل زمان، مکان و سلامتی نیز شباهت های چشمگیری مشاهدهشد. همچنین بین استعاره های به کار رفته در پیکره پژوهش و فهرست جهانی شباهت ها به مراتب بیش از تفاوت ها بود که خود نمایانگرِ بعد همگانی تفکر استعاری است.
بررسی اسپونریزم در گفتار کودکان 4-6 سالۀ فارسی زبان: رویکردی روان زبان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسپونریزم نوع خاصی از لغزش های سهوی زبان است. هدف از پژوهش حاضر تجزیه و تحلیل ساختار اسپونریزم های تولیدشده توسط کودکان جهت تعیین نقش نظم حاکم بر این لغزش زبانی در پیش بینی عملکرد نظام ذهنی کودکان در فرایند تولید آن هاست. پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی است. نمونه های تحقیق شامل 33 مورد اسپونریزم است که از روش نمونه گیری غیراحتمالی دردسترس از گفتار عادی کودکان 4 تا 6 سالۀ فارسی زبانِ 4 مهدکودک شهر تهران گردآوری شده است. گفتنی است وضعیت زبانی تمام کودکان که اسپونریزم ها را تولید کرده بودند به کمک آزمون رشد زبان نیوشا ارزیابی شد و فقط اسپونریزم هایی مورد بررسی قرار گرفتند که کودک روند رشد کلامی طبیعی داشت، درنتیجه از 40 مورد اسپونریزم جمع آوری شده 33 مورد در پژوهش بررسی شد. به منظور بررسی داده ها از آزمون دو جمله ای استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهند که آغازۀ هجا در کلام کودکان فارسی زبان آسیب پذیرتر است. همچنین، درصد خطا در برنامه ریزی صدا در مغز کودکان فارسی زبان بیشتر از درصد خطا در برنامه ریزی لغات است.
Impacts of Using Microsoft Word (MS) Software on Iranian EFL Lecturers’ Grammar Knowledge
حوزههای تخصصی:
The current study was conducted to investigate the effects of using Microsoft Office Word on Iranian EFL lecturers’ grammar knowledge and their attitudes towards using them to support their grammar knowledge. To this end, 14 Iranian EFL lecturers, who had M.A. degrees in TEFL, containing eight males and six females participated in this study. The participants were randomly divided into equal groups of control and experimental. The participants in the experimental group worked with Microsoft Word and the participants in the control group worked with pens and papers during the study. The participants were asked to write a text about a specific subject and express their opinions about that subject. The results were collected and perused by the help of the supervisor of the study who had a Ph.D. degree in TEFL for checking the possible grammatical errors or mistakes. The results indicated that Microsoft Word was indeed beneficial to the grammar of the participants of experimental group because they got significantly higher grammar scores than the participants of the control group did. The results of this study offer practical implications for applying computer for language teaching and improvement of EFL learners’ writing skill.
Pure Sciences Students’ Attitudes towards Learning English: The Case of University of Burundi
حوزههای تخصصی:
Burundi is the sole country in East African Community (EAC) using mainly French as an official language and having a national language – Kirundi – which is shared by nearly all Burundians. Therefore, English language is taught as a subject on the curriculum. Although English language is even taught to science university students in Burundi, it seems that the attitudes these students have towards learning English are not known. Thus, the present study was intended to investigate the attitudes that University of Burundi pure sciences students hold towards learning English. In doing so, it also examined whether there is a statistically significant difference in these students’ attitudes in terms of gender and field of study. This study adopted a quantitative approach, hence a survey research design. The data were collected by means of a five-point Likert scale questionnaire raging from ‘strongly disagree’ to ‘strongly agree’ that was administered to a total number of 65 students enrolled in the faculty of sciences. The questionnaire was based on the tripartite model of attitude and consisted of 40 items. The collected data were analysed by means of descriptive and inferential statistics that were computed using the statistical package SPSS 22. The findings revealed that the afore-mentioned students have overall positive attitudes towards learning English. An analysis of the results also indicated that there is no statistically significant difference in students’ attitudes both by gender and by field of study.
گروه فعلی شکافته در فارسی: تمایز هسته جهت و فعل کوچک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بیش از دو دهه گذشته، این فرضیه که گروه فعلی متشکّل از دو فرافکن گروه فعلی کوچک یا گروه جهت و گروه فعل واژگانی است، فرضیه پذیرفته شده ای در میان زبان شناسان چامسکیایی محسوب می شود؛ امّا پژوهش های اخیر درباره ساختار گروه فعلی، براساس فرضیه گروه فعل کوچک شکافته، هسته جهت را متفاوت از هسته فعل کوچک و گروه فعلی را متشکّل از سه فرافکن می دانند که عبارت اند از: گروه فعلی کوچک، گروه جهت و گروه فعل واژگانی. در این تحلیل، فعل کوچک، فعل ساز است و نوع رویداد را نشان می دهد. جهت، موضوع بیرونی را معرّفی می کند و هسته گروه فعل واژگانی، ریشه ای بی مقوله است. تعامل تکواژ سببی و فعل سبک در ساخت های سببی مرکّب و حضور موضوع بیرونی در ساخت های دارای فعل سبک، نمونه مواردی هستند که طرح دولایه ای گروه فعلی را در زبان فارسی به چالش می کشند. پژوهش حاضر با ارائه شواهدی از ساخت های سببی در زبان فارسی نشان می دهد که گروه فعلی، سه لایه ای بوده و هسته جهت و فعل کوچک به طور مستقل و متفاوت از یکدیگر در گروه فعلی ایفای نقش می کنند.
دیرکرد قله در واج شناسی آهنگ فارسی: رویدادی واجی یا آوایی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درباره ساخت نواختی تکیه زیروبمی در زبان فارسی دو دیدگاه واجی متفاوت وجود دارد. یکی از دیدگاه ها فرض می کند که دیرکرد قله در واج شناسی آهنگ فارسی فاقد نقش واجی و تمایزدهنده است؛ از این رو، وقوع زودهنگام یا دیرهنگامِ قله در تکیه زیروبمیِ خیزانِ فارسی باعث تفاوت های معنایی نمی شود. برمبنای این دیدگاه، تکیه زیروبمی فارسی یا به صورت L+H* یا L*+H بازنویسی می شود. درمقابل این دیدگاه، دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که فرض می کند هر دو تکیه زیروبمیِ L+H* و L*+H در دستور واجی آهنگ فارسی وجود دارند ولی حوزه عملکرد آن ها در ساخت سلسله مراتبیِ گفتار با یکدیگر متفاوت است: L+H* مربوط به سطح کلمه واجی و L*+H مربوط به سطح گروه واژه بست است. در پژوهش حاضر رفتار آوایی نواخت ها در تکیه زیروبمیِ کلمات با تکیه غیر آغازی در بافت های نوایی مختلف بررسی شد. شواهد آوایی به دست آمده نشان داد که در زبان فارسی تنها یک نوع تکیه زیروبمیِ دونواختی به صورت L*+H وجود دارد که زمان بندی وقوع قله این تکیه زیروبمی، بسته به بافت نوایی ساخت زنجیره ای گفتار (مانند جایگاه تکیه در سطح کلمه) و ساخت هجایی و زنجیره ایِ هجای تکیه بر متفاوت است. به این ترتیب می توان چنین گفت که دیرکرد قله در واج شناسی آهنگ فارسی رویداد آواییِ پیوسته و غیر مقوله ای است که میزان آن به صورت پیوستاری از درجات مختلف از عدم دیرکرد تا دیرکرد زیاد بسته به عوامل نوایی مختلف متفاوت است.
سنجش مهارت گوش کردن در محیط دانشگاه: بررسی موردی آزمون بسندگی فارسی در دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیتِ برخورداری از توانمندی گوش کردن در زندگی دانشگاهی دانشجویان قابل انکار نیست. افراد برای انجام بسیاری از فعالیت های دانشگاهیشان نیازمند برخورداری از این مهارت هستند. از همین رو سنجش این توانمندی بخش بسیار مهمی از آزمون های بسندگی زبان فارسی را به خود اختصاص می دهد از جمله آزمون زبان فارسی دانشگاه فردوسی مشهد که به عنوان معیاری برای سنجش دانشجویان غیرفارسی زبان برای ورود به دانشگاه های ایران، در برخی شهرهای ایران و عراق برگزار می گردد. در این پژوهش با کمک مدل آماری رش، به بررسی بخش گوش کردن این آزمون پرداختیم. نتایج نشان داد که پایایی آزمون 66/0 است که برای یک آزمون سرنوشت ساز میزان پایینی به حساب می آید. همچنین نقشه رایت بیانگر این نکته بود که سؤالات آزمون عمدتاً در سطح زبان آموزان متوسط و یا ضعیف هستند. برای بهبود کیفیت پایایی آزمون پیشنهاد می شود که در طراحی آزمون از انواع دیگر متون مانند مشاوره ها و گفتگوها نیز استفاده شود. از نظر نوع مطابقت، سؤالات آزمون عمدتاً از نوع محل یابی و یا سلسه ای هستند، قرار گرفتن تعداد بیشتری پرسش از نوع ترکیبی و تولیدی می تواند به سخت تر شدن سؤالات بیانجامد. به طور کلی آزمون بسندگی زبان فارسی فردوسی بیشتر به سنجش توانمندی تشخیص واژگان کلیدی و درک جزئیات متن می پردازد. درک کارکرد ارتباطی پاره گفتارها، نتیجه گیریکردن برمبنای رابطه بین عناصر موجود در متن، پیونددادن اطّلاعات یک متن شنیداری و یک متن خواندن از جمله توانمندی های دیگر است که استفاده از آنها می تواند سطح دشواری آزمون را ارتقاء دهد.
بررسی و تحلیل قاعده افزایی در شعر عرار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱
29 - 58
حوزههای تخصصی:
فرایند قاعده افزایی، مشتمل است بر توازن در وسیع ترین مفهوم خود. این توازن، به وسیله «تکرار کلامی» به دست می آید. در این شگرد، قواعدی به قواعد زبان معیار افزوده می شود که سبب برجسته سازی در متن ادبی می شود. قاعده افزایی، منجر به ایجاد موسیقی در زبان شعر می گردد. بهره گیری از قاعده افزایی، نمایانگر تواناییِ شاعر در استفاده از گنجایش های زبانی است که برای ناآشناساختن و برجستگی زبان به کار گرفته می شود. از این رو، صورت گرایان روس، آن را عاملِ شکل گیری اثر ادبی دانسته اند. در این پژوهش، پس از بحث درباره قاعده افزایی، شگردهای آن در شعر مصطفی وهبی التل (Wahabi al-Tal, 1973) معروف به «عرار» بررسی می شود تا مشخص گردد که این شگرد ادبی تا چه اندازه توانسته است سبب برجسته سازی در شعر او شود. یکی از ویژگی های برجسته شعر وی، قاعده افزایی است. بر اساس این ویژگی، شاعر با به کارگیری مطلوب توازن آوایی و واژگانی در پیوند با قاعده افزایی به عادت زدایی دست می زند تا سبب برجسته سازی و آهنگین تر شدن کلام خود شود. این پژوهش، با روش توصیفی– تحلیلی به واکاوی برجسته سازی و قاعده افزایی در سطح های آوایی و واژگانی می پردازد و در پی آن است تا زیبایی شعر عرار را برای مخاطب نمایان سازد.
بازتحلیلی نقشگرا از دوگان سازی واژبستی مفعول در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی به حضور همزمان مفعول رایی و یک واژه بست دوگان سازی واژه بستی اطلاق می شود. در این مقاله نشان خواهیم داد که ارائه یک تحلیل دستوری صحیح از این فرایند منوط است به تمایزی که میان مرز بند و جمله قائل می شویم. هم نمایگی مفعول رایی و واژه بست ضمیری در حوزه بند، ذیل عنوان دوگان سازی قرار می گیرد؛ در حالی که اگر رابطه هم نمایگی میان این دو سازه در حوزه جمله قرار بگیرد فرایند موردنظر، چپ نشانی است که به موجب آن گروه اسمی نشانه گذاری شده با «را» به حاشیه چب بند منتقل شده و نقش آن در مقام مفعول را همان واژه بست در درون بند بر عهده می گیرد. شاید بتوان بارزترین وجه تمایز میان دو ساخت دوگان سازی مفعول و چپ نشانی آن را، حضور یک وقفه آوایی در مورد دوم دانست.
بررسی زبانشناسانه روایتی از تلمود بابلی (قیدوشین 70 الف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر در حوزه گرایش نسبتا نوین مطالعات ایرانی- تلمودی قرار می گیرد،و با بررسی یک روایت از تلمود بابلی (رساله قیدوشین 70 الف) که شامل چند واژه غیر آرامی/غیر عبری می باشد، تلاش دارد تا به یاری مطالعات واژه شناسانه، کلمه های مورد اشاره را بررسی و تحلیل نموده و به واسطه تحلیل واژگان تا حد ممکن به شناخت زبان یا زبانها و گویشهای مورد استفاده در منطقه میان رودان دوران ساسانی بپردازد. در میان واژگان مورد اشاره چند واژه پهلوی نیز وجود دارد و در مواردی تلفظ های گوناگونی از یک واژه پهلوی (تلفظ کهن و نو) نیز دیده می شود. بر پایه این پژوهش احتمال این که زبانی همانند زبان فارسی امروز (شامل وام واژگانی از زبانهای سامی، یونانی و ...) زبان میانجی در منطقه میان رودان دوران ساسانی بوده باشد بررسی می گردد
ریختارشناسی داستان و فراقواعد آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پی آیند روایت در همه ی آثار داستانی تا اندازه ای قابل پیش بینی است. کمتر پیش می آید که خواننده از همان آستانه ی متن با جهان داستان هم بوم نشود، و از شرح ماوقع به گمانه زنی درباره ی پیش آمدهای قریب الوقوع داستان نیفتد. حدود این گمانه زنی را اما انتظارات برحقی تعیین می کند که از ریختارشناسی متن روایی در نظر خواننده نقش می بندد. منظور از ریختارشناسی در این جا استقرای مضامین متن از سازه های آن است که با نگاهی پیشینی به فرجام داستان صورت می گیرد. از این نظر، خوانش داستان را می توان تابعی از «کارکرد اتوپیایی فهم» در حرکتی معطوف به افق پیشاروی خواننده دانست؛ افقی که خود قبلاً بنابر مفروضات خواننده پیش پیکربندی شده و دائماً به پشتوانه ی همین مفروضات بازتولید می شود. حال، مسئله این است که در پیشرفتی چنین پس نگر چگونه می توان کارکرد اتوپیایی فهم را تبیین کرد؟ هدف از مقاله ی حاضر، تبیین این کارکرد و کاربست مبانی آن در خوانش داستان های نوین فارسی است.
Deconstructing the discourse: Mitigation in the Supervisory Discourse of Language Teacher Supervisors in Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Issues in Language Teaching (ILT), Vol. ۸, No. ۲, ِDecember ۲۰۱۹
137 - 162
حوزههای تخصصی:
This study investigated mitigation in the supervisory discourse of Iranian language teacher supervisors to see what mitigation devices these language teacher supervisors in Iran used to achieve a balance message clarity and politeness when delivering negative feedback. Using convenient sampling, 10 post-observation feedback conferences from Iran Language Institute, Shiraz University Language Center, and Safir English Language Academy in Shiraz, Tehran, and Mashhad were recorded and transcribed. The data were examined using Wajnryb's (1994) typology of mitigation devices. The findings of the study indicated that Iranian language teacher supervisors tended to use what Wajnryb (1994) called “above-the-utterance-level” mitigation, something between “hyper-mitigation” (highly mitigated language) and “hypo-mitigation” (hardly mitigated language) though they could have made a more appropriate use of the host of possible mitigation devices to further soften their rather directive language thereby promoting reflection on the part of the teachers. The most frequently used mitigation devices included qualm indicators, modal verbs, interrogatives, clause structures and hedging modifiers respectively with the rest of the mitigation devices considerably underused indicating that training in supervisory discourse is essential for Iranian language teacher supervisors. The findings hold implications for teacher education programs, language teaching institutes and language teacher supervisors to consider and work on mitigation devices to be able to deliver negative feedback both clearly and politely.
Development and Validation of an Authorial Identity Model and Questionnaire: A Factor Analytic Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Issues in Language Teaching (ILT), Vol. ۸, No. ۲, ِDecember ۲۰۱۹
243 - 273
حوزههای تخصصی:
From when the black box of authorial identity has been unpacked, the paucity of authorial identity model on the basis of a comprehensive theoretical framework addressed the need to establish a robust one (Cheung, Stupple, & Elander, 2015). The current study was comprised of three main phases including hypothesizing a model of authorial identity, developing and validating a questionnaire based on the model and finally testing the model based on the questionnaire data. The participants, including M.A. and PhD students, were 30 for initial piloting, 60 for reliability estimation, 140 for exploratory factor analysis, and 175 for confirmatory factor analysis. At first, drawing on Ivanič’s (1998) model of writer identity and Prior’s (2001) ways of classifying voice, reviewing the related literature, and consulting with a cadre of experts, a model of authorial identity was proposed. Secondly, a questionnaire was developed and validated based on the hypothesized model. The reliability of the questionnaire, estimated through Cronbach’s alpha, was 0.73. Following that, exploratory factor analysis identified four components, namely authorial voice and identity, authorial persona, authorial background, and authorial style. Ultimately, SEM was run using AMOS in the confirmatory factor analysis phase to test the model. The results of this multi-phase research are presented and discussed for underlining the key role of authorial identity in academic writing for both novice and professional academicians.
“This Is a Food Ad but It Is Presenting Gender Stereotypes!”: Practicing Critical Language Awareness in an Iranian EFL Context(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Despite a fairly long emergence of critical approaches to language teaching, there still seems to be a dearth of practitioner inquiries narrating experiences of implementing Critical Language Awareness (CLA) in English as Foreign Language (EFL) contexts. Prompted, the present study narrates the measures taken by an Iranian language teacher for encouraging learners to analyze and examine language deployment in the world around them. The participants of this semester-long study were a community of twenty young female students studying English Literature at a state university in Tehran, Iran who were engaged in a series of reading events including reflective reading of advertisements and TV commercials, and critical analysis of literary works, news and journalistic writings, inter alia. The analysis of classroom records plus reflective journals written by the students display the ways through which the students practiced standing back from texts, questioning the biased ideas, developing reasoned position, and responding in their own voices.