فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
منبع:
زبان و ادب ۱۳۸۴ شماره ۲۴
حوزههای تخصصی:
معرفی کتاب: نشانه
جایگاه شرق ودیوان حافظ در اندیشة گوته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرچه آشنایی اولیه غرب با شرق‘ با شک و تردیدهایی همراه بود‘ اما به تدریج و به خصوص در دوره روشنگری‘ با پی بردن به غنای فرهنگ و ادب مشرق زمین ‘ از پیشداوری های منفی غرب کاسته شد و روند گرایش به شرق شتاب بیشتری گرفت. در دوره رمانتیسم ‘ ادبیات مشرق زمین منبع الهام نویسندگان ‘ متفکران و ادبای غرب شد. هردر از پیشگامان نهضت فکر ی گرایش به فرهنگ و ادب شرق در ادبیات آلمان بود و بر باورهای گوته درباره شرق تاثیر عمیقی نهاد. به دنبال هردر ‘ نویسندگان آلمانی دیگری نیز به این نهضت فکری پیوستند. شرق در ابتدا برای گوته محملی برای فرار از دنیای پر آشوب غرب بود. آشنایی او با دیوان حافظ و تاثیری که حافظ از نظر فکری بر او داشت‘ آن چنان عمیق بود که او را بیش از پیش به سوی شرق سوق داد و زمینه ساز سفرعرفانی ‘ خیالی و هجرت گونه او به شرق شد.
رویکردی به مبحث معنای معنا
حوزههای تخصصی:
تغییرات زبانی و فرهنگی
رده شناسی ساخت واژی
حوزههای تخصصی:
تصطلاح رده شناسی کاربردهای متفاوتی در زبان شناسی دارد: رده شناسی برای رده بندی انواع سختاری در میان زبان های مختلف به کار می رود؛ رده شناسی برای بررسی آن دسته از الگوها یا احکام زبان شناختی که در میان زبان های مختلف معتبر است به کار می رود؛ رده شناسی یک رهیافت نظری و روش شناختیس است که با سایر نظریات زیان شناختی فرق دارد. این سه تعریف از رده شناسی بر رده بندی، تعمیم، و توجیه پدیده های دستوری بر یک مبنای تجربی گسترده منطبق است. در مقاله حاضر رده شناسی در مفهوم رده بندی زبان ها مورد نظر است، و رده شناسی ساخت واژی به بحث گذاشته می شود. براساس نوع الگوهای واژه سازی، در زبان شناسی پنج نوع ساخت واژه تشخیص داده می شود: گسسته، پیوندی، آمیخته، چندجوشی،
از «توان داشتن» تا «توانستن»، بحثی در نحوه ایجاد فعل غیرشخصی «توان» در زبان فارسی میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
vساخت افعال غیرشخصی زبان فارسی ریشه در زبان های ایرانی میانه و باستان دارد و بررسی این افعال بدون انجام پژوهشی دقیق در صورت های پیشین آنها غیرممکن است. یکی از این افعال توان است که ساخت آن در زبان فارسی میانه، به رغم کاربرد پربسامد آن در متون بازمانده از این زبان که در نتیجه باعث غنای اطلاعاتی ما در مورد این ساخت شده است، مورد اختلاف پژوهندگان مسائل دستوری زبان فارسی میانه است. این اختلاف و تشویش آراء در مورد واژه tuwān و ساخت غیرشخصی ایجادشده با آن حاصل عدم توجّه پژوهندگان به یکی از ساختارهای جملات اسمی در زبان فارسی میانه است. این ساختار در زبان فارسی میانه برای بیان معنای «داشتن» استفاده می شود و شامل مفعول غیرصریح، مسندالیه و فعل ربطی اختیاری است. هدف این مقاله نخست تعیین مقوله صرفی و معنای واژه tuwān است و سپس اثبات این مسئله که جملات اسمی با معنای «داشتن» ژرف ساخت فعل غیر شخصی توان را تشکیل می دهند.
تبیین چالش ها و ظرفیت های رابطة نقد و نظریة ادبی و ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تبیین رابطة نظریه و نقد ادبی و ادبیات تطبیقی و همچنین بررسی چالش ها و ظرفیت های این رابطه است. نخست، دلایل وجود رابطه ای تنگاتنگ بین این دو حوزه بررسی می شود. سپس، بهره گیری از نظریه های غیربومی (خارجی) برای خوانش محصولات فرهنگی بومی به عنوان راهکاری در پژوهش های ادبی و ادبیات تطبیقی پیشنهاد می شود. همچنین، اهمیت و ضرورت چنین رویکردی در حوزة ادبیات تطبیقی ذکر می شود.
پس از گذشت شش دهه، هنوز سخن از «بحران ادبیات تطبیقی» در میان است. بروز بحران در مرحلة نخست از رابطة ادبیات تطبیقی و نقد و نظریة ادبی ناشی شد. هم بستگی این دو نه فقط به دلیل شباهت های آن ها در تعریف، بلکه به دلیل اهمیّت و ضرورت، اهداف و آرمان های مشابه آن هاست. ادامة بحران ادبیات تطبیقی به صورتی نو (بحران هویّت) نیز زادة تغییر در وضعیت نظریه و نقد ادبی در سطح مجامع علمی و دانشگاهی است. به رغم این ها و شکّایّت (موجّه) موجود در ادبیات تطبیقی نسبت به کاربست نظریه های خارجی برای خوانش آثار بومی، تعامل سازنده و آگاهانة این دو حوزه می تواند ظرفیت های جدیدی را در پژوهش های ادبی ایجاد کند. چنین تعاملی ضامن فزونی و گوناگونی هر دو حوزه خواهد بود.
سببیسازی به مثابه فرآیندی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساخت های سببی همواره از اهمیت ویژه ای در مطالعات زبانشناختی به ویژه از منظری رده شناختی برخوردار بوده اند. بنابراین، رده شناسی سببی های زبان فارسی بر اساس الگوی رده شناختی کامری یکی از موضوعاتی است که نگارندگان در این پژوهش بدان توجه داشته اند. از دیگر سوی، مفهوم سببی سازی نقش مهمی در شکل دهی تجربیات انسان ایفاء می نماید. به گونه ای که می توان آن را عضو جدایی ناپذیر شناخت بشر قلمداد نمود و یا بنا بر اظهار لیکاف مفهومی دانست که در اندیشه هر انسانی وجود دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سه نوع سببی مورد نظر کامری (ساختواژی، واژگانی و تحلیلی) در زبان فارسی وجود دارد و علاوه بر آن سببی نوع چهارمی که ما آن را «سببی کلامی» می نامیم نیز در این زبان دیده می شود. همچنین، بررسی انواع ساخت های سببی در زبان فارسی نشان می دهد که درک، تجزیه و تحلیل سببی ها حاصل عوامل معنایی و عملکردهای کلی ذهن بشر است. در چنین چشم اندازی سببی ها به دو دسته ارادی و غیرارادی تقسیم می شوند. سببی ارادی بدان دسته از سببی ها اطلاق می گردد که در آن سبب ساز به منظور رسیدن به هدفش دارای اراده است (انسان) و یا قابلیت پذیرش این ویژگی را دارد (زنده انگاری استنتاجی)،و آنگاه که سبب ساز فاقد اراده باشد با یک سببی غیرارادی روبرو هستیم.
زازاها قومی ناشناخته
تب و تاب نویسنده در سرودههای مالدورور اثر لوتره آمون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به بررسی قدرت خیالپردازی و خلاقیت نویسندهای می پردازد که یکی از شگفتیهای دنیای ادبیات لقب گرفته است. ایزیدور دوکاس (Isidore Ducasse)، مشهور به کنت دو لوترهآمون (Conte de Lautréamont)، پیام آور شعر نو و نماد شورشگری در برابر نظام قراردادی ادبیات است. در این اثر کاملاً متفاوت با آثار قرن نوزدهم، لوتره آمون، گستاخانه، تمام نیروهای ظلمانی برآمده از اندیشه و پس زمینه ذهنی و فکری اش را برای نمایش قدرت خود و دستیابی به حقیقت زندگی بکار می گیرد. ویژگی برجسته روش نویسنده، خلق صحنه هایی اتوماتیک وار از خیال و واقعیت است که ما را بر می آشوبد، زیرا در جهان ما ناشناخته است. نویسنده بر آنست تا با ذکر برخی خاطرات دقیق نویسنده و یا تقلید ادبی وی، به تحلیل اثر نویسنده ای بپردازد که به گفته نویسندگان بزرگ، شاید در ادبیات فرانسه تواناترین خالق اسطوره های شگفت انگیز و خیالی باشد
تبیین نقشی خروج بند موصولی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی در پاسخ به این پرسش داریم که دلیل خروج بند موصولی در زبان فارسی چیست. از آن جاکه خروج و عدم خروج بند موصولی معمولاً به جملاتی دستوری در پدیده خروج بند موصولی، این بند از مجاورت هسته خارج شده و به جایگاهی در انتهای جمله حرکت می کند و باعث بوجود آمدن ساخت ناپیوسته می شودمی انجامد، نمی توان دلایل نحوی را در این امر دخیل دانست و باید در جستجوی دلیل یا دلایل نقشی بود که باعث جابجایی بند موصولی می شود. در این مقاله تاثیر چهار عامل طول بند موصولی، نوع فعل بند اصلی، وضعیت اطلاعی فعل و هسته بند اصلی، و وضعیت معرفگی هسته بند موصولی بر خروج بند موصولی بررسی شد. مواد این تحقیق بر اساس پیکره طبیعی زبان بوده است. تحلیل داده های تحقیق نشان داد تاثیر عوامل فوق بر خروج بندهای موصولی به یک اندازه نیست. مهم ترین تاثیر را طول بند موصولی و نسبت آن با طول گروه فعلی بند اصلی دارد. هرچه این نسبت بیشتر باشد، احتمال خروج بیشتر است. نوع فعل نیز بر خروج تاثیر دارد؛ و به طور مشخص افعال ربطی بیشترین افعالی هستند که بندهای موصولی از آنها عبور می کنند، و دلیل آن را در وضعیت اطلاعی این افعال می توان دید، که در اکثر موارد دارای اطلاع مفروض هستند. وضعیت معرفگی هسته بند موصولی نیز در خروج نقش دارد، هرچند این نقش به اندازه نقش دو عامل نخست نیست. بندهای موصولی جابجا شده، نسبت به موارد جابجانشده، بیشتر دارای هسته نکره هستند. وضعیت اطلاعی هسته بند موصولی و وضعیت اطلاعی فعل، به تنهایی نقشی در جابجایی بند موصولی بازی نمی کنند. نتایج این مقاله به اهمیت تبیین های نقشی تاکید می کند و در عین حال پیامدی رده شناختی برای توالی کلمات زبان فارسی دارد. همچنین این مقاله بر تعامل چند عامل در بروز یک پدیده زبانی، یا عوامل رقیب، تاکید می کند.
تحلیل اپیزودی فعالیت هسته ای ایران در مطبوعات غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از کارکردهای زبان، برقراری ارتباط میان تفکرات و نگرشهای افراد است. این کارکرد زبان، به عنوان بخشی از رویدادهای ارتباطی و اجتماعی مانند نوشتن سرمقاله مشهود است. متن سرمقالهها نه تنها از طریق زنجیرة جملات، بلکه از طریق یک ساختار سلسلهمراتبی سازماندهی می شوند. این ساختار به واحدهایی به نام «اپیزود» تجزیه میشود که هم از لحاظ ساختاری و هم از لحاظ معنایی، ماهیتی یکپارچه دارد و از نظر زبانی، مرزهای آن مشخص است. از آنجا که اپیزودها، واحدهای معنایی گفتمان تلقی میشوند، میتوان آن ها را بر حسب اصطلاحات معنایی، همچون گزاره تعریف کرد.
مسئله و هدف این پژوهش، شناسایی سطوح گزارهای در متون سرمقالات غربی در بارة فعالیت هستهای ایران است. بر این اساس، در این مقاله با استفاده از الگوی اپیزودی ون دایک (1981) و روش توصیفی و تحلیلی کوشیدهایم تا با تحلیل نمونهای از سرمقالات روزنامة «ایندیپندنت» چاپ انگلیس، به این پرسش پاسخ دهیم که چگونه میتوان فرایند سازماندهی سرمقاله را در قالب یک الگوی منسجم از گزارهها توصیف کرد؟ یافتههای این تحلیل نشان میدهد که کلانگزارههای کلی در اولین جملات درونمایهای تجلی یافته و خلاصهای از متن که همان سیاست آمریکا نسبت به فعالیت هسته ای ایران است را ارائه میکنند. درونمایة فرعی متن که مشتمل بر نظرات و واکنشهای دولت های قدرتمند و نیز ایران نسبت به این سیاست است، در پاراگرافهای متن و به ترتیب در ساختار کلی متن سر مقاله آمده است.
گفتمان های مشترک در چهار رمان فارسی (تحلیل تطبیقی درون مایة رمان های خط تیرة آیلین، چراغ ها را من خاموش می کنم، عادت می کنیم و چهل سالگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از رمان هایی که نویسندگان زن ایرانی در چند سال اخیر نگاشته اند، از جهات مختلفی مانند پیرنگ، زاویة دید، شخصیت و... با هم شباهت دارند. این مقاله می کوشد چهار رمان از این نویسندگان را از منظر درون مایه مقایسه و بررسی کند. با مطالعة این گونه آثار، می توان به مشکلات و معضلاتی پی برد که وجود دارند یا در آینده پدیدار خواهند شد و هنرمندان توانسته اند با ذهنیّت هنری خود، آن ها را زودتر تشخیص و هشدار دهند.
در این چهار رمان، مشترکاتِ مضمونیِ فراوانی وجود دارد که به ظاهر برآمده از گفتمانی مشترک است. برای بررسی این موضوع، ابتدا در بخش مقدمه، توضیحاتی درباب درون مایه و چیستی و اهمیت آن آمده است. سپس در بخش های بعدی، درون مایة رمان ها از دو منظر درون مایه های کلی و درون مایه های جزئی مطالعه شده است. در پایان، دریافتیم که درون مایة این چهار رمان تاحد زیادی شبیه به هم هستند و به نظر می رسد سبب آن، گفتمان مشابه نویسندگان آن هاست. چهار رمانی که در این مقاله بررسی شده اند عبارت اند از: خط تیرة آیلین ( اثر ماه منیر کهباسی)، چراغ ها را من خاموش می کنم و عادت می کنیم (از زویا پیرزاد) و چهل سالگی (نوشتة ناهید طباطبایی).
وام واژه ها در زبان ژاپنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های زبان ژاپنی امروز کثرت واژه های بیگانه در آن است. هیچ زبانی نیست که واژه های بیگانه در آن راه نیافته باشد؛ اما، آسان گیری ژاپنی ها در گرفتن و به کاربردن این واژه ها، که آنها را گای ـ رای ـ گو gâirâigo (واژه های آمده از خارج) می گویند، در میان اقوام صاحب فرهنگ، کمتر نظیر دارد. ژاپنی ها، در گذر نزدیک به دو هزار سال تماس و اقتباس فرهنگی و به تناسب نیازها و احوال زمان، خط و شیوه نگارش و نیز واژه های فراوانی را از زبان های دیگر گرفتند و، به مرور ایام، جزو فرهنگ خود ساختند. با اتخاذ خط چینی، که از الفبا ساخته نشده است و برای هر کلمه نشانه ای نگارشی دارد و آن را می توان خط اندیشه نگارنامید، بسیاری از واژگان چینی را هم که در ژاپنی معادلی برای آن نبود پذیرفتند. بعدها، در تماس با حوزه های فرهنگی و تمدنی دورتر مانند ایران و روم و همراه هنر و فنون گوناگون، واژه هایی نیز، از زبان اهل این تمدن ها، به ژاپنی راه پیدا کرد. از قرن شانزدهم میلادی، با از راه رسیدن اروپاییان، بسیاری از واژه های رایج در زبان های مردم باخترزمین در زبان ژاپنی جای گرفت. با آغاز نهضت تجدد ژاپن در نیمه دوم قرن نوزدهم، این جریان شدت و شتاب بیشتر یافت و، در پی دگرگونی های سیاسی و در سال های پس از جنگ جهانی دوم، واژگان بسیار، به ویژه از زبان انگلیسی، در زبان نوشتاری و گفتاری ژاپنیان جای گیر شد...
توصیف زبان شناختی ویژگی های واژگانی گفتمان مکالمه پیام کوتاه زنان و مردان فارسی زبان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به تفاوت های موجود میان پیام کوتاه زنان و مردان از منظر زبان شناسی می پردازد. به این منظور، نگارندگان با جمع آوری پیام های کوتاه افراد مختلف، به مقایسه 100 پیام کوتاه زنان به زنان، 100 پیام کوتاه مردان به مردان، 50 پیام کوتاه زنان به مردان و 50 پیام کوتاه مردان به زنان پرداخته اند تا به کمک آن ها تأثیر عامل فرازبانی جنسیّت را بر این پیکره بررسی کنند. درخصوص تفاوت میان دو گروه از پیام های کوتاه زنان به مردان و مردان به زنان نیز باید گفت، در پیام های کوتاه زنان به مردان گفتمان با پیام زن آغاز می شود، در حالی که در پیام کوتاه مردان به زنان گفتمان با ارسال پیام مرد آغاز می شود و این نکته ممکن است بر نتیجه بررسی تأثیرگذار باشد. پرسش این پژوهش این است که پیام های کوتاه زنان و مردان از لحاظ واژگانی دارای چه ویژگی هایی هستند؟ بدین منظور به بررسی برخی از ویژگی های واژگانی از جمله نوع واژگان به کاررفته مانند صفات، تعدیل کننده ها، تردیدنماها، تشدیدکننده ها و کلمات تابو و همچنین تعداد این واژگان می پردازیم. نتایج نشان می دهند که تفاوت معناداری میان پیام کوتاه زنان و مردان از لحاظ تعداد و نوع واژگان به کاررفته وجود ندارد.
نقش ترجمه در توسعه علوم انسانی در ایران
حوزههای تخصصی:
"آنچه معمولا از ترجمه به معنی مرسوم کلمه به ذهن می آید ترجمه بین زبانی، یعنی انتقال یک معنی یا پیام از «صورت» یک زبان به «صورت» یک زبان دیگر است. ترجمه، چه به صورت درون زبانی و چه به صورت بین زبانی، نقش مهمی در بیان افکار و توسعه علوم و معارف بشری داشته و دارد. ترجمه درون زبانی که بیان معنی به عبارت دیگر در همان زبان است در توسعه افکار در درون یک جامعه اهمیت دارد، و ترجمه بین زبانی برای گسترش ارتباطات و توسعه علوم و فنون در بین ملتها در عرصه جهانی ارزشمند است. مروری بر سیر و تحول ترجمه در تاریخ به وضوع نشان می دهد که ترجمه به معنی متداول آن نقش بسیار ارزنده ای در انتقال علوم و فنون و نشر و توسعه علم و فرهنگ ایفا کرده است.
این مقاله تلاشی است در جهت تبیین نقش ترجمه در توسعه علوم انسانی. در این راستا، ضمن اشاره به ماهیت ترجمه از دیدگاههای مختلف به بررسی سیر ترجمه در تاریخ با توجه به تاثیر آن در شکوفایی علوم و معارف بشری پرداخته می شود.
"
نگرشی به مسئله امانت در ترجمه
حوزههای تخصصی:
جدل بر سر قدرت در ادبیات و آیین¬های نمایشی قرون وسطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معمولاً قرون وسطی را دوران زوال ادبیات نمایشی دانسته اند، زمانی که قدرت کلیسا «بازیگری» را ناجور می دانست، مگر آن که خود بر آن نظارت یا در آن شرکت داشته باشد. این گفتار، با نگاهی به پاره ای از شگردهای مردم در اجرای نمایش های رایج در اروپای غربی در قرون وسطی، به نقش پویای مردم در دگرگونی و شکل دهی متون نمایشی آن دوران می پردازد. با این سخن، می توان گفت که متون نمایشی قرون وسطی خود جایگاه تنش های سیاسی- اجتماعی میان دستگاه های قدرت و مردم بوده است و، بر خلاف تلقی رایج، مردم با «دستکاری» متون مصوب، دیدگاه های خود را وارد هرم قدرت می کردند و این روند به سرشاری اصول زیبا شناسی ادبیات نمایشی کمک کرد.
قلب نحوی در گویش مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قلب نحوی تاکنون در زبان های مختلف به لحاظ نحوی و گفتمانی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق در گویش مازندرانی نشان می دهد که قلب نحوی هم تابع اصول و محدودیت های جهان شمول و هم تابع محدودیت های زبان ویژه است. در این تحقیق نشان می دهیم که انواع قلب نحوی کوتاه برد، دوربرد و چندگانه در گویش مازندرانی به کار می رود و کارکرد اصلی قلب نحوی در گفتمان، تغییر توزیع ساختار مبتدا و خبر و همچنین توزیع اطلاع کهنه و نو است. دربارة قلب نحوی کوتاه برد می بینیم که حرکت سازه ها در فرایند قلب نحوی، تابع اصول گفتمانی و ساخت اطلاع است؛ اما در این گویش، در قلب نحوی دوربرد عوامل نحوی و اصول نحوی کمینه گرایی علاوه بر اصول گفتمانی، در تبیین ساخت های قلب نحوی شده نیز دخیل هستند. به عبارت دیگر در فرایندهای قلب نحوی دوربرد به نوعی شاهد تعامل بین گفتمان و نحو، به ویژه کمینه گرایی هستیم و چنین نتایجی با دستاوردهای زبان شناسان در حوزه های مختلف زبانی همسویی و همخوانی دارد. هدف اصلی تحقیق بررسی رفتار قلب نحوی در گویش مازندرانی است.