فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۱۰٬۵۱۵ مورد.
کتاب درسی مهم ترین و رایج ترین منبع آموزشی در نظام تعلیم و تربیت کشور ماست. این نظام آموزشی به صورت متمرکز سیاست گذاری و اداره می شود. در چنین نظام های آموزشی، تمام فعالیت های یادگیری رسمی در زمان معین، حول محور آموزش و یادگیری کتاب های درسی تدوین یافته و شکل می گیرد؛ لذا تناسب بخش های مختلف این کتب، مانند محتوا و تمرین های فراهم آمده، با نیازهای واقعی یادگیرندگان بسیار حائز اهمیت است. در این پژوهش سعی شده کتاب های آموزش فارسی به غیرفارسی زبانان («دروس پایه» و «پایتخت ایران») بر اساس طبقه بندی تجدیدنظرشده بلوم ارزیابی شوند. نتایج پژوهش نشان داد که در هر دو کتاب، مهارت های شناختی سطح پایین تر طبقه بندی بلوم بیشتر از مهارت های سطح بالاتر طبقه بندی بلوم به کار رفته اند. علاوه بر این، پراکندگی تمرین ها در سطح خلاقیت که از سطوح بالاست، در مقایسه با سطح کاربرد که از سطوح پایین به شمار می آید، بیشتر بوده است. از دیگر نتایج پژوهش این بود که پراکندگی تمرین ها در تمامی کتاب ها، در سطح درک و فهم که از سطوح پایین طبقه بندی بلوم است، بارزتر بوده اند. نتایج این پژوهش می تواند در تهیه و تدوین کتب درسی برای فراگیران زبان فارسی به کار گرفته شود.
جایگاه خلاقیت ادبی در شبیه سازی یک اثر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسخ برداری از یک اثر ادبی با مسئله بینامتنی و میزان خلاقیت نسخه بردار ارتباط دارد. این موضوع همواره در ادبیات مورد بحث بوده است. یکی از نمونه های این نسخه برداری- یا به عبارتی شبیه سازی- رمان راهب(لویس) نوشته آنتونن آرتو‘ نویسنده فرانسوی قرن بیستم است که با کمی تفاوت تکرار رمان راهب‘ اثر ماتیو گرگوری لویس ‘ نویسنده انگلیسی قرن هجدهم‘ است. ولی آنتونن آرتو‘ اثر خود را که بی شک حاصل این بازنویسی است‘ خلاقیتی ادبی به حساب می آورد. مقاله حاضر حاصل کوششی است برای نشان دادن تفاوت ها و شباهت های این دو رمان از نظر ساختاری‘ انتخاب عنوان‘ سبک ‘ هنجارهای زبان و غیره‘ این بررسی راهکاری است برای مقایسه رمان هایی از این نوع که در حقیقت بازنویسی یکی از متون پیشین است- چنین شبیه سازی هایی چندان هم اندک و بی اهمیت نیستند- آیا نویسندگان چنین آثاری را می توان آفریننده آثاری نو تلقی کرد؟
بررسی مفهوم سایه جمعی در نمایشنامه ربرتو زوکو اثر کلتس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قلم ۱۳۸۴ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
مفهوم «خود» در برگیرنده ضمیر آگاه و نیز ناخودآگاه فردی و جمعی است و در فرایند انفرادی سازی سهم بسزایی دارد. «خود» کهن الگویی است که به مفهوم «من» شکل می دهد. تلفیق تضادها، رویکرد اصلی یونگ را تشکیل می دهد و در اثر مجزا ساختن تضادها سایه پدیدار می گردد. به محض دستیابی به آگاهی، نیکی و پاکی ظاهر می شوند و شر و تباهی تا حد امکان در اعماق ضمیر ناخودآگاه باقی می مانند و در اولین فرصت بر دیگران فراکنی می شوند. این مقاله مفهوم سایه جمعی را درباره سه شخصیت مرموز ادبی بررسی می کند.
تب و تاب نویسنده در سرودههای مالدورور اثر لوتره آمون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به بررسی قدرت خیالپردازی و خلاقیت نویسندهای می پردازد که یکی از شگفتیهای دنیای ادبیات لقب گرفته است. ایزیدور دوکاس (Isidore Ducasse)، مشهور به کنت دو لوترهآمون (Conte de Lautréamont)، پیام آور شعر نو و نماد شورشگری در برابر نظام قراردادی ادبیات است. در این اثر کاملاً متفاوت با آثار قرن نوزدهم، لوتره آمون، گستاخانه، تمام نیروهای ظلمانی برآمده از اندیشه و پس زمینه ذهنی و فکری اش را برای نمایش قدرت خود و دستیابی به حقیقت زندگی بکار می گیرد. ویژگی برجسته روش نویسنده، خلق صحنه هایی اتوماتیک وار از خیال و واقعیت است که ما را بر می آشوبد، زیرا در جهان ما ناشناخته است. نویسنده بر آنست تا با ذکر برخی خاطرات دقیق نویسنده و یا تقلید ادبی وی، به تحلیل اثر نویسنده ای بپردازد که به گفته نویسندگان بزرگ، شاید در ادبیات فرانسه تواناترین خالق اسطوره های شگفت انگیز و خیالی باشد
نقدی بر سیر تاریخی ساختمان فعل مرکب در کتب مهم زبان شناسی و دستور زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
طراحی چارچوب مشاهده و ارزشیابی براساس نظر معلمان زبان انگلیسی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرایند مشاهده تدریس از دیرباز مورد توجه متخصصان آموزشی بوده است. برای مشاهده تدریس معلمان زبان انگلیسی مدلهای مختلفی توسط ناظران طراحی گردیده اما با وجود تاکید فراوان بر لزوم مشاهده تدریس، محققان دریافتند که معلمان از این فرایند رضایت ندارند. پس از تحقیقات فراوان مشخص شد دلیل این نارضایتی در نظر نگرفتن نگرش معلمان در طراحی مدلهای مشاهده بوده است. پیشرفتهای اخیر در زمینه آموزش زبان نیز بر ضرورت توجه به نگرش معلمان در زمینه های مختلف تدریس تاکید می کند. برای پاسخ به این نیاز مدلهای مشاهده جدیدی توسط محققان طراحی گردیده است. مطالعه حاضر برای حرکت در راستای تحقیقات اخیر در آموزش زبان و تبدیل فرایند مشاهده تدریس به تجربه ای مثبت برای معلمان زبان انگلیسی ایرانی انجام گرفته است. در نتیجه این تحقیق مدلی جدید برای مشاهده تدریس کاملا براساس نظر معلمان طراحی گردیده است.این تحقیق در دو مرحله انجام گرفته است: در مرحله اول، تحقیق کیفی، 20 نفر از معلمان زبان انگلیسی مورد مصاحبه قرار گرفتند. تحلیل محتوای متن مصاحبه ها نشان داد که 26 مولفه بیش از دیگران مورد تاکید قرار گرفته اند. این مولفه ها جمله های یک پرسشنامه را تشکیل دادند. برای این که نظر معلمان را در سطح وسیعتری بدانیم تعداد پرسشنامه های توزیع شده میان معلمان زبان انگلیسی، افزایش یافت و تعداد 61 پرسشنامه تکمیل شد. پرسشنامه ها شامل 26 مولفه به صورت بله/ خیر بود که نظر معلمان را در مورد مدل ایده آل آنها برای مشاهده تدریس جستجو می کرد. پاسخها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت تا فراوانی پاسخهای مثبت و منفی به هر سوال اندازه گیری شود. همچنین آزمون خی دو مورد استفاده قرار گرفت تا مشخص شود آیا تفاوت معناداری بین پاسخهای مثبت و منفی وجود دارد یا خیر. مولفه هایی که مورد تایید اکثر معلمان بودند، در مدل جدید مشاهده تدریس قرار گرفتند.
تبیین نقشی خروج بند موصولی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی در پاسخ به این پرسش داریم که دلیل خروج بند موصولی در زبان فارسی چیست. از آن جاکه خروج و عدم خروج بند موصولی معمولاً به جملاتی دستوری در پدیده خروج بند موصولی، این بند از مجاورت هسته خارج شده و به جایگاهی در انتهای جمله حرکت می کند و باعث بوجود آمدن ساخت ناپیوسته می شودمی انجامد، نمی توان دلایل نحوی را در این امر دخیل دانست و باید در جستجوی دلیل یا دلایل نقشی بود که باعث جابجایی بند موصولی می شود. در این مقاله تاثیر چهار عامل طول بند موصولی، نوع فعل بند اصلی، وضعیت اطلاعی فعل و هسته بند اصلی، و وضعیت معرفگی هسته بند موصولی بر خروج بند موصولی بررسی شد. مواد این تحقیق بر اساس پیکره طبیعی زبان بوده است. تحلیل داده های تحقیق نشان داد تاثیر عوامل فوق بر خروج بندهای موصولی به یک اندازه نیست. مهم ترین تاثیر را طول بند موصولی و نسبت آن با طول گروه فعلی بند اصلی دارد. هرچه این نسبت بیشتر باشد، احتمال خروج بیشتر است. نوع فعل نیز بر خروج تاثیر دارد؛ و به طور مشخص افعال ربطی بیشترین افعالی هستند که بندهای موصولی از آنها عبور می کنند، و دلیل آن را در وضعیت اطلاعی این افعال می توان دید، که در اکثر موارد دارای اطلاع مفروض هستند. وضعیت معرفگی هسته بند موصولی نیز در خروج نقش دارد، هرچند این نقش به اندازه نقش دو عامل نخست نیست. بندهای موصولی جابجا شده، نسبت به موارد جابجانشده، بیشتر دارای هسته نکره هستند. وضعیت اطلاعی هسته بند موصولی و وضعیت اطلاعی فعل، به تنهایی نقشی در جابجایی بند موصولی بازی نمی کنند. نتایج این مقاله به اهمیت تبیین های نقشی تاکید می کند و در عین حال پیامدی رده شناختی برای توالی کلمات زبان فارسی دارد. همچنین این مقاله بر تعامل چند عامل در بروز یک پدیده زبانی، یا عوامل رقیب، تاکید می کند.
بررسی ترجمه ی اصطلاحات مربوط به فروع دین:به سمت افزایش آگاهی دانش آموزان از اصطلاحات فرهنگ-محور (مقاله به زبان انگلیسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه اصطلاحات فرهنگ- محور در حیطه نظری و عملی ترجمه از اهمیت بسزایی برخوردار است. مقاله حاضر بر آن است تا روشهای مناسب ترجمه چنین اصطلاحاتی را مشخص نماید. پس از استخراج معادل اصطلاحات مربوط به فروع دین اسلام در پنج ترجمه انگلیسی قرآن کریم ، روش هر مترجم در ترجمه این اصطلاحات و نیز میزان استفاده از هر روش تعیین شد. نتایج نشان داد که روش ترجمه تحت اللفظی پرکاربردترین و در نتیجه مناسب ترین روش ترجمه این اصطلاحات از نظر مترجمین منتخب در این تحقیق می باشد.
مقایسة فرایندهای واجی لهجة اصفهانی و زبان فارسی در چارچوب نظریة بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق، توصیف و تحلیل چند فرایند واجی پربسامد در لهجة اصفهانی و مقایسة آن با فارسی معیار در چارچوب نظریه بهینگی است که نظریه ای نوین در واج شناسی است. این پژوهش به شیوة توصیفی- تحلیلی انجام شده و در گرد آوری داده ها از روش میدانی استفاده شده است. بدین منظور، ده ساعت از مکالمة گویشورانِ بین سی تا پنجاه سال ضبط و سپس این داده ها آوانویسی و دسته بندی شده است. بدین ترتیب، با بررسی داده ها در چارچوب اصول واج شناسی بهینگی، مهم ترین محدودیت های حاکم بر صورت های بهینه در لهجه اصفهانی فارسی معیار مشخص شده است. از مهم ترین فرایندهای موجود در این لهجه، فرایند تبدیل واکه به غلت، هماهنگی واکه ای و ناهمگونی همخوان و واکه مطالعه شده است. بررسی ها نشان می دهد صورت های بهینه در لهجة اصفهانی و لهجة معیار متفاوت است و در اکثر موارد محدودیت های نشان داری بر صورت های بهینة لهجة اصفهانی حاکم است؛ درحالی که در لهجة معیار، محدودیت های پایایی در سلسله مراتب محدودیت ها بر بقیه تسلط دارند.
معرفی کتاب: نشانه
نقش نما هاى گفتمان مقایسه نقش نماى but در زبان انگلیسى با نقش نماى اما در زبان فارسى
حوزههای تخصصی:
مقالهء حاضر به معرفى نقش نماهاى گفتمان و سپس مقایسهء کارکردهاى نقش نماهاى but در زبان انگلیسى و اما در زبان فارسى اختصاص دارد. پس از بحث کوتاه نظرى دربارهء تحلیل گفتمان و تبیین و توصیف جایگاه نقش نماهاى گفتمان در زبان و نیز معرفى یکى از رویکردهاى موجود، به مطالعه کارکردهاى نقش نماهاى یادشده د ر دو زبان انگلیسى و فارسى مى پردازیم. در ادامهء بحث روشن خواهد شد که کارکردهاىbut در زبان انگلیسى و همتاى آن در زبان فارسى یعنى اما به میزان زیادى بر یکدیگر هم پوشى دارند، هرچندکه تفاوت هایى هم مشاهده مى شود. این تفاوت ها نیز مورد بحث و بررسى قرار خواهد گرفت.
ترجمه واژگان بدیع از انگلیسی به فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"کسانی که به نحوی در امر تدریس ترجمه متون مشغولند اغلب با این شکایت دانشجویان مواجهند که استاد! فان لغت را در فرهنگ لغات نیافتیم. فرومیکن و رودمن 1988 Fromian & Rodman)، ص 123) بر این باورند که رشته آواهای کلامی در یک زبان را می توان به سه گروه موجود (existing)، غیرممکن (impossible) و ممکن اما بدون بسامد (possible but non-occuring) تقسیم بندی نمود. نیومارک Newmark) 1988، صص 176 و (177 نیز کلماتی را که ممکن است در یک زبان به طور بالقوه موجود باشند ولی دسترسی به معنای آنها مشکل باشد تحت عنوان کلمات نایافتنی (unfindable words) به هجده مقوله تقسیم می نماید، اما در این مقاله قصد بر آنست که فقط به قسمتی از یک مقوله مهم تر تحت عنوان نوواژگان یا واژگان بدیع (neologisms) پرداخته شود. در واقع، نوواژگان یا واژگان بدیع می توانند هر نوع ساخت جدید از واژه ها یا عبارات (newly-coined words)، هماینده های جدید (new collocations)، اسامی مرکب (compound words)، اصلاحات جدید (new terminology)، عبارات قدیمی با کاربردهای جدید (old phrases with new senses)، سرواژه ها (aconyms)، اختصارات (abbrevional)، ترکیبات (blends)، کلمات مشتق از اسامی خاص (eponymous words) و ترکیبات اشتقاقی(derivational combinations) را در بر گیرند.
در این مقاله واژگان نو بر حسب نوع ساختار به نوزده گروه مختلف تقسیم بندی شده، سپس تلاش بر اینست که با بررسی روند ترجمه برخی از آنها با توجه به شفافیت و ویژگیهای زیبایی شناختی آوایی (phonaesthetic) و زیبایی شناختی معنایی (synaesthetic)، مثالهای بیشتری از هر مقوله ذکر گردیده تا راهگشای بحث مبسوط تری در این زمینه برای علاقمندان گردد.
"
گفتمان های مشترک در چهار رمان فارسی (تحلیل تطبیقی درون مایة رمان های خط تیرة آیلین، چراغ ها را من خاموش می کنم، عادت می کنیم و چهل سالگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از رمان هایی که نویسندگان زن ایرانی در چند سال اخیر نگاشته اند، از جهات مختلفی مانند پیرنگ، زاویة دید، شخصیت و... با هم شباهت دارند. این مقاله می کوشد چهار رمان از این نویسندگان را از منظر درون مایه مقایسه و بررسی کند. با مطالعة این گونه آثار، می توان به مشکلات و معضلاتی پی برد که وجود دارند یا در آینده پدیدار خواهند شد و هنرمندان توانسته اند با ذهنیّت هنری خود، آن ها را زودتر تشخیص و هشدار دهند.
در این چهار رمان، مشترکاتِ مضمونیِ فراوانی وجود دارد که به ظاهر برآمده از گفتمانی مشترک است. برای بررسی این موضوع، ابتدا در بخش مقدمه، توضیحاتی درباب درون مایه و چیستی و اهمیت آن آمده است. سپس در بخش های بعدی، درون مایة رمان ها از دو منظر درون مایه های کلی و درون مایه های جزئی مطالعه شده است. در پایان، دریافتیم که درون مایة این چهار رمان تاحد زیادی شبیه به هم هستند و به نظر می رسد سبب آن، گفتمان مشابه نویسندگان آن هاست. چهار رمانی که در این مقاله بررسی شده اند عبارت اند از: خط تیرة آیلین ( اثر ماه منیر کهباسی)، چراغ ها را من خاموش می کنم و عادت می کنیم (از زویا پیرزاد) و چهل سالگی (نوشتة ناهید طباطبایی).
قلب نحوی در گویش مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قلب نحوی تاکنون در زبان های مختلف به لحاظ نحوی و گفتمانی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق در گویش مازندرانی نشان می دهد که قلب نحوی هم تابع اصول و محدودیت های جهان شمول و هم تابع محدودیت های زبان ویژه است. در این تحقیق نشان می دهیم که انواع قلب نحوی کوتاه برد، دوربرد و چندگانه در گویش مازندرانی به کار می رود و کارکرد اصلی قلب نحوی در گفتمان، تغییر توزیع ساختار مبتدا و خبر و همچنین توزیع اطلاع کهنه و نو است. دربارة قلب نحوی کوتاه برد می بینیم که حرکت سازه ها در فرایند قلب نحوی، تابع اصول گفتمانی و ساخت اطلاع است؛ اما در این گویش، در قلب نحوی دوربرد عوامل نحوی و اصول نحوی کمینه گرایی علاوه بر اصول گفتمانی، در تبیین ساخت های قلب نحوی شده نیز دخیل هستند. به عبارت دیگر در فرایندهای قلب نحوی دوربرد به نوعی شاهد تعامل بین گفتمان و نحو، به ویژه کمینه گرایی هستیم و چنین نتایجی با دستاوردهای زبان شناسان در حوزه های مختلف زبانی همسویی و همخوانی دارد. هدف اصلی تحقیق بررسی رفتار قلب نحوی در گویش مازندرانی است.
بررسی زایش معنا در ساختار روایی «حکایت نمازفروش» (از هزارویک شب) و روایت سه تار از جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی تطبیقی رابطة پیرنگ بین روایت «حکایت نمازفروش» از هزارویک شب و سه تار از جلال آل احمد است. بر این باوریم که ازلحاظ شکلی (فیگورتیو)، روایت سه تار به «حکایت نمازفروش» بسیار شبیه است. اما عنصر یا واژه یا چیز دیگری در سه تار وجود دارد که سبب ناهماهنگی در انسجام روایی این روایت شده و پیرنگ آن را تخریب و نامنسجم کرده است. براساس این، می خواهیم بدانیم این عنصر کدام است. مطرح شدن این پرسش نتیجة مقایسة تطبیقی است که بین این دو روایت صورت گرفته است. در تحلیل این دو اثر، این پرسش نگارندة مقاله را همواره به خود مشغول کرده بود که چرا بین فیگورها و ساختارهای درونی «حکایت نمازفروش» رابطه ای منطقی و همچنین انسجامی درونی وجود دارد؛ درحالی که در روایت سه تار این انسجام و هماهنگی درونی بین فیگورها از یک سو و ساختار درونی روایت از سوی دیگر دیده نمی شود. فرضی که به کمک آن نگارنده باید به پرسش بالا پاسخ گوید می تواند به این شکل فرمول بندی شود: در روایت «حکایت نمازفروش» شخصیت داستانی روایت یعنی نمازفروش به تخیل خود پناه می برد و آینده را مقابل خود ترسیم می کند؛ به همین سبب او می تواند کنش ها را به شکل خطی و به دنبال هم روایت کند. اما کنشگر سه تار یعنی جوان نوازنده با پناه بردن به ذهن خود به گذشته رجوع می کند. از یک سو، تمایز رجوع به گذشته و آینده باعث تفاوت این دو روایت از یکدیگر می شود و از سوی دیگر، سبب می شود پیرنگ روایت در «حکایت نمازفروش» کامل و منسجم و در روایت سه تار نامنسجم ارائه شود. در سه تار، پناه بردن به خاطرات گذشته سبب می شود شخصیت داستانی در وضعیت انتهایی روایت واقع شود و دیگر نتواند از کنش های آینده سخن بگوید. به همین سبب، سه تار دارای پیرنگی ناقص است؛ زیرا پیرنگ این روایت فقط دارای دو وضعیت است؛ در حالی که پیرنگ «حکایت نمازفروش» دارای هر سه پاره یا هر سه وضعیت است.
تبیین چالش ها و ظرفیت های رابطة نقد و نظریة ادبی و ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تبیین رابطة نظریه و نقد ادبی و ادبیات تطبیقی و همچنین بررسی چالش ها و ظرفیت های این رابطه است. نخست، دلایل وجود رابطه ای تنگاتنگ بین این دو حوزه بررسی می شود. سپس، بهره گیری از نظریه های غیربومی (خارجی) برای خوانش محصولات فرهنگی بومی به عنوان راهکاری در پژوهش های ادبی و ادبیات تطبیقی پیشنهاد می شود. همچنین، اهمیت و ضرورت چنین رویکردی در حوزة ادبیات تطبیقی ذکر می شود.
پس از گذشت شش دهه، هنوز سخن از «بحران ادبیات تطبیقی» در میان است. بروز بحران در مرحلة نخست از رابطة ادبیات تطبیقی و نقد و نظریة ادبی ناشی شد. هم بستگی این دو نه فقط به دلیل شباهت های آن ها در تعریف، بلکه به دلیل اهمیّت و ضرورت، اهداف و آرمان های مشابه آن هاست. ادامة بحران ادبیات تطبیقی به صورتی نو (بحران هویّت) نیز زادة تغییر در وضعیت نظریه و نقد ادبی در سطح مجامع علمی و دانشگاهی است. به رغم این ها و شکّایّت (موجّه) موجود در ادبیات تطبیقی نسبت به کاربست نظریه های خارجی برای خوانش آثار بومی، تعامل سازنده و آگاهانة این دو حوزه می تواند ظرفیت های جدیدی را در پژوهش های ادبی ایجاد کند. چنین تعاملی ضامن فزونی و گوناگونی هر دو حوزه خواهد بود.
زبان اسپرانتو
رویکردی به مبحث معنای معنا
حوزههای تخصصی:
طرح چند مشکل از یشت هشتم اوستا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: