فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۲۰۱ تا ۱۱٬۲۲۰ مورد از کل ۱۲٬۷۸۱ مورد.
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
27 - 50
حوزههای تخصصی:
گسترش روزافزون فناوری اطلاعات، با سرعت فزاینده آن، برای رفع نیاز به دسترسی سریع، کارا و اثربخش به اطلاعاتِ با کیفیت، بر تمام جنبه های عملیات سازمان های امروزی و بیش تر، بر سامانه های اطلاعاتی حسابداری و مدیریت سازمان ها تاثیر داشته است. حسابرسانِ سامانه های نوین نیز از ره آوردهای این فناوری برای بهبود اثربخشی و کارایی بهره می گیرند. فناوری اطلاعات عنصری کلیدی در حذف محدودیت زمانی و مکانی و دسترسی بهتر و سریعتر به اطلاعات به روز توسط حسابرسان است. بنابراین، در این تحقیق به ارائه الگوی بهینه و کاربردی فناوری اطلاعات در حسابرسی با رویکرد عمل گرایانه پرداخته شد.
روش مورد استفاده در این تحقیق، میدانی و تحلیل عاملی می باشد. جامعه آماری، شامل افراد فعال در حرفه حسابرسی می باشد و اطلاعات پرسش نامه ای در سال 1402 تکمیل گردیدند. برای اجرای روش ترکیبیِ این تحقیق، ابتدا با استفاده از روش گراندد تئوریِ چند وجهی با استفاده از مصاحبه و جستجو در تحقیقات پیشین، متغیر های تحقیق شناسایی و با استفاده از شاخص لاوشه، عوامل تاثیرگذار نهایی شدند. سوالات تحقیق با استفاده از تحلیل عاملی تجزیه و تحلیل شدند و الگوی بهینه ارائه گردید. نتایج نشان داد که شناسایی ذینفعان اصلی داخل و خارج از سازمان، ساختار حاکمیتی، گزارشگری و موقعیت سازمانی حسابرسی، پاسخگویی و مدیریت عملکرد، عوامل مرتبط با مدیریت نیروی انسانی، عوامل مرتبط با برنامه ها و سیاست های عملکرد حرفه ای حسابرسی، کسب شناخت از کنترل های داخلی صاحبکار، هدف های حسابرسی، فرآیند حسابرسی مربوط به معاملات، آزمون های محتوا، شبیه سازی موازی، پایش و گزارش نتایج، بر الگوی بهینه و کاربردی فناوری اطلاعات در حسابرسی با رویکرد عمل گرایانه تاثیرگذار می باشند.
بررسی عملکرد قیمتی سهام پس از عرضه ثانویه با در نظر گرفتن احساسات سرمایه گذار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۰
97 - 118
حوزههای تخصصی:
شرکت ها برای توسعه فعالیت ها و اجرای طرح های خود، به علت محدودیت در سیستم اعتبارات بانکی و پیچیدگی مراحل اخذ مجوز انتشار اوراق قرضه،برای تامین منابع مورد نیاز خود به انتشار سهام جدید روی می آورند.در این تحقیق با نظر گرفتن تاثیر احساسات سرمایه گذار در زمان اقدام به عرضه ثانویه سهام، عملکرد قیمتی کوتاه مدت و بلندمدت سهام پس از عرضه ثانویه سهام و تاثیرات مقطعی و سری زمانی احساسات سرمایه گذار بر عملکرد بلندمدت و کوتاه مدت قیمت سهام را بررسی نماییم.با استفاده از مدل بیکر و ورگلر(2007) به برآورد شاخص احساسات در بورس اوراق بهادار تهران اقدام و سپس شرکت های نمونه را بر اساس سطح شاخص احساسات ماهانه در ماه افزایش سرمایه به دو دسته پرتفوی احساسات بالا و احساسات پایین دسته بندی می کنیم. برای بررسی بازده های غیرعادی کوتاه مدت پس از عرضه ثانویه سهام میانگین بازده های مازاد تجمعی (CAR) و برای بازده های غیرعادی بلندمدت پس از افزایش سرمایه،میانگین وزنی بازده مازاد دوره خرید-نگهداری (BHAR) استفاده شده است.نتایج با استفاده از داده های 101 شرکت از بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی1391-1398 به دست آمده است.شرکت هایی که در دوره احساسات بالا اقدام به افزایش سرمایه کرده اند، در کوتاه مدت بازدهی غیرعادی مناسب تر و در میان مدت و بلندمدت بازدهی منفی تر و ضعیف تری را تجربه می کنند.ویژگی های شرکتی همچون اندازه، سن و نسبتM/B بر کسب بازدهی غیرعادی پس از عرضه ثانویه و شدت آن تاثیرگذار است.سهامداران با در نظر گرفتن سطح شاخص احساسات بالا و کم در زمان عرضه ثانویه سهام و ویژگی های شرکتی می توانند نسبت به اتخاذ سیاست سرمایه گذاری خرید-فروش یا نگهداری سهام پس از عرضه ثانویه اقدام نمایند.
ارزیابی محرک های دیالکتیک ارجاع هویت اجتماعی صاحبکار به حسابرس در کاهش اثربخشی مذاکره در حرفه حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابداری سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
117 - 145
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش ارزیابی محرک های دیالکتیک ارجاع هویت اجتماعی صاحبکار به حسابرس در کاهش اثربخشی مذاکره در حرفه حسابرسی است. روش: این پژوهش بنا به ماهیت جمع آوری داده، ترکیبی است، به این دلیل که در بخش کیفی ابتدا از طریق چک لیست های امتیازی نسبت به شناسایی محرک های دیالکتیک ارجاع هویت اجتماعی صاحبکار به حسابرس و از طریق تمرکز بر پژوهش تروتمن و همکاران (۲۰۰۵) ابعاد اثربخشی مذاکره در حرفه حسابرسی شناسایی و سپس در بخش کمی از طریق تحلیل ماتریس فازی شهودی، نسبت به تعیین اثرگذارترین محرک دیالکتیک هویت اجتماعی صاحبکار به حسابرس جهت کاهش اثربخشی مذاکره در حرفه حسابرسی اقدام گردید. یافته ها: نتایج پژوهش در بخش کیفی از وجود ۴ محرک دیالکتیک ارجاع هویت اجتماعی صاحبکار به حسابرس جهت سنجش حکایت دارد که طی دو مرحله تحلیل دلفی مورد تأیید قرار گرفت. همچنین نتایج در بخش کمی بر اساس دو هدف تعیین اثرگذارترین بعد محرک های دیالکتیک ارجاع هویت اجتماعی صاحبکار به حسابرس و تأثیرپذیرترین بعد مذاکره در حسابرسی پیگیری شد. نتیجه گیری: براساس نتایج کسب شده باید بیان نمود، بازار حسابرسی برای رقابت پذیری بیشتری نیازمند توجه به ارزش های برآمده از هویت حرفه ای است تا سطح وابستگی حسابرسان به صاحبکاران در مذاکره حسابرسی کاهش یابد. نتایج این پژوهش همسو با تئوری هویت حرفه ای در حسابرسی است که بیان کننده این موضوع است که ارزش های مورد تأکید در حرفه حسابرسی مبنایی برای اثربخشی استقلال و تردید حرفه ای قلمداد می شوند.
طراحی مدل انتخاب منابع تأمین مالی بنگاه های صنعتی ایران با رویکرد ترکیبی ISM-MICMAC فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۵)
187 - 214
حوزههای تخصصی:
هدف نهایی تأمین مالی را می توان افزایش ارزش کسب و کار از طریق برنامه ریزی، اجرا و اعمال منابع مالی در حین ایجاد تعادل میان سودآوری و ریسک دانست. این مهم زمانی تحقق می یابد که مدیران مالی، تصمیم گیری صحیحی را نسبت به استفاده از روش های تأمین مالی اتخاذ نمایند. هدف پژوهش حاضر، ارائه رویکردی ترکیبی بر مبنای تکنیک ISM فازی و تجزیه و تحلیل MICMAC به منظور طراحی مدلی جهت کمک به گزینش منابع تأمین مالی بنگاه های صنعتی ایران با غلبه بر محدودیت های فرآیند تصمیم گیری می باشد. بدین منظور، نخست تکنیک ISM فازی جهت تعیین روابط متقابل میان شاخص ها و نیز مدل سازی ساختار سلسله مراتب آن ها بکار بسته شده است؛ در ادامه با استفاده از تجزیه و تحلیل MICMAC، شاخص های غالب دخیل در فرآیند تأمین مالی بر مبنای قدرت نفوذ و وابستگی شان در یکی از خوشه های چهارگانه مورد نظر طبقه بندی شده اند. نتایج حاکی از آن است که شاخص "سیاست های مالی دولت" بیشترین تأثیر را بر سایر شاخص های سیستم داشته و معیاری اساسی جهت اتخاذ تصمیمات کلیدی به منظور گزینش منابع تأمین مالی بنگاه های صنعتی در ایران می باشد؛ لذا نیاز است تا تصمیم گیرندگان در این امر، چشم انداز سیاست های مالی دولت را پیش از توجه به هر شاخص دیگری در تصمیمات مدیریتی خود لحاظ دارند
شناسایی و رتبه بندی شاخص های ارزیابی پایداری صندوق های بازنشستگی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تجربی حسابداری مالی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۱
53 - 95
حوزههای تخصصی:
صندوق های بازنشستگی در ایران از نوع مزایای معین است و پایداری آن ها از اهمیت بالایی برخوردار است. بااین وجود ارزیابی پایداری آن ها همواره موردانتقاد بوده است. گزارشگری حداقلی و استفاده از شاخص های ساده پاسخگوی نیازهای اطلاعاتی ذینفعان نیست. مسئله پیش رو، تعیین شاخص ها و استانداردهایی برای ارزیابی همه جانبه پایداری مالی می باشد. برای پاسخ به این مسئله ابتدا مبانی نظری ارزیابی پایداری صندوق های بازنشستگی و شاخص های مورداستفاده توسط کشورها و سازمان های بین المللی بررسی گردید. شاخص های استخراج شده برای نظرخواهی در اختیار خبرگان قرار داده شد و بر روی شاخص های کلیدی به روش دلفی فازی اجماع کسب گردید. به منظور رتبه بندی و تدوین شاخص ترکیبی، با استفاده ازنظر خبرگان و به کارگیری روش سوارا، شاخص نهایی حاصل شد. 27 شاخص در چهار بعد عدالت، کفایت، مالی و نوگرایی استخراج و مطابق با نتایج روش دلفی فازی، 15 شاخص کلیدی به تأیید نهایی رسید. ازاین بین، نسبت پشتیبانی ازنظر تأثیر رتبه اول، نرخ جایگزینی و ضریب نفوذ رتبه دوم و سوم را کسب کرد. نتایج حاصل از اجرای روش سوارا تأییدکننده شاخص ترکیبی متشکل از ابعاد عدالت (1 زیر شاخص)، کفایت (3 زیر شاخص) و بعد مالی (11 زیر شاخص) است. در این شاخص، بعد عدالت، کفایت و مالی به ترتیب 6، 21 و 73 درصد وزن شاخص ترکیبی را تشکیل می دهد. نسبت پشتیبانی رتبه اول، نسبت ارزش فعلی دارایی ها به تعهدات رتبه دوم و تجزیه وتحلیل اکچوئری رتبه سوم را کسب کرده است. با توجه به شاخص ترکیبی، بعد شاخص های مالی بیشترین اهمیت را داشته و باوجود مشکلاتی همچون عدم وجود منابع و نقدینگی برای پرداخت تعهدات جاری، توجه به ابعاد عدالت و کفایت و نوگرایی در مراحل بعدی قرار می گیرند. بااین وجود شاخص های ترکیبی باید همواره موردبازنگری قرار گیرد.
مطالعه تأثیر محدودیت مالی بر رابطه اجتناب مالیاتی و سطح نگه داشت وجه نقد
حوزههای تخصصی:
شرکت های دارای محدودیت های مالی، نگه داری موجودی های نقدی خود را در پاسخ به افزایش نوسانات جریان های وجوه نقد افزایش می دهند، زیرا محدودیت های مالی یک نوع رقابت و تضاد بین سرمایه گذاری های جاری و آتی به وجود آورده، با وجود ریسک جریان های وجوه نقد آتی، باعث ایجاد انگیزه جهت اقدام برای پس اندازهای احتیاطی می شود. هدف این مطالعه تأثیر محدودیت مالی بر رابطه اجتناب مالیاتی و سطح نگه داشت وجه نقد است. جامعه آماری پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و نمونه مورد مطالعه، شامل 140 شرکت پذیرفته شده طی سال های 1395 تا 1399 است. روش پژوهش توصیفی و از نظر ارتباط بین متغیرها علی-همبستگی است و از نظر هدف کاربردی و از لحاظ رویداد، پس رویدادی است. برای پردازش و آزمون فرضیه ها از روش رگرسیونی و داده های تابلویی و همچنین مدل اثرات ثابت استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که اجتناب مالیاتی با سطح نگه داشت وجه نقد رابطه مثبت و معناداری دارد و محدودیت مالی بر رابطه بین اجتناب مالیاتی و سطح نگه داشت وجه نقد تأثیر مثبت و معناداری دارد. با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می گردد کاربران گزارش های مالی در هنگام تصمیم گیری براساس اطلاعات مندرج در صورت های مالی، احتمال اجتناب مالیاتی را مدنظر قرار دهند. استفاده از فعالیت های اجتناب مالیاتی در شرکت های مختلف می تواند پیامدهایی را در بر داشته باشد.
نقش شوک های نااطمینانی مالی، مدل پنج عاملی فاما_ فرنچ و مومنتوم در بازار سرمایه و تأثیرات آن بر بازده سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی نقش شوک های نااطمینانی مالی، نااطمینانی اقتصادی، نااطمینانی سیاست های اقتصادی به عنوان ریسک سیستماتیک و مدل پنج عاملی فاما و فرنچ به همراه مومنتوم به عنوان ریسک غیر سیستماتیک در بازار سرمایه کشور امریکا و اثرات کوتاه مدت و بلندمدت آن بر بازده سهام (شاخص اس اند پی بورس نیویورک) با استفاده از الگوی خودبازگشت برداری ساختاری و داده های فصلی می باشد. نتایج حاکی از آن است که در کوتاه مدت بیشترین تأثیر شوک های منفی به ترتیب ناشی از متغیرهایی همچون بازده سهام، عامل سودآوری، تفاوت میانگین بازده پرتفوی سهام شرکت های کوچک و پرتفوی سهام شرکت های بزرگ و مومنتوم می باشد. همچنین نااطمینانی سیاست های اقتصادی در کوتاه مدت شوک مثبتی بر بازده سهام داشته است. لذا متغیرهای نااطمینانی اقتصادی و نااطمینانی مالی نیز همانند سایر عوامل ریسک غیر سیستماتیک تقریبا به یک اندازه و بصورت منفی بر بازده سهام تأثیرگذار بوده اند. در بلندمدت نیز بیشترین تأثیر شوک های منفی به ترتیب ناشی از متغیرهایی همچون نااطمینانی سیاست های اقتصادی، بازده سهام، نااطمینانی اقتصادی و عامل سرمایه گذاری بوده است. در بلندمدت بیشترین تأثیر شوک های مثبت به ترتیب ناشی از متغیرهایی همچون تفاوت میانگین بازده پرتفوی سهام شرکت های کوچک و پرتفوی سهام شرکت های بزرگ، تفاوت میانگین بازده پرتفوی سهام شرکت هایی با نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار بالا و پرتفوی سهام شرکت هایی با نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار پایین، عامل سودآوری، مومنتوم، نسبت نرخ بازده بازار و نرخ بازده بدون ریسک و در نهایت نااطمینانی مالی بوده است.
تبیین اثربخشی افشای اطلاعات غیرمالی در گزارش های حسابداری با رویکرد گزارشگری یکپارچه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بورس اوراق بهادار سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
1 - 44
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین اثربخشی افشای اطلاعات غیرمالی در گزارش های حسابداری با رویکرد گزارش گری یکپارچه می باشد. بدین منظور کلیه گزارش های حسابداری شرکت های بورسی که جنبه غیرمالی (کیفی) دارند جهت استخراج متغیرهای غیر مالی مورد بررسی قرار گرفت و 50 متغیر غیر مالی شناسایی و بصورت یک چک لیست جهت اخذ امتیاز از صاحب نظران بر اساس جدول مورگان به 380 نفر ارسال گردید، پالایش نظرات خبرگان پژوهش را به 23متغیر غیر مالی رسانید و نهایتا جهت سنجش اثربخشی متغیرهای فوق از 5معیار شامل: نقد شوندگی سهام، عدم تقارن اطلاعاتی، عملکرد مالی، همزمانی قیمت و هزینه سرمایه بعنوان متغیر وابسته برای دوره زمانی 1391 تا 1400 استفاده گردید. روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه جمع آوری داده ها توصیفی است. ازنظر نوع داده ها پژوهشی کیفی و کمی است و از نظر شیوه تحلیل داده ها پژوهشی با روش آمیخته است که در بخشی از پژوهش از روش کیفی و در بخش دیگر از روش کمی استفاده خواهد شد. و برای تحلیل داده ها از نرم افزار استاتا نسخه 15 و الگوی داده های تابلویی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد از بین 23متغیر غیرمالی شناسایی شده در مرحله اول 5 متغیر غیر مالی به شرح: 1-دانش هیئت مدیره 2-جایگاه شرکت در صنعت 3-رضایت مشتری 4-گزارش عملکرد اجتماعی 5-رتبه کیفیت افشا بر همه معیارهای 5گانه اثربخشی تاثیر معنادار دارد. همچنین با در نظر گرفتن معیارهای 5گانه بصورت جداگانه نتایج نشان می دهد اکثر متغیرهای غیرمالی شناسایی شده بر معیارهای 5گانه اثربخشی تاثیر معنادار دارد.
ارزیابی کارایی سبد سهام محدود شده عددی با استفاده از تحلیل پوششی داده های بخشی در بازار سرمایه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بورس اوراق بهادار سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
169-194
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، تعیین مرز کارا و ارزیابی عملکرد سبد سهام در مسائل با محدودیت عددی در شرکت های پذیرفته شده در بازار سرمایه ایران (بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس ایران) در سال 1398، با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها می-باشد. مرز کارا، در این مسائل، گسسته و نامقعر است و امکان استفاده از مدل تحلیل پوششی داده ها وجود ندارد. لذا مرز کارا به چند مرز پیوسته دسته بندی شده و از مدل "تحلیل پوششی داده های بخشی" استفاده می شود. به این منظور ابتدا نقاط ابتدا و انتهای هر مرز پیوسته با عنوان "نقاط بخشی داده" بر اساس الگوریتم ارائه شده تعیین می گردد و سپس مدل تحلیل پوششی داده ها برای هر بازه پیوسته، استفاده می شود. با توجه به عدم وجود روش محاسباتی دقیق در تعیین مرز کارا با محدودیت های عددی، در انتخاب تعداد مشخص سهام از 188 سهام (به عنوان مثال انتخاب 5 سهام) الگوریتم ازدحام ذرات ضعیف بوده و روش تحلیل پوششی داده های بخشی، عملکرد مناسبی دارد. با تعیین مرز کارا، کارایی و عملکرد سبد سهام در طول سال 1398، محاسبه شد. نقطه متناظر هر سبد دلخواه (با مختصات بازده و ریسک) در نمودار مشخص و بر اساس فاصله آن نقطه تا مرز کارا، کارایی سبد مشخص می-شود.
ارتباط شاخص های حسابداری دادگاهی با کیفیت گزارشگری مالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تقلب از عوامل موثر در کاهش اعتماد عمومی نسبت به گزارش ها و صورت های مالی تهیه شده شرکت ها محسوب می شود. به علت فقدان حسابرسی تقلب در شرایط محیطی ایران و عدم پذیرش مسئولیت این مهم توسط حسابرسان به عنوان ناظران اصلی اطلاعات مالی شرکت ها، همواره استفاده کنندگان با مشکلاتی در تایید اعتبار صورتهای مالی و کیفیت گزارشگری مالی همراه هستند. در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررس ارتباط شاخص های حسابداری دادگاهی با کیفیت گزارشگری مالی در شرایط محیطی ایران انجام گردید. جامعه آماری پژوهش شامل 130 شرکت که از طریق نمونه گیری سیستماتیک طی سال های 1390 تا 1400 انتخاب گردید. کیفیت گزارشگری مالی به عنوان متغیر وابسته با استفاده از چهار مدل جونز، تعدیل شده جونز، کازنیک و کوتاری اندازه گیری گردید. شاخص های حسابداری دادگاهی به عنوان متغیر مستقل پژوهش بر اساس مدل پیش بینی تقلب برنا و همکاران(1401) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد؛ شاخص های حسابداری دادگاهی در مدل کازنیک به میزان 66 درصد توان تبیین کنندگی کیفیت گزارشگری مالی را دارد، در حالی که در مدل های جونز، کوتاری و تعدیل شده جونز به ترتیب برابر با 50، 56 و 30 درصد می باشد.
مفهوم پردازی الگوی تعالی بازاریابی مبتنی بر آیین رفتار حرفه ای در موسسات حسابرسی با رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۲
281 - 305
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی تعالی با رویکرد پارادرایمی در موسسات حسابرسی شکل گرفته است. روش پژوهش حاضر با رویکرد داده بنیاد در سال 1401 انجام شده است. جامعه پژوهش شرکاء، مدیران عامل موسسات حسابرسی، افراد با سابقه عضویت در هیات مدیره جامعه حسابداران رسمی می باشند، که با نمونه گیری هدفمند 26 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته بوده است. یافته ها نشان دهنده ی بیش از 165 مفهوم اولیه منحصر به فرد، 62 مفهوم ثانویه و 25 مقوله اصلی بوده است. که از مهترین عناصر الگوی ارائه شده می توان به شرایط علی(از قبیل مشکلات مالی موسسات)، شرایط مداخله گر(از قبیل خرید اظهار نظر)، شرایط زمینه ای(از قبیل ویژگی های ساختاری حرفه)، پیامدها(از قبیل تحقق انتظارات ذینفعان کلیدی) و راهبردها در دو سطح اجرا(از قبیل مدیریت ارتباط با صاحبکاران) و کنترل و اصلاح (از قبیل ممیزی بازار) اشاره داشت. مطالعه حاضر را می توان اولین تلاش در زمینه ارائه الگوی تعالی به طور خاص در موسسات حسابرسی با تاکید بر آیین رفتار حرفه ای دانست که موجب ورود و کاربست مفاهیم بازاریابی و تعالی بخشی دانش بازاریابی در موسسات حسابرسی می شود. و از سوی دیگر می تواند زمینه ساز طراحی ابزار کنترل کیفیت بر فعالیت های بازاریابی موسسات حسابرسی توسط نهادهای نظارتی شود.
آیا ارزش افزوده اقتصادی جایگزین مناسبی برای سود می باشد؟
حوزههای تخصصی:
امروزه گزارشگری مالی به دلیل پایین بودن کیفیت و مرتبط نبودن با محیط اطلاعاتی امروزی ، مورد انتقاد قرار گرفته است . این موضوع باعث شده است معیارهای سنتی مانند سود و جریانات نقدی موردبازبینی قرار گیرند . یکی از معیارهایی که اخیراً به عنوان جایگزین سود و جریانات نقدی به عنوان نماینده های معیارهای سنتی ، مورد توجه شرکتها ، محیط
های دانشگاهی و سیاست
گذاران حسابداری قرار گرفته است ، ارزش افزوده اقتصادی می
باشد . در این تحقیق ، سعی شده است شواهدی گردآوری شود که برای شرکتها، سرمایه
گذاران و سیاستگذارانی که درصدد جایگزینی ارزش افزوده اقتصادی و سود باقیمانده با دو معیار عملکرد سود و وجوه نقد حاصل از عملیات هستند ، مفید باشد . بر مبنای نتایج حاصله از آزمون محتوای نسبی اطلاعاتی شواهدی مبنی بر برتری ارزش افزوده اقتصادی و سود باقیمانده نسبت به سود و وجوه نقد حاصل از عملیات بدست نیامد . بلکه ، نتایج حاصل از این آزمون بیانگراین مطلب بود که محتوای نسبی اطلاعاتی چهار متغییر یکسان می باشد . همچنین ، نتایج حاصل از آزمون محتوای فزاینده اطلاعاتی بیانگر این مطلب بود که اجزاء خاص سود باقیمانده و ارزش افزوده اقتصادی محتوای فراینده اطلاعاتی بسیار ناچیزی نسبت به اجزاء خاص سود فراهم می آورند
ارزش گذاری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با رویکرد استفاده از وجوه نقد واقعی و بکارگیری مدل ارزک 2005
منبع:
پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی سال چهارم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۱۶
123 - 155
حوزههای تخصصی:
ارزش گذاری را می توان وجه مشترک تمام فعالیت های مالی دانست. این موضوع نقش عمده ای در تخصیص بهینه سرمایه ایفا می کند. ارزش گذاری شرکت ها یکی از مهم ترین و در عین حال پیچیده ترین مفاهیم اقتصادی هر کشور محسوب می شود، به طوری که در کشورهای پیشرفته و توسعه یافته که دارای بازارهای سرمایه پیشرفته هستند، تعیین ارزش شرکت ها توسط بانک های سرمایه گذاری و مشاوران سرمایه گذاری و با استفاده از استانداردهای مختص به هر صنعت تعیین می شود. در کشور ما با ابلاغ سیاست های کلی اصل44 قانون اساسی توسط مقام معظم رهبری، و اهمیت موضوع ارزش گذاری در اجرایی کردن فرمان ایشان، و نیز با توجه به مشکلات به وجود آمده در سال های گذشته در ارزش گذاری شرکت ها از سوی سازمان خصوصی سازی، این موضوع جز موضوعات قابل توجه قرار گرفته است. در این پژوهش که به صورت قیاسی– استقرایی انجام شده است، به بررسی ارزش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از جریان نقد واقعی و مقایسه آن با ارزش بازار، از طریق تحلیل رگرسیون می پردازیم. برای بررسی این موضوع دو فرضیه ارائه شده که جهت بررسی آن ، تعداد60 شرکت به عنوان نمونه انتخاب شده است، که به سه گروه شرکت های با 5 سال اطلاعات(39 شرکت)، شرکت های با 4 سال اطلاعات(49 شرکت) و شرکت های با 3 سال اطلاعات(48شرکت) مربوط به جریان نقد تقسیم می شود و با استفاده از جریان نقدی سرمایه واقعی، ارزش شرکت محاسبه شده و با ارزش بازار شرکت ها، مورد مقایسه قرار می گیرد. در واقع در این پژوهش بیانیه معروف کتاب های مالی در خصوص برابری ارزش شرکت با ارزش فعلی وجوه نقد آتی مورد چالش قرار می گیرد.
بررسی تأثیر معیارهای اجتماعی بر عملکرد مالی شرکت های تولیدی با تاکید بر معیارهای مالی نوین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های حسابداری و راهبری شرکتی دوره ۲بهار ۱۴۰۲ شماره ۳
101 - 126
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به بررسی تأثیر معیارهای اجتماعی بر عملکرد مالی شرکت های تولیدی با تاکید بر معیارهای مالی نوین در حسابداری پرداخته شد. باتوجه به مطالعات انجام شده، طبقه بندی های مختلفی برای افشای مسئولیت اجتماعی شرکت ها وجود دارد که در این پژوهش برای سنجش معیارهای اجتماعی از شاخص های اقدامات قانونی، کمیته مسئولیت اجتماعی، فشار بازار، توسعه محصول/سهم بازار و پاسخگویی به نیاز مشتریان به عنوان متغیرهای مستقل استفاده شد. همچنین متغیرهای ارزش افزوده اقتصادی، ارزش افزوده بازار، ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده و Q توبین جهت اندازه گیری عملکرد مالی شرکت ها به عنوان متغیرهای وابسته بررسی گردید. پژوهش حاضر از لحاظ طبقه بندی بر مبنای هدف از نوع کاربردی و روش پژوهش از نوع کمی می باشد و از نظرتحلیل داده ها، توصیفی از نوع همبستگی است. داده های مورد نیاز جهت آزمون فرضیه ها با استفاده از سایت بورس اوراق بهادار، یادداشت های همراه و گزارش فعالیت هیات مدیره به مجمع 108 شرکت تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در طی دوره زمانی 1391 تا 1398 گردآوری شد و با بهره گیری از روش رگرسیون چند متغیره با استفاده از آزمون F لیمر، هاسمن، بروش-گادفری و بروش-پاگن به کمک نرم افزار R مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد که بین شاخص های مورد استفاده در معیارهای اجتماعی با معیارهای مالی نوین ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. باتوجه به نتایج پژوهش حاضر مدیران شرکت ها با در نظر گرفتن معیارهای اجتماعی می توانند در بهبود عملکرد شرکت تأثیر گذار باشند و در جهت بهبود عملکرد و توسعه پایدار گام بردارند.
نقش تعدیلی هزینۀ بدهی در تأثیر روابط اجتماعی مدیرعامل و هیئت مدیره بر برگشت پذیری ساختار سرمایه: واکاوی نظریۀ نمایندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های حسابداری مالی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۴)
109 - 136
حوزههای تخصصی:
بر اساس نظریه نمایندگی، روابط اجتماعی مدیرعامل و هیئت مدیره می تواند منجر به کاهش نظارت هیئت مدیره شود که بر اساس این امر مدیرعامل ممکن است هنگام اتخاذ تصمیمات استراتژیک سرمایه گذاری منافع شخصی خود را در اولویت قرار دهد. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر روابط اجتماعی مدیرعامل و هیئت مدیره بر برگشت پذیری ساختار سرمایه با نقش تعدیلی هزینه بدهی است. فرضیه های پژوهش بر مبنای نمونه آماری متشکل از 112 شرکت طی دوره زمانی 1390 لغایت 1399 با استفاده از رگرسیون چند متغیره مبتنی بر داده های ترکیبی، مورد آزمون قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد مطابق با نظریه نمایندگی، روابط اجتماعی مدیرعامل و هیئت مدیره بر برگشت پذیری ساختار سرمایه، تأثیر منفی و معناداری دارد. همچنین بر اساس یافته های پژوهش، مطابق با نظریه نمایندگی، هزینه بدهی تاثیر روابط اجتماعی مدیرعامل و هیئت مدیره بر برگشت پذیری ساختار سرمایه را تشدید می کند. نتایج بیانگر این است، زمانی که روابط اجتماعی مدیرعامل و هیئت مدیره افزایش یابد، دوره برگشت پذیری ساختار سرمایه کاهش می یابد. همچنین در شرکت های دارای هزینه بدهی بالا با افزایش روابط اجتماعی مدیرعامل و هیئت مدیره از دوره برگشت پذیری ساختار سرمایه بیشتر کاسته می شود.
بررسی اثر تغییر دامنه نوسان مجاز قیمت بر نوسان پذیری روزانه بورس در ایران به کمک واریانس به وقوع پیوسته و بسط فوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: کارکرد اصلی بازار سهام، تخصیص بهینه منابع است؛ با این حال، نوسان قیمت سهام به دلایل مختلف همیشه در پاسخ به اطلاعات، واقعی و متناسب با آن نیست. برخی سیاست گذاران و پژوهشگران استفاده از حد نوسان قیمت به عنوان سازوکار کنترل نوسان های قیمتی برای حفاظت از روند کشف قیمت پیشنهاد می کنند. هدف این پژوهش بررسی اثرات قوانین محدودکننده دامنه نوسان بر نوسان پذیری بازار سرمایه ایران است.روش: پژوهش پیش رو به کمک محاسبه واریانس به وقوع پیوسته و محاسبه بسط فوریه گسسته برای بازه زمانی یک ساله پیش و پس از تغییر دامنه نوسان مجاز بازارهای پایه فرابورس در سال 1398 صورت گرفته است.یافته ها: نتایج حاصله هم از روش واریانس به وقوع پیوسته و هم با روش بسط فوریه گسسته هم سو بوده است؛ همچنین نشان دهنده آن است که کاهش دامنه نوسان تا سطح دامنه نوسان بازار پایه زرد یعنی دامنه 6 درصد میان 3- تا 3+ درصد نوسان پذیری درون روز را افزایش می دهد. در صورتی که گفته نمی شود، کاهش بیشتر تا سطح دامنه نوسان تابلوی نارنجی یعنی دامنه 4 درصد بین 2- و 2 درصد نوسان پذیری را افزایش می دهد.نتایج: کاهش دامنه نوسان فقط منتهی به کاهش نوسان های درون روز سهام نمی شود؛ حتی گاهی کاهش های شدید دامنه نوسان مجاز تشدید کننده پدیده هایی است که نوسان های درون روز سهام را افزایش می دهد.
معرفی و آزمون مدل رشد ZZ برای ارزش گذاری سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش قصد دارد ضمن معرفی مدلی جدید برای ارزش گذاری سهام تحت عنوان مدل رشد ZZ، قدرت آن را نسبت به مدل گوردون اندازه گیری نماید. برای آزمون قدرت این مدل در تعیین ارزش منصفانه سهام شرکت های پذیرفته شده ایرانی، پس از محاسبه میانگین نرخ رشد و دوره بازگشت سرمایه موردنیاز شرکت ها و با توجه به درآمد هر سهم آنها در سال های مالی 1399 تا 1401، ارزش سهام شرکت ها در سال های مذکور با استفاده از مدل نامبرده برآورد شده است. در مرحله بعد، از مدل گوردون برای تعیین ارزش سهام بهره گرفته شده است. در نهایت، ارزش های برآوردی سهام شرکت های منتخب با استفاده از این دو مدل و میزان انحراف هریک از آنها از میانگین قیمت بازار تعدیل شده سهام، از طریق روش مقایسه میانگین های دو گروه مستقل، با یکدیگر قیاس شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد در هریک از صنایع مورد بررسی، میانگین انحراف ارزش های برآوردی سهم ها با استفاده از مدل رشد ZZ از میانگین قیمت بازار تعدیل شده آنها، در مقایسه با حالتی که از مدل گوردون برای تعیین ارزش سهام شرکت ها استفاده می شود، به طور معنی داری پایین تر است. بنابراین، کاملاً مشهود است که مدل رشد ZZ در مقایسه با مدل گوردون، توانسته است ارزش سهام شرکت ها را با دقت بالاتری برآورد نماید.
تبیین ابعاد بهره مندی از فناوری دولتی (Govtech) جهت ایجاد تحول در مالیه عمومی: مطالعه ای کیفی در بخش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۴
515 - 530
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تبیین ابعاد و جزئیات لازم برای بهره مندی از فناوری دولتی (Govtech) جهت ایجاد تحول در مالیه عمومی است. به منظور هم افزایی و همفکری با متخصصین درباره ابعاد و جزئیات لازم برای بهره مندی از فناوری دولتی (Govtech) جهت ایجاد تحول در مالیه عمومی از روش فوکوس گروه استفاده شد. تعداد اعضای گروه کانونی 10 نفر بودند، که همگی از اساتید رشته های مرتبط با فناوری دولتی و مالیه عمومی بودند (از اساتید رشته های حوزه اقتصاد، مدیریت، حسابداری بخش عمومی و فناوری اطلاعات استفاده شد). پس از برگزاری 5 جلسه فوکوس گروه، نتایج نهایی پژوهش نشان داد برای بهره مندی از فناوری دولتی (Govtech) جهت ایجاد تحول در مالیه عمومی ضروری است راهکارها بر سه رکن کلیدی مرتبط بنا شود. نخست، راهکارهای دیجیتالی باید وظیفه ای باشند که به معنای نحوه استفاده از راهکارهای دیجیتال برای پشتیبانی از فرآیند تجاری، خودکارسازی و بازطراحی آن است. دومین رکن در واقع رکن معماری IT است که به خصوصیات ضروری فناوری اصلی مانند ملاحظات امنیت سایبری ربط دارد. رکن سوم نیز رکن حکمرانی و مدیریت است که شامل جنبه های حقوقی و نهادی است که باید به استفاده حداکثری از فناوری کمک کند.
ارزیابی رابطه هوش هیجانی با خودکارآمدی با هدف کسب رضایت دانش آموزان (مطالعه موردی: دانش آموزان سرطانی)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله نشان دادن رابطه هوش هیجانی با خودکارآمدی با هدف کسب رضایت دانش آموزان سرطانی است که می تواند ما را به سمت هسته های آموزشی جدید و نوآوری ها و رهبری سوق دهد. اول از همه، بررسی خواهیم کرد که چگونه هوش هیجانی و خودکارامدی دانش آموزان به یک فاکتور مهم در کسب رضایت آنها تبدیل می شوند که فضای یادگیری را تقویت می کنند و ما را به سمت ایده ها و رهبری جدید هدایت می کنند. ابتدا عوامل مهم هوش هیجانی و خودکارآمدی مشخص می شود و تعداد 120 پرسشنامه از بین دانش آموزان 10-16 سال سرطانی تحت حمایت سازمان محک هستند جمع آوری می شود که روایی و پایایی آن توسط آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفته است. سپس با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری حداقل مربعات جزئی(PLS-SEM) به تجزیه و تحلیل پرداخته تا رابطه بین دو پارامتر هوش هیجانی و خودکارآمدی بر کسب رضایت فردی، اجتماعی و زندکی مشخص گردد. نتایج تحقیق نشان داد که: متغیر رضایت دانش آموزان با هردو متغیر خودکارآمدی و هوش هیجانی و تمامی مولفه های این دو متغیر رابطه دارد (05/0>p). یافته ها نشان داد رابطه بین خودکارآمدی و هوش هیجانی با رضایت دانش آموزان مثبت است. افزایش هرکدام از دو متغیر خودکارآمدی و هوش هیجانی موجب افزایش میزان رضایت دانش آموزان می شود. شدت تاثیر خودکارآمدی بر رضایت دانش آموزان برار با 639/0 است که مقدار قابل توجهی است. شدت تاثیر هوش هیجانی بر رضایت برابر با 202/0 بدست آمده است.
تأثیر متقابل نوسان های بازده دارایی ها و بازده اوراق بهادار بر پاداش مدیران مبتنی بر نرخ رشد دارایی های نقدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی سال ۲۳ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
55 - 72
حوزههای تخصصی:
استفاده از منابع مالی درونی و بیرونی با توجه به نوسان های پرداخت پاداش به مدیران، آثار متفاوتی بر بهره وری، بازده حسابداری و کارایی سرمایه گذاری دارند. در مطالعه حاضر این پرسش ها مطرح شده است که آیا بازده سهام بر پرداخت پاداش هیئت مدیره بر مبنای نرخ رشد دارایی های نقدی مؤثر است؟ آیا تغییر بازده دارایی ها بر پرداخت پاداش هیئت مدیره بر مبنای نرخ رشد دارایی های نقدی مؤثر است؟ بنابراین هدف اصلی پژوهش بررسی تأثیر همزمان بازده سهام و تغییر بازده دارایی ها بر پرداخت پاداش هیئت مدیره بر مبنای نرخ رشد دارایی های نقدی است. به این منظور از داده های 81 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1388 تا 1392، رگرسیون چندمتغیره و مدل داده های ترکیبی استفاده شد. نتایج بررسی ها نشان داد ارتباط معناداری بین تغییرات بازده دارایی ها و بازده سهام با پاداش بر مبنای نرخ رشد دارایی های نقدی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برقرار نیست.