فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۰۱ تا ۱٬۲۲۰ مورد از کل ۷٬۰۱۲ مورد.
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۱
170 - 194
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مدیران مجرب و متخصص، در موفقیت سازمان های دفاعی نقش مهمی ایفا می کنند. یکی از ارکان شناسایی و تربیت چنین مدیرانی، وجود نظام ارزیابی عملکرد اثربخش است. نظام ارزیابی عملکرد، به الگویِ بومیِ متناسب با مدیریت جهادی و سبک مدیریتی بومی ایرانی اسلامی نیاز دارد. بنابراین، هدف اصلی این پژوهش، ارائه الگوی ارزیابی عملکرد مدیران سامانه آماد و پشتیبانی دفاعی با رویکرد جهادی است. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، آمیخته متوالی اکتشافی است. جامعه آماری آن را استادان و مدیران سامانه آماد و پشتیبانی یکی از سازمان های دفاعی تشکیل داده است. روش اجرای بخش کیفی پژوهش، تحلیل محتوا بود که 10 نفر به روش گلوله برفی انتخاب و با آنها مصاحبه شد. در بخش کمّی نیز، 45 نفر به روش قضاوتی انتخاب شدند و برای تکمیل پرسش نامه مشارکت کردند. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسش نامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آنها به تأیید رسید. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل عاملی تأییدی و فریدمن استفاده شد. یافته ها: بر اساس نتایج پژوهش، الگوی ارزیابی عملکرد مدیران آماد و پشتیبانی، مشتمل بر 92 شاخص، 12 مؤلفه و 3 بُعد تدوین شد. در این الگو، بُعد عملکردی در مقایسه با ابعاد دیگر اهمیت دارد. نتیجه گیری: الگوی ارائه شده در پژوهش، این قابلیت را دارد که به عنوان ابزار و مبنایی جامع برای ارزیابی عملکرد مدیران آمادی استفاده شود و به عنوان راهنمایی مؤثر برای ترویج تلاش و عملکرد جهادی میان مدیران سامانه آماد و پشتیبانی سازمان های دفاعی، مبنای عمل قرار گیرد.
طراحی و اعتبارسنجی مدل مفهوم شناختی ناتوانی آموخته شده در سازمان های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
24 - 49
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سال هاست که از مطرح شدن پدیده ناتوانی آموخته شده در حوزه مطالعات منابع انسانی می گذرد، اما نشانه های پیدا و پنهان آن همچنان نامکشوف مانده است. هدف این پژوهش، کاوش مفهوم ناتوانی آموخته شده در سازمان های دولتی ایران برای رسیدن به درکی عمیق از محتوای این پدیده، از دیدگاه خبرگان امر در نظام اداری است.وش: راهبردپژوهش، نگاشت تفسیری نظریه پردازی داده بنیاد بود و مشارکت کنندگان آن، کارکنان سازمان های دولتی شهر ایلام بودند که از طریق روش نمونه گیری نظری و رعایت قاعده اشباع نظری، با بیست نفر مصاحبه انجام شد. ابزار جمع آوری اصلی داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته برای احصای پدیده محوری و در بخش کمّی، پرسش نامه ای محقق ساخته برای اعتبارسنجی مدل مفهومی به دست آمده بود. اعتبار مصاحبه ها، به کمک دو راهبرد کثرت گرایی و وارسی همکاران بررسی شد، همچنین برای اطمینان یافتن از داده های کیفی، روش پایایی بین دو کدگذار به اجرا درآمد.
یافته ها: بر اساس نتایج، ناتوانی آموخته شده در قالب الگوی سه لایه ای تصور و ترسیم می شود که در عمیق ترین لایه مفهومی، پنج عامل شکل گیری هراس اداری، احساس کِهتری، نهادینگی عادت های شغلی، تعصب پیشین و بسندگی در شغل، پدیده محوری را شکل می دهند و بالاترین لایه ناتوانی آموخته شده، در قالب رفتارهایی از قبیل روزمرگی شغلی، واپس گرایی شغلی و مصون سازی شغلی نمود می یابد. همچنین، نتایج اعتبارسنجی مدل از طریق آزمون تی تک نمونه ای با در نظر گرفتن شش شاخص جامعیت، ایجازگرایی، منحصربه فرد بودن، انسجام، تناسب با سازمان ها و تناسب با نیازهای فعلی سازمان ها، نشان داد که از نظر خبرگان و مطلعان، مدل مفهومی از اعتبار نظری برخوردار است. نتیجه گیری: آگاهی از نشان دهنده های پدیده ناتوانی آموخته شده در محیط سازمان های دولتی کشور، گامی مهم در راستای افزایش شناخت مدیران در خصوص پدیده های کمتر شناخته شده در چارچوب گفتمان لبه تاریک رفتار سازمانی به شمار می رود. استراتژی های مطرح شده در این زمینه نیز، می تواند برای تقلیل اثرهای آن بر پیکره سازمان ها، بستر لازم را فراهم آورد.
طراحی ابزار سنجش فرهنگ آموزش در دستگاه های اجرایی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال نوزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۲)
735 - 763
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی ابزاری برای سنجش فرهنگ آموزش در دستگاه های اجرایی کشور بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی و نمونه مورد بررسی 112 سازمان از بین سازمان های دولتی ایران بود که بر اساس فرمول کوکران و به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از پرسشنامه محقق ساخته با 68 سؤال به عنوان ابزار جمع آوری اطلاعات استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و روش تحلیل عاملی اکتشافی و نیز آزمون t تک نمونه ای استفاده شد. در نهایت نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد فرهنگ آموزش دستگاه های اجرایی کشور در قالب 3 بعد یادگیری مستمر و وظیفه شناسی فراگیران و مناسبات اخلاق گرا و 9 مؤلفه تعهد و تمایل فراگیر، آموزش مبتنی بر نیاز شغلی، مشارکت فعال فراگیر، اجتناب از رفتارهای ناسالم، انگیزه یادگیری، احترام به مدرس، روابط دوستانه، تفکر انتقادی اخلاق گرا، احترام متقابل در کلاس قابل تبیین است. همچنین نتیجه آزمون t تک نمونه ای نشان داد وضعیت فرهنگ آموزش کارکنان دستگاه های اجرایی کشور نامناسب است و نیاز است برای بهبود و تقویت آن برنامه ریزی شود.
موانع و چالش های موفقیت مربیگری مدیران در صنعت پتروشیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال هشتم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۰
161-188
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی موانع و چالش های موفقیت مربیگری مدیران در صنعت پتروشیمی می باشد که بدین منظور از روش پژوهش ترکیبی استفاده شده است. در بخش کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون از طریق مرور ادبیات و نظریه ها باعث استخراج پرسشنامه ای با 40 گویه شد و جهت آزمون آن از روش تحلیل عاملی مرتبه سوم با رویکرد حداقل مجذورات جزئی استفاده شد. جامعه آماری 167 نفر از مدیران، معاونین و روسای پتروشیمی بودند که 116 نفر از آنان با استفاده از فرمول کوکران به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SMARTPLS استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی مرتبه سوم نشان داد که ضعف مهارت ارتباطی و حل مسئله، ضعف مهارت ارائه بازخورد، سبک مدیریتی نامناسب، عدم تدوین اهداف واقع بینانه و پایبندی به آن، رفتارها و نگرش نامناسب مربی، تمایل متربی به سبک دستوری، عدم اعتماد به مربیان، فقدان انگیزه متربی، فرهنگ سازمانی نامناسب و فقدان آگاهی، ضعف ساختاری و عدم حمایت مدیران ارشد، سیستم های حمایتی نامناسب مدیریت منابع انسانی و حامی نبودن فرهنگ ملی می توانند به عنوان موانع موفقیت مربیگری مدیران در صنایع پتروشیمی در نظر گرفته شوند. علاوه براین نتایج نشان داد که موانع مرتبط با مربی (91/0)، موانع درون سازمانی (81/0)، موانع برون سازمانی (68/0) و موانع مرتبط با متربی (55/0) به ترتیب دارای بیشترین و کمترین تأثیر بر موفقیت مربیگری مدیران هستند. نتیجه نهایی اینکه مدل آزمون شده موانع موفقیت مربیگری مدیران، از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است و می تواند در صنعت پتروشیمی مورد استفاده قرار گیرد.
ارتباط کارکردهای مدیریت منابع انسانی و ستاده های سازمانی: پژوهش فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر، فراتحلیلی بر پژوهش های انجام شده در حوزه مدیریت منابع انسانی است. هدف از این مطالعه ترکیب کمی نتایج پژوهش ها، در حوزه تأثیر کارکرد های مدیریت منابع انسانی با استفاده از مدل توانایی- انگیزش – فرصت ( A-M-O ) بر ستاده های سازمانی می باشد. با استفاده از روش محاسبه اندازه اثر و نرم افزار CMA2 تعداد 145 مقاله در بازه زمانی سال های 1387- 1397 برگرفته از مجله های پژوهشی مدیریت در ایران مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که ارتباط مثبت و معنی داری میان متغیر کارکردهای مدیریت منابع انسانی و متغیر ستاده های سازمانی وجود دارد. یافته های این پژوهش برای مدیران سازمان ها دلالت بر این دارد که سرمایه گذاری بر کارکردهای مهارت محور، انگیزش محور و فرصت محور در مدیریت منابع انسانی تأثیر معنی دار و مثبتی بر افزایش ستاده های مالی و عملیاتی سازمان ها خواهد داشت.
رابطه سرمایه روان شناختی و تنبلی اجتماعی با نقش میانجی بهزیستی ذهنی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۵)
50 - 36
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تبیین رابطه سرمایه روان شناختی و تنبلی اجتماعی با نقش میانجی بهزیستی ذهنی بود. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه ی کارکنان آموزش و پرورش شهر بجنورد به تعداد120 نفر بود که با استفاده از فرمول کوکران و با روش نمونه گیری تصادفی ساده 97 نفرانتخاب گردیدند. ابزار پژوهش عبارت بود از پرسشنامه های سرمایه روانشناختی لوتانز و همکاران (2007)، تنبلی اجتماعی حسینی (۲۰۰۸) و بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو (2003). جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی به کمک نرم افزار Spss نسخه 23و pls استفاده شد. نتایج نشان می دهد رابطه سرمایه روان شناختی با تنبلی اجتماعی منفی و رابطه آن با بهزیستی ذهنی مثبت بوده است. همچنین بهزیستی ذهنی با تنبلی اجتماعی رابطه منفی دارد و رابطه سرمایه روان شناختی با تنبلی اجتماعی منفی بود؛ بنابراین می توان گفت بین سرمایه روان شناختی و تنبلی اجتماعی با نقش میانجی بهزیستی ذهنی در کارکنان اداره آموزش وپرورش شهر بجنورد رابطه معناداری برقرار است.
مروری بر تعهد سازمانی و ابعاد آن بر اساس مدل می یر و آلن
منبع:
منابع و سرمایه انسانی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
60 - 50
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله مروری بر تعهد سازمانی و ابعاد آن بر اساس مدل می یر و آلن است. تعهدسازمانی مانند مفاهیم دیگر رفتار سازمانی به شیوه های متفاوت تعریف ش ده اس ت . معمولی ترین شیوه ی برخورد باتعهد سازمانی آن اس ت ک ه ت عهدسازمانی را ن وعی واب ستگی عاطفی به س ازمان در ن ظر می گیرند. بر اساس این شیوه، فردی که به شدت متعهد است، هویت خود را از سازمان می گیرد، در س ازمان م شارکت دارد و ب ا آن در می آمیزد و ازعضویت در آن لذت می برد(ساروقی، ۱۳۷5). پورتر و همکارانش ت عهد س ازمانی را پذی رش ارزش های س ازمان و درگ یرشدن در سازمان تعریف می کنند و معیارهای اندازه گیری آن را شامل انگیزه، تمایل برای ادامه ی کار و پذیرش ارزش های سازمان می دانند(الوانی،1371). چاتمن و اورایلی تعهدسازمانی را به معنی حمایت و پیوستگی عاطفی با اه داف و ارزش های یک سازمان، به خاطر خود سازمان و دور از ارزش های ابزاری آن، وسیله ای برای دست یابی به اهداف دیگر تعریف می کنند(لوتانز، 1375). در این مقاله به شیوه مرور کتابخانه ای و منابع، ضمن مروری بر مفاهیم تعهد سازمانی به تشریح مدل می یر و آلن پرداخته است.
نقش پژوهش در ارتقاء کیفیت کشور داری
حوزههای تخصصی:
نقش رهبری تحولی در امنیت شغلی و خستگی عاطفی با میانجی گری توانمندسازی روان شناختی در کارکنان سازمان صدا و سیما(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی نقش رهبری تحولی در امنیت شغلی و خستگی عاطفی با میانجی گری توانمندسازی روان شناختی کارکنان سازمان صدا و سیما بود. پژوهش همبستگی (از نوع معادلات ساختاری) بود. جامعه آماری پژوهش کارکنان معاونت توسعه و فناوری رسانه سازمان صدا و سیما در شهر تهران به تعداد 2570 نفر بود که نمونه گیری به روش تصادفی ساده انجام و حجم نمونه به تعداد 334 آزمودنی با فرمول کوکران برآورد گردید. گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه های رهبری تحولی بس و اولیو (2004)، توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر (1995)، امنیت شغلی نیسی و سیدمحمودیان (1381) و خستگی عاطفی جانگ (1995) انجام شد. تحلیل داده ها با نرم افزار Smart-PLS 2 انجام شد. یافته ها نشان داد توانمندسازی روان شناختی، نقش میانجی را در ارتباط بین سبک رهبری تحولی و خستگی عاطفی و همچنین در ارتباط بین رهبری تحولی و امنیت شغلی دارد. در نهایت نتایج نشان داد شاخص های اندازه گیری و برازش مدل نیز حاکی از مطلوب بودن مدل دارند. با سبک رهبری تحولی و به واسطه توانمندسازی روان شناختی می توان امنیت شغلی کارکنان را بهبود و خستگی عاطفی آنان را کاهش داد. پیشنهاد می شود به منظور کاهش خستگی عاطفی و افزایش امنیت شغلی علاوه بر استفاده از سبک رهبری تحولی برنامه های توانمندسازی کارکنان نیز اجرا شود.
گریز از جنبه های تاریکOCB با معرفی رفتار شهروندی سازمانی راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رفتار سازمانی سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
165 - 188
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تبیین الگوی رفتار شهروندی سازمانی راهبردی مبتنی بر جنبه های تاریک آن است. لذا در این پژوهش سعی شده است ابتدا با بررسی جنبه های تاریک OCB، به کاهش خلأنظری رفتار شهروندی سازمانی کمک شود و با شناسایی آنها در سطوح مختلف، مدلی مفهومی از آثار زیانبار شناسایی شده به همراه راهکارهای کاربردی جهت گریز از این جنبه های تاریک ارائه گردد و در مرحله آخر رفتار شهروندی سازمانی با معرفی راهبرد های مبتنی بر راهکارهای معرفی شده توسعه داده شود. بدین ترتیب، مجموعه دانسته های موجود توسعه داده شده و نوعی تحقیق بنیادی از نوع کیفی تلقی می شود. لذا جهت توسعه مفهوم از الگوی هیبرید به عنوان راهبرد انجام پژوهش و روش کیفی تحلیل مضمون به همراه مصاحبه های خبرگی جهت استخراج مفاهیم و تعدیل مدل استفاده شده است. نتایج این پژوهش ارائه سه دسته راهبرد تجویزی در کنار مدل اصلی OCB جهت گریز از جنبه های تاریک است که مفهوم رفتار شهروندی سازمانی راهبردی یا OCB+S ر شکل می دهند
طراحی مدل مدیریت منابع انسانی در شرکت های نوپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عمده دلیل توجه به شرکت های نوپا، تاثیر مثبت آنها بر شاخص های اقتصادی و افزایش نرخ اشتغال در جوامع مختلف است. بااین وجود، مشکل بزرگ این حوزه از کسب وکار، نرخ بالای شکست است و عدم مدیریت مناسب منابع انسانی از علل عمده این شکست محسوب می شود. به همین سبب، این سؤال مطرح است که مدل مناسب مدیریت منابع انسانی در این شرکت ها چگونه باید باشد؟ برای یافتن پاسخ، پژوهشی توسعه ای، با رویکردی کیفی و بهره مند از راهبرد داده بنیاد طراحی شد. داده های برگرفته از مصاحبه های عمیق انجام شده با ۲۲ نفر از خبرگان دانشگاهی و مدیران ارشد شرکت های نوپا که براساس نمونه گیری هدف مند انتخاب و تا رسیدن به اشباع نظری این فرایند ادامه داشت، به کمک نرم افزار MaxQda نسخه 2018 و براساس روش نظام مند کوربین و استراوس، مورد تجزیه وتحلیل و کدگذاری قرار گرفتند. در مرحله کدگذاری باز، 1273 کد اولیه شناسایی شد که پس از پالایش و ادغام کدهای مشابه، 188 کد یکتا با درصد فراوانی متفاوت مشخص شد که درنهایت در 55 مقوله فرعی، طبقه بندی و با مشخص شدن روابط بین مؤلفه ها، مدل هدف، طراحی شد. یافته های پژوهش، مبین آن است که پیاده سازی مدل مدیریت منابع انسانی خاص شرکت های نوپا، باعث بیشینه شدن سرعت رشد استارت آپ ها و توسعه ویژگی های تعاملی شاغلین این شرکت ها شده و مزیت رقابتی مناسبی برای آنها در زیست بوم شرکت های نوپا ایجاد می کند.
ارائه نقشه راه جاری سازی فرهنگ سازمانی موردنیاز برای تحول دیجیتال با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحول دیجیتال، تغییری شگرف در عملکرد یک سازمان و یا یک کشور و عامل بقا و موفقیت سازمان ها در عصر دیجیتال با محوریت فناوری های تحول آفرین است. تحول دیجیتال صرفاً یک ابزار فناورانه نیست. تحول دیجیتال بیشتر از آنکه ابزار فناورانه باشد، یک چالش انسانی است. مهم ترین مانع موفقیت تحول دیجیتال، فرهنگ سازمانی است. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر، ارائه نقشه راه جاری سازی فرهنگ سازمانی موردنیاز برای تحول دیجیتال می باشد. درراستای این هدف، این پژوهش با استفاده از روش کیفی فراترکیب انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات در پژوهش حاضر، اسناد و مدارک گذشته در این زمینه است که به طورکلی شامل 21 مقاله می شود. شیوه تحلیل داده ها براساس کدگذاری باز است. نتایج بیانگر این است که نقشه راه پیاده سازی فرهنگ سازمانی برای تحول دیجیتال شامل سه لایه زیرساخت، فرایندهای فرهنگی و اهداف می باشد. لایه زیرساخت دربرگیرنده: توسعه منابع زیرساختی، توسعه منابع اطلاعاتی، توسعه منابع انسانی و مدیریتی و ساختار سازمانی؛ لایه فرایندها دربرگیرنده سه مقوله اصلی: ایجاد فضای دیجیتال، همراه سازی سازمانی و توسعه و ارزش گذاری و لایه اهداف دربرگیرنده: تفکر دیجیتال، فناورمحوری، ذی نفع محوری، ریسک پذیری و نوآوری باز، چابکی دیجیتال، شفافیت و پاسخگویی می باشد. درپایان براساس یافته های پژوهش پیشنهادهای لازم ارائه شده است.
شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر کاهش انگیزه کارکنان با استفاده از مدل تحلیل شبکه ای در کمیته امداد امام خمینی (ره) استان فارس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳)
24 - 1
حوزههای تخصصی:
این مطالعه باهدف شناسایی و اولویت بندی عوامل موثربرکاهش انگیزه کارکنان با استفاده ازمدل تحلیل شبکه ای درکمیته امدادامام خمینی (ره) استان فارس انجام گردیده است.این تحقیق ازنظرهدف تحقیق کاربردی، و براساس ماهیت و روش یک پژوهش توصیفی-پیمایشی است.جامعه آماری این پژوهش،۷۲۳ نفرازکارکنان کمیته امداد امام خمینی تشکیل می دهندکه از این میان، نمونه ای متشکل از۲۵۱نفر با استفاده ازفرمول کوکران انتخاب شده است.نمونه گیری به صورت تصادفی انجام شد.جمع آوری اطلاعات جهت آزمون فرضیات ازدو پرسشنامه استفاده شده است.نخست پرسشنامه مبتنی برطیف لیکرت 5 درجه برای غربال ابتدایی معیارها و زیرمعیارها است و پرسشنامه خبره جهت اولویت بندی معیارها و زیرمعیارها مبتنی برمقایسه زوجی می باشد.جهت ارزیابی روایی پرسشنامه مبتنی برطیف لیکرت ازروش صوری-محتوایی استفاده شده است.برای ارزیابی پایایی نیز ضریب آلفا کرونباخ محاسبه شده است.در پرسشنامه خبره که مبتنی برمقایسه زوجی تمامی عناصر با یکدیگراست احتمال اینکه یک متغیردرنظر گرفته نشودصف است. بنابراین چون تمامی معیارها در این سنجش مورد توجه قرارگرفته است و طراح قاد به جهت گیری خاصی در طراحی سوالات نمی باشد لذا این پرسشنامه فی نفسه از روائی برخوردار است.دراین پژوهش، ازفرایند تحلیل شبکه برای اولویت بندی شاخص ها استفاده شده است. به این منظوراز ماتریس مقایسه زوجی برای تعیین وزن معیار ها بهره گرفته شده است.فراینداجرای تکنیک ANPبا استفاده از نرم افزارsuper decision انجام شده است.براساس نتایج بدست آمده؛ عامل سطح درآمدبا وزن 0.294 دررتبه1قرار دارد.عامل سرپرستی با وزن 0.265 در رتبه2 قراردارد.عامل سطح شغل با وزن 0.182 در رتبه 3 قرار دارد.عامل جنسیت با وزن 0.16 دررتبه 4 قراردارد.عامل جو سازمانی با وزن 0.099 دررتبه 5 قراردارد.
عوامل علّی خودتوانمندسازی منابع انسانی در سازمان های دولتی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳)
45 - 25
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با تلفیق روش های کیفی (داده بنیاد) و کمی (پیمایشی) به انجام رسید. جامعه آماری پژوهش از دو قسمت کیفی– کمی تشکیل شد؛ در بخش کیفی، مشتمل بر دو گروه: مدیران و کارکنان سازمان های دولتی بود. نمونه گیری در این بخش، به صورت غیرتصادفی و هدفمند بوده و در کل حجم نمونه اولیه پژوهش برای روش کیفی40 فرد مدنظر بود (20 فرد از مدیران سازمان های دولتی و 20 نفر از کارکنان) که در نهایت با انجام 20 مصاحبه، پژوهشگر به اشباع نظری برای احصای مدل نهایی دست پیدا نمود و در بخش کمی، جامعه آماری شامل کلیه کارکنان اداره امور اقتصاد و دارایی استان کردستان (مجموعاً 89 نفر) بود. با استفاده از فرمول عمومی کوکران، از این میان 72 نفر به صورت تصادفی به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. یافته ها حاکی از آن بود که سه دسته عوامل فردی، سازمانی و اجتماعی به عنوان عوامل علّی اثرگذار بر پدیده توانمندسازی کارکنان مورد شناسایی قرار گرفتند؛ نتایج بررسی سنجش شرایط علّی و موجد خودتوانمندسازی منابع انسانی در بخش کمی با تأیید یافته های بخش کیفی، نشان داد که 26 درصد از پاسخگویان وضعیت موجود شرایط علّی را در سازمان در وضعیت نامطلوب و در مقابل 30 درصد آنرا مطلوب ارزیابی کردند و نتایج حاصل از سنجش وضعیت موجود بعد شرایط علّی حاکی از این بود که پاسخگویان از عوامل سازمانی بهترین ارزیابی و در مقابل از عوامل اجتماعی بدترین ارزیابی را داشته اند.
رابطه فرهنگ مدرسه و اثربخشی مدرسه با نقش تعدیلگری اندازه مدرسه (مورد مطالعه: مدارس دوره اول متوسطه استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶۰)
325 - 351
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین فرهنگ مدرسه و اثربخشی مدرسه با نقش تعدیلگری اندازه مدرسه بود. روش تحقیق توصیفی همبستگی و مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش همه معلمان مدارس دولتی دوره اول متوسطه استان اردبیل در سال تحصیلی 1397 1398 با حجم 3064 نفر از 422 مدرسه بود. نمونه آماری پژوهش با حجم 418 نفر با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی از 202 مدرسه انتخاب شد. داده ها از طریق پرسشنامه فرهنگ مدرسه گرونرت و ولنتاین با ضریب آلفای 94/0 و پرسشنامه اثربخشی مدرسه هوی با ضریب آلفای 90/0 جمع آوری شد. نتایج اجرای آزمون ضریب همبستگی نشان داد بین همه ابعاد فرهنگ مدرسه و اثربخشی مدرسه رابطه معنادار مثبت وجود دارد. با اجرای مدل معادله ساختاری اولاً معلوم شد مدل مفروض از برازش قابل قبولی برخوردار است و ثانیاً اثر مستقیم و رابطه معنادار بین فرهنگ مدرسه و اثربخشی مدرسه تأیید شد. نقش تعدیلگری اندازه مدرسه در رابطه بین فرهنگ مدرسه و اثربخشی مدرسه با هیچ یک از دو روش مدل یابی معادلات ساختاری و رگرسیون سلسله مراتبی تأیید نشد. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که اثربخشی به منزله یک هدف اساسی، بدون توجه به اندازه های کوچک و متوسط و بزرگ مدرسه، به طور یکنواخت تحت تأثیر فرهنگ مدرسه قرار دارد.
طراحی مدل مدیریت منابع انسانی آموزش وپرورش متناسب با سند تحول بنیادین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک تعاملات پیچیده نهادی، نقش حیاتی در متناسب سازی شیوه های منابع انسانی با نیازهای جامعه و رسالت فرهنگی و اجتماعی آن دارد. دراین راستا، هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل مدیریت منابع انسانی در آموزش وپرورش متناسب با سند تحول بنیادین در چهارچوب نظریه نهادگرایی جدید است. روش پژوهش ازنظر ماهیت داده ها به صورت آمیخته و شامل تحلیل محتوا، پیمایش و نظام خبره فازی و ازنظر هدف کاربردی است. نمونه آماری در بخش پیمایش شامل219 نفر از مدیران ارشد، سیاست گذاران و صاحب نظران وزارت آموزش وپرورش و در روش الگوسازی ریاضی10 نفر از خبرگان سازمانی می باشد. برای تعیین اعتبار مقیاس از تحلیل عاملی تأییدی و برای اعتبار همگرا از محاسبه همبستگی و پرسشنامه تأییدشده توسط خبرگان استفاده می شود. تأیید ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های استخراجی مدل تحقیق، بیانگر آن است که برای متناسب سازی شیوه های منابع انسانی با اهداف سند تحول بنیادین، نیاز است به ترکیبات متفاوتی از مؤلفه های عقلانیت، بوم و هم شکلی در پیکربندی هریک از ابعاد مدیریت منابع انسانی آموزش وپرورش توجه شود. یافتن این ترکیبات بهینه می تواند پیاده سازی شیوه های منابع انسانی را درجهت کسب اهداف سندتحول بنیادین تسهیل نماید.
ارائه الگوی مفهومی برای ارتقای اثربخشی آموزش های ضمن خدمت کارکنان اداری دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به شناسایی ملزومات موردنیاز برای ارتقای اثربخشی آموزش های ضمن خدمت کارکنان اداری دانشگاه آزاد اسلامی و ارائه الگویی مفهومی در این زمینه می پردازد که در دو مرحله با رویکرد آمیخته انجام شد. ابتدا ازطریق مصاحبه های نیمه ساخت یافته با 10 نفر از متخصصان آموزش ضمن خدمت دانشگاه آزاد، ملزومات موردنیاز برای ارتقای اثربخشی آموزش های ضمن خدمت در چهار مرحله نیازسنجی، طراحی، ارائه و ارزشیابی این برنامه ها شناسایی و با روش سه مرحله ای گراندد تئوری، تحلیل و مفهوم سازی شدند. سپس ازطریق پرسشنامه طیف لیکرت، دیدگاه 354 نفر از کارکنان اداری این دانشگاه درباره این ملزومات مورد بررسی قرار گرفت. درمجموع 14 عامل به عنوان ملزومات مورنیاز برای ارتقای اثربخشی آموزش ها شناسایی و در سه دسته ملزومات: ساختاری، رفتاری و محیطی تبیین شدند و ازنظر کارکنان اداری دانشگاه مورد تأیید قرار گرفتند.
تأثیر رهبری زهرآگین بر ترومای سازمانی از راه ترویج رفتارهای ریاکارانه و ماکیاولی گرانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۰ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۷
159 - 184
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فشار و شوک روانی شدید ناشی از رخ دادن رویدادهای ناگوار پیش بینی نشده می توانند پیامدهای مخرب بسیاری بر فرد و سازمان بر جای بگذارند. سبک رهبری یکی از عواملی است که می تواند در بروز این حالت روانی اثرگذار باشد. از این رو، این پژوهش نقش رهبری زهرآگین در بروز ترومای سازمانی را راه ترویج رفتارهای ریاکارانه و ماکیاولی گرانه بررسی کرده است.
روش شناسی: این پژوهش کاربردی، کمی و توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری آن را کارکنان سازمان های دولتی شهر کرمان تشکیل می دهند برای نمونه گیری نیز از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده است که روایی آن از طریق روایی صوری و پایایی آن نیز با آلفای کرونباخ ارزیابی و تأیید شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل استفاده شده است.
یافته ها: رهبری زهرآگین هم به طور مستقیم و هم از راه رفتارهای ماکیاولی گرانه و ریاکارانه بر ترومای سازمانی تأثیر مثبت داشته است.
نتیجه گیری: پیشگیری و اصلاح رفتارهای غیرکارکردی مدیران به عنوان الگوهای رفتاری در سازمان می تواند از بروز رفتارهای مخربی که سلامت روانی کارکنان را به خطر می اندازند جلوگیری کند.
تبیین قلدری کارکنان نسبت به مدیران در بخش دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال هجدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۵۶)
325 - 349
حوزههای تخصصی:
فراهم کردن شرایط کاری مناسب و همچنین حمایت و محافظت از کارکنان در برابر آسیب های احتمالی در محیط کار یکی از دغدغه های اصلی سازمان هاست. از این رو، ضروری است پدیده های مخربی چون قلدری سازمانی بررسی و مصادیق آن شناسایی شود تا بتوان برای مقابله با آن ها اقدام مناسب انجام داد. در پژوهش حاضر، با روش پدیدارشناسی، به شناسایی پدیده قلدری کارکنان نسبت به مدیران یا به بیان دیگر قلدری رو به بالا پرداخته شد. برای این منظور تعداد 14 نفر از افرادی که حداقل سه سال سابقه مدیریتی در سازمان های دولتی داشتند به صورت نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند انتخاب شدند و با مصاحبه نیمه ساختاریافته از تجربیات آن ها در این خصوص استفاده شد. تحلیل داده های حاصل از پژوهش نیز به روش کلایزی انجام شد. یافته های پژوهش به شناسایی چهار بُعد اصلی شامل قلدری شخصی، قلدری مربوط به تخریب و تهدید عملکرد حرفه ای، قلدری مربوط به تهدید موقعیت و جایگاه مدیریتی، قلدری جنسیتی و بیست و یک مؤلفه مربوط به قلدری رو بالا انجامید. نتایج پژوهش نشان داد موضوع قلدری رو به بالا در بخش دولتی برای برخی از مدیران چالشی جد ّی و نیازمند توجه بیشتر است.
شناسائی مؤلفه های هوش معنوی بر اساس مثنوی معنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای داشتن مدیریتی اثربخش باید توجه ویژه ای به شناخت معنای زندگی داشت. شناسائی معنای زندگی و حل مسائل ارزشی به وسیله هوش منطقی و عاطفی حاصل نمی شود، بلکه باید از هوشی ورای هوش های متعارف استفاده نمود که این موضوع درقالب مفهوم هوش معنوی بیان می شود. باتوجه به همپوشانی مباحث معنویت و عرفان با یکدیگر، هدف از انجام این تحقیق، شناسائی مؤلفه های هوش معنوی براساس نظریات عارفِ عالی قدر مولانا می باشد. این تحقیق یک تحقیق بنیادی است که در آن به روش کیفیِ تحلیل مضمون، به شناسائی مؤلفه های هوش معنوی براساس مثنوی معنوی مولانا پرداخته شده است. پس از انجام مراحل مختلف تحقیق، نُه مضمون اصلیِ: تسلیم، صبر، فروتنی، شُکرگذاری، پذیرش تفاوت ها، کُل نگری، نگرش سیستمی، همّت عالی و خودشناسی، شناسائی شد که نشان دهنده اهمیّت اخلاق در شکوفائی هوش معنوی بوده و بیانگر این نکته اساسی است که معیارِ سنجش هوش معنوی انسان، رفتار و کردار وی می باشد.